+تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
سلام....
می شه لطف کنید راهنمایی کنید چطور یه دختر می تونه از یه پسر تقاضای ازدواج کنه؟؟
البته خودم قبلا سعی کردم و کارمو فکر می کنم حسابی خراب کردم.... هیچ راه ارتباطی تقریبا واسم نمونده با اون پسر.... جز دوستای مشترکی که داریم....
چون فرموده بودین که نباید اینجا خیلی حرفای خصوصی زده بشه ،بیشتر توضیح نمی دم.
ممنون می شم کلی جواب ندین، به راهنمایی هایی که بتونم در دنیای غیر مجازی اجراشون کنم واقعا نیاز دارم....
تشکر می کنم....
همگی شاداب باشید.
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
من یه بار در معرض همچین خواستگاری قرار گرفتم البته طرف حساب شده عمل کرد و ضمن اینکه به طور واضح فهماند که قصدش چیه ... راه واس گریز هم گذاشت....واسه همین به شما هم توصیه میکنم که در وهله اول اینکارو مستقیم نکنین (نظر شخصی به عنوان یه پسر) بهرحال من ردش کردم (خیلی محترمانه و مثل خودش تقریبا در لفافه)...که دو دلیل داشت: 1) خیلی غیرمنتظره بود خواستگاریش 2) خودم توی یه رابطه بودم (یعنی داشتم میرفتم)
اینه که به شما هم توصیه میکنم که تا حد امکان صبر کنین و دوم اینکه سعی کنین اون از شما خواستگاری کنه ... بهرحال میتونین این علاقه رو به شکل غیر مستقیم نشون بدین. البته به نظر من پسر ها در مقابل این سیگنالهای دخترا خیلی خنگن... در واقع خانمها بعضا علامتهاشونو خیلی میپیچونن که توسط سیستم احساسی آقایون نمیتونه درست هضم شه... یا حتی متوجه نمیشن.... یا اگه بشن فکر میکن توهم زدند...
بهرحال امیدوارم یکی از روانشانسان سایت بهتون کمک کنه... فعلا منتظر باشین....
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
به نظر من به یکی از همون دوستای مشترک بگین که قضیه آشناییتونو مطرح کنن که خودتونم مستقیم نگفته باشین اینطوری اگه جواب این پسر مثبت نباشه
شما هم کمتر اذیت میشید و غرورتونم نمی شکنه
:72:
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
خوب من متاسفانه یه بار کارو خراب کردم وکاملا مستقیم بهش گفتم.... و اینکه ایشون به من جواب رد دادن..... واقعیت اینه که ما تقریبا یه مدت کوتاه با هم دوست بودیم ولی چون من از دوستی های احساسی و بی مفهوم خوشم نمی آد ،به ایشون گفتم اگه قصدش ازدواج نیست دوستی رو ادامه ندیم و ایشون هم گفتن نه و خداحافظی کردیم....
ولی حقیقت اینه که واقعا مناسب ازدواج با بنده هستن، متاسفانه اخلاق خاصی دارم که کلا نمی تونم با کسی صمیمی شم ،از لحاظ اینکه راحت نمی تونم درد دل کنم و همه ی مشکلاتم رو تنهایی حل می کنم، نه دوست دختر صمیمی دارم و نه با خونوادم یا دوست پسری.... ایشون واقعا از نظر روانشناسی بالا هستن در همه موقعیت ها دقیقا همون کاری رو که نیاز دارم طرف مقابلم انجام بده ،انجام می دادن... درک بسیار بالایی داشتن از موقعیت ها و مسئولیت پذیریشون هم فراتر از یه دوست بود.... حتی بعد اینکه دوستیمون و تموم کردیم همون حس مسئولیت رو داشتن و در مشکلاتم کمک کردن....
ممنون میشم اگه نگین منتظر باش کسی بهتر از اون پیدا می شه.... چون یه چیزی رو مطمئنم و اون اینه که همیشه احساس خوشبختی رو دارم-- انشالا-- یعنی با هر کسی ازدواج کنم خوشبخت میشم.... ولی از اینکه واسه زندگیم و چیزی که میخوام تلاش نکنم واقعا بدم می یاد و اصلا اینو صحیح نمی دونم....
اینو بگم که نتیجش واسم مهم نیست چوم مطمئنا اگه اومد طرفم و خانوادم قبولش نکردن مطمئنا باهاش ازدواج نمی کنم ولی اینکه به خاطر بی خیالی خودم باهاش ازدواج نکنم از لحاظ روحی روم تاثیر می ذاره که کاش تلاشمو می کردم و این حسرت تو دلم-- حتی شاید بی دلیل-- باقی میمونه....
متشکرم
همگی شاداب باشید
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
دوست عزیز
در واقع شما راهنمایی می خواهید که چطور فرد را متقاعد کنید که با شما ازدواج کند ، و الا شما با حرفی که زدید منظورتون رو از ادامه رابطه که بهتره ازدواج باشه رسونده اید و ایشون هم جواب رد داده اند ، یعنی اعلام کرده اند که قصد ازدواج با شما را ندارند .
البته بنده حرفهایی در خصوص خواستگاری دختر از پسر ، آری یا نه ، دارم ، که در این مورد به خصوص این حرفها به کار شما نمیاد چون شما موضوع را مطرح کرده اید و جواب رد هم شنیده اید . ( یکی از پیامدهای خواستگاری کردن یک دختر از پسر همینه ، که برای پسر چندان خوشایند و دلچسب نیست و آن دختر ظریفه ای که پسر دلش می خواسته قالب یک مرد را گرفته و اقدام به خواستگاری نموده و لذا حالت دختر ظریفه ای که پسری را با مطلوب بودنش و مورد خواستگاری واقع شدنش را ندارد . البته استثناء هایی هم داریم که شده و بد هم نشده اما ماروی استثناها سرمایه گذاری نمی کنیم .
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
سلام:72::
به تالار همدردی خوش آمدید...
دوست عزیز من هم در تایید سخنان دوستان بیان می کنم که از نظر من هم اقدام مجدد شما برای خواستگاری اصلا صحیح نیست..به همان دلیل که فرشته جان زیبا مطرح کردند اقایون اصلا تمایلی ندارند که از طرف خانم ها ازشون خواستگاری بشه و چه بسا حتی طرف مقابل رو دوست داشته باشند تا حدی ولی با این حرکت دختر اون هم به صورت مستقیم که شما ابراز کردید معمولا احساس منفی درشون ایجاد می شه..مثلا همسر خود من هم چون تیپ و ظاهر خوبی داره و تو پزشکی هم این چیزها کم نیست چند باری این تجربه رو حتی وقتی حلقه من هم دستش بوده داشته و همیشه بیان می کنه اصلا از این افراد احساس خوبی اون موقع که مجرد بوده خوشش نمی آمده ..نه اینکه شما با اینکار خدای نکرده قصد خاصی داشتید نه..این خاصیت پسرهاست..منم آن زمان ها فکر می کردم چرا خانم ها حق انتخاب ندارند و باید انتخاب شوند و همین حس شما که اگر کسی رو دوست داری نمی شد بهش بگی..این خاصیت جامعه ماست و خوشبختانه حالا فهمیدم خیلی هم خوبه ..و پسرها به خاطر همین تربیت اجتماعی چندان از این عمل خانم ها خوششون نمی آید..
یادمه یکبار یکی از خواستگارای خود من وقتی از من جواب رد شنید گفت من فلان دختر و بهمان دختر ازم خواستگاری کردن گفتم نه اونوقت شما انقدر راحت منو رد می کنید؟!!! منظورم از گفتن این تجربه اینه که گاها نه همیشه برخی پسرها از این موقعیت که دختران ازشون خواستگاری می کنند جز ویژگی های مثبت خود می گذارند و غرور کاذب پیدا می کنند..متاسفانه...
برای همین منم تاکید به عدم تکرار درخواستتون دارم علی رغم اینکه درک می کنم هدف شما صحیح است و ایشون رو مناسب خودتون می دانید ولی خب برخی چیزها اثرات مخربی روی برخی پسران جامعه ما دارد..و حتی خانواده هایشان اگر بفهمند نظرشان نسبت به ان خانم مثبت نخواهد بود....
بازم یاد پسری افتادم از همکلاسیام که همین ویژگی که شما از این اقا محترم گفتید داشت..یادمه یک بار خودش بیان می کرد که از 70 تا دختر کلاس 60 تا عاشقشن!!! می بینید چه غروری داشت و من خودم باور کن وقتی 2 تا خانم ازش خواستگاری به قصد شناخت کردند کنارش با دوستم بودم ..باورت میشه که تا رفتند گفت می بینید ..!! من اصلا وقت ندارم به اینا فکر کنم ولی اینا چی از من می خوان و این در حالی بود که این آقا خیلی به همه بچه های کلاس می رسید و بدون چشمداشت کمک می کرد به همه و این تو ذاتش بود نه به قصدی..ولی برخی خانم ها این طور فکر می کردند و یکیشون که خیلی پافشاری می کرد انقدر بدجور تو کلاس شده بود که حد نداشت..و آخرش اون خانم ازدواج کرد در حالی که به خاطر چندین بار رد شدنش بسیار ضربه خورده بود..آخرش هم یادمه این پسر انقدر مغرور بود که می گفت من شدم یک بت که خانم ها دورم طواف می کنند!!! باورت میشه چطور به نفع خودش استفاده کرد؟و یادمه از اون روز سال 2 بودیم من و دوستام حتی جواب سلامشم نمی دادیم چون دچار توهم شدید شده بود که خیلی کارش درسته ..و نهایت سال 5 هیچکس حاضر نبود زنش بشه بسکه مغرور بود!!!!
خب در این ماجرا هم ضربه های یک خانم را گفتم هم ضربه هایی که متوجه اقا شد...
پس من البته از منظر تجربیات خودم و صرفا طی یک نظر شخصی معتقدم بهتره این کارو تکرار نکنی و شخصیت و منش و اصل ناز کردن رو انجام بدی و صبر کنی تا قسمت شما هم از راه برسه که خواهد رسید....
موفق باشی..
سارا:72:
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
تشکر می کنم از همه ی دوستان.....
بنده فکر نمی کنم کارم اشتباه بوده.... چون ایشون یه رابطه ی دوستی ِ بی نتتیجه رو شروع کرده بودن --با اینکه بسیار سالم و محترمانه بود ولی به هر حال از ابتدا گفته بودن کلا قصد ازدواج ندارن و رابطه ی بی نتتیجه یی به نظر می رسید.... و فکر می کنم حتما باید تموم می کردم این رابطه رو.... و بنده هم به این نحو تموم کردم که اگر قصد ازدواج ندارن دلیلی به ادامه ی دوستی نمی بینم ....
نحوه ی خواستگاری بنده از ایشون این بوده....
به یه چی معتقدم و اون قدرت ذهن و عشقه...... مطمئنم اگه کسی بلد باشه با استفاده از این دو قدرت می تونه هر چیزی رو به سمت خودش جذب کنه.... بنده بلد نبودم و نیستم به خوبی از این دو استفاده کنم.... نحوه ی کاربرد و استفاده رو می خوام یاد بگیرم....
شاید صبرم کم بوده.. چون یه چند ماه بر اساس قانون جاذبه و کتاب راز زندگی کردم... راستش تقریبا همه ی زندگیم چه درسی ،روحی و مالی بهتر شد جز این مورد.... و دیگه ولش کردم...
و بگم که من یه سال تموم اصلا به فکرش نبودم... ولی به خاطر اینکه 3پیشنهاد ازدواجی که داشتم و می دیدم نمی خوامشون به خاطر اینکه بلد نبودن از لحاظ روانشناسی تو هر موقعیتی چه کار کنن به این فکر افتادم که اشتباهه دست رو دست بذارم و بذارم ببینم کی قسمتم میشه........ ولی نمی خوام مستقیما بگم...
از توجه دوستان بی نهایت سپاس گذارم....
همگی شاداب باشید
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ma_da
تشکر می کنم از همه ی دوستان.....
بنده فکر نمی کنم کارم اشتباه بوده.... چون ایشون یه رابطه ی دوستی ِ بی نتتیجه رو شروع کرده بودن --با اینکه بسیار سالم و محترمانه بود ولی به هر حال از ابتدا گفته بودن کلا قصد ازدواج ندارن و رابطه ی بی نتتیجه یی به نظر می رسید.... و فکر می کنم حتما باید تموم می کردم این رابطه رو.... و بنده هم به این نحو تموم کردم که اگر قصد ازدواج ندارن دلیلی به ادامه ی دوستی نمی بینم ....
این کار شما که بسیار عاقلانه بوده و تحسین برانگیزه که نمی خواستی رابطه را بدون این که آینده روشنی داشته باشه ادامه بدی . اساساً برقراری رابطه ای که قصد ازدواج در آن نیست غلطه ، ورابطه ای که قصد ازدواج در آن مطرح است بدون راهنمایی و کمک هدایت گرانه بزرگترای خانواده ، ادامه اش خطاست .
ایشان از همان ابتدای رابطه اعلام داشته که قصد ازدواج نداره . حتی اگر چنین نگفته بود به شما توصیه نمی شد ( خودتان ) از ایشان خواستگاری کنید چه رسد به این که ایشان اعلام موضع کرده است .
شاید شما را اینگونه درست درک کرده باشم . که ایشان را فرد مناسب خود می دانید ، و مایلید راهنمایی شوید که چطور وی را به سوی خود جذب کنید ؟ در این صورت ، این خواستگاری نمیشود و مقوله ای دیگر است .
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
سلام،
شما، اولین اشتباهتون، خواستگاری اولتون به صورت مستقیم بوده، و اشتباه بزرگترتون تکرار اشتباهه اول خواهد بود...
در حقیقت، با همان اشتباه اول، اگر هم شانسی برای جدی کردن این رابطه وجود داشته، از بین بردین! و با اشتباه دوم، این شانس رو به زیر صفر میرسونین...
در حقیقت، در دید این پسر ارزش انسانی خودتون رو هم زیر سوال میبرین...
جدا از این مساله که با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما این مساله، همونطور که دوستان اشاره کردن، باعث غرور کاذب برای پسرها میشه، که البته فرد به فرد فرق میکنه، اما نمیشه کتمانش کرد،
از دیدگاه پسری که چند باری تجربه مشابهی رو داشته، این کار، میتونم به جرات بگم، ارزش یک خانوم رو، در دید یک پسر به کمتر از نصف میرسونه!
یعنی، ممکنه، این پسر واقعا دختری رو برای ازدواج بخواد یا حتی در حال فکر کردن بهش باشه ، اما یک دختر به دلیل عجلهٔ بیش از اندازه و مطرح کردن این پیشنهاد، شانس هر گونه رابطه جدی رو از خودش میگیره!
چرا که، تصور پسر، در مورد این خانوم کاملاً تغییر میکنه، و در حقیقت، شخصیت و بتی که پسر از این دختر در ذهن خودش ساخته خورد میشه!:300:
و این خانوم، دیگر هیچ ارزشی برای این پسر نخواهد داشت، چون از نظر این پسر، این خانوم، همیشه نقد خواهد بود...:160:
حالا اینکه، اگه این پسر به هر دلیلی، به این کار با عکسالعمل مثبت پاسخ بده، در آینده این خانوم چه چالشهایی رو به خاطر این اشتباه باید تحمل کنه، صرف نظر میکنیم...
بنابرین به طور خلاصه:
برای یک خانوم، خواستگاری مستقیم از یک پسر، بدترین کار ممکن در یک رابطه خواهد بود، چرا که شانس جدی شدن رابطه را برای همیشه از او میگیرد...
شک نکنین، اگر پسری نظر مثبتی در مورد ازدواج با شما داشته باشه، زمانی که مناسب ببینه، حتما پیشنهادش رو مطرح میکنه!:303:
اگر هم نداشته باشه، نداره، یعنی هیچ تفاوتی نمیکنه چه شما خواستگاری کنین چه نکنین، بنابرین شما با این کار فقط خودتون رو خورد میکنین!
موفق باشین،:72:
کامران
پینوشت:
دوست دارم، از این فرصت استفاده کنم و امروز رو به همه خانومهای تالار صمیمانه تبریک بگم،
اصولاً زن ها، در هر جایگاهی، چه همسر، چه مادر، همیشه مظهر، عشق، پاکی و محبت بودن...
اسمی از کسی نمیارم، چون میترسم، اسمی رو از قلم بندازم...:303:
برای همتون، بهترینها رو آرزو دارم و از خداوند برای همتون شادی و خوشبختی درونی و پایدار میخوام،
روزتون مبارک،
شاد و خوشبخت باشید...:72::72::72:
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ma_da
شاید صبرم کم بوده.. چون یه چند ماه بر اساس قانون جاذبه و کتاب راز زندگی کردم... راستش تقریبا همه ی زندگیم چه درسی ،روحی و مالی بهتر شد جز این مورد.... و دیگه ولش کردم...
دوست عزیزم..
حرف شما درسته و منم شما رو تحسین می کنم که رابطه بی مفهوم را آنقدر با جرات ترک کردید و از وابستگی احتمالی نترسیدید..افرین...
همین نشان میده که ما با خانم بسیار با شخصیتی در حال صحبت هستیم..احسنت
پس الان چون بحث جاذبه مثبت و کتاب راز وسط اومد بحث به قول فرشته جون تغییر می کنه..
در ضمن یک نکته ..شما که از ایشان خواستگاری نکرده اید؟به نظر من این حرف که شما بیان کرده اید اصلا خواستگاری نبوده است چون شما فقط قصد داشتید تکلیف رابطه تان معلوم شود و این به نظر من خواستگاری نیست..خواستگاری از نظر من یعنی اینکه شما برید بگید به شما مثلا علاقه مندم و یا بیاید در رابطه با ازدواج حرف بزنیم..شما فقط گفتید تکلیف رابطه رو معلوم کن و ایشان حرف اولشو دوباره تکرار کرده و رابطه قطع شده ..درسته؟پس این اصلا خواستگاری از طرف شما نبوده فقط تعیین هدف رابطه بوده به قصد معلوم کردن وضعیت خود این به نظر من خواستگاری نیست...تعیین تکلیف رابطه هست..چون تو خواستگاری جور دیگه باید صحبت بشه...
حالا دوست عزیز برای ما اگر ممکنه بگو چطور با این فرد رابطه دوستی ایجاد شد؟از طرف کی بود؟
چرا شما وقتی می دانستید ایشان قصد ازدواج ندارند رابطه دوستی آغاز کردید؟
آیا منظورتون از دوستی رابطه ساده در حد هم کلاسی یا هم دانشگاهیست در حیطه مسائل درسی یا فراتر؟
ارتباط در چه حد بوده؟
کمی با حفظ حریم خصوصی خود مطلب رو باز کنید از اون اقا اطلاعاتی از ویژگیهاشون بدید تا بشه گفت چه راهی بهتره و بتونیم کمک کنیم...
منتظرم..
سارا:72:
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
از لطف و توجه همه ی دوستان تشکر می کنم....
بله فکر میکنم صحیح تر این بود که بگم چطور جذب بنده بشن....
فکر می کردم از حوصله ی عزیزان خارج باشه که کاملا توضیح بدم....
دوستیمون به خواست ایشون شروع شد.... و نه به عنوان یه دوستی احساسی... چون ایشون اطلاع داشتن من با پسرهایی دوست هستم که خیلی ساده و بی هیچ احساسی هر از گاهی با هم حرف می زنیم یا در حدی که فقط تولد و عیدی به هم تبریک بگیم.... و بعد اینکه می دونستن هم که به هیچ وجه با پسری تنها نمیرم بیرون به خاطر اینکه کاری رو که نتونم به خونوادم بگه قاعدتا اشتباهه -- حتی اگه از نظر خودم درست باشه---
ایشون 2سال قبل از دوستی با من عاشق دختری بودن و واسه من درد دل می کردن و من راهنمایی شون می کردم و می گفتم که نباید تلاشتو تموم کنی و دست رو دست بذاری و ... دوستی ِ عادی این جوری شروع شد... تا روز ولنتاین من یه بار به خودم اجازه ندادم به ایشون بگم دوست دارم-- با اینکه ایشون ابراز احساسات می کرد-- چون می گفتم کسی رو دوست داره و خیانت به عشقی که داره....
ولنتاین هم خود ایشون صبح ساعت 6 تبریک گفتن.... و من فکر کردم شاید واقعا اونو فراموش کردن و به من دل بستن..... چوم مهم ترین چیزی رو که دیدم آقایون خوششون میاد خلاقیته تو هدیه است... با اینکه اصلا کار دخترونه بلد نبودم D: خودم واسشون عروسک درست کردم....
هم دیگر و می دیدیم ولی واسه مشکلات مالی به اینکه تو اتوبوس واحد بشینیم یه مسیری رو با هم باشیم راضی بودیم... یا اس ام اس هم نمی زدیم و فقط زمانی که نت بودیم تک زنگ می زدیم که با هم چت کنیم اینا رو گفتم که بدونین تقریبا مثل دو نامزد که مجبورن واسه ازدواج سختی هایی رو تحمل کنن ... تقریبا همش این سختی ها رو تحمل کردیم.... که من تو هیچ gf bf های اطرافم ندیدم چون اگه قصد یه دوستی دو روزه باشه دلیی نداره همون دو روز هم به سختی بگذره.....
قبل عید باز صحبت از عشق قدیمیشون شد و من متوجه شدم اونو فراموش نکرده پس نباید قاعدتا الان هم به فکر ازدواج باشه... من هم به ایشون گفتم واسه ازدواج... ایشون هم گفتن نه و ما تو عید تموم کردیم..... و من راحت فراموششون کردم و اصلا علاقه ی آنچنانی هنوز بشون پیدا نکرده بودم... ولی بعد عید باز ایشون به عنوان همون دوست عادی اولیه رابطه رو ادامه دادن تا اینکه برای من مشکلی پیش اومد که تقریا یه ماه تِموم هر شب خواب آشفته می دیدم و می پریدم از خواب چند بار در شب...... ولی با اینکه ایشون قاعدتا هیچ مسئولیتی در قبال من نداشتن هر شب همه دفعات از خواب بیداشون می کردم بام حرف می زدن تا آروم شم و یه بارم نه شکایت کردن بعلاوه بیش تر از قبل واسشون مهم شده بودم....
تو اون مدت از لحاظ روحی هم انقدر بد بودم که با هیچ کی نمی تونستم حتی یه کلمه حرف بزنم و انقدر ایشون جالب منو از اون حالت روحی خارج کردن که خودم هنوز نفهمیدم چطور تموم شد.... ولی خب بعدش به من گفتن باید دیگه رو پا خودت وایسی و الان دیگه حالت خوبه و نباید ضعف از خودت نشون بدی و این بار ایشون گفتن تموم کنیم که دیگه رو پا خودت وایسی.... و من هم چون می دونستم قصد ازدواج ندارن قبول کردم..... الته این بار به خواست من اون دوستی عادی اولیه رو ادامه ندادیم....
واسه مسئولیت پذیری بالا و درک بالاشون از موقعیت ها و از خود گذشتگیشون دوست دارم با ایشون ازدواج کنم.... هر چند بگم که کلا شخصیتشون اینه و مطمئنم واسه gf بعدی هم دقیقا همینجوری رفتار میکنه....
به تمام معنا خسته نباشین....
همگی شاداب باشید
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
نمیخوام بگم لزوما اینطوری هستن ایشون.... ولی امان از پسرای جذاب و با اعتماد به نفس و باگوش و حرف خوب زن:311:
بخصوص وقتی استعدادشونو بدونن اونوقت غریزه فطری تنوع طلبی گل میکنه:310: هیچ قضاوتی ندارم ولی طبق تجربه من:305: پسرای این تیپی این خصلت رو هم دارن : مثل ماهی سر میخورن:305: و هرچه بیشتر سرمیخورن به خاطر تجاربی که کسب میکنن بیشتر و راحتتر لیز میخورن:311:
اما یه نکته که اینو واقعا تجربه کردم حدود 1.5 بار (الان که فکرشو میکنم میبینم نه 3 بار بوده یکی هم موقع بچگی : راهنمائی) و اون اینکه:
عاشق میشی.....فکر میکنی خودشه.....بدون اون حتی نفس کشیدن هم سخته.....به گلوت فشار میاد.......ولی وقتی راهی برای رسیدن نیست یا یه مدت میگذره...........وقتی به عقب نگاه میکنی....میبینی رها شدی:310: .... به قول معتادا: پاک پاکی:82:
در مورد خود من راجع به عشق اولیم..... (توی آشناها بود یه جورائی یه فامیل دور) .... حالا میبینم که ازش متنفرم:311: عمرا طرف همچون تیپ زنی برم.....
در مورد عشق دومی که اصولا مطرح نشد و نیومده رفت.... میبینم که کاملا رها شدم ازش .... دیگه بهش فکر نمیکنم....هرچند هنوز به نظرم دختر خوبی بود و براش بهترینا رو آرزو میکنم.....جالب اینکه سومی از خیلی جهات عکس دومی بود:
مثلا دومی یه نمه تریپ دپرس بود: خیلی شاد نبود.....بلند قد بود.....احساساتشو زیاد بروز نمیداد......درسخون بود.....راحت تحت تاثیر قرار نمیگرفت....
حالا سومی: شاد و شنگول.............قد متوسط............آخر حس زنانگی وبروز احساسات......نه چندان درسخون: در واقع تریپ خرخون.......و تاثیرپذیر.......
نمیدونم شاید خودم تغییر کردم (انسان پویاست).... با این سومی هم بالا پائین داشتم............اوایل جدی نبود........بعد یه کم جدی شد...........بعد تعطیلات عید و مشغولیتاش کمک کرد فراموشش کنم..........اواسط بهار دوباره عشقش برگشت.......و الان تقریبا دیگه رها هستم.....
اینارو واسه این گفتم که فارغ از اینکه جذبش کنین یا نکنین باید از خودتون لذت ببرین و 100 درصد مطمئن باشین معشوقتون بهترین نیست و لزوما آخریش نیست....100 درصد مطمئن باشید.
من این شعر سیاوش کسرائی رو خیلی دوست دارم:
زندگی زیباست...
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست....
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست....
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست!
راجع به قانون جذب: متاسفانه من با جزئیات این قانون که سروصدای زیادی به پا کرد مخالفم...کلیاتش شاید درست باشه ولی من فهمیدم که اگر به چیزی خیلی زیاد فکر کنم...نتیجه عکس میده .... مهمترین چیز تمرکز روی پروسه است ... هدف فقط یکبار و در ابتدا یا به تناوب چک میشه....سعی کنید از پروسه (که بخش مهمیش شامل خودتون میشه) لذت ببرین
موفق باشین.:72:
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
ممنون از راهنماییتون... منم که عاشقش نیستم به خدا..... می گم زیادی توجه می کنه و درک می کنه اخلاق زن ها رو...... آخه دیدم مردا اکثرا متوجه نمی شن اخلاق و روحیاتشونو...... البته خیلی ها به من گفتن این واسه اینه که احتمالا این آقا قبلا باخیلی ها ارتباط داشته... ولی حقیقتا اگه بدونم شوهرم قبلا با کسایی در ارتباط بوده ولی الان فقط با خودمه و از اونا درس گرفته که واسه زندگیمون به کار می بره؛کلی تشویقش می کنم که بره با 100 نفر دوست شه قبل ازدواج...D: D: D:
امتحانام از دیروز شروع شدن.... تا دو هفته ی دیگه به احتمال زیاد نمیام .... واسم دعا کنید...
شاداب باشید
RE: تقاضای ازدواج دختر از پسر؟؟؟؟
بله این آقایون به خاطر تجربیاتی که کسب کردن برخلاف خیلی از اقایون که میگن هیچوقت زنها رو نشناختم...میگن زنا خیلی ساده اند و زود....
مشکل اینه که هرچی ازین جهت باتجربه تر میشیم:
1)راضی کردنمون سختتره
2)تحملمون در مقابل کاستی ها کمتره چون این بیرون ماهی های زیادی توی اقیانوس هست و ماهیگیر ماهر هم....
سختی کار اینه که بتونیم طرفمون (چه زن و چه مرد) رو خوب بشناسیم و تمیز بدیم: یعنی با بصیرت جلو بریم.....