از نظر گاه شما BABY چگونه شخصیتی بود؟

دوستای گل تالار سلام

چند روز دیگه BABY کم رنگ میشه و بی شارژ ، با تموم شدن شارژش BABY هم قصد داره فعالیتش رو تو تالار به حداقل برسونه.
حدود دوسالی هست در تالار حضور داشتم و با شما در ارتباط ، با برخی از دوستان تعاملات بیشتر و با برخی دیگر در حد خواندن پستهاتون و آشنا شدن با ایده ها و افکارتون.

قبل تر ها به دوستام میگفتم خصوصیات مثبت و منفی ام رو به من بگن ، حالا هم میخوام این تجربه رو در دنیای مجازی داشته باشم ، قطعا هر موردی که بیان کنید به شناخت بیشتر من از رفتارهام کمک خواهد کرد ، گاهی پستهائی رو با منظور خاصی ارسال کردم ، اغلب پستهای شناختی هم حول یه موضوع خلاصه میشد ، امیدوارم تونسته باشم اونو خوب منتقل کنم.
بهرحال هم از دوستان قدیمی تر و هم از دوستان جدید حاضر در تالار می خوام برداشت خودشون رو از ارسالهای من بیان کنند.
لطفا در بیان این برداشت تعارف رو کنار بزارین و همون حسی رو که از خوندن اون پست و یا بطور کلی دارین بگید.

ارادتمند BABY :72::72:

با با واقعا شرمنده کردین!

یعنی هیچ برداشتی از این 1400 ارسال ، نبوده؟
هیچ برداشتی از واکنشهای مختلف به اتفاقات تالار ندارین؟
اعضای جدید در برخورد با برخی از شوخیها و مزاحهائی که شاهدش بودن ، هیچ تصویری از BABY تو ذهنشون نقش نبسته؟
.
.
یا تمایلی به انتقاد وجود نداره؟؟
بهرحال من منتظر شنیدن هستم.:72::104:

کجا جناب بی بی ؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا تشریف دارید !

دادیم چایی درست کنند :82: ........
ببین دادش بری میگن اینقدر کم آورد در مقابل فرشته و تریپ لوتی که گذاشت از تالار رفت :311::311:



از شوخی گذشته .

بنده تا اینجا که مطالعه پستهای شما را داشته ام ، آنها را مفید دیده ام ، هم تاپیکهای خوبی ایجاد کرده اید ، هم راهنماییهای به جایی داشته اید .:104::104:

صراحت لهجه در عین لطافت بیان شما در راهنماییها آنرا دلنشین و مؤثر ساخته .

همیچنین شوخ طبعی اخلاق مدارانه شما روحیه بخش تالار و مراجعین بوده که شاهد باز خوردهایش هم بوده ایم ، اگر چه به بندرت پیش می آمد که از خط خارج شود ( انتقاد ) اما خیلی به ندرت بوده چنانکه خللی به روند مثبت بی بی در این زمینه وارد نکرده .

امیدوارم حرف از کم کردن فعالیتتون در تالار هم شوخی باشه .

آقا شما دیگه متعلق به خودتون نیستید ، مگه ندیدید که مراجعین ابراز کردند چقدر با مطالعه پستهای طنز شما دلشون شاد میشه هاااااااا؟؟ ، حالا دلت میاد بی بی خان ، ساز بی وفایی و دوری بزنی :302::302: مثل خونه مادر بزرگه از نوع جدیدش شما هم بگو ، نه نه منم میمونم:311:

در پناه حق پیوسته سرافراز باشید

سلام بی بی عزیز

راستش رو بخوای من که چند روزی نبودم و این تاپیک رو متوجه نشده بودم ،پس لطفا عذر تقصیر مرا بپذیرید

و اما BABY ،شوخی ها و طنزهای بجا و روابط جدی در چارچوب خاص ، همیشه حد و حدود روابطتون رو در نظر گرفته اید

برچسب نزده اید ،زود قضاوت نکرده اید ، از دین برای خود ابزاری در جهت ایجاد محبوبیت نساخته اید ، همیشه خودتان بوده اید ، و همه این ها برای این که همه ازتون با خاطره ای خوب یاد کنند کافیه


و اما یه سوال ، شما چرا انقد تو چارچوب شریعت هستید؟ ایا خدا رو با دل هم شناخته اید؟ یا فقط اهل شریعت هستین؟

امیدوارم سوالم باعث ایجاد سوءتفاهم نشه

در ضمن شما ، واسه تالار نعمتی هستین ،ناراحت شدم که می خواین حضورتون رو کم رنگ کنین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gole maryam

