-
باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
خیلی دلم گرفته.از این زمونه..از اینکه نمیشه هیچی رو پیش بینی کرد..من پریماه 22سالمه .یک ساله لیسانس برق گرفتمو الان شاغلم.به نسبت دختر خیلی اجتماعی و شادو خوش برخوردی هستم.از نظر ظاهرم معمولی.خوب تو دانشگاه و بعد از اون چندتا خواستگار داشتم اما هرکدوم بدلایلی بهم خورد...چند باری یه سری به سایتهای همسریابی زده بودم و بعد یه خورده مطالعه فهمیدم که این سایتها فقط یه زمینه آشنایی رو فراهم میکنن.و میتونی شرایطو خودت انتخاب کنی.از طریق یکی از این سایتها با یه آقایی آشنا شدم .اولش موضوعو جدی نگرقتم ولی 2هفته مدام به ایمیلم پیغام میذاشت که قصدش فقط ازدواجه و فقط میخواد یدفعه بهش زنگ بزنمو باهم صحبت کنیم. به هرحال زنگش زدم خیلی مودب و متین صحبت میکرد .گفت قصد دوستی نداره و فقط یکبار همدیگرو ببینیم که منم دیدم حرفاش منطقیه و قبول کردم و فردای اون روز یه جا قرار گذاشتیم و با ماشین اومد دنبالم. نمیدونم چرا با اینکه فقط 15 دقیقه همدیگرو دیدیم اما خیلی به دلم نشست.به من گفت نظر آبجیش خیلی مهمه و خانوادش به ظاهر خیلی اهمیت میدن.گفت صادقانه نظرشو بعدن میگه.و منو نزدیک خونه پیاده کردو رفت.از اون شب خیلی خیلی ذهنمو درگیر کرد .من خیلی از آقایونو میشناختمو تقریبا اجتماعی هستم اما این یکی خیلی دلمو....فقط دنبال بهونه میگشتم که باهاش حرف بزنم و چون رشته تحصیلیش قبلا مثل من بود تونستم بهونه لازمو پیدا کنمو با اس ام اس چندتا سوال در زمینه کارم ازش پرسیدم. و اون هم خیلی خوب راهنماییم کرد تا اینکه ارتباط فقط در این دو سه روز از طرف من بود و من چون واقعا احساس میکردم کسی هست که همیشه دنبالش میگشتم نمیتونستم بیخیالش بشم تا اینکه اتفاقا یه مورد خواستگار دیگه برام اومد و همین بهانه دیگه ای شد که باهاش صحبت کنم. سه روز پیش زنگش زدمو موضوع خواستگارو بهش گفتم ..گفت شما از هر نظر درجه یک بودی ولی از نظر ظاهر معمولی و نظر منو برآورده نکردی با این حال آدرس محل کارتو بده تا به آبجیم بگم بیاد و ببینتت..و منم روز پچهارشنبه دادم ..ولی هنوز نیومده..میترسم از من سرد شده باشه و از تصمیمش منصرف شده باشه .شاید بخاطر اینکه چندبر من بهش زنگ زدم...نمیدونم ...نمیخام در مورد من فکر خاصی بکنه و خلاصه خیلی خیلی ذهنمو مشغول کرده ومیخام فقط بگه تموم .اون وقت منم تمومش میکنم اما هیچی نمیگه و همین آزارم میده....باید چیکار کنم؟
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
پريماه عزيز
فكر نميكني زادي به احساساتت اجازه دخالت دادي؟
با 15 دقيقه ملاقات حضوري و چند بار تلفني حرف زدن(حرف هم كه باد هواست!!) ميخواي شريك زندگيت رو انتخاب كني؟
حالا اين مورد رو هم ناديده بگيريم...ايشون نظر خوبي نسبت به ظاهر شما ندارن و اين رو هم صادقانه گفتن...خيلي علاقه داري بعد از چند سال زندگي مشترك يهو بهت بگه من اصلا از اول هم از ظاهر تو خوشم نميومد خودت اصرار به اين ازدواج داشتي؟؟؟؟
چرا صبر نميكني؟
خانمي شما 22 سالته!!هنوز اونقدر دير نشده كه براي داشتن شوهر اين قدر خودتو خورد كني؟؟
اولين چيزي كه مرد و زن ور به هم نزديك ميكنه ظاهر اونهاست وقتي اين اقا با ظاهر شما مشكل داره چرا اجبارش ميكني و خودتو خورد ميكني؟؟؟؟
البته اين حرف دليل بر اين نيست كه شما از ظاهر خوبي برخوردار نيستي بلكه براي ايشون دلنشين نبوده...نبايد اعتماد به نفست رو از دست بدي...
توي همين سايت بگرد ببين چند خانم بعد از سالها زندگي مشترك به خاطر اينكه ظاهرشون از نظر شوهرشون كاملا ok نبوده كارشون به طلاق كشيده!!
در كل از من ميشنوي قيد اين اقا رو بزن و از ترشيدگي هم نترس چون هنوز سن زيادي نداري...دختري با ويژگي هاي مثبتي كه گفتي لياقت بهتر از اينها رو داره...:305:
اول خودت براي خودت و شخصيتت احترام بذار تا ديگران هم بهت احترام بذارن
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام
به تالار همدردی خوش آمدید.
اول اینکه خواستگارتون رو به خاطر این آقا که هنوز تصمیمش معلوم نیست کنار نگذارید و سعی کنید که خواستگارتون رو بشناسید .
چرا خودتون از این آقا نمی خواید که نظرشون رو بگن . ببینید بیان شما نباید به گونه ای باشه که این آقا فکر کنند که شما کاملا موافق هستید و منتظر نظر ایشون هستید چرا که این شخصیت شما رو پایین میاره .
حقیقت اینه که شما اصلا شناختی از این آقا ندارید و فقط یک دیدار داشتید پس به اینکه به دلتون نشسته توجه نکنید و فقط به خاطر همین دلبستگی پیدا کردن درست نیست .
به نظر من شما یا اصلا دیگه پیگیری نکن و قضیه رو تموم شده بدون و روی خواستگارتون متمرکز بشید . یا اگر نمیتونید فکرتون رو از روی این آقا بردارید به نحوی با ایشون صحبت کنید ونظرشون رو از زیر زبونشون بکشید طوری که شخصیت خودتون رو هم حفظ کرده باشید ، مثلا می تونید بگید که من باید برای زندگیم تصمیم بگیرم و الان امکان شناخت خواستگارم رو دارم اما شما رو هنوز کامل نشناختم و نمی تونم در رابطه با شما تصمیم بگیرم اما خواستگاری که اومده به هر حال امکان صحبت و شناخت هست ، فقط می خواستم بدونید که من دارم در رابطه با خواستگارم تصمیم می گیرم و فقط اینو گفتم تا خدا نکرده دلخوری پیش نیاد .
خوب این آقا در جواب شما احتمالا میگه بله شما حق انتخاب دارید اما بدونید که اگر تصمیمش ازدواج با شما باشه جدی تر خواهد شد اگر نه ممکنه حتی اصلا دیگه با شما تماس هم نگیره .
اما بهترین کار همینه که شما تمرکزتون روی خواستگارتون باشه و اصلا قضیه اون آقا رو پیگیری نکنید چرا که این پیگیری از طرف شما ذهنیت بدی در یک مرد به وجود میاره و شخصیت شما رو پایین میاره .
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام پریماه خانم
دوستان خوب راهنمایی کردن
بنظر من هم قاطعانه از اون آقا بخواین به شما جواب بده چون خواستگار دارین
اما به شخصه فکر میکنم خیلی انرژیتونو و فکرتونو رو ایشون هزینه نکنین
اگه اول آشناییتون اینطور براحتی بشما بی احترامی کرده پس بعدا چه انتظاری ازش میره؟
مامان دوستم حرف جالبی در اینمورد میگه
میگه ماها رو که کلی منتمونو کشیدن گرفتن چه گلی به سرمون زدن که حالا به سر شما بزنن که خودتون جلو افتادین
البته ناراحت نشین ها
آقایون از خانمی خوششون میاد که خودشون دنبالش افتاده باشن نازشو کشیده باشن برای بدست اوردنش زحمت کشیده باشن
پس قاطعانه،محترمانه و هرچه زودتر ازش بخواین جواب قطعی بده یا آره یا نه
:72::72::72:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
دوستان خواهش ميكنم دقت كنيد كه اين اقا قبلا نظرش رو نسبت به پريماه گفته...فكر نميكنيد اگه پريماه دوباره نظرش رو جويا بشه يه جوري خودش رو بيشتر ضايع كرده؟؟
ياد حرف يكي از اعضا افتادم كه ميگفت" زن آويزون،مرد گريزون...مرد آويزون،زن گريزون":104:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
عزيزم جمله ات رو بخوني متوجه ميشي كه دقيقا حرف شما با حرف من هم جهت بود!!
وقتي شما اويزون بودي ايشون گريزون بوده و وقتي ايشون اويزون شده شما ...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
از دوستای عزیزم ممنون.قبلش بگم من اصلا به ایشون ابراز علاقه نکردم .و این چندبار که با ایشون صحبت کردم خیلی سروسنگین برخورد کردم و بیشتر در مورد موضوعات کلی صحبت شد.چندبار هم تاکید کردم که فقط میخام شناخت کلی نسبت بهش پیدا کنم .موضوع 15 دقیقه ملاقات و عاشق شدن نیست خیلی بهم شباهت داریم از نظر اخلاقی و اعتقادی و فرهنگی...یه چیز دیگه اون خیلی صادقه و راحت حرفشو میزنه.هرچی باشه.در اینکه قصدش واقعا ازدواجه شک ندارم..خلاصه دیشب بعد اینکه نظر دوستان رو خوندم تصمیم گرفتم محکم دوباره ازش سوال کنم. بهش اس ام اس زدم و محترمانه گفتم خواستگاره زنگ زدنو قراره بیان(مجبور شدم این قسمتو دروغ بگم) در جواب دقیقا اینو نوشت: من الان نمیتونم.فردا شبم دارم میرم چین واسه کارمو تا 12 روز نیستم .بهتره فرصا پیش اومده رو از دست ندی.اگه قسمت باشه هرچی باشه همون میشه وخودت گفتی اگه خدا بخواد هرجوریه بهم میرسیم.نوشت که:تردید دارم چون همه چی به قیافه نیست .اصلا خودمم نمیدونم چیکار میکنم .تو فعلا نقد رو بگیر .منم قرار شد میام حالا یا قسمت هم هستیم یا نیستیم .الان فکرتو متمرکز رو خواستگارت کن و فکر کن من نمیام .12 روز نیستم....گفت در اینکه آبجیم بیاد تردیدی ندارم فقط الان نمیتونم...منم جوابش دادم که: امیدوارم سفر خوب و پرباری داشته باشین.منم با کمک و تجربه پدرم سعی میکنم تصمیم درستو بگیرم.سفربخیر و شب خوش............حالا نمیدونم چیکار کنم.آخه این پسره که قراره بیاد خواستگاری شرایطش دلچسب من نیس.اصلا...نمیدونم...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
پریماه جان
به نظر من شما دارید احساساتی برخورد می کنید از قدیم گفتن که عشق یک طرفه باعث عذابه خیلی از آدم ها هستند که موقعیت مناسبی دارند ولی دلیلی نمیشه که چون همه شرایطشان به ما می خوره پس مورد خوبیه و میشه که طرف را راضی به ازدواج کنیم . بزار اون آقا هم یک تلاشی برای رسیدن به تو بکنه اینطوری قدر تورا بیشتر می دونه یه موردی دیگه ای که باید توجه کنی اینکه چرا باید خواهرش تو را بپسنده !مگه می خوای با خواهرش زندگی کنی؟ ببین اگه قسمتت بشه و با اون آقا ازدواج کنی در آینده باید همه اش مورد تائید خواهرش باشی نه خودش .به الان فکر نکن به آینده فکر کن.
این که به اون آقا بگی که یک خواستگار دیگه دارم اون آقا فکر می کنه که تو داری اون را تو یک شرایط بهرانی و عجله ای برای تصمیم گیری قرار می دهی به اون آقا فرصت بده که خودش هم فکراشو بکنه و اینو بدون اگه برای اون آقا فقط زیبای ظاهری مهمه انشالله که تو همیشه زیبا و سالم وسلامت باشی ولی از کجا معلوم که ببخشیدها شما همیشه زیبا باشی اون آقا باید عاشق اخلاق و رفتار تو باشه نه ظاهر تو . خودتو دست بالا بگیر .
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
بازم ممنون .اما خودش دیشب گفت که فقط در زندگی فقط ظاهر مهم نیست. از یه طرف گفت آبجیش باید منو ببینه و همه چیزو در نظر بگیره به عنوان یه خانم و نظرشو به علی بگه.. گفتم با اینکه میدونم خیلی روراسته دیشب بهم نگفت نه. یا منصرف شده فقط گفت الان داره میره مسافرت و واقعا فکرش درگیر سفرشه..و از من خواست منطقی برای آیندم تصمیم بگیرم...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
عزيزم اين اقا كاملا محترمانه شما رو رد كرده اما شما نميخواي اين واقعيت رو باور كني...دوست داري كه اين شنيده ها رو تفسير به راي خودت كني...يه بار ديگه متن اس ام اس اقا رو بخون!!
اگه قسمت باشه...
فرصت رو از دست نده...
تردید دارم...
خودمم نمیدونم...
نقد رو بگير...
یا قسمت هم هستیم یا نیستیم...
متمركز خواستگارت باش...
تمام اين الفاظ يه جواب بسيار بسيار محترمانه منفي هستند اما متاسفانه شما دلت نميخواد اين جوابها رو منفي بدوني...دوست داري هنوز براي خودت يه اميدي داشته باشي كه برميگرده و مياد و ...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام عزیزم
ببین دور مردایی که زیادی ظاهر پسندن خط بکش این مردا مرد زندگی نیستن چون خیلی تو ظاهر هستند مال خودت نیستند و فردا میره با یکی خوشکلتر از شما پس بیخیالش بشو که اصلا مورد مناسبی نیست.و بدتر از اون این آقا خواهرش براش تصمیم میگیره وایییییییییییییییی این یعنی تو با خواهرش باید زندگی کنی و نظر اونو جلب کنی.
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود
:72:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
با تشکر از دوستای گلم. خوب من که دیگه زنگش نمیزنم اما نمیتونم فراموشش کنم .یادمه قبل از اینکه همدیگرو ببینیم گفت چندبار دیگه هم به قصد ازدواج جندتا دختر دیگه هم دیده ولی چون خوشش نیومده سریعا بهشون گفته.به من گفت اخلاقم جوریه که سریع و روراست حرفمو میزنم...واسه همون میدونم جوابش منفی نیست. و اگه منفی بود روراست میگفت برو دنبال زندگیت و همه چی تموم.اما بهم گفت اگه خدا بخواد همه چی درست میشه و هیچی نمیتونه مانع بشه.فقط گفت الان بخاطر سفرش نمیتونه اقدام کنه....
البته میدونم سر دو راهیه.چون فقط بحث ظاهر مطرح نیست.بحث محل کار و حتی سرکاررفتن من هم مطرحه...من نمیگم اگه منو پسند کردن میگم بله ..اینجوری نیست چون شناختم کامل نیست و نمیخوام احساسی برخورد کنم اما صبرمیکنم.....
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
پریماه جان
بهر حال اینو بدون با این حرفایی که ایشون میزنه نظرش مثبت نیست
حالا جریان خواهرش هم که بماند.
بجای اینکه تو ناز کنی اون داره ناز میکنه!
عزیزم
از دوستان کسی پیشنهاد نداده به خواستگارت جواب مثبت بدی.فقط گفته شد خواستگاراتو به هوای اون آقا رد نکن
یعنی بهشون جدی فکر کن گویی اون آقا وجود نداره.
بنظر من دیگه پا پی موضوع نشو
این تاپیکو خوب بخون امیدوارم منظورمو کامل متوجه بشی
http://www.hamdardi.net/thread-11805-page-1.html
فکر نکنم دیگه حرف ناگفته ای مونده باشه
موفق باشین
:72::72::72:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
من نمیخام کارای اونو توجیح کنم.نه اصلا. اما اون برای نظر خانوادش ارزش قائله واسه همین میگه خواهرش ببینه و همه چیزو در نظر بگیره و نظر بده .نگفته که اصل نظر آبجیشه...منم بهش گفتم باید به خانوادش بگه همونجوری که من نمیتونم بدون اطلاع خانوادم باهاش رابطه داشته باشم...که خوب این دوسه بار که صحبت کردیم فقط جهت شناخت کلی بوده.همین....حالا همه اینا بماند دوستانی که میگین بیخیالش بشم بهم بگین چرا پس نگفت نه.؟؟؟ چرا نگفت تموم؟؟؟؟؟؟؟ چرا گفت هرچی خدا بخواد میشه؟؟؟؟؟؟؟ اون که درمورد همه چی خیلی صریح نظر میداد چرا پس.....؟ من که ابراز علاقه نکردم که بخواد ناز بیاد...فقط گفتم خواستگار دارم و میخوام بگه تصمیمش چیه...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
دوست عزيز، من به عنوان يك پسر به شما قاطعانه اعلام مي كنم ايشون شما را براي ازدواج نپسنديده اند و تازه خيلي هم مستقيم اين رو به شما گفتند... شما چه انتظاري داريد؟ انتظار داريد او آقا تو چشاتون زل بزنه بگه من ازت خوشم نمياد برو پي كارت تا شما باورتون بشه؟.... اون آدم رو حساب شخصيتي هم كه براي خودش قائله سعي كرده هر نظري هم داره محترمانه بگه كه شما تا حد امكان رنجيده نشيد.. شما داريد كمي خيالبافي مي كنيد... از ديد يك پسر وقتي مي گه به خواستگارت فكر كن يعني همه چي تموم... خيلي واضحه. البته اينكه با معيار هاي ايشون جور نبوديد به معني عدم خوب بودن و مطلوب بودن شما نيست به هيچ وجه... سليقه ي هر آدمي با آدم ديگه فرق داره... همانطور كه شما خانومها خيلي از آقايون رو راحت نمي پسنديد آقايون هم ممكنه خيلي از شما رو ( مخصوصاً براي ازدواج) نپسندند... يه موضوع خيلي شايع و رايجيه... خيلي از افرادي كه با جون و دل كسي رو مي خوان ممكنه بعد از مدتي دلسرد بشن ديگه چه انتظاري مي شه از عاقبت ازدواجي داشت كه طرف، همون اول ماجرا ترديد داره... عذر مي خوام اگر صريح صحبت كردم.. فقط خواستم توجهتون رو جلب كنم به اينكه به موضوع منطقي تر نگاه كنيد...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
خوب حرفتون متین اما اگه از سفر برگشتو سراغمو گرفت چی؟؟؟؟؟؟؟ اگه اون وقت خواست موضوعو رسمی کنه؟؟ بگم نه؟؟؟؟؟
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
ببینید
بیخیالش بشین ،پا پی نشین،:
یعنی شما ولش کنین
نه اینکه بگین نه
شما توجه ت به خواستگارت باشه.گفتم که بودن و نبودنش نباید رو تصمیمتون تاثیر بذاره
چه ضمانتی هست بیاد طرفتون؟
اگه اومد اونوقت در مورد جواب مثبت یا منفی دادن فکر کن
انگار اون تاپیکو که لینک کردم نخوندی
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
دوست خوبم ما حرفامونو زديم تصميم با شماست... اگر ايشون برگشتند كه برگشتند... ميتونيد با اطمينان از تصميم جدي ايشون تصميم به شناخت و ازدواج بگيريد...اما بحث ما اينه كه در اين مقطع با صحبتهايي كه ايشون كردند چشم انتظاري شما براي ايشون هيچ منطقي نداره و فقط ناشي از احساسه... شما اگر خواستگاري هم داريد بايد با توجه به معيار هاي خودتون اونو بسنجيد نه اينكه مقايسه كنيد بين اون و خواستگار احتمالي قبلي كه مردد هم هست... شما 100 تا هم خواستگار داشته باشيد بايد ببينيد معيار خودتون چيه... حرف شما انگار اين معنا رو مي ده كه اگر اين آقا رو فراوموش كنم بعد به خواستگاري كه خيلي خوشم نمياد بله بگم و اون اولي دوباره برگرده من چي كار كنم؟؟؟... شما هر كسي رو بايد نسبت به خودش بسنجيد نه در قياس با يه شخص ديگه... بهتره براي هيچ كاري عجله نداشته باشيد به خصوص امر مهمي مثل ازدواج..
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
پریماه عزیز
اصلا بهش فکر نکن
همونطور که دوستان گفتند اون آقا نظرش مثبت نیست به احتمال زیاد .
ایشون یا میاد یا نمیاد . باشه
اما شما دیگه بهش فکر نکن ، اینطوری خودت راحت تری
اگر قضیه رو تموم شده بدونی فکرت آروم تره چون اگر نیاد تو تموم شده دونستی و درگیرش نیستی ، اگر هم اومد اون موقع احساس می کنی تازه اومده خواستگاریت و روش فکر می کنی .
اگر فکرت رو درگیرش کنی آرامشت رو از دست میدی و نمی تونی روی خواستگار الانت تمرکز کنی .
سعی کن فراموشش کنی
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پریماه
دوستانی که میگین بیخیالش بشم بهم بگین چرا پس نگفت نه.؟؟؟ چرا نگفت تموم؟؟؟؟؟؟؟ چرا گفت هرچی خدا بخواد میشه؟؟؟؟؟؟؟ اون که درمورد همه چی خیلی صریح نظر میداد چرا پس.....؟ من که ابراز علاقه نکردم که بخواد ناز بیاد...فقط گفتم خواستگار دارم و میخوام بگه تصمیمش چیه...
اين اقا بيشتر از خود شما براي غرور و شخصيتت احترام قائله...براي همين هم توي يه جور رودروايسي عشقي گير كرده...همين...اون اقا ميدونه كه يه دختر وقتي دست رد به سينش بخوره چه قدر خورد ميشه اما شما هنوز اينو متوجه نشدي!!!!
ايشون دارن با كمال احترام و ادب شما رو به زندگي عادي سوق ميدن اما شما نميخواي قبول كني...
به نظرت فهميدن حس علاقه يه دختر خيلي كار سختيه؟؟لازم نيست ابراز علاقه كني تا به حس تو پي ببره همين رفتارهاي معمولي كافيه!!
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
از دوستای عزیزم ممنونم..دیروز خیلی فکر کردم .سعی کردم بهش فکر نکنم .با اینکه هنوز امیدوارم که میاد اما دارم سعی میکنم موضوعو فراموش کنم و برگردم به زندگی عادی به 10 روز پیش ....میدونم میشه ..اینو باور دارم...با تمام وجودم خدا رو حس میکنم و اینکه حتما حکمتی داشته..واسه خدا که کاری نداره اما مهم خواستن اونه..سعی میکنم بهش فکر نکنم.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
نمیدونم ولی من زیاد به این آقا مطمئن نیستم. یه جورایی مشکوک می زنه. ایشالا که اشتباه فکر میکنم. توکل به خدا.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
مشکوک .. واسه چی ؟؟؟
حرف واسه گفتن زیاده . من با مردها و پسرهای زیادی سروکار داشتم و دارم ..حالا چه در محیط کار و چه در دانشگاه...تقریبا اخلاقشون نسبتا دستم اومده..اون پسره هم که میگم میخواد بیاد خواستگاری فقط منتظره من بگم تا بیاد.اما خوب شرایط خاص خودشو داره ...نمیدونم چرا باید یکی مثل علی یدفه بیاد تو زندگیم و بعد جواب درستو حسابی بهم نده و یه جورایی منو سردرگم کنه...نه میگه نه.نه میگه میام....من روزای سختی رو دارم میگذرونم...الان سرکار هستم .جالبه آی دیش online .با اینکه میتونم بهش پیام بدم ولی خودمو کنترل میکنم.......چه لحظات سختیه..خدایا چقدر تنهام..
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
شما سخت درگیری احساسی پیدا کردید ، هیچ پشتوانه عقلایی برای این انتظار و توقع شما نیست عزیز جان ، به احتمال قوی همین بی اعتنایی هااز سوی ایشون شما رو بیشتر به طرفش مشتاق می کنه .
تمرکز زدایی کنید ، یعنی اصلاً بهش فکر نکنید ، از هر چه که تمرکز شما رو روی ایشون بیشتر می کنه دوری کنید .
حتی ادامه این تاپیک با آن که راه کارهای لازمه بهتون داده شده ، شما رو بیشتر به سمت تمرکز بر این آقا می کشونه . با دوری از فکر و خیال در باره ایشون خود را خلاص کنید .
به خواستگارتون هم اجازه جلو اومدن بدهید و بگذارید خواستگاری رسمی بیان و وارد فاز شناخت در مورد ایشون شوید همین خودش در مسیر تمرکز زدایی کمکتون می کنه .
شاد و سرافراز باشید
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام
من سال گذشته توي شرايطي تقريبا مثل شما قرار داشتم.اصلا به كسيكه قرار بود به خواستگاريم بياد فكر نميكردم و دائم توي گذشته سير ميكردم.با وجود اينكه مطمئن بودم برگشتن به گذشته كار درستي نيست اما دائم فكر ميكردم كه ديگه من با هيچكي خوشبخت نميشم.حالا كه انتخابم رو انجام دادم و به خواستگارم اجازه دادم بياد و يكسال از زندگي مشتركمون ميگذره خدا رو شكر ميكنم كه اون زمان كمك كرد بر احساساتم غلبه كنم.حاضر نيستم يك تار موي همسرم رو با اون كسيكه يه وقتي تمام فكر و ذكرم رو مشغول كرده بود عوض كنم.حتما به خواستگار جديدت اجازه بده بياد نه بخاطر اينكه لزوما باهاش ازدواج كني بلكه حداقل سودي كه داره اينه كه بصورت مقطعي از اين افكاري كه داره اذيتت ميكنه جدا ميشي شايدم ازش خوشت اومد و....
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
شما برین توی مرحله رهائی...
اگه علی آقا برگشتند و تصمیمشون جدی بود اونوقت حسن این رهائی اینه که بهتر تصمیم میگری
اگه هم علی آقا کلا نظرشون مساعد نبوده و... این رهائی سبب میشه آسیب نبینین
خلاصه همونطوری که دوستان گفتن:
رهائی=چوب دوسر طلا
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
دوستان سلام.اگه یادتون باشه قبلا گفتم علی بهم گفته میخواد بره چین و 12 روز سفرش طول میکشه.حالا بعد گذشت 12 روز علی برگشته..توروخدا نگین احساسیم..اما میدونم برگشته.چون این مدت همراش خاموش بود و دیشب از یه شماره دیگه بهش تک زنگ زدم و گوشیش روشن بود.راستش دلم طاقت نیاوردو یه اس ام اس معمولی بهش زدم که سفرش رضایت بخش بوده یا نه.اما جوابمو نداد.با اینکه به ازدواج با اون دیگه مثل ااون روزا فکرنمیکنم اما نمیخام رابطمو قطع کنم..یعنی یدفه نمیتونم فراموشش کنم..خیلی میخام بدونم سفرش چطور بوده ؟و نتیجه مثبت داشته یا نه و به هدف کاریش رسیده....اشکال داره زنگش بزنم؟
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام، فکر می کنم هم شما و هم اون طرف به خوبی می دونین که هدف این تماس احتمالی این نیست که مثلا شما بدونین به هدف کاریش رسیده و از این حرفا! مسئله چیز دیگه ایه که زیاد در موردش بحث داشتین با دوستانتون در این جا... از من می شنوین، این که فکر کنین به جای یه دفعه کنار گذاشتن و فراموش کردن، می شه به تدریج و با حفظ تماس فراموشش کرد کاملا اشتباهه، هر چه این تماسا و فکرا رو ادامه بدین کار برای خودتون سخت تر می شه، خیلی سخت تر. ببینید اگه قراره فراموشش کنید خیلی خیلی بهتره که با اقتدار و حفظ سنگینی خودتون این کار رو بکنین نه بعد کوچیک شدت و احیانا ضربه خوردن، از موضع یه آدم مقتدر و کسی که قدر خودشو می دونه فراموشش کنین نه آدمی که خدای نکرده بعد کم محلی دیدن و تحقیر شدن...
دیشب تک رنگ زدین بعدش هم اس ام اس، من جای ایشون بودم بلافاصله می فهمیدم که تک زنگه به احتمال زیاد کار کی بوده، پس تا همین جا هم به نظرم ضعف نشون دادین و این به خصوص از طرف یه دختر خوب نیست، اصلا اصلا اصلا خوب نیست، تازه جواب هم که نداده دیگه بدتر...
حالا تازه با این شرایط و بازخوردی که دیدین می خواین زنگ هم بزنین؟ خودتونو کوچیک نکنین، در آینده از این رفتارها پشیمون می شین، زمانی که ابرای احساس کنار رفت، خودتون می فهمین چی میگم...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
اي خداااااا
پريماه جان خودت هم ميدوني كه قصد تو دونستن نتيجه سفر كاريو ....نيست تو فقط ميخواي سر حرف باز بشه....
عزيزم...گلم....جانم....اين ره كه تو ميروي به تركستان است....
چند بار ديگه ميخواي ردت كنه؟
چرا جوابتو نداد؟؟
بابا تو غرور نداري؟
چرا براي خودت احترام قائل نيستي؟
ميخواي خوردت كنه و بگه من از تو بدم مياد دست از سرم بردار؟بعدش افسردگي بگيري و بياي اينجا بنويسي كه اي مردم كمك من افسرده شدم!!!
عزيزكم اين اقا مايل به ازدواج با شما نيست...اين تاپيك با 29 پست هنوز نتونسته نظر شما رو حتي يه درجه هم تغيير بده...
شما كه ميخواي كار خودتو بكني ديگه چرا نظرسنجي ميكني؟؟
پست من و امديوار هم زمان شد...عذر ميخوام اگه تكراري شد...:72:
با فرض خوش بيني زياد اگه اين ازدواج سر بگيره هم اوني كه هر روز بايد كوتاه بياد و اين جمله رو "من نميخواستم خودت اويزون من بودي تا بگيرمت!!!"بشنوه شمايي...
يادت باشه با اين منت كشي هاي بچگانه داري راه اعتراض در زندگي اينده ات رو ميبندي....
خدا همه ما رو به راه راست هدايت كنه....:323:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پریماه
با اینکه به ازدواج با اون دیگه مثل ااون روزا فکرنمیکنم اما نمیخام رابطمو قطع کنم..یعنی یدفه نمیتونم فراموشش کنم..خیلی میخام بدونم سفرش چطور بوده ؟و نتیجه مثبت داشته یا نه و به هدف کاریش رسیده....اشکال داره زنگش بزنم؟
دقیقا به همین دلیل که می گی نمی خوام رابطمو قطع کنم ، یه دفعه نمی تونم فراموش کنم
باید این رابطه رو به طور کامل و از همین الان قطع کنی .
این رابطه هرچند کوتاه و معمولی ادامه داشته باشه فقط و فقط به احساسات شما بیشتر دامن میزنه و مطمئن باش هیچ کمکی به تو برای فراموش کردنش نمی کنه بلکه وابستگی احساسیت رو بیشتر می کنه
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام پریماه جان
می دونم که خیلی دوران سختی را داری می گذرانی ولی مقاوم باش.
دوست عزیزم من همیشه اعتقاد داشتم و دارم که یک پسر وقتی از یک دختر خوشش بیاید هیچ فرصتی را برای با او بودن از دست نمی دهد و به هیچ عنوان ریسک نمی کند.به اب و اتیش می زند و هزاران راه را برای رسیدن به آن دختر امتحان می کند و به هیچ عنوان حاضر نمی شود مرد دیگری در زندگی آن دختر وارد شود.ممکن است نتواند ولی همه ی راه های ممکن را امتحان می کند.
با توجه به صحبت هایی که بین شما رد و بدل شده است من فکر می کنم که این آقا خیلی محترمانه شما را رد کرده است.به نظر من به هیچ عنوان این کارت را ادامه نده چون دوست عزیزم بیشتر و بیشتر به احساساتت لطمه وارد میشه.
به نظر من نذار که ایشون کاملا با صراحت بهت بگه که شما رو نپسندیده(گرچه واضح گفته) و با این کارها شما ایشان را به سمتی سوق میدی که کاملا با صراحت این حرف را بهت بزنه و زمانی که ایشان این حرف را بزند شما بسیار از نظر احساسی آسیب می بینی.
پریماه عزیز خیلی وقت ها ما آدم ها اصرار به یک کار خاص یا یک فرد خاص داریم و خوشبختی را در داشتن آن می بینیم.اما ما تنها یک جزئی از آینده رو می بینم و از بالا و پایین های زندگی خبر نداریم.
من مطمئنم خیر و صلاحی در این مسئله ی شما است که بدین صورت جلو رفته است پس اصرار در خواسته ات نکن و رها کن و بگذار زمان همه چیز را حل کند.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
ممنون از آقای امیدوار-مهساجون -بارانو همه دوستای عزیزم که دارین کمکم میکنین.دیروز عصر یدفه بهم اس ام اس زد:سلام.شرمنده.خواستی صحبت کنیم شبی ساعت ده زنگ بزن.
دیشب ساعت 45/11 بهش اس ام اس زدم که بیدارین ولی جواب نداد ......
میدونین یه جورایی موضوع برام عجیبه.من یه حسی در اون احساس میکنم که نظرش نسبت به من منفی نیست.این یه حس کاملا درونیه...حالا جدا از همه اینا .من فقط منتظر عکس العمل از طرف اون بودمو هستم....بازم صبرمیکنم و اگه امروز نتیجه ای دریافت نکردم برای همیشه تمومش میکنم.اینو هم به خدا ..هم به خودم...هم به شما قول میدم.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
فکر کنم دوستان باتجربه تر باید الان جواب بدن، ولی به هر حال اگه قصد ازدواج داشت و جدی بود نمی گفت زنگ بزن، می گفت من بهت زنگ می زنم، اینم در نظر بگیر شاید تو اون تماس می خواسته چیزی رو بهت بگه که شاید ترجیح بدی نشنوی...
در مورد حست هم خوب همه کسانی که به هر شکلی درگیر این مسائل بودن، این حس رو دارن، کدوم درسته کدوم غلط، زمان ثابت می کنه. خود من هم با وجودی که تقریبا مطمئنم که کار از کار گذشته این حس رو اگه بخوام بهش پر و بال بدم، دارم، و دلایل زیادی هم دارم که تاییدش کنه، ولی خوب واقعیت چیز دیگه ای به نظر می رسه و زمان باید نشون بده چه حسی درست بوده. کار خوبی میکنی، منتظر عکس العمل بمون و اگه دیدی خبری نیست دیگه تمومش کن و برس به زندگیت... بهتره امروز برگشتن به زندگی رو شروع کنی تا مثلا چندین ماه دیگه با صرف هزینه روحی فراوون...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
انگار ما هر حرفي ميزنيم شما اصلا عين خيالت نيست...خيلي جالبه شما هميشه اينقدر به مشورت اهميت ميدي؟؟؟؟
ما اين همه خودمونو كشتيم كه بابا اين اقا داره محترمانه ردت ميكنه بازم ميگي يه حسي ميگه نسبت به من منفي نيست؟؟؟؟:316:
متاسفم احساس ميكنم ديگه توي اين تاپيك كاري از دست من بر نمياد...
موفق باشي...
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
SANA جان. عزیزم میفهمم چی میگی .قبول دارم اما من باید منطقی موضوعو واسه خودم حل کنم .هرکسی یه اخلاقی داره .شاید اگه محکم میگفت نه من الان راحت تر فراموشش کرده بودم و همه چی تموم شده بود.شاید باورنکنی اما مخصوصا منتظرم بگه نه ...و شاید دنیال فراهم کردن محیطی که این حرفر با قاطعیت بزنه ..من خودمو بهتر میشناسم ...واسه همین هست که خودمم دنبال فراهم کردن این موقعیت برای اون هستم که حرفشو بزنه....حالا با این وجود من روی قولی که دادم هستم..صبر و اگه خبری نشد تموم..ممنون از آقای امیدوار.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
شما الان دیگه میتونین با هم صحبت کنین و در این مرحله هستین راهکارتون هم به نظر من خیلی ساده است.
ازش بخواین بهتون راجع به ازدواج جواب قطعی بده و کار رو رسمی کنه (یعنی خونواده ها مطلع بشن) و برین واسه مقدمات خواستگاری و ... حالا اگر هم شرایط جور نیست ولی باید نیمه رسمی بشه....
حالا اگه اینکار رو کرد معلومه که نیتش خیره....
اگه من و من کرد و جواب مبهم داد و ... به عنوان یه پسر میگم که قصد ازدواج با شما رو نداره....
من اگه دختری رو واسه ازدواج در نظر بگیرم.....ولو اینکه نشناسمش به شکل جدی راجع به این موضوع باهاش صحبت میکنم ولو اینکه شرایطم هم جور نباشه باز راجع به جور کردن شرایط و موانع و ... صحبت میکنم....بهرحال قضیه رو جدی میگیرم....
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام پریماه
عزیز دلم برفرض که ایشون تمایل به ازدواج با شما دارن.این ایشون هستن که باید پیگیر باشن نه شما.غرور خودتونو زیر سوال نبرین.
اگه ایشون هم تمایلی داشته باشن ممکنه با این پیگیری های شما دچار تردید و حتی منصرف بشن
دختر خوب
شما ولش کن.میگی الان سخته رابطتو یهو باهاش قطع کنی:
اولا شما رابطه چندان جدی باهاش نداشتی که با قطعش دچار ناراحتی خاصی بشی
دوما:این در صورت ادامه این رابطه هست که کار رو مخصوصا برای شما سخت تر خواهد کرد.ادامه رابطه خیلی کار اشتباهیه
خانمی
آقایون بیشتر جذب خانمی میشن(البته واسه ازدواج) که باهاشون سنگین تر برخورد کنه.و اگه کسی دنبالشون بیفته حتی اگه حور العین بهشتی هم باشه ازش زیاد خوششون نمیاد و براش ارزشی قائل نمیشن.
پس برس به زندگی عادی خودت.ایشون هم اگه تمایلی داشته باشه خودش میاد طرفت.نیازی نیست پیگیر بشی ببینی قصد ازدواج داره یا نه.ذهنت رو هم درگیر این موضوع نکن.انگار همچین کسی نبوده.بیشتر از این خودتو پیشش کوچیک نکن.
من خودم که اینجا نشستم به شخصه از این موضوع بابت خانم بودنم احساس بدی بهم دست داد.چرا باید بیفتی دنبالش آخه؟:72::72::72:
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
من تا بحال دنبال هیچ پسری نرفتمو نخواهم رفت.......و خدمت خانم محترم که گفتن چرا باید بیفتی دنبالش عرض کنم من دنبالش نرفتم و اصلا بهشون ابراز علاقه نکردمو نخواهم کردددددددد..... صحبتای ما تابحال بیشتر در مورد کار بوده....همین.
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
سلام پریماه جون من همین امروز مشکلتو خوندم والان خیلی از دستت عصبانی هستم که چرا اینقدر خودتو کوچیک میکنی؟مگه عیب وایرادی داری ؟بخدا زنای بیوه ی زیادی رو هم میشناسم که نازشون 10برابر تو بوده از دستم ناراحت نشیا چون دارم خورد شدن تدریجیتو میبینم عصبی هستم بسه دیگه چرا اینقدر به خودت امید الکی میدی؟برای کسی بمیر که برات تب کنه،تو اصلا از کجا میدونی که اون واقعا رفته بود چین اون خواست توی این موقعیت تنهات بذاره تا راحتتر تصمیمتو بگیری تو همه ی چیزهایی که به عین داری میبینی رو گذاشتی کنارو به اون %1 احتمال قلبیت اهمیت میدی؟اینکه اون گفته هرچی خدابخواد؟چرا نگفته هر چی خودمون و خدا بخوایم؟الان باز میگی چون خدا رو خیلی قبول داره آره؟بسه دیگه دختر خوب نذار اون به خاطر ترحم و احساسات تو بیاد طرفت این هیچ ارزشی نداره من اگر جای تو بودم اگر خودشم میومد سراغم دیگه سراغش نمیرفتم،بازم صلاح کار خویش خسروان داند، ما گفتیم
-
RE: باید چیکار کنم؟از وقتی برای اولین بار دیدمش...کمکم کنید
فکر کنم دیگه بسه، قبول کرده دیگه این قدر دعواش نکنین بنده خدا رو :)