این تاپیک در چند مقوله بحث میکند
1-عللخیانت زوجین به همدیگر
2-راهکار ها
و یه سوال کلی که دوست دارم هر کسی وارد تاپیک میشود جواب دهد
ایا شما فکر میکنید خیانت زنان خطرناک تر و همچینین قبیح تر است یا هر دو به یک اندازه؟
نمایش نسخه قابل چاپ
این تاپیک در چند مقوله بحث میکند
1-عللخیانت زوجین به همدیگر
2-راهکار ها
و یه سوال کلی که دوست دارم هر کسی وارد تاپیک میشود جواب دهد
ایا شما فکر میکنید خیانت زنان خطرناک تر و همچینین قبیح تر است یا هر دو به یک اندازه؟
با توجه به اینکه تاپیکهای مرتبط با این موضوع ایجاد شده و تعریف خیانت برا افراد متفاوت بود ، بنظر من قبل از شروع بحث و برا جمع بندی مناسب تر ،بهتره خود شما تعریف مورد نظر تون از واژه خیانت رو بیان کنید و محدوده اونو رو تعریف کنید.
ازدید برخی خیانت یعنی ارتباط جنسی نامشروع ،.... برخی عدم بیان هر مطلبی رو خیانت می دونن. من دو سر این طیف وسیع رو گفتم. بنابراین محدوده خیانت از نظر صاخب تاپیک راهگشاست.
ممنون از پاسختون اقای بیبی
یه نقل قولی چند روز پیش تو یکی از تاپیک ها اومده بود ،به نظر من خیلی درست بود
به نظر من هم معنی خیانت اینهنقل قول:
هر گونه برقراری ارتباط با جنس مخالف که در آن احساسات دخیل باشه به گونه ای که همسرم از آن رابطه ناراضی باشه به خیانت تعبیر می کنم
امیدوارم با سعه صدر و همیاری دوستان بحث خوبی انجام بگیره
سلام:72:
1-عللخیانت زوجین به همدیگر
-- عدم شناخت کافی هر فرد نسبت به خودش قبل از ازدواج (فرد به درستی از سطح نیازهای عاطفی و جنسی خویشتن و واکنش خود نسبت به محرک های بیرونی آگاه نیست)
-- ازدواج های شتابزده ،دور از منطق ،با شناخت سطحی طرفین از یکدیگر (توانایی طرفین برای برآورده کردن خواسته های یکدیگر قبل از ازدواج بررسی نمیشود و در مورد این موضوع اغلب اوقات آگاهی و برنامه ریزی وجود نخواهد داشت) پروسه شناخت پروسه زمانبری هست که متاسفانه بهایی چندانی به آن داده نمیشود.
-- کمالگرایی
-- توقعات یکطرفه (تلاشی در جهت برآورده کردن یا اندیشیدن به خواسته های طرف مقابل صورت نمیگیرد و فرد مصرا به خواسته ها و نیازهای خود می اندیشد)
-- راحت طلبی (معمولا منطبق شدن زوجین از لحاظ عاطفی و جنسی زمانبر هست و تلاش و انرژی و وقت لازم دارد.وقتی فرد گزینه آماده ای رو خارج از منزل میابد تمایلی به تلاش کردن و صرف وقت و انرژی نخواهد داشت) از دیدگاه من این مساله مستقیما به نوع تربیت فرد در کودکی و نوجوانی مرتبط هست.
-- ارتباط با افراد خائن بگونه ای که قبح این عمل در نظر فرد شکسته میشود.
-- ترس از طلاق ، ترس از دست دادن موقعیت و وجهه اجتماعی فعلی(در مورد افرادی که فکر میکنند همسر فعلیشون قدرت خوشبخت کردنشون رو نداره)
2-راهکار ها
--داشتن هدف در زندگی و برنامه ریزی برای رسیدن به هدف
-- آینده نگری (فرد خائن هیچ گاه در طولانی مدت احساس آرامش و خوشبختی نمیکند و مدام نگران رسوایی و .. است. جایگزینی لذت آنی با تلاش برای ساختن لذتی هر چند کمتر اما مداوم و پایدار)
ایا شما فکر میکنید خیانت زنان خطرناک تر و همچینین قبیح تر است یا هر دو به یک اندازه؟
از نظر من خیانت با سایر جرائم فرق چندانی نداره مثل دزدی ،مثل قتل و...
دزد دزده فرقی نمیکنه زن باشه یا مرد .خائن هم همینطور . خطر این مساله از بین بردن بنیان خانواده و در سطح گسترده لطمه زدن به جامعه هست پس فرقی نمیکنه که این فرد خاطی زن باشه یا مرد.
فقط اگه یه سری به دادگاههای غیر از خانواده و مرکز بازپروری و زندان ها و... بزنیم میبینیم که همه جای دنیا تعداد مجرمین مرد بیشتر از زنه
در انظار عمومی اگه یه زن سیگار بکشه خیلی ناخوشاینده ولی تقریبا همه به سیگار کشیدن آقایون عادت کردند. دیدگاه جامعه ما نسبت به خیانت همینطوریه .نه تنها خیانت ارتباط دختر و پسر و ...
:72::72::72:
با درود
می دانی گل مریم عزیز گاهی تعریف یک واژه ان را تا حدی محدود می کند که سایر فریب ها که به خیانت ختم می شوند جزء آن واژه به حساب نمی آید.
به نظرم تعریف خیانت تنها ما را محدود می سازد(این یک نظر کاملا شخصی است)
دوست دارم به علت ها بپردازیم.
اما قبل از آن باید بگویم من تنها به علل خیانت مردها اشاره می کنم چون باور کنید تا حالا شما خانم ها را نشناختم :311: ولی خوب می دانم هر زنی تحمل این را دارد مردش بداخلاق باشد... تحمل این را دارد مردش کمتر به او توجه کند...تحمل دارد که مردش از انجام مسئولیت ها شانه خالی کند
اما تحمل "خیانت" برای تمام زنان بسیاردشوار است تا سرحد مرگ.
قبلا هم اشاره کردم مردان بدلیل خصوصیت فیزیکی که دارند بطور ناخودآگاه به سمت زنان کشش دارند اما این کشش حتما به معنای این نیست که دوست دارند با آن زن رابطه ای داشته باشند.
در این میان مردانی وجود دارند که متاسفانه قادر به کنترل احساس و غریزه خویش نیستند و این اولین جرقه شروع "خیانت" است.
نکته دوم این است که خیلی از مردها فکر می کنند می توانند رابطه خارج از عرف با فرد دیگری برقرار کنند در حالی که همسرآنان متوجه این رابطه نشود
همیشه فکر می کنند می تونن از این خیانت و عواقب آن جان سالم به دربرند. از این رو گاهی بسیار آسان و با آرامش خیال این کار را ادامه می دهند.