و اما یه سوال ، شما چرا انقد تو چارچوب شریعت هستید؟ ایا خدا رو با دل هم شناخته اید؟ یا فقط اهل شریعت هستین؟

---

بدلیل اینکه تا امروز روز ، تا جائیکه از آموزه های دینی استفاده کرده ام ضرری ندیده ام و منفعتها برده ام.
از روزهائی که حدود 17- 18 سالم بود و بزرگی بمن گفت سعی کن در تمام مراحل زندگیت رضای خدا و حجت اون مدنظرت باشه ، در مواقعی که اینگونه بودم احساس سبک بالی داشته ام.
اگه منظورتون اینه که خدا رو با دل یا با عقل شناختین ؟ باید بگم خدا رو بیشتر از اینکه با عقل شناخته باشم با فطرت / یا خالا بگید دل شناختم.
در زندگی هر کسی مراحلی بوجود میاد که آدم می یابه که خدا وجود داره. برا من هم پیش اومده. نه که فکر کنید نیاز به معجزه و از این جور حرفا باشه ..نه خیلی ساده در زندگی روزمره و معمولیمون. وقتی که پیامد و نتیجه ای رو بیشتر از اونچه که شما تلاش کرده باشی نصیبت بشه. ویا وقتی که تمام برنامه ریزیات رو دقیق انجام دادی و منتظر نتیجه ای خاص هستی و دقیقا برعکس اون برات اتفاق میفته .
و معتقدم پیامبر و ائمه (علیهم السلام) بهترین جملات رو راجع به خدا گفته اند. نمیگم بهترین توصیف ها و بهترین تعریفها چرا که خود گفته اند خدا به وهم و خیال و حس نمیاد و نمیشه اون رو وصف کرد. اما میشه خدا رو وجدان (از ریشه وجد یعنی یافت )کرد .
حالا وقتی یافتم که خدائی هست ، بازهم از حجج الهی بهره می گیرم و از اونها یاد میگیرم که ارتباطم با خدا چگونه باید باشه.
و با قصه شبان و موسی در ارتباط با خدا کاملا مخالفم .:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط BABY

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gole maryam

و اما یه سوال ، شما چرا انقد تو چارچوب شریعت هستید؟ ایا خدا رو با دل هم شناخته اید؟ یا فقط اهل شریعت هستین؟

---

بدلیل اینکه تا امروز روز ، تا جائیکه از آموزه های دینی استفاده کرده ام ضرری ندیده ام و منفعتها برده ام.
از روزهائی که حدود 17- 18 سالم بود و بزرگی بمن گفت سعی کن در تمام مراحل زندگیت رضای خدا و حجت اون مدنظرت باشه ، در مواقعی که اینگونه بودم احساس سبک بالی داشته ام.
اگه منظورتون اینه که خدا رو با دل یا با عقل شناختین ؟ باید بگم خدا رو بیشتر از اینکه با عقل شناخته باشم با فطرت / یا خالا بگید دل شناختم.
در زندگی هر کسی مراحلی بوجود میاد که آدم می یابه که خدا وجود داره. برا من هم پیش اومده. نه که فکر کنید نیاز به معجزه و از این جور حرفا باشه ..نه خیلی ساده در زندگی روزمره و معمولیمون. وقتی که پیامد و نتیجه ای رو بیشتر از اونچه که شما تلاش کرده باشی نصیبت بشه. ویا وقتی که تمام برنامه ریزیات رو دقیق انجام دادی و منتظر نتیجه ای خاص هستی و دقیقا برعکس اون برات اتفاق میفته .
و معتقدم پیامبر و ائمه (علیهم السلام) بهترین جملات رو راجع به خدا گفته اند. نمیگم بهترین توصیف ها و بهترین تعریفها چرا که خود گفته اند خدا به وهم و خیال و حس نمیاد و نمیشه اون رو وصف کرد. اما میشه خدا رو وجدان (از ریشه وجد یعنی یافت )کرد .
حالا وقتی یافتم که خدائی هست ، بازهم از حجج الهی بهره می گیرم و از اونها یاد میگیرم که ارتباطم با خدا چگونه باید باشه.
و با قصه شبان و موسی در ارتباط با خدا کاملا مخالفم .:72:

---

دقیقا سوال من اینه "چرا با قصه موسی و شبان در ارتباط با خدا مخا لفید؟" در صورتی که من به این نتیجه رسیده ام که خدا مشکلی با این قضیه نداره ،البته بنده به رعایت اصول و چارچوبها در اسلام معتقدم ولی اینکه مثل هر دانش اموزی در صورت بوجود اومدن سوال به جای تحقیق ،به استاد مراجعه کنم کاملا مخالفم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط BABY

دوستای گل تالار سلام

چند روز دیگه BABY کم رنگ میشه و بی شارژ ، با تموم شدن شارژش BABY هم قصد داره فعالیتش رو تو تالار به حداقل برسونه.
.

ارادتمند BABY :72::72:

---

سلام baby عزيز
خدا نكنه كم رنگ بشي يا خدايي نكرده بي شارژ!!

تالار همدردي بدون امثال ياران سخت كوش و محتوا انديشي چون شما كمرنگ شده يا شارژش كم مي شود.
در واقع اعتبار تالار همدردي به ياراني چون baby و ديگر عزيزانش هست.

baby كسيكه بي نياز از تعريف و تمجيد هست. و بسيار انتقاد پذير هست. تعامل سازنده با اعضاء دارد. و معمولا جايي حضور دارد كه بيشترين نياز بهش هست.
مانند روح مي ماند كه بيشترين اثر بخشي را دارد ، بدون اينكه تجسمي داشته باشد و يا بخواهد خودش را نشان دهد.
مفيد بودن baby براي مراجعين به لحاظ اينست كه هميشه baby هنگام راهنمايي شخص خود را ناديده گرفته است. و هرگز احساس خودش را وارد راهنمايي ها و مشاوره هايش نكرده است.
همچنين آرامشي دارد كه نشان مي دهد او بر مسائل زندگي اش مسلط بوده و افكار و احساسش با هم سازگارند.
آزاد منشي او مانع مذهبي بودن او نشده است. مذهبي بودن او همه جانبه و عميق بوده چنانكه نمي توان حكم كرد كه baby‌ مذهبي هست يا روشنفكر، نمي توان گفت فيمينست هست يا مرد سالار، نمي توان گفت خشك هست يا ....؟ چون او انرژي خودش را روي تعادل گذاشته هست. او راه و هدفش را قطعي كرده و بحران هويت ندارد. لذا در هويت بخشي به مطالبش و به مراجعين موفق عمل مي كند. چرا كه اعتقاداتش و علمش و شخصيتش يكپارچه شده است و خدا محوري رمز موفقيت و رها بودن اوست.


در اينجا همه حرفهايم و نظراتم را در مورد baby‌ عزيز خلاصه مي كنم در اين ابيات:

سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک
شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن

روزها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش
زاهدی را خرقه گردد یا حماری را رسن

عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن

قرنها باید که تا از پشت آدم نطفه‌ای
بوالوفای کرد گردد یا شود ویس قرن

====
پاورقي:
من اينجا يه اعترافي بكنم و آن اينكه يكي از ضعفهاي اساسي ام دادن بازخوردهاي مثبت و قدرداني كردن از همراهان و همكارانم در اين تالار هست. كه البته خيلي وقت هست روي اين ضعفم در حال كار كردن هست. (اگر مشغله ها اجازه دهد.)
به خاطر همين معمولا افرادي كه همراهم هستند، معمولا افرادي مستقل و خودجوش هستند. و انگيزه هاي آنها دروني هست.

من هم امروز تصميم گرفتم به اين تاپيك جواب بدم...

اولا كه با رفتن شما جو تالار غمگين تر ميشه...روزهاي زيادي با خوندن پست هاي مشكلات مراجعين غم انگيز ناك(كلمه من دراوردي)شدم اما با خوندن پست شما كه با دعوت به ارامش و اندكي شوخي و خنده همراه بود دلم اروم ميگرفت...:72:

دوما ايميل خانمتون رو ندادين من كاري غير از كار ساراگلي دارم...:72:

شخصيت baby هيچ وقت متعصب نبود و هيچ كس رو با چوب دين ناكوت نميكرد...مذهب و خدا و امامش رو به كسي تحميل نميكرد يه مومن و با اعتقاد كه حقيقتا به قول گل مريم به كسي برچسب نميزد...تهمت نميزد...غيبت نميكرد و كسي رو تحقير نميكرد...كاري كه خيلي ها توي سايت انجام ميدن چون خودشون رو مومن ميدونن به خودشون حق تجاوز به هر حريمي رو ميدن...اما baby اين كاره نبود...

خيلي چيزها از شما ياد گرفتم و خوشحالم كه با شما و افكارتون اشنا شدم...

ارزو ميكنم هرجا كه باشيد موفق و خوش و خندون باشيد:72:

ضمن تشکر از تعریف و تمجیدهای فراتر از قابلیتها و لیاقتهای BABY از سوی مدیر محترم ، و چون نظر ایشون معمولا فصل الخطاب تاپیکهاست ، از دوستان عزیز می خوام فارغ از اظهار نظر مدیر عزیز ، نظر خودشون رو اعلام کنند .
از ایجاد این تاپیک ، قصد دارم یه برداشت عمومی و یه تجربه کلی از محیط مجازی داشته باشم و بعد از اون اینکه آیا میشه همچین محیط و فضائی رو به دنیای واقعی تعمیم داد یا خیر.

باز هم از حسن نظر شما تشکر می کنم. و منتظر نظرات متفاوت دیگر دوستان - قدیمی و جدید - هستم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط gole maryam

دقیقا سوال من اینه "چرا با قصه موسی و شبان در ارتباط با خدا مخا لفید؟" در صورتی که من به این نتیجه رسیده ام که خدا مشکلی با این قضیه نداره ،البته بنده به رعایت اصول و چارچوبها در اسلام معتقدم ولی اینکه مثل هر دانش اموزی در صورت بوجود اومدن سوال به جای تحقیق ،به استاد مراجعه کنم کاملا مخالفم

---

گل مریم عزیز:72:
بنظر من این نوع نگرش ، انسان رو در خونه خدا نمی بره و ما رو به بندگی خدا نمی رسونه. بلکه یه جور نگاه ساده لوحانه به این ارتباط عمیق (بین خلق وخدا ) هست.
انبیا پس از پاک کردن زنگارهای غفلت و فراموشی از فطرت بندگان ، آنها رو به سمت معرفت خدا هدایت کردند و پس از اون به عبادت و بندگی خدا رهنمون کرده اند.
اگه قرار باشه با دل بگیم خدا رو یافتیم اما به دستورات اون (یکی از اونها اقم الصلاه هست) عمل نکنیم ، مطمئن باشید در خونه کسی دیگه رفتیم . چه بسا اون موجود توانائیها ماورا الطبیعه و خارق العاده ای هم داشته باشه. ما یه عمر فکر می کنیم در خونه خدا هستیم ، در حالیکه راه رو اشتباه بهمون نشان دادن.

پیامبر و ائمه بهترین خداشناسان و بهترین عبد صالح خدا در اون دوره هستند ، عقل و منطق حکم می کنه از معارف اونها بهره بگیریم ، هیچیک از اونها چنین ادبیات رو در مناجات با خدا ندارن ، و هیچیک از اونها بدون اینکه تلاش کنند (نماز ، روزه ، حج ، جهاد و...) به مقام بندگی - بالاترین مقام - خدا نرسیدن.
کدامیک از ائمه رو سراغ دارید که گفته باشند ما در معرفت به مقامی رسیده ایم که دیگه نیازی به انجام اعمال نیست و ما دیگه با خدا -مثلا رفیق - شدیم.
بله عبادت سخته ، و انسان باید به جسمش برا انجام اون سختی بده.
.

از دوستان عزیز عذر میخوام که بحث رو به حاشیه کشیدم:72:

بی بی عزیز من که گفتم به چارچوبهای دین اعتقاد دارم

کاملا هم اعتقاد دارم

مشکل اینجاست که هر کسی به نفع خودش از دین بهره برداری می کنه ،و دین تبدیل میشه به ابزاری برای پیش بردن منافع

مشکل من افراط و تفریط هاست ، چرا ما عادت کرده ایم قسمتهایی از دین رو برجسته کنیم ،و قسمتهای دیگه اش رو کم رنگ؟!!!!!!! هر جا منافعمون ایجاب میکنه ،زود زیر سایه چیزی به نام دین ، دوست داریم کارمون رو پیش ببریم

اینه که ادمو نا امید میکنه ،قبول دارم که خطاهای شخصی نباید به پای دین نوشته بشه ، ولی ایا همه اینطوری فکر میکنن؟

چرا جامعه ما داره به سمتی میره که یا دین رو بدون دلیل منطقی انکار می کنن (به خاطر وجود اشخاصی که ذکر کردم ویا بازم به همون دلیلی که منافعشون ایجاب میکنه) یا اینکه بدون دلیل منطقی ،وفقط با تعصب کور کورانه از دین خرج می کنن؟

فکر میکنی چند درصد از جامعه مثل شما درک درستی از دین دارن؟

گل مریم عزیز:72:
دقیقا برا همین بود که در تاپیک دیگه ای گفتم که دین رو نباید از شریعت نماها گرفت. باید بریم تو مکتب صاحب دین و مذهب.
اگه دین رو از اونها بگیریم اونوقت می تونیم این افراد سود جو (سود جویان دینی ، سود جویان غیر دینی ) رو بشناسیم و سره رو از ناسره تشخیص بدیم . باید محک درستی در دستمون باشه.
برخی از اعتقادات واقعا نابود کننده هست ، هم دنیامون رو نابود میکنه هم آخرتمونو.
داشتن محک درست ، ما رو به سعادت می رسونه.