سلام به همه شما که الان آمدید و این پست را می خوانید.
2 گروه اکنون این پست را می خوانند:
گروه اول: کسانی که داخل این موضوع شده اند و پست ها را مطالعه می کنند.
گروه دوم: آن عزیزانی هستند که عملا در کار تفکر شطرنجی هستند و از این لینک آمده اند( لطفا اگر شما جز گروه اول هستید، اینجا را کلیک کنید ، تا متوجه شوید که گروه دوم از کجا آمده اند. تا در ادامه بحث ابهامی نباشه)
تفکر شطرنجی فرض را بر این می گذارد که همیشه ما هر فکر و حرکتی می کنیم، بعدش نیاز است که فکر و حرکت دیگری را داشته باشیم و همین طور تا هدف نهایی.
همچنین در تفکر شطرنجی علاوه بر فکر و حرکت خودمون باید متوجه آنچه در تعاملاتمان با افراد و محیطمان اتفاق می افتد باشیم. یعنی همانطور که یک شطرنج باز همزمان افکار و حرکات متوالی خود را دنبال می کند، اما بی تفاوت به حریف و رقیب خود نیست. در واقع باید افکارش در تعادل و تعامل با افکار فرد مخاطبش باشد.
در زندگی، خیلی پیش می آید که افراد برای یک لحظه همان حسی را که دارند دنبال می کنند و اصلا به نتیجه و پیامد افکار و رفتارشان توجه ندارند. و بعضی هم که چنین توجهی دارند آنقدر خود محورانه می اندیشند که فراموش می کنند متغیرهای محیطی را در نیز در تصمیم گیری خود لحاظ کنند.
حالا این مطلب فوق را روی مثال خودمون مرور می کنیم.
من در تاپیک«دوست داری به کی تقدیمش کنی»
پستی ایجاد کردم و اینگونه نوشتم:
---------------------------------------------------------------------
من تقدیم می کنم به همه کسانی که بهشون عشق می ورزم و هرگز از این پستم تشکر نمی کنند.:302:................................:43:
---------------------------------------------------------------------
وقتی شما این پست را می خوانید:
1 - می توانید بی تفاوت باشید و عبور کنید، در این مورد اصولا فکری نمی کنید تا آن فکر شطرنجی باشه یا نباشه!
در زندگی خیلی وقتها ما دقت ، توجه، تمرکز و فکری روی مسائل زندگیمون نمی کنیم.
آنها را می بینیم، می خوانیم، اما عبور می کنیم. ما از آنها می گذریم تا به بخش های مختلف زندگی بپردازیم... مثل عبور از یک پست تا پست های دیگر را ببینم و ....
2 - می توانید بخوانید، دقت هم بکنید و متوجه غیر طبیعی بودن آن هم بشوید، اما بگذارید به پای اشتباهات لپی، اتفاقات، شانس، شوخی یا....
در زندگی هم خیلی وقت ها ما به مسائل غیر متعارف که در حال رخ دادن در زندگیمون هست دقت می کنیم. اما حوصله بررسی آن را نداریم. انرژی هم روی آن نمی گذاریم و شوخی می گیریم، یا فکر می کنیم اتفاقی چنین مسئله ای پیش اومده...
3 - می توانید، بخوانید، دقت کنید، و روی لینکی که در آن هست زحمت کلیک کردن نیز بکشید( همه کسانی)، اما وقتی به در بسته خوردید و دید این لینک به جایی باز نمی شود. نه دیگر تلاش کنید، نه دیگر فکر کنید و از مسئله عبور کنید.
در زندگی مواقع زیادی پیش می آید که ما به مسائلمون دقت می کنیم، توجه می کنیم و برای پیگیری آن هم اقدام می کنیم. اما اگر سریعا به نتیجه نرسیدیم هم دست از تلاش بر می داریم هم دست از فکر کردن و هم احتمالات دیگر را نادیده می گیریم. در واقع می شود گفت ما استمرار در حل مسائل نداریم.
