-
ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
[size=medium]سلام به همه دوستانم. آخرين باري كه اومدم اينجا برميگرده به 1 سال پيش و خيلي دلم تنگ شده بود.
ضمن عرض تبريك عيد فطر سوالي داشتم.من 26 سالمه دانشجوي روانشناسي،با يه خانم كه از اقوام درجه 2 يا3 هستن قصد دارم ازدواج كنم كه 2 سال از من كوچيكتره و حقوق ميخونه!تا حالا نزديك به 10 ساعت با هم صحبت كرديم.تو خيلي مسايل اشتراك عقيده داريم اما مشكل من اينه كه اون فردي فوق العاده برونگرا و منطقي وشوخ و شلوغ و باز و پرروست و خيلي زود با كسي صميمي ميشه،ادعا مي كنه كه 80 درصد آدم احساسي هست. اما من مي تونم بگم تقريبا درونگرام و احساساتي و عاطفي و كمرو و مودب و دير با كسي صميمي ميشم.البته اهل معاشرت هستم و دوستانم كم نيست.اين مسئله از همون روز اول خودنمايي مي كرد اتفاقا در همين مورد هم بحث كرديم.اون ظاهرا از اين خصلت من خوشش اومده اما من نتونستم هضم كنم.در حالي كه اون خيلي راحت حرف ميزنه و حتي شوخي مي كنه و براش اين مسئله عاديه اما من رسمي و گاهي حرفاش بهم برميخوره و بسيار حساسم رو ازدواج!
ادعا ميكنه بعد از ازدواج بيشترين توجه و محبتشو به همسر ابراز مي كنه.
فوق العاده زيرك و باهوشه!با اعتماد به نفس بالا
براي مثال يه بار كه خونه يكي از اقوام بودم تلفنشون زنگ خورد من برداشتم از قضا همين بنده خدا بود .اون خيلي راحت و ريلكس صحبت ميكرد در حالي كه من وقتي فهميدم اونه دستپاچه شدم،تازه بهم گفت اونجا چيكار ميكنيد!!!كه يادم نمياد چي جوابش دادم!:163:
چيكار كنم به نظرتون؟
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام مدير بخش خانم فرشته مهربان
مي خواستم بپرسم چي شده كه جلو تاپيك من نوشته شده منتقل شده؟
دوستان نظري درباره مسئله اي كه گفتم ندارن؟
ممنون ميشم راهنمايي كنيد.:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
شما تاپیک را در انجمن مربوطه ایجاد نکرده بودید ، لذا به انجمن مربوطه که مشاوره ازدواج » طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران است منتقل شده ، که در روزهای آتی دیگر در این انجمن تاپیک خود را یافته دنبال کنید .
لطفاً در صورت دریافت پاسختان ، اعلام فرمایید تا این پست بنده و پست اعلام دریافت پاسخ شما حذف و در پست قبلی هم ویرایش برای حذف سئوالی که مطرح فرمودید صورت گیرد ، تا تاپیک مطابق موضوع اصلی ادامه یابد .
با تشکر
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام به همگي
چيزهايي از قلم افتاده بود كه بهتره بگم از همه دوستان خواهش دارم راهنمايي كنيد.
ايشون يه حالت مردانه داره (خودش ميگه خيلي زود بزرگ شدم)يا ديگه از من گذشته تو لباس عروس برم.اينو يكي 2 نفر ديگه بهم گفته بودن كه مثل زنهاي مسن ميمونه.
من يه بار يه تجربه نامزدي قبلي داشتم و رفتارهايي كه اين داره شباهت داره به اون قبلي و اين منو نگران كرده.مثلا همين برونگراييش و اينكه تو دانشگاه با استاد و دانشجوها صميميست و اين چيزا منو آزار ميده.
نگرانم....
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
با توضیحاتی که دادید بین شما تفاوت دیدگاه و رفتار زیادی وجود داره و با این اوصاف زندگی شمادر کنار هم به مشکل
بر خواهد خورد ، با این وجود توصیه می کنم که به مشاوره حضوری رو بیارید و به کمک مشاور به نتیجه برسید و تصمیم
بگیرید
موفق باشید
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام دوست عزیز
با توجه به تجربه ناموفقی که قبلا هم داشتید آیا به نظر شما 10 ساعت گفتگو برای تصمیم گیری برای یک عمر زندگی کافیست .در ضمن با خودتان رو راست باشید آن خصوصیات ورفتارهایی که می خواهید همسر آینده تان به آنها مقید باشد وروی آنها حساس هستید را جدی بگیرید زود تصمیم نگیرید به گفته فرشته مهربان با بهره گیری از مشاوره ان شاءالله تصمیم درستی بگیرید موفق وخوشبخت باشید:72::72::72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام.ضمن تشكر بايد بگم ما از نظر اعتقادي،اقتصادي،مسائل آينده،و خيلي چيزها هم كفو هستيم.
اما از نظر شخصيت به نظرم هم كفو نيستيم.
اون خودش ميگه دوست داشتم همسرم حقوق نخونه چون به همه چمو خم كار وارده و هميشه دوست داشتم شخصيت مودب و متين و درونگرايي(مثل من)داشته باشه،يعني اينكه اون از من خوشش اومده اما من دوست داشتم احساس كنم همسرم از خودم ضعيفتر باشه تا بتونم محبت كنم بهش و دوسش داشته باشم.اما اون از نظر احساسي و عاطفي مثل من نيست و با وجود اينكه وقتي جلسه اول من از اينكه از نامزدي قبليش با همه جزييياتي كه مي گفت ناراحت شدم و بهم ريختم اما اون هر چي از گذشته ام گفتم خيلي راحت باهاش برخورد كرد و پذيرفت.
البته من هم دارم حضورا ميرم پيش مشاور
دوستان نظرات ديگري اگر دارن بگم ممنون ميشم.
هميشه وقتي كسي از من كمك فكري يا روحي خواسته كمكش كردم اما درباره مسائل خودم اينطور نيست چون روحيات خودم درگير ميشه.
بچه ها نسبت به اين موضوع خيلي حساس(يا بهتره بگم وسواس دارم)دعام كنيد.:316:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
ضعیف تر باشه؟مگه می خوای بهش حکومت کنی؟
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی...
به تالار خوش آمدید ..بابا کجا بودید خیلی وقته ازتون خبر نداشتیم وقتی پستتونو خوندم خوشحال شدم و امیدوارم حضورتون مستدام باشه و این مورد هم ختم به خیر بشه...
دوست گرامی همان طور که خود شما وارد هستید و تمام معیارها را سنجیده اید و تنها این معیار باقی مانده است و به نظر من که البته کارشناسی نیست این مسئله خیلی مهمه..شخصیت دو طرف حالا چه از لحاظ برون گرا و درون گرا چه از هر نظر دیگه بهتره هم کفو باشه ..البته من در اطراف خودم زوج های زیادی دیدم که یک طرف درون گرا و یکی برون گراست و زندگی های خوبی هم دارند واین موارد که زندگی موفقی داشته اند کسانی هستند که یک طرف خودش علاقه به متضاد بودن با همسرش داشته مثل شخص مورد نظر شما که علاقه به شخص درون گرا دارند و این مسئله برای وی حل شده است..
مثلا من برون گرام و اصلا دلم نمی خواست همسرم درون گرا باشه و الان که هردومون برونگرا هستیم خیلی خوبه و هردومون خیلی راضی هستیم..
منظورم اینه که کاملا نسبیه و به نظرات شخصی هر کس برمی گرده و انتظاراتش از زندگی...
حالا شما که انقدر این مسئله براتون اهمیت داره و می خواهید ازدواج صحیحی داشته باشید بدون توجه به نظر ایشان به خواسته دل خودتون اهمیت بدید و ببینید آیا یک عمر می توانید این رفتارو تحمل کنید..
اشتباه کردم نه تحمل نه..تو زندگی چون قضیه یک عمره نباید تحمل کرد باید با طیب خاطر و رضایت و آرامش درون پذیرفت دوست من..
اصلا و ابدا چون سایر معیارها مناسبه خودتونو راضی نکنید و اصلا فکر نکنید می تونید تغییر کنید و یا اون تغییر می کنه چون نمیشه .شاید زوجین سعی کنم به هم نزدیک بشن ولی قرار نیست هیچ کس تغییر کنه اینو مطمئن باشید..
شما اگر دوست ندارید و نمی تونید..شاد بودن..جنب و جوش..تحرک..خنده..فضولی...ابرا احساس و ...ایشان رو تحمل کنید اگر امروز خود را به زور راضی کنید مطمئن باشید به فردای نه تنها خودتون که ایشون هم ظلم کردید چون دانسته چیزی رو که می دونستید نمی تونید تحمل کنید انتخاب کردید..
مثلا من چون همین خصوصیات فرد مورد نظر شما را دارم می تونم درک کنم که اگر همسرم خلاف این بود یا طوری بود که این رفتار منو دوست نداشت من حس سرخوردگی می کردم ولی الان اون خیلی هم این رفتارو دوست داره و خودشم همینه دوست من...و منم دوست دارم..
سعی کن به یقین همراه با آرامش بر مبنای خیر و صلاح زندگیت تصمیم بگیری..
اگر تونستی منطقا بپذیری بسم الله اگر نه ...................
موفق باشی..
سارا:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام خانم سارا بانو
شرمنده كرديد از اينكه اينقدر زحمت داديد و نوشتيد.
واقعا استفاده كردم.
توي پسرها(همجنس) من دوست دارم با برونگراها رابطه داشته باشم و همينطور هم هست.خودم كاملا درونگرا نيستم(مي تونم بگم 60يا 70 درصد)
يه چيزيو حقيقت بگم؟
قبل از اينكه بيام اينجا و پستها رو بخونم با ايشون تلفني و مسيج صحبت كرديم و يه جورايي داره علاقه بينمون رد و بدل ميشه مخصوصا از طرف اون.تا قبل از اين نگران بودم كه ايشون بي عاطفه هست اما حالا ميگم كه من هنوز نتونستم رفتارهاشو بپذيرم ولي داره بينمون علقه به وجود مياد و فكر ميكنه من پسر پيغمبرم و مسيجها و حرفها داره ميره سمت جايي كه فعلا جاش نيست
فردا دارم ميرم پيش مشاور.التماس دعا:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
ضعیف تر باشه؟مگه می خوای بهش حکومت کنی؟
جناب فرهنگ خان منظورم اين نبود.
منظورم اين بود كه طرفم زير چترم باشه و بهم تكيه كنه
البته حق با شماست من از كلمه مناسبي استفاده نكردم.:43:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام
دوستان خرابم خراااب!
امروز پيش مشاور رفتم و حرفاش مفيد بود اما من از ديروز يه مشكلي اضافه شده حسابي ريختتم بهم.
اين بنده خدا كه ميگفت حتي دوران نامزدي هم رسمي باشه الان داره مسيج هاي عاشقانه ميده و وابستگي براش بوجود اومده.
موندم چي كار كنم اگر جواب ندم ميريزه به هم.جواب بدم كه چي جوابش بدم!
امروز با مادرم صحبت كردم كه رسمي بريم جلو(خانواده ام نمي دونن كه ما قبلا با هم صحبت كرديم)
بعد هم به خودش زنگ زدم و گفتم ميخواييم رسمي بياييم جلو
بعد به واسطمون كه خالم باشه زنگ زدم.
اما چه كنم كه همه اين كارا يه جور با اجبار ذهني بود.(اجبار ذهني از اين جهت كه اون يه جورايي وابسته شده و من گردن گير شدم و بايد امتياز بدم و اينكه هنوز در مورد اوشون من مطمئن نيستم كه هموني كه ميخوام باشه البته اون تو دلم هست اما چه كنم كه ترديد گنده اي دارم)
هنوز گيجم نمي دونم چيكار دارم ميكنم...
:302:امروز نشستم نيم ساعت گريه كردم به خاطر اينكه اين چيزا قبلا مجموعا 5 سال زندگي منو ريخته به هم(يه تجربه عاشقي 3 ساله+يه تجربه نامزدي همراه با مخلفات 2سال)و هنگامي كه اشك مي ريختم از خدا مي خواستم ديگه تكرار نشه.
چرا اينجوري شد؟!!!!....
دوست هم ندارم اون بنده خدا لطمه ببينه
چيكار كنم!
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
اما چه كنم كه همه اين كارا يه جور با اجبار ذهني بود.(اجبار ذهني از اين جهت كه اون يه جورايي وابسته شده و من گردن گير شدم و بايد امتياز بدم و اينكه هنوز در مورد اوشون من مطمئن نيستم كه هموني كه ميخوام باشه البته اون تو دلم هست اما چه كنم كه ترديد گنده اي دارم)
هنوز گيجم نمي دونم چيكار دارم ميكنم...
کاری که کردید، بچگانه ترین و ناشیانه ترین کاری بود که می توانستید انجام دهید.
شما عادت دارید که در حالت گیجی بزرگترین تصمیم های زندگی تان را می گیرید؟
من به شما قول می دهم اس ام اس های آن خانم از سر وابستگی نیست و سعی دارند یک حسی بینتان بوجود آید. پس نگران این موضوع نباشید و مثل یک مرد و خیلی قاطعانه نظرتان را بگویید.
به ایشان بگویید که ما در مرحله شناخت هستیم و دادن این دسته اس ام اس ها فعلا زود است و صلاح نیست. خودش متوجه می شود.
شما مگر می توانید با رودربایستی یک زندگی را شروع و به پایان برسانید؟ تصور یک میمهانی چند ساعته را بکنید که از سر اجبار و گیجی و رودربایستی و ... به آن رفته اید،چقدر تحملش برایتان سخت است؟ چقدر لحظه شماری پایان آنرا می کشید؟
حالا زندگی یک عمر است. شوخی نگیرید.
در ضمن به نظر بنده هم با توجه به خصوصیاتی که از خودتان و آن خانم گفتید، شما زندگی خوشایندی را نخواهید داشت.
بهتان توصیه می کنم که سراغ کسی بروید که همانطور که گفتید از شما ضعیف تر باشد، زیر چترتان باشد و به شما تکیه کند.
این را از روی تجربه می گویم. جدی اش بگیرید.
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
موضوع دلسوزی شما برای این خانم و وابستگیش نیست
موضوع تأثیر پذیری عاطفی شما از حرفهای عاشقانه طرف مقابل شماست . شما به شدت احساسی
هستید و تصمیماتتون هم احساسیه .
به دو مورد گذشته هم دقت کنید ، وقتی کسی به شما ابراز علاقه کنه ، احساس شما شدیداً درگیر میشه ( و
خوشایندتونه ) عقل شما نهیب می زنه که احساسات را کنترل کنی و میدون ندی ، شما برعکس عمل می کنی و به
احساسات میدون میدی و عقل را می رانی ، در مقابل نهیب های عقلتون هم اونو توجیه می کنی تا آروم بشه ،
توجیهتون برای عقلتون هم اینه ، که طرف وابسته شده ، دلم می سوزه ، نمیخوام ضربه بخوره ، چکار کنم ، اگه
رهاش کنم می میره و .... اینها توجیهات شما برای عقلتونه ، و به عبارتی خود را فریب دادن ، واقعیت هیچ کدوم از
اینها نیست ، واقعیت اینه که خود شما وابسته این حرفهای عاشقانه میشی ، خوشت میاد و مثل کسی
که گویی تو خواب راه میره ، کاملاً احساسی و غافل از عقلانیت دنبال موضوع راه میافتی .
محکم باش ، از محوریت احساس در تصمیمات بیرون بیا ، با عقلت جلو برو ، از اینجور رابطه ها بیرون بیا و با کمک یه
مشاور شخصیت خودت رو بهتر بشناس و خودسازی کن بعد وارد زندگی متأهلی بشو .
احتمال قوی میدم که این خانم با توجه به رفتارهای که از شما دیده همین نکاتی که من گفتم را متوجه شده و به
عبارتی رگ خواب شما را به دست آورده .
تا وقتی با دلایل منطقی ـ عقلی و مشاوره مطمئن نشدی این انتخاب قطعی شماست و برای فرداها
مشکلی با روحیات او نخواهی داشت ، اقدام به ازدواج نکن .
موفق باشی
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام blue sky و خانم فرشته مهربان
ممنون از پاسخهاتون
در برابر ديگرون كه ميان مشكلشونو به من ميگن سعي كردم كاملا منطقي باشم و تا الان خدا رو شكر موفق بودم اما به خودم كه ميرسه چون احساستم درگير ميشه قبول دارم ناشيانه عمل مي كنم.
امروز خودش خواست كه رسمي نشه فعلا تا شناختها بيشتر بشه من هم خوشحال شدم كه اينو گفت.
حالا چون اين چيزا بينمون گذشته دليل نميشه كه دست بكشم.
اما مسيجهاي عاشقانه ادامه داشته اما ميخوام همون كاري كنم كه blue skyگفت چون منطقيه.خانم فرشته مهربان پست شما هم متين بود سعي خودمو مي كنم. كه بيشتر رعايت كنم.
امروز مسيج دادم درباره برونگراييش پرسيدم و اينكه من اينها رو در آينده كنترل مي كنم جوابش اين بود:سعي مي كنم تا هر چي امكان داره تغيير رفتار بدم و هميشه سعي كردم برونگرا بودنم همراه با حيا باشه و متانت مخصوصا در حضور نامحرم كه هميشه تقريبا ازش بيزار بودم و اينكه فكر مي كنم هر رفتار متغير اگه خود شخص هم دوست داشته باشه از خوب به بد و از بد به خوب ميتونه عوضش كنه منم دوست دارم زندگيمو حفظ كنم و هم به يك معرفت و كمالي برسم. و اينكه دوست دارم هر كاري براي زندگيم انجام ميدم از سر عشق باشه قبل از اينكه به وظيفه بودنش فكر كنم،به هر حال رضايت طرف برام خيلي مهمه.
التماس دعا دارم
اگر چيزي به ذهنتون رسيد كه مي تونه راهنماييم كنه بيصبرانه و مشتاقانه گوش ميكنم.
ممنون از همگي:72:
blue sky شما گفتيد:
بهتان توصیه می کنم که سراغ کسی بروید که همانطور که گفتید از شما ضعیف تر
باشد، زیر چترتان باشد و به شما تکیه کند.
این را از روی تجربه می گویم. جدی اش بگیرید.
ميشه لطفا تجربتونو در اختيار من بگذاريد؟
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
اندیشه عزیز
این میل تسلط گرایی شما نسبت به همسرتان نیازی است که در شما وجود دارد. و مادامیکه تبدیل به حکمفرمایی و رابطه آقا و برده نشود، نباید سرکویش کنید.
مطمئنا خانمهای زیادی در اطراف شما وجود دارند که به لحاظ برقراری روابط اجتماعی، گرفتن حقوقشان و ... از شما ضعیف تر هستند و در این خصوص نیاز فاحش به کمک و حمایت شما دارند.
البته این نکته فراموش نشود که همه ما انسانها به حمایت یکدیگر نیاز داریم. حتی رئیس جمهور یک کشور هم برای رأی آوردن و بقایش به حمایت مردم کشورش نیازمند است. اما از این نکته نباید غافل شویم که این نیازها در افراد مختلف، متفاوت است.
بنظر بنده شما ابتدا برای خودتان و در خلوتتان دقیقا مشخص کنید که تمایل دارید همسرتان در چه مواردی از شما ضعیف تر بوده و به شما تکیه کند. اصلا منظورتان از ضعیف بودن چیست.
موارد فوق را سعی کنید روی کاغذ بیاورید و روی آنها تفکر کنید.
بعد از اینکه خواسته خودتان دقیقا برای خودتان مشخص شد، بدنبال دختری بگردید که آن خصلت ها در وجودش باشد و نه اینکه بخاطر شما خودش را تغییر دهد.
توجه داشته باشیم که تغییر از سمت منفی به مثبت خوب و پسندیده است اما به شرط اینکه تعریف خوب و بد نسبی نباشد و برای هر دو طرف یک معنا داشته باشد.
یک مثال می زنم، خانم شما حقوق خوانده و شاید بخواهد وکیل شود. حالا حرفه یک وکیل گرفتن حق و حقوق موکلش است و صد در صد در مسائل قانونی و حقوقی که برای خودش هم اتفاق بیفتد بهتر از شما که یک حقوق دان نیستید، می تواند از خودش دفاع کند و گلیمش را از آب بیرون بکشد و در این زمینه نیازی به حمایت شما ندارد.
حالا اگر شما دوست داشته باشید که در اینگونه موارد همسرتان به شما تکیه کند و او بخواهد خودش را تغییر دهد، در واقع باید نقش یک احمق را بازی کند. چون می تواند و باید نقش بازی کند که نمی تواند. و همین موضوع او را دچار دوگانگی شخصیت و سرخوردگی می کند.
و همین موضوع یاعث بسیاری از مشکلات آینده خواهد شد. چون خواسته هیچ انسانی نیست که نقش یک احمق را بخاطر خوشایند دیگری بازی کند و سرانجام از این نقش خسته خواهد شد.
موضوع فوق فقط یک مثال بود برای روشن شدن قضیه، شما می توانید خواسته هایتان از همسرتان را با این مثال قیاس کنید و ببینید که آیا دختر مد نظرتان برای پاسخگویی به خواسته های شما باید نقش احمق به خود بدهد و یا نه، به واقع در آن مورد یا موارد خاص واقعا نیازمند کمک شما می باشد؟
تاپیکهای زیادی در همین تالار وجود دارد که زندگیهای اینچنینی یا به شکست منتهی شدند و یا با سختی و اختلاف در حال گذر هستند.
برایتان یک نمونه را فرار می دهم:
اشتباه بزرگ
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام blue sky
خدا ميداند حتي تو همين وضعيت دوستاني كه مشكلشونو همين سايت مطرج كردم سعي كردم كمكشون كنم.
اما اول از اونچه كه بينمون گذشته ميگم تا برسم به بحثهاي بعد.
اين كه من روانشناسي مي خونم و اون حقوق فقط به اين ختم نميشه كه رشته ها فرق مي كنه بلكه روحيات 2 طرف رو هم منعكس كرده.
مثلا وقتي اون از تجربه نامزدي قبليش برام گفت من خيلي بهم ريختم اما برعكس وقتي من گفتم اون براش خيلي عادي بود و همين تعجب من و بهم ريختگيمو بيشتر ميكرد.
بحث كه كشيد به مهريه ايشون گقتن با وجود اينكه خيليها رو ديدم كه به خاطر مهريه زياد زن زندگيشون ادامه پيدا كرده و طلاق نگرفتند اما من نمي خوام مهريمو زياد بگيرم اما عوضش در هر صورت ميخوام اونو از همسر بگيرم اما من ضمن اينكه گفتم ميخوام مهريه ام كم باشه چون مي خوام اونو بدم به اين علت به هم ريختم كه چرا اول صحبت براي زندگي بحث طلاق پيش مياد كه من باز بهم ريختم اما اون براش اين چيزا طبيعيه.
من به مشاوره خيلي اعتقاد دارم اما اون نه زياد لازم نمي دونه و ميگه اگر مشورتي هم بود با خودتون صحبت مي كنم كه من هم مخالفت كردم.
و موارد ديگه اي كه اگر لازم شد ميگم.
همون بحث مسيجها رو گفتم و اون پذيرفت و همين طور سعي كردم احساساتم رو بگذارم كنار و كاملا منطقي باشم دعام كنيد كه تصميم درستي بگيرم.
اختلاف و دعوايي كه امروز پيش اومد به خاطر ادامه تحصيل ايشون و كار آينده اش بود كه من فعلا نپذيرفتم اما اونو مصره كه ادامه تحصيل بده اما در عين حال احساساتش هم گيره.من مايلم همسر وظايف خانه و مهر و محبت رو تو خونه پياده كنه ضمن اينكه يه وكيل زن از اونجا كه محتواي درسيشون از جرم و جنايت و مجرم گرفته تا ماده قانوني و غير و ذلك و بعدش اينكه ايشون در آينده بايد دائما دادگاه و كلانتري و برخورد با مجرم باشه كه به نظرم با روحيات و عواطف زن سازگار نيست. و موارد ديگه كه فعلا شايد از حوصله دوستان خارج باشه
فعلا بحث داريم اما دوستان ممنون ميشم منو همراهي كنند ،سپاسگزار همتون هستم.:72:
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
شما هر دو فاصله عمیقی در نگرش ، و نوع رفتار دارید و قطعاً اینها در آینده مشکل سازه ، شما از هم اکنون بعضی
مسائل را نمی توانید قبول کنید چه برسه به آینده که شناخت جزئی تر میشه و مسائل دیگه ای در روابطتون پیش
میاد .
بنا به اطلاعاتی که دادید مشخصه که هم تناسب شخصیتی هم نگرشی بین شما کمه ، لذا بدور از احساسات و با
لیست کردن تفاوتها با یک مشاور وارد گفتگو شوید و بخواهید کمک کند تا شما با نظر به این تفاوتها
پیامدهای زندگی مشترک در کنار هم را پیش بینی کنید و بعد تصمیم بگیرید
موفق باشید
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی:
من نیز با فرشته مهربان گرامی موافقم.بین شما این طور که بیان می کنید شکاف هایی هست که عمیق هم هستند یکی از تفاوت ها برون گرا و درون گرا ها هم در انتخاب شغل اونهاست چون افراد برون گرا به خاطر روحیاتی که دارند به چنین شغل های هیجان انگیزی خیلی علاقه دارند مثل من که با اینکه پزشک هستم از درمانگاه بدم میاد و عاشق کار تو اورژانس هستم...!! چون هیجانش و نوع کمک به مردم تو اورژانس فرق داره ...متوجه منظورم هستید..
شما که فرد تحصیل کرده هستید اگر تمایل ندارید که خانمتون فعالیت اجتماعی انجام دهد باید در انتخاب خود تجدید نظر کنید چون به جز تفاوت های روحی که دارید در سایر مسائل هم که باز به دنبال روحیاتتان هست اختلاف نظر دارید..شما اگر به واسطه احساس این خانم بپذیرد که ادامه ندهد و کار نکند مطمئن باشید در زندگی دچار سرخوردگی می شود اینو مطمئنم...( نظر شخصی)این گونه افاراد نیاز به تخلیه انرژی خودشون در مسیرهای صحیح دارند و شغل ایشان یکی از این مسیرهاست دوست گرامی..
من هم معتقدم شما یکبار دیگر به خوبی بیاندیشید و معیاراتونو ارزیابی کنید ....شما نمی تونید با امید به تغییر وارد زندگی با کسی بشید و این کار ظلم در حقه اون فردیست که با امید و آرزو می خواد به شما تکیه کنه..
امیدوارم با اندیشه بهتر به دور از از احساسات تصمیم عقلانی بگیرید و زوجی برگزینید که بیشتر همخوانی با شما دارند...البته این نظر خیلی شخصیه و خود شما بهتر می تونید تصمیم بگیرید با کمک مشاور...
راه احساس رو ببند گاهی کات کردن رابطه و تحمل مقطعی یک احساس بهتر از اینه که یک عمر بخواهید همسرتونو مطابق میل خودتون بکنید....
موفق باشید...:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام به همه دوستان
ما به توافق نرسيديم و كلا به هم خورد و راضيم از اين اتفاق منتها اين وسط احساسات منو درگير كرد و الان خوب ناراحتم.
من از در منطق وارد شدم حتي وقتي اون يكطرفه اس ام اس هاي عاشقونه ميفرستاد من در ازاش اس ام اس عادي ميدادم اما بالاخره احساسات منو به راه انداخت فقط به قول خودش براي اينكه حال خودشو خوب كنه يا از سر كنجكاوي يا هر چيز ديگه(ممنونم از فرشته مهربان كه حرفشون در باره احساسات اون طرف كمكم كرد و همون چيزي كه گفتيد شد.):72:
از blue sky عزيز هم ممنونم به خصوص به خاطر هشدارشون نسبت به اس ام اس ها و كنار گذاشتن رودربايستي.ممنونم كه منو ناشي صدا كردي چون اين جمله شما براي اون لجظه احتياج داشتم تا به خودم بيام.(اينو حقيقتا ميگم):72:
از خانم دكتر سارا بانو كه من تازه فهميدم همون rsrsهستند و از پارسال ميشناسمشون به خاطر راهنمايي بسيار خوبشون. ممنونم.دست مريضات:72:
هر چند احساسات منو به بازي گرفت و يه مدت زمان ميبره كه روبراه بشم اما خدا رو شاكرم كه واسطه هايي مثل شماها سر راهم گذاشت تا تصميم درستي بگيرم.
به همين خاطر احساس مسئوليت بيشتري نسبت به همدردي مي كنم و سعي مي كنم تا آنجا كه در توانم هست خدمت كنم به دوستان
اين تاپيك ديگه بحثش تمومه اما لطفا بسته نشه تا حداقل ديگرون با خوندنش آگاهيشون بيشتر بشه و اشتباه منو مرتكب نشن و ضربه نخورن.
:72::72::72::72::72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
اين وسط فقط احساسات من به بازي گرفته شد و الان سوز دل و دل شكستگيم اشك رو تو چشمانم جاري كرده
قصد نصيحت ندارم اما...
مراقب دلهاي خودتون باشيد...:302:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
اين وسط فقط احساسات من به بازي گرفته شد و الان سوز دل و دل شكستگيم اشك رو تو چشمانم جاري كرده
قصد نصيحت ندارم اما...
مراقب دلهاي خودتون باشيد...:302:
دل تا شکسته نشود خانه رب نمی گرددو اين شکسته از صد هزار درست بيشتر ارزد؛ بلکه به قيمت در نيايد؛ زيرا که بهاي آن خداي تعالي است.گنج غمش را دل بشکسته ببايدو اين گنج را هر کس نيابد و در دست هر کس نيايد.(علامه حسن حسن زاده آملی)
یه موقعی خیلی ناراحت بودم از اینکه دلم شکست همه اش دنبال مقصر می گشتم همه اش می گفتم آخه چرامن گناهم چی بوده ...
اما الان همین قدر متوجه شدم که اگه خیلی راحت با اونی که میخواستم
و عاشقش بودم ،ازدواج کرده بودم شاید در پی نزدیکی با خدا نبودم . اما همین
دل شکستنه باعث شد یکمی نگاه مادی که به همه چی داشتم را کم رنگش بکنم ، برای
همین هیچوقت دعای بد برای اون معشوقه ام نکردم و هنوز هم دوستش دارم و آرزوی
خوشبختی واسش می کنم احساس می کنم اون وسیله ای بود، هرچند که خیلی اذیت
شدم و اعتماد به نفسم را تا مدت ها از دست داده بودم اما الان می دونم که خواست
خدا نبوده و خدا من را بیشتر از خودم دوست داره و حتماً سرنوشت خیلی خوبی را برایم رقم میزنه .انشالله
(ببخشید آقای اندیشه با خوندن پست آخرتون در دلم باز شد و...)
موفق و سربلند باشید.:72:[/b][/color]
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
parvaz2010 عزيز
امروز بعد از پست آخرم چند بار اومدم چك كردم به اين اميد كه يه نفر باهام همدردي كنه.
ممنون خدا هستم كه شما اومدي.
هر چي تا حالا از خدا خواستم بهم داده بهترينشو هم داده
ناراحت نيستم كه چرا نشده
ناراحتم چون جايي دريچه دلم باز شد كه نبايد ميشد(اين وسط اونم مقصر بود)اما سعي مي كنم بگذارم پاي نادونيش چون چند بار هم به خاطر اون كارش عذرخواهي كرد.خدايا قدرت بخشش منو زياد تر كن.
اين بار چندمه كه اينطوري شده.
شما رو به هر كي دوست داريد قسمتون ميدم كه قبل از اينكه مطمئن نشديد كه طرف همسر شماست دريچه دلتونو قفل نگه داريد،هر چند يه لذت آني داره اما سوزش خيلي سوزناكتره
ما اين راهو رفتيم،شما ديگه نريد.
:302:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
اندیشه عزیز
من نمی دونم برنامه تون برا شروع زندگی مشترک چیه! اما ...
توصیه می کنم حدودا برا خودتون تعیین کنید که مثلا تا پایان سال میخواهید انتخاب کنید و اوائل سال 90 عقد و اواخر سال ازدواج :227::227:
اجازه ندید خودتون و انرژیتون مصروف این بقول معروف شکستهای عشقی ! بشه. (5سال و 3سال و ...)
وقتی تصمیم قطعی برا ازدواج گرفتید اگه خودتون موردی رو سراغ دارید که به اتفاق خانواده (از ابتدا با خانواده) برید برا خواستگاری ، اگر نه از خواهر و یا دوست و آشنا بخواهید موارد خوب رو با توجه به شناختی که از شما و روحیات شما دارند معرفی کنند و بعد به اتفاق خانواده فرایند شناخت و خواستگاری رو پیش ببرید.
چند ماه (مثلا 6 ماه ) رو برا این سبک و سنگین کردنها اختصاص بدید. قبل از اینکه بله رو از طرف مقابل نگرفتید وارد فاز احساسی غلیظ نشید.
موفق و خوشبخت باشید:72:
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
جناب اندیشه و دیگر دوستان درگیر انتخاب برای ازدواج
برای این که احساساتتون را درگیر نکنید ( که گاه ناخوآگاه پیش میاد ) و کاملاً عقلانی جلو برید یک راه کار
عملیاتی براتون دارم ، اینم هدیه من به شما عزیزانه .
حتماً می دونید که در مسیر قضاوت کردن بهتره بنا را برتبرئه گذاشت مگر این که عکس اون اثبات بشه ، در موضع
انتخاب برای ازدواج درست به عکس عمل کنید ، یعنی بنا را بر اینکه تفاهم ندارید بگذارید و دنبال مواردی باشید که
اثبات کند تفاهم دارید ، اگر بنا را بر اینکه تفاهم دارید بگذارید و دنبال ادله عدم تفاهم باشید کارتون سخت میشه چون
همون اول بدون شناخت بنا را بر این که این همونه که میخواهم بگذارید و دنبال این باشید که مورد نقض پیدا کنید ،
پیدا کردن مورد نقض براتون سخته و برعکس عمل می کنید و لذا باب توجیح المسائل متأثر از احساسات باز میشه .
در یک کلام از سلب به سوی اثبات بیایید ، نه از اثبات به سوی سلب .
این راه کار کاملاً فرشته ساخته هست ، و ممکنه اشکال داشته باشه اگر اهل علم بخصوص جناب مدیر اشکالی در
این راهکار می بینند خوشحال میشم به من گوشزد کنند .
.
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
BABY عزيز
ممنون از پست بسيار خوبتون.
حقيقتش مجموع اين شكستها منو نسبت به خودم بي اعتماد كرده كه اصلا از نظر معنوي(روحي)و مادي و ......آمادگي ازدواج ندارم.حالا يا اين بي اعتمادي كه نسبت به خودم احساس مي كنم درسته يا نه نمي دونم!
الان كه شرايط خوبي ندارم اما بعدا كه از اين اتفاق كمي فارغ تر شدم مي خوام با مطالعه بيشتر روي خودم و مشاوره شرايط ازدواجمو بررسي مجدد كنم و مهارتها و پيش زمينه هاي ازدواج رو بيشتر بدونم و كسب كنم.
مي دانم كه اگر الان بخوام سريعا فكر گزينه بعدي باشم كار غلطيه اما بعد كه آرومتر شدم اون مواردي رو كه اشاره كرديد رو سعي مي كنم تا آنجا كه بتونم رعايت كنم
باز هم ممنون:72:
فرشته مهربان عزيز
ممنون از پستتون....راه جالبيست.آيا قبلا تست كرديد؟
آيا ميشه روي جنس موافق(براي دوستي)امتحان كرد؟
من كه خودم شخصا با يه نفر جديد كه برخورد مي كنم ابتدا بنا رو بر راستيش ميگذارم و وقتي موارد خلاف رو مي بينيم يا ثابت ميشه بهم ميريزم.(جالبه شايد من هم اين اتفاق تو شكستهام بي تاثير نبود)
اما اين كه از ابتدا بنا رو بر اينكه تفاهم نداريم بگذاريم از نظر آموزه هاي ديني درسته؟(با يه فاز منفي بريم جلو؟)
يا اينكه نه...اگر يه حالت خنثي (يعني معلوم نيست تفاهم داريم يا نداريم)رو در نظر بگيريم بهتره؟
بحث جالبيست دوستان نظري دارند؟
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
جناب اندیشه
اول >>>این راه کار فقط در مورد انتخاب برای ازدواج است
دوم >>> این نظر به معنای بد بینی و قضاوت منفی نیست، بلکه این مفهوم را می رساند که هیچ بابی
برای امیدواری و توقع این که همین کیس همان باشد که می خواهم را باز نکینم ، تا در صورت به دل نشستن
اولیه ، خود را در مواردی که اختلاف راه و نظر هست وادار به تفاهم و توافق برای به دست آوردن نکنیم ، در شناخت
طرف مقابل نکات تفاوت فرهنگی و شخصیتی را از سر نگذرانیم و دقیق باشیم . در پی یافتن اصول مشترک باشیم
نه نادیده گرفتنشون . تحت تأثیر عواطف و احساسات طرف مقابل قرار نگیریم و ..... در یک کلام واقع بینانه ، دقیق و
بی توقع ، صادق ، استوار بر معیارها ، و با مشورت پیش برویم .
سوم >>> بله تست شده ، در بررسی مواردی که حتی عاقلانه وارد فاز شناخت می شدند و نتیجه می شد
عدم تفاهم اما برای طرفین آسیبهای روحی داشته و برای نمونه بعضی را به جایی می رساند که مسیر شناخت را
کوتاه به یک یا دوماه همراه با محدودیت شدید کنند ( به عبارتی در حد همون خواستگاری شود ) تا بعد آسیب وارد
نشود ، تحلیلی داشتم که چرا برای کسانی که عاقلانه وارد می شوند و احساسات را تعطیل می کنند چنین پیش
می آید ، در گفتگو با آنان که اتفاقاً دیشب هم یک مورد آن صورت گرفت به این نتیجه رسیدم که درگیری احساسی
پنهان پیدا می کنند و وقتی موضوع را در میان می گذاشتم و علائم در گیری احساسی پنهان را جویا شدم دیدم
درسته و خود اونها هم اذعان می داشتند و دلیل عمده اش هم تمایل شدید به ازدواج و میل به یافتن هر چه زودتر
کیس مورد نظر بود ، که باعث می شد در مسیر شناخت با امید این همان است از اثبات به سوی سلب پیش روند
که شوق و اشتیاق و امید و انتظاراولیه را به دنبال داشته گاه نیز با اطمینان به معرف این حالتها را پیدا می کردند ،
و رفته رفته که فاکتورهای عدم تفاهم آشکار می شد سرخوردگی را موجب می شده ، لذا من به این راهکار
رسیدم و در مواردی که فرد با تمرکز بر این مبنا پیش رفته پس از طی دوره شناخت برای به تفاهم نرسیده ها گویی
اتفاقی نیفتاده و فشار روانی را متحمل نمی شدند ، دیشب با یکی از شاگردان سابق و اکنون از دوستان که مدتی
است پذیرای خواستگاران بی وقفه است نتیجه گیری نهایی صورت گرفت و این بود که اعلام کردم .
باز هم می گویم این راه کار من است اگر چه بنا به تجربه و تحلیل دارم عرض می کنم ولی مایلم نظر
اهل فن را هم داشته باشم .
چهارم >>> در مورد دوست و دیگر تعاملات ( دوستان هم جنس ، روابط فامیلی و اجتماعی ) این
موضوع کاربرد ندارد و بنا را باید بر اعتماد در عین احتیاط گذاشت ، اتفاقاً منابع دینی ما دستور العملهای کافی
در این رابطه را دارند . مثلاً این که اسرارت را به دوستت نگو که اگر روزی دشمن شد علیه تو استفاده نکند ، یا با
دشمنت چنان نکنی که اگر روزی دوستت شد شرمنده اش باشی ( نقل به مضمون ) و .....
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
جناب مدیر همدردی توصیه و راهنمایی به تکمیل راه کار ارائه شده داشتند که بنا به راهنمایی خوب ایشان و بهره
گیری از بیاناتشان ؛
در تکمیل پست 27 باید عرض کنم که :
در طی این مسیر مبنا باید معیارهای شما باشد ، و معیارهای شما نیز باید با توجه به خصوصیات ، روحیات ،
ارزشها ، و انتظارات شما تنظیم شده باشد ( معیارها تابلوی راهنمایی شما در مسیر حرکت است ) و برای دریافت
تناسب فرد با معیارهای لازمه باید در مورد این معیارها نیز اطلاعات کافی برای کشف سرنخها در وجود فرد داشته
باشید و در مواردی که جنبه تخصصی دارد و ما اطلاعات و تخصص کافی نداریم به کمک مشاور پیش برویم ، مثلاً
شما در معیارتان این مورد هست که طرفتون فردی وسواسی و کمالگرا نباشه ، یا باید اطلاعات خود را پیش از اقدام
به ازدواج و شناخت کیسها ، در مورد ویژگیهای شخصیتی و علائم رفتاری افراد وسواسی و کمالگرا بالا ببرید یا
باید در زمان شناسایی برای کشف این مورد و دیگر مواردی که می دانید نیاز به اطلاعات و تخصص برای به دست
آوردن سر نخها در طرف دارید مراجعه به مشاور داشته باشید ، مثلاً شما اصلاً تحمل آدمهای زود رنج ، حساس ،
عجول و تندمزاج راندارید برای این مورد باید دنبال سرنخهای عدم کنترل احساس باشید که یا باید او را در شرایطی
قرار دهی که تکانه های هیجانی او را ببینی و با اطلاعاتی که داری تشخیص دهی یا باید از طریق مشاور اینها را
متوجه شوی .
در یک کلام برای انتخاب جهت ازدواج با استفاده از راهکار پست قبلی نیاز دارید که معیارها را دقیق تنظیم کنید ( برای
تنظیم معیارهای خود نیاز به خودشناسی ضروریست ) و برای دریافت تناسبهای متناسب با این معیارها نیاز به اطلاعات
در رابطه با موارد معیارهاتون دارید و همینطور نیاز به مشاوره .
فورمول ( از چپ به راست بخوانید ):
.................................................. .................................................. .................................................. .
انتخاب مناسب برای ازدواج موفق=مشاوره+کیس مورد نظر+داشتن معیارهای روشن+ازدواج آگاهی+خودشناسی
.................................................. .................................................. .................................................. ..
دوستان عزیز توصیه می کنم
برای داشتن ازدواج موفق ، به طور جدی به تنظیم معیار بپردازید و چون پیش از اون نیاز به خودشناسی دارید تا
ببینید دقیقاً کی هستید و چه ویژگیهای شخصیتی و روانی دارید .... تا بفهمید همسری با چه ویژگیهایی می
طلبید ، خودشناسی را اهمیت بدهید و از مشاوران متخصص در این زمینه کمک بگیرید .
موفقیت شما آرزوی ماست :72::43::72:
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام فرشته مهربان
اشتباهي رو كه من مرتكب شده بودم اين بود كه من در رابطه با ازدواج و انتخاب همسر تحقيق كرده بودم و كمتر به
خودم(خودشناسي)و شفاف كردن معيارهام پرداختم.
ممنون از فرمول خوبتون:104:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام
من تاپیکتون را تازه خوندم . واقعا فرشته مهربون درست می گن من اگه قبلش احساسمو درگیر نمی کردم خیلی راحت تر نکات منفییه طرفم را میدیدم و 4 سال از زندگیم و فکرم و انرژیم را برای کسی نمیذاشتم و الان حسرت بخورم ...
اما چه طوری می شه بخوای کسی را بشناسی بدون این که احساست درگیر شه ؟!!!؟!!!(یکم سخت ):303:
راستی خوشحالم که اشتباه نکردین و خدا کمکتون کرد
موفق باشین و بهترین ها به صلاحتون شه ...
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی:
تاپیک شما رو باز مطالعه کردم ..دوست داشتم قبل از هر نظری در باب سخنان فرشته مهربان و راهکارهای ایشون بپرسم من دقیقا نفهمیدم چطور شد که رابطه شما یک دفعه قطع شد؟میشه بگید روز آخر چه اتفاقی افتاد ؟
البته اگر تمایل دارید چون برای من مبهم موند....
ممنونم..
:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام دوستان
يه اتفاق عجيب!:303:
من 10 روز پيش پاي تلفن سعي كردم با گذشت و با خوبي اين قضيه رو تموم كنم كه موفق شدم.
اما امروز 2 بار مسيج داده متنش اينه:
اين همه تشويش حق من نبود هيچي رو نميشه پيش بيني كرد اصلا فكرشو نمي كردم بعد از ماه رمضان اين همه به هم بريزم!
كاشكي جلسه دومي در كار نبود،كاشكي از اوضاع و اجوال هم خبر نداشتيم!به خدا من هيچي از شما نمي دونستم حتي از رشته تحصيليتون.ولي الان مي دونم چي دوست داري چي نداري؟ولي چون آگاه از خيلي چيزها نيستم نمي دونم بگم خوشبختانه يا متاسفانه!
مسيج دوم:
مي دونم از ديدن مسيجم عصباني ميشيد.اينو مي دونم كه(پيشاني عفو تو را پرچين نسازد جرم ما)هزار بار اينا رو نوشتمو پاره كردم.دلم ميسوزه،هيچ جي بهت دروغ نگفتم و همين هم شد اشتباهم.اميدوارم زودتر بگذره.
چي كار كنم به نظرتون؟
خودم هم نمي دونم تكليفم چيه!حتي مطمئن نيستم چي ميشه و خواست خدا چيه؟
نمي دونم مي خوامش يا نه!
هر چي مي دونيد و به ذهنتون ميرسه كمكم كنيد.حالم خوب نبود بدتر شد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سارا بانو
سلام اندیشه گرامی:
تاپیک شما رو باز مطالعه کردم ..دوست داشتم قبل از هر نظری در باب سخنان فرشته مهربان و راهکارهای ایشون بپرسم من دقیقا نفهمیدم چطور شد که رابطه شما یک دفعه قطع شد؟میشه بگید روز آخر چه اتفاقی افتاد ؟
البته اگر تمایل دارید چون برای من مبهم موند....
ممنونم..
:72:
سلام ممنون از شما سارا بانو گرامي به خاطر اهميتي كه قائل شديد برام
والله ايشون قصد ادامه تحصيل داشت و اصلا تو فاز خانه داري نبود و مي خواست بعد از تحصيلاتش هم كار كنه كه من به خاطر روحيات خودم و عقيدم بر اينكه بچه من به محبت مادر احتياج داره مخالفت كردم
ضمن اينكه ايشون دختر سفت و محكم(تو روستا بزرگ شده) و من حساس و زود رنجم بعلاوه همون بحث برونگرايي اون و درونگرايي من.
از نظر شخصيتي با هم تفاوت داريم
الان هم كه بعد از 10 روز مسيج داده نمي دونم چيكار كنم دوباره ريختم به هم.(پست قبلي توضيح دادم)
اون خيلي باهوش و زيركه...
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
توجه نکنید
شما فاصله زیادی دارید و بعداً در زندگی به مشکل برخواهید خورد . راه ارتباطی رو قطع کنید . یک نکته را هم بگم اونم
اینه که یعضی از این دخترها از این که یک نفر شیفته اونها باشه و عاشق و دلباخته حرف بزنه ( بخصوص کسی که
اهل ارتباطات دوست پسر دوست دختری نباشه و هدفش ازدواج باشه )خوششون میاد حتی اگر اون فرد رو مناسب
نبینن اما دریافت ابراز علاقه را خوش دارند ، یه احتمالی به این جهت هم بده . ضمن این که ایشون هم به تفاوتهای بین
شما توجه نمی کنه ، و اینکه بعداً مشکل ساز خواهد بود ، شما را سازگار یافته و ممکنه تصور کنه شما با اونچه مایل
نیستید وادار به موافقت میشوید و از روی علاقه تسلیم می شوید ، غافل از این که اگر حتی اینطور هم باشه این یک
آسیبه که برای خود این خانم نسبت به داشتن یک مرد محکم و تکیه گاه مطمئن خلاء ایجاد می کنه .
من با نظر به تفاوتها تأکید می کنم از ادامه رابطه بپرهیزید و فکر ازدواج را هم فعلاً تا بر خود مسلط نشدید از سر بیرون کنید
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
توجه نکنید
شما فاصله زیادی دارید و بعداً در زندگی به مشکل برخواهید خورد . راه ارتباطی رو قطع کنید . یک نکته را هم بگم اونم اینه که یعضی از این دخترها از این که یک نفر شیفته اونها باشه و عاشق و دلباخته حرف بزنه ( بخصوص کسی که اهل ارتباطات دوست پسر دوست دختری نباشه و هدفش ازدواج باشه )خوششون میاد حتی اگر اون فرد رو مناسب نبینن اما دریافت ابراز علاقه را خوش دارند ، یه احتمالی به این جهت هم بده . ضمن این که ایشون هم به تفاوتهای بین شما توجه نمی کنه ، و اینکه بعداً مشکل ساز خواهد بود ، شما را سازگار یافته و ممکنه تصور کنه شما با اونچه مایل نیستید وادار به موافقت میشوید و از روی علاقه تسلیم می شوید ، غافل از این که اگر حتی اینطور هم باشه این یک آسیبه که برای خود این خانم نسبت به داشتن یک مرد محکم تکیه گاه مطمئن خلاء ایجاد می کنه .
من با نظر به تفاوتها تأکید می کنم از ادامه رابطه بپرهیزید و فکر ازدواج را هم فعلاً تا بر خود مسلط نشدید از سر بیرون کنید
نمي دانم چرا نسبت به اين موضوع اينقدر آسيب پذيرم!شايد تجربيات گذشته ام باشه..نمي دانم.
قصد من هم همين بود منتها ايشون نظم فكريمو به هم ريخت.خودم قصد داشتم هر هفته پيش مشاورم برم و بيشتر خودمو بشناسم و حتي دارم كتاب هوش هيجاني مترجم مهدي گنجي(نشر ساوالان)رو تهيه مي كنم كه بخونم
من يه بار وقتي يه جايي نشستم و مراقبه كردم رفتم نجف و حرم امام علي رو زيارت كردم و خيلي لذت بخش بود برام طوري كه همه صورتم پر اشك شده بود
چند وقت پيش كه مشهد بودم تو راه بازگشت وقتي فكر ازدواج مي كردم همش ايشون تو فكرم بود.شما چقدر به اين چيزا اعتقاد داريد!به اين چيزا فكر كنم؟
عقلم ميگه نه!اما باز پيش خودم ميگم نمي دونم بازم خواست خدا چي باشه!پس چرا از مشهد كه بر مي گشتم ايشون تو فكرم بود.!(شايد همان جدال احساس و عقلمه و اين چيزل هم توجيه و بهانه احساسم براي عقلم باشه)
ببخشيد بيش از اين نتونستم احساس و افكار درونيمو بشكافم.
ممنون ميشم نظر خودتون بگيد.:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
انديشه ي عزيز شك در قطعه ارتباطت نكن كار درست همينه پس شك نكن
زندگي را بايد با عقل شروع كنيم و سپس با عشق ادامه دهيم مطمين باشيد اگر انتخاب عاقلانه باشد بعلاوه يه ذره احساس قطعا زندگي عاشقانه در انتظار ماست
به اين فكر كنيد كه اين نيز بگذرد پس تحمل كنيد اين شرايط را
-
Re: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
اندیشه گرامی
از شما بعیده که به جای توجه به محتوای توصیه های بزرگوران دین ، احساسی شدنتون رو یه جوری بر
اساس مجاورت ، به این عزیزان ربط بدهی . مطمئناً امام (ع) هم از شما انتظار داره که عاقل باشی .
داشتیم خیلیهایی که بدون در نظر گرفتن شرایط و توصیه های تأکیدی معصومین (علیهم السلام ) در به کار گیری
عقل ، به استخاره پناه آورده یا با مجاورتهای ذهنی این تصورات احساسی را برای خود ایجاد کرده اند مثل شما که
تصور می کنی که مثلاً چون بعد از زیارت امام رضا (علیه السلام ) ایشون اومده تو ذهنم پس یعنی تایید و ... بعد از
ازدواج و پیدا کردن مشکل گله مند شده اند که پس چرا استخاره خوب اومد ، پس چرا فلان وقت ایشون اومد تو
ذهنم ، چرا خدا اجازه داد و .... .
اگر پستی که در ذیل نقل قول می کنم را یک بار دیگه بخونی با دقت در می یابی مشکل حتی این خانم
نیست ، مشکل شما و روحیات تأثیر پذیر و به شدت احساسی شماست که دو بار دیگر هم شما را به
شکست کشونده و حالا همین روحیه شده تهدیدی به این که وارد یک زندگی که بعدش شکست خواهد
بود شوی .
مواظب باش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
موضوع دلسوزی شما برای این خانم و وابستگیش نیست
موضوع تأثیر پذیری عاطفی شما از حرفهای عاشقانه طرف مقابل شماست .
شما به شدت احساسی هستید و تصمیماتتون هم احساسیه .
به دو مورد گذشته هم دقت کنید ، وقتی کسی به شما ابراز علاقه کنه ، احساس شما
شدیداً درگیر میشه ( و خوشایندتونه ) عقل شما نهیب می زنه که احساسات را کنترل کنی
و میدون ندی ، شما برعکس عمل می کنی و به احساسات میدون میدی و عقل را می رانی ،
در مقابل نهیب های عقلتون هم اونو توجیه می کنی تا آروم بشه ، توجیحتون برای عقلتون هم
اینه ، که طرف وابسته شده ، دلم می سوزه ، نمیخوام ضربه بخوره ، چکار کنم ، اگه رهاش کنم
می میره و .... اینها توجیحات شما برای عقلتونه ، و به عبارتی خود را فریب دادن ، واقعیت هیچ
کدوم از اینها نیست ، واقعیت اینه که خود شما وابسته این حرفهای عاشقانه میشی ،
خوشت میاد و مثل کسی که گویی تو خواب راه میره ، کاملاً احساسی و غافل از عقلانیت
دنبال موضوع راه میافتی .
محکم باش ، از محوریت احساس در تصمیمات بیرون بیا ، با عقلت جلو برو ، از اینجور رابطه ها بیرون
بیا و با کمک یه مشاور شخصیت خودت رو بهتر بشناس و خودسازی کن بعد وارد زندگی متأهلی بشو .
احتمال قوی میدم که این خانم با توجه به رفتارهای که از شما دیده همین نکاتی که من گفتم را متوجه
شده و به عبارتی رگ خواب شما را به دست آورده .
تا وقتی با دلایل منطقی ـ عقلی و مشاوره مطمئن نشدی این انتخاب قطعی شماست و
برای فرداها مشکلی با روحیات او نخواهی داشت ، اقدام به ازدواج نکن .
موفق باشی
در حال حاضر هم سفر مشهد و یاد اون در این موقعیت شده توجیه احساس شما در مقابل عقلتون ،
خوبه که عقلتون اینقدر پیش شما میدون داره که نهیبتون می زنه ، اما مواظب احساستون باش که برای
خفه کردن نهیب عقل توجیهات احساسی براتون ردیف می کنه
.
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
راستش من امروز دوباره تایپیکتون را از اول خوندم حق با فرشته مهربانه به احساساتتون اهمیت ندید یه سری معیار های ایشون را شما نمی پسندید و این خیلی خوبه که به این شناخت خیلی زود رسیدید،که خوب شاید به خاطر رشته تحصیلی و یا تجربه قبلی تونه .
الان یکی از نزدیکانم دارم نتیجه این تفاوت ها را به عینه می بینم تفاوت هایی که قبل از ازدواج اصلاً در موردش حرف نزدند یا حتی با اینکه دو موردش صحبت کردند اون قدر ها براشون اهمیت نداشته1- اون آقا بچه می خواد وزنش مخالفت می کنه 2-خانم خیلی اهل گردش و مسافرته و آقا مخالفه3- از لحاظ اعتقادی اصلاً به هم نمی خورند خیلی تفاوت ها که دوران نامزدی براشون اهمیت نداشته و الان.....
چرا با هم پیش مشاور نمیرید؟
موفق باشید:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط انديشه
والله ايشون قصد ادامه تحصيل داشت و اصلا تو فاز خانه داري نبود و مي خواست بعد از تحصيلاتش هم كار كنه كه من به خاطر روحيات خودم و عقيدم بر اينكه بچه من به محبت مادر احتياج داره مخالفت كردم
با این روحیه ای که داری پیشنهاد می کنم از رشته هایی که مشاغل تخصصی ندارن مثل اقتصاد،
مدیریت،جامعه شناسی،همسر انتخاب کنی.کسی که حقوق می خونه دوست داره تو کار
مربوط به رشتش فعالیت کنه به هر حال 4 - 5 سال وقت گذاشته.از یه طرفم وظیفشه به
جامعه خدمت کنه.
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
سلام اندیشه گرامی..
ممنونم از پاسخ شما..منم مثل سایر دوستان تاکید می کنم هرچه سریعتر از این رابطه خارج شوید..
ببینید دوست گرامی از تک تک سخنان شما به قول فرشته مهربان و سایر دوستان احساسات می باره و مطمئن باشید که راه رو دارید با احساسات خودتون و پس زدن منطق و عقل اشتباه می رید.خیلی دلم می خواد مثالی برای شما تعریف کنم..داستان زندگی من رو که می دانید(( پر از ابهام از رفتار یک مرد)) و اینکه بالاخره با همان عشق اولم که صاحب تاپیک بالاست ازدواج کردم..اتفاقا دیشب همین بحث احساسات بود چون ایشان هم پسر احساساتیست..می گفت من اون سال یکی از دلایل رفتنم این بود که خیلی احساساتی شده بودم و احساس کردم یک همچین تصمیمی که همه عمر من و تو به اون وابسته ست رو نباید با احساس گرفت .دور شدم ولی فراموشت نکردم و سعی کردم بر احساساتم غلبه کنم و منطقی بررسی کنم و بازگردم...و الان من و دلبندم خوشبتیم چون 10 ماه دوری و غلبه بر احساسات رو و کسب شناخت زندگی و شناخت هم و عقل رو در پیش گرفتیم..خودمون و مهارت هامونو افزایش دادیم و الان به حق داریم ثمره اون رو می بینیم دوست من ..من امروز به عنوان یک فرد شدیدا احساستی دیروز به شما می گم در ازدواج هرگز تفاوت های فاحش..اختلاف نظر و عقاید رو مدیون احساسات نکنید چون روزی این احساسات تا حدی مخفی میشه و حتی اگر طرف مقابل خودتون رو خیلی دوست داشته باشید این تفاوت ها روی زندگی و دوست داشتنتون حتما سایه می اندازه..دوست من داستان زندگی هیچ کدام از ما یکی نیست ولی ما اینجاییم تا از هم با سرگذشت هم یاد بگیریم تا شکست نخوریم..شما که خواهان شکست نیستی؟
ببیندوست عزیز زندگی متاهلی احساسات مهمه ..ولی نه به اندازه شناخت عقلی..من امروز به جد بهتون می گم این تزلزل در تصمیم امروز برای آینده نه تنها شما که اون خانم هم ضرر داره..
مطمئن باش نه اون خانم در اینده می تونه تبدیل به اونی بشه که شما می خواید نه شما می تونید چون تفاوت هاتون فاحشه و زیاد..و اگر هرکدام شما اکنون بپذیره تنها بر پایه احساسات است نه هیچ چیز دیگه و مطمئنم بعد چند وقت کخ این احساسات آتشین تا حدی فروکش کرد تفاوت ها بروز می کنه برای هر دو طرف شما..
نظر من کارشناسی نیست شما خود مسئول زندگی خد هستید شاید ما هم اشتباه کنیم ولی چیزی که از صحبت های شما بر می آید این چنین برداشتی می شود..
به اس ام اس ها بها ندهید چون شما احساساتی هستید با این اس ام اس ها تحریک می شوید و اون خانم برون گرا و به قول شما زیرک و باهوش خوب می تونه شما رو جذب کنه..شما باید از اطلاعات رشته خودتون..مشاور و سرگذشته های تالار درس عبرت بگیرید تا زندگی موفق داشته باشید.
اشتباه قبلی را تکرار نکنید گاهی خیلی زود دیر می شود....
خیلی زود....
موفق باشید.:72:
-
RE: ازدواج يه برونگرا و يه درونگرا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
[color=#000080]اندیشه عزیز
از شما بعیده که به جای توجه به محتوای توصیه های بزرگوران دین ، احساسی شدنتون رو یه جوری بر اساس مجاورت ، به این عزیزان ربط بدهی . مطمئناً امام (ع) هم از شما انتظار داره که عاقل باشی .
داشتیم خیلیهایی که بدون در نظر گرفتن شرایط و توصیه های تأکیدی معصومین (علیهم السلام ) در به کار گیری عقل ، به استخاره پناه آورده یا با مجاورتهای ذهنی این تصورات احساسی را برای خود ایجاد کرده اند مثل شما که تصور می کنی که مثلاً چون بعد از زیارت امام رضا (علیه السلام ) ایشون اومده تو ذهنم پس یعنی تایید و ... بعد از ازدواج و پیدا کردن مشکل گله مند شده اند که پس چرا استخاره خوب اومد ، پس چرا فلان وقت ایشون اومد تو ذهنم ، چرا خدا اجازه داد و ....
مواظب باش در حال حاضر هم سفر مشهد و یاد اون در این موقعیت شده توجیه احساس شما در مقابل عقلتون ، خوبه که عقلتون اینقدر پیش شما میدون داره که نهیبتون می زنه ، اما مواظب احساستون باش که برای خفه کردن نهیب عقل توجیهات احساسی براتون ردیف می کنه .
ممنون فرشته مهربان،مهربان:72:
قبول دارم اينها برخاسته از احساساتم و توجيه باطني براي رهايي از اين وضعيت و براي چسباندن دلم به هر نحوي به يه جاييست(هر چند جاي غلطي باشه).خدا به من ابزار داده و اون عقله و هر جا ديديم عقلم پاسخگو نيست يا اينكه هاله اي از احساس دورشو گرفته مشورت كارسازه.
شايد بهتر باشه اسم پروفايلمو بگذارم احساس تا اينكه انديشه باشه!:33:
من براي كساني كه بهم مراجعه مي كنند منطقي برخورد كردم شايد اگر كسي ديگر وضعيتي كه الان دارم رو ميومد به من مي گفت جوابم پاسخهاي شما دوستان عزيزم بود.
ما مثل يه زنجير تو هم گره خورديم و مشورتها و راهنماييها دوطرفست.
باز هم ممنون،اگر اس ام اس هاش ادامه داشت باز بهش تاكيد مي كنم كه نده اگر باز داد من جواب نمي دم يا ممكنه سيمكارتمو خاموش كنم يا عوضش كنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parvaz2010
راستش من امروز دوباره تایپیکتون را از اول خوندم حق با فرشته مهربانه به احساساتتون اهمیت ندید یه سری معیار های ایشون را شما نمی پسندید و این خیلی خوبه که به این شناخت خیلی زود رسیدید،که خوب شاید به خاطر رشته تحصیلی و یا تجربه قبلی تونه .
الان یکی از نزدیکانم دارم نتیجه این تفاوت ها را به عینه می بینم تفاوت هایی که قبل از ازدواج اصلاً در موردش حرف نزدند یا حتی با اینکه دو موردش صحبت کردند اون قدر ها براشون اهمیت نداشته1- اون آقا بچه می خواد وزنش مخالفت می کنه 2-خانم خیلی اهل گردش و مسافرته و آقا مخالفه3- از لحاظ اعتقادی اصلاً به هم نمی خورند خیلی تفاوت ها که دوران نامزدی براشون اهمیت نداشته و الان.....
چرا با هم پیش مشاور نمیرید؟
موفق باشید:72:
جناب parvaz2010 عزيز
ممنون از اينكه تجربه اطرافتو در اختيارم گذاشتي،اين نسبت فاميلي داشتنه هم باعث ميشه ببينيم همديگرو يا خبرها برسه كه خوب نيست. اما اگر رسمي مي شد و همه مي فهميدن اوضاع بدتر ميشد بازم خداروشكر
ممنون فرهنگ عزيز
بله خوب اون حق داره چيزيو كه دوست داره و استعدادشو داره ادامه بده و خدمت كنه.وخوب راهمون جداست و براش آرزوي موفقيت مي كنم
دوست و همراه هميشگي خانم سارا بانو عزيز
ممنون،زحمت كشيدي
حرفهاتون متين و منطقيست ممنون كه منو در شناخت بيشتر از خودم كمك كرديد.و تجربه خودتون رو در اختيارم گذاشتيد حتما تاپيك شما رو مي خونم.:72:
دوستان درباره اين اتفاق هر چه محتواي ذهنم و افكارم بود رو گفتم (غلط و درست)تا تمام ريشه هاي جذب شدنم و درگير شدنم مشخص بشه كه با كمك شما دوستان همينطور هم شد.اگر موجبات آزارتان شدم عذر ميخوام.ممنون از دست و پنجتون كه اينقدر نوشتيد مارو شرمسار كرديد.:72:
نعمت يعني ما (بله نعمت يعني داشتن دوستان خوبي مثل شماها) از شما هم ممنون بله حق با شماست.قديميا ميگن عاقلانه انتخاب كن و عاشقانه زندگي كن.:72: