بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
با سلام.
من مسعود 26 سالمه. 4 ماه پیش با یه دختر آشنا شدم .حدود دو هفته است که باهاش قطع ارتباط کردم با وجود این که میگه عاشقمه و دوستم داره . هر یک ساعت این مدت که جدا شدم ازش برام یک ماه گذشته . به خاطر این ازش جدا شدم که ملاکهای لازم برای ازدواج با منو نداشت . الان خیلی به هم ریخته هستم خیلی.با وجود این که دوستش دارم (البته بعد از قطع ارتباط باهاش فهمیدم) خودمو تو این وضعیت انداختم .احساس میکنم که از هیچی لذت نمی برم و هیچ تفریح یا کاری ارضام نمی کنه .البته آدمه مذهبی هستم .فقط اینجا رو پیدا کردم که درددل کنم .لطفا راهنماییم کنین.
با تشکر
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
سلام دوست من
خوش اومدي به انجمن
كار درستي كردي كه قطع رابطه كردي. در ازدواج اونچه مهمه داشتن ملاك هاي ازدواجه. درسته كه عشق هم مهم هست اما با عشق تنها نميشه زندگي كرد. اگر ميبينيد اون خانم ملاكهاي شمارو نداشته بهتره كه ديگه باهاش رابطه نداشته باشين اينجوري هم براي هر2تون بهتره.
ضمنا الان كه باهاش قطع رابطه كردين ممكنه هر لحظه وسوسه بشين كه باز برين سراغش اما اين كارو نكنيد. مطمئن باشيد بزودي فراموش ميشه. بهتره خودتون رو يه جوري سرگرم كنيد تا بهش فكر نكنيد.
موفق باشيد
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
سلام
از اینکه همدردی رو امین دونستید متشکریم و خوش آمدید:72:
آقای مسعود این خیلی خوبه که شما در عین اینکه فکر میکنید به اون خانم علاقه دارید به معیارهاتون برای ازدواج هم فکر میکنید و این نشون میده که دوست ندارید احساسی تصمیم بگیرید و انتخاب عاقلانه و منطقی رو بیشتر می پسندید:104:
شما چند ماه با هم رابطه داشتید علت اینکه فکر میکنید همدیگرو دوست دارید اینه که بهم وابستگی پیدا کردید همین .
صبر کنید و خودتون رو با وجود اینکه فعلا دوست ندارید به کاری مشغول کنید تا کم کم اون فراموش کنید.
موفق باشید
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
masud55 سلام.
قطع ارتباط شما به جا بوده وشما راه درستی را انتخاب کرده اید .فقط مدتی فشار به طور طبیعی وجود داره اما بعد از مدتی از بین می ره.
پیشنهادم به شما اینه که سراغ فعالیت های با نشاط برید تا از افکارتون تمرکززدایی بکنید.زیاد تفریح کنید.ارتباطاتتون رو گسترش بدین ,با دوستان بیشتر در تماس باشید تا از فشارهاتون کم بشه.
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
از همتون به خاطر راهنمایی هاتون متشکرم ولی این اولین شکست عشقیم نبوده که مسئله به این سادگی باشه-چند بار همین حالتو داشتم .طی 5 سال گذشته افسردگی گرفتم ولی تحمل کردم . تا اینکه تازگی ها به این نتیجه رسیدم که هیچی ارضام نمیکنه .گفتم که اگه اعتقاداتم نبود حتما دست به ........... می زدم. حتی از رابطه ج ن * س * ی هم لذت نمیبرم . نه اینکه میل نداشته باشم نه . لذت نمی برم . و از وقتی از اون جدا شدم هر ساعتم یک ماه میگذره . طی روز سردرد دارم .مغزم آروم نیست .زمان نمیگذره . توی شکستهای قبلیم به این حد نرسیده بودم . تورو خدا کمکم کنید . کمکم کنید دارم داغون میشم
و اینم بگم که اونم حالش بده - توی بیمارستان بستری بوده . اینارو که مینویسم اشکام جاریه . و دلم لرزونه - نمیدونم چی به سرم اومده -
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط masud55
ولی این اولین شکست عشقیم نبوده که مسئله به این سادگی باشه-چند بار همین حالتو داشتم .طی 5 سال گذشته افسردگی گرفتم ولی تحمل کردم . تا اینکه تازگی ها به این نتیجه رسیدم که هیچی ارضام نمیکنه .