4 - می توانید بخوانیدَ، دقت کنید، زحمت کلیک بکشید، و بعد از دیدن نتیجه، احتمالات مختلف را بررسی کنید.
در زندگی، افرادی همه فکر ها، تلاشها، و استمرارها را در موضوع دارند، و وقتی به نتیجه نمی رسند بر اساس احتمالات دیگر مسیری را انتخاب کرده و اقداماتی را بر اساس فرضهای جدیدشان پی ریزی می کنند.
کسانی که آن پست را خواندند و از مراحل 4 گانه فوق رساندند به تصمیمات متفاوتی رسیدند.
الف) احتیاط کنیم. بدون ریسک کردن از کنارش بگذریم
ب) ریسک کنیم. و علیرغم اینکه با تشکر کردن از این پست ما استثناء می شویم، اما تجربه جدیدیه، ببینیم چی میشه. شاید مسیر منحصر به فرد ما به نتیجه عالی ختم شود، بگذار این را آزمایش کنیم.
ج) یک فرض منطقی جدید پی ریزی می کنیم. با توجه به شناختی که از نویسنده پست داریم، و با توجه به لینکی که عامدا در اینجا قرار داده، با توجه به اینکه متن پست هم به شیوه نامتعارفی تدوین شده، احتمالا هدفی در این پست گنجانده شده است. لذا ما به خاطر همه این موارد روی تشکر کلیک می کنیم. چرا که صاحب این پست برای عشق ورزیدن، و تقدیم شعر در پی شرط گذاری نمی تواند باشد.
در زندگی بسیار پیش می آید که ما از همه مراحل فوق می گذریم اما در مرحله آخر می مانیم. یعنی چه:
یعنی اینکه همه توجه و تلاش و استمرار را داریم و مسائل را هم درست ارزیابی می کنیم، اما با نکته مجهول که روبرو می شویم، با یک مسئله مشکوک... همه چی را خراب می کنیم.
به دیگر سخن:
وقتی شما با کسی زندگی می کنید( والدین، خواهر و برادر، دوستان، همسر، فرزندان و اقوام و....) ، در طی ارتباطات خود از آنها ساختار ذهنی دقیقی به دست می آورید که به خاطر همه رفتار ، احساسات ، افکار و نگرشهای آن شخص در ذهن شما ثابت شده است.
اینجا شما او را به صورت یکپارچه می شناسید. اگر حالا یک نکته مجهول در او ببینید یا بشنوید، که با سایر انتظارات و شناختهای شما تطابق ندارد چه می کنید؟
- محکومش می کنید
- تعجب می کنید
- بی تفاوت می شوید
- از او می رنجید
- دیگر به همه کسانی که حتی می شناسید بدبین می شوید
- سایر ساختار شناختی که از او دو دارید مورد بازنگری قرار می دهید.
- یا سعی می کنید آن یک نکته را مورد بررسی بیشتر قرار دهید و تناسبش را با سایر اجزاء شخصیتی آن فرد به دست آورید.
نتیجه بند آخر: با یک حرکت، با یک حرف، با یک فکر، با یک ....، در مورد کسی که هزاران چیز درمورد او میدانید تصمیم نگیریم.
خلاصه:
در زندگی بر اساس فکر، پیش بینی کنیم، به خود و دیگران دقت کنیم، تلاش مستمری در مسیری که فهم می کنیم ، انجام دهیم. مقداری ریسک کنیم، همنوا نباشیم، و از هیجانهای سازنده بهره بگیریم.
نکته اخلاقی:
مدیر همدردی آن سرود را غیر مشروط به همه عزیزانش تقدیم می کند. و به آنهائی که بدون دل نگرانی و با طبیب خاطر تشکر کردند، بیش از یکبار تقدیم میکنه.( اینم جایزه افراد خلاق با تفکر شطرنجی) :58: