آیا آقایون واقعا فقط به همین فکر میکنند؟؟؟؟؟؟

سلام
من 25 سالمه و 1 سال پیش با یک شکست عشقی خیلی بد مواجه ولی کم کم تونستم روی پاهام وایسم و به زندگی برگردم
خیلی دوران بدی بود هنوزم حس می کنم انرژی از دست رفتم بر نگشته ولی خوب یا بد گذشت
حالا فقط مشکلم اینه که شدیدا احساس تنهایی میکنم و همه بهم میگن باید یه فرد جدید بیاد تو زندگیت
چند ماه طول کشید تا بتونم قیول کنم که یه فرد جدید رو قبول کنم و برای همین چند نفر رو بهم معرفی کردند برای اشنایی ولی
مشکل اصلی من دیدگاه این آدمهاست که کم کم داره دید من رو روی آقایون عوض می کنه
یه آقایی رو به من معرفی کردن که ایشون فوق لیسانس هوا و فضا بود و آدم کاملا منطقی به نظر میرسید
تحصیل کرده و خانواده دار و خیلی موجه ولی وقتی برای اولین جلسه با ایشون صحبت کردم خیلی راحت تو همون نیم ساعت اول صحبت هامون
گفت من سکس تو رابطه برام خیلی اهمیت داره و دلم میخواد طرفم تو این مورد باهام راحت باشه حالا نه سکس کامل ولی تا یه حدی باید باشه شما مشکلی ندارین
اصلا باورم نمیشد انقدر راحت اونم تو اولین دیدار داره این مسئله رو مطرح میکنه خلاصه من در جواب این آقا گفتم خواسته های من و شما کاملا متفاوته من همراهی می خوام برای ارضای نیازهای روحیم و به ازدواج فکر میکنم ولی شما یه شریک جنسی می خواین که رابطه مون همون جا قطع شد
بعد از اون یه آقایی رو معرفی کردن که پزشک بود و دوران سربازی رو میگذروند اون هم توی حرفاش کاملا نیاز جنسی به چشم می خورد و بازم به نتیجه ای نرسیدیم
خلاصه من به هرکی بر میخورم یه هم خواب می خواد تا به همراه
آیا آقایون همین چیزی هستند که من دارم میبینم یعنی مهم تریم مسئله زندگی برای آقایون برطرف کردن نیاز جنسیشونه
یا مشکل از منه ؟؟ شاید من دارم زیاد سخت میگیرم

سلام دوست عزیز

من چندتا سوال داشتم،

- منظوره بقیه از اینکه می گن یه فرد جدید باید بیاد تویه زندگیتون چیه؟ منظور برقرار کردن رابطه ی دوستیه یا ازدواج؟

- این اولین جلسه ی آشنایی که می گین، آشنایی برای چی بوده، برا ازدواج بوده یا دوستی؟

خوب قطعا برای ازدواج
ولی برای ازدواج به شناخت نیاز تا چند وقت طرف رو نشناسی نمی تونی به ازدواج فکر کنی
ولی این اشخاص سکس رو جزئی از مراحل شناخت میدونن
متاسفانه

این آقایون به احتمال 95% قصدشون ازدواج نبوده و به نظر من قصدشون بر طرف کردن همین نیازهایی که خودتون گفتین بوده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamishegi

آیا آقایون همین چیزی هستند که من دارم میبینم یعنی مهم تریم مسئله زندگی برای آقایون برطرف کردن نیاز جنسیشونه
یا مشکل از منه ؟؟ شاید من دارم زیاد سخت میگیرم

---

شما اگه قصد ازدواج دارین، راه رو دارین اشتباه می رین. به نظر من آشنایی برای ازدواج هم می تونه زیر نظر خونواده باشه، شما هدفتون ازدواج بوده ولی این آقایون نه!

حالا من دقیقاً نمی دونم مهم ترین مسئله ی زندگی شون این موضوع باشه یا نه، ولی مطمئنم هیچ کدوم تویه اولین جلسه ی آشنایی برای ازدواج این حرف ها رو مطرح نمی کنن!

دوست عزیزم من هم با نظر تو موافقم . درسته که این مسئله مهمی از زندگی مشترک هستش اما مطرح کردن اون در جلسه اول خیلی نشونه ی خوبی نمی تونه باشه . من به تو حق می دم و از نظر من این سختگیری نیست . چون اگه خودت هم آدمی مثل اون بودی این کارش واست به این اندازه عجیب و ناراحت کننده نمیومد.
موفق باشی:)
اگه میشه تو هم نظرتو برای من بفرست
ممنون

سلام
نه عزیز. همه آقایون یه جور فکر نمی کنن، همونطور که همه ما خانوما
و این مطرح کردن هم به نظرم کار چندان غیر منظقی نبوده. به هر حال این جلسه ها واسه شناخت شخصیت دو طرف و بیان کردن مهمترین مسائل هست. تازه به نظرم باید از اینکه روشن در این مورد حرفشو زده خوشحال باشی ;)

سلام دوست خوبم [size=medium]

به نظرم بهتر بود در مورد اون شکستی که داشتین یه خورده توضیح می دادین که به چه علتی بوده ؟
در ضمن همه این نیازها (چه گفته شما وچه خواستگارتان)به جای خود در زندگی اهمبت دارد . والبته نظر خودتان راجع به این موضوع چیست ؟آیا خواستگارتان قبل از ذکر این مورد از شرایط وموارد دیگری هم صحبت به میان آوردند به نظرم همه آقایان به این موضوع شاید هم بیشتر از خانمها اهمیت می دهند ولی فکر میکنم این طرز گفتن ومطرح کردن این موضوع می باشد که در جلسه اول شاید مطرح کردن آن مناسب نباشد و در مورد دومتان چند جلسه با هم گقتگو داشتید به هر حال باتوجه به گفته های فرشته مهربان شما باید در مورد خواسته هایتان ومعیارهایتان در مورد زندگی و فرد مورد نظرتان به یک جمع بندی برسید چه چیز در زندگی برایتان اهمیت دارد به هر حال موفق باشید :72::72::72:[/size]

IVI195 ممنون از پاسخی که بهم دادی
من هر کاری که می کنم خانوادم در جریان هستند و می دونن که دقیقا با کی و برای چه منظوری بیرون میرم
در مورد این آقایون همه به قصد ازدواج اومده بودن ولی خیلی راحت میگن همونطور که در مسائل مختلف باید تفاهم داشت در مورد سکس هم باید همین طور باشه
یکی شون خیلی راحت گفت شما هم زیبا هستید هم خوش اندام ولی من نمی دونم از نظر جنسی می تونید منو تامین کنید با نه خوب من واقعا نمی دونم باید چه جوابی بهش میدادم اون موقع
sicili
نمی دونم شما خانم هستید یا آقا ح
ولی مطرح کردن این مسائل برای این عجیب به نظر می رسه که زندگی زوایای دیگری هم داره که اهمیتشون خیلی بیشتر از نیاز جنسیه ببخشید که اینو می گم ولی هر زن و مردی تا اندازه ای می تونن عطش جنسی طرف مقابلشونو برطرف کنن ولی این افکارو عقاید و فرهنگشونه که ممکنه باهم متفاوت باشه و این هاست که در آینده مشکل ساز میشه
من نه آدم املی هستم و نه آدم مذهبی که بخوام از زوایه دین به این قضایا نگاه کنم ولی دید طرف مقابلم نسبت به خودم خیلی مهمه این که منو به عنوان یه دختر که می تونم همراهش باشم نگاه کی کنه یا به عنوان یه هم خواب
آویژه عزیز ممنون از نظرت
پاسخم رو در بالا گفتم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ثمین1360
عزیز سلام
درسته که در مورد همه ی معیارها باید صحبت کرد ولی صحبت کردن در مورد مسائل جنسی و تقاضای برقرای سکس دو چیز متفاوت هستند
مورد شکست عشقی هم باید بگم مخالفت خانواده پسر و عدم توانایی ایشون برای راضی کردن خانوادشون باعث شد از هم جدا بشیم

مطرح کردنش در جلسه اول خیلی ضایعه.
اما یه مطلبی رو در حاشیه بگم متاسفانه در جامعه امروز (همه دنیا) بدلیل دسترسی آسان به سایتهای س/سی افراد و مخصوصا پسرها نگرشی اشتباه و متفاوت رو نسبت به زن و ازدواج پیدا کردن.
این رو من از روی تحقیق میگم بسیاری از کسانی که من ازشون پرسیدم انتظار دارن همسری داشته باشن که همه اون کارایی رو که فاحشه های غربی در فیلمهاشون انجام میدن رو همسرشون هم انجام بده و بدلیل آموزش نا صحیح ، ارتباط جنسی را به اشتباه مثل فیلهای ساخته شده و دروغ میپندارن.

همیشگی عزیز
چرا شما در قضیه آشنائی فعال عمل نمی کنید.
شما وقتی شروع کننده باشید و معیارهاتون رو بیان کنید و مثلا اولین معیار تون این باشه که به ادامه تحصیل اهمیت میدید قطعا در شنونده یه جور تاثیر میذاره تا اینکه بگید اولویتم تفریح و ... هاست.

بعد هم اجازه بدید که طرف مقابلتون دغدغه هاش و اولویتهاش رو بگه ،(اگرچه صورت خوشی نداره در جلسه اول راجع به این مورد صحبت بشه ) اما بهرحال اگه هم صحبت شد دلیلی نداره ادامه خواستگاری برا همین موضوع کات بشه .... شاید یه سوء تفاهم بوده باشه. برا تصمیم گیری که آیا این شخص بدرد زندگی می خوره یا نه تامل بیشتری لازم هست.

سلام

نه خیر، همه آقایون به همین فکر نمیکنند :160: :160:

هر کسی برا خودش یه سری اولویت داره. اولویت طرفهای شما هم مسائل جنسی بوده. به شخصه هیچ عیبی هم توش نمیبینم.

تا اونجایی که عقل من میرسه، سواد و تحصیلات (فعلا تو ایران مدرک) هیچ وقت باعث تغییر در اندیشه ها و اخلاقیات یک شخص نمیشن.
چه پنجم، چه سیکل،چه دیپلم،چه لیسانس،چه فوق، چه دکتر و چه پست داک!

ببخشید آقای مرتضی،

- اگه یه نفر معیارش مسائل جنسی باشه، باید بگه تویه این دوران آشنایی ارتباط جنسی داشته باشیم تا ببینم شما مناسب هستین یا نه؟ این از نظر عقلی درسته و هیچ عیبی توش نیست؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamishegi

درسته که در مورد همه ی معیارها باید صحبت کرد ولی صحبت کردن در مورد مسائل جنسی و تقاضای برقرای سکس دو چیز متفاوت هستند

---

دقیقاً درست درک کردی :104::104: صحبت در باب فهم سنخیت در مسائل جنسی یک چیزه تقاضای رابطه به عنوان تفاهم چیزی دیگر ، افرادی که اینگونه پیشنهادی می دهند را بادیده تردید نسبت به هدف اصلی که ازدواج باشدنظر کن ، حتی اونی را که فقط در حد تبادل نظر می خواهد از نظر توانایی جنسی بسنجد اگر همون اول بدون سنجش معیارهای دیگر ، شناخت کافی و به تفاهم رسیدن در رابطه با معیارها ، این موضوع را مطرح می کند بی اشکال نبینید ، چه برسد به تقاضا ی رابطه . کسی که تقاضای رابطه می کند ( به عنوان گامی برای شناخت در این زمینه ) ، حتی اگر واقعاً به قصد ازدواج اینقدر بی مبالات ، خواسته باشد که اول فرد مورد نظرش رو تست عملی از نظر رابطه جنسی نماید بعد تصمیم بگیرد هیچ تضمینی نیست که از زیر بار ازدواج شونه خالی نکنه ، در هر حال هر کس بدون تعهد قانونی و شرعی ازدواج ( عقد ) تقاضای رابطه کند را با قاطعیت از خود برانید ، همانطور که تا به حال چنین کرده ای .

سلام IVI195،

چیزی که من گفتم با چیزی که شما فهمیدید از زمین تا آسمون تفاوت داره. احتمالا نتونستم منظورمو درست برسوم.

منظورم اینه که اگر کسی مسائل جنسی براش مهم باشه، عیبی نداره اعلام کنه به طرفش که من زیادی هاتم، آیا شما میتونی با این وضعیت من کنار بیای یا نه، یا به قولی به طرفش بفهمونه من نیاز جنسیم بالاست.

اما اگه بخواد درخواست ایجاد رابطه جنسی قبل از ازدواج داشته باشه، باید فاتحشو خوند! اللهم صل علی محمد و آل محمد...:311:

بیبی عزیز
شما کاملا درست میگید من هم تو اولین جلسه حتی با شنیدن اون صحبت ها کنار نکشیدم و سعی کردم در مورد مسائل مختلف وارد بحث بشم حتی در مورد مسائل جنسی هم نظراتم رو گفتم و خیلی هم رک و باز صحبت کردم ولی در نهایت اونا بدون برقرای رابطه جنسی خواهان ادامه رابطه نبودن یکی شون بهم گفت این رفتار ادامه نده تنها می مونی چرا از زیبایی و جوونیت استفاده نمی کنی
دیدگاهشون اینه که رابطه جنسی بخشی از رفتارهایی که به طرف مقابلت آرامش میده باید همو آروم کنیم از هر لحاظی
من حتی اکه این قضیه رو بعد از چند جلسه آشنایی می شنیدم تعجب نمی کردم ولی ...
حتی کسی که دوستش داشتم در نهایت داره با کسی ازدواج می کنه که این خدمات رو بهش داده البته برای من دیگه اون مهم نیست ولی این که میگن نجابت برای پسرها حرف اول الان دیگه رنگی نداره البته من خودم جز گروهی هستم که می گم این قلب آدم هاست که اون ها رو بهم محرم می کنه و زیاد درگیر مسائل شرعی نیستم یعنی می خوام بگم به دور از شرع و دین یه سری چیزها برای مهمه این که طرف اول منو بخواد بعد چیزهای دیگه رو

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

از فرشته ی مهربان و مرتضی عزیز ekia هم ممنون که پاسخ دادند

نقل قول:

---

این که میگن نجابت برای پسرها حرف اول الان دیگه رنگی نداره البته من خودم جز گروهی هستم که می گم این قلب
آدم هاست که اون ها رو بهم محرم می کنه و زیاد درگیر مسائل شرعی نیستم

---

اگر به همین صورت ادامه بدی آخرش راضی می شی که ... البته راجه به محرمیت قلبی باهات موافقم.ولی از کجا

می خوای اینو بفهمی که طرف قلبا"تو رو می خواد؟

جناب فرهنگ ممنون از پاسختون
نه من هیچ وقت راضی به یه همچین چیزی نمی شم
در مورد محرمیت قلبی هم باید بگم که به زمان نیاز داره تا شما شناخت لازم رو پیدا کنید ولی یه دسته از آدم ها اصلا زمان نمی دن به آدم
می دونید مشکل چیه این بحث شاید خیلی قدیمی باشه و مثل همه ی تاپیک هایی که تا بحال باز شده بی نتیجه بمونه چون هیچ کس نمی تونه جوابی برای وضعیت کنونی جامعه بده
من نه توهینی به آقایون میکنم و نه میگم که این کسایی که وارد این روابط میشن مشکل دارن و نه قضاوتی میکنم هرکسی عقید ه و مرام خودشه داره و من نمی تونم کسی رو مجبور کنم که مثل من فکر کنه
ولی این که بهت بگن اگه این طوری پیش بری تنها میمونی خیلی سخته چون یه دختر به جز اینکه میتونه یه شریک جنسی خوب رای طرفش باشه میتونه یه شریک تو تمام مسائلش باشه یعنی آرامش روحی یا همصحبت خوب داشتن و یا یه همراه تو همه ی موارد مهم نیستش
عطش جنسی خیلی زود برطرف میشه ولی نیازهای دیگه ی زندگی همیشه خودشونو بیشتر و پر رنگ تر نشون میدن
رابطه ای که از روی عشق باشه با رابطه ای که برای برطرف کردن نیاز جنسی باشه خیلی فرق میکنه
ولی الان مهم اون عشقه نیست مهم برطرف کردن نیازه و این خیلی بده چون اثری که بعدا روی دختر میزاره هیچ وقت روی اون آقا نمی زاره

شما راست میگید من هیچ وقت نمی تونم بفهمم که آیا طرف قلبا منو میخواد ولی اگه طرف بخواد می تونه به من ثابت کنه که منو برای خودم دوست داره نه برای منافعش و این نیاز به یه مدت زمان داره که متاسفانه این زمان الان برای خیلی ها بی معنیه
:72:

گاهی اوقات فکر می کنم مهارت لازم رو برای برقرای یک ارتباط ندارم و یا شایدم بخاطر مشکلی که در رابطه ما مسئله ی عشقی برام پیش اومده ترسیده باشم و یا اینکه دیر به آدم ها اعتماد میکنم و در نهایت همه ی این حرف ها به این نتیجه می رسم که من مشکل دارم نه جامعه ی اطرافم در این جامعه هیچ چیز حد وسط نداره یا باید از این ور بوم بیافتی یا از اون ور اگه وسط بوم باشی کلاهت پس معرکه است

با سلام
خدای نکرده قصد جسارت یا توهین و ..... ندارم و / به عنوان یه پسر جواب می نویسم .
آیا شرایط پوشش ، آرایش و پیرایش شما به نوعی هستش که چنین پسرانی جذبتان می شوند ؟
کم نیستند پسرانی که کاملا پاک دامن ، متعهد اخلاقی و ... هستند که بر اساس احساس تعهد به فردی که قرار است در آینده همسرشان شود ( بطور بالقوه )نه تنها پیشنهاد رابطه سکس از طرف دختران بی قید را رد میکنند ، بلکه حتی رابطه خارج از چارچوب هم با جنس مخالف ندارند. ( البته نه اینکه امل و ... باشند.)
نظر IVI195 هم کاملا منطقی هستش .

