من هنوز بلد نیستم

دختری 25ساله هستم 2 ساله عقدیم مشکله من اینه که همسرم فوق العاده حساس و شاید بشه گفت منظمه از لحاظ خونوادگی در مورد نظم خیلی با هم متفاوتیم اونا به طور خارق العاده ای مرتبند با برنامه هستن و ما درست نقطه عکس اونقدر برامون مهم نیست که همه چیز رو عالی برگزار کنیم همه چی سر جای خودش باشه.
همسرم با این تربیت خانوادگی خیلی براش مشکله کنار اومدن با من و همیشه نگرانه زندگی آیندمونه وقتی که بریم زیر یه سقف مشترک.
از طرفی من بچه ته تقاری ام که حتی میان وعده برای سر کارم رو بابام ساعت 6 صبح آماده می کنه خیلی تو کارهای منزل تنبلم هیچ تجربه ای ندارم این در حالیه که خواهر هم سن و سال همسرم که مجرده میشه گفت یه کدبانوی تمام عیاره واسه خودش اونم ته تغاریه ولی بین من و اون بخاطر خانواده های متفاوت فرق زیادیه.
حتی همسرم از من بهتر می دونه آشپزی چیه دسر چیه اتو کشیدن چیه اصلا اون یه شخصیتی داره که تو همه کارها دستی می بره و بیخیال هیچی نمیشه
و حالا نگرانی من و اون همینه اون نمیتونه تحمل کنه بی نظمی و نابلدی رو و من بی نظم و نابلدم
خاستیم تا قبل از مستقل شدن مشکلمونو حل کنیم یعنی من تمرین کنم مهارت های خونه و زندگی رو ولی از طرفی غرورم از طرفی تنبلیم از طرفی کمبود وقت مانع می شن
چی کار کنم از کجا شروع کنم چرا نمی خام شروع کنم چرا انقد تفاوت
ممنون میشم راهنماییم کنین.:72:

سلام عزیزم
خوب شوهرت حق داره نگران باشه شما دیگه مجرد نیستی و مسئولیت سنگینی بر عهده داری .اول از همه کتابهای زیادی در خصوص نکات خانه داری و آشپزی تو اینترنت پیدا میشه هر روز سرچ کن و مطالب مهم رو یادداشت کن و اونارو تو زندگیت پیاده کن.
در ضمن دیگه خونه بابا نیستی که خانوادت کارهات انجام بدن باید قبول کنی که نه تنها باید کارهای خودت رو انجام بدی وظایف دیگری هم داری پس تنبلی رو باید به طور جدی بزاری کنار و کلاسهای هنری برو و تا میتونی هنر یاد بگیر. باید برای زندگیت وقت بزاری که خدای ناکرده اگر اهمیت ندی با مشکل مواجه میشی.خواستن توانستن است. یا بهتر هر وقت ماهی از آب بگیری تازست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asheghanezi

خاستیم تا قبل از مستقل شدن مشکلمونو حل کنیم یعنی من تمرین کنم مهارت های خونه و زندگی رو ولی از طرفی غرورم از طرفی تنبلیم از طرفی کمبود وقت مانع می شن
چی کار کنم از کجا شروع کنم چرا نمی خام شروع کنم چرا انقد تفاوت
ممنون میشم راهنماییم کنین.:72:

---

دوست عزیز

تنبلی و کمبود وقت رو میشه چاره کرد ، اما اینکه گفتی غرورت مانع انجام کارها میشن جای تامل زیادی داره ، این یعنی اینکه انجام کارهای خونه برا شما حل نشده و آشپزی و اتو و... رو جزء مسئولیتهات نمی دونی. بنظر من اگه این مورد حل بشه ، باقیش با تغییر روش زندگیت قابل حله.
از حالا شروع کن به آشپزی برا پدر ومادرت ، تو مجری شو و مادرتون بهتون کمک کنه تو آشپزی. خیلی زود راه میفتی . تنبلی رو که کاملا باید بزاری کنار . پیشرفتها رو که ببینی انگیزت هم زیادتر میشه.