مثل اینکه از یه سوراخ چند بار گزیده شدی
بهتره برات که روشت را عوض کنی.
فرایند شناخت برای ازدواج نباید توام با احساس و وابستگی باشه. چون اگر جور نشه، اوضاع خراب میشه.
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
تشکر از شما مدیر محترم همدردی - ولی در این وضعیت کمک خواستم از شما که راهی بگین که از به هم ریختگی در بیام . آخرش نتونستم جلوی خودمو بگیرم بهش اس ام اس زدم . البته اول اون زده بود و جواب نداده بودم . احساس میکنم یه کمی آروم شده ام .
توی جنگ عقلم با احساسم هستم که فکر میکنم قربانی اصلیه این جنگ دلمه
و شاید بعدها قربانی جسمم و خودم باشم [/size]
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط masud55
تشکر از شما مدیر محترم همدردی - ولی در این وضعیت کمک خواستم از شما که راهی بگین که از به هم ریختگی در بیام . آخرش نتونستم جلوی خودمو بگیرم بهش اس ام اس زدم . البته اول اون زده بود و جواب نداده بودم . احساس میکنم یه کمی آروم شده ام .
توی جنگ عقلم با احساسم هستم که فکر میکنم قربانی اصلیه این جنگ دلمه
و شاید بعدها قربانی جسمم و خودم باشم [/size]
اس ام اس زدی که چی بشه؟ مطمئن باش این آرامش موقتی هست
ارامش اصلی وقتی بدستت میاد که بدونی چی می خوای و در جهت رسیدن به اون قدم برداری
اگر واقعا اونو دوست داری ،به جای ایجاد یه رابطه بی هدف و رابطه ای که جز وابستگی چیزی واسه جفتتون نداره (مگر
اینکه عاقلانه و با شناخت صحیح بخواین باهاش ازدواج بکنین)،برای خوشبختیش دعای خیر بکنین و بسپرینش به خدا
اگر دوستش دارین ،خوشبختیش براتون باید مهمتر از بودن در کنارش باشه
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط masud55
تشکر از شما مدیر محترم همدردی - ولی در این وضعیت کمک خواستم از شما که راهی بگین که از به هم ریختگی در بیام . آخرش نتونستم جلوی خودمو بگیرم بهش اس ام اس زدم . البته اول اون زده بود و جواب نداده بودم . احساس میکنم یه کمی آروم شده ام .
توی جنگ عقلم با احساسم هستم که فکر میکنم قربانی اصلیه این جنگ دلمه
و شاید بعدها قربانی جسمم و خودم باشم [/size]
با سلام
راه هاي كوتاه بر اساس لذت درون همان كاري هست كه يك معتاد را از ترك دائمي باز مي دارد.
اما راهكاري هزينه بر و انرژي بر سختي و رنج دارد. اما اگر قدمهايتون را طبق برنامه و پشتكار برداريد موفق مي شويد.
به 3 تكنيك كمك كننده اشاره مي كنم. اما مشورت حضوري با يك روانشناس باليني مي تواند اين تكنيكها و تكليف ها را براي شما بيشتر باز كند و آسانتر متوجه شويد و عمل كنيد.
1 - تكنيك تغيير بستر
در اين تكنيك شما نمي گذاريد آتش مشتعل شود و بعد خاموش كنيد. بلكه بستر آتش را از بين مي بريد.
مثلا عوض كردن شماره تلفن، استفاده نكردن از ID و ايميل ارتباطي ،نرفتن به مكان ارتباطي و ... مهمتر هست تا اينكه شماره را داشته باشي و بخواهي جلوي جواب دادن به آن مقاومت كني.
2 - تكنيك تمركز زدايي:
هر انساني انرژي هاي رواني مشخصي دارد، وقتي همه انرژيتان را روي يك شي يا يك فرد سرمايه گذاري كنيد، نمي توانيد جلوي آن مقاومت كنيد.
بهتر هست فهرستي بلندي از علاقمندي، كارها،مشغوليت ها و ... تهيه كنيد و مدتي انرژي خود را توزيع كنيد.
