نمایش نسخه قابل چاپ
اواخر ترم اول یه دختری غیر مستقیم بهم ابراز علاقه می کرد.منم چون از قبل زیر نظر داشتمش
علاقم بهش بیشتر شد.تا ترم بعد که تصمیم گرفتم برای ازدواج انتخابش کنم.ولی به دلایلی
همون روزای اول رابطمون قطع شد و منم باز به دلایلی هیچ وقت اونو از تصمیمم مطلع نکردم.
تا همین چند ماه پیشم می گفتم اول ... اگر نشد دختر خوب زیاده.ولی الآن دو دل شدم
نمی دونم اگر ... رو بی خیال بشم،بعدن نمیاد تو ذهنم قبول می کرد نمی کرد؟
بستگی داره که دلایل قطع رابطه چی بوده باشه .نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
سلام
فکر کنم با معیار های تو ذهنت تقریبا مطابق بوده که علاقه پیدا کردی ولی نوع آشناییتون و نوع رابطه تونو نگفتی که چه جوری شروع شده ومهم تر اینکه بنا به گفته دیجیتال گرامی رابطه تون چه جوری بهم خورده!
واااااااااااااااااااااااا اااااااای عضو همراه شدم:310::310::104:
فرهنگ چرا بحث رو نیمه تموم گذاشتی؟
من کاری ندارم که دلایل قطع رابطه (سلام،احوال شما؟) چی بوده.می خوام بدونم از اونجایی که 2سال و خورده ای
این فکرو داشتم که اول تکلیفمو با این دختر مشخص کنم بعد اگر نشد یقه بقیه رو بگیرم،اگر اصلا"سراغش نرم،بعد
ازدواج نمیاد توی ذهنم که اگر از ... خواسگاری می کردم قبول می کرد؟
یه چیز دیگه،من تک بچه،سربازی معاف،دانشگاه تموم شده،یه آپارتمان دست مستجر غیر اینی که توشیم و مغازه.
پدر و مامانم بازنشسته.با این شرایط کسی حاضر می شه دخترشو بهم بده؟بدجوری به ارتباط با یه دختر احساس
نیاز می کنم.امروز تو مغازه روحیم قرمز بود،تا یه مشتری مکمل اومد یهو روحیم سبز شد.البته مامانم همش می گه
بری سرکار برات زن می گیرم.ینی فعلا"زن گرفتنم منتفیه،چه راهی هست بتونم این احساسو خنثی کنم؟اینم بگم
عصر که مغازه هستم دخترایی که رد می شنو با حسرت نگاه می کنم،آیا باید دیگه نرم مغازه؟چون این نگاها اجتناب
ناپذیره دارم بیرونو نگاه می کنم،یهو یکی رد می شه.
سلام فرهنگ،
سه تا سوال پرسیدی، به ترتیب نظره غیر کارشناسانم رو می دم:
1- چرا نری سراغش؟ دلیله خاصی داره که می خوای بی خیالش شی؟ مگه مطابق با معیارات نیست؟
2- یه سری شرایط دیگه لازمه به غیر اینا، شغل داری؟ عقایدت، تفکراتت به اندازه ی کافی رشد پیدا کرده؟ فکر می کنی می تونی یه زندگی رو اداره کنی؟ می تونی فرزند تربیت کنی تحویل جامعه بدی؟ اگه داری، چرا بهت زن ندن!
3- بیرون رو نگاه نکن، سعی کن جلویه تفکراته مخرب رو بگیری.
سلام فرهنگ جان .
مي خواستم بهت بگم به جاي شما بودم بازهم خوب فكر مي كردم واگر مي ديدم مي توانم با آن دختر زندگي كنم وبه خصوص ازنظر اخلاقي بهم مي خوريم جلو مي رفتم .
اما يه چيزي هم بهت بگم به خاطر نياز عجله نكن برادر خودم دقيقا مثل شما بود گيرداده بود سه پيچ كه ازدواج كند واحساس نياز مي كرد به ازدواج . بلاخره دختري پيداشد و خانواده رفتند خواستگاري و ازدواج كرد الان 2سال است ازدواج كردند و پشيمان است و اخلاقش را نمي پسنده وقتي دليلش را مي پرسم ميگه اون موقع احساس نياز به ازدواج داشتم وتمام معيارهايم را فراموش كرده بودم . راست مي گه قبلش مي گفت همسرم بايد باهوش باشه ، شاغل باشه و اجتماعي ، كم جمعيت باشند ولي اين خانم نه شاغل بود وپرجمعيت و... . ولي برادرم همه را يادش رفته بود وازدواج كرد حالا تازه فهيميده كه نظراتي هم داشته ، به هرحال آن دخترهم گناهي نداره وبايد باهم كنار بياند چه بخواند چه نخواند . پس اگر اخلاقش را نمي پسندي خوب فكر كن چيز كمي نيست وبعدا قابل تغيير كردن نيست چون مثل يك نهال مثلا سيب است آيا ميشود آنرا پرتقال كرد نه . پس اگر اخلاقش قابل قبول است شروع كن . خوشبخت باشي :43:.درغيراين صورت باخانواده صحبت كن وجريان را بگو . دنبال كار بگرد و وقتت را با خواندن كتاب فعلا پركن .:303:
من عجله ندارم که بخوام چشم بسته اقدام کنم.این احساسمم به خاطر تنهاییمه.حالا برادر شما حداقل یه خواهر
داشت.تمام معیارهامم لحاظ می کنم.
برادر خانم آسمان یه خواهر داشت، اما فرهنگ عزیز شما اینجا بیش از تعداد انگشتان دست خواهر برادر دارید. :72:
خواسته ها و شرایطت رو روی کاغذ بنویس. برو خواستگاری و بعد شرایط دختر رو با خواسته های خودت که رو کاغذ نوشتی مقایسه کن (این جوری دیگه حتی تحت فشار هم باشی خواسته هات ثبت شدست و یادت نمی ره). مطمین باش می تونی همسر خوب رو پیدا کنی. چرا نتونی؟ دلشونم بخواد.
شما که میری سر کار. پس منظورت از کار ندارم چیه؟
سلام دوست عزیز
با این شرایطی که گفتی شرایط ازدواج رو داری اگه هنوز هم اون دختر خانم رو دوست داری و مناسب برای ازدواج برای خودت می دونی برو خواستگاری:43::43: اما اگه فکر می کنه به صلاح نیست خیلی موارد دیگه هست برادر عزیز شما پسر هستید وخیلی راحت می تونید مورد مناسب با معیارهاتون رو پیدا کنین دختر نیستی که که منتظر باشی تا روزی یکی مناسب با معیارهاش پیدا بشه نظر خانوادت در مورد ازدواج کردنت چیه آیا به اونها هم گفتی پدر مادرت هم می تونن کمک کنن در ضمن من خیلی از پاسخ هاتون رو در مورد بسیاری از سوالات که در اینجا مطرح می شه دیدم خیلی پخته ومنطقی به نظر می رسین مطمئنم که می تونین مشکلتون رو حل کنین موفق وخوشبخت باشین:72:323::323:::72::72::72::72:
دو پست آخر چقدر دلگرم کننده بودن.
دوستش ندارم علاقه ای بوده یا هست برای شناخت تو مسیر ازدواج.من به اندام زنم خیلی اهمیت می دم که همون
اول زندگی خیلی چاق یا لاغر نباشه.یکی از نگرانی هامم همینه که بعد یکی دوسال که می بینمش که ازش اجازه
خواسگاری بگیرم،نسبت به وقتی که می دیدمش کلی چاق شده باشه.اون موقه نمی تونم بهش بگم چون چاق شدی
از خواستم منصرف شدم.اگر راهی برای این مشکل هست بگید.
من هر نظری می دم از همینجا یاد گرفتم.
فرهنگ جان شما که آدم منطقی به نظر میرسین این دیگه چیه؟:302: اگر بهش علاقه داری و کیس مناسبی برای ازدواج با شماست این خواستت را با خانوادت در میان بگذار و به وسیله خانوادت پا جلو بگذار.اگه واقعا علاقه ای در کار باشه اندام که نباید زیاد مهم باشه؛البته یک جوری مهم میدانم اما این مسئله را همم در نظر بگیر ممکن فردا که با یک خانم خوش اندام ازدواج کردی چند مدت از ازدواجت که گذشت خانمت مثل بعضی از خانمها البته بعضی ها.خیالشان از بابت شوهر راحت شه و کاملا رسیدگی به خودشان را از یاد ببرند آن وقت چه خواهی کرد:311:نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
میتوانی به وسیله مادرت پی ببری که آیا این خانم چاق شدند یا مثل سابقند.مادرت خیلی می توانه کمک باشه
سلام
معیارهاتون رو اولویت بندی کنید . یعنی از یک تا..........
ببینید مهم تریناش براتون کدوم ها هستند .
اگر خانمی اکثر معیارهای شما رو داشته باشه اما اندامش از ایده آلی که شما مدنظرت هست کمی چاق تر یا لاغرتر هست شما از چنین خانمی صرف ظاهر ، چشم پوشی میکنی ؟؟؟
واقعا بهش فکر کن که این ظاهر و اندام کجای اولویت بندیت قرار میگیره . اگر چنین خانمی که بالا گفته شد رو رد میکنی پس معلومه خیلی برات مهمه . خوب در این صورت باید دنبال خانمی باشی که همیشه به کوچکترین تغییر وزنی حساس باشه خوب طبیعی هست که در اون صورت چنین خانمی که همیشه تناسب اندامش رو حفظ میکنه به تناسب اندام همسرش هم حساس هست .
حالا یک سوال
اومدیم و شما یک مورد خوب که از لحاظ ظاهری هم همون تناسبی رو که میخواین داشته باشه پیدا کردین و باهاش ازدواج کردین و یک سال بعد این خانم چاق تر یا لاغرتر شد و کلا تناسبش دیگه مثل اون موقع نبود اون وقت طلاقش میدین ؟؟؟:311::311::311:
سلام ، فرهنگ جان ما همه اينجا باهم خواهر و برادر هستيم اگر نبوديم اينجوري به فكر هم نبوديم و كاري به كار هم ديگه هم نداشتيم وقتي شما مرا راهنمايي مي كنيد يا من براي شما نظر ميدهم يعني به فكر حل مشكلات همديگر هستيم .
اگر من مثال برادرم را زدم به خاطر اينكه واقعا برادرم را دوستش داشتم و الان كه ناراحتيش را ميبينم دلم براش مي سوزه ، دلم مي خواد بقيه خيلي خوب فكر كنند و با انتخاب درست ، خوشبخت بشوند وقتي شما نوشته بوديد:
[uعصر که مغازه هستم دخترایی که رد می شنو با حسرت نگاه می کنم،آیا باید دیگه نرم مغازه؟چون این نگاها اجتناب
ناپذیره دارم بیرونو نگاه می کنم،یهو یکی رد می شه.
[/b][/u]
احساس كردم حرفات مثل برادرم هست خواستم فقط نظرم را بگم چون براي عزيزترين كسم اين اتقاق افتاده بود .
به هر حال خوشبخت بشوي . :323:و اگر ناراحتت كردم عذرخواهي مي كنم . ولي فقط همين يك كلام را مي گم ، با خودت رك باش .
امانی و باران می خوام اول زندگی چشم و دلم سیر باشه تا حسرت نخورم.چاق منظورم 80 90 کیلوـه.
آسمان جان من ناراحت نشدم.مرسی از لطفت.
سلام آقای فرهنگ
خوب اگه تا این حد به این موضوع حساس هستی می تونی وقتی از نظر ظاهری پسندیدیش راجب مسائل دیگه باهم به تفاهم برسین اینجوری که شما حساس هستید باید این مسئله رو هم بهشون بگین در ضمن این شرایط وزنی رو که گفتین80.90 کیلو از اولش معلومه خوب اون موردها رو می تونی کنار بذاری .... در ضمن بیش از حد روی این موضوع حساس نباش..