مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام .:43::72:
حتما شنیدین از قدیم گفتن دختر و پسری که می خوان با هم ازدواج کنن باید هم کفو هم باشن . باید تکمیل کننده و مکمل هم باشن .
به نظر من چیزی که مهمه اینه که بدونیم برای مکمل بودن باید دوفرد شبیه هم باشن یا متفاوت از هم ؟ گاهی تفاوتها اگر چه جذابند و به نظر تکمیل کننده ی طرفین اما در دراز مدت عذاب آور خواهند بود همونطور که شباهتها هم به اندازه تفاوتها می تونن دوست داشتنی و البته گاهی منزجر کننده به نظر بیان ...
مثلا به نظر شما آیا آدمی که اصولا عادت به پشت گوش انداختن کارهاش داره از کسی خوشش بیاد که برخلاف او بسیار مصمم و متعهد به انجام امور مختلف در زمان های تعیین شده باشه می تونه فکر کنه که اون فرد می تونه مکمل او باشه ؟ ... یا به عکس و ...
:72::203::72:
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام :72:
به نظر من اگر تفاوت ها به صورت اساسی باشه ، که اصلا ازدواج کردن انها باهم اصلا درست نیست.
اما اگر در مورد طرز رفتارها و نوع زندگی کردن و دید انها به زندگی باشه ،اون هم به چند دسته تقسیم میشه ،بعضی چیزها رو می تونیم بر حسب زمان تغییر بدیم ،بعضی چیزها تغییر نا پذیرند و خودمون رو باید سازگار کنیم که (اون هم گاهی راحت می پذیریم وبا ان کنار میایم واما گاهی تحملش برامون سخته و عذاب اور )و باعث بشه جلوی پیشرفتمون رو بگیره یا اینکه اگه یک سری از اهداف رو قبل از ازدواج برای خودمون تعیین کرده بودیم با صرف انرژی زیادی به انها دست پیدا کنیم.ولی اگه زوجین واقعا مکمل هم باشند، باید خصوصیات اخلاقی نزدیکی داشته باشند که راهشون یکی باشه و هدف هردو انها یکی باشه ،حالا اگه در بین راه مشکلاتی پیش اومد اونجا مکمل هم میشن ودست تو دست هم تا به هدفشون برسند،اما اگه دو زوج مسیر جدا برای خودشون تعیین کرده باشن واقعا زندگی در کنار هم براشون سخته ،چون مسیرهاشون با هم فرق میکنه،در این نوع زندگی همانطور که هر دو در حال حرکتند ممکن به دو راهی برسند که یا باید یکی از انها از خواسته خودش بگذره یا اینکه اگه بر سر خواستشون بایستند موجب اختلاف و ناراحتی و بعد هم ادامه دادن زندگی از طریق دو جاده متفاوت ویکه وتنها ،که اسیب پذیری این نوع خانواده خیلی زیاده .
نقل قول:
مثلا به نظر شما آیا آدمی که اصولا عادت به پشت گوش انداختن کارهاش داره از کسی خوشش بیاد که برخلاف او بسیار مصمم و متعهد به انجام امور مختلف در زمان های تعیین شده باشه می تونه فکر کنه که اون فرد می تونه مکمل او باشه ؟ ... یا به عکس و ...
طاهر عزیز در مورد مثالت این رو میگم ،که اره چرا بدش بیاد وقتی کسی خودش بی مسئولیت هست ،یک فرد متعهد واقعا مکملش هست اما بیچاره اون فرد مصمم ومتعهد (:161:).
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام
اين تكامل در روزهاي اول زندكي نيست بلكه بعد از 5-6 سال ظاهر ميشه بهتر هر كسي دنبال ايده الهاش باشه نه مكملش!!
در ضمن هم كفو به معناي مكمل نيست هم شكل و هم تراز منظوره از يك طبقه بودن مثل هم فكر كردن
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام
درسته در روزهای اول زندگی همه چیز بر اساس عشق و محبته و بیشتر مشکلات به خاطر این نعمت خدادی حله اما بعد از چند سال محصول درو میکنیم نمیگم در اینده(بعد از چند سال)این عشق کمرنگ میشه یا از بین میره ،نه.اما اوایل ازدواج وقبل از ازدواج خیلی مهمند واینده دست خوش این سالهاست .هرچه بکاریم ،همان را درو می کنیم.
خداوندحس تکامل رو در وجود هر موجود زنده ای قرار داده ونیاز به مکمل داشتن یک نوع نیازه ،اینکه اسلام انقدر به ازدواج و تحکیم خانواده سفارش داره به خاطر اینکه زن ومرد وفرزندان در کنار یکدیگر به تکامل برسند.پس چقدر خوبه که انسانها هم برای این تکمیل شدن تلاش کنند وبا عقل ودرایت واگاهی قدم در این عرصه بگذارند.
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام
بقول ترمه خانم اگر هدف یکی باشه دونفر میتوانند همدیگرو تکمیل کنند ولی اگر هر یک راههای جدایی رو برن خوب سخته که به یک نقطه برسند.
مثلا اگر مردی خسیس باشه و زن دست و دلباز و این مرد زن خود را بسیار دوست داشته باشد بخاطر او از مالش دست میکشد و میبخشد و به یک تعادل میرسند .اما اگر مرد عاشق پولش باشد و ارزش زن بخشنده اش کمتر از پولش باشد مسلما اصلاح نمیشود و عرصه را هم بر زن بیچاره تنگ میکند.
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
[/color]سلام
به نظر من مکمل بودن زوجین یعنی اینکه وقتی زن یا مرد در زمینه یا مسئله ای ضعیف است یا مشکل داره ، طرف دیگر به او بهش کمک کنه که در اون زمینه تقویت بشه .البته در زمینه های سازنده و خوب .مثلا" اگه زن یا مردی خیلی مومن و مذهبی باشه و دیگری آدم خوبی باشه اما به اندازه همسرش مذهبی و مومن نباشه ، اولی ضمن اینکه باید مواظب باشد که خودش تحت تاثیر همسرش قرار نگیره ، باید به مرور زمان بتونه روی همسرش تاثیر مثبت بذاره تا اون بهتر از قبل بشه.در این صورت است که باعث تکامل همسرش شده(همون مکمل بودن).مثلا" من در میان دوستانم سراغ دارم کسی رو که خیلی ادعای دین و ایمانش می شد تا اینکه ازدواج کرد با مردی که از نظر ظاهر اصلا" مذهبی نبود و به هم نمی آمدن.اما خودش تعریف می کرد که گاهی در بین صحبت هامون من غیبت کسی رو می کنم در حالیکه همسرم به طرز عجیبی هیجگاه غیبت نمی کنه.و در اینگونه مواقع فورا" به من تذکر میده که غیبت نکن و اون وقت من خجالت می کشم.و برعکس همیشه خانم نماز را اول وقت می خونه در حالیکه شوهرش کمی دیرتر.و اگه این زن و مردبه طور مثال در این دو مورد که گفتم از همدیگه تاثیر بگیرن اون وقته که مکمل همدیگه شدن
.
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
با درود؛
این واژگانی مانند مکمل بودن متأسفانه از سوی برخی افراد ناآگاه و بی سواد درباره ازدواج رایج شده است که البته کاملاً بی معنی است.روشن است که رویکرد همه سخنانی که درباره مکمل بودن گفته می شود به جنبه رفتاری و عادات انسانها می پردازد.
به هیچ وجه من الوجوه هیچ کسی نمی تواند در ازدواج مکمل دیگری باشد یا زن و شوهر کامل کننده هم شوند.به عبارت دیگر یک انسان ناقص-در برخی از صفات نیک-باید تنها و تنها خودش در راه تکامل گام بردارد.در ازدواج با مرید و مرادی و دانش آموز و آموزگار سر و کار نداریم یا با دو ادم که هر یک صفات متقابل خوب صفات بد آن دیگری را داشته باشد.
به طور کلی ازدواج امری انسانی است و نباید برخی از مفاهیم دیگر امور را در آن در هم بیامیزیم.حتی همین هم کفوی . . .در همین باره کوتاه سخن انکه بسیاری از زوجهایی که هم کفو بوده اند،کارشان به طلاق انجامیده است.برخورد انسانی به دیگری و شناخت کامل از هم و داشتن مهارتهای رفتاری و ارتباطی و خردگرایی می تواند به ازدواجی موفق و آنهم به طور نسبی منجر شود.
