-
با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج ک
سلام به همه ی دوستان همدردی
راستش من چند وقتی هست که با این سایت آشنا شدم،
وقتی توی قسمت اختلافات بین زن و شوهر می رفتم و درگیری ها رو می خوندم، انگیزم برای ازدواج که از بین می رفت هیچ، تازه متنفر هم می شدم از ازدواج.
آخه من چه دلیلی برای ازدواج باید داشته باشم!!!!!
این اختلافات بیان شده اصلاً برای من قابل درک و هضم شدن نیست!!!!!
چه طور یک انسان می تونه یه انسان دیگه رو بزنه!!!!!
چه طور می تونه زنش رو، مادر بچه هاش رو از خونه بیرون کنه!!!!1چه طور می تونه اون رو جلوی همه تحقیر کنه!!!!
منی که توی خونه ی پدرم، تا حالا ناسزا نشدیم، تا حالا تحقیر نشدم، تا حالا همیشه باهام با احترام رفتار شده، چه طور می تونم این رفتار رو قبول کنم!!!!!
من اصلا متوجه نمی شم!! انسان باید همیشه مواظب باشه دیگران رو تحقیر نکنه، بعد خانوما می یان اینجا و می گن توی خونه که ما رو تحقیر می کنه هیچ، جلوی همه، تو خیابون، جلوی خونوادش...
خدایا، همچین چیزی ممکنه!!!!!!
جالب اینجاست که می گن شوهرم خیانت کرده، جالب تر اینه که به فکر ترمیم اون زندگی هستن!!!!! اصلا برام ملموس نیست!!!!
و به طور خلاصه:
1) اینکه پس برای چی ازدواج کنیم؟
اگه وااقعاً ازدواج کردن مزیت هایی داره، باید علاوه بر این که فقط توی این فکر باشیم که چگونه اختلافات رو حل کنیم یا از آن ها پیشگیری کنیم، خوبی های ازدواج، مزیت های ازدواج و... هم بیان کنیم.
2)اگه قرار من ازدواج کنم و این همه تحقیر رو تحمل کنم، تحمل کنم که به خاطر حس مادرانم ازم سوء استفاده کنن، تحمل کنم که به خاطر اینکه توی جامعه به عنوان یه زن مطلقه نباشم، هر جور رفتار باهام بشه.....هیچ وقت نمی خوام ازدواج کنم!!! هر چقدر مزیت هم داشته باشه بازم نمی خوام!!!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام MAMC عزیز..
البته تا حدی این احساس شما با خواندن مطالب سایت طبیعی است.
ببینید این تالار تلاش داره تا مشکل و اختلاف مراجعان رو حل کنه....بنابراین هدف رفع رمشکل مراجعان و آموزش مهارت های فردی و اجتماعی به افراد است
بنابراین چه کسانی بیشتر به تالار همدردی مراجعه می کنند: مشخص است افرادی که درگیری و اختلاف خانوادگی دارنذ.
شما در دفترخانه طلاق ...تنها زوج هایی را می بینید که می خواهند از یکدیگر طلاق بگیرند نمی توان انتظار داشت در همین دفترخانه مراسم ازدواج و عقد نیز برپا باشد.
نباید دچار خطای شناختی بشیم.... یعنی شما در همین تالار تا حال سری به تاپیک های "خصوصیات خوب همسرم" نزدید یا تاپیک هایی را ندیده اید که به نتیجه رسیده اند.
نمی شود که همواره نیمه خالی لیوان را دید.... یعنی شما بین این همه عضو کسی را نیافتید که خوشبخت باشد و از ازدواج خود راضی؟
بله مشکلات همواره هست ولی آنچه مهم است مهارت حل انهاست.
بنابراین اگر مهارت های ارتباطی خود را گسترش دهیم هم می توانیم انتخاب درستی انجام دهیم و هم در مواجه با اختلافات کم نیاوریم.
و یک چیز جالب در مورد قانون جذب بگم... شما اگر در روز میانگین هر بار 68 ثانیه :300: با تمرکز به موردی فکر کنید احتمال اینکه در آینده این مورد برایتان پیش آید بسیار است... پس اینقدر فکرتو با این چیزا پر نکن...از دست میری ها
موفق باشید:72:
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
وقتی توی قسمت اختلافات بین زن و شوهر می رفتم و درگیری ها رو می خوندم، انگیزم برای ازدواج که از بین می رفت هیچ، تازه متنفر هم می شدم از ازدواج.
در این مورد نقاب جواب خوبی دادن، شما باید به تاپیک های دیگه هم سر بزنی، بعدش میبینی که ازدواج چقدر زیبا و قشنگه. البته زحمت سرچ رو خودت بکش.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
این اختلافات بیان شده اصلاً برای من قابل درک و هضم شدن نیست!!!!!
چه طور یک انسان می تونه یه انسان دیگه رو بزنه!!!!!
چه طور می تونه زنش رو، مادر بچه هاش رو از خونه بیرون کنه!!!!1چه طور می تونه اون رو جلوی همه تحقیر کنه!!!!
منی که توی خونه ی پدرم، تا حالا ناسزا نشدیم، تا حالا تحقیر نشدم، تا حالا همیشه باهام با احترام رفتار شده، چه طور می تونم این رفتار رو قبول کنم!!!!!
من اصلا متوجه نمی شم!! انسان باید همیشه مواظب باشه دیگران رو تحقیر نکنه، بعد خانوما می یان اینجا و می گن توی خونه که ما رو تحقیر می کنه هیچ، جلوی همه، تو خیابون، جلوی خونوادش...
البته کتک زدن حداقلش برخی اوقات به کشت و کشتارم میکشه :311:
عزیز من چرا اون تاپیک هایی که زن وشوهر حاضرن برای همدیگه بمیرن و از هر چیشون میگذرن تا زیر یک سقف زنگی کنن رو نمی خونی. بازم زحمت سرچ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
جالب اینجاست که می گن شوهرم خیانت کرده، جالب تر اینه که به فکر ترمیم اون زندگی هستن!!!!! اصلا برام ملموس نیست!!!!
وقتی ازدواج کردی، میفهمی که آدم حاضر هرکاری بکنه ولی زندگیش ازهم نپاشه. بالاخره اون همسرشه. مثلا شما اگه برادرتون بزنه یکی رو لت وپار کنه دیگه از خونه میندازیش بیرون(ببخشید این فقط یه مثاله)
برای اینکه شما دچار این مشکلات نشی باید آگاهی ها و مهارت ها تو بالا ببری و تا میتونی خودآگادهی و اعتماد به نفستو بالا ببری و از اون چیزایی که خوندی عبرت بگیر.
