سلام
من میخواستم بدونم آیا فقط من هستم که قبل از ازدواج انقدر استرس دارم یا همه دخترها همینطور هستند؟؟؟
کمکم کنید شبا خواب ندارم از شدت استرس .... از آینده میترسم....به حمایت خونوادم هم هیچ امیدی ندارم ... من خیلی تنهام...
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من میخواستم بدونم آیا فقط من هستم که قبل از ازدواج انقدر استرس دارم یا همه دخترها همینطور هستند؟؟؟
کمکم کنید شبا خواب ندارم از شدت استرس .... از آینده میترسم....به حمایت خونوادم هم هیچ امیدی ندارم ... من خیلی تنهام...
سلام برای چی استرس داری مگه قراره چی بشه اگه کسی رو که برای زندگی مشترک و ادامه راه آیندت انتخاب کردی مورد اعتماد و کامله که دیگه ترس نداره البته توی زندگی همه مشکل هست ادم نباید از مشکلات بترسه باید راه حلشو پیدا کنه .به خدا توکل کن انشاالله که موفق باشی
سلام رز عزیز
اگه مشکل فقط استرس کلی درمورد ازدواجه و ترس دیگه ای ندارین طبیعیه
من خودم شبی که فرداش بله برونم بود تا صبح زار زار گریه کردم:302: و حتی به خانواده ام گفتم زنگ بزنین بگین نیان:311:
فرداش تا عصری ورم چشام برطرف نشد
بهر حال این مهمترین تصمیم زندگی هر شخصه
استرس تا حدی طبیعیه
نگران نباش:72:
سلام رز عزیز:72::
قبل از هر صحبتی در رابطه با اینکه ازدواج استری دارد یا ندارد...می شود لطف کنید و بگویید سرانجام این تاپیک شما چه شد؟
**چطور اونو دوباره راضی کنم به ازدواج ؟؟**...
رز عزیزم..برای عاری بودن هر کاری از استرس حالا ازدواج یا تحصیل یا کار..به طور کلی هرچیزی فرد باید دید درست و به شناخت درست و تا حدی کامل از موضوع و جوانب امر رسیده باشد تا بتواند بر استرس زیاد موضوع غلبه کند..
شما برای دریافت پاسخ این سوال خود به نظر من اول دوستان تالار را آگاه کنید که سرانجام تاپیک بالا چه شد؟
آیا شما قرار است با همان فرد مورد بحث در تاپیک بالا ازدواج کنید؟
و سایر سوالات مطرح شده در تاپیک بالا توسط دوستان که می تواند به ریشه یابی علت استرس شما بیانجامد و ما را در ارائه راههای از بین بردن استرس شما یاری دهد..
موفق باشید..
منتظر پاسخ شما هستیم..
سارا:72:
بله من قراره با همون شخص ازدواج کنم.یعنی من و اون بعداز کلی حرف زدن به این نتیجه رسیذیم که با هم بریم یکی از کشورهای خارجی که چندتاشون مد نظرمون هست و داریم بار هم تحقیق میکنیم..و به ادامه تحصیلمون بپردازیم و در عین حال دو دوست عمیق و واقعی با هم بمونیم...ولی از اونجایی که خانواده من اجازه نمیدن با 1 پسر تک و تنها برم خارج ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم ..ولی از اونجایی که نه وقت زیادی داریم برای مراسم گرفتن و هم اینکه هر دومون از اینجور مراسم خوشمون نمیاد.نمیخواییم مراسم بگیریم ...ولی من فکر میکنم که امکان داره بعدا پشیمون بشم و حصرت یه مراسم خوب به دلم بمونه ![
معرفی آی دی یاهو ممنوع ، تبلیغ شماره تلفن ، ایمیل و ... از طریق نام کاربری یا پستها در انجمنها ممنوع
هیچ کاربری حق ندارد با معرفی آی دی یاهو، شماره تلفن یا وسائل ارتباطی دیگر چه به صورت عمومی و چه به صورت خصوصی کاربران را به اعتبار این انجمن به سمت خود سوق دهد. همه ی کاربران در همین انجمن به مقصود خود می رسند .
براي امنيت بيشتر جهت گرفتن پاسخ سوال از انجمنها استفاده نماييد در صورتي كه مستقيما با يك كاربر از طريق ايميل ، چت و يا هر طريقه ديگري ارتباط داشته باشيد سايت هيچ گونه تعهدي در مقابل بوجود آمدن مشكالات احتمالي نخواهد داشت
proud_roseگرامی
با توجه به مطلب بالا جهت امنیت بیشتر آی دی شما از ارسالتان حذف گردید
خواهر خوب من تاپیک قبلی شما رو نخوندم اما اینطور که پیداست هدف اصلی شما از این ازدواج پیدا کردن یک راه و یک حامی و همراه برای ادامه تحصیل هستید و این به نظر من اصلا منطقی نیست !نقل قول:
نوشته اصلی توسط proud_rose
عزیزم عاقل باش و به زندگی و هدف از زندگی و مشکلات زندگی فکر کن !
نکته : عزیز من هدفت از ادامه تحصیل چیه ؟ غیر از اینه که در نهایت بخوای یه زندگی خوب و آوم و بی دغدغه داشته باشی!؟؟
خب گلم خودت الان داری پایه های اون زندگی رو سست میکنی ! خیلی حواست باشه ازدواج به خاطر رفتن به خارج از کشو و ادامه تحصیل ...
سلام...
من دختری 21 ساله هستم...با پسری آشنا شدم که از نظر اخلاقی خیلی شبیه به همیم اما از نظر رفتاری نه...یعنی من خیلی شررو شور و ایشون تا حدی آروم و متین...البته من و ایشون هیچ مشکلی با هم نداریم..تا حدی که باید بگم حامی روحی من از هر لحاظی هستن..در کنارشون آرامش زیادی دارم..حتی وقتای که واقعا" از زندگی میبرم چنان من رو به تلاش دوباره وا میدارن که راستش تا به حال خودم هم نتونستم در حق خودم چنین کاری رو بکنم....
اما قضیه از جایی شروع شد که پدرم قضیه رو فهمید....
حدود 1 ماه هیچ ارتبتاطی جز ایمیل نداشتیم...و حتی بعدش هم تا 2 ماه بعد تنها گاهی از طریق تلفن...تا اینکه 3 ماه بعد از متوجه شدن پدرم من یه گوشی موبایل با سیمکارا ایرانسل خریدم(به صورت مخفیانه) چون گوشی خودم مدام چک میشد....
در این زمان هم زخم زبون ها و حرفهای نا مربوط ادامه داشت...البته باید بگم اس ام اس هایی که پردم تو گوشی بندهخ خونده بودن به شدت مفهوم جن سی داشت...اما من و ایشون خیلی پایبند به اصول ارزشی هستیم و بعدا هم دیگه اون حرفها رو نزدیم تا الان هم دستمون به هم نخورده...
داشتم میگفتم بدترین حرفها رو مخوردم...تا اینکه مادرم دوباره گوشیو دید ...و ازم گرفت و به پدرم چیزی نگفت..
اما اگـــــــــــــــــر شما بدونید که من چه حرفهایی میخورم....
حتی مطمئنم کسایی که دختراشون مدام رابطه جن سی دارن به دختراشون این حرفها رو نمیزنن....
من موندم چیکار کنم.....فقط امید دادن های کسی که دوستش دارم که داره به ادامه امیدوارم میکه...وگرنه تا الان از دست حرفهاشون هزار بار خونه رو ترک کرده بودم
بهم بگید چی کار کنم!!
دوست عزيز خوش اومدي ...
لطفا در تاپيك جداگانه اي موضوعت رو مطرح كن...:72:
به اين لينك برو و از قسمت ايجاد موضوع جديد تاپيك رو باز كن و ....
http://www.hamdardi.net/forum-101.html
دوست عزیزم هیبا جان منم 1دخترم و باید بگم استرس قبل از ازدواج تا حدی طبیعیه و درکت میکنم.اما هیبا جان در حال حاضر استرس تو بخاطر عدم آگاهی از ازدواج هست.ازدواج راه حل فرار تو از مشکلات نیست.ازدواج هم مشکلات خودش رو داره و ممکنه با وجود مشکلات قبل و بعد از ازدواج نه تنها به آرامش نرسی بلکه دغدغه های زندگیت بیشتر بشه.الان بحث مراسم ازدواج در مقابل سردرگمی و باور اشتباهت از ازدواج بحث چندان مهمی نیست.
به عنوان 1خواهر ازت میخوام اول ببینی آیا آمادگی ازدواج رو داری یا نه؟!
استرس قبل از ازدواج آیا فقط مختص به خانمهاست ؟ یا آقایون هم دچار استرس میشوند؟؟
گاهی وقتا از اینکارم پشیمون میشم ... و فکر میکنم شاید با اینکار موقعیتهای دیگه رو از دست بدم ... و اینکه در آینده بر من چه خواهد گذشت همه اش استرس زاست....من در طول زندگیم 22 سال هیچ ازدواج موفقی ندیدم همه بعد از گذشت مدتی از ازدواجشون مینالن و جوونارو از ازدواج کردن منصرف میکنن...و من باورم نمیشه که بعد از یه عمر دادن شعارهای ضد ازدواجی حالا دارم خودم ابنکارو میکنم !!!
یا آقایون هم دچار استرس میشوند؟؟ تا چه حد؟؟
بنظرم شما هنوز آمادگی ازدواج رو ندارید و باید فعلا دست نگهدارید .نقل قول:
فکر میکنم شاید با اینکار موقعیتهای دیگه رو از دست بدم
:104::104::104::104: ++++++++++++++++++نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
اوه از نظر من شما ازدواج رو یه بازی فرض کردید
البته هدفتون هم از ازدواج دست یافتن به آرزوهاتونه که اصلا ربطی به زندگی مشترک و این حرفا نداره!
پس اگه با این نیت دارید میرید جلو شک نکن اونطرف این آقا خیلی راحت میتونه مسئولیت و تعهداتش رو به شما با دیدن یک کیس مناسب دیگه فراموش کنه چون مطمئنه شما تعهد محکمی نسبت به ایشون ندارید و رابطه دوستانه رو به زندگی مشترک ترجیح میدید!
اگه خودتون این زندگی و این ازدواج و این رابطه رو جدی نگیرید تضمینی وجود نداره که بقیه هم جدی بگیرن و مگه شانس بیاری این اقا واقعا ادم قابل اعتماد و مسئولیت پذیری هستن!
گل من زندگی در غربت خیلی سخته پس حالا که ایشون رو در این راه سخت به عنوان همراه پذیرفتی اولا با دید باز بپذیرش دوما حتما بهم متعهد باشید و خوشبختی هم رو تضمین کنید وگرنه داری ریسک میکنی!
امیدوارم صحبتهای دوستان رو مطالعه کنی و تصمیم درست رو بگیری ... استرس هات کاملا بجاست چون اینده ای که برای خودت رقم زدی پیچیده تر از تصمیم به ازدواج معمولیه چون کنار ازدواجت ورود به یه کشور دیگه و فر هنگ دیگه و هزار مسئله دیگه پیش روت هست که کارت رو کمی سخت تر میکنه...
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری و امیدوارم اگه هم رفتی حتما خوشبخت بشی و به همه ارزوهات برسی و سربلند شی.
:302:کمکککککککککککک
سلام خسته نباشید
یه ماه دیگه یعنی شب یلدا عقدیمه خیلی استرس دارم چند روزه هیچی نمی خورم ننگران آینده ام خیلی استرس دارم توروخدا کمکم کنید.
سلام.
دوستاي اينجا همه چيو گفتن.
منم نظرمو ميگم.
اينجور كه معلومه هدفتون از ازدواج فقط صدور مجوز براي رفتن به خارج از كشوره، بهتون حق ميدم كه استرس داشته باشين چون اين ازدواج اصلا شرايط يك ازدواج رو نداره، شما فقط به دوست بودن با ايشون فكر ميكردين، ايشون (البته قصد توهين ندارما) ممكنه بهترين دوست باشن براتون، اما شريك زندگي خوبي نباشن، زندگي زير يك سقف خيلي چيزا رو عوض ميكنه...نقل قول:
به ادامه تحصیلمون بپردازیم و در عین حال دو دوست عمیق و واقعی با هم بمونیم...ولی از اونجایی که خانواده من اجازه نمیدن با 1 پسر تک و تنها برم خارج ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم
پس بايد تكليفتون رو با خودتون مشخص كنين، اينكه فقط به خاطر راضي شدن خانواده ها تن به ازدواج بدين، اشتباه محضه، اگه زندگي آيندتون مهمه براتون، بايد فكر دوستيو از ذهنتون خارج كنين و به اين فكر كنيد كه آيا اون طرف مقابلتون خصوصيات همسر دلخواهتون رو داره، اين ميشه منطقي و جاي استرس (به اين خاطر اينكه مهمترين انتخاب زندگيتونه) رو داره، اون وقت با فكري كه كردين تصميم بگيرين، اگه هم فقط تحصيلات و پيشرفت و بعد رسيدن به آرزوهاتون مهمه براتون كه بحثش جداست و اين موضوع رو بايد با اون آقا هم مطرح كنين و به توافق برسين و جاي استرس خاصي باقي نميمونه چون اصلا ازدواج مهم و مطرح نيست براتون و قصدتون چيز ديگست، پس براي چيزي كه يه جورايي فقط ظاهرسازي ديگه استرس زياد لازم نيست...