بدرود./
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گرد آفرید
با درود؛
این واژگانی مانند مکمل بودن متأسفانه از سوی برخی افراد ناآگاه و بی سواد درباره ازدواج رایج شده است که البته کاملاً بی معنی است.روشن است که رویکرد همه سخنانی که درباره مکمل بودن گفته می شود به جنبه رفتاری و عادات انسانها می پردازد.
به هیچ وجه من الوجوه هیچ کسی نمی تواند در ازدواج مکمل دیگری باشد یا زن و شوهر کامل کننده هم شوند.به عبارت دیگر یک انسان ناقص-در برخی از صفات نیک-باید تنها و تنها خودش در راه تکامل گام بردارد.در ازدواج با مرید و مرادی و دانش آموز و آموزگار سر و کار نداریم یا با دو ادم که هر یک صفات متقابل خوب صفات بد آن دیگری را داشته باشد.
به طور کلی ازدواج امری انسانی است و نباید برخی از مفاهیم دیگر امور را در آن در هم بیامیزیم.حتی همین هم کفوی . . .در همین باره کوتاه سخن انکه بسیاری از زوجهایی که هم کفو بوده اند،کارشان به طلاق انجامیده است.برخورد انسانی به دیگری و شناخت کامل از هم و داشتن مهارتهای رفتاری و ارتباطی و خردگرایی می تواند به ازدواجی موفق و آنهم به طور نسبی منجر شود.
بدرود./
با سخنان گردآفرید عزیز موافقم....
و به نظر بنده انسان باید قبل از ازدواج خود را کامل کند و ان قدر تکامل یافته باشد که حتی در زندگی مشترک به همسر خود نیز وابسته نباشد....در واقع هیچ کس با ازدواج کردن کامل نمی شود.
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام :72:
مرسی از اینکه در این بحث شرکت کردین .
در واقع سوال من هم در راستای نظر شماست . بحث مکمل بودن و هم کفو بودن رو کنار می ذارم چون شاید واقعا نتونن اصل سوالم رو نشون بدن .اما سوالم اینه :
به نظر من ازدواج در صورتی موفق خواهد بود که بتونه زمینه های رشد طرفین رو ایجاد بکنه .منظورم ایجاد وابستگی نیست . بلکه اینه که دو فرد با قرار گرفتن در کنار هم بتونن از هر لحاظ به چیزهایی دست پیدا کنند که در صورت شکل نگرفتن این پیوند یا پیوند با فرد دیگری به این سطح از رشد دست پیدا نکنن. حالا با توجه به مقدمه ی گفته شده سوال من اینه در انتخاب فرد مورد نظر ، در نظر گرفتن شباهتها تاثیر گذارترند یا تفاوتهای شخصیتی بین دو فرد ؟ بعنی اگر دو نفر به هم شبیه تر باشن زمینه ی دستاوردهای مثبت رو برای هم فراهم می کنند یا هر چه حجم تفاوتها بیشتر بشه نتایج بهتر و زندگی موفق تری رو به بار میاره ؟
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
سلام بر طاهره گرامی...بسیار سوال خوبی کردید...
به نظر بنده نه شباهت باید باشد نه تفاوت......زیرا شباهت و تفاوت داشتن دو فرد دلیلی بر موفق بودن آنها در زندگی مشترک تلقی نمی شود....فردی که ازدواج می کند باید خود را تا آن حد آماده سازد که هم با تفاوت ها کنار بی یاد و هم از شباهت ها اشباع و سیر نشود.....
ولی جدا از این حرف ها.....اعتقاد دارم شباهت کمتر باشد بهتر است ...چون ما ...اگر فردی را می خواستیم که شبیه خود ما بود و نکته تضادی با افکارمان نداشت این زندگی بسیار یکنواخت می شد....بنظرم انسان باید با همسر خود تفاوت هایی داشته باشد و بکوشد در کنار این تفاوت ها هرگز عقیده و اعتقاد همسرش را زیر سوال نبرد و همواره تلفیقی از دو نظر با هم شکل گیرند.
زندگی بسیار شیرین می شود اگر با بحث ها و انتقادهای درست از عقاید و نظرات یکدیگر.. بکوشیم زندگی بهتری داشته باشیم و هیچگاه یک نواختی در زندگی مشترک را تجربه نکنیم.
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
یعنی مرد بعد از ازدواج به حرفهای زنش گوش بده ، نه اینکه بگه وقت ندارم ، خسته ام و .. .
RE: مکمل بودن زوجین در ازدواج به چه معناست ؟
یعنی اینکه زن و مردی که بر اساس یک سری اصول مشترک در کنار هم قرار گرفته و زندگی را آغاز کرده اند آگاه باشند که تفاوتهایی در سلیقه و فرهنگ با هم دارند که به هیچ وجه از طرف دیگری به عنوان یک عیب نگریسته نشود بلکه تنها به عنوان یک تفاوت به آن نگاه کنند و آنرا برای خود فرصتی بدانند که می تواند به آنها رشد و وسعت دید بیشتری بدهد و در زمینه تفاهم و تعامل با وجود تفاوت ها آنها را ارتقاء دهد
و نیز بدانند که در طی مسیر زندگی هر کدام قابلیتهای منحصر به فرد خود را با توجه به جنسیتشان دارند که نقش آنها را در پیشبرد زندگی مشترک به سوی سعادت مشخص می کند و هر کدام دقیقاً طبق این قابلیتها که اساس آن خدادادی و آفرینشی است نقشی را به عهده خواهند گرفت که تکمیل کننده نقش دیگریست و اگر این نقش از طرف هر کدام خوب ایفا نشود زندگی کامل نخواهد شد .
از نظر شخصیتی نیز هر کدام با توجه به جنسیت از طرفی و توانائیهای فردی از طرف دیگر میتوانن نیاز دیگری را برطرف سازند و با بر طرف شدن این نیاز به هم در جهت طی مراحل رشد و تکامل شخصیت کمک کنند و اینگونه همدیگر را کامل می کنند مثلاً به همان اندازه که زن نیاز به عقلانیت مرد دارد مرد هم نیاز به عواطف زن دارد و هر کدام بدون بر طرف شدن این نیاز از طرف دیگری کامل نخواهند شد.
تا قبل از ازدواج این موضوع در تعامل بین پدر و دختر و مادر و پسر و حتی در یک رابطه سالم خانوادگی در رابطه بین خواهر و برادر تامین می شود . اما بعد از بلوغ و بروز نیاز به همسر بعدی دیگر از این نیاز ها که در هر یک از دختر یا پسر به وسیله همسر تآمین می شود بروز خواهد کرد که ضرورت ازدواج را آشکار می کند . و ازدواج که اوج و بهترین شرایط برای این کامل کنندگی است بیشتر به عنوان موقعیت کامل کننگی زن و مرد مطرح می شود . جون در روابط دختر و پدر و مادر و پسر و خواهر و برادر حریم ها و محدودیت های طبیعی وجود دارد که در روابط بین زن و شوهر نخواهد بود و لذا در هم تنیدگی و اختلاط زن و شوهر را چنان می کند که امکان تـآثیر پذیری آنها از هم را آنقدر بالا می برد که گاه دیده شده زن و شوهرهایی بعد از ازدواج به مرور حتی شباهت چهره ای پیدا می کنند و برای همین کامل کننگی دو جنس در رابطه همسری ،بیشتر و به عبارتی حتمی تر است.
البته همه اینها با آگاهی از این حقایق و توجه به آن و پرداختن به آن ممکن است ، و برای رسیدن به این حقیقت ، زن و مرد در بعد خودشناسی ( شناخت جنسیت خود ) و دیگر شناسی باید گامهایی را بر دارند که به نقش ازدواج ، در کمال فردی و رشد شخصیت پی ببرند که در این صورت نگرش به ازدواج هم به گونه ای کارشناسانه تر خواهد بود و این خود در تعیین و تنظیم معیارهای ازدواج و یک انتخاب درست و در نتیجه ازدواجی هدف مند موثر است .