سلام

راستش دوست عزیز من کم و بیش مثل شما بودم و در زمان مجردی دست به سیاه و سفید نزده بودم. موقع خواستگاری هم به همسرم گفتم که توقع یک کدبانو نداشته باشه (خوب جنگ اول بهتره از صلح آخر)

بعد از عقد شوهر من هم کمی اظهار نگرانی می کرد. و من بهش گفتم که نگران نباش مطمئن باش گرسنه نمی مونیم. چون مطمئن بودم که کسی که از عهده تحصیل و کاربیرون بر آمده از عهده آشپزی هم برمیاد. همین هم شد. اونقدر هم انواع و اقسام غذاهای آماده هست که برای زمانهای خستگی میشه از اونها استفاده کرد. (کارخونه ها به فکر زنای شاغل هم هستن)

در مورد نظافت هم ماهی یکبار کسی رو می آوردم که بهم کمک کنه و هزینش رو از حقوق خودم می دادم. (وقتی شوهرم نبود)
کلا از عهده کار خونه بر اومدم بعلاوه که از همون اول به شوهرم گفته بودم که در این زمینه خیلی پرتوقع نباشه.

مطمئن باش شما هم می تونی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

سلام

راستش دوست عزیز من کم و بیش مثل شما بودم و در زمان مجردی دست به سیاه و سفید نزده بودم. موقع خواستگاری هم به همسرم گفتم که توقع یک کدبانو نداشته باشه (خوب جنگ اول بهتره از صلح آخر)

بعد از عقد شوهر من هم کمی اظهار نگرانی می کرد. و من بهش گفتم که نگران نباش مطمئن باش گرسنه نمی مونیم. چون مطمئن بودم که کسی که از عهده تحصیل و کاربیرون بر آمده از عهده آشپزی هم برمیاد. همین هم شد. اونقدر هم انواع و اقسام غذاهای آماده هست که برای زمانهای خستگی میشه از اونها استفاده کرد. (کارخونه ها به فکر زنای شاغل هم هستن)

در مورد نظافت هم ماهی یکبار کسی رو می آوردم که بهم کمک کنه و هزینش رو از حقوق خودم می دادم. (وقتی شوهرم نبود)
کلا از عهده کار خونه بر اومدم بعلاوه که از همون اول به شوهرم گفته بودم که در این زمینه خیلی پرتوقع نباشه.

مطمئن باش شما هم می تونی.

---

blue ski جان ،اینطوری یه وقت بهت بد نمی گذره؟

شوهر بیچاره چه گناهی کرده ،همش ات اشغالهای سوپری ها رو بهش میدی؟:163::311:

:311: :311:
blue sky عزیز خیلی خسته میشی گناه داری یه کم استراحت کن

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

شوخی کردم به دل نگیری عزیزم. راستش خیلی بامزه گفتی . شاد باشی

:302:
چقدر بدید...
درست نمی خونید، زود هم قضاوت می کنین! :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

اونقدر هم انواع و اقسام غذاهای آماده هست که برای زمانهای خستگی میشه از اونها استفاده کرد. (کارخونه ها به فکر زنای شاغل هم هستن)

---

گفتم وقتای خستگی که حالا آدم مجبور شده اضافه کاری، چیزی وایسته. تازه آشغال چیه. منظورم غذاهای نیمه پخته که فقط یه سرخ کردن یا تو فر گذاشتن می خواد. بعدشم نه برای هر روز.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

چون مطمئن بودم که کسی که از عهده تحصیل و کاربیرون بر آمده از عهده آشپزی هم برمیاد. همین هم شد.

---

تازه اینجا شو هم نخوندید. من اینقدر دست پختم خوبه. بخدا راست می گم. :47:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

:302:
چقدر بدید...
درست نمی خونید، زود هم قضاوت می کنین! :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

اونقدر هم انواع و اقسام غذاهای آماده هست که برای زمانهای خستگی میشه از اونها استفاده کرد. (کارخونه ها به فکر زنای شاغل هم هستن)

---

گفتم وقتای خستگی که حالا آدم مجبور شده اضافه کاری، چیزی وایسته. تازه آشغال چیه. منظورم غذاهای نیمه پخته که فقط یه سرخ کردن یا تو فر گذاشتن می خواد. بعدشم نه برای هر روز.

در مورد این قضیه حق با شماست ،من با دقت نخوندم ،"وقتهای خستگی" رو ندیده بودم ،شرمنده ،اخه میدونی انقد حرف و حدیث راجع به مواد غذایی بیرون شنیدم که واقعا هیچ اعتمادی بهشون ندارم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط blue sky

چون مطمئن بودم که کسی که از عهده تحصیل و کاربیرون بر آمده از عهده آشپزی هم برمیاد. همین هم شد.

---

تازه اینجا شو هم نخوندید. من اینقدر دست پختم خوبه. بخدا راست می گم. :47:

---

اتفاقا به خاطر این جمله تون میخواستم تشکر بذارم پای پست تون ،منم کاملا از نزدیک به این مورد رسیده ام

با اینکه هیچ کس ،هیچی یاد نداده بهم(اشپزی)ولی خودم الان غذا درست میکنم و خوشمزه هم درست میکنم:311:

ببين دوره زمونه رو چي شده. خانومها حتي براي انجام كارهاي خونه كه اولين وظيفشونه غرور دارند. من اگر جاي شوهر شما بودم و اين حرفهاي شما رو مي خوندم در مورد ادامه رابطه با شما خيلي تامل مي كردم.
بعضي از شما خانمها خيلي پر توقعيد. آقا دلشو به چيه شما خوش كنه؟ يك شام هم كه جلوش نمي خوايد بذاريد لباسهاشو هم اتو نكنيد. مغز خر خورده بره جون بكنه پول دربياره خرج شما كنه؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wintersun77

ببين دوره زمونه رو چي شده.[b] خانومها حتي براي انجام كارهاي خونه كه اولين وظيفشونه غرور دارند[/b]. من اگر جاي شوهر شما بودم و اين حرفهاي شما رو مي خوندم در مورد ادامه رابطه با شما خيلي تامل مي كردم.
بعضي از شما خانمها خيلي پر توقعيد. آقا دلشو به چيه شما خوش كنه؟ يك شام هم كه جلوش نمي خوايد بذاريد لباسهاشو هم اتو نكنيد. مغز خر خورده بره جون بكنه پول دربياره خرج شما كنه؟؟

---

ببخشید جناب wintersunشما تحصیلاتتون چقدره؟ واسه چند نسل پیش هستید؟؟؟!!
خیلی عذر میخوام، ولی دیگه هر آدم بی سوادی می دونه که انجام کارهای منزل وظیفه زن نیست.
اگر فرد نسبتاً جوان و تحصیل کرده ای هستید،واقعاً به خاطر این این طرز فکرتون متاسفم اگر هم فرد مسنی هستید، به خاطر طرز بیانم ازتون عذر می خوام و بهتون حق می دم که به خاطر دوره زمونه ای که توش زندگی کردید، همچین عقایدی داشته باشید...!
محض اطلاع عرض می کنم خدمتتون،مرد اگر توان مالی داشته باشه،حتی وظیفه داره برای زنش خدمتکار بیاره.

خدمت دوست خوبم asheghanezi هم بگم که اصلاً نگران این قضیه نباش.
مشکل شما رو اکثر تازه عروس ها دارن.حالا ممکن کم و زیاد باشه، اما واسه همه هست.
اگه بتونی یه رابطه ی خوب عاطفی با همسرت بر قرار کنی، اون خیلی راحت تو همه ی کارها کمکت میکنه.بعد یه مدتی هم خودت آروم آروم راه می افتی.
خونه ی خود آدم خیلی با خونه ی پدر آدم فرق داره.
تو خونه ی خودت با عشق کار می کنی و از این که خانوم خونه ی خودتی و تو داری این زندگی رو می چرخونی، لذت می بری.واسه همینم به ابن راحتی ها خسته نمی شی.(اینو من بهت قول می دم..)
نکته ی بعدی هم اینکه به نظر من لازم نبود درباره ی این قضیه به همسرت چیزی بگی که حساسیت اونم زیادتر بشه. حالا هم اتفاقی نیفتاده، سعی کن با کارها و حرفات این ذهنیتی که نسبت به تو پیدا کرده رو تغییر بدی.
منم یکی یه دونه بودم و مثل خودت، هیچ کاری بلد نبودم،اما الان بعد 1 سال،با کمک همسرم، خدارو شکر خیلی به زندگیم مسلط شدم.

کدبانویی ،بخش کوچکی از توانایی هایی که یه زن باید داشته باشه. هر زنی هم با کمترین استعداد و توانایی، بالاخره این مهارت رو به دست میاره.
اما چقدر زنهایی هستند که خونشون همیشه در حال برق زدنه، همیشه غذاشون به موقع آمادس، ولی همسرانشون از کنار اونها بودن،حتی یک لحضه هم احساس شادی نمی کنند.
این که یه زن با اخلاق خوبش،با درک بالاش و با آرامشش بتونه مردشو همیشه عاشق خودش نگه داره، هنره.

دوست خوبم،
هر آنچه که تو برای اون ارزش قائل باشی،برای همسرت هم ارزشمند خواهد بود..

موفق باشی

خانم Bek سلام. در وحله ي اول چون پرسيديد من جواب مي دم. من 26 سالمه و در كشور فنلاند در حال تحصيل و زندگي ام و به زودي فوق ليسانسم رو تموم مي كنم.
فرمايشات شما در عين اينكه داراي پوشش روشن فكرانه است خيلي خودخواهانه و سودجويانه است و اين را بدانيد كه هيچ جاي دنيا از اين خبرها كه عرض كرديد نيست.
زندگي كردن شامل وظايفي ميشه كه براي انجام اونها هم زن و هم مرد موظف هستند و طبق عرف ايران وقتي وظيفه ي مرد نان آوريه بله وظيفه ي اوليه زني كه ازدواج مي كنه رتق و فتق امور منزل از جمله آشپزي و خانه داريه.
خوب ببينم شما كه ميگيد مرد بايد براي اين ها پول پرداخت كنه به خانمش اصلاً براي چي زن بگيره. مستخدم مي گيره و پولش رو هم همونطور كه شما گفتيد پرداخت مي كنه. اينطوري آزاد تر هم هست و به جاي پايبندي به يك خانم در تمام طول عمر مي تونه از زندگيش لذت ببره!
ممكنه بگيد اين چه حرفيه.. سهم عشق اين وسط چي مي شه؟
عشقي كه فقط مرد بايد دهنده باشه و خانم در كمال پررويي مثل انگل از دسترنج مرد استفاده كنه و حتي به خاطر عشق دلش نخواد خونه كار كنه و بگه كه در اصل بايد براي كار من پول پرداخت بشه حالا كه نمي گيرم لطف مي كنم! ، به درد نمي خوره. يعني اصلاً اسمش عشق نيست.
از لفظ انگل استفاده كردم چون نوع خانمي كه شما توصيف كرديد( بلا نسبت اكثر خانم هاي محترم) دقيقاً كاركرد انگل parasite) رو داره يعني يك موجودي رو به اسم ميزبان انتخاب مي كنه و بهش مي چسبه و همه ي نيازهاي حياتيش رو از اون تامين مي كنه و فرد ميزبان رو تضعيف مي كنه و هيچ سودي براي ميزبان كه نداره هيچ همش ضرره.

عزيزم اين ديدگاه كه آسمان سوراخ شده و شاهزاده خانم از وسطش افتاده لا اقل سالهاست كه در بين پسران وجود ندارد و مردها اگر براي زندگي و ساختن آن زحمت بكشند از همسر خود لا اقل تقاضاي كمي همراهي دارند.
اصلاً نظر شما زن "وظيفه"اي در زندگي مشترك دارد يا نه؟ اگر دارد آن وظيفه يا وظايف چيست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wintersun77

خوب ببينم شما كه ميگيد مرد بايد براي اين ها پول پرداخت كنه به خانمش اصلاً براي چي زن بگيره. مستخدم مي گيره و پولش رو هم همونطور كه شما گفتيد پرداخت مي كنه. اينطوري آزاد تر هم هست و به جاي پايبندي به يك خانم در تمام طول عمر مي تونه از زندگيش لذت ببره!
ممكنه بگيد اين چه حرفيه.. سهم عشق اين وسط چي مي شه؟

---

سلام!

ببخشید شما این حرفا رو از کجای صحبت ها ی من در آوردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من کجا حرف از پرداخت پول در برابر کار منزل کردم؟؟؟!!
ممنون می شم اگه این قسمت حرفامو برام نقل قول کنید...

دوستان گرامی،لطفا" توجه کنید که در مباحث تالار یکدیگر را نقد نکنید؛ این تاپیک جای بررسی خصوصیات فردی نیست؛ شما که دوست دارید به اعضا در خصوص مشکلاتشان کمک کنید؛ ممنون میشوم که فقط و فقط نظر خودتان را بگوید و نه چیز دیگر؛چرا باید تاپیک را منحرف کنید؟ اینجا هر عضوی آزاد است نظر خود را بیان کند اما این آزادی تا حدی است که باعث مننحرف شدن موضوع اصلی تاپیک نشود
لطفا" رعایت کنید ؛

شما اگر پستی که من کذاشتم رو کامل می خوندید، متوجه می شدید که منظور من فقط و فقط اینه که نباید به کارهای منزل به عنوان یک وظیفه برای زن نگاه کنید.
حرف شما کاملاً متینه، طبق عرف ایرانی ،مرد وظیفه داره که مایحتاج زندگی همسرش رو برآورده کنه، اما این رو بدونید که این عرف برخاسته از دین ماست.و همین دین، کار خونه رو وظیفه ی زن نمی دونه..

شما اگر مطلب منو کامل می خوندید، می دیدید که من به خانم asheghanezi هم گفتم که اگر عاشق زندگیت باشی، نه تنها کارهای خونتو انجام میدی، بلکه از انجام اون کارها لذت می بری.
اما در کنار این حرفم باز هم میگم که زن هیییییییییچ وظیفه ای در قبال انجام این کارها نداره.

نكته ي اصلي هم در تقابل نظرات بنده با شما در اينه كه وقتي كه مرد وظيفه ي نان آوري را براي خانه بر عهده دارد كار خانه را وظيفه ي زن مي دانم. در ضمن شما جواب سئوال آخر من را در پست قبلي ام نداديد. مي خواستم از بدانم از نظر شما آيا زن در زندگي زناشويي وظايفي دارد؟ اگر جواب مثبت است آن وظايف كدامند.

شما فرموده بوديد: "خیلی عذر میخوام، ولی دیگه هر آدم بی سوادی می دونه که انجام کارهای منزل وظیفه زن نیست.محض اطلاع عرض می کنم خدمتتون،مرد اگر توان مالی داشته باشه،حتی وظیفه داره برای زنش خدمتکار بیاره.

من از روي اين صحبت هاتون اين برداشت ها رو كردم و گمان مي كنم كه اولين برداشتي كه هر شخصي ميتونه داشته باشه از حرفتون مثل برداشتيه كه من داشتم.شما گفتيد مرد بايد در اصل براي كارهاي خونه مستخدم بگيره. معنيش اينه كه اگر خانم در خانه كار مي كنه در اصل كاريه كه مستحق دريافت دستمزده چون به ازاي انجام همون كار براي مستخدم حقوق مالي هست كه بهش داده مي شه.

مايلم نظر شما رو در مورد وظايف زن و مرد در زندگي زناشويي بدونم. ممنون

همونطور که جناب keyvanتذکر دادن، بهتره بیشتر از این بحث رو منحرف نکنیم.
نظر من هم درباره ی وظایف زن و مرد، نظر دینمون هست.
میتونید با کمی مطالعه متوجه شید.

عشق توی زندگی همه چی رو حل میکنه.هم علاقه میاره.هم استعداد.هم پشتکار.
اگه زندگی و شوهرت رو دوست داشته باشی و همینطور او تو را.کنار هم و همراه هم پله پله بالا میرین.
با شرایط شما حتما شوهرت باید تا حدی همراهیت کنه.یعنی باید یه سری مهارتها داشته باشه که تو رو به جلو ببره.ولی همت اصلی رو خود نازنینت باید بکنی.
عزیزم زن و مردی که ازدواج میکنند مسئولیت های خاص خودشون رو دارند ولی از نظر من در کل مدیریت خونه به عهده زنه وسکان خونه دست زنه وهنر زنم تو خونش داد میزنه.اگه زن شاغل باشه که یک کم شرایط فرق میکنه و همکاری دوطرفه واجب میشه.اما اگه زن خونه دار باشه اونم تکلیفش مشخصه.
و یه چیز دیگه اگه استعدادت در کل خوب باشه مطمئن باشه تو خونه کم نمیاری.
منم مجرد که بودم کار خاصی نمیکردم یکی یه دونه هم بودم اما اصلا هیچ وقت حراسی نداشتم.چون میدونستم میتونم.هر کاری ازم برمیاد.اما اگه استعداد نداشته باشی باید رو خودت کار کنی.یک تحملت رو بالا ببری و تلاش کنی.بازم میگم عشق و علاقه همه چی رو حل میکنه.
موفق باشی.:72:

سلام بک عزیز
باهاتون موافقم

نقل قول:

---

اما در کنار این حرفم باز هم میگم که زن هیییییییییچ وظیفه ای در قبال انجام این کارها نداره.

---

برای خودت زندگی کن نه برای شوهرت فقط همین
یعنی:
وقتی خونه را مرتب می کنی هیچوقت به این خاطر که چون زنی و مسولیتت این هست این کار را نکن بلکه به خاطر وجود خودت خونه را نظافت کن .. غذا بپز ...
چون بعدش از کارهایی که توی خونه مستقل خودت انجام می دهی لذت می بری
شک نکن:72:

مرسی بالهای صداقت عزیز

خیلی عالی بود
چرا اینجا همه خودشون رو فراموش کردن!!!!!!!!!!

اگه ازدواج و عشق باعث بشه خودت رو فراموش کنی و فدای دیگری کنی، من یکی که هیچ وقت این عشق و ازدواج رو نمی خوام.

من ديگه حرفي ندارم. هر كاربر عاقل و منصفي اين تاپيك رو بخونه راجع به صحبت هاي ما مي تونه قضاوت كنه و همون كافيه. ولي خانم هاي محترم ازتون عاجزانه تقاضا دارم اگر كار در منزل رو به عنوان وظيفه نمي دونيد و در عين حال كار بيرون رو وظيفه ي مرد مي دونيد در هنگام خواستگاري به طرفتون بگيد چون پسر حق داره از ديدگاه شما در مورد اين موضوع مهم مطلع باشه و بالطبع با دونستن اين مسئله مي تونه تصميم آگاهانه تري در مورد ازدواج با شما بگيره.در ضمن اگر مديران اجازه دهند حاضرم با تمامي دوستاني كه نظر مخالف دارند در اين مورد بحث و گفتگو كنم. چون فكر مي كنم نياز هست اين بحث باز بشه و حلاجي بشه.

از همتون ممنونم
بچه ها یه اتفاق غیر منتظره افتاد برام که دیگه فرصت تو خونه بابا تمرین کردنو ازم گرفت
من همین شنبه باید برم تهران پیش همسرم اینو گفته بودم که اون تهران سرکاره منم شهرستان خودمون و دلیل اینکه تا حالا نتونستیم مستقل شیم همین بوده
ولی حالا یهویی کارم تهران جور شد و گفتن که از شنبه باید بیام
البته تا یکی هفته اول رو خانه خاهر شوهرم می گذرونیم تا یه خونه پیدا کنیم و بریم
البته موقتی تا شرایطمون بیشتر جور بشه یه سوئیتی خونه دانشجوی چیزی جهاز خودم رو نمی برم شوهرم وسیله جور می کنه
از دیشب دلشوره دارم ولی از طرفی هم خوشحالم که بعد از دو سال دوری بالاخره پیش هم میریم