نمایش نسخه قابل چاپ
دوستان عزیزم، یه سوال دارم، به نظر شما چه زمانی برای بچه دار شدن مناسب هست؟ از کجا میشه فهمید که بهترین زمان برای داشتن بچه کی هست؟؟
این قضیه چند وقته که ذهن منو مشغول کرده، از یه طرف احساس میکنم که زوده برای بچه داشتن اقدام کنیم از یه طرف دیگه هم احساس می کنم که الان زمان مناسبی هست.. نمی خوام خودخواهانه تصمیم بگیرم، لطفا کمکم کنید..
مخصوصا کسانی که بچه دارن، اگه یه بار دیگه قرار باشه بچه دار بشن به چه چیزهایی توجه می کنن..
ممنون از توجهتون..
:72:
سلام،
به نظر من، بهترین زمان برای بچه دار شدن،
زمانی هست، که خودمون به خوشبختی رسیده باشیم،
به عبارتی به این نتیجه برسیم، چیز‌های ارزشمند زیادی هستند روی زمین،که ارزش دیدن و به زمین اومدن رو داشتن و دارن،
یعنی، بچه دار نشیم که بچه دار شده باشیم یا مردم دیگه پشتمون حرف نزنن یا ...
بچه دار نشیم از روی خودخواهی، بلکه وقتی بچه دار بشیم، که واقعا چیز‌های زیبا و قشنگی رو برای نشون دادن به یک انسان جدید داشته باشیم...
البته این نظر شخصی یک پسر مجرد هست!
K
کامران عزیز ممنون از نظری که دادید..
راستش خود من و همسرم هم همین فکر رو می کنیم، یعنی دوست داریم وقتی پای یکی دیگه رو به زندگیمون باز کنیم که از هر لحاظ آمادگی داشته باشیم..
الان یک ساله که ازدواج کردیم، به جز 3 ماه اول باقی روزهامون در آرامش بودیم (خدا رو شکر) یعنی به یه تفاهم کلی رسیدیم، از لحاظ مالی هم مشکلی نداریم... البته من همیشه دوست داشتم وقتی بچه دار بشم که توی خونه خودمون زندگی می کنیم، در حال حاضر توی یکی از خونه های پدر همسرم هستیم البته خودمون هم خونه داریم اما رهن دادیم..
این چند وقته این فکر خیلی توی سرم می چرخه، الان 27 سالمه، میخوام ادامه تحصیل بدم، از یه طرف احساس می کنم که الان شور و شوق برای بزرگ کردن یه بچه رو دارم، میتونم توی مدتی که درس میخونم بچه ام رو هم بزرگ کنم، یعنی در واقع این دو سال نمیتونم سر کار هم برم، فکر می کنم فرصت مناسبیه برای بچه دار شدن... بعضی مواقع هم حس می کنم یه هوسه زود گذره ولی دست از سرم بر نمیداره..
من و همسرم برای بچه دار شدن خیلی برنامه داریم، اینکه چطور تربیتش کنیم، چه برنامه هایی داشته باشیم و .. مهمترین مسأله هم برامون به تفاهم رسیدن بود، یعنی وقتی که به یه ثبات توی زندگیمون رسیده باشیم، نمیدونم این زمان مدت مناسبیه برای اینکه بفهمیم به ثبات رسیدیم؟؟
این قضیه برام خیلی مهمه، چون نمیخوام بدون فکر عمل کنم......
:72:
سلام شادی جان
خیلی خوبه که این مسئله رو مطرح کردی.این سوال منم بود
اصلا میشه این تاپیک مشترک واسه هردومون باشه؟ناراحت نمیشی.فکر کنم اگه یه تاپیک دیگه باز کنم بی مزه میشه
جدیدا من با همسرم سر همین مسئله اختلاف پیدا کردم
اجازه هست؟
:72::72::72:
سلام شادعزيز!:72:
فكر ميكنم شما خودت تو پستهاتوحرفات جواب خودتو دادي و بدون فكر هم عمل نكردي:163: !يكبار ديگه پستهاتو با دقت بخون عزيزم!:311::46:
من كه از قبل بهت تبريك ميگم حالا هر وقت كه باشه!:310::104:
موفق باشي!
عزیزم ببخشید بنظرم اومد جداگانه مطرح کنم سوالمو بهتره
در جواب سوال شما هم نظر شخصی خودمو میگم
انسان باید موقعی بچه دار بشه که بدونه نه نتها از نظر مالی بلکه از سایر جهات هم میتونه مسئولیت فرد دیگه ای رو تو زندگیش قبول کنه.هم خودش هم همسرش
بچه دار شدن نباید از روی خودخواهی والدین باشه.نباید فقط از روی نیاز و علاقه ما باشه.
اول باید ببینیم توانایی قبول مسئولیت سرنوشت یک انسان رو داریم؟
:72::72::72:
قبلا یه چیز دیگه نوشته بودم... ممنونم اما در مورد مسئولیت مشکلی نداریم، مشکلم فقط مسائلی هست که مطرح کردم، یا شایدهم نکردم دوباره میگم..
:72:
نیلوفر عزیز، یعنی واقعا جواب خودمو دادم؟؟:303:
آخه اصلا نمیدونم بعد از بچه دار شدن چه مشکلاتی خواهم داشت، نمیدونم میتونم درس بخونم یا نه، نمیدونم این مدت که گذشته برای اضافه کردن یه نفر دیگه به جمعمون کافیه یا نه، نمیدونم از لحاظ سنی و جسمی اگه دیرتر بشه برام مشکل ایجاد میشه ؟؟؟
:72:
شادی جان من 23سالمه
همسرم 30
الان اون بچه میخواد.زیاد تکرار نمیکنه خواسته شو اما وقتی سر حرف باز میشه.بحثمون میشه
اون عصبی میشه و پرخاش میکنه
اگه صلاح دیدی تاپیک مشترک باشه بگو تا بیشتر توضیح بدم عزیزم:72:
عزيزم بچه دار شدن هر آدمي شرايط خاص خودشو داره همين الان شما يه ليسانس هستين /زماني كه درس ميخوندين چقدر وقت آزاد داشتين يا حالا كه يكساله ازدواج كردين چطوري وقتاتون برنامه ريزي ميكنيد و چقدر وقت آزاد براي رسيدگي به امور ديگه براتون ميمونه؟چقدر وقت به آشپزي /ورزش مهماني و مطالعه(چه درسي و چه غير درسي )اختصاص ميدين واز همه مهمتر الان اگه بخواين با همسرتون سر يه موردي به تفاهم برسين چقدر چطورو با چه شرايط بايد گفته بشه(الحمد لله كه گفتين اوضاع خوبه و در و همسايه هم در امان!:311:)نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
من كه تجربه مادري ندارم و لي درباره شرايط جسمي اش حتما با يه مشاور زنان مشورت ميكنيد ديگه!:325:ولي درباره بچه دست هر كي كه ديدم ميدونم يه تحول يكباره است و اصولا غير قابل پيش بيني .بايد آمادگي هر شرايطي رو داشته باشيد!:46:
شاد باشيد! :72:
عزیزم من مشکلی ندارم، منزل خودتونه :46: فقط امیدوارم برعکس نتیجه گیری نکنیم :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
اما من فکر می کنم مهمترین اصلی که یک زوج باید در نظر داشته باشن قبل از بچه دار شدن اینه که هر دوشون بتونن روی رفتار خودشون کنترل داشته باشن..
الان چند وقته ازدواج کردین؟؟
:72:
الان وقت آزاد زیاد دارم، چون محل کارم طوری هست که دو روز در هفته بیشتر نمی رم، در طول روز هم بیشتر کتاب میخونم و کارم هم بیشتر با کامپیوتره... چون من و همسرم زبون همدیگه رو یاد گرفتیم سریع میتونیم توی مسائل به تفاهم برسیم..نقل قول:
عزيزم بچه دار شدن هر آدمي شرايط خاص خودشو داره همين الان شما يه ليسانس هستين /زماني كه درس ميخوندين چقدر وقت آزاد داشتين يا حالا كه يكساله ازدواج كردين چطوري وقتاتون برنامه ريزي ميكنيد و چقدر وقت آزاد براي رسيدگي به امور ديگه براتون ميمونه؟چقدر وقت به آشپزي /ورزش مهماني و مطالعه(چه درسي و چه غير درسي )اختصاص ميدين واز همه مهمتر الان اگه بخواين با همسرتون سر يه موردي به تفاهم برسين چقدر چطورو با چه شرايط بايد گفته بشه(الحمد لله كه گفتين اوضاع خوبه و در و همسايه هم در امان!:311:)
من كه تجربه مادري ندارم و لي درباره شرايط جسمي اش حتما با يه مشاور زنان مشورت ميكنيد ديگه!:325:ولي درباره بچه دست هر كي كه ديدم ميدونم يه تحول يكباره است و اصولا غير قابل پيش بيني .بايد آمادگي هر شرايطي رو داشته باشيد!:46:
شاد باشيد! :72:
پیش متخصص هم میرم از اون لحاظ میدونم که باید یک سالی صبر کنم. چون هم مشکل کمردرد دارم و هم میگرن شدید. اما اگه بخوام باید از الان شروع کنم که تا یک سال دیگه آمادگیشو داشته باشم..
:72:
آیا برای بچه دار شدن آمادگی دارید؟
برخی زوجها با درایت و برنامه ریزی دقیق صاحب فرزند میشوند، عده ای از زوجین هم بدون اندیشه و غیر مسئولانه، و برخی هم تصمیم میگیرند تا هیچگاه صاحب فرزندی نشوند.
صرف نظر از اینکه شما در کدام دسته جای میگیرید، یک چیز مسلم است، و آن اینست که داشتن فرزند و پرورش آن یک شغل و مسئولیت ۲۴ ساعته و مادام العمر است، و البته پر هزینه و طاقت فرسا. ما در این مقاله به چند پارامتر که به شما کمک میکند تا دریابید آیا آمادگی خوش آمد گویی به عضو جدیدی را در خانواده ی خود دارید یا خیر، اشاره کرده ایم:
۱- آیا رابطه ای با ثبات با شریک خود دارید:
آیا بچه دار شدن توانایی ترمیم و یا تحکیم یک زندگی زناشویی ی متزلزل را دارد؟ خیر. این یک افسانه است. شما بایستی قبل از اینکه صاحب فرزندی شوید خود و شریکتان را بخوبی بشناسید، باید خالصانه به یکدیگر علاقه مند بوده و رابطه ی میان شما صمیمی و کاملاً با ثبات باشد. باید آینده ی رابطه ی شما روشن، مطمئن، قابل پیش بینی و نوید دهنده باشد.
۲- آیا از توان مالی برخوردار میباشید:
یک کودک با وابستگی های مالی فراوانی به این دنیا وارد میشود، که این وابستگی ها با گذشت زمان افزایش نیز می یابند. هزینه های نگهداری و پرورش کودک بی شماراست، از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: هزینه زایمان، هزینه های درمانی (مراجعه به پزشک و تهیه دارو)، نیازهای تغذیه ای و پوشاک، اسباب بازی، مدرسه و شهریه های متعدد دیگر، اوقات فراغت، دانشگاه، ازدواج و…بنابراین لازم است تا شما از یک پشتوانه مالی، یک شغل با درآمد مکفی و پایدار و پس انداز خوبی برخوردار باشید (برخورداری از امنیت شغلی و مالی).
۳- آیا وقت کافی در اختیار دارید:
بسیار خوب، شما از لحاظ مالی تامین میباشید. اما پول نمیتواند نیازهای احساسی و عاطفی فرزند شما را برآورده سازد. کودک شما نیازمند حضور شماست، که هیچ چیز را نمیتوان جایگزین آن کرد، حتی گرانقیمت ترین و مجلل ترین لباسها و اسباب بازیها را. این در مورد پدر و مادر هر دو به یک اندازه صدق کرده و حائز اهمیت است. چنانچه مشغله کاری زیادی دارید بهتر است از بچه دار شدن صرفنظر کنید.
۴- آیا به مسایل بالقوه ی آینده اندیشیده اید:
چنانچه شما و شریکتان متعلق به دو مذهب، فرهنگ، کشور و یا حتی طبقه ی اجتماعی ی متفاوت باشید، این تفاوتها میتواند طی پرورش کودک زمینه ساز مشاجرات و کشمکش های فراوانی گردد. نیازی نیست شما در مورد همه چیزهم عقیده باشید، اما ضروری است بر سر اینکه چگونه در آینده مصالحه و سازش خواهید کرد توافق حاصل کرده باشید.
۵- آیا از سلامت کامل جسم و روان برخوردار میباشید:
شما و شریکتان قبل از بارداری باید کاملا سالم باشید. پیش از بارداری بایستی تحت یک چک آپ کامل قرار گیرید، و وجود بیماریهای خطرناک از قبیل اچ آی وی در شما منتفی گردد. چنانچه به دیابت و فشار خون بالا مبتلا هستید، بایستی تحت نظر متخصص زنان فرزند خود را بدنیا آورید. همچنین انجام آزمایشات ژنتیک قبل از بارداری از اقدامات بسیار ضروری و حیاتی است. سلامت روان شما و شریکتان نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
۶- آیا از دانش کافی در زمینه پرورش کودک بهره مند میباشید:
فرزند پروری یک علم است. شما بایستی از مراحل رشد و تکامل کودک، نحوه مراقبت از کودک، و روانشناسی کودک و نوجوان آگاهی کامل داشته باشید. شما باید بدانید چگونه با یک کودک خردسال و یا نوجوان رفتار کرده و تعامل داشته باشید. شما بمنظور تادیب و تربیت فرزندتان باید از صلاحیت و دانش کافی برخوردار باشید.
۷- آیا شما از حمایت اجتماعی و عاطفی کافی برخوردار هستید:
پرورش کودک بدون یاری دوستان و خانواده کاری بس دشوار و طاقت فرسا است. بنابراین مطمئن گردید از حمایت اجتماعی کافی در رابطه با نگهداری و پرورش فرزندتان بهره مند میباشید.
۸- آیا شما آمادگی ظهور تغییرات جسمی در بدنتان را دارید:
حاملگی و زایمان با اضافه وزن در مادران همراه است (به ویژه در ناحیه شکم). این اضافه وزن ممکن است همیشگی و یا گذرا باشد. به هر صورت برای بازگشت به وضعیت اولیه حداقل ۹ ماه زمان لازم است. بنابراین زوجهای جوان باید آمادگی پذیرش این تغییرات ظاهری را داشته باشند.
۹- آیا برای بی خوابیهای شبانه آمادگی دارید:
بی خوابی های شبانه، از هم گسیختگی در الگوهای خواب، نبود وقت کافی برای رسیدگی به خودتان، رابطه ی جنسی کمتر، تفریح و اوقات فراغت کمتر، ازجمله مشکلات پیش روی شماست که باید با آنها کنار آیید. هشیار باشید که بچه دار شدن در ماههای نخست زندگی ی مشترک میتواند استرس و فشار روحی ی زیادی به شما و شریکتان تحمیل کند. بنابراین سعی کنید تا ۳ سال پس از ازدواجتان صاحب فرزندی نشوید.
۱۰- آیا میتوانید فرزند خود را همانگونه که هست بپذیرد:
شما باید احتمال تولد نوزادی با نقصهای جسمی و روانی را نیز مد نظر داشته باشید ( هر چند اغلب آنها قابل پیشگیری است). ممکن است نوزاد شما، آن طور که در رویاهایتان می پروراندید، نباشد، ممکن است از زیبایی ی دلخواه شما برخوردار نباشد، و یا حتی ممکن است مرده متولد شود. چنانچه پسر و یا دختر بودن کودک برایتان مهم است، بهتر است قید بچه دار شدن را بزنید، چون ممکن است چیزی بر خلاف آرزویتان رقم بخورد.
چند توصیه دیگر:
۱- چنانچه بر مبنای دلایل غلط و غیر منطقی صاحب فرزند شوید، لذت شیرین پدر و مادر شدن به پشیمانی و عذابی ابدی برای شما و فرزندانتان بدل خواهد شد.
۲- برای آینده خود برنامه ریزی کنید و ببینید حضور فرزند در آن چه تغییراتی ایجاد میکند.
۳- فرزند با خود شادی های بسیاری به همراه می آورد، اما در عین حال چالشهای فراوانی نیز پیش روی شما قرار میدهد. فرزند روابط، فعالیتهای روزمره، شغل، وضعیت مالی، و سبک زندگی شما را دستخوش تغییر خواهد کرد.
۴- پیش از بچه دار شدن درباره نحوه ی پرورش کودک با شریکتان صحبت کرده و به توافقات اصولی دست یابید. هر دوی شما در این زمینه باید از آمادگی جسمی، روحی و مالی کافی برخوردار باشید.
۵- شما و شریکتان باید قادر به فرآهم آوردن محیط و فضایی سالم، امن، مطمئن و عاری از تنش برای رشد و بالندگی فرزندتان باشید.
۶- بسیاری از مادران پس از تولد فرزندشان دچار افسردگی پس از زایمان میگرند. از دلایل عمده آن عدم آمادگی برای مادر شدن، ناتوانی در درک حقایق زندگی، توقعات نامعقول و عدم برنامه ریزی قبلی میباشد. به عبارت ساده تر آنها نمی دانند چه میکنند و چه باید بکنند.
۷- سطحی نیاندیشید. از افرادی که به تازگی صاحب فرزند شده اند، مشکلات مرتبط با نگهداری کودک را جویا شده و صادقانه ببینید میتوانید از عهده آنها بر آمده و با آنها کنار آیید
منبع مقاله :::http://www.pezeshkan.org/?p=13029
اين سايت هم اطلاعات خوبي راجع به امادگي قبل از بارداري داره>>>http://ninisite.com/qa/subtopic.asp?qaSubTopicID=2
اي بابا چرا لينكهاي من اينجوري شدن!!!شادي جون شرمنده امكان اديت هم ندارم به بزرگواري خودت ببخش...
اما نظر خود من::
به نظر من از همه اين ها (توان مالي و وقت كافي و ....)مهمتر اين هست كه تو تا جايي كه دوست داري با همسرت خوش باشي و تفريح كني...يعني انقدر زود بچه دار نشي كه فردا حسرت فلان مسافرت دو نفره يا فلان پيك نيك عشقولانه....بمونه توي دلت...متوجه منظورم شدي؟ نميدونم چه طور موضوع رو توضيح بدم...يك كلام عشق و حالت رو كرده باشي بعد بچه دار بشي كه فردا پشيمون نشي كه چرا فلان كارو قبل از بچه داري نكردم و ...
يه چيز ديگه...به نظرت يك سال بعد از ازدواج زود نيست براي بچه داري؟
من خودم عاشق بچه هستم اما مطمئنم كه با اومدن بچه فضاي زندگي دو نفره عوض ميشه و كمي فاصله ها بيشتر ميشه...به نظرت زود نيست براي اين فاصله افتادن؟
از نظر پزشكي هم كه خب تا 30....31 سالگي ميتوني صبر كني...
شاد عزیزم
من چند ماهی بود که حس میکردم واقعا" دلم میخواد مامان شم. خب خدا رو شکر مشکل آنچنانی هم نداشتیم. هرچی حساب کردم دیدم ممکنه دو, سه سال دیگه حوصله الآنمو نداشته باشم . همون طور که حوصله دو سه سال قبلمو هم ندارم. خدا رو شکر الآن هم خیلی راضیم که چند ماه دیگه مامان میشم. از وقتی که باردار شدم خیی زندگیمون بهتر شده.
خدا رو شکر.
سعی کن زمانی بچه دار شی که واقعا" وجود یه بچه رو تو زندگیت آرزو کنی.
شاد عزیز:72: ، اول از لحاظ سنی فکر میکنم 29-25 سالگی بهترین زمان هم برای کودک و هم برای مادر باشه .
اگر چه امروزه مادران زیادی رو داریم که اولین فرزندشون رو بعد از 30 سالگی بدنیا میارن و هر دو در کمال صحت و سلامت هستند.
شما باید به نکته دیگری هم توجه کنید و اون هم تعداد فرزندانی هست که میخواهید داشته باشید و اختلاف سنی بین فرزندانتون رو در این برنامه ریزی مورد توجه قرار بدین.
این تفاهم شما مرتبط به مسائل تربیت فرزند هم میشه ؟ در این زمینه هم با همسرتون گفتگو کردید و ایده آلها و معیارهای تربیتی هر دوتون مشابه هست ؟نقل قول:
چون من و همسرم زبون همدیگه رو یاد گرفتیم سریع میتونیم توی مسائل به تفاهم برسیم..
تا زمانیکه شما اقدام به بچه دار شدن میکنید احتمالا دانشجوی کارشناسی ارشد هستید ، ممکنه در دوران بارداری از یه سری فعالیت ها منع بشید یا نیاز به مراقبت بیشتر یا فشار روانی کمتر داشته باشید . این فرض ها رو هم در نظر گرفتید؟ممکنه مجبور بشید یک یا چند ترم از دانشگاه مرخصی بگیرید .از همکاری دانشگاه اطلاعی دارید؟
کسی هست که در نگهداری از فرزندتون در مواقعی که لازمه شما خارج از منزل باشید بهتون کمک کنه ؟
همسرتون این آمادگی رو داره که خانمش از وقتی که بهشون اختصاص میده کم کنه و این وقت رو به فرزندتون اختصاص بده ؟
خودتون می تونید بی خوابیهای یه مادر جدید رو در کنار درس و پایان نامه و کار منزل و وظایف همسری به خوبی مدیریت کنید ؟نه فقط از لحاظ مدیریتی و روحی ، از لحاظ جسمی هم این آمادگی رو دارید ؟
اگه جوابتون به همه این سوال ها قانع کننده هست از مشاوره دکتر زنان هم کمک بگیرید و واسه برنامه ریزی دقیق تر اقدام کنید.(به قول مامان بزرگا:311: مبارک باشه ننه:227:)
شادی:46: مرسی از اینکه لطف کردی بهم اجازه دادی ،اما
عزیزم برای اینکه دوستان بهتر بتونن شما رو راهنمایی کنن و قاطی پاتی نشه اینجا بهتره من سر فرصت یه تاپیک واسه خودم باز کنم
آخه مسئله من متفاوته کمی
:72::72::72:
غزاله عزیز :72: ممنون، مطالبی که نوشتی خیلی مفید بودن :46: از طرفی هم نظری که خودت نوشتی نظر من هم بود یا هست، چون همیشه اعتقاد داشتم که نباید بعد از ازدواج زود بچه دار شد و باید از زندگی دو نفره لذت ببریم (سوای رسیدن به تفاهم و ...)
از طرفی هم فکری که الینا عزیز :72: کرده توی سرم اومده که باعث شده یه کم بیشتر فکر کنم، نمیدونم چند سال دیگه اصلا انرژی بزرگ کردن یه بچه رو دارم یا نه؟؟
صبای عزیز:72:، از شما هم سپاسگذارم، چون مسائلی رو مطرح کردین که مهمه، نه تا به حال نشده که در مورد تربیت فرزندمون با هم صحبت کنیم، یعنی تا حالا در مورد بچه جدی صحبت نکردیم.. در مورد مسائلی هم که گفتین (درس و بچه داری) درسته، امکان 70 درصد هست که به مشکل بر بخورم، چون وضعیت کمرم به شکلیه که نباید وسیله ای بیشتر از 1 کیلو گرم رو بلند کنم، اونوقت با بچه نمیدونم چه بلایی سرم بیاد... البته دکترم میگفت که کمرم خوب میشه اما دوره درمانم طولانیه ...
بهتره تجدید نظر کنم... فکر کنم الان زوده باید کمی بیشتر به خودمون فرصت بدیم تا هم وضعیت جسمیم بهتر بشه و هم بیشتر با هم آشنا بشیم..
ببخشید این جمله ها رو برای نی نی نازم :72: می نویسم:
عزیزم فکر نکنی دوست ندارم بیایی ها.. خیلی دوستت دارم اما الان زیاد شرایطم مساعد نیست، شاید الان نتونم مامان خوبی برات بشم، شاید اونطور که دوست داری نباشه، پس دو تاییمون صبر می کنیم تا وقتی که باید کنار هم باشیم... از خدا بخواه که بهترین زمان تو رو به من هدیه کنه، دوستت دارم و از همین الان منتظر اومدنت هستم... قربونت برم کوچولوی من..
خواهش می کنم عزیزم، هر طور که راحتی، البته دیگه موضوع من بسته شد، میتونی همین جا هم مطرح کنی..نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
بازم هر طور که خودت دوست داری
:72:
اين تاپيك انرژي مثبت زيادي بهم ميداد از ديروز چند بار هر پست رو خوندم ...نميدونم چرا اما يه جورايي بهم حال ميده:43:
مخصوصا اين بخش اخر كه خطاب به ني ني جونت گفتي:46:
من هم مثل تو عــــــــــــــــــــــــ ــــــشق ني ني هستم:72:
اگه دوست داری ادامه اش میدیم .. :43:
من و همسرم یه دفتر داریم که توش برای نی نی مون مطلب می نویسیم.. خیلی با مزه اس، بعضی حرفها رو بعدا یادمون میره بهش بزنیم .. الان یه عالمه حرف داریم که بهش بگیم..
(یعنی الان از موضوع اصلی تایپیک منحرف شدیم؟؟)
:72:
سلام شاد عزیزم:72::
شرمنده که خیلی زودتر از این ها می خواستم در تاپیکت بنویسم ولی اصلا فرصت نداشتم ولی دنبال کردم ..مطالب دوستان انقدر مفید هست که برای منم خیلی جالب بود و به خصوص مقاله غزاله جان و صحبت های صبا جان...
شاد عزیزم مادر شدن تصمیم خیلی بزرگیه و حتما حتما همان طور که خودتون گفتید باید حداقل 6 ماه الی 1 سال قبل فرد برنامه ریزی لازم برای این تغییرات رو هم در خودش هم همسرش ببینه..یک کودک وقتی حضورش به عنوان یک نی نی گرمی بخش محفل شما میشه که هردوی شما با برنامه ریزی منطقی منتظر آمدنش باشید دوست من..
از لحاظ پزشکی همان طور که دوستان گفتند اولین سن بارداری بهتره بین 20 تا 30 سال باشه و زایمان اول قبل از 30 سالگی ریسک خیلی سرطان ها از جمله سرطان پستان رو کم خواهد کرد....بنابراین ما همیشه توصیه می کنیم قبل از 30 سالگی اولین زایمان اتفاق بیافته که البته این موضوع نسبت به سن مادر ..سن پدر ..تفوات سنی زن و شوهر و وضعیت مالی ..فرهنگی..عرفی و ....فرق دارد..
روی این موضوع هم باید حساب کنید که همیشه به محض اینکه خواهان بارداری می شوید این امکان رخ نمی ده و گاهی شما برنامه ریزی می کنید مثلا 29 سالگی بچه دار شوید ولی این پروسه تا مثلا 30 سالگی ادامه پیدا می کنه پس حتما به احتمالات هم دقت کنید...که البته من امیدوارم برای شما این گونه نباشد من فقط احتمالات امر رو بیان می کنم..
از طرف دیگر حتما باید تصمیم صحیح بارداری با همفکری همسر شما گرفته بشه ..من آنقدر خانم باردار که همسرشان ناراضی بوده دیدم که حد نداره و هیچی بدتر از این نیست که خانمی باردار باشد و شوهرش همراهش نباشد که در مورد شما صدق نمی کند ..ولی منظورم این هست همسرتون کاملا به قول دوستان باید پذیرای این روند و تغییراتش باشند..دوست خوبمون الینا جان فرمودند از روند بارداری خیلی راضی هستند.خدا رو شکر ..شما در بارداری هم به روند مثبت هم منفی باید فکر کنید..منظورم خدای نکرده وجهه منفی نیست ..اصلا ..یعنی خود را برای شرایط سخت بارداری هم آماده کنید..زن ها با هم متفاوتند بعضی در بارداری مجبور به استراحت مطلق می شوند و برخی روی زمین کشاورزی می کنند پس امادگی هر رویکردی را باید داشته باشید تا خدای نکرده بعدا نگویید باردار شدم نتوانستم خدای نکرده ادامه تحصیل دهم..پس بدانید هر گوهری یافتنش بهایی دارد ..مثبت فکر کنید ولی همه احتمالات هم بسنجید...
مورد بعد اگر تصمیم قطعی با همسر محترم برای بارداری گرفتید حتما حداقل 6 ماه قبل با پزشک خود شمورت کنید تا خدای نکرده همان طور که گفتید بیماری های زمینه ای بهبود یافته باشند..از هر نظر حتی دندان پزشکی...آنمی فقر اهن و...
و برای تک تک آنها برنامه ریزی مدون داشته باشید تا بارداری کاملا حساب شده ای داشته باشید..
دوست من بارداری دوران بس شیرین است اگر خوب خوب خوب همه جوانب را بسنجید و بررسی کنید در نهایت از استرس حتما دوری کنید چون بسیار مخرب است و اصلا اگر زمانی در استرس هستید بدانید ان دوران برای اغاز بارداری شما مناسب نیست...
چون سایر دوستان نظرات عالی دادندو تاپیک شما هم نتیجه گرفته بود من تنها جنبه های پزشکی اون رو ..اونم خیلی خیلی ساده بیان کردم...
امیدوارم نی نی خوشگل شما هرچه زودتر قدم به عرصه وجود بذاره که مادر بودن برازنده همه زنان ایران است...
سارا:72:
مرسي ساراگلي خيلي عالي بود...
من هم خيلي دوست دارم زود بچه دار بشم تا فاصله سني ام با ني ني جونم كم باشه(الان 22 سالمه) اما طبق همين چيزهايي كه اينجا نوشتم بايد صبر كنم و موقعيت رو براش فراهم كنم....
اخييييييييي....ناااااازي....و اااااااااااااي كه چه قدر اين تاپيك شيرينه....دوست دارم دفتر ني ني تو بخونم شادي جون:43:
راستي در مورد جنسيت بچه كه نظري ندارين؟يا بهتر بگم اختلاف نظر ندارين؟
سلام،
راستش، من این تاپیک رو دنبال میکردم و برام جالب بود...
الان، سوالی رو میخوام بپرسم که مدتها در ذهنم هست...نمیدونم، شاید بر میگرده به اینکه، من به همه چیز منفی نگاه میکنم...
سوالم این هست که، چرا بچه؟!
سوال بدیه یا سختیه یا نمیدونم،
شاید از بعضی جهات سوالم شبیه سوال سارا باشه، وقتی پرسید، چرا آب خیس هست!؟
نمیدونم، اما الان فقط میخوام بپرسم،
شما میخواهید بچه دار بشین، کلی براش برنامه میریزین، و البته بچه دار شدنتون، نا خواسته هم نیست، با برنامه هست...
افرادی که به این سایت میان، کم و بیش قشر تحصیل کرده جامعه هستن...برا همین، این سوال رو از شما می‌خواهم بپرسم...
منطق من یک چیز رو نمی‌فهمه...
اینکه، چرا؟ فقط چون تو فطرتتون نوشتن بچه؟ اینکه وقتی یک انسان با اون ابعاد میبینین که بهتون لبخند میزنه، خوشحال میشین یا لذت میبرین؟!
سوالم اینه، هیچوقت سعی کردین جای اون بچه هم فکر کنین؟
گاهی اوقات فکر میکنم، اگر به همه قدرت انتخاب داده میشد که به زمین بیان یا نیان، چند نفر با اطلاعات امروزشون تصمیم میگرفتن بیان؟
راستش دو تا از دوستانم، اخیرا پدر شدن، و این برای من خیلی هضمش سخته، چطور میشه تصمیم گرفت که یک انسان دیگه به زمین بیاد...و مسئولیتش رو قبول کرد...
یا اصلا چرا باید بیاد؟
مگر خود ما از به زمین اومدن به کجا رسیدیم؟
اره اره، سوال اصلیم اینه...
چرا؟
میخوام بدونم، چند نفر از شما، اگر وابستگی‌های امروز رو تو دنیا نداشتن، اگر میتونستند تصمیم بگیرن، تصمیم میگرفتن که نیان روی زمین؟
یا اگر تصمیم میگرفتید بیاید، چرا میومدید؟
مگه چه چیز قشنگی تو این دنیا دیدید که فکر میکنید باید دوباره روی زمین میومدید؟
انتخاب بین بودن و نبودن...
شاید جای سوال من اینجا نیست، اما چرا حتما باید بچه دار شد؟
اینکه، بعد از مدتی زندگی ۲ نفره عادی میشه؟ برای سرگرمی بیشتر، رنگ و بوی تازه دادن به زندگیمون بچه دار میشیم!؟
این خودخواهی نیست؟
ای کاش یکی پیدا میشد و به من میگفت، چرا به زمین اومدن ارزشش رو داره یا داشته...
ای کاش، به جای اینکه، فقط بحث بکنید، زمان مناسب بارداری برای خانوم‌ها کی هست، کی وقت دارید، کی ندارید،...یا اینکه سارا از مسائل پزشکی مینوشت، کمی هم به جای اون بچه فکر میکردین؟
اتفاقا، این سوال رو از مادرم هم پرسیدم، چرا باید بچه دار شد؟ یا چرا نمیشه ازدواج کرد و بچه دار نشد؟
جوابش خیلی ساده بود، زندگی دو نفره بعد از مدتی کسل کننده و بی معنا میشه! بچه سمبل نتیجه یک زندگی دو نفره هست!
نظر شما هم همینه؟
نمیدونم،
اما به نظر من، هیچ چیزی ارزش به زمین اومدن رو نداره و نداشته!
شاید من زیادی سخت گیرم، اما هیچوقت نمیتونم قبول کنم، به خاطر خودخواهی خودم، باعث به زمین امدن یک انسان دیگه بشم...
شاید این هم، تفاوت احساس مردها و زن هاست...
گاهی اوقات فکر میکنم، تنها دلیل فکر کردنم به این چیز‌ها رفاه بیش از حدی هست که تو زندگیم داشتم، که باعث شده، فرصت فکر کردن به این چیز‌ها رو داشته باشم،
شاید برای همینه که گاهی فکر میکنم، بچه‌های دست فروش تو خیابونها، از من خوشبخت ترن، چون هیچوقت فرصت فکر کردن ندارن...
از همتون عذر میخوام اگر احساسات لطیفتون رو به هم ریختم و البته پیشاپیش ممنونم بابت پاسخهاتون،:72::72::72:
کامران
پی‌نوشت:
آقای مدیر، اگر فکر میکنی این پست این تاپیک رو داره به انحراف میکشونه، منتقلش کن به یک تاپیک جدید...:82:
برای عنوان، فعلا چیزی به ذهنم نمی‌رسه!
با درود
ابتد به شاد گرامی بخاطر اینکه بسیار تلاش دارد تا قبل از تولد فرزند آمادگی داشته باشد چه از نظر روحی و چه جسمی تبریک میگم.
این یعنی همون دعوت ناخواسته ی فردی به میهمانی که حتی اگر خود راضی نباشد جو مهربانی و محبت حاکم بر میهمانی او را مشتاق تر خواهد ساخت تا در این محفل هر چه بیشتر بماند و این محفل هم خانواده است.
دوستان بسیار خوب راهنمایی کردند اما من می خواستم در پاسخ به دوست گرامی "کامران" چند کلامی حرف بزنم(واقعا ببخشید به خاطر حاشیه..)
مرز میان بودن و نبودن "فهمیدن" است.....نقل قول:
انتخاب بین بودن و نبودن
شاید جای سوال من اینجا نیست، اما چرا حتما باید بچه دار شد؟
اینکه، بعد از مدتی زندگی ۲ نفره عادی میشه؟ برای سرگرمی بیشتر، رنگ و بوی تازه دادن به زندگیمون بچه دار میشیم!؟
این خودخواهی نیست؟
یعنی اینکه بفهمیم و درک کنیم هستیم و تا وقتی هستیم باید چرخه زندگی را ادامه دهیم این یعنی نو بودن و امید داشتن
هدف هر فردی از ازدواج "ادامه نسل" و اثبات "هویت" خویش است که ناخودآگاه هستند.
و این خودخواهی نیست بلکه نشان دادن این هست که ما برای فرهنگ خود برای راه خود و برای زندگی خود ارزش قائل هستیم.
در واقع تمام تلاش خود را می کنیم چرخه زندگی را بهترین شکل ادامه دهیم و در این مسیر نوپایانی را با خود همراه سازیم که علاوه بر گفته شما که به زندگی شادی می بخشند بلکه فرصت زندگی در این جهان را به آنان دهیم.
:305:
پس چرا این گونه نگویم>>> خودخواهی نیست فرصت زندگی کردن در این دنیا را از فرزندان آینده خود بگیریم و بچه دار نشویم؟؟!
..........
البته باید توجه داشت متاسفانه عده ای تنها از بچه استفاده ابزاری می کنند یعنی می خواهند بچه دار شوند که تنها بچه داشته باشند و دیگران نگویند پس چه شد؟!
و بازهم متاسفانه بسیاری از زوجین خود در زندگی دچار کمبودها و اختلالاتی هستند که بدون درمان خویش و آینده نگری "فرزند" را وسیله ای برای ارضا این کمبودها قرار می دهند.
و باز...........
بدرود:72:
چرا زادی مرا مادر
چرا زادی مرا مادر؟
مگر من دشمنت بودم که بر غمهای دنیا آشیان دادی مرا؟
چرا زادی مرا مادر؟
تو دیدی قهر گردون را
تو دیدی جور مردون را
ولی با اینهمه پیش گردون آشنا کردی،چرا؟
مرا از بهر خود غمخوار دانستی
مرا از بهر غمت دلدار دانستی
ولی ای بازی گردون
تو دانستی که من خود حاصل رنجم
چرا زادی مرا مادر؟
ا
ی که در سینه ات دادی پناهم،
شبی در دامنت گفتی بخوابم
ولی بیدار ماندی تا سحر ،مادر، گواهم
چرا زادی مرا مادر؟
مرا زادی که آماج بلا گردم؟
به میدان غم هجران پر زدی تا با غم آشنا گردم؟
مرا زادی به گردون زمان که بر درد دوزخ مبتلا گردم؟
چرا زادی مرا مادر؟چرا؟
سلام
این شعر رو در پاسخ به سوال kamran2007 نوشتم که یه تاپیک دیگه براش باز کردن
دوست داشتم این جوابمو انتقال بدن به اون تاپیک.البته معذرت میخوام.خیلی دلم میخواست به اون تاپیک جواب بدم
من خودم به شخصه اصلا دوست نداشتم به این دنیا میومدم
همیشه تو دلم میگم پدر و مادرم خودخواهی کردن
ولی خودم نمیخوام از رو خودخواهی اینکارو با یکی دیگه بکنم
اصلا دلم نمیخواد بچه دار بشیم .اصلا.با اینکه خیلی بچه دوست دارم.ولی بفکر آینده ش هستم.
اما چه کنم که تنها نیستم.همسرم هم هست
البته در جواب آقا کامران باید بگم. قسمت بزرگی از این میل به بچه دار شدن همون نیاز غریزی به ادامه نسله.
قسمتی هم برای تنها نموندن و امید والدین به دستگیری بچه ها از اونا در آینده.
که در حقیقت منشا همه شون خودخواهی والدینه
من که نمیخواستم بیام اینجا.اما بقول گفتنی
حالا که به این جشن دعوت شدیم باید تا میتونیم زیبا برقصیم:72::72::72:
اول از سارای عزیز تشکر میکنم به خاطر مطالب بسیار خوبی که زحمت کشیدن و در این تایپیک قرار دادن :72: باعث بیشتر و دقیق تر به این قضیه نگاه کنم :46:
:72:
غزاله عزیز، نه خوشبختانه هیچ کدوممون دید تعصبی به جنسیت نداریم، البته چند سال پیش من دوست داشتم بچه ام دختر باشه اما روی خودم کار کردم تا این احساس رو تعدیل کنم..
:72:
کامران عزیز :72: حرفهایی به این شکل رو زیاد شنیدم، و هنوز هم از شنیدنشون تعجب می کنم... شاید به این خاطره که اعتقادم با اعتقاد شما متفاوته..
جواب شما رو در پست چرائی وجود نوشتم
:72:
حسین پور عزیز از شما هم سپاسگذارم به خاطر پاسخ کاملتون
:72:
مهتاب عزیز، انقدر نا امیدانه به زندگی نگاه نکن.. دقیقا مشکلت رو مطرح کن ..
:72:
شادي جون حس مادري بهترين احساس روي اين كره خاكي، اما هميشه به اين فكر كن كه ميتوني بهترين باشي. چون اون ني ني كوچولو از تو به عنوان مادر انتظارات زيادي داره. كه اوايل نميتونه بهت با زبون بهت بگه و فقط مجبوره گريه كنه