همواره یک مرد قبل از شروع خیانت برنامه ریزی و نقشه هایی در سر دارد که کارخود را(خیانت) را بدون هیچ گونه مانع انجام دهد و کسی هم متوجه نشود.
بنابراین مردان قبل از اینکه به همسرشان خیانت کنند برنامه و نقشه خیانت رو می کشن.
عموما بسیاری از مردهای که قصد خیانت دارند دچار خطای شناختی عمیقی نسبت به همسر خود هستند... انها فکر می کنند حتی اگر همسرشان از این رابطه با خبر شود آسیب زیادی به او وارد نخواهد شد و اینکه زنان تمام تلاش خود را خواهند کرد که زندگی را حفظ کنند.
نکته بسیار مهم دیگر نداشتن برنامه ریزی و آینده نگری یک مرد هست. شاید شما هم بارها دیده باشید که مردی در پاسخ به سوالات و درخواست های همسر خودش میگه:
"" صبر کن هر وقت امکانات و پول کافی داشته باشم یا وقتی که مثلا در شغلم پیشرفت کنم بعد از اون در مورد نیازها و خواسته ها صحبت می کنیم"
در واقع این نشان دهنده عدم مسئولیت پذیری همسر است...این چنین مردی هنوز هم غرق در رویاهای خودش هست و سعی می کنه تازه تازه خودش رو کامل کنه.
بنابراین جرقه دوم خیانت از آنچه زده میشه که مرد از مسئولیت زندگی زناشویی شانه خالی می کنه.
اخ چی بگم از این زندگی های مثلا مدروز و پیشرفته که پدر زن و شوهرو درآورده :302:
آقا...> صبح تا عصر سرکاره
خانم..> هم همین طور
حالا اینا رسیدن خونه ...دیگه مثا اوایل ازدواج نیست که شوق داشتند و چندروز مرخصی گرفته بودند و .......... بمانـــــــد :163:
بله نرسیده از خستگی با همون شلوار و باهمون وضع و ........ وارد رختخواب میشن و هزارتا فکر در مورد کار...پول...
دیگه شما چه انتظاری دارید این ها چند کلامی هم در مورد خودشون یا آینده حرف بزنن.
بله........ یکنواختی زندگی>> عامل دیگر در بروز خیانت است. بخصوص مردان (دقت کنید چون فقط از مردان حرف می زنم باید مردان را مثال زنم وگرنه ماچاکر مردها هم هستیم) که خواستار تنوع بیشتری در زندگی و رابطه هستند متاسفانه جذب عوامل خارجی بیرونی که اتفاقا تنوع بیشتری دارند می شوند.
.................................................. .................................................. .
خانم>> می دونم من مقصرم.... حتما یه کاری کردم که اون.... آره من براش به اندازه کافی خوب و مهربون نبودم...اگه ترکم کنه!!!!"""
صبرکن خانم....>> ""ترس از دست دادن"" :324:
یکی از عوامل دیگری که باعث میشه مردان به تکرار خیانت روی آورند برخورد غلط همسر در مقابل خیانت شوهر است ..
اگر برخورد زن شامل تنبیه....عصبانیت و ناراحتی باشد برای مرد درسی می شود که دیگر به فکر خیانت نباشد چرا؟؟
چون مرد با نوع برخورد شما تازه متوجه کار ش شده و از خود می پرسد"" یعنی همسرم را از دست دادم... یعنی دیگر او و فرزندانم را ملاقات نخواهم کرد؟!"""" واقعا من بخاطر یک هوس؟"
بنابراین برای جبران و کسب اعتماد شما تلاش خواهد کرد و این یعنی شروع زندگی پایدار.
(البته در مورد فوق روان شناسان نظرات متفاوتی دارند عده ای نیز می گویند بخشش و در کنارمرد بودن به صورت یک دوست بسیار سازگارتر از برخورد تند است)
و دلیل آخر... خانم گل اگر نیازهای مردت از جمله نیاز جنسی و عاطفی او را برآورده سازی او حتی فکر خیانت را نمی کند.
اما آیا بسیاری از زنان شیوه محبت ورزیدن به مرد را می دانند؟!
عده ای از زن ها فکر می کنند محبت یعنی تکرار و گفتن مداوم کلمه "دوستت دارم"
نه اینها خوب است ولی کافی نیست نوع عشق زن و مرد متفاوت است.
مردان بسیار دوست دارند از خودشان حرف بزنند...از طبیعت خود بگویند. شما باید این حس کنجکاوی او را برآورده سازید از او درباره خودش...شغلش...از اینکه چگونه تا حال موفق بوده و ترقی کرده...از تجربیاتش بپرسید خواهید دید مرد چه عاشقانه با شما سخن می گوید.
بدرود:72:
از دید من و فقط از دید من
در مورد استثنا ها صحبت نمی کنم
اولین تفاوت
آقایان به لحاظ فکری یک توانایی فوق العاده خاص دارند . و این توانایی فایل بندی ذهنی آنهاست.
یک مرد می تواند دراین زمان دختری را به عنوان همسر انتخاب کند و با او ازدواج کند این زن فقط همسر او و مادر فرزندان او خواهد بود و انن خانم را در همین جایگاه عن الابد حفظ می کند . (با فاکتور دوست داشتن و حتی بدون چنین فاکتوری !)
همین مرد در همین زمان می تواند یک معشوقه خیالی با عشقی افلاطونی و تخیلی داشته باشد !!!
همین مرد در همین زمان می تواند یک معشوقه ی کامل حقیقی داشته باشد .
همین مرد در همین زمان می تواند یک شریک جنسی فوق العاده داشته باشد .
همین مرد در همین زمان می تواند برای تنوع با چندین خانم ارتباط جنسی تفریحی داشته باشد .
همین مرد در همین زمان می تواند برای تغیر ذائقه با چندین خانم در حد و اندازه های مختلف رابطه ی نزدیک و خاص !از تماس تلفنی گرفته تا تماس چشمی تا .....( هر چه فکرش را بکنید ) برقرار کند .
همین مرد در همین زمان می تواند مرد موفقی باشد و در کار موفق باشد و سهم مشخصی از پول خود را برای همسر و بچه اش خرج کند و .............
همین مرد در همین زمان می تواند .................
همین مرد در همین زمان می تواند ................
در نهایت برای این مرد خیانت تعریف به شکل رایج ندارد .چرا که او به همه ی امور می پردازد و همسر وظیفه شناسی است . پدر مهربان و مسئولی است وهمه چیز مرتب است . چرا که خود را در زندگی زناشویی و خانواده موفق می بیند در کار و اجتماع و کسب در آمد در حد عالی می بیند و.....( و همه ی اینها هم به واقع وجود دارد و واقعی است ) و به کارهای تفریحی خود هم سرو سامان می دهد در حد بنز !!!
همه چیز تحت کنترل و نظارت و مدیریت کامل !!!!
چرا که تداخل موضوعی در هیچ یک از موضوعات ایجاد نمی کندو...... !
( آقایانی که بر نفس خود کنترل دارند در واقع این توانایی را به نوعی کنترل و مهار و مدیریت می کنند و با جنبه های ایمانی و باوری و اعتقادی خود سعی می کنند اصول و مبانی اولیه انسانی و اخلاقی را رعایت کنند .
به واقع هنر می کنند و باید روزی هزار بار مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرند . قدر این دسته از آقایان را به واقع باید دانست . چون این کنترل به واقع کار سختی است و معمولا خانم ها عمق ماجرا ی وفاداری همسرانشان را درک نمی کنند و یک وظیفه ی ساده می پندارند که باید انجام شود و ....!)
از دید من
همه ی این ها در مرد یک توانایی است و آن را هم همین می نامم . هر چند که شخصا دل خوشی از این توانایی به شکل افسار گسیخته نداشته باشم و نپسندم .
چرا که در مقابل مردان نازنینی وجود دارند که به واقع این توانایی وجودی را نادیده می گیرند و ...............( باز هم قدر همسران و آقایان اینچنینی را باید در هر جایگاهی دانست و به وجودشان افتخار کرد و نهایت احترام را برایشان قائل شدو گمان نکنیم که شرط اول توانایی مرد وفاداری است . این گروه ضد توانایی عمل می کنند . )
اما یک زن
یک فایل ذهنی دارد " خانواده و تشکیل خانواده "
زن در اولین ارتباط - با اولین سلام و علیک - خانم حالت چطوره ؟!( در صورت کشش اولیه ) -------> در ذهنش جرقه ی ازدواج می خورد و .........
همین زن ، مرد مقابل خودش را همسر زندگی اش می بیند و وارد مرحله ی خیالپردازی می شود و.......
احساسش تماما متعلق به همین مرد می شود.
با هیمن مرد تلفنی صحبت می کنم
از همین مرد تمنای نوازش دارد
نسبت به این مرد احساس وفاداری می کند .
با همین مرد به اوج آسمان هفتم پرواز می کند .
در نهایت با این مرد ازدواج می کند .
شریک جنسی اش می شود همین مرد
,...........
پول و در آمدش هم تماما متعلق به همین مرد می شود --------->( همه ی وجودش در کاسه ی اخلاص قرار می گیرد !)
این محدوده ی ذهنی واقعی یک زن در مقابل مردی است که دوستش دارد و شرایط ساز انتخاب خود می شود و..... .
( واقعیتی تلخ که اکثریت لذت وافری هم از تک فایلی بودن به این شکل می بریم و در دراز مدت آخ از 4 ستون بدنمان بلند می کند . )
با توجه به نوع توانایی آقایان بحثی بر چرایی وقوع خیانت باقی نمی ماند.بلکه باید بر روی این بحث کنیم که چرا و چگون گروه دیگر از تمام توانایی خود بهره نمی برند و استفاده نمی کنند ؟!
اما چرا با روند رو به رشد خیانت در خانم ها رو به رو هستیم ؟! مگر زن تک فایل نیست ؟!
به دلیل همان تک فایلی بودن و آخی که از 4 ستون بدن زن بلند می شود و هر چه میزان آن آخ بلندتر باشد میزان آسیبی که زن به خودش می زند بیشتر خواهد بود .
این نظر یه کاملا شخصی است و فرض کنید هیچ مبنای علمی ندارد . پس خواهشا بحث به بیراهه کشیده نشود . :72:
اگر حرفها و نظراتم را تاب بیاورید شاید ادامه داشته باشد
تعریف من از خیانت هم، همون تعریفیه که گل مریم عزیز نقل قول کرده بودن
علل خیانت از نظر من:
- برآورده نشدن انتظارات و توقعات طرفین، در چارچوب زندگی مشترکی که جریان داره
- کشش طبیعی هر شخص به طرف جنس مخالف، که طبیعتا باید با ازدواج محدود بشه (و فقط معطوف به همسر باشه)، اما به دلایل مختلف، این حس طبیعی، فرد رو از این محدوده خارج می کنه و خیانت کم کم شکل می گیره
- تفاوت زندگی واقعی با تصوراتی که پیش از این، فرد در مورد زندگی مشترک داشته
- بی تعهدی در قبال زندگی مشترک و عدم پذیرش مسئولیت
و عوامل متعدد دیگر...
راهکارها:
- سعی در ایجاد یک زندگی متنوع و جلوگیری از یکنواختی
- بذل عشق و محبت و بروز احساسات عاشقانه
- ایجاد اعتماد متقابل و جلوگیری از شکستن حرمت ها
و راهکارهای دیگری که هرشخص با تجربه و مشورت با دیگران باید به کار ببنده تا از خیانت جلوگیری کنه
و اما اینکه کدام خیانت بدتر و قبیح تره؛
با اینکه خیانت از هر دو طرف زشته ، به نظر من خیانت زن به شوهر بدتره
http://www.hamdardi.net/imgup/21879/...8e0b87ac54.jpg
بادرودنقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
آنی گرامی من که تاب نیاوردم . گذشته از شوخی:
من قدری متوجه منظور شما نشدم.... آیا برای یک مرد موارد فوقی که اشاره کردید مجاز است و جزء اساس فکری او؟
اگر این چنین است تفاوت بین مردی در زندگی زناشوی تعهد خود را زیرپا می گذارد با مردی که متعهد است چیست؟
تشکر
بدرود:72:
اساس ذهن مرد چنین قابلیتی را دارد و اساس فکر زن فاقد این قابلیت است .
آقایان به لحاظ انسانی و اخلاقی مجاز به چنین بهره گیری از توانایی نیستند .
مردی که متعهد و وفادار است ، برضد قابلیت و توانایی خود عمل می کند و بسیار کار سختی انجام می دهد . شاید خداوند خواسته مردان را به این روش و با نهادن چنین قابلیتی در ذهن آنها در بوته ی آزمایش قرار دهد . هر آن و هر لحظه .
به واقع مردان متعهد و وفادار کار فوق العاده و سختی انجام می دهند که بر طبق یکسری باور و ...تبدیل به عادت شده و بهره گیری از این قابلیت ذهنی خود را نمی کنند.در اصل این گروه قابلیت ذهنی خود را نادیده می گیرند .
یک زن نمی تواند دراین زمان مردی را به عنوان همسر انتخاب کند و با او ازدواج کند این مرد فقط همسر او و پدر فرزندانش باشد و .... (با فاکتور دوست داشتن و حتی بدون چنین فاکتوری !)
یک زن نمی تواند در همین زمان یک معشوقه خیالی با عشقی افلاطونی و تخیلی داشته باشد !!!
یک زن نمی تواند در همین زمان یک معشوقه ی کامل حقیقی داشته باشد .
یک زن نمی تواند در همین زمان یک شریک جنسی فوق العاده داشته باشد .
یک زن نمی تواند در همین زمان برای تنوع با چندین مرد ارتباط جنسی تفریحی داشته باشد .
یک زن نمی تواند در همین زمان برای تغیر ذائقه با چندین مرد در حد و اندازه های مختلف رابطه ی نزدیک و خاص !از تماس تلفنی گرفته تا تماس چشمی تا .....( هر چه فکرش را بکنید ) برقرار کند .
یک زن نمی تواند در همین زمان زن موفقی باشد و در کار موفق باشد و سهم مشخصی از پول خود را برای همسر و بچه اش خرج کند و .............
یک زن نمی تواند در همین زمان یک.................
یک زن نمی تواند در همین زمان یک ................
خلاصه اینکه
به نوعی زن قابلیت ذهنی این را ندارد که
در آن واحد
همسر مردی باشد و معشوقه ای خیالی داشته باشد و با چندین مرد شریک جنسی باشد
این چیزها تواما در مغز هیچ خانمی نمی گنجد مگر موارد خاص و بیمار
اما شما به آقایان یک نگاه بکنید ( صورت شرعی مسئله در فرهنگ خودمان )
مردمی تواند تا چهار زن را در آن واحد عقد کنند
مرد می تواند تا بی نهایت صیغه داشته باشند
مرد می تواند با زنان بسیاری رابطه ی جنسی را تجربه کند
مرد می تواند به کارهای اجتماعی خودش به شکل موفق بپردازد و.......
و مرد می تواند ...............
این یک مجوز شرعی ساده و یک نوع سبک تربیتی و فرهنگی و مذهبی خاص نیست
شما چنین نمونه ای را در هیچ کجای دنیا در مورد زنان پیدا نمی کنید ( موارد استثنا) . اما در هر کجای دنیا که خواسته باشید با هر روش تربیتی و مذهبی و فرهنگی می توانید نمونه های مردانی که شرح آن در بالا آمد را بیابید.
بادرود
ممنون از توضیحات شما آنی گرامی... بگذارید حالا که ایجاد کننده تاپیک گل مریم عزیز خودشان حضور ندارند ما کمی توی سرو کله هم بزنیم.
آنی گرامی با بخشی از توضیحات شما مبنی بر عرف و قوانین جامعه کاملا موافق و هم رای هستم
اما با بخشی دیگر که می گویید مرد قابلیت دارد در عین حال چند مورد در ذهنش داشته باشد ولی زن هرگز... موافق نیستم چرا؟
ببینید مردان جهان بینی بسیار ساده و شفافی دارند. از این رو رویکرد آنان در برخورد با مسائل به دو نوع کاملا متفاوت تقسیم می شود.
یکم: مردانی که بدلیل پایندی به اصول اخلاقی و ارزش های انسانی خویش(دقت کنید خویش) هرگز فکر خیانت در ذهن ندارد چه برسد که عمل آن را مرتکب شود
دوم: مردانی که حتی در حضور همسر و فرزندان خویش نیز دائم در حال برنامه ریزی برای یک خیانت یا همان به قول شما اساس ذهنی هستند
مردان گروه اول> مردانی نیستند که تنها بدلیل ترس از گناه کردن یا عرف جامعه اصول انسانی را رعایت کنند. بلکه مردانی هستند که به شخصیت خویش ارزش قائلن در واقع خود را ""ارزان"" نمی فروشند...به همین دلیل ارزش های انسانی در برابر تمامی افراد چه کودک..چه زن خود.. چه جنس مخالف دیگر رعایت می کنند.
مردان گروه دوم> مردانی هستند که مسئولیت پذیری در زندگی شخصی ندارند... و کسی که مسئول نیست قطعا عواقب کارهای خود را هم نخواهد پذیرفت و آغاز زیر پا گذاشتن ارزش های انسانی است.
...........................
بله این را قبول دارم و بارها هم گفته ام مردان نوعی کشش ذاتی به جنس مخالف دارند ولی این کشش در تمامی مردان ختم به رابطه های نامشروع یا افکار نامناسب نمی شود.
ببینید مرد خود را با چه معیارهای تعریف می کند؟
الف: چه کسی هستم؟
ب:چه کاری می کنم؟
ج:و اینکه چه مقدار فعال و موثر هستم؟
اگر هر مردی در زندگی زناشویی خود این سه تعریف کلی را در ذهنش نداشته باشد و تا کنون نتوانسته باشد جواب گویی این سوالات باشد هرگز نمی تواند با جریان زندگی و همسر سازگار شود.و به دلیل عدم یافتن هویت و جایگاه واقعی خویش از انجام هیچ کاری ابا نخواهد داشت
به نظرم ما گاهی صورت مسئله را پا می کنیم ببینید::
"" در مقابل خیانت هر مردی یک زن هم وجود دارد و رابطه دو طرف است."" لذا اگر طبق دیدگاه فرضی شما آنی گرامی بررسی کنیم آن هنگام هیچ خیانتی صورت نمی گیرد چون عرضه و تقاضا یکی نیست""
یا مردی چه در زندگی مجردی و چه آینده فکر خیانت را در ذهن ندارد...در نتیجه هیچ گاه این عمل را انجام نخواهد داد
و یا مردی در تمام مراحل زندگی بدلیل زیر پا گذاشتن ارزش های انسانی حتی در حضور همسر خویش نیز دست به خیانت خواهد زد.
و در آخر اینکه زیرپا گذاشتن ارزش های انسانی و ارزان فروختن خود علاوه بر مردان در زنان هم بسیار مشهود است.
ممنون از اینکه فعالانه در بحث حضور دارید لااقل نظرات به خوبی مطرح می شوند
بدورد:72:
ممنون از حسین پور محترم
دقت بفرمائید دوست جوان
بحث من بر روش های آقایان نیست بحث بر سر توانایی فایل بندی ذهنی است . ( نکته نظر شما روش های آقایان در مورد این مسئله است ، و از دید من کاملا مربوط به نحوه ی مدیریت فایل ها خواهد بود .)
دقت بفرمائید
فایل بندی ذهنی
حال هر آقایی به نوعی از این فایل بندی و توانایی استفاده می کند
اگر مردی از این توانایی استفاده نکرد به معنای حذف و فاقد توانایی بودن نیست . بلکه من هم مثل شما معتقدم که توانایی اش را مدیریت می کند و از تفکیک و طبقه بندی فایلهای خودش در مسیری دیگر و به نوعی دیگر استفاده می کند .