3 - قطع آبياري تخيلات (تكنيك توقف فكر)
معمولا اينگونه احساسات با تصوير سازي ذهني، تخيل (خيالات تفكر گونه)، آرزو سازي ، ذكر خاطرات، موسيقي هاي مناسب با فضاي ذهني و غيره ، منجر به رشد كردن و آبياري شدن اين احساسات مي شود به نحوي كه كنترل و قطع آن غير ممكن به نظر مي رسد.
سوئيچ كردن فكر و خيالتون بر موضوع ديگر ، يا قطع فكر به مجرد آگهي بر آن ، مي تواند جريان آسيب رسان ذهني اتان را متوقف سازد.
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
بسیار عالی بود این تکنیکها.کابرهای دیگه هم فکر کنم خیلی استفاده کردند و من هم .زحمت کشیدین بخاطر این مطلب . هر کسی میتونه و حتما موفق میشه از این راه ها استفاده کنه .
یه موضوعی هم هست که نگفتم و اینه که مطمئنم اون منو دوست داره و من هم دوسش دارم اون خیلی بیشتر از من دوسم داره حتی چند بار گفته اگه عرف بود میومد خواستگاریم . این یه احساسه . از طرفی دختر ایده آله من نیست از لحاظ مادی هم رتبه ایم از لحاظ طرز فکر و اخلاق ها با هم فرق داریم. من سنتی فکر میکنم ولی اون امروزی مثلا من از دوست بازی دخترها خوشم نمیاد من مادیگرا نیستم. میگه هرچی تو بگی . عوض میشم . من اعتقاداتم بیشتر و محکمتر از اونه . و اینجور مسائل فاصله میندازه بین من و اون . که اینا مربوط میشه به جهان بینی آدمها و عقل .
حالا من موندم بین احساسم و عقلم . در گذشته و حال احساسامو سرکوب کردم و میکنم . حتی گریه کردن دوست داشتن - هوس و ش * ه *وت . غلبه ام بیشتر بر عقل بوده ولی در این مورد نسبتش 50 به 50 هستش .گاهی احساس طغیان میکنه گاهی عقل . اون روز که اس ام اس زدم احساسم قوی تر شده بود .
حالا سوال اینجاست در یک رابطه میتونه 3 حالت باشه : 1 دوست داشتن باشه طرز فکر و اخلاق با هم نباشه .2 دوست داشتن نباشه اخلاقها با هم باشه . 3 هم دوست داشتن و هم اخلاقها با هم باشه .
مشخصه بهترین حالت حالت 3 هست ولی به ندرت چنین میشه . وضعیت من حالت 1 هستش . اگه رتبه بندی کنین مثل من رتبه بندی میکنین؟ اول 3 بعد 1 بعد 2 ؟ ؟؟
فکر کنم خیلی سخته دختر ایده آل من گیر بیاد .مثلا بگم چادر سرت کن / دیگه به دانشگاه نرو / با دوستات قطع ارتباط کن / و . . .از این حرفا - اون هم الان قبول داره و قبول میکنه دیگه نمیدونم برای به دست آوردن منه یا نه ولی میدونم برای اینکه منو تصاحب کنه هر کاری از دستش بر بیاد میکنه . ببخشید زیاد شد آخه دلم پره
بین جنگ احساس و عقل هستم و این جنگ باعث شده قطره قطره آب بشم و بسوزم و
نمیدونم چیکار کنم آخه دوسش دارم
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
سلام
ما در انتخاب همسر حمايت نمي كنيم كه فقط دوست داشتن بين دختر و پسر (جذابيت )باشد ولي معيارهايشان مختلف باشد.
اما توجه كنيد ما به هيچ وجه حمايت نمي كنيم اگر دختري را دوست نداريد عليرغم اينكه معيارهايتان تطابق داشت ازدواج كنيد.
ما مي گوييم.
جذابيت + معيارهاي مناسب هم
البته نبايد ايده ال خواه باشيم.
نه جذابيت 100 درصد امكان پذير است.
نه معيارهاي كاملا مناسب و دلخواه و 100 درصد امكان هست.
شما نبايد هيچ كدام را به كلي فداي آن يكي بكنيد.
جذابيت بايد آنقدر باشد كه به دل شما بنشيند و از دل بخواهيد كه با او باشيد. حالا ممكن است صددرصد نباشد.
در معيارها هم همين است. بايد معيارهاي اساسي و اصلي (طبق آنچه در مقالات توضيح داديم)، و معيارهايي كه با شخصيت شما يكي هست در حد بالايي متناسب باشد. مثلا بالاي 70 تا 80 درصد ، اما معيارهاي جنبي مي تواند بينابين باشد.