وای که من چقدر دوست دارم ازدواج کنم و عاشق بشم. :227::227::227:
امیدوارم شما هم بزودی ازدواج کنید. موفق باشید.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام
در تكميل صحبتهاي قشنگ نقاب عزيز عرض كنم:
يكم:
شما چه توقعي از يك بيمارستان داريد. بيمارستان محل مناسبي براي ارزيابي نسبت تعداد افراد بيمار به سالم نيست. چون جامعه آماري شما اكثرا بيماران هستند.
اينجا هم افرادي كه مشكلاتي دارند سئوالشون را مطرح مي كنند. :316: :302:
تازه اين افراد هم تنها برشي از زندگي خود را به نمايش مي گذارند كه در مورد مشكل هست. و در ساير زمانهايي كه با زندگيشون عشق مي كردند اينجا پيداشون نمي شد.
آنها كه دنبال عشق و حال زندگي زناشويي هستند، الان در كانون خانواده و ... هستند.:227: :310:
دوم:
بحث مشكلات فقط مربوط به ازدواج نيست كه نتيجه بگيريم نبايد ازدواج كنيم.
مشكلات با همكار و دوستان هم در اين تالار داريم! پس بايد نتيجه بگيريم شغلي انتخاب نكنيم.
مشكلات با فرزند هم داريم! پس نتيجه بگيريم فرزند نداشته باشيم
در اين تالار موارد زيادي اختلاف با پدر و مادر داريم! پس نتيجه بگيريم پدر و مادر نداشته باشيم.
و .....
همه اينها يعني اينكه اطلاعات خامت را بايد كامل كني تا منجر به نتيجه گيري اشتباهت نشود.
اگر دقت كنيد در پس هر مشكلي هم علت آن در اين تالار مشخص هست.
وقتي دختري شيفته يك پسري شده و همه اعضاء سرش داد مي زنند كه اگر ادامه بدهي بدبختي. و او ادامه مي دهد خب شكست مي خورد. اين ربطي به ازدواج ندارد. اين مربوط به بي مهارتي و ناآگاهي هست.
شما در اين تالار بايد اين نتيجه را بگيريد كه
مهارتها و آگاهي هايي براي ازدواج نياز هست كه بايد كسب كرد و به كار گرفت.
همه اينها كه گفتم جمله قشنگ نقاب هست كه:
نباید دچار خطای شناختی بشیم....
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
خیلی از راهنمائی تون ممنونم و اما..
نقل قول:
شما چه توقعي از يك بيمارستان داريد. بيمارستان محل مناسبي براي ارزيابي نسبت تعداد افراد بيمار به سالم نيست. چون جامعه آماري شما اكثرا بيماران هستند.
اينجا هم افرادي كه مشكلاتي دارند سئوالشون را مطرح مي كنند. 316 302
تازه اين افراد هم تنها برشي از زندگي خود را به نمايش مي گذارند كه در مورد مشكل هست. و در ساير زمانهايي كه با زندگيشون عشق مي كردند اينجا پيداشون نمي شد.
من تقریباً با تمام دوستانم که ازدواج کردن صحبت می کنم، می گن مشکلات فراونی دارن، اصلا اون چیزی نبوده که فکرش رو می کردن و چقدر به من می گن خوش به حالت که مجردی! تازه توی زمانهای دیگه چه طور می تونن با کسی که این بلاها رو روی سرشون آورده عشق کنند؟؟؟؟
نقل قول:
نمی شود که همواره نیمه خالی لیوان را دید
خوب خودمم گفتم که توی این سایت باید سعی بشه که مزیت های ازدواج کردن هم بیشتر بیان بشه، این لینک هایی که گفتین رو هم سر زدم و با عرض معذرت بگم که این جوری به نظر می رسه که همه ی افراد برای دل خوش کردن خودشون به زندگی، دارن مزیت های همسرشون رو می گن تا بدییاش یادشون بره!! مثلاً کسی که می گه شوهره من خیلی خوبه، فقط وقتی عصبانی می شه متوجه نیست چی کار می کنه و همه جور توهینی می کنه، خوب این چه جور خوب بودنیه؟ این مسلمه که هر انسانی در شرایط عادی و وقتی همه چیز بر وفق مرادشه رفتارشم خوبه، پس وقتی می تونیم بگیم یه نفر خوبه که در بدترین شرایطم خوب باشه!!!!
نقل قول:
وقتی ازدواج کردی، میفهمی که آدم حاضر هرکاری بکنه ولی زندگیش ازهم نپاشه.
این که مسلمه به خاطر اینکه بچم رو ازم نگیرن حاضرم هر کاری کنم تا زندگیم از هم نپاشه!!!!!!! به خاطر اینکه از مطلقه شدن می ترسم حاضرم هر کاری کنم که زندگیم از هم نپاشه!!!!!
اما متاسفانه اصلا دید خوبی به قضیه ی ازدواج ندارم، در ازدواج، من باید این قدر انعطاف پذیر باشم تا بتونم خلاء طرف مقابل رو پر کنم، به هر قیمتی، از دست رفتن آزادی باشه، خورد شدن غرور باشه....این یعنی از دست دادن هویت!!!!!!! متاسفانه این دید منه!!!:163:
ببخشید می شه جمله ی زیر رو بیشتر بازش کنین نقاب عزیز:
نقل قول:
بنابراین اگر مهارت های ارتباطی خود را گسترش دهیم هم می توانیم انتخاب درستی انجام دهیم و هم در مواجه با اختلافات کم نیاوریم.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام خانم MAMC
من کسی رو توی فامیل می شناسم که مشکلات خیلی زیادی با خانمش داره. شاید تو فامیل همه می دونن که اینا چقدر با هم مشکل دارن. من اصلا نمی تونم تصور کنم که اینا یه لحظه با محبت با هم رفتار کنن ولی یه بار که صحبت ازدواج بود به من گفت که واقعاً باعث آرامش می شه و خوبه که ازدواج کنی و ادامه داد که فقط تو اشتباه منو تکرار نکن و با دقت همسرتو انتخاب کن.
می خوام بگم که علی رغم مشکلاتی که داره آرامشی هم به دست میاد که شاید هیچ جور دیگه غیر از ازدواج قابل دسترسی نباشه.
هر چیزی تو این دنیا هم مزایایی داره و هم معایبی. ما آدما معمولا وقتی خوشحال و راضی هستیم احساس بی نیازی می کنیم. اینه که نمیایم به یه نفر دیگه بگیم که الان چقدر دارم از زندگیم لذت می برم. ولی همین که به مشکلی برخوردیم احساس نیاز می کنیم، می ریم با کسی درد دل می کنیم و از کسی کمک می گیریم. به همین دلیلم هست که بیشتر جوانب منفیشو می بینید. که البته این خصوصیت در مورد دخترها قوی تره و بیشتر احتیاج به صحبت کردن دارن و طبیعتا هم شما بیشتر می شنوید.