به عبارتی ساده درون هر فایل ذهنی خود پوشه یا پوشه هایی را قرار می دهد که موضوعیت فایلها و پوشه ها با هم متفاوت است اما تداخل موضوعی در هیچ فایل و پوشه ای ایجاد نمی کند .
دقت کنید توام بودن و تفکیک جایگاه ها و اولویت بندی
اما زنان بنا بر طبیعت ذهن تک فایلی خود، سعی می کنند همین یک فایل خیلی مرتب و منظم باشد اما اگر فردی قادر شد به این فایل راه یابد ، برروی کلیه پوشه های ذهنی و فکری و احساسی و عملی اعمال نفوذ خواهد کرد و سایر پوشه ها تحت تاثیر قرار می گیرند .
با درود
فکر میکردم در سیستم های رایانه مهارت ندارم ولی:
آنی عزیز حالا متوجه منظورتان شدم چرا؟؟
چون نفوذ به فایل همین گفته های شما خودش چند نوع پوشه جدید لازم دارد... پس شما خانم ها تک فایل هستید و من چون از ذهن خود چندفایلی استفاده می کنم نتوانستم منظورم را برسانم.
فعلا در حال نفوذ به همین تک فایل شما هستم تا بلکه همه چیز را تحت کنترل بگیرم.
ولی مدیریت فایل های ذهنی مهم تر از دریافت فایل ها است.
به نظر من همان طور که شیوه ابراز وجود و عشق یک مرد بسیار ساده و شفاف است در نتیجه مرد نمی تواند همزمان اطلاعات دریافتی مختلف را در ذهن پردازش نماید.. زیرا ذهن مرد بیشتر بر حسب معیار "خوب یا بد" عمل می کند.
یا من دوستش دارم یا ندارم.... این فایل مرد است
من او را دوست دارم و گاهی بیشتر ..نمی دانم چرا اخیرا ..ای کاش> این فایل زن است
....................
به هر حال دلیل خیانت هرچه باشد بستگی به عوامل متعددی دارد و در یک کلام نگنجد.
با تشکر از آنی گرامی
یک سوال دیگر>> چه زمانی زن اجازه نفوذ را می دهد؟ آیا او خودش پیش زمینه را فراهم می کند؟ یا نه اصلا او اجازه وارد شدن را نمی دهد؟
بدرود:72:
حسین پور محترم
بسیار از نحوه ی تعامل شما تشکر می کنم .
سیستم پردازش اطلاعات در زنان با آقایان متفاوت است .
بله . زنان از توانایی "سیستم پردازشی " خاص بهره مند هستند تا به نوعی محدودیت تک فایلی بودن ذهن آنها را جبران کند .
زن با استفاده از حواس پنجگانه و حتی گاهی با بهره گیری از 6 حس به نتیجه می رسد . و در هر یک از هارمونی این 5-6 حس برای وی وجود نداشته باشد اقدام به نتیجه گیری می کند .
همسرم به من گفت که مرا دوست دارد( اطلاعاتی دریافتی از راه گوش ) اما روز تولد مرا فراموش کرد ( عدم دریافت از طریق بینایی و لامسه و ....) او حتی .....( نتیجه او مرا دوست ندارد ) بانک نوازشی خالی است .
در روز تولدم همسرم مرا سورپرایز کرد ، یک شاخه گل سرخ به من داد و سخت مرا در آغوش گرفت و بوسید و با هم به یک رستوران رفتیم و ....روز تولدم فوق العاده برگزار شد ( نتیجه با اطمینان و اعتماد همسرم مرا دوست دارد ) بانک نوازشی کاملا پر می شود .
و البته انواع تکامل یافته تری هم در این میان وجود دارد که مورد بحث نیستند .
دقت کنید که ما در مورد موارد عام صحبت می کنیم و نه موارد خاص .
زنان معمولا با نقشه ی از قبل تعیین شده اقدام به هدف گذاری و به جریان انداختن پروسه ی خیانت نمی کنند . بلکه در اکثریت مواقع ناآگاهانه اتفاق می افتد .
چیزی که زن با توجه به سیستم تک فایلی ذهن و نوع پردازش می فهمد
کمبود عاطفی دارد .نوازش نمی گیرد . تائید نمی شود . نیاز جنسی اش برآورده نمی شود . نیازهای فیزیکی اش برآورد نمی شود . احترام و تکریم نمی شود . به حقوقش احترام گذاشته نمی شود و حقوقش رعایت نمی شود و..... همسرم به من توجه نمی کند . همسرم به مسئولیتهای خود توجه ندارد . همسرم همه ی حقوق مرا می گیرد . همسرم این و همسرم آن است . همسرم ...همسرم ....همسرم .....فامیل همسرم ....
در این مرحله ( موارد بالا ) هیچ چیز خاصی وجود ندارد و فقط زن همسرش و زیر مجموعه های مربوط به او را فریاد می زند و حتی همسرش و زندگی اش (هارمونی میان احساسات - اعمال و افکار را برای دریافت نوازش ) را تمنا دارد . و درپی راهکار برای تثبیت زندگی و رابطه اش و همسرش است
( توجه داشته باشید که زن به لحاظ سیستم فکری چیزی را از قبل آگاهانه طراحی نمی کند( او فقط درک می کند که بانک نوازشی اش خالی است ) مگر در مواقع انتقام که مرد زخم کاری زده باشد و در روح زن به جا گذاشته باشد که مورد انتقام فعلا مورد بحث نیست و جزو استثناها محسوب می شود )
فرض بگیرید
آشنایی بسیار ساده اجتماعی به گونه ای که زن ابدا احساس خطری اولیه هم در آن نخواهد کرد و کم کم و اما ناآگاهانه با مرور زمان رنگ و بویی خاص به خود می گیرد .
در ابتدای این آشنایی ( در این مرحله احساس وجود ندارد و به مرور ایجاد می شود ) زن با خود به جدل می افتد
من شوهر دارم . من بچه دارم . من مسئولیت دارم . من ....من ...( گارد و فیلتر ها به سطح می آیند )
( جرقه تفکر خاص خورده می شود )
چقدر این مرد قشنگ صحبت می کند . چقدر عمیق است . چقدر خوب مرا درک می کند ( این مسائل کاملا فقط در ذهن زن وجود دارد و نمودار ظاهری دیگری ندارد ) و......( گاردها نسبتا و تاحدی شکسته می شوند و فیلترها ضعیف تر می شوند )
مرحله ی بعد( احساس شکل می گیرد )
چرا این اتفاق افتاد ؟! چرا احساس می کنم من این مرد را دوست دارم ؟! خدایا یعنی چه ؟! یعنی من این مرد را دوست دارم پس همسرم چه ؟! بچه ام ؟! پدرومادرم ؟!چرا همسرم مرا مثل او درک نمی کند . چقدر با این مرد راحت می توانم حرف بزنم و.....( زن در جدال بین ایجاد حصار و گارد گرفتن و رها کردن و شکستن گاردها ست )
بر حسب میزان آن " آخ " تاریخی تک فایلی بودن در هر یک از این مراحل واکنش زن متغییر است .
اما بشنوید از سیستم من:
اگر فایل موجود در پوشه wife مشکل لاینحل داشت و کلا corrupt بود...ابتدا فایل موجود را پاک کرده و یک فایل دیگر در آن پوشه کپی پیست می نمایم. ضمن اینکه در کل این فرآیند به عنوان یک سیستم مبتنی بر man-processing همه گونه نویزی (noise) ممکن است سوار شود (فکر خیانت ... شریک خیالی...).نویزها قابلیت اختلال دارند ولی امکان ایجاد فایل ندارند. میزان و شدت این نویزها بستگی به سیستم فایل، وضعیت حافظه و نوع kernel دارد. اما چیزی که در سیستم عامل من قطعی است این است که در پوشه wife امکان ایجاد همزمان دو فایل یا هر گونه ضمیمه ای وجود ندارد. چون این قابلیت توسط هسته سیستم عامل بنا به مشکلات حاد نرم افزاری (و کمی سخت افزاری) غیرفعال شده است. این سیستم عامل اصولا پارتیشنهای جدائی برای عشق، کار، تفریح، فلسفه، بوسنی و هرزگوین و ... در نظر گرفته که هر یک شامل پوشه ها و فایلهای متعددی است. برخی ازین فایلها و پوشه های hidden ور برخی دیگر read-only هستند.تنها پوشه های کمی در این سیتم فایل با دسترسی 777 وجود دارند. (777=111111111 یعنی دسترسی کامل). بیشتر پوشه های داری سطح دسترسی 755 یا 704 یا حتی 000 هستند. این سیستم فایل از مدیریت دسترسی پیشرفته برخوردار است و امنیت بالائی دارد لذا همواره فایلهائی برای نگفتن دارد.:311:
یک سوال.
اون طور که من توی زندگی دیدم، این تک فایلی بودن اصولا به ضرر زن ها تمام می شه. یعنی پای درد و دل پیرزن ها یا حتی کسانی که بیش از 3 سال از عروسیشون می گذره بشینی، به علت این که یک سری از نیازهاشون درست ارضا نمی شه (هیچ کس کامل نیست، پس واقعا این که انتظار داشته باشیم همسرمون تمام نیازهامون رو ارضا کنه، اون جور که ما دوست داریم، انتظار بی جایی یه) شکایت دارند. تو مجالس خانم ها، این خانم می گه: واااای شوهر من فلان ایراد رو داره، اون یکی می گه: وااااای منم همین طور و ....
و چون تک فایلی هستند، عملا تا آخر عمر یک سری از نیازهاشون ارضا نشده باقی می مونه و در حقیقت بسیار از خود گذشتگی باید بکنند به خاطر اون زندگی مشترک (نیازهاشون رو بی پاسخ باقی بگذارند)
حالا سوال من اینه، آیا با تمرین و تغییر شیوه تربیت، می شه کمی از این تک فایلی بودن آزاد شد؟
من فکر می کنم بشه، چون فکر می کنم خودم تا حدی تونستم. (البته من مجردم)
و اما سوال دوم، فرض کنید همسر (آقا) شما از اون چند فایلی هایی هست که به همشون هم خوب می رسه.
و شما متوجه شدید که یک دوست از جنس مونث داره (یعنی دوست دختر داره).
اون وقت چرا عکس العمل نشون می دید؟
اصولا این رفتارهای انحصار طلبانه در دوران دوستی و قبل از ازدواج و نهایتا چند سال اول ازدواج خیلی بیشتره.
اما من اصلاااا از این اخلاقا ندارم. برا همین به خودم شک کردم !!!!
یعنی چون می دونم دوستم داره و ... و از طرفی می دونم که، نه من می تونم تمام نیازهای اون رو کامل ارضا کنم، نه اون می تونه تمام نیازهای من رو کامل ارضا کنه.
برای همین واقعا از این که یه دوست از جنس دختر داره که باهاش راحته، اصلا ناراحت نمی شم.
در حقیقت اگه ناراحت بشم، می دونم که دارم خود خواهی می کنم و یه جورایی در حق اون، ظلم.
چراااا آیاااا؟ من خوش بینم؟ من بی خیالم؟ من ....؟؟؟؟
البته هر کسی آزاده!
ولی به نظر من حرفهاتون توجیه بود چون بنا رو روی این گذاشتین که آقایون همه خیانتکارند... اون خانمهائی هم که میگین مثل اینکه یادشون رفته که خودشون هم نیازهای شوهرشون رو کامل ارضا نمیکنند...
بیشتر زوجها زندگی نسبتا سالمی دارند...
ضمن اینکه مسئله تک فایلی بودن نیست شما الان دارین قیاس مع الفارق میکنن
»از چه ای کل با کلان آمیختی.........تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
مسئله زن بودن هست..که البته زن بودن بسیار هم با ارزش هست!
پی نوشت: من تقریبا این رو میدونم (هم موثق شنیدم هم خوندم) که توی روابط آزاد غربی منظورم اونائی است که در چارچوب خانواده نیست هم زنان دوست دارند یه شاهزاده خوشبختی رو پیدا کنن...یا حداقل یه خرسواری رو که پیدا کردن سعنی کنن باب میلشون بشه تازه وقتی ناامید میشن میرن سراغ یکی دیگه....تعداد زنهائی که همزمان با چندین مرد در رابطه عاطفی-جنسی اند جزء استثنائات هست....اونجا فرقش با اینجا بیشتر توی تعریف و مقدار آزادی های فردی است ولی روابط انسانی کار خودشو میکنه....
هااان ؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط rroogg
من هنگ کردم !
سلام rroogg عزیز.
والا من نفهمیدم روی سخنت با کی بود.
بهش نمی یومد جواب حرف های آنی عزیز باشه.
اگه هم جواب من بود، من منظورم این نبود که شما برداشت کردی!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rroogg
سلام،
نه اینطور نیست...
اینجا، هیچکدام به فکر تغییر یکدیگر نیستند،:303:
مدتی با هم زندگی میکنند، اگر از همه لحاظ(جنسی، عاطفی،...) متچ بودند، با هم زندگی میکنند و ادامه میدهند، اگر نه، خدا نگهدار و هر کس میرود به سوی خودش،
همچنین از آنجا که، تعهد خاصی در کار نیست، گفتن این خدانگهدار بسیار رایج تر و ارزانتر از خدا نگهداری هست که زوجها در ایران میگویند...
فرق عمده هم در این است، که زمانی که وارد یک رابطه دوستی شدند، نسبت به رابطه تعهد دارند، یعنی در آن واحد با چند نفر دوست نیستند(بر خلاف بسیاری از روابط دوستی در ایران)...
وقتی به این نتیجه رسیدند که به درد هم نمیخورند، مانند دو انسان منطقی از هم جدا میشوند..اگرچه، همچنان ضربه عاطفی وجود دارد، اما به این چیزها عادت کرده اند و البته به تناسب منطقی تر از ما فکر میکنند...
پینوشت:
نمیدونم چرا شما اصرار درین از تشابهات کامپیوتری در صحبتهاتون استفاده کنین، فکر میکنم این بار دوم باشه، به هر حال، به عنوان یک توصیه، در بحثهای این چنینی، بهتر است روشن و بدون ایما و اشاره صحبت کرد،
تمثیلهاتون برای من قابل فهم هست چون من هم این اطلاعات ابتدایی رو در مورد کامپیوتر دارم اگرچه تخصصم چیز دیگری هست... به هر حال ، صحبتهاتون با استفاده از این تشبیهات ممکنه باعث کج فهمی بشه و بنابرین در پیشبرد بحث کمکی نخواهد کرد...
ممکنه براتون جالب باشه، اطلاعات و برآورد من از شما اینه: ۲۶ ساله، دانشجوی فوق لیسانس، احتمالا کامپیوتر و تحلیل من میگه شما عزت نفس پایینی دارین، که اگر دوست داشتین در تاپیک خودتون در موردش صحبت میکنیم...
به هر حال براتون آرزوی موفقیت دارم:72:
K
به نظر من، خیر نمیشه،نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
چون این بخشی از فطرت شما هست،
شما نمیتونین با فطرت خودتون مقابله کنید یا تغییرش بدین، مگر اینکه به خودتون از نظر روحی صدمات سنگینی وارد کنین...و در حقیقت خودتون رو از نظر روحی بیمار کنین:303:
چون همونطور که آنی عزیز اشاره کردن، از آنجا که خانومها فطرتاً اصطلاحا تک فایلی هستند، فکر میکنند، جنس مخالف آنها نیز تک فایلی هست...نقل قول:
و اما سوال دوم، فرض کنید همسر (آقا) شما از اون چند فایلی هایی هست که به همشون هم خوب می رسه.
و شما متوجه شدید که یک دوست از جنس مونث داره (یعنی دوست دختر داره).
اون وقت چرا عکس العمل نشون می دید؟
اصولا این رفتارهای انحصار طلبانه در دوران دوستی و قبل از ازدواج و نهایتا چند سال اول ازدواج خیلی بیشتره.
اما من اصلاااا از این اخلاقا ندارم. برا همین به خودم شک کردم !!!!
بنابرین، وقتی مردی رابطه با زن دیگری را آغاز میکند، همسر یا همان زن اول فکر میکند یک رقیب واقعی در همه امور دارد، و زن دومی که وارد زندگی مرد شده در همه امور رقیب او بوده و ممکن است باعث بشود، او(زن اول) به طور کامل از ذهن مرد بیرون برود...
چرا که این زن نمیتواند باور کند، مرد این توانایی را داشته باشد که هم زمان هم او را دوست داشته باشد و هم با زن دیگری باشد...
چون فکر میکند، مرد هم مانند او تک فایلی هست...
البته این برداشت من هست.
نه!نقل قول:
یعنی چون می دونم دوستم داره و ... و از طرفی می دونم که، نه من می تونم تمام نیازهای اون رو کامل ارضا کنم، نه اون می تونه تمام نیازهای من رو کامل ارضا کنه.
برای همین واقعا از این که یه دوست از جنس دختر داره که باهاش راحته، اصلا ناراحت نمی شم.
در حقیقت اگه ناراحت بشم، می دونم که دارم خود خواهی می کنم و یه جورایی در حق اون، ظلم.
چراااا آیاااا؟ من خوش بینم؟ من بی خیالم؟ من ....؟؟؟؟
دو حالت دارد،
یا باور کرده اید مردها قبلیت چند فایلی بودن را دارند که باور این برای خانومها بسیار مشکل است،
یا آنچنان وابسته شده اید، که میخواهید به هر قیمتی رابطهای را حفظ کنید و با فرد مقابل در ارتباط باشین...
برای رسیدن به اینکه در مورد شما کدام مورد صحیح هست، باید کمی عمیق در این مورد فکر کنید...
K
سلام ...بحث جالبی است ....و دوستان ..همه با اطلاعات خوبی بحث رو مدیریت میکنند ...حالا محض خنده ... و مزاح بگذارید تفاوتهای مردان را در دنیا براتون بیان کنم ....
مردای ..المانی یک زن دارند ...و یک دوست دختر ...که زنشونو از دوست دخترشون بیشتر دوست دارن ....
مردای امریکایی ...یک زن دارند و یک دوست دختر ...که دوست دختر شونو بیشتر از زنشون دوست دارن ....و ..اما مردای ایرانی ....... با عرض ÷وزش یک زن دارند و 100 تا دوست دختر ....اما مادرشونو از همشون بیشتر دوست دارن ......:311::227::310:.............گفتم وسط بحث یک زنگ تفریحی باشه ......شاد باشید
خود واژه ی فطرت هم جای بحث داره.
من فعلا منتظر شنیدن نظرات آنی عزیز و بقیه دوستان هستم:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
ما در این تاپیک سعی داریم به دور از انگشت اتهام به جنبه های مختلف این مسئله بپردازیم و فعلا یکی از مسائل عمده بروز که جنبه ی توانایی های دو جنس را دارد را مرود بررسی قرار دادیم .
بله کامران بسیار خوب به موضوغ اشاره کرد که در اینجا من یک توضیح دیگر را اضافه می کنم و به غیر نحوه ی تک فایلی بودن ذهن خانم ها نوع پردازش موضوعات است .
اگر تک فایلی بودن ذهن زن و چند فایلی بودن ذهن مردان را درک کرده باشیم و تفاوت نوع پردازش موضوعات را در این دو ذهن درک کرده باشیم
توجه کنید ماثلی ساده می آورم که باز بهتر متوجه ی سیستم چند فایلی بودن مرد بشوید و همین طور فکر کنید که برای سیستم ذهنی تک فایلی چنین مسائلی امکان پذیر نیست . مگر در موارد خاص و استثنا
در مردانی که به لحاظ شرعی اقدام به چند همسری می کنند . فرض کنید 3 زن
در این رابطه مرد زن اول را به عنوان خانم بزرگ در مغز خود تعیین می کند او مادر فرزندانش است پس باید فقط به امور خانه داری برسد و به مسائل بچه ها را مورد بررسی و کنترل قرار دهد . در ذهن مرد این اتفاق می افتد و تصمیم می گیرد . به قیمت ظهور دادن عدم رضایتهای این زن و خودم این زن برای همیشه در شناسنامه من باقی خواهد ماند و من به او را طلاق نخواهم دارد اما با او رابطهی جنسی بعد از تولد بچه ها نخواهم شد ( تصمیمات کاملا مشخص می شود و اجرا میشود) !
زن دوم زنی است پولدار . ( مرد می گوید : من روی این پول این زن حساب می کنم . او شریک کاری من خواهد شد . من از سرمایه گذاری با پولهای زنم !،زندگی اولم را آباد می کنم و سطح این زندگی را بالا تر خواهم برم و برای او هم کارهایی خواهم کرد وبه عشق خودم هم سرویس های عاشقانه اما در حد عاشقانه می دهم و...... با او رابطه ی زندگی موفق خواهم داشت و او را از دو جنبه دوست خواهم داشت .( پول - خودش ) و.......تا زمانی او را طلاق نمی دهم که بتوانم از او استفاده مالی و جنسی بکنم در صورت حذف هر یک از گزینه ها مخصوصا پول او دیگر کاردی برای من نخواهد داشت پس او را در آن روز طلاق خواهم داد .
زن سوم او عشق من است معشوقه ی خوبی است کاملا احساس های عشق و عاشقی مرد را روابط جنسی در حد عالی عاشقانه 4
حال باید به بخش دیگر موضوع بپردازیم
چرا بعضی از مردان خیانت نمی کنند .
چرا بعضی از زنان خیانت می کنند .
راجع به پست ریحانه:
علاوه بر دو موردی که کامران فرمودند مورد سومی هم میشه در این جور موارد عنوان کرد (البته نه لزوما اینکه شما اینطور باشید بهرحال اینم یه کاندید هست):
اونم اینکه شما هم چون حس میکنید شوهرتون نمیتونه نیازهاتون رو کامل رفع کنه و بلعکس...پس اگر شوهرتون نقص شما رو با یه خانم دیگه پر کنه .... شما هم این اجازه رو دارین که نقص ایشون رو با یه آقای دیگه پر کنین...این میتونه بهرحال دلیلی واسه بیخیال و خوش بینی و به اصطلاح غیرت روی همسر نداشتن باشه...
راجع به پست کامران عزیز:
اون بحث کامپیوتری که اولا شوخی بود و دوما در راستای تاپیک یعنی خواستم این بحث تک فایلی و .. رو به شوخی بگیرم فکر نمیکردم اینجوری نمود پیدا کنه و اینجوری برداشت بشه!!...از پست آقای دیجیتال متوجه شدم که یه نمه تند رفتم ولی باز به نظرم گویاست.....ضمنا من رشته ام کامپیوتر نیست ... به همین خاطر توی اون پست من فقط بحث و جریان سیستم فایل رو تعمیم دادم...بیشتر از جنبه شوخی بود...صرفا یه تعمیم ترجمه اش هم اینه که:
من شاید قابلیت چند همسری رو داشته باشم به خصوص به شکل یه همسر عشقولانه داشته باشم و بینهایت شریک جنسی:311: (ولی به نظرم فقط عاشق یکی میتونم بشم)...ولی به خاطر یه سری مشکلات نرم افزاری (شخصیت...روان و ... نمیتونم این قابلیت رو بالفعل کنم)...نویز هم میتونه همون افکار باشه که اصولا میشه کمش کرد ولی نمیشه جلوش گرفت ... خانمها رو نمیدونم ولی من مثلا وقتی فلان بازیگر hot هالیوود رو میبینم یه سری نویزها سوار نشن :311: البته میگم شدت اینا کم و زیاد داره.... همیشه ام اینطور نیست.... ولی در وجودش شکی نیست.
این درسته که آقایون وقتی عاشق زنی میشن برخلاف خانمها همه چیز رو از پنجره عشقشون نمیبینن و واسه هر مسئله ای پارتیشن جدائی دارن
دیگه اینکه آقایون همیشه چیزهای واسه نگفتن و با خود بودن دارند...همون فایلهای با دسترسی محدود که فقط مخصوص خودشونه....واسه همین ما اینهمه فیلسوف مرد داریم ولی دریغ از یه فیلسوف زن:311:
راجع به قضیه کارشناسی ارشد که به نظر میاد یادتون مونده و مشخص شد که دچار چه سوءتفاهمی نسبت به من شدید....بهرحال من توی اون تاپیک به این دلیل به این مسئله اشاره کردم که به نظرم توی مسئله ازدواج فاکتور مهمی بود وگرنه این مسائل که شخصیه و .... که توضیحی فکر کنم نمیخواد...
راجع به قضیه عزت نفس: کامران عزیز دقیقا عکسه ... من همیشه این احساس رو داشتم که آدم خوبی هستم...اما اگه اعتماد به نفس رو بگین شاید....شاید در بعضی زمینه ها اعتماد به نفسم پائین بیاد ولی کلا اعتماد به نفسم خوبه اما چون فرد نسبتا ایده آلیستی هستم گاهی اوقات خیلی استرس میگیرم در این جور موارد اعتماد به نفسم پائین میاد....بعضی از دوستام فکر میکنن من یه نمه مغرورم ولی کلا اعتماد به نفسم همیشه و در همه حال بالا نیست که البته دارم روش کار میکنم....
البته خوشحال میشم از راهنمائیاتون توی تاپیک «واقعا درموندم...» بهره ببرم ولی فکر میکنم چون شما از اون پست کامپیوتری سوءبرداشت کردین این نتیجه گیری رو کردین...:72:
راجع به سوال آنی که چرا بعضی از مردها خیانت نمیکنن..........من راجع به خودم میگم....برای من رابطه جنسی (به نظر من عامل اول خیانت در صورت وجود رابطه عاطفی با همسر) و خیانت به همسرم...ارزش خورد شدن عزت نفسی که پیش خودم دارم رو نداره....در واقع من نمیتونم زیر بار همچین کاری برم....مطمئنم که اگر روزی بخواد چنین چیزی رخ بده..قبلش زنم رو طلاق داده ام (از رابطه خارج شدم)...شاید نتونم این رو به خوبی توضیح بدم ولی حاضر به انجام هر پستی نیستم .... به خصوص رابطه صرف جنسی به نظر من علیرغم غریزه ای