سلام اگر خانواده مجبورت کنند که با کسی که دو مقطع تحصیلی از تو پایین ترست ازدواج کنی فقط به این دلیل که تو سنت بالاست و ممکن است دیگر موقعیت برایت پیش نیاید چه باید بکنی ؟ بنده 28 سال دارم استخدام دولت هستم و فوق دارم .
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام اگر خانواده مجبورت کنند که با کسی که دو مقطع تحصیلی از تو پایین ترست ازدواج کنی فقط به این دلیل که تو سنت بالاست و ممکن است دیگر موقعیت برایت پیش نیاید چه باید بکنی ؟ بنده 28 سال دارم استخدام دولت هستم و فوق دارم .
صبا جان اختلاف سطح تحصیلی واقعا ضامن خوشبختی با بدبختی نیست...من کسی رو سراغ دارم که خودش فوق لیسانس داره وشوهرش دیپلم و زندگی بسیار بسیار خوبی رو دارن...اگه همه شرایط خوبه و تنها ایرادتون اینه فکر میکنم جا داره بیشتر فکر کنین ولی اگه احساس میکنین که ازدواج با این شخص داره بهتون تحمیل میشه و هیچ وقت نمیتونین با این موضوع کنار بیاین و از ازدواج با ایشون پشیمون میشین به خدا توکل کنین و منتظر شانسهای بعدی باشید
ایشوت کارمند یک شرکت خصوصی هستند و بنده دولتی نمی گم من بالاترم ابدا ولی از چند تا از اساتید مثل استاد دهنوی شنیدم که گفتن "پسر باید به جز از نظر زیبایی ار همه نظر بالاتر باشه". چه کنم با این شرایط در ضمن بنده یک عیب نیز دارم و شاید این علت عدم پسندیده شدن بنده باشه توسط کسانی که از من بالاترن و یا مثل من هستند و آن قد بسیار کوتاه من هست .حدود 150 سانتی متر .چه کنم به خاطر این عیب از ملاک تحصیل و شغل مطمئن بگذرم .واقعا از طرف خانواده ام تحت فشارم.
سلام صبا جان،
بنظر من يه مقدار بيشتر وقت بذار باهاش صحبت كن چون فهم و شعور بيشتر از تحصيلات اهميت داره ولي بازم ميگم تحصيلات جايگاه خودش رو داره مخصوصا براي مرد!!!! تحصيلات بالاتر در موقعيت شغلي مرد تأثير داره و موفقيتشو بالا ميبره مخصوصا پسرايي كه در ارگانهاي دولتي مشغول بكار هستند .
خودم ليسانس دارم ولي به شخصه دوس دارم تحصيلات همسرم حداقل هم سطح خودم و بالاتر باشه و خيلي موردها بهم پيشنهاد ميكنن كه فوق ديپلم و وقتي ميگم تحصيلات برام مهمه بلافاصله همه بهم ميگه چقدر سخت ميگيري شخصيت مهمتره تا تحصيلات هيچ كس كامل نيست يكم كوتاه بيا و ... ولي پيش خودم فكر ميكنم كه خب من اگه اول رابطه از تحصيلات اين شخص بگذرم بايد بقيه شرايطش مطلوب من باشه كه مسئله تحصيل برام هضم بشه مثلاً اخلاقش- خانوادش- تا حدي ظاهر و ... خوب باشه و اگه بعدها اينها هم ايده آل نباشه خيلي بد ميشه !!!!
ولي در هر حال پيشنهاد ميدم يكي دو جلسه باهاش صحبت كن اگه كوچكترين ترديدي پيدا كردي جواب رد بده...
يه نكته ديگه هم كه بهت بگم اينه كه اصلا توجهي به حرفها و تعريفهاي مردم نداشته باش كه پسر خوبيه ... خودت بشناس و بس... اينو من تجربه كردم...
سلام صبای عزیز
اول بشین در خلوت خودت و در آرامش به معیارهایت برای ازدواج فکر کن.
بعد
بشین یه لیست از اون چیزهایی که برات معیار هستن و تو از زندگی آیندت انتظار داری بنویس
بعد
بشین اونها رو اولویت بندی کن اول اونهایی رو در نظر بگیر که تو رو در آینده خوشحال تر میکنه و میدونی که احساس رضایتمندی بیشتری به تو خواهد داد.
بعد ببین چند درصد به خواسته هات نزدیکتره
ببین برای مثال ممکنه یک نفر قیافه . ظاهر براش خیلی مهم باشه اما به خاطر صلاحدید دیگران این موضوع رو ندید بگیره اما بعد میبینه که این مورد همیشه اون رو آزار میده.
ببین چی میخوای؟
اگه بیش از نیمی به خواسته هات نزدیکتر بود میتونی قدم بعدی رو برای شناخت بیشتر برداری و او را بیشتر بشناسی و توی ترازوی عقل و احساست سبک و سنگین کنی.
سلام صبا جان خوشحالم باهات اشنا شدم،عزيزم من متاهلم و از ديد يه متاهل که بارها و بارها مشکلم رو تو تالار مطرح کردم و درگير شدم عزيزم يه توصيه خواهرانه بهت ميکنم،من نه بهت پيشنهاد ميکنم که رو اين بعد زياد مانور بدي يا نه بي خيالش بشي همونطور که دوستان گفتن منم موافقم تا ببيني چه جور فرديه و خودت تا چه حد فکر ميکني بعدا برات مهم خواهد شد و اگه يه خواستگاري مياد و دچار ترديد براي جواب دادن ميشي ميدونم سخته ولي تو رو خدا سعي کن بيشتر از روي عقل تصميم بگيري نه احساسات منظورم اينه که همه جوانب رو خوب بسنج و بعد به يه نتيجه قطعي برس،هيچ کس بدون عيب نيست اينو مطمئنم ولي چيزي که هست بايد ببيني چي ها برات تو اولويته و اگه همسر آينده ات يه سري چيزها رو نداره آيا حاضري بخاطر اينکه که اولويتهاي مهم و اساسي که تو ذهنته و داره رو بخاطر اولويتهاي ديگه که از اهميت کمتري برخوردارن قبول کني و مواظب باش خطا نري و ممکنه يه چيزي برات مهم نباشه ولي بعد ازدواج برات مهم بشه،مثلا براي من مهم نبود که شوهرم نسبت به زنگ زدن و احوالپرسي من حساس باشه يا نه ولي الان ميبينم اگه اينکار رو نکنم و از هم تو وقت اداري از هم خبر نگيريم ناراحت ميشه و فکر ميکنه من ديگه برام عادي شده که متاهل شدم و ديگه بهش توجه ندارم و گاهي وقتها حس ميکنم من بايد دائم اونو در جريان کارام بذارم و تحت نظرش باشم و اين حس منو ناراحت ميکنه، سعي کن اگه شد اگه يه روز فکر کردي همسر مناسبت رو پيدا کردي راجع به همه چيز باهاش صحبت کرده باشي و کاملا شناخته باشيش و اگه ميتوني سعي کن باهاش مشاوره هم اخر سر بري تا بيشتر از خصوصيات هم آشنايي پيدا کنينن کاري که من نکردم و فکر ميکردم از روي تصميم گرفتم ولي من هم بيشتر اسير احساسات بودم تا عقل و خودم نميدونستم.
موفق و خوشبخت باشي خواهر عزيزم:43::43::43::227::227:
اينم بگم هيچ وقت هيچ وقت از روي اجبار با کسي ازدواج نکن يا اينکه ترس از اين باشه که ممکنه ديگه از اين موقعيت پيش نياد، به نظر من مجرد موندن با وجود حرف مردم خيلي بهتره تا آدم عجولانه تصميم بگيره و بعد مجبور بشه بخاطر همون مردم تحمل کنه و عذاب بکشه و يا اينکه خدايي ناکرده .... اتفاق بيفته و حرف مردم هم بشنوه.
ببينيد به نظر من تحصيلات عامل تعيين كننده ايي در خوشبختي نيست
شما آيا فقط و فقطمشكلتون با تحصيلات ايشونه يا از خيلي جهات ديگر هم با ايشون تفاهم نداريد؟
به نظرم انسان بايد زمان كافي و اطلاعات مناسب را براي تصميم گيري موفق به خودش بده پس زود تصميم نگيرين و به خودتون فرصت بدين
و در ضمن من فكر مي كنم خود شما روي سن و قدتون زيادي حساس شدين شايد واقعا خانوادتون اين آقا را مناسب مي دونن اما شما فكر ميكنين به خاطر اين مسايل دارن شما را مجبور ميكنن (بازم ميگت من اين جوري فكر كردم شايد برداشت شما درست بوده باشه)
به هر حال با نظر مي مي جان موافقم هيچ وقتبه خاطر حرف مردم كاري نكنين و كاري رو كه فكر ميكنين درسته همونو انجام بدين و بدونين در نهايت همه چي دست يكي ديگست(خدا)
براتون خوشبختي ارزومندم:72:
وقتی اولین ملاک انتخاب برای خیلی ها قد و سن کم است آیا نباید حساس باسم .در اطرافیان خودم کم نیستند کسانی که دانشجوی دکترای مهندسی هستند اما دختر کم سن زیبا و قد بلند را طالبند .آیا با این شرایط باید امثال من به حداقل ها بسنده کنیم ؟البته بنده ده سالی از سنم کوچکتر دیده می شوم به نحوی که همیشه در محل کار همه همکاران جدید ابتدا فکر می کنند دانش آموزم (بنده معلم هستم) و با این که به لطف خدا زشت نیستم اما باز هم ملاک اول خیلی ها (حتی افراد بسیار تحصیلات بالا)سن کم و زیبایی ظاهر و اندام عالی است همین است که خانواده مرا به قکر انداخته که ملاک مهمم را کنار بگذارم .بگویید چه کار کنم؟
سلام صبا جان
به نظر من فقط و فقط خودت تصميم بگير و به هيچ عنوان تحت تحميل ديگران و خانواده انتخاب نكن.
اين قدر هم اعتماد به نفستو پايين نيار به نظر من اقايون از خانمي خوششان مي ايد كه از خودش راضي باشه و قد و سن و اين حرفا اولويت خيلي كمتري دارد.پس بهتره به جاي اينكه توي سر خودت بزني و از حدي كه هستي خودتو پايين تر بياري و همش خودتو با بقيه مقايسه كني سعي كني كه بر روي اعتماد به نفست كار كني و با تلاش و ارتباط و حضور بيشتر در جامعه فرصت هاي ازدواجت را بيشتر كني
در عين حال به نظر من روي اين خواستگارت هم فكر كن و اينو بدون كه الزاما داشتن تحصيلات دليل برتر بودن يك نفر نيست .
اما باز هم تاكيد ميكنم فقط معيارهاي خودت را در نظر بگير و فقط خودت انتخاب كن و تحت فشار خانواده انتخاب نكن.
سلام عزیزم
نمی دونم چن سالت هست ولی معیارهای جالبی برای ازدواج نداری و هنوز معنای دقیق ازدواج رو نفهمیدی .دو نفر که با هم ازدواج می کنن نه تحصیلات و نه ظاهر و نه شغل دولتی میتونه اونا خوشبخت کنه. فقط و فقط روحیاتشون یکی باشه و باهم تفاهم داشته باشن. شما هم ببین این آقا اخلاقش خوب هست، روحیاتش به شما می خوره؟بعد تصمیم بگیرید.عمیقا فکر کنید و تصمیم بگیرید نه ظاهرا. اگر تفاهم نداشتی اون موقع یه دلیلی داری که به خانوادت بگی.اونا هم خوشبختی تو رو میخوان و قبول می کنن
سلام بنده نگفتم که این ها معیار های منه .گفتم ار چند مشاور معتبر شنیدم که فرمودند "دختر نباید ار همه لحاظ سر باشد " من نمی گویم سرهستم امااینکه بحث ظاهر را پیش کشیدم نگفتم من معیار ظاهر را دارم بلکه گفتم اکثر ملاک های خیلی از پسران حتی تحصیل کرده حول سن و ظاهر می گردد. تصور می کنم که با شتاب خوانده اید تاپیک را.این طور نیست؟ 28 سال دارم معلم هستم و مهمترین معیارهایم ایمان واقعی در فرد مقابلم و هم کفو بودن طرفین خانواده ها از نطر فرهنگی است.
درود
saba Irani عزیز ..معلم آگاه گرامی.
اندکی صبر کن.... هیچ گاه بدون میل و نیت واقعی ازدواج نکن....
اگر امروز تنها بخاطر ترس از دست دادن موقعیت با فردی ازدواج نمایی که دلخواهت نیست اطمینان داشته باش در آینده بر حسب همین از دست دادن موقعیت های گذشته افسوس خواهی خورد.
در ضمن به هیچ وجه نگران نباش... در دنیا برای هر زنی یک مرد مناسب وجود دارد
و اینکه شما زنان بسیار زیرک هستید و آزادانه عمل می کنید مطمئن باش در طی روزهایی که در پیش خواهی داشت می توانی موارد بهتری بی یابی.
اما آیا مشکل شما در قدکوتاهی یا سن و یا ازدواج به هنگام است؟؟
نه عزیز کمی خودت را به چالش بکش ...ببین آیا این عدم اعتماد به نفس کافی تو است که نمی گذارد به خودت عشق بورزی و دیگران را جذب کنی یا دیگران دیدشان نسبت به تو این گونه است؟
قدر جسم و روح خودت را بدان.... تو هر چه باشی..لاغر و چاق...قدکوتاه..قدبلند.. برای همسر عاشقت مانند پری زیبا خواهی بود...این را باور کن.
در ضمن سعی کن بیشتر بر مهارت های حرفه ای و تجربه مردت تکیه کنی نه صرفا بر سوابق تحصیلی او
بدورد:72:
نقل قول:
از چند تا از اساتید مثل استاد دهنوی شنیدم که گفتن "پسر باید به جز از نظر زیبایی ار همه نظر بالاتر باشه".
سلامنقل قول:
ار چند مشاور معتبر شنیدم که فرمودند "دختر نباید ار همه لحاظ سر باشد "
خانم صبا ایرانی شما بهتره اول از همه تکلیفتونو با خودتون مشخص کنید . چند تا پست کوتاه دارید و توش پر از تناقضه .
شما گفتید که مهمترین معیارهاتون ایمان واقعی در فرد مقابل و هم کفو بودن طرفین خانواده ها از نطر فرهنگی است. از طرفی تاپیک زدید که درباره اینکه طرف کمتر از شما درس خونده !
بهتره بنشینید و سنگهاتونو وا بکنید و معیارهاتون رو دسته بندی و درجه بندی کنید و بعد تصمیم بگیرید .
موفق باشید .
با سلام به دیجیتالمن عزیزهنوز هم میگم من چند بار تو سمینارهای مختلف تو دانشگاه برای دانشجو ها و...شنیدم که دختر نباید سر باشد به عبارتی پسر باید از بیشتر جهات به جز زیبایی سرآمدتر باشد حتی cd اون سخنرانی ها رو دارم و با استناد عرض می کنم و تناقضی بین دو جمله نقل قول شده جنابعالی نیست .بله هنوز هم میگم اولویت معیارهام این هاست اما وقتی یاد توصیه اساتید مشاوره می افتم و تو همین تالار می بینم که افرادی با موقعیت مشابه من در زندگی چندان که باید...
بگذریم..
در پاسخ به حسین پور عزیز با سلام و سپاس
بله بنده کاملا واقفم که اعتماد به نفس کمی دارم برای رفع آن کتاب زیاد خوانده ام اما متاسفانه دنبال درمان کلینیکی آن توشط مشاور نبوده ام که البته قبول دارم که باید زودتر دنبالش می رفتم .
بنده که تا بحال هر موردی برای ازدواج برایم پیش آمده جزء اولین سوالهایشان از مادرم این بوده که قد بلندند؟کمتر پیش امده که ابتدا سوال از اعتقادات و ای جور مسائل اولویت باشد .نمی گویم نیست جز پرسش های بعد از مرحله قد و زیبایی است.
درود دیگرنقل قول:
نوشته اصلی توسط saba Irani
'saba Irani' عزیز می توانم درک کنم از چه سوی سخن می گویی و منظورت چیست
از طرفی نگران آینده هستی و در ارزوی داشتن زندگی نرمال و خوب.....
از طرفی دیگر بدلیل شرایط نامناسب که پیش رویت قرار دارد و استرس های آینده تمرکزت را نمی توانی به "حال" جلب کنی
خواهرم این دلواپسی ها تنها مشکل تو نیست.. کمی در تالار بگرد ببین چند نفر درگیرهای ذهنی شما را دارند.
آیا ما می توانیم به تنهایی تمام شرایط را مساعد کنیم؟
قطعا خیر...نباید انتظار داشت تمام افراد بر حسب ملاک های ما حرکت کنند.
ببینید خیلی رک بگم ما برای بدست آوردن هر موقعیتی باید هزینه هایی بدهیم ولی حتما باید اطمینان داشته باشیم که بدان موقعیت می رسیم
حالا شما هم باید معیارهایت را طبقه بندی کرده و شرایط را بسنجی.
الان 28 سال داری....از طرفی خواستگار دلخواهت تا کنون پیدا نشده است
دو راه داری:
راه اول> صبر کردن و در عین حال پرورش مهارت های فردی و اجتماعی خویش
هزینه راه اول>> قطعا با بالا رفتن سن تعداد خواستگاران کمتر می شود ولی این بدین معنا نیست کیفیت خواستگاری پایین آید.
سود راه اول>> آمادگی کامل تا آن زمان برای ازدواج و تصمیم گیری بنا بر اقتدار خویش نه حرف دیگران و افزایش اعتماد به نفس
راه دوم>> انتخاب همین خواستگار مورد نظر و تکیه بیشتر بر مهارت حرفه ای او نه سطح تحصیلات.. بهتر است مدتی زمان بیشتری برای شناخت او صرف نمایی و هرگز قول ازدواج ندهی و بگویی فعلا باید همدیگر را ارزیابی کنیم.
هزینه راه دوم>> شاید انتخاب فردی که دلخواه ما نیست قدری انتظار ما را از او بالا برد و بپنداریم از او بالاتر و برتریم و این در زندگی مشترک قدری مشکل زا است
سود راه دوم>> یقین می یابی دیگر همه چیز تمام شده و حتی می توانی در زندگی زناشویی با آموزش مرد مورد نظر زندگی خوبی را شروع نمایی.البته قدری سخت است
..............
معلم بزرگوارم بهترین راه افزایش اعتماد به نفس این است که فکر کنی چه معیار و ویژگی خوبی در شما بوده است که توانستی شغلی پرزحمت و بسیار زیبا را برعهده گیری و آن را بخوبی ایفا کنی... قدری بیشتر به معیارهای خوبت توجه کن
موفق باشی خواهرم
بدرود:72:
ببخشید خارج از تاپیک میگم
گیج شدم
زمان ارسالها چرا اینقدر قاطی پاتیه؟
یکی دوتا از ارسالهای صفحه قبل مال سال 89 88 ولی جوبشون مال سال 87
چرا؟
بادرودنقل قول:
نوشته اصلی توسط saba Irani
مشکل چیست؟؟
چرا من نباید قدی بلند و اندامی جذاب داشته باشم؟؟
چطور می تونم خودمو به همه ثابت کنم؟؟
چرا کسی منو نمی پسنده؟؟
این سوالات همگی آفت زندگی نرمال است....
چراها.....ای کاش ها....
خواهرم کسی نباید تو را بپذیرد جزء خودت.......و چیزی بالاتر از پذیرش خود وجود ندارد.
چرا شما باید خود را مطابق عقاید و نظرات دیگران سازی در صورتی برای خود هیچ ارزشی قائل نیستی.
بله عمل جراحی در هر جای کاربرد خاص خودش را دارد. ولی این عمل ها تنها در مواردی باید بکار رود که فرد با وجود اندام نامناسب قادر به زندگی طبیعی در اجتماع نیست.
چرا اجازه نمی دهی فردی که لایق شماست تو را تنها بخاطر ملاک های مهم دیگر از جمله :: ظرفیت اجتماعی.... صبور بودن...انعطاف پذیری... انتخاب نماید؟
اشکال در کجای کار است؟؟
اینکه شما درست موارد و کیس های را برای خود جذب می کنی که اصولا تنها معیارشان ظاهر و اندام مناسب است. چرا؟؟
زیرا خود بر این معیار تاکید فراوان داری.
اگر با این اعتقاد حتی فرد مورد مناسب را یافتید به نظرم هنوز ازدواج نکنید و قبل از آن حتما در جلسات مشاوره ای ازدواج و مهارت های فردی حضور یابید.
اول از خودت شروع کن.... اگر تنها توجه شما بر اندامتان باشد بدون شک دیگران نیز چنین توجهی را خواهند کرد.
و اینکه خواهرم کسی با ازدواج نکردن بلایی سرش نیامده که شما هم دومین آن باشی. اصولا امروز در جامعه ایرانی ازدواج کارکردخود را از دست داده.
این تنها مشکل شما نیست........ متاسفانه معیارهای اصلی افراد به خطا رفته است
نگرانی وجود ندارد..........به خود ترس راه ندهید...
اگر ازدواج نکنم چه می شود!!!!!! >> نه از این فکرها نکن .... فرض بر اینکه حالا متاهل هستی چه برنامه ای برای آینده ات داری که در زندگی مجردی نمی توانی آن را انجام دهی؟
بدرود:72:
سلام و سپاس
فرموده اید :"چرا اجازه نمی دهی فردی که لایق شماست تو را تنها بخاطر ملاک های مهم دیگر از جمله :: ظرفیت اجتماعی.... صبور بودن...انعطاف پذیری... انتخاب نماید؟
اشکال در کجای کار است؟؟
"
چون چنین افرادی یه ندرت یافت می شوند .بگذارید همان مثال کلیشه ای را بزنم :چند درصد از ما در میوه فروشی از بین دو سیب با یک میزان از تازگی و خاصیت سیب زرد را بر سرخ ترجیح می دهیم.
فرموده اید "خود بر این معیار تاکید فراوان داری." این طور نیست من تاقبل از سن ازدواج اصلا به ظاهر اهمیت چندانی نمی دادم .بکر کردن به ادامه تحصیل و یافتن کار ذهنم را به این وادی هی اصلا نمی کشاند اما وقتی دیدم جامعه این طور می خواهد ، می پسندد و تحصیل و نجابت و تلاشگر بودن ترجیح ندارد بر بسیاری از ملاک های ظاهری بنده هم دارم کم کم تسلیم میشم که این تفکر که در بنده وجود دارد و در نوشته جنابعالی دیده می شود با کمال شرمندگی بابت جسارت به سخنان شما منسوخ شده است. چند دانشجوی دکترا می خواهید در اطرافیانم به شما نشان دهم که به دنبال دختر بسیار زیبا و 18 ساله می گردند ؟
فرموده اید"فرض بر اینکه حالا متاهل هستی چه برنامه ای برای آینده ات داری که در زندگی مجردی نمی توانی آن را انجام دهی؟" نمیدونم این حرف رو واقعا از نه دل و با ایمان واعتفاد قلبی زدید یا نه . بنده نمیگم هدفم از ازدواج اینهاست به هیچ وجه وابدا اما وقتی در جامعه ای زندگی میکنی که دختر مجرد با خیلی از نباید ها و بایدها روبرو است بازهم شما میفرمایید هیچ نفاوتی در زندگی یک مجزد و متاهل وجود نداره .یک دختر مجرد راحت تر میتونه به ادامه تحصیل در خارج از کشور بکر کنه یا متاهل ؟اصلا می دونستید دختر مجرد از امسال نمی تونه به حج عمره به تنهایی بره .؟واقعا یک دختر مجرد اگه بخواد سالم زندگی کنه و بی دردسر باید از خیلی جاهایی که واسه پیشرفت تو رندگیش هست صرف نظر کنه .بله الان هم هستند از دوستا بنده که به صورت مجردی در غربت به ادامه تحصیل می پردازند ویا در تهران به مشاغل دلخواه هود مشغولند اما واقعا چند درصد در جامعه ما این پذیزفته است که دختر مجردی زندگی کند؟
بگذریا از نیازهای غریزی و عاطفی و که چه در پسر چه دختر در این باره وجود دارد که فقط با ازدواج به صورت سالم پاسخ گویی می شود.
با سپاس
به نظر من :305: اگه تشخیص دادی طرف ادمه کافیه ، مگه ادم چه انتظاری از طرف مقابلش داره
به نظر من که خودم آقا هستم ، قد خانم چندان ملاک نیست . آقایون هم مگر اینکه خودشون بالای 180 قد داشته باشند که فرضا با قد شما مشکل داشته باشند.
بنابراین مشکل، قد شما نیست. بلکه سنتون به نظرم قدری بالا رفته اگر بالای 30 برید دیگه ازدواج براتون دشوار خواهد شد.
چرا زودتر به فکر ازدواج نیافتادید ؟