من یه سوالی ازتون دارم که نمی خوامم به من جواب بدین، فقط می خوام دقیقتر در موردش فکر کنید. این که می گید تمام دوستاتون که ازدواج کردن ناراضین، تعدادشون چند نفره؟ واقعاً اون قدر زیاد هست که شما بخواید به تمام جامعه نسبت بدید؟ و مطمئنید که وقتی این حرفو زدن از سر ناراحتی مقطعی نبوده؟ یا نه، مثلاً از چییزی ناراحت بودن و اومدن با شما درددل کردن و آخرشم گفتن که خوش به حالت که مجردی؟
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
MAMC عزیز ایا می شود تحت تاثیر یک اتفاق(زندگی ناموفق دوستان شما) همه واقعیت ها را تار دید و تنها به جزئی از یک مسئله نگاه کرد ....نمی توان دید جوهری داشت شبیه چکیدن یک قطره جوهر که می تواند بشکه آبی را کدر کند.
استدلال شما بدین گونه است ""من از ازدواج هراس دارم""....حتما""ازدواج منجر به طلاق می شود""
یا "احساس ناتوانی و گناه می کنم" پس آدم بدی هستم...
ازدواج به طلاق می انجامد....پس ازدواج بد است!!!
این یک استدلال احساسی است.
نباید تفکر سفید یا سیاه داشت.... لوزومی ندارد تمام ازدواج ها بدون مشکل و اختلاف باشد.
بنابراین تصور اینکه یک ازدواج موفق ازدواجی است که هیچ اختلافی بین زوجین نباشد تصور اشتباهی است.
نوعی دیگر از خطای شناختی این است که شما همین تعاریف مثبت دوستان از همسرانشان را کم اهمیت تلقی می کنید ولی در همین تعریف شما عصبانی شدن همسر در نظرتان بسیار بزرگ جلوه می نماید...در صورتی که جنبه های مثبت طرف را نادیده می گیرید. این بی توجهی باعث احساس ناشایسته بودن ازدواج می شود.
نقل قول:
ببخشید می شه جمله ی زیر رو بیشتر بازش کنین نقاب عزیز:
نقل قول:بنابراین اگر مهارت های ارتباطی خود را گسترش دهیم هم می توانیم انتخاب درستی انجام دهیم و هم در مواجه با اختلافات کم نیاوریم.
یکی از مهارت ها هم همین اصلاح باورهای نادرست است...
اگر دقت کنید در دو پستی که شما زدید چند باور نادرست وجود دارد:
یک>>بی توجهی به امر مثبت......پیشگویی.....درشت نمایی.... استدلال احساسی
در ضمن بر آگاهی کامل این تاپیک رو مطالعه کنید>. مهارت های ارتباطی
اگر کمی توجه کنید خواهید دید شما توجه کمتری به نکات مثبت دارید و از سویی جنبه های منفی را بسیار درشت می کنید تا حدی که ذهن شما قادر به پردازش صحیح نیست
موفق باشی:72:
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
صحبت های دوستمون خوب بود ..
ولی همون طور که دوستان گفتن اینجا جای بیان مشکلاته ...
یه مثال :
ما وقتی یه پولی تو یه خیابون گم می کنیم .. اون روز از همه می پرسیم که فلان پولی رو اینجا ندیدی ؟ آگهی میزنیم ..
خلاصه جار می زنیم...
اما اگر ما اگر پولی رو پیدا کنیم سریع میزاریمش تو جیبمون و انگار نه انگار .. :دئ
یه پیشنهاد :
زوج های خوشبخت این سایت هم هر کدام برای خودشون تاپیکی بزنن ...
اتفاق های قشنگ زندگیشون رو بنویسن .. حتی بحث های کوچیکشون .. و آشتی کردن های شیرینشون ..
این جوری برای خود زوج هم خوبه .. قشنگی های زندگی خودشون رو میبینن و ثبت می کنن ..
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
به نظرم « کمال گرایی » در شما زمینه خطاهای شناختی را فراهم آورده و لذا ازدواج از نظر شما مخدوش شده .
ازدواج فی نفسه هیچ اشکالی نداره و بسیار هم سازنده هست ، چگونه ازدواج کردن و با چه کسی پیمان ازدواج بستن است که جهت می دهد که زندگی چطور باشه نه خود ازدواج ، و شما به علت همین کمال گرایی در مواجهه با موارد ناموفق ، این عدم موفقیت را به اصل ازدواج تعمیم می دهید ( خطای شناختی تعمیم نادرست ) .
کمال گرایی خود را کاهش دهید تا راحت تر و سیال تر به مسائل نگاه کنید و دچار خطاهای شناختی نشوید .
موفق باشید
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام
ازدواج برای تکامل انسانه
تنها احد و واحد خداست، مابقی هر چه هست زوج.
اگه هنوز برای ازدواج آماده نیستید، یا به دلایل اصلیش نرسیدید یا کمی به خاطر اتفاقات زندگی مردم ترسیده اید، میتونید با مطالعه، تفکر و اندیشه به سطح آمادگی و آگاهی لازم برسید.
اگر هم مشکلی هست برای انتخاب نادرسته یا اگرم انتخاب صحیح بوده برای اینه که با تمرین فضایل اخلاقی به کمال برسیم.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
ممنون از لطف همه ی دوستان.
حرفاتون رو کاملاً قبول دارم و اما:
نقل قول:
من یه سوالی ازتون دارم که نمی خوامم به من جواب بدین، فقط می خوام دقیقتر در موردش فکر کنید. این که می گید تمام دوستاتون که ازدواج کردن ناراضین، تعدادشون چند نفره؟ واقعاً اون قدر زیاد هست که شما بخواید به تمام جامعه نسبت بدید؟ و مطمئنید که وقتی این حرفو زدن از سر ناراحتی مقطعی نبوده؟ یا نه، مثلاً از چییزی ناراحت بودن و اومدن با شما درددل کردن و آخرشم گفتن که خوش به حالت که مجردی؟
حق باشماست، تقریباً همشون وقتی ناراحت می شن، میان و با من درددل می کنن!!
نقل قول:
اگر کمی توجه کنید خواهید دید شما توجه کمتری به نکات مثبت دارید و از سویی جنبه های منفی را بسیار درشت می کنید تا حدی که ذهن شما قادر به پردازش صحیح نیست
شما درست متوجه شدین، من نکات منفی رو خیلی برجسته می کنم. خوب بزارین یه مثال بزنیم. دوست خوده من 9 ساله ازدواج کرده، شوهرش دست بزن داره، حداقل ماهی یه بار کتک کاری انجام می شه، هر سری هم می رن دوباره پروندشون رو راه می ندازن، بعدم یه تعهدو تمام. برگشتیم سر خونه ی اول. خوب این دوست من می تونه نکات مثبت این آقا رو ببینه یا نه!!!!! آیا نفرت به وجود اومده می ذاره نکات مثبتش دیده بشه یانه؟؟
منظورم اینه که وقتی یه خصوصیت منفی نفرت ایجاد می کنه، چطور می تونیم با دیدن خصوصیات مثبت طرف، اون نفرت رو از بین ببریم؟
نقل قول:
بنابراین تصور اینکه یک ازدواج موفق ازدواجی است که هیچ اختلافی بین زوجین نباشد تصور اشتباهی است.
نقاب عزیز می شه لطف کنین و بگین به نظر شما چه ازدواجی موفقه؟
دوستان عزیز شما خیلی لطف می کنین و من راهنمائی می کنین که چی کار کنم اما اگه روش انجام کارم بهم بگین ممنون می شم!
1)
نقل قول:
کمال گرایی خود را کاهش دهید تا راحت تر و سیال تر به مسائل نگاه کنید و دچار خطاهای شناختی نشوید .
2)
نقل قول:
اگه هنوز برای ازدواج آماده نیستید، یا به دلایل اصلیش نرسیدید یا کمی به خاطر اتفاقات زندگی مردم ترسیده اید، میتونید با مطالعه، تفکر و اندیشه به سطح آمادگی و آگاهی لازم برسید.
3)
نقل قول:
همه اينها يعني اينكه اطلاعات خامت را بايد كامل كني تا منجر به نتيجه گيري اشتباهت نشود.
من نمی دونم چه طور این کارها رو انجام بدم!!!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام عزیزم
شما دیگه اون قدر عاقل و بالغ شدی و مطمئنا تجربیات بهت ثابت کرده در هر مرحله از زندگی اگر درست انتخاب کنی با مشکل روبرو نمیشی .انتخاب رشته انتخاب شغل انتخاب محل کار انتخاب لباس و .......
در مورد همسر هم همینطور هست تمام اونایی که در زندگی زناشویی با مشکل روبرو شدن مطمئن باش که با دقت انتخاب نکردن.یا مهارتهای لازم رو برای رفتار با همسرشون بلد نیستند و با یک حرف یا رفتار اشتباه باعث درگیری میشن. بنابراین اینکه بشینی بگی ازدواج فلان و بهمان کاملا اشتباه هست.شما یه نگاه به انجمن افرائ خوشبخت کن و ببین چرا خوشبختن و چرا از انتخابشون راضی هستن. اینا رو هم به دوستانتون بگید تا طرز نگاه به زندگی رو عوض کنن.
بزار خودم رو برات مثال بزنم
من معیار انتخاب شوهر را در هم روحیگی قرار دادم و این خودش یک دنیا معنا داره. با شوهرم یک دل و یکرنگ بودم و هر دو باهم تصمیم میگرفتیم و دعوا هم تا دلت بخواد با هم کردیما منتها به یک روز هم نکشیده و سریع فراموش شده ولی از ازدواجم راضیم و واقعا خوشبختم و همیشه به شوهرم میگم از داشتنت خوشحالت.اونم همین عقیده رو داره پس شما هم میتونید خوشبخت بشین منتها باید راهش پیدا کنید و برید در محفل افراد خوشبخت بشینید راه درست زندگی کردن را بیاموزید
درست زندگی کردن و خوشبخت بودن خودش یک مهرت هست که با مطالعه و استفاده از تجربیات دیگران به دست میاد
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
قرار نیست زن و شوهر همیشه برا هم گل و بلبل باشن.
به نظر میاد تاثیر پذیریت از حرف بقیه زیاده.رابطتو با دوستات که با شوهراشون مشکل دارن قطع کن برو با کسایی
که از زندگیشون راضین هم نشین شو.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
از راهنمائی همه دوستان ممنون.
نقل قول:
رابطتو با دوستات که با شوهراشون مشکل دارن قطع کن برو با کسایی که از زندگیشون راضین هم نشین شو
فرهنگ عزیز، به نظر من
اول از همه این روش یعنی پاک کردن صورت مسئله،
دوم از همه من از اونجایی که شنونده ی خوبیم، خیلی ها با من در باره ی مشکلاتشون صحبت می کنن، من که نمی تونم با همشون قهر کنم،
سوما اگه این حرف درست بود پس یه مشاور که دردل های مراجعه کننده هاش رو می شنوه، اونم باید با مشکل من رویرو بشه؟آره؟
نقل قول:
به نظر میاد تاثیر پذیریت از حرف بقیه زیاده
نمی دونم از کجا این رو می گین!!!! اگه به خاطر تائید حرفهای دوستان، بگم که این قانون بحث کردن توی دنیای مجازیه، با این روش بحث رو باز کرده، ریشه هاش رو پیدا کرده و مشکل رو حل می کنیم، مشکل حل کردن یعنی این!این حسی که درون من بوجود اومده دلیل و ریشه داره، باید اونا رو پیدا کنم!
ببینین کسی که با یکی دو جمله ی بقیه فکر می کنه مشکلش یا سوالش حل شده داره اشتباه می کنه، این فقط در ظاهر حل شده، یه مدت که بگذره، دوباره اون میبینه اون مشکله وجود داره!!!! پس باید ریشه ها را پیدا کرد.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
تاثیر پذیریت از اونجایی که دوستات که از نکات منفی زندگیشون برات گفتن تو به ازدواج بد بین شدی.
روانشناساهم هر 6 ماه چکاپ می شن.هیچ کس از تحت تاثیر قرار گرفتن مصون نیست.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
نباید تفکر سفید یا سیاه داشت.... لوزومی ندارد تمام ازدواج ها بدون مشکل و اختلاف باشد.
بنابراین تصور اینکه یک ازدواج موفق ازدواجی است که هیچ اختلافی بین زوجین نباشد تصور اشتباهی است.
:104::104::104::104::104:
شما با مادرت كه عاشقانه دوستت داره و عاشقش هستي دعوا نميكني؟اختلاف نظر نداري؟
اصلا مگه ميشه دو تا ادم با هم اختلاف نظرو عقيده نداشته باشن؟اختلاف ها از اختلاف نظر و عيقده منشا ميگيره...
شما چند سالتون هست؟؟
خيلي رمانتيك فكر ميكني...زن و شوهر كه اگه عين هم باشن دو روزه پوكيدن...زوج خوشبخت بايد مكمل باشن...نه لزوما كپي هم!!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
1)
نقل قول:
خيلي رمانتيك فكر ميكني...زن و شوهر كه اگه عين هم باشن دو روزه پوكيدن...زوج خوشبخت بايد مكمل باشن...نه لزوما كپي هم!!
نقل قول:
9 باور غير منطقي درباره انتخاب همسر
""8- فرد مكمل و تضاد: در اين نگرش شخص اينگونه ميانديشد: "من بايد با كسي ازدواج كـنـم كـه خـصـوصـيـات شـخـصـيـتـي او متضاد با خصوصيات من باشد." اگر چه تفكر رايج مبني بر آنكه افراد با خصوصيات كاملاً متفاوت ميتوانند كامل كننده ضعفها و قوتهاي يكديگر باشند، اما فاكتورهاي پيشبيني كننده موفقيت در ازدواج نشان ميدهند كه قوي ترين عامل خوشبختي ، همانندي در ارزشها، نگرشها و خصوصيات شخصي است.
http://www.hamdardi.net/thread-7879.html
2)
نقل قول:
شما با مادرت كه عاشقانه دوستت داره و عاشقش هستي دعوا نميكني؟اختلاف نظر نداري؟
برای مادر داشتن یا نداشتن من هیچ نقشی نمی تونم داشته باشم، اما برای ازدواج کردن یا نکردن منم که انتخاب می کنم !!!!!!
3)
بزارین مسئله رو بیشتر بازش کنیم:
من در حال حاضر تنها دغدغه ی زندگیم، درسمه و یه کم مسائل جزئی دیگه، اگه ازدواج نکنم یه مقدار مسائل کاری و شاید یه سری مسائل جزئی دیگه به اون اضافه بشه!!!
اما اگه ازدواج کنم:
- مسئله ی انتخاب، که خودش یه دنیا دردسره و فکرش، آدم رو دو سه سال پیر می کنه!!!
- گرفتن جشن عقد و عروسی، رفتتن سر خونه و زندگی، که اگه مسئله ی مالی پیش بیاد که دیگه.....
- کنار اومدن با اختلاف سلیقه ها و فرهنگ های متفاوت دو خونواده که باید این قدر مهارت داشته باشی که نذاری این ها به عنوان بی احترامی حساب شمن (توی دیدگاه خانواده ها)
- بعد از ازدواج تازه دردسرا شروع می شه که بسته به انتخابت یه مقدار این دردسرا کم یا زیاد می شه!!)یه مقدار)
- تا 5 یا 6 سال اول که باید دائماً از رفتارهای هم دیگه ناراحت بشین، چون هیچ کدوم نمی دونین چی طرف مقابل رو ناراحت می کنه!!!
- اختلاف سلیقه، اختلاف فرهنگ، نوع دید و نگرش به زندگی، همه و همه کاملاً متفاوته و تو باید با این ها بسازی.
- مشکلات فرزند و.... که خودش یه دنیا حرف داره...
توی جامعه ی ما، برای حل کردن این مشکلات بیشتر خانوما هستن که از خودشون می گذرن تا زندگی شون از هم نپاشه!!!!! و بعد از ازدواج یه شخصیت دیگه ای می شن!!!(این نظر شخصی منه)
آیا ازدواج این قدر ارزش داره که من به خاطرش این مشکلات رو تحمل کنم؟
4)
نقل قول:
اصلا مگه ميشه دو تا ادم با هم اختلاف نظرو عقيده نداشته باشن؟اختلاف ها از اختلاف نظر و عيقده منشا ميگيره...
شما چند سالتون هست؟؟
خيلي رمانتيك فكر ميكني
این جا سعی داریم مشکلاتمون رو حل کنیم غزاله جونم، نه این که با سرزنش طرف بش بفهمونیم حرفش اشتباست!!!! شما که می دونین من دارم اشتباه می گم، می شه کمکم کنین با استدلال منطقی متوجه دید اشتباه بشم!!!!!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
mamc عزیز واقعا خوشحالم که با روحیه باز پذیرای نظرات مشاوران و اعضای تالار هستید
اما مشکلاتی که بدان اشاره کردی تنها یک پاسخ آسان دارد و آنهم اینکه::
شما دارای قدرت اختیار،،انتخاب،،تحلیل و تصمیم گیری هستی...
مگر شما قرار است با چشمان بسته ازدواج کنید؟!
چرا بحث از مهارت های ارتباطی و فردی می کنیم چون با یادگیری این مهارت ها و پرورش آن در وجود خودت می توانی هم ارتباط بدون آسیبی با افراد برقرار کنی و هم فرد موردنظر را انتخاب نمایی.
ما همواره همانی می شویم که می اندیشیم....اگر دائم بگویی>> نکند من در ازدواج شکست بخورم.>>> کانئات نیز این جمله شما را تکرار خواهند کرد>> نکند در ازدواج شکست بخوری
اما وقتی بگویی>> من می توانم با کسب مهارت های لازم انتخاب درستی انجام دهم>> کائنات می گویند>> تو می توانی با کسب مهارت های لازم انتخاب درستی انجام دهی
در مورد اینکه اگر اختلاف سلیقه...اختلاف فرهنگی و سایر مشکلات داشتیم چکار کنیم؟؟
پس خواهرم این همه مقاله در مورد انتخاب و ازدواج....یا چه کسی برای ازدواج مناسب است برای چه کسانی نوشته می شوند؟؟ برای من و شما
ابتدا این مقاله را بخوان چه سوالاتی بین دو طرفین در جلسات خواستگاری باید پرسیده شود.....
خب شما تنها در جلسات خواستکاری و اشنایی برای شناخت می توانید اطلاعات نسبی در مورد شریک آینده ات پیدا کنی و اگر او را مناسب خود ندیدی جواب مثبت ندهی.
می دانی گاهی ما فکر می کنیم توان مسئولیت پذیری را نداریم.....بنابراین هیچ گونه تعهدی را نپذیرفته و آن را مخرب می دانیم.
کمی بیاندیش...و پاسخ بده منتظریم:72:
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
1)
نقل قول:
خيلي رمانتيك فكر ميكني...زن و شوهر كه اگه عين هم باشن دو روزه پوكيدن...زوج خوشبخت بايد مكمل باشن...نه لزوما كپي هم!!
نقل قول:
9 باور غير منطقي درباره انتخاب همسر
""8- فرد مكمل و تضاد: در اين نگرش شخص اينگونه ميانديشد: "من بايد با كسي ازدواج كـنـم كـه خـصـوصـيـات شـخـصـيـتـي او متضاد با خصوصيات من باشد." اگر چه تفكر رايج مبني بر آنكه افراد با خصوصيات كاملاً متفاوت ميتوانند كامل كننده ضعفها و قوتهاي يكديگر باشند، اما فاكتورهاي پيشبيني كننده موفقيت در ازدواج نشان ميدهند كه قوي ترين عامل خوشبختي ، همانندي در ارزشها، نگرشها و خصوصيات شخصي است.
http://www.hamdardi.net/thread-7879.html
2)
نقل قول:
شما با مادرت كه عاشقانه دوستت داره و عاشقش هستي دعوا نميكني؟اختلاف نظر نداري؟
برای مادر داشتن یا نداشتن من هیچ نقشی نمی تونم داشته باشم، اما برای ازدواج کردن یا نکردن منم که انتخاب می کنم !!!!!!
3)
بزارین مسئله رو بیشتر بازش کنیم:
من در حال حاضر تنها دغدغه ی زندگیم، درسمه و یه کم مسائل جزئی دیگه، اگه ازدواج نکنم یه مقدار مسائل کاری و شاید یه سری مسائل جزئی دیگه به اون اضافه بشه!!!
اما اگه ازدواج کنم:
- مسئله ی انتخاب، که خودش یه دنیا دردسره و فکرش، آدم رو دو سه سال پیر می کنه!!!
- گرفتن جشن عقد و عروسی، رفتتن سر خونه و زندگی، که اگه مسئله ی مالی پیش بیاد که دیگه.....
- کنار اومدن با اختلاف سلیقه ها و فرهنگ های متفاوت دو خونواده که باید این قدر مهارت داشته باشی که نذاری این ها به عنوان بی احترامی حساب شمن (توی دیدگاه خانواده ها)
- بعد از ازدواج تازه دردسرا شروع می شه که بسته به انتخابت یه مقدار این دردسرا کم یا زیاد می شه!!)یه مقدار)
- تا 5 یا 6 سال اول که باید دائماً از رفتارهای هم دیگه ناراحت بشین، چون هیچ کدوم نمی دونین چی طرف مقابل رو ناراحت می کنه!!!
- اختلاف سلیقه، اختلاف فرهنگ، نوع دید و نگرش به زندگی، همه و همه کاملاً متفاوته و تو باید با این ها بسازی.
- مشکلات فرزند و.... که خودش یه دنیا حرف داره...
توی جامعه ی ما، برای حل کردن این مشکلات بیشتر خانوما هستن که از خودشون می گذرن تا زندگی شون از هم نپاشه!!!!! و بعد از ازدواج یه شخصیت دیگه ای می شن!!!(این نظر شخصی منه)
آیا ازدواج این قدر ارزش داره که من به خاطرش این مشکلات رو تحمل کنم؟
4)
نقل قول:
اصلا مگه ميشه دو تا ادم با هم اختلاف نظرو عقيده نداشته باشن؟اختلاف ها از اختلاف نظر و عيقده منشا ميگيره...
شما چند سالتون هست؟؟
خيلي رمانتيك فكر ميكني
این جا سعی داریم مشکلاتمون رو حل کنیم غزاله جونم، نه این که با سرزنش طرف بش بفهمونیم حرفش اشتباست!!!! شما که می دونین من دارم اشتباه می گم، می شه کمکم کنین با استدلال منطقی متوجه دید اشتباه بشم!!!!!
شما از كدوم قسمت حرفهاي من نتيجه گرفتي كه من گفتم زن و شوهر بايد متضاد باشن؟؟
من گفتم اختلاف سليقه...اختلاف نظر...اختلاف عقيده...نگفتم تضاد!! اميدوارم فرق اين دو تا رو متوجه باشي...
به نظر تو خوش بخت ترين زن و شوهر دنيا بايد لزوما مثل هم فكر كنن؟كپي برابر اصل باشن؟اگه اين طور فكر ميكني سخت در اشتباهي...به تعداد ادم هاي كره زمين ، طرز فكر وجود داره
بحث راجع به مادر رو هم نميدونم چرا بد گرفتي...كلا پست رو بد خوندي...
يادمه يه تاپيكي تو اين مايه ها بود حالا هر چي ميگردم لينكشو پيدا كنم يافت نميشود:325:
پيداش كردم برات لينك ميكنم...
نميخوام الان بگم كه نظر من راجع به ازدواج چيه چون همه تو تالار ميدونن اما بهت توصيه ميكنم كه اگه نظرت واقعا اينه (راجع به ازدواج) اگـــــــــــــــــــــــ ــــه خواستي ازدواج كني حتما قبلش مشاوره پيش از ازدواج و ...برو...
اهان اون تاپيك كه ميگفتم اين بود...البته هم چين زياد هم به موضوع تو شباهت نداره اما يه نگاهي بنداز...
ايا در زندگي زناشويي باسد از يك سري نيازها گذشت؟
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
ممنون از راهنمائی دوستان
نقل قول:
شما از كدوم قسمت حرفهاي من نتيجه گرفتي كه من گفتم زن و شوهر بايد متضاد باشن؟؟
شما گفتین مکمل و منم دقیقاً بحث راجع به مکمل رو گذاشتم.
نقل قول:
نميخوام الان بگم كه نظر من راجع به ازدواج چيه چون همه تو تالار ميدونن اما بهت توصيه ميكنم كه اگه نظرت واقعا اينه (راجع به ازدواج) اگـــــــــــــــــــــــ ــــه خواستي ازدواج كني حتما قبلش مشاوره پيش از ازدواج و ...برو...
فکر نکنم ازدواج کنم، چون هنوز دلیلی براش پیدا نکردم!!!
و اما نقاب عزیز،
شما دارین لطف می کنین و راه هایی که من انتخابم درست تر باشه رو نشون می دین، شاید با انتخاب درست، این مشکلات کم تر بشه، اما هنوز وجود داره!!!!!
من دنباله یه چیزی تویه ازدواج می گردم که ارزش تحمل این مشکلات رو داشته باشه!!!!! ارزش قبول کردن مسئولیت رو داشته باشه!!!!!در واقع همون مزایای ازدواج!!
-
RE: با این همه مسائل واختلافات بین زن وشوهر،باچه انگیزه ای ازدواج ک
مثل اینکه اینجا همه از دید احساسی ازدواج رو نگاه می کنن!!!!
جدی هیچ کی هیچ دلیل عقلی و منطقی برا ازدواج نداره!!!!!!!
همه از اینا هستین که میگین آرامش بعد از ازدواج و این حرفا!!!!!!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
به نظرت بهداشت روانی که پایه اصلیش آرامشه ، عقلانی نیست ؟؟؟
براستی آرامش را احساسی می دونی ؟؟
پیشنهاد دارم که در زمینه ضرورت حفظ بهداشت روانی و مقوله آرامش و جایگاهش در زندگی مطالعه داشته باشی .
و اما ازدواج :
ازدواج اختیاری است ( هیچ کس نه قانوناً و نه شرعاً و نه حتی عرفاً نمیتونه شما را مجبور به ازدواج کنه) .
چون اختیاریه ، تصمیم می گیری و تصمیم یعنی انتخاب .
برای یک ازدواج خوب ، انتخاب خوب و تصمیم مناسب لازمه .
وقتی انتخاب خوبی داشتی در کنار یک فرد دیگر که جنسش با شما متفاوته یک زوج را تشکیل می دهید ، این زوجیت خاصیتهایی دارد که شما را به رشد و کمال بیشتر می رساند . از جمله آثار این رشد و کمال اینه :
- خروج از خود محوری
- خروج از خودخواهی
- تقویت مسئولیت پذیری
- تامین نیاز به مفید بودن
- احساس توانمندی
- ایفای نقش در مسیر آفرینش و بقای نسل
و ........ موارد عدیده دیگر که خود تاپیکی جدا با عنوان آثار مثبت ازدواج می طلبد
حال شما که به نظرت ادله کافی برای ازدواج نداری ، هیچ کس نمیتونه مجبورت به ازدواج کنه ، می تونی اعلام کنی با توجه به این که به زحمتش نمی ارزه ( با توجه به بیاناتت در طول تاپیک میگم ) ازدواج نمی کنم . ما هم میگیم عزیزم ان شاء الله که هرجور می خوای زندگی کنی در کمال آرامش و آسایش و رضایت و سلامت روزگار را بگذرانی :323::72::72:
-
RE: با این همه مسائل واختلافات بین زن وشوهر،باچه انگیزه ای ازدواج ک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
مثل اینکه اینجا همه از دید احساسی ازدواج رو نگاه می کنن!!!!
جدی هیچ کی هیچ دلیل عقلی و منطقی برا ازدواج نداره!!!!!!!
دوست عزیز خوب گرسنگی هم احساسه پس دلیلی برای خوردن و کارکردن نیست!
سردی و گرمی احساسه پس دلیلی برای پوشیدن هم نیست!
عقل بر اساس اطلاعات و ورودیهایی که از حواس پنجگانه (و شاید شش گانه) میگیره تصمیم گیری میکنه.
ازدواج هم یک نیاز روحی و عاطفی و جسمی و جنسی است و عقل حکم میکنه که اونه برآورده کنه، ولی از راه صحیح.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAMC
همه از اینا هستین که میگین آرامش بعد از ازدواج و این حرفا!!!!!!
پس چی بگن، خوب این از مزایاشه دیگه. یعنی میخواید اون چیزی که شما میخواید بگیم.نمیگیم! :311:
اغلب اوقات زنگی مثل یک معامله است یه چیزی میدی یه چیزی میگیری ولی باید اون چیزی رو که میگیری برات ارزشمند باشه و نیازتو برآورده کنه.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
شما حالت ديفالت ازدواج رو با شكست و رنج و شكنجه و ... تنظيم كردي!!
اين جوري كه نميشه...چرا فكر ميكني حتما مشكلات زيادي در راه هست كه بايد يه راهي براي تحمل كردنش پيدا كرد؟؟
ازدواج اون قدرا هم ترسناك و هولناك نيست اما حالا كه اينقدر ميترسي و بدت مياد از اينكه با يه ادم دي
ه خودتو مچ كني خب به قول فرشته مختار هستي كه اصلا ازدواج نكني...به همين راحتي به همين خوشمزگي...چرا ديگه اينقدر سخت ميگيري...
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
من نمی دونم شما هدفتون از زندگی چی هست؟ ولی هر هدفی که داشته باشید باید بقیه فعالیتهاتون در راستای اون هدف باشه.
از نظر من که هدف زندگی رو حرکت به سوی کمال مطلق و رسیدن به کمال نسبی و رشد می دونم ازدواج گزینه کاملاً مناسبی برای رسیدن به این هدفه. معلومه که تا وقتی که بابای من خرجیمو بدن و مامانم همه کارامو انجام بدن من هیچ رشد و پیشرفتی تو زندگیم ندارم. با ازدواج هست که ما مسئولیت هایی رو روی دوشمون احساس می کنیم و تلاشمونو بیشتر می کنیم و رشد می کنیم.
درسته ازدواج سختی ها و مشکلاتی داره، هیچ کسم منکر اونا نیست. ولی مگه می شه آدم بدون تحمل یه سری مشکلات بتونه رشد کنه؟!؟! با ازدواج ما انگیزه پیدا می کنیم که این سختی ها رو قبول کنیم. کسی در کنارتون هست که ازتون حمایت کنه و بهتون انگیزه بده که این سختی ها رو تحمل کنید.
وقتی شما در نقش یک همسر و یا مادر دیدید که می تونید کسی رو بیشتر از خودش دوست داشته باشید اون موقع هست که متوجه می شید که وقتی خدا می گه من نسبت به بنده هام از خودشون مشتاق ترم می تونه واقعیت داشته باشه.
وقتی که تونستید کسی رو در عین مقصر بودنش ببخشید متوجه می شید که کسی هم هست گناهان شمارو ببخشه.
وقتی تونستید غیر از خودتون تو زندگی کس دیگه ای رو هم به عنوان شریکتون ببینید و به نیازها و خواسته هاش توجه کنید متوجه می شید که چه لذتی در این هست که بتونید به کسی که دوستش دارید خدمت کنید، متوجه می شید که چقدر از محبت کردن به دیگری راضی هستید حتی بیشتر از اینکه محبت ببینید.
اون موقع هست که متوجه می شید که صفات خدا تا حدودی در شما هم وجود داره و هیچ وقت از خدا جدا نبودید و اینکه آدم سایه ای از خداست.
وقتی تونستید برای رضای شریکتون با کمال میل از بعضی از خواسته های شخصیتون بگذرید آماده می شید که برای رضای خدا هم از بعضی از خواسته های نفسانیتون بگذرید. با نزدیک شدن به خدا (کمال مطلق) به سمت هدفتون تو زندگی نزدیک می شید.
اگه هدف شما این باشه که کاملاً آزاد و دنبال سرگرمی ها و تفریحات دوران مجردی باشید من نه تنها دیگه حرفی نمی زنم که بهتون توصیه اکید هم می کنم که ازدواج نکنید. البته از صحبتاتون معلومه که اینجور نیست.
یه چیزی هم می خوام در گوشی بهتون بگم: وقتی کسی رو دوست داشتید و عاشقش شدید خودتون اولین مخالف حرف های اینجاتون می شید.:163:
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام MAMC
واقعا وقتی می بینم پیگیر هستید و بادقت نظرات رو می خونید خوشحال میشم.
دوستان همه چیز رو گفتن. اما می خوام بازهم خودت رو بررسی کنی.
شما خود منبع که "ازدواج" است را ناارزنده سازی می کنید.....برخی ها هم بیش از اندازه "ازدواج" را ارزنده سازی می کنند در هر دو حالت هر دوی این ها دچار خطای شناختی هستند
یعنی آن کسی که شرط موفقیت را تنها در ازدواج می داند در نظر او ازدواج "بیش ارزنده سازی" شده و برعکس کسی مانند شما هر ازدواجی را با "شکست و اختلافات بسیار" قلمداد می کند دچار "ناارزنده سازی هست"
اما چون از منطق گفتید بازهم یک دلیل منطقی می آورم.
" از سوار شدن در هواپیما ترس و وحشت دارم>>حتما پرواز با هواپیما خطرناک است""
آیا این فرد استدلال درستی از پرواز دارد؟؟؟؟
:305:
اماکلا با این دیدگاهی که دارید که البته قابل درک است برای من و عقیده شما بسیار برایم قابل احترام.....اما خواهشا شما فعلا اگر هم فرصت ازدواجی بود با این طرز فکر ازدواج نکنید!
یک چیزی هم یواشکی در گوش شما بگم:
و اینکه کمی تامل کن اینجا تالار مشاوره و ازدواج هست....مراجعان خودش به حد کافی در برخی مواقع بدبین و ناامید هستن...حالا ما هم بی یایم به این بدبینی دامن بزنیم می دونی چی میشه؟؟؟ آخه مراجع میاد پیش مشاور که درددل کنه نه اینکه دردی هم بهش اضافه بشه
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
با تشکر از تمام دوستان
نقل قول:
دوست عزیز خوب گرسنگی هم احساسه پس دلیلی برای خوردن و کارکردن نیست!
سردی و گرمی احساسه پس دلیلی برای پوشیدن هم نیست!
عقل بر اساس اطلاعات و ورودیهایی که از حواس پنجگانه (و شاید شش گانه) میگیره تصمیم گیری میکنه.
ازدواج هم یک نیاز روحی و عاطفی و جسمی و جنسی است و عقل حکم میکنه که اونه برآورده کنه، ولی از راه صحیح.
حرف شما کاملاً درسته، اما یه بار دیگه نوشتتون رو بخونین!!!!1
من گرسنگی را احساس می کنم، پس به فکر بر طرف کردن گرسنگی می افتم!!!!
من که آرامشی که ازدواج به من می ده رو درک نکردم!!!! تا حالا هم یه لحظه احساس نیاز نکردم!!!! پس در این جور مواقع عقل چی حکم می کنه!!!!
نقل قول:
ازدواج اون قدرا هم ترسناك و هولناك نيست اما حالا كه اينقدر ميترسي و بدت مياد از اينكه با يه ادم دي
ه خودتو مچ كني خب به قول فرشته مختار هستي كه اصلا ازدواج نكني...به همين راحتي به همين خوشمزگي...چرا ديگه اينقدر سخت ميگيري...
من اگه دسته خودم بود همین کار را می کردم!!!!! دقیقاً دو سال پیش که من درسم تموم شد، و چند تا موقعیت ازدواج پیش اومد، خونواده به من گفتن که باید ازدواج کنم!!!
منم اصلاً احساس نیاز نمی کردم، نمی دونم چرا نمی تونستم قبول کنم، همش می گفتم خیلی کارهای مهمتری دارم!!!! تا یه مدت یه ایراد که می دیدم همون رو بهونه می کردم و قضیه تموم می شد تا اینکه دیگه پدرم نتونستن تحمل کنن، درگیری سختی بینمون شکل گرفت، به صورتی که من و پدرم با اینکه توی یه خونه زندگی می کردیم، توی 6 ماه فقط چند بار همدیگه رو دیدیم، تا پدرم از سر کار می یومدن، همه من رو می فرستادن توی اتاق که دوباره دعوا نشه!!!!!!!!
دیگه تحمل نداشتم، داشتم دیونه می شدم که ادامه تحصیل به ذهنم خورد، با اینکه زمان بسیار کمی مونده بود، اما این قدر انگیزه داشتم که توی همون فرصت کم درسم رو بخونم و قبول شم!!!! و تنها راه فرار این بود که یه شهر دیگه درس بخونم.
الان که دوباره دارم بر می گردم، دوباره دارم دیونه می شم!!
پیش مشاور هم رفتم، تاثیر نداشته!!!!!!
می دونم دارم فرصتا رو از دست می دم، اما فایده نداره!!!
هیچ کششی به سمته ازدواج ندارم، هیچ چیزش برام جذابیت نداره!
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
دوستان گرامی،
من الآن داشتم تاپیک یکی از عزیزان رو می خوندم، فوق العاده ناراحت شدم و از خدا می خوام که مشکلش رو حل کنه!!!
من از درگیری با پدرم صحبت کردم!!!!! وقتی تاپیک این عزیز رو خوندم و درگیری های بقیه رو خوندم، نتونستم این پست رو همین جوری رها کنم.
ما یه خانواده ی بسیار آرومی هستیم، بحث هایی که توی خونه ی ما انجام می شه، تقریبا می شه گفت همون گفت و گوه، اما یه مقدار تن صدا بالاتر میره(خیلی اندک) و اصلاً به کسی بی احترامی نمی شه و هر کسی حق داره حرفش رو با دلیل و منطق بزنه، چه من باشم چه مادرم چه پدرم..(منظورم اینکه به شخصیت همه احترام گذاشته می شه)، فقط به خاطر اینکه خیلی کم این جور بحثا پیش می یاد، خانوادم متعقدن تداومش باعث از بین رفتن حس احترام می شه و یه جورایی احتمال داره به مرور حرمتا شکسته بشه. اون تعریفی که توی خونه ی ما از دعوا و درگیری می شه، همینه که گفتم، به جان خودم راست می گم.
چقدر عذاب وجدان گرفتم، برم از بابام حلالیت بطلبم، خدا منو ببخشه.
-
RE: با این همه مسائل و اختلافات بین زن و شوهر، با چه انگیزه ای ازدواج
سلام به همه ی دوستان،
واقعاً از همتون ممنونم که به تاپیک من سر زدین،
واقعاً ممنونم که وقت گذاشتین و منو راهنمائی کردین!
شما زمینه ی تغییر رو برای من ایجاد کردین، شما کمکم کردین مشکلم باز بشه و سوالام مشخص بشه!
من جواب همه ی سوالام رو خودم می دونستم، نمی دونم چرا سعی نمی کردم خودم جواب سوالای خودم رو بدم، خیلی برام عجیبه! اگه این سوالا رو یکی دیگه ازم می پرسید خیلی قشنگ جواب می دادما! اما چرا به خودم جواب ندادم!!
تاپیکی که براتون تعریف کردم باعث شد من متوجه بشم که تمام حرفای خودم جواب سوالای خودمه!!
چرا ما فقط بلدیم دیگران را موعضه (نمی دونم املاش درسته یا نه) کنیم، عجب ایراد بزرگی دارم!!
خوب خیلی خیلی ممنون از همه، واقعاً دیدم عوض شد، اینگار چشمام باز شده، نمی دونم چه طوری بگم.
آخه مگه می شه یکی یه شبه و با خوندن یه تاپیک این جوری بشه! خودمم دارم تعجب می کنم!!
اینگار تا دیشب داشتم از یه سوراخ دنیا رو نگاه می کردم، اما الآن دارم همه جا رو می بینم، اونم از بالا!!
خودمم باورم نمی شه، ایشالا که این دید همیشگی باشه و من الان جو گیر نشده باشم.
آقای ناظم می تونین تاپیک من رو جزء به نتیجه رسیده ها حساب کنین.
با تشکر.