به نظرم در مورد ارزيابي معيارهاي انتخاب همسر ، نياز به مشاوره قبل از ازدواج به صورت حضوري داشته باشيد.
در مورد توضيحاتي كه شما از خودتون داديد واقعا تفاوت اساسي معيار با او داريد.
همچنين ما مشاوران هرگز قبل از ازدواج بر اساس اينكه يكي قول بدهد بعد از ازدواج عوض شود را نمي توانيم بپذيريم و تائيد كنيم.(اگرچه غير ممكن نيست، ولي احتمالش آنقدر نيست كه يك ازدواج روي آن بنا شود).
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط masud55
فکر کنم خیلی سخته دختر ایده آل من گیر بیاد .مثلا بگم چادر سرت کن /
دیگه به دانشگاه نرو !!!!!!!!!!/ با دوستات قطع ارتباط کن / و . . .از این حرفا - اون هم الان قبول داره و قبول میکنه دیگه نمیدونم برای به دست آوردن منه یا نه ولی میدونم برای اینکه منو تصاحب کنه هر کاری از دستش بر بیاد میکنه . ببخشید زیاد شد آخه دلم پره
بین جنگ احساس و عقل هستم و این جنگ باعث شده قطره قطره آب بشم و بسوزم و
نمیدونم چیکار کنم آخه دوسش دارم
مسعود خان این درسته که شما از همسر آینده تون بخواید که به خاطر شما دانشگاه نره! با دوستانش قطع رابطه کنه! صرفا به خاطر شما چادر سرش کنه! و... ؟
اگر ایده آلهای شما دختری مذهبی-سنتی است که یکی از نمادهای آن چادری بودن است و ضمنا مخالف دانشگاه رفتن خانم هستید و احتمالا نرفتن سر کارو غیره، پس چرا یکراست نمیروید سراغ یک همچین کیس هایی که کم هم نیستند. الحمدالله تو خیلی از خانواده های مذهبی-سنتی دخترانی هستد که علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند و بعد از دیپلم منتظر شوهر نشسته اند.
ببخشید اما به نظر بنده شما هم خدا را میخواهید و هم خرما! و این بیشتر به خودخواهی شباهت دارد شاید هم جهل! بله خودخواهی و جهلی که برخی از مردان این سرزمین میروند دختری با تیپ قرتی قشم شم و با تفکرات کاملا فاصله دار از سنت و مذهب را میپسندند با این خیال خام که خشت و گل دختر مورد نظر را به کل عوض کنند.
شما به چه حقی میخواهید دست روی دختر دانشگاه رفته یا در آرزوی ورود به دانشگاه بگذارید بعد از او بخواهید به خاطر شما!!! به دانشگاه نرود!
در قبال چنین توقعاتی، چه چیزی به او خواهیدداد؟ میخواهید زن انتخاب کنید یا غلام حلقه به گوش بخرید؟
چون این خانم به شما ابراز علاقه کرده معنایش این نیست که شما احساسات او را به بازی بگیرید و به بهانه های مختلف او را وادار به دادن تعهد تغییرات بنیادی کنید.
مردانی بوده اند که توانسته اند با قدرت ایمانی که خود داشته اند و با استدلالات قوی و درک و شناخت درستی که از مسائل دینی داشته اند، زنان غیر مسلمان را مسلمان کنند بعد از اسلام آوردن آنها به همسری انتخابشان کرده اند. آیا شما قدرت انجام همچین رسالتی را دارید؟ نه با تعهد و سو استفاده از عشق ایشان به شما! و نه با شرطهای عجق وجق مثل نرفتن به دانشگاه و... که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود!
RE: بی تفاوت بودن به آینده و افسردگی
بی دل تشکر می کنم از شما که نظرتونو گفتین . ولی یه کم دارین تند میرین . متن منو عمیقا بخونین . من نگفتم که با اون حتما ازدواج میکنم و باید این کارهارو بکنه .اگه کارهایی که من میگم بکنه باهاش ازدواج میکنم . پس این شد حق انتخاب .اجباری در کار نیست که .من از احساساتش سو استفاده نمیکنم منم دوسش دارم . خواهش میکنم یکطرفه قضاوت نکنین . ممنون