چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
با سلام خدمت همه همیاران
در لابلای نوشته های برخی دوستان ، گاهی شاهد این هستیم که با "چرا" های مختلفی دغدغه های ذهنی خود رو مطرح میکنن:
- چرا ازدواج کنم؟
- چرا فلانی اینکار رو کرد؟
- چرا خدا منو خلق کرد؟
- چرا داریم زندگی می کنیم؟
- چرا بچه دار شویم ؟
- چرا دو دو تا میشه چهار تا؟
- چرا آب خیسه ؟
- چرا؟ چرا؟
در زیر اشاره میکنم به تاپیک دوست عزیزمون کامران ، وبعد با هم گفتگو می کنیم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
سلام،
راستش، من این تاپیک رو دنبال میکردم و برام جالب بود...
الان، سوالی رو میخوام بپرسم که مدتها در ذهنم هست...نمیدونم، شاید بر میگرده به اینکه، من به همه چیز منفی نگاه میکنم...
سوالم این هست که، چرا بچه؟!
سوال بدیه یا سختیه یا نمیدونم،
شاید از بعضی جهات سوالم شبیه سوال سارا باشه، وقتی پرسید، چرا آب خیس هست!؟
نمیدونم، اما الان فقط میخوام بپرسم،
شما میخواهید بچه دار بشین، کلی براش برنامه میریزین، و البته بچه دار شدنتون، نا خواسته هم نیست، با برنامه هست...
افرادی که به این سایت میان، کم و بیش قشر تحصیل کرده جامعه هستن...برا همین، این سوال رو از شما میخواهم بپرسم...
منطق من یک چیز رو نمیفهمه...
اینکه، چرا؟ فقط چون تو فطرتتون نوشتن بچه؟ اینکه وقتی یک انسان با اون ابعاد میبینین که بهتون لبخند میزنه، خوشحال میشین یا لذت میبرین؟!
سوالم اینه، هیچوقت سعی کردین جای اون بچه هم فکر کنین؟
گاهی اوقات فکر میکنم، اگر به همه قدرت انتخاب داده میشد که به زمین بیان یا نیان، چند نفر با اطلاعات امروزشون تصمیم میگرفتن بیان؟
راستش دو تا از دوستانم، اخیرا پدر شدن، و این برای من خیلی هضمش سخته، چطور میشه تصمیم گرفت که یک انسان دیگه به زمین بیاد...و مسئولیتش رو قبول کرد...
یا اصلا چرا باید بیاد؟
مگر خود ما از به زمین اومدن به کجا رسیدیم؟
اره اره، سوال اصلیم اینه...
چرا؟
میخوام بدونم، چند نفر از شما، اگر وابستگیهای امروز رو تو دنیا نداشتن، اگر میتونستند تصمیم بگیرن، تصمیم میگرفتن که نیان روی زمین؟
یا اگر تصمیم میگرفتید بیاید، چرا میومدید؟
مگه چه چیز قشنگی تو این دنیا دیدید که فکر میکنید باید دوباره روی زمین میومدید؟
انتخاب بین بودن و نبودن...
شاید جای سوال من اینجا نیست، اما چرا حتما باید بچه دار شد؟
اینکه، بعد از مدتی زندگی ۲ نفره عادی میشه؟ برای سرگرمی بیشتر، رنگ و بوی تازه دادن به زندگیمون بچه دار میشیم!؟
این خودخواهی نیست؟
ای کاش یکی پیدا میشد و به من میگفت، چرا به زمین اومدن ارزشش رو داره یا داشته...
ای کاش، به جای اینکه، فقط بحث بکنید، زمان مناسب بارداری برای خانومها کی هست، کی وقت دارید، کی ندارید،...یا اینکه سارا از مسائل پزشکی مینوشت، کمی هم به جای اون بچه فکر میکردین؟
اتفاقا، این سوال رو از مادرم هم پرسیدم، چرا باید بچه دار شد؟ یا چرا نمیشه ازدواج کرد و بچه دار نشد؟
جوابش خیلی ساده بود، زندگی دو نفره بعد از مدتی کسل کننده و بی معنا میشه! بچه سمبل نتیجه یک زندگی دو نفره هست!
نظر شما هم همینه؟
نمیدونم،
اما به نظر من، هیچ چیزی ارزش به زمین اومدن رو نداره و نداشته!
شاید من زیادی سخت گیرم، اما هیچوقت نمیتونم قبول کنم، به خاطر خودخواهی خودم، باعث به زمین امدن یک انسان دیگه بشم...
شاید این هم، تفاوت احساس مردها و زن هاست...
گاهی اوقات فکر میکنم، تنها دلیل فکر کردنم به این چیزها رفاه بیش از حدی هست که تو زندگیم داشتم، که باعث شده، فرصت فکر کردن به این چیزها رو داشته باشم،
شاید برای همینه که گاهی فکر میکنم، بچههای دست فروش تو خیابونها، از من خوشبخت ترن، چون هیچوقت فرصت فکر کردن ندارن...
از همتون عذر میخوام اگر احساسات لطیفتون رو به هم ریختم و البته پیشاپیش ممنونم بابت پاسخهاتون،:72::72::72:
کامران
پینوشت:
آقای مدیر، اگر فکر میکنی این پست این تاپیک رو داره به انحراف میکشونه، منتقلش کن به یک تاپیک جدید...:82:
برای عنوان، فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه!
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
من به هیچ وجه جبر رو قبول ندارم، حتی در تولد، من معتقدم که انسانها، یعنی روح انسانها در زمانی احساس می کنن که آمادگی اومدن به زمین رو دارن، اون وقت جسم و پدر و مادر و مذهب و ... خودشون رو انتخاب می کنن و پا به زمین می زارن..
به نظر من، اعتقاد به جبر، برای کسانی خوبه که میخوان تمام مشکلاتشون رو به دست تقدیر بندازن و بگن ما که نمیخواستیم بیایم! ما که حق انتخابی نداشتیم! پدر و مادرمون ما رو به این دنیا کشوندن! .. درست مثل بچه ای که کار خطایی می کنه و می ندازه گردن بغل دستیش..
نه من قبول ندارم..
به نظرم زندگی کردن خیلی زیباست و یکی از نعمتهای خداست، هر کس بر طبق راهی که انتخاب کرده به کمال می رسه، هر کس که راه دشوار تری رو انتخاب کرده باشه روح مقاوم تری داره، مثل کسانی که به قول شما کنار خیابون می خوابن، فکر میکنید روح اونها مقاوم تره یا روح ما؟ فکر میکنید روح شخصی که با یک معلولیت جسمی به دنیا میاد مقاوم تره یا روح ما؟ یا اصلا بچه هایی که در زمان نوزادی فوت می کنن برای چی به دنیا میان؟؟
من دقیقا انسان رو توی سرنوشت خودش دخیل می دونم یعنی از زمان قبل از تولد تا بعد از مرگ.. شاید من اشتباه می کنم، اما این اعتقاد باعث شده که از زندگی شکایتی نداشته باشم، کسی رو مقصر ندونم و به همه چیز خوشبین باشم..
:72:
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
در پاسخ به برادر عزیز آقای کامرانِ منطقی چیزی که به ذهنم میرسه عرض میکنم:
آقای کامران نظر من اینه که به دنیا اومدن بچه دست زن و مرد نیست ! درسته که بعضیها میگن ما وقتی بچه دار میشیم که بتونیم حداقل امکانات رو براش تهیه کنیم یا کمبودی نداشته باشه یا ...یعنی با برنامه ریزی به قول شما که این باعث میشه با روشهای مختلف اومدنش رو عقب بندازن اما من میخوام بگم این امر اصلا دست زن و مرد نیست.
وقتی خداوند بشر رواز دو جنس زن و مرد آفریده در وجودشون این امکان رو تعبیه کرده که با ازدواج باعث به وجود اومدن کس دیگه بشن و این به خاطر اینه که خداوند اینو خواسته .
خداوند یک بار حضرت آدم و حوا رو از گل افرید و باقی نسل بشر رو به وسیله همون ازدواج آدم و حوا و ...ایجاد کرد و در واقع این زن و مرد نیستند که موجودی رو به زمین بیارند.
انسان هم یکی از مخلوقات خداوند هست که به خواست خداوند موجود شده : کن فیکون
حالا بعضیها که اصلا دوست ندارند بچه دار بشن و با وجود روشهای پیشگیری بازهم بسیار دیده شده که صاحب فرزند شدن و برعکس بعضیخها هم که مبالغ زیادی رو برای بچه دار شدن می پردازن اما تا خدا نخواد نمیشه .
عده ای کلا هدفشون از ازدواج همون پدر و مادر شدنه و اگه خدا نخواد و نشه کارشون به جدایی میکشه به همین راحتی .اما برای بعضی دیگه یک نعمت محسوب میشه که اگه خدا داد که حب و اگه نداد گله و شکایت نمیکنند و راضی اند به رضای خدا
آدم و حوا به اختیار خودشون موجود نشدند و خدا هم ازشون سوال نکرد مثل بقیه مخلوقاتش که خلق کرد و خلقت کل انسانها هم همینطوره وقتی خدا بخواد انسانی متولد میشه و وقتی بخواد از این دنیا میره .
همونطوری که از کسی قبل از مرگش سوال نمیشه دوست داری از این دنیا بری یا نه برای آمدن هم سوال نمیشه و این دست خداست نه زن و مرد
برای بچه دار شدن هم حتما در کار نیست و اگه بر ای بعضیها هست به نظر من چنین کسانی خیلی سطحی و کوتاه فکر میکنند و از هدف اصلی خلقت بشر که به فرموده خود خداوند "عبادت و بندگی" ست غافلند و همه چیر رو در ازدواج تولید نسل میدونند.
من به شخصه خیلی بچه ها رو دوست دارم و آرزو دارم روزی مادر بشم خیلی هم زیاد با این وجود تو ازدواج هیچوقت انتظار ندارم حتما بچه دار بشم چون به حکمت خداوند شک ندارم و اگه زمانی همسری داشته باشم که دوستش دشته باشم و مشکل از همسرم باشه فکر نمیکنم هیچوقت به خاطر بچه ای که آروزی داشتنش رو همیشه داشتم ودارم ترکش کنم یا ناراحتش کنم چون معتقدم هر نعمتی وقتی خوبه که خدا بهم بده
موفق باشید
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
کاملا با حرفهای موعود موافقم
ولی منم از اونایی هستم که همیشه میگم چرا من اومدم؟
اصلا دوست نداشتم بیام ،به نظر من (شاید سرزنشم بکنید) نبودن بهتر از بودن هست
به نظر من هیچ چیز قشنگی تو این دنیا وجود نداره که بخوایم به خاطرش از اومدنش خوشحال باشیم
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
شاید هم هدف از زندگی این باشه که دوستمون میگن. و انگیزه برای تلاش، فقط و فقط تصاحب یه زن باشه!!!!!!!!!!!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tesoke
اینو به عنوان یه مرد می دونم که هدف همه ی مردها از کار زیاد و تلاش برای پول دراوردن علاقه به پول یا کار نیست. یه مرد اول باید به خودش ثابت کنه که عرضه داره و لیاقت یه عشق را داره.
این که شوهراتون دارن کلی کار می کنن دلیلش بی اهمیتی شما نیست می خوان به شما ثابت کنن که چقدر قوی و با عرضه اند.مگه نشنیدین که میگن همه ی جنگ ها برای زن یا پول است و البته اون پول هم برای بدست آوردن زن.
یک راز مردانه:
این همه رقابتی که بین ما آقایون برای پول دراوردن و کار هست فقط برای بدست آوردن زن هاست.
من مطمئن هستم که اگر زن ها تو این دنیا نبودن و من نمی خواستم که یکی از اونها رو برای همیشه بدست بیارم عمرا می رفتم سر کار و دانشگاه. از صبح تا شب می گرفتم می خوابیدم.
با این توصیف ، حضرت مسیح - علی نبینا واله وعلیه السلام - که در طول زندگیشون همسری رو اختیار نکردن ، به هیچکدوم از اهدافشون نرسیدن و موجبات رهائی و راهنمائی هیچکدوم از بنده های خدا به خیر وصلاح و نیکی نبودن!!!!!:160:
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
به نظر من هیچ چیز قشنگی تو این دنیا وجود نداره که بخوایم به خاطرش از اومدنش خوشحال باشیم
سلام
يه اصطلاحي داريم به نام "خود ميان بيني". و اين كم و زياد در همه ما وجود دارد، و به تناسب آن زندگي ما محدود مي شود.
يعني دنيا را صرفا از طريق يك دريچه تنگي به نام من فقط و فقط بتوانيم ببينيم.
حالا بستگي به اين دريچه (بخوانيد برداشت من و ديد من)دارد، كه زيبا، يا نازيبا، هدفدار يا بي هدف ببينيم.
اما اگر بتوانيم لحظه اي آفرينش را نه از محور خودمان و دريچه نگاه خودمان، نه از دريچه حس يا فكر يا نگرش خودمان بنگريم. آن وقت ممكن است فهم ديگري از آفرينش به ما دست بدهد.
حالا انسان گرا ها مي گويند احترام گذاشتن به برداشتهاي ديگران و ديدن از منظر همه افراد و پديده ها.
اما افراد مذهبي مي گويند نگاه به آفرينش از دريچه وحي و صاحب هستي. يعني تصويري كه خود خدا از اشياء و جهان و هستي رسم مي كند.
هدف از آفرينش و چرايي آن،مقوله اي نيست كه تنها با ابزار تفكر شخصي به كنه آن پي ببريم. اما عقل و علم وسيله هاي ذيقيمتي هستند كه مي توانيم به عنوان ابزار در مسيرمان از آن بهره ببريم.مانند كشتي در اختيار ما هستند، اما هدف سفر را صرفا با وسايل نمي توان تبيين كرد. مگر اينكه خود كشتي كامل و بي نقص باشد. (بخوانيد عقل بي نقص، و علم مطلق)
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
گل مریم جان اراده خداوند بر خلقت و بودن تو تعلق گرفته برای همین تو بوجود اومدی و این وجود داشتن تو بهتر از نبودنت بوده وگرنه خلق نمی شدی.
چرا عزیزم تو این دنیا قشنگی وجود نداره ؟
توی یه حکایتی هست که کسی به اندام شتر ایراد گرفته که کج و کوله ست و عاقلی جواب میده که چرا عیب نقّاش میکنی ؟
میدونم که بی وفایی،دروغگویی،ریاکاری،حر ص طمع،مشکل و گرفتاری و غیره و غیره باعث مکدر شدن خاطر ما میشه اما اینها در مقابل آفریده های زیبای خداوند چیزی نیست که ما رو از زندگی ای که خداوند حق مون دانسته ناامید و بی انگیزه کنه .
خداوند با تمام عشق انسان رو خلق کرده و تنها به خاطر این آفریده اش به خودش احسنت گفته پس چرا ما به خدامون احسنت نگیم ؟
فَتَبارَکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقَین:104:
پس از وجودت خرسند باش ؛ به زندگی لبخند بزن و خدا رو به خاطر نعمت زندگی شکرگزار باش عزیزم:43:
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
خب معلوم میشه که کم نیستند افرادی که از خلقتشون ناراضیند ، و یا حداقل راضی نیستند و " چرای؟؟؟" بزرگی دارند یا به خدا ، یا به پدر ومادر، یا به کائنات ویا به ....
اینم یه نمونه دیگه:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
من خودم به شخصه اصلا دوست نداشتم به این دنیا میومدم
همیشه تو دلم میگم پدر و مادرم خودخواهی کردن
من که نمیخواستم بیام اینجا.اما بقول گفتنی
حالا که به این جشن دعوت شدیم باید تا میتونیم زیبا برقصیم:72::72::72:[/size][/color]
و ایضا اضافه کنید به این لیست شاعر سروده "چرا زادی مرا مادر؟"
چطوره یه نظرخواهی بکنیم ببینیم چند نفر هستند که از اومدنشون به دنیا راضی نیستند:
ناراضیها : کامران ، گل مریم ، lvlahtab، و...
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
سلام :72::
من در پست جدا گانه ای نظرم رو می نویسم دوستان ..فعلا با اجازه این پست رو بدم که فکر کنم اقای کامران در انجمن تجربه های فردی نتوانند جواب بدهند ..و ادامه صحبت وقتی ایشان و مهتاب هم یک طرف بحث هستند خالی از لطف است مگر مدیران لطف کنند و این تاپیک را در انجمنی بگذارند که آنان هم حق ارسال داشته باشند..
فعلا..
سارا:72:
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole maryam
به نظر من هیچ چیز قشنگی تو این دنیا وجود نداره که بخوایم به خاطرش از اومدنش خوشحال باشیم
سلام
يه اصطلاحي داريم به نام "
خود ميان بيني". و اين كم و زياد در همه ما وجود دارد، و به تناسب آن زندگي ما محدود مي شود.
يعني دنيا را صرفا از طريق يك دريچه تنگي به نام من فقط و فقط بتوانيم ببينيم.
حالا بستگي به اين دريچه (بخوانيد برداشت من و ديد من)دارد، كه زيبا، يا نازيبا، هدفدار يا بي هدف ببينيم.
اما اگر بتوانيم لحظه اي آفرينش را نه از محور خودمان و دريچه نگاه خودمان، نه از دريچه حس يا فكر يا نگرش خودمان بنگريم. آن وقت ممكن است فهم ديگري از آفرينش به ما دست بدهد.
حالا انسان گرا ها مي گويند احترام گذاشتن به برداشتهاي ديگران و ديدن از منظر همه افراد و پديده ها.
اما افراد مذهبي مي گويند نگاه به آفرينش از دريچه وحي و صاحب هستي. يعني تصويري كه خود خدا از اشياء و جهان و هستي رسم مي كند.
هدف از آفرينش و چرايي آن،مقوله اي نيست كه تنها با ابزار تفكر شخصي به كنه آن پي ببريم. اما عقل و علم وسيله هاي ذيقيمتي هستند كه مي توانيم به عنوان ابزار در مسيرمان از آن بهره ببريم.مانند كشتي در اختيار ما هستند، اما هدف سفر را صرفا با وسايل نمي توان تبيين كرد.
مگر اينكه خود كشتي كامل و بي نقص باشد. (بخوانيد عقل بي نقص، و علم مطلق)
بله ،درسته ،دقیقا درسته
ولی من جمله ام به نظر من داشت اولش ،یعنی اینکه من تا حالا چیز قشنگی ندیده ام ،نمی دونم چطوری منظورم رو بیان کنم ،من صحبتم از منظر و دریچه دید خودم بود ،
یعنی که من حس نکرده ام ، شاید بعدا حس کنم ولی خیلی امیدوار به این مقوله نیستم
مگر اینکه بعد از مرگم به اون چیز هایی که مد نظرم هست(اصلا هم مادی نیستن،)برسم
من از منظر جهان بینی نگفتم ،
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rsrs1380
سلام :72::
من در پست جدا گانه ای نظرم رو می نویسم دوستان ..فعلا با اجازه این پست رو بدم که فکر کنم اقای کامران در انجمن تجربه های فردی نتوانند جواب بدهند ..و ادامه صحبت وقتی ایشان و مهتاب هم یک طرف بحث هستند خالی از لطف است مگر مدیران لطف کنند و این تاپیک را در انجمنی بگذارند که آنان هم حق ارسال داشته باشند..
فعلا..
سارا:72:
:104::104::104:
RE: چرائی وجود ؟؟ (هدف از آفرینش انسان)
در ادامه خوبه به این نگرش آرتور اشه هم نظری بندازیم
خدايا چرا من؟
آرتور اشه
Arthur Ashe
آرتور اَش ( Arthur Robert Ashe, Jr) (متولد ۱۰ ژوئیه ۱۹۴۳ ) تنیسباز برجسته سیاهپوست آمریکایی بود
او در ایالت ویرجینیا بدنیا آمد و رشد کرد.
او در دوران بازی خود سه بار عنوان مسابقات بزرگ جهانی تنیس، مشهور به گرند اسلم، را برد
آرتور اش قهرمان افسانه ای تنيس در سال 1983 تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت
این قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون آلوده ای که در جریان عمل جراحي دريافت كرد به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد
اواز سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت كرد
يكي از طرفدارانش نوشته بود:: چراخدا تورا براي چنين بيماري دردناكي انتخاب كرد؟
آرتور در پاسخش نوشت : در دنيا :
۵۰ ميليون كودك بازي تنيس را آغاز مي كنند ،
۵ميليون ياد مي گيرند كه چگونه تنيس بازي كنند ،
۵هزارنفر سرشناس مي شوند ،
۵۰۰هزارنفر تنيس را در سطح حرفه اي ياد مي گيرند ، ۵۰هزارنفر پابه مسابقات مي گذارند ۵۰ نفربه مسابقات ويمبلدون راه پيدامي كنند ، ۴ نفربه نيمه نهائي مي رسند و 2 نفر به فينال .
و آن هنگام كه جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم
هرگز نگفتم خدايا چرا من؟
و امروز هم كه از اين بيماري رنج مي كشم هرگز نمي توانم بگويم خدايا چرا من؟:104::104::104: