به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام
هر وقت با نامزدم بیرون میریم میبینم که دائما به دخترا نگاه می کنه بهش گفتم که این موضوع منو اذیت میکنه یه چند وقتی کنترل میکنه دوباره شروع میشه بعد از اونم سعی میکنه جلوی من نگاه نکنه چند وقت پیش برای لباس عروس رفته بودیم اون پشت سر من جلوی ویترین وایساده بود من داشتم با ذوق و شوق لباسارو نگا میکردمو نظر میدادم دیدم هیچ جوابی نمیده برگشتم دیدم گرم نگا کردن به چندتا دختره که پشت سرمون هستن خیلی ناراحت شدم بحثمون شد برگشتیم.نامزدی یکی از فامیلامون تمام مدت حواسش به عروس یکی از فامیلا بود طورکه دیگه تا آخر مهمونی نگاه کردنا دو طرفه شده بود به حدیکه خانوادم هم متوجه شدن بعد مراسم بهم گفتن که متوجه نگاه کردنش شدن.تعطیلات عید چند بار با پسر داییم و خانمش رفتیم بیرون کم کم احساس میکردم خیلی به حرف زدن و کارای خانم پسر داییم توجه میکنه البته بیشتر اون خانم علاقه نشون میداد که باهاش صحبت کنه ولی کم کم اونم شروع کرد تا من نسبت به این قضیه حساس شدم .بالاخره آخر همون هفته قرار گذاشتیم بریم پیک نیک شب قبلش قرار گذاشتیم خانواده پسر داییم
برن از شب توی پارک بمونن ما فردا بریم به نامزدم که گفتم سریع گفت بگو خانوم پسر داییت شب نره بیاد خونه شما صبح با هم بریم زن خوب نیست شب بیرون باشه خیلی از حساسیتش روی اون ناراحت شدم ولی به روم نیاوردم تا مطمئن بشم ولی صبح که اومد دنبالم زیاد باهاش صحبت نمیکردم گمونم متوجه ناراحتیم شده بود به پارک که رسیدیم اونم دیگه زیاد باهام حرف نمیزد بیشتر با بقیه حرف میزد و به من بی محلی میکرد هر جا من بودم میرفت جای دیگه می نشست به جاش با پیشنهاد پسر داییم شروع کرد با خانوم اون تخته بازی کردن و گفتن و خندیدن و اصلا به من توجهی نمیکرد نیم ساعتی بازی کردن داشتم از عصبانیت دیوانه میشدم رفتم کنارشون نشستم حتی سرش رو بر نگردوند بم نگا کنه ولی اون خانم که متوجه ناراحتی من شد گفت دیگه بازی کافیه چون من تنهام ولی جالب اینکه نامزدم گفت ادامه بدیم دیگه شما حدس بزنید من چه حالی داشتم مجبور شدم صداش کنم بریم تو ماشین اونجا که رفتیم بهش اعتراض کردم دعوامون شد تو جوابم گفت میخواستم ببینی منم میتونم قیافه بگیرم به هر حال دعوامون بالا گرفت و اون رفت با بقیه خودش رو سرگرم کرد و باز هم بی توجه به من بعد از اون روز مدتی کاملا رابطمو باهاش قطع کردم تلفن هاش رو جواب ندادم تا اومد خونه سراغم رفتیم حرف زدیم گفت اشتباه میکنی چیزی وجود نداره و از این حرفا من فقط جواب قیافه گرفتنت رو دادم و... به هر حال آشتی کردیم ولی هر چند وقت یه دفعه حال خانواده اونارو ازم میپرسید و اینکه قرار نیست بریم بیرون یا خبری ازشون نیستو.... دفعه بعدی که با هم رفتیم بیرون دیگه انگار امر برای اون خانم مشتبه شده بود هی با نامزد من شوخی میکرد چک میکرد کجاست چیکار میکنه و..... نامزد منم ای بدش نمیومد بار بعدی همه خونه ما دعوت بودن دیگه رفتارای خانوم اینقدر واضح بود که خانواده من هم متوجه شدن چیزی هست البته نامزد من سعی میکرد توجه نکنه چون میدونست من حواسم به کاراش هست چند ساعتی که از مهمونی گذشت باز پسر داییم و خانومش نشوندنش به بازی اونم بدون هیچ مکثی نشست به بازی و تا چند ساعت بعد من تنها نشسته بودم تلویزیون نگاه میکردم و اون بازم هیچ توجهی به من نکرد آخر شبم نامزدم که متوجه شده بود من بازم ناراحتم به روی خودش نیاورد خداحافظی کرد و رفت.بازم قهر کردم چون انتظار داشتم بعد اون بحثامون وناراحتی عمیق من یا از این خانوم دوری کنه یا حداقل منو صدا کنه موقع بازی پیشش بشینم که این قضیه برای اون خانومم منتفی بشه ولی چند بار دید من تنها و ناراحتم سعی کرد نشون بده نفهمیده و بازیشو ادامه داد.بعد این بحث و قهر ایندفعه دیگه چندین بار جاهایی که اونا بودن نیومد و گفت اینجوری راحت ترم دیگه جنگ اعصاب نداریم ولی رفتاراش باعث شده اون خانوم به خودش بگیره که نامزد من بهش توجه داره برای پیک نیکم لباس مهمونیاشو میپوشه مثل عروس آرایش میکنه بعد میاد میبینه نامزد من نیومده میخوره تو ذوقش تا آخر روز میره تو خودش همه جام میاد ازم سوال میکنه xنیومده؟ چرا نیومده؟ حالا این قضیه داره منو آزار میده نمیدونم با نامزدم چه کار کنم اگر ادامه بدم رابطمو تا آخر عمر باید نگران رابطه این دو نفر باشم دیدن این خانوم سوالاش شیک کردناش و اینکه بخاطر اینکه تو فامیل هست و نمیخوام این قضیه باز بشه نمیتونم باهاش برخورد کنم داره عذابم میده از اون طرف نامزدمو مسبب این وضع میدونم و بدتر اینکه مطمئن نیستم این بی توجهیاش و نیومدناش ظاهری و مقطعیه یا واقعا حسی نسبت به اون نداره و حساسیت من بیجاست.
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
شما تا حالا فقط حساسیت نشون دادی و دعوا کردی که این اوضاع رو خراب تر می کنه .
ببین مطمئنا همسرت جذب رفتاری از اون خانم شده .شاید همین گرم گرفتن و بازی کردن و گفتن و خندیدن اونوقت شما هم منزوی میشی و میری یه گوشه که همسرت راحت تر باشه .
چرا سعی نمی کنی خودت هم بازی نامزدت باشی چرا سعی نمی کنی که همدمش باشی و از بودن با شما لذت ببره خودتون دو تایی برین تفریح و گردش و تمام سعیت رو بکن که بهش خوش بگذره نه اینکه دعوا کنی یا قیافه بگیری اونوقت میبینی دیگه نمی پرسه که اون خانم نمی خواد بره تفریح بلکه برنامه ریزی میکنه برای تفریح و گردش با خود شما . بگو و بخند و شاد باش تا از بودن با شما لذت ببره یه مدت این راه رو در پیش بگیر و بهش گیر نده بلکه سعی کن از بودن باشما خوشحال باشه نه اینکه فرار کنه از بودن باشما.
تا دو ماه یا بیشتر اینطور باش . اگر دیدی هنوز جذب خانم های دیگه هست ، اونوقت جای نگرانی داره و نگرانیت فقط برای اون خانم نباید باشه بلکه از طرف هر خانمی ....
اما سعی و تلاشت رو بکن ، فکر می کنم که مشکل همین باشه که همیشه جر و بحث یا بی محلی دیده نه خوشحالی و شاد بودن و لذت بردن رو
چرا کاری که یک زن غریبه برای همسر شما میکنه شما برای همسرت انجام نمیدی؟؟؟
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
اولش ميخواستم بگم كه فقط حساسيت بي مورد داري اما وقتي نگاه كردن و گرم گرفتن نامزدت با اون خانم طوري بوده كه خانوادت هم متوجه شدن يعني اينكه كار از حساسيت و وسواس شما گذشته و يه كوچولو خطري شده...
ببين به نظر من همسر شما خيلي ببخشيد به چشم چروني علاقمند هستند ... نيت بدي هم نداره يعني هدفش خيانت و بي وفايي شايد نباشه اما خب بايد ببيني ميتوني با اين اخلاق كنار بياي يا نه...اين اخلاق معمولا خيلي سخت ترك ميشه ...
خود داني...
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
شما و نامزدتون چند سالتونه ؟
آیا عقد هستید ؟
چه مدت وقت روی شناخت گذاشتید ؟
غیر از این مورد در موارد دیگر چقدر با هم مشکل دارید و کلاً ایشان را چقدر با معیارهای خودت متناسب می بینید ؟
.
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
اولش ميخواستم بگم كه فقط حساسيت بي مورد داري اما وقتي نگاه كردن و گرم گرفتن نامزدت با اون خانم طوري بوده كه خانوادت هم متوجه شدن يعني اينكه كار از حساسيت و وسواس شما گذشته و يه كوچولو خطري شده...
ببين به نظر من همسر شما خيلي ببخشيد به چشم چروني علاقمند هستند ... نيت بدي هم نداره يعني هدفش خيانت و بي وفايي شايد نباشه اما خب بايد ببيني ميتوني با اين اخلاق كنار بياي يا نه...اين اخلاق معمولا خيلي سخت ترك ميشه ...
خود داني...
<strike>
این رفتار می تونه به این علت باشه که یه پسر مدت چند سال با جنس مکملش رابطه نداشته
خواهر فامیل همکلاسی حالا داره با نگاه کردن این خلا رو جبران می کنه؟خودم اینجوریم،تو خیابون
حواسم به اونایی که جلومو می رن و میان هست.
</strike>
(ويرايش توسط مدير همدردي: تجربه شخصي شما در اين مورد قابل تعميم نيست)
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
شما تا حالا فقط حساسیت نشون دادی و دعوا کردی که این اوضاع رو خراب تر می کنه .
ببین مطمئنا همسرت جذب رفتاری از اون خانم شده .شاید همین گرم گرفتن و بازی کردن و گفتن و خندیدن اونوقت شما هم منزوی میشی و میری یه گوشه که همسرت راحت تر باشه .
چرا سعی نمی کنی خودت هم بازی نامزدت باشی چرا سعی نمی کنی که همدمش باشی و از بودن با شما لذت ببره
من هم فکر میکنم همینطور باشه
ایشون احتمالا در دوران مجردی علاقه زیادی به دید زدن جنس مخالف داشته
خوب این یه چیز غریزی هستش و خوب تو بعضیا خیلی بیشتره
حساسیت زیاد یه این موضوع نشون نده
به نظر من هم شما با توجه بیشتر و محبت بیشتر به نامزدت میتونی مشکل رو حل کنی
ولی اگه دیدی درست نشد دیگه بستگی به خودت داره که باهاش میتونی ادامه بدی یا نه. بستگی داره که میتونی تحمل کنی یا نه...
امیدوارم مشکلت به زودی حل شه
موفق باشی
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام
با نظر خانم gh.sana موافقم، ایشون به چشم چرونی عادت کردن که معمولاً سخت هم ترک می شه، البته اگه هنوز عقد نکردین شاید بعد از عقد بهتر بشن.
در مورد گرم گرفتن با کس دیگه هم الزاما به این معنی نیست که به اون خانم علاقه مندن، بعضی پسرا عادت کردن که دوران مجردی با دخترا گرم بگین و بعد از ازدواج هم بدون توجه به حساسیت های خانم ها این رفتارو ادامه می دن.
به هر حال هیچ کدوم از این موارد به این معنی نیست که به شما علاقه ندارند.
همین که می گید چند بار با گفتن شما موقتا این کارو قطع کردن یعنی به خواسته های شما توجه دارن و بهتره توصیه های خانم باران رو دنبال کنید انشالله که مشکلتون حل می شه.
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
با سلام..
این یک نظر مشاوره ای نیست یک نظر شخصی است::
هرکی مردها رو نشناسه ما جنس خودمون رو بهتر می شناسیم...اکثر(نه تمام آنان) مردان شیفته زیبایی و وقار هستند یعنی سیستم ذهنی آنان به همین شکل برنامه ریزی شده است که وقتی یک جنس مخالف زیبا را دید به او نگاه کند ولی این نگاه کردن به قصد ایجاد رابطه یا خیانت به همسر خویش نیست بلکه یک سازوکار دفاعی است.
بنابراین می شود گفت اکثر مردان حتی اگر عاشق همسران خود باشند اگر زن زیباتری را ببینند به او نگاه می کنند.
اما در این میان مردان(اندک) وجود دارند که با این سازوکار مقابله می کنن...این مردان اراده بسیاری دارند و بیشتر به مذهب و ارزش های اخلاقی خود پایبند هستند..حتی در این مردان این نیاز وجود دارد که به زنان دیگری نگاه کنند و حتی از آنان تعریف اما آنچه مهم است آنان این سازوکار را سرکوب کرده و کنترل می کنند.
.........................................
این یک نکته در خصوص مردان بود....امیدوارم مشاوران با در نظر گرفتن این مطلب شما را بهتر راهنمایی کنند.
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام نقاب عزیز
بله خیلی از مردان نگاه می کنن اما این مشکلی که مطرح شده به نظر میاد بیشتر از یه نگاه باشه (گفتن که اینقدر گرم نگاه کردن بوده که متوجه صحبت خانم در مورد لباس عروس نشده).
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط green
سلام نقاب عزیز
بله خیلی از مردان نگاه می کنن اما این مشکلی که مطرح شده به نظر میاد بیشتر از یه نگاه باشه (گفتن که اینقدر گرم نگاه کردن بوده که متوجه صحبت خانم در مورد لباس عروس نشده).
بله متوجه شدم greenعزیز... هدف از بیان مطلبم این بود که نگاه های احتمالی مردان گاهی طبیعی است و اگر به موضوع توجه شود راهنمایی بهتری انجام خواهد شد.
مردها به طور میانگین روزانه 43 دقیقه را صرف خیره شدن به 10 زن مختلف می كنند كه این میزان برابر با 259 ساعت یا تقریبا 11 روز در سال است كه در فاصله بین 18 تا 50 سالگی بالغ بر 11 ماه و 11 روز می شود.
در این میان اگر مردی بخواهد زنی را تحت تاثیر قرار دهد یا با او رابطه برقرار کند حتی حاضر به ول كردن كار خود و توقف فعالیتهای كاری تا انجام این كار هستند(نگاه کردن و جذب) ........ بنابراین اگر همسر مراجع عزیز دارای چنین ویژگی باشد باید به همراه ایشان به یک روان شناس یا مشاورخانواده مراجعه نمایند.
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام از همه دوستان ممنونم.من 29 سالمه و نامزدم 34 عقد نکردیم و یک ساله نامزدیم.اخلاق عمومیش بد نیست بیشتر آرومو شوخ و چیزی رو سخت نمیگیره برای من وقت میذاره کمتر پیش میاد کارهایی که میخوامو انجام نده معمولا برای من مشکل ساز نبوده ولی با این تفاوت که من تمام سعیم بر اینه که کاری نکنم که حساسیت براش ایجاد بشه مثلا توی مورد همین خانومی که براتون تعریف کردم اگر من بودم وقتی متوجه ناراحتیش میشدم امکان نداشت به اون رویه ادامه بدم تا زمانیکه موضوع کاملا براش جا بیفته و حساسیتش از بین بره که مورد مشابه هم داشتیم ولی بر عکس نامزدم جلوی جمع کاری کرد که اون خانوم به اشتباه بیفته و حسی براش ایجاد بشه و از اون بدتر به کارش ادامه داد تا زمانیکه دعوای شدیدی بینمون اتفاق افتاد نهایتا به جای حل مشکل قطع رابطه کرد که حتما باعث میشه همه فکر کنن من مانع اومدنش تو جمع هستم در صورتیکه تو همون جمع می تونست با برخورد درستش این ذهنیت رو پاک کنه در جواب من که گفتم چرا منو صدا نکردی بیام پیشت گفت خوب خودت میومدی.در مورد این خانوم باید بگم کم سن و ساله 12 سال از نامزد من کوچیکتره و عاشق جلب توجه و تقریبا بخاطر شیطنتش معمولا همه رو جذب میکنه .در مورد نگاه کردن نامزدم موقع خرید باید بگم مدتش طولانی نبود یه نظر نگاه کرد ولی شانسش من بی موقع برگشتم دیدم ولی چون به حرف من گوش نمیکرد بیشتر از همیشه بهم برخورد.ولی در کل از ماجراجویی نگاه کردن به دخترا بدش نمیاد و معمولا منکر این قضیه میشه وقتی هم که راهی برای انکار نباشه میگه تو خودتم نگاه میکنی .ولی تا الان که من 2 ساله میشناسمش با کسی ارتباط برقرار نکرده و بزرگترین کارشم همین جریان خانوم پسرداییم هست.باید بگم من این شیطنتو ماجراجویی رو دوست ندارم یا حداقل تو این سن انتظار ندارم ولی متاسفانه تو بیشتر مردایی که شناختمو میشناسم دیدم که البته کم و زیاد داره.حالا نگرانم که نکنه بعد از ازدواج از این حد بیشتر پیش بره اگر این نگا ها راحت بودنا باعث بشه رابطه ای بهش پیشنهاد بشه اگر اینقدر قوی نباشه (که حس میکنم نیست)و جلو بره و.....نگرانم
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
از گذشته او و این رفتار در گذشته چقدر اطلاعات دارید ؟
حالا که هنوز عقد نکردید بهترین کار اینه که با هم برای شناخت بیشتر و درک این که این موضوع نگاه کردن یک انحراف هست یا نه ، با هم به یک روانشاس بالینی مراجعه کنید ، از این فرصت پیش از عقد و عروسی به این شکل بهره بجویید تا با آرامش و آگاهی در مورد دغدغه هایت به یک وضعیت روشن برسی .
موفق باشی
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mah lagha
سلام
تمام مدت حواسش به عروس یکی از فامیلا بود
با پسر داییم و خانمش رفتیم بیرون کم کم احساس میکردم خیلی به حرف زدن و کارای خانم پسر داییم توجه میکنه
یه سوالی برام پیش اومد ... چه جوری هست که نامزدتون به خانوم های متاهل نگاه می کنند؟
و یه سوال دیگه چرا شوهران این خانوم های متاهل چیزی به خانم هاشون نمی گویند ... با توجه با اینکه نامزدتون خیلی واضح این کار را می کنه که تمام فامیل خبردار می شن؟
من هرجا دیدم وقتی یه مردی به یه خانوم متاهل نگاه می کنه اون خانم بیشتر سعی می کنه خودش رو حفظ کنه و چنانچه خانوم متاهله هم بعدش نیاد اون آقا بهش نگاه کنه جوری که همه ی فامیل متوجه بشوند .... انگشت اتهام به سمت خانومه میره ... و به شوهر اون خانوم می گویند جلوی زنت رو بگیر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mah lagha
اخلاق عمومیش بد نیست بیشتر آرومو شوخ و چیزی رو سخت نمیگیره
با سن و سالی که ایشون داره و این خصوصیت شوخ طبعی شون به نظر من ایشون رابطه هایی که با دیگران برقرار می کنه صرفا رابطه عادی است که توام با مهربانی و گرمی است
ببینید من کاملا درک می کنم
ایشون شما را به عنوان همسر پذیرفته و شما را دوست دارد و بهتون متعهد هست بنابراین از نظر خودش شما باید بهش کاملا ایمان داشته باشید و رابطه ای که با دیگران داره تنها رابطه ای معمولی است
چرا که با افراد متاهل هست
یعنی طرف مقابلش هم به شخصی متعهد هست پس احساسی نادرست بینشون شکل نمی گیره
برای من وقت میذاره کمتر پیش میاد کارهایی که میخوامو انجام نده معمولا برای من مشکل ساز نبوده ولی با این تفاوت که من تمام سعیم بر اینه که کاری نکنم که حساسیت براش ایجاد بشه
مشکل شما اینجاست که انتظار داری ایشون مثل خودت شما را دوست بداره
یعنی توقع داری همونطور که خودت بهش محبت می کنی ایشون به شما محبت کنه
که اصلا این منطق درستی نیست
.... در صورتیکه تو همون جمع می تونست با برخورد درستش این ذهنیت رو پاک کنه
ببینید از این جمله دقیقا این برمی آید که شما ازش انتظار داری اون کاری رو انجام بده که خواست میل شماست ولاغیر
در جواب من که گفتم چرا منو صدا نکردی بیام پیشت گفت خوب خودت میومدی.
کاملا هم شما رو می شناسه و با روحیاتتون آشناست
از نظرمن عاشقانه دوستون داره و شما را جزئی از خودش می دونه
در مورد این خانوم باید بگم کم سن و ساله 12 سال از نامزد من کوچیکتره و عاشق جلب توجه و تقریبا بخاطر شیطنتش معمولا همه رو جذب میکنه .
ببینید این خانوم کاری نکرده که شوهر شما را تحریک کنه
طبق گفته ی خودتون با همه همین طوری هست و در ضمن اختلاف سنیشون رو در نظر بگیرید!!!!!!!!
باید بگم من این شیطنتو ماجراجویی رو دوست ندارم یا حداقل تو این سن انتظار ندارم
این جا هم دوباره شما تمایل دارید دقیقا اون چیزی که شما می خواهید ایشون باشه
شما ناخودآگاه دارید استقلال ایشون رو ازش می گیرید
ولی متاسفانه تو بیشتر مردایی که شناختمو میشناسم دیدم که البته کم و زیاد داره.
تمام این حساسیت شما به خاطر ذهنیت قبلیتون هست
چیزهایی که قبلا بوده و الان مرتب توی ذهنتون مرورش می کنید
حالا نگرانم که نکنه بعد از ازدواج از این حد بیشتر پیش بره اگر این نگا ها راحت بودنا باعث بشه رابطه ای بهش پیشنهاد بشه اگر اینقدر قوی نباشه (که حس میکنم نیست)و جلو بره و.....نگرانم
ترس موهوم شما از آینده نیز به این ذهنیتتون دامن میزنه
شما پیشاپیش در موقعیت های متفاوت ایشون را قرار می دهید و در ذهنتون این جوری مجسم می کنید که همسرتون باید چنین رفتاری رو داشته باشه ولی چون در واقعیت آنگونه که شما می خواهید نمی شود
ایشون را محاکمه می کنید و با قهر و دعوا باعث می شوید که دلخوری بینتون ایجاد بشه
بعد به جای اینکه عاقلانه ناراحتی ایجاد شده را بررسی کنید با تکیه به ذهنیت قبلیتون( بیشتر مردهایی که می شناختم ) حق را به خود می دهید و بیشتر از قبل آزرده می شوید و دوباره انتظار دارید نامزدتون با رفتار خاصی از دل شما در بیاورد
درحالیکه ایشون اصلا دلیل رفتار و ناراحتی شما را نمی داند
توصیه می کنم لینک زیر را بخونید
یافته های من
خصوصا پست سومش را
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
چقدر با نامزدت همگام و همراهی؟ چقدر دوستشی؟ چقدر براش شیطنت داری؟
کلاً به لحاظ روابط اجتماعی چقدر شما و ایشون حالت برو گرایی و درون گرایی دارید؟
چه وجه اشتراکی بین این خانم ها می بینی که همسرت به اونها جلب شده؟
نظرم اینه که یه جمع بندی بکن و اگر نیاز دیدی رفتارتو تغییر بدی برای مدتی این کارو بکن ، اگر مشکل حل شد که
شما علت رو پیدا کردی ، اگر نه به مشاوره برو و جدی تر موضوع رو دنبال کن.
:72: :72: :72:
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام,در مورد گذشته نامزدم فقط در حدیکه برام تعریف کرده اطلاعات دارم اینکه من سومین دختری هستم که تو زندگیش اومدم اولین دختر مربوط به 18 سالگیه که به دختر خانومی علاقمند میشه و بخاطر سن کم و مخالفت خانواده دختر ارتباط طولانی ایجاد نشده دومین رابطه هم دوستی با قصد ازدواج که ظاهرا دختر خانوم همزمان با اون با شخص دیگه ای ارتباط داشته بعد از بر ملا شدن قضیه قطع رابطه کردن به گفته خودش دوستی برای تفریح و از این حرفا نداشته همیشه به روابطش جدی نگاه کرده ،برای رفتن پیش مشاور پیشنهاد دادم ولی قبول نکرده فکر میکنه ما مشکل حادی نداریم که خودمون نتونیم حلش کنیم و من در این موارد حساسیت بیجا دارم البته باید بگم من یکم سختگیر تر از اونم و اینکه فکر میکنم اگر تنها پیش مشاور برم شاید فقط برداشت خودمو برای مشاور بگم که احتمال اشتباه بودنشم وجود داره و این کمکی بهمون نکنه.و اینکه مشاور خوبی رو نمیشناسم.
مشکل من نگاه کردن ایشونه که گاهاَ دیگران رو به اشتباه میندازه به همه توجه میکنه به لباس رنگ مو و...بعدم به من پیشنهاد میده از این لباس یا رنگ مو که تو خیابون دیدم استفاده کن و این دو موردی رو که براتون گفتم مواردی بوده که باعث درگیریمون شده ولی این نگاه کردنا همیشه هست تو خیابون تو مهمونی و...نکته جالب اینکه من تو جمع فامیل خودش هیچوقت این برخوردا و نگاه کردنارو ازش ندیدم و تمام توجهش تو اون مدت به من بوده ،ظاهرا هنراشو فقط برا فامیل من رو میکنه:162:
اینکه من اونو با خودم قیاس میکنم درسته یعنی اگر کاری رو که انتظار دارم انجام نده خیلی چیزارو زیر سوال میبرم ولی اون میگه من تا زمانیکه مطمئن نشم کسی تو زندگیت هست بخاطر نگاه کردن و این حرفا اعصابت رو بهم نمیریزم البته اینا نتیجه اطمینانی هست که من با رفتارام ایجاد کردم پسرداییم قبلا خواستگار من بود این قضیه رو از توجه اون آدم به من متوجه شد و منم واقعیت رو کاملا براش توضیح دادم بعد از اون سعی کردم ارتباطم باهاش طوری باشه که نامزدمو ناراحت نکنم و امروز این قضیه براش کاملا حل شده ولی بالعکس اون جلوی پسرداییم و خانومش اون برخورد پیک نیک رو انجام داد که از ذهنم پاک نمیشه.و در مورد این خانوم باید بگم که شاید اوایل اینطور نبود و منظوری نداشت ولی الان شکی به این قضیه ندارم شیطنتهای زنونه رو میتونم از یه برخورد معمولی تشخیص بدم و نامزد خودمو مسبب این قضیه میدونم شاید شوخی های اون خانم اولش مث برخوردش با دیگران بود ولی حساسیت من ،کارای نامزدم، این ذهنیت رو براش درست کرده که احساسی این وسط وجود داره حالا نامزد من بعد از اون درگیریها میخواد قضیه رو تموم کنه ولی این خانم دست بردار نیست .نمیدونم چطور باید برخورد کنم تا این قضیه از طرف این خانمم کاملا تموم بشه .
نادیا جون من تو این رابطه اشتباهات زیادی داشتم اینقدر سر گرم چک کردن این آدم بودم تا ببینم چقدر با قالب ذهنی من هماهنگه از لباس پوشیدنش گرفته تا حرف زدن و...کمتر وقت داشتم توجه اون رو جلب کنم من به ظاهرم خیلی توجه نداشتم بر عکس من ،نامزدم قبل از سلام دادن به من کاملا ظاهرمو بر انداز میکنه اینو گفتم که بدونی این قضیه چقدر براش جالبه و مهم در مورد خودشم همینطوره.اینو میفهمم که نگرانه کاری نکنه یا حرفی نزنه که من دوست نداشته باشم یعنی همیشه استرس ،چون میدونه همیشه بعدش من قهر میکنمو یک هفته ناراحتی دنبالشه .ولی دارم حساسیتمو رو مسائل کم میکنم خودم احساس آرامش بیشتری میکنم من بدیهای خودمم گفتم که بدونید همه چیزو از چشم اون نمی بینم.
نکته دیگه اینکه خواهر من چند سال پیش ازدواج کرده و شوهرش از همه نظر عالیه و اینکه اصلا عادت نداره به خانمهای دیگه توجه کنه اگرم برخوردی از خانمی ببینه بیشتر به خواهرم نزدیک میشه و قضیه تموم میشه این داماد از نظر خانواده من ایده آله ولی نگاه کردنای نامزد من و بوجود اومدن درگیریهای بین من و نامزدم که از چشم خانواده هم پنهان نمونده و مقایسه شدنش با این داماد داره قضیه رو برای خانوادمم بزرگ میکنه و بهم میگن که اون شیطنت داره و....... .:325:
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
سلام
اعتماد به یکدیگر داشتن در ازدواج از اون شاخص های خیلی مهم و درجه یکه که هیچ جایگزینی هم نداره. فکر کنم باید سعی کنید به همدیگه اعتماد داشتن رو نشون بدید. به نظر میاد با همدیگه یه بازی لج و لج بازی را شروع کردید و میخواین به هم نشون بدید کی زورش بیشتره!!!
محبت خودتونو از همدیگه دریغ نکنید و اجازه ندید فاصله ای بین شما پیش بیاد. اگه چنین رفتاری نتیجه نداشت میتونید به رفتار نامزدتون شک کنید.:72:
RE: به وفاداری نامزدم اطمینان ندارم
با سلام
درست يا غلط بودن يك موضوع يك چيز است و اينكه در عالم واقعيت شما احتمالا با چه مسائلي روبرو خواهيد بود مسئله ديگري هست.
در اين مورد نقطه تعارض بر تفاوت شخصيتي شما دو نفر استوار است و همين منجر به ناآرامي در زندگي هر دو شما هست و خواهد شد.و تنها وقتي كه يكي از طرفين يا دو نفر تغييرات اساسي در خود ايجاد كنند به نقطه آرامش بازخواهيد گشت.
يعني اين آقا اين سبك شخصيتي را دارد و اين عادتها در او شكل گرفته است.
شما هم حساسيت هاي ويژه خودتون را داريد و آستانه تحملتون در موارد اين چنيني خيلي بالا نيست.
نتيجه: تعارضي آسيب رسان به رابطه شما
پيشنهادم اينست كه قبل از اينكه عقدي انجام شود. يك دوره مثلا 3 تا 6 ماهه را لحاظ كنيد (بهتر است زير نظر يك روانشناس باليني باشد)، و طي اين مدت تمرين كنيد. او به حساسيت هاي شما توجه كند.(نه اينكه قهر كند، يا ترك كند)، بلكه در جامعه حضور داشته باشد، اما از رفتار تحريك آميز شما اجتناب كند، شما هم تمرين كنيد و حساسيت هايتان را حتي المقدور كاهش دهيد.
اگر اين مدت 3 ماهه تا 6 ماهه تغييراتي را ايجاد كرد كه شما احساس خوبي از اين زندگي داشتيد، مسائل okهست. در غير اينصورت حتما بذري از مشكلات در زندگي شما هست و به مرور كه رويتان به هم باز مي شود مي تواند منشاء مشكلات ديگري نيز گردد.