خواهش می کنم ممنون از پاسختون
در مورد پوشش و آرایش من اصلا بد حجاب نیستم و اتفاقا نسبت که به خیلی از تیپ و قیافه ها ی حچل و هفتی که درخیابان وجود دارند من دلیست دخترهای نرمال و ساده هستم و این به نظرم ربطی به تیپ و آرایش نداره چون هستند کسایی که خیلی هم با حجابن ولی روابط آزاد با طرف مقابلشون هم دارند ( البته جسارت نشه چون به عینه چند نفر رو در اطراف خودم می بینم میگم)
بعدشم من منظورم از آقایونی که باهاشون آشنا شدم کسانی نبود که کنار خیابون زیر پای دختر ها یی از آن دسته که شما گفتید بوق میزنن و...
اینان کسی هستند که به منظور آشنایی ازدواج به من معرفی شده بودن
این دسته از پسرایی که شما دارید ازشون یاد میکنید فکر نمی کنم زیاد باشن

اول اینکه یقین داشته باشین که بهترین و منطقی ترین عکس العمل را داشته این ، این اصلا سخت گیری نیست که به یه پیشنهاد بیجا جواب رد بدین .
اینکه می فرمایین این افراد جزو اون دسته از پسرای آنجوری نیستند ، متین ، ولی باور کنین پیشنهاد شون شباهت بسیار زیادی به پیشنهاد کسایی داره که پی طعمه خیابانی هستن( حالا گیرم که مدرک فوق یا دکترا هم داشته باشن .)
به خدا امروز ساعت 2 که از سر کار اومدم بیرون تارسیدن به خونه ( تو اتوبوس و تاکسی )حدود 45 دقیقه به موضوعی که واست پیش اومده فکر می کردم . هر چی به مخم فشار آوردم که چه جوری می شه که یه پسری (حتی با موجه ترین شرایط )به قصد ازدواج تو چشم طرفش نگاه کنه و این انتظارا تو از طرفش بیان کنه ، به نتیجه ای نرسیدم .
ببین به فرض من به دختری چنین پیشنهادی بدم ، اگه که قصدم ازدواج نباشه و پی کام گرفتن از طرفم باشم که بحث تمومه . ولی اگه با نیت ازدواج و با توجه به فشارات جنسی که بهم تحمیل می شه ، یا اینکه بخوام طرفم رو امتحان کنم ،حالا جرات کردم و خواسته ام را بیان کردم ، طرفم 2 تا جواب بیشتر نداره
1- رد کنه . ( که به نظر من بهترین و متین ترین کار ممکن است )
2- خواسته ام را قبول کنه و خدمات ارائه کنه.( حتی در سطحی ترین حالت ممکن / با اطلاع یا بی اطلاع خانواده دختر )
بنظرتان چند درصد احتمال داره که من بعد از اینکه 2 ، 3 ، 4 بار از طرفم کام گرفتم ، بتونم به ایشون به چشم شخصی که شایستگی ازدواج با من رو داشته باشه ( من به معنی عام کلمه ) نگاه کنم . آیا به من حق نمیدین که هزاران مرتبه با خودم کلنجار برم که : خدایا نکنه قبل و یا حین ارتباطش با من با کسای دیگه هم بوده یا نه ، من چندمین نفرم که به من خدمات جنسی ارائه کرده و ........
در این نقطه هم من پسر 2 راه حل خواهم داشت :
1- بهانه گیری کرده و به هزارو یک دلیل اون رو رها میکنم . ( در اینجا شدید ترین ضربه روحی وروانی را ، من بی وجدان و بی شرف ، به او که به نیت تشکیل یک زندگی ساده توام با عشق و علاقه ، که حتی وجودش رو نا آگاهانه در طبق اخلاص کسی گذاشته که کوچکترین تعهدی رو نه به لحاظ شرعی و نه به لحاظ انسانی رعایت نکرده )
2 - با اون ازدواج کنم . ( احتمال این شاید زیر 5 % باشد . و عواقب آن : بی اعتمادی دائم ، سر به لاک فرو بردن و مقایسه اون با دخترای پاک و ملامت خود که چرا چنین و چنان ، شک و بد دلی و ........ )
البته این مثال در خوش بینانه ترین حالت ممکنش مطرح شد .
یقین بدونید که پسرها شاید به لحاظ مستقیم دخترای پاکدامن ( منظورم از پاکدامنی چادر و حجاب آنچنانی و رادیکال نیستش ) رو زیر نظر نداشته باشن ، ولی به لحاظ باطنی و غیر مستقیم کا ملا حواسشان جمع هستش .
مجددا عرض میکنم به اینکه عکس العملتان صحیح بوده شکی نکنید ، در مسیری که انتخاب کرده اید ثابت قدم باشید ، مطمئن باشید که نتیجه می گیرید.

جناب LARG.62
ممنون از پاسخ کاملتون
من میدونم که راهم اشتباه نیست و جوابی که به هرکدام از اون ها دادم درست بوده و هیچ وقت هم از موضع خودم کوتاه نمی آم
اما من از ازدواج سنتی متنفرم و دوست ندارم بدون عشق زندگی کنم هرچند که بعد از اتفاقی که برام افتاد فهمیدم عشق هیچ جایگاهی تو روابط آدما نداره و باید دوست داشتن رو جایگزینش کنم
من نمی خوام سنتی ازدواج کنم چون شناخت خلق و خوی طرف قبل از ازدواج برام خیلی مهمه
از اینکه طرف مادرش منو بپسنده و به پسرش پیشنهاد بده بی زارم
پدر و مادرم منو برای انتخاب کاملا آزاد گزاشتن و به من این آزادی عمل رو دادن که طرفم رو بشناسم و من همه چیز رو با اونا در میون میزارم و اون در جریان هستن ولی دلیل نداره از این اعتماد و آزادی که اونا برام قائلن سو استفاده کنم چون مادرم به من اعتماد کامل داره و منو دختر عاقلی میدونه پس کار من سخت تره چون اونا همه چیز رو به بره خودم گذاشتن
از این تنهایی خسته شدم و از نظر روحی به یک نفر نیاز دارم ولی متاسفانه نیاز افرادی که به من پیشنهاد میشه با من کاملا متفاوته

ببین hamishegi عزیز
من که گفتم بهتره همه چیز زیره نظر خانواده باشه، منظورم این نبود که خدایی نکرده خانواده ی شما بی اطلاع هستن، منظورم این بود که همیشه، روی یه پسر، با خانوادش حساب کن. مثلاً وقتی پیشنهاد ازدواج می ده، روی این پیشنهاد وقتی حساب کن که خانوادش به خانواده ی شما این پیشنهاد رو بدن.

در اصل، وقتی پای خانواده ی پسر می یاد جلو، دیگه مطمئن هستی که طرف هدفش ازدواجه. بعد از تقاضای خواستگاری، می تونین یه دوران آشنایی رو طی کنین و همدیگه رو بهتر بشناسین. به نظر من این ازدواج، یه ازدواج سنتی نیست که فقط مادره بپسنده، بلکه جواب شماها بعد از شناختتونه که باعث می شه این ازدواج سر بگیره یا نگیره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamishegi

اما من از ازدواج سنتی متنفرم و دوست ندارم بدون عشق زندگی کنم هرچند که بعد از اتفاقی که برام افتاد فهمیدم عشق هیچ جایگاهی تو روابط آدما نداره و باید دوست داشتن رو جایگزینش کنم
من نمی خوام سنتی ازدواج کنم چون شناخت خلق و خوی طرف قبل از ازدواج برام خیلی مهمه

---

نتیجه ازدواج سنتی ، نبود عشق نیست ، بسیاری از ازدواجهای سنتی هست که دوز محبت و دوست داشتن حتی با گذشت زمان ، کم که نمیشه هیچ ، بیشتر هم میشه.

کی گفته ازدواج سنتی بمعنای بسته بودن چشم و گوش در موقع انتخابه ؟؟!!

IVI195 و baby عزیز
ممنون از پاسختون
شما درست میگید ولی این قضیه در شناخت در مورد آقاییون هم هست یعنی اونا ترجیح میدن اول به تفاهم و نتیجه برسن بعد خانواده رو برای مراحل رسمی کردن بیارن جلو یعنی مرحله خواستگاری دیگه زمانی اتفاق میافته که همه چیز بین خوده دختر و پسر حل شده باشه
حداقل دورو بر من ازدواج هاا این مدلیه
در مورد ازدواج سنتی هم باید بگم راستش من دیدم همنیه که گفتم و شاید دارم اشتباه میکنم

دقیقا"اشتباه همنجاست که بعضی فکر می کنن خواسگاری ینی همه چیز تموم شدست فقط می خوان بهش جنبه

رسمی بدن.در صورتی که خواسگاری شروع یه دوره ی شناخته که هر چی بعدش پیش بیاد وابسته به این دورست.

به نقل مدیر

تو این راهی که میاری بازم به چنین پیشنهاداتی برخورد می کنی.

شدیدا حرفای فرهنگ و IVI و LARG رو می تاییدم.

خواهر خوبم،
همه پسرهام اینجوری نیستند. ببین، اگه واقعا قصدش ازدواجه، با خونواده میاد، وگرنه قصدش ازواج نیست. یعنی اگه واقعا قصدش ازدواج باشه، مشکلی نخواهد داشت با خونوادش مطرح کنه و از طریق اونا اقدام کنه.

روال ازدواج سنتی رو هم احتمالا باهاش آشنا نیستید، فرهنگ کاملا توضیح داد. خواستگاری آغاز آشناییه نه پایانش.
مسلما خیلی وابسته به فرهنگ خونواده ها هم هست ای قضیه، ولی در کل جامعه و عقلانی و شرعیش:

راهی که میروی به ترکستان است!:311:

ببین خواهر عزیزم
اگه واسه فرار از گذشته ات بخوای برا تشکیل آیندت عجله کنی خدای نکرده شکست بزرگتری رو میخوری .
بهتره یه 3- 4 - 5 ماهی زمان طی بشه تا عشق قبلی از وجودت تصعید بشه ، تا اینکه بتونی موقعیت های پیش اومده رو بررسی کنی ، نه اینکه برا فرار از تنهایی به موقعیت های پر خطر لبیک بگی .
اینکه میگی از عشق خیری ندیدی و " دوست داشتن " رو می پسندی رو متوجه نشدم. مگه نه اینه که عشق واقعی بعد از طی 1- بدست آوردن شناخت نسبی 2- علا قه 3- دوست داشتن و ......... و n - عشق و علاقه مطلق بدست میاد.
یقین بدون در مورد قبلی ات یا دچار خطای شناختی شده ای و یا اینکه عشق لحظه ای و کور حادث شده .حال خودت در مورد عشق قبلی ات قضاوت کن .
اینکه والد ین ات چنین شرایطی مهیا کردن قابل تحسین است و عدم سو استفاده تو قابل تحسین تر ؛ شاید این از ضعف های جامه ایران باشه که دختر باید انتخاب بشه . ولی یقین بدون که موقعت های بیشماری در انتظارت هستند .

یک تکنیک برای دخترانی که با اینجور خواستگارانی مواجه میشوند

هر وقت به شما گفتند که می خواهند از نظر جنسی هم سنخیت را بدانند و لذا تقاضای رابطه جنسی کردند ، بپرسید :
یعنی شما معتقدید که راه درک سنخیت از نظر جنسی همینه و لا غیر ؟

اگر گفت آری بگویید:

پس به نظر شما این راهیه که باید خواستگارا در پیش بگیرند با این اوصاف ، در مورد خواهر شما هم چنین باید بشود ، و یا دختری را هم که بسیار مورد توجه و علاقه شما قرار گرفت برای زندگی و دونستید که خواستگاران زیادی داشته و دارد را باید بدانی که به همه اجازه ارتباط جنسی برای تشخیص سنخیت داده یعنی روبط جنسی متعدد با افراد مختلف داشته ، آیا اینها مورد پذیرش شما هست ؟ و شدنی و انسانی و عقلانیه ؟

شما راحت می پذیرین خواستگار خواهر شما هم چنین بخواهد و ایشان هم باید بپذیرد ؟ و ایضاً همسر آینده شما به همه خواستگارانش در برابر چنین خواسته ای لبیک گفته باشد!؟

در ادامه با هوش و ذکاوت در مقابل هر جواب وی شما می توانید با ظرافت و پرسشهای بعدی بفهمانید که یا هدفش ازدواج نیست و سوء استفاده است ، یا مشکل اساسی دارد ، و یا خودخواه است ( در صورتی که فقط برای خودش این مجوز را می دهد ) و خودخواهیش را لباس منطقی می پوشاند .

:104::104::104::104:مرسی از فرشته مهربان که این قدر عالی جواب سوالات رو می دن

واقعا ممننننننننننننننننننننننن نون :72::72::72::72:

سلام
من هم دقیقا مثل شما,همچین مشکلی داشتم وبا این تفاوت که پسرم و21سالمه
اول از همه بنظر من بهترین راه که از این فکرها و احساس تنهایی کردن در بیاید اینه که به فکر ازدواج وپیدا کردن نیمه گم شده خودتون باشید که بتونه تمام نیازهای شما رو براورده کنه و همچنین شما نیازهاشو براورده کنید و هدف از زندگی واستقلال پیداکردنتون به هم یکی باشه.
دوم اینکه به شما پیشنهاداتی هم شده که پسر خوبی هست و به خواستگاری شما هم اومده که در حین گفت گو در مورد هدف هاتون با هم تفاهم نداشتید و بهم خورده .خوبه بدونید که اکثرابرای ازدواج ملاکاشون تقریبایکی هست ولی با این تفاوت که هرشخصی ملاکی رو بر ملاک دیگه ترجیح یااهمیت بیشتری براش قائل میشه.خوب اونهایی که در مراسم خواستگاری ودر گفتگوی شخصی باهاتون این حرف ها رو مطرح کردن احتمالا این ملاک ها واسشون بیشتر اهمیت داشته یا نه,اصلا دیدگاهشون در مورد ازدواج چیز دیگه ای بوده که میتونه رابطه جنسی باشه پس نمیشه گفت که همه آقایون یک انتظاری رو دارندالبته نه آقایون بله در مورد خانوم ها هم صادق هست
یه جمله جالبی هست که میگه:انسانها در یک چیز با هم مشترکند که با هم تفوت دارند.
سوم اینکه شناخت آدم ها مخصوصا واسه عمری زندگی کردن تو این دوره زمونه خیلی خیلی سخت شده هم دختر هم پسر.به نظر من کسی که به خواستگاری شما میاد سعی نکن تو همون یه لحظه بشناسیش ولی باهاش درمورد خودت و خودش هدف هاتون و آیندتون و... حرف بزن وحتماسعی کن یه جوری بایک سری حرف ها بتونی محکش بزنی و کمی بشناسیش.بعد از اون اصل و نصبش و خانوادش ومهمتر از همه خودش رو بشناس و راجبش با کمک خانواده تحقیق کن.اگه تو این دو مرحله بنظرت خوب بود مرحله بعد اینه که جواب بدی که بهتر بیشتر آشنا بشیم و بهتره دو خانواده کمب رفت وآمد کنن وشما دوتا همدیگه رو بشناسید و این رفت وآمد طوری نباشه که آدم و عالم با خبر بشه چون یک دفعه دیدی طرف مورد پسندت نیست وتو کل فمیل پیچیده که با هم نامزدن و... واین باعث لکه دار شدن دختر میشه
البته این نظر منه
موفق باشید

واقعا دیگه به این نتیجه رسیدم که آقایون یا بهتر بگم بیشتر آقایون به اولین چیزی که نگاه میکنن جنبه ی جنسی رابطه است
یا حداقل دارم به این نتیجه میرسم که من یه مشکل اساسی دارم تو برقرای ارتباط با جنس مخالف

سلام دوست عزیز:72:
ببخشید من این تاپیک رو تازه دیدم . نمی دونم شما به جوابتون رسیدید یا نه... البته از آخرین پیغام میشه متوجه شد که قضاوت احساسی شما رو به یک تصمیم احساسی هم رسونده و اون هم اینه که قلبتون رو توی یخچال بذارید!!!
نه دوست عزیز این کار رو نکنید! شما دارید عجله می کنید.... دخترهای زیادی هستند از جمله خود من توی دوره هایی از رشد و بلوغشون درگیر ذهنیتی مشابه شما هستند. من به عنوان دختری که به تازگی شریک زندگی و احساس و همه وجود مرد خودم شدم این رو خواهرانه بهتون توصیه می کنم که به هیچ عنوان اسیر تابوهای ذهنی توی این جور مسایل نشید. بعدها توی زندگی براتون مشکل ساز میشه. شما به این مساله حساس شدید و در عین حال نسبت به موضوع خیلی شکننده هستید. این شکنندگی میتونه باعث بشه شما به دام بیفتید و یا چشمتون رو به این موضوع ببیندید که در هر دو صورت دردسر ایجاد می کنه.
من پیشنهاد می کنم حتما سعی کنی قیل از اقدام به ازدواج به کمک یه مشاور شناخت بهتری از روحیات جنس مخالف پیدا کنی. همچنین برای پرهیز از بیراهه رفتن در آشنایی هات، از خواستگارت بخواه که آشنایی های خودتون دو تا و آشنایی خانواده هاتون موازی پیش بره. با شناخت خانوادگی سر رشته خیلی از عقده ها و سوظن ها مشخص میشه. اگر نمی خواید هیچ دلیلی نداره توی جلسات آشنایی خانوادگی صحبت های رسمی مربوط به خواستگاری و ازدواج مطرح بشه.اما مطمئنا لازمه که به هر نحوی هست از همون ابتدای آشنایی نسبت به حانواده طرف هم شناخت پیدا کنی. این یه مدیریتی احتیاج داره که انشاله به کمک بزرگترهات بهش می رسی.
موفق باشید دوست عزیز:43:

منظورت از (تابوهای ذهنی تو این جور مسایل) چیه؟

فرهنگ 27 گرامی،
منظورم به ذهنیت های نادرستی هست که توی بعضی از سنین دخترا اسیرش میشن.
مثلا یکیش اینه که عشق رو چیزی متضاد با مساله زناشویی میدونن... برخی از دخترا به خاطر تربیت نادرست در خانواده یا تجربه های نا خوشایندی که از برخورد با مردان هوسباز داشته اند نسبت به مردا حتی همسرشون بازداریهای شدید دارن. بعضی ها انقدر دچار زهنیت منفی شدند که اصولا از هر نوع رابطه جنسی بیزاری دارند.
منظورم این بود که همیشگی عزیز خدای نکرده دچار توهماتی از این دست نشده باشند

یکی از اشکالاتی که ممکنه نفی نادرست سکس داشته باشه اینه که آدم نسبت به این عمل عذاب وجدان می گیره.

فرقی نداره طرف همسر باشه یا غریبه.نمی دونم این فرضیه م چقدر می تونه درست باشه.

سلام دوست عزیز
اگرچه که خانواده شما در جریان بودن و شما هم قصدتون ازدواج بوده ولی قصد اون آقایون ازدواج نبوده، من خودم اینو تجربه کردم. کلا با هر پسری که خواستم آشنا بشم در اولین جلسه همین مسئله رو مطرح کرده، ولی تو خواستگاری های معمول که یک پسر با خانوادش میاد جلو اینو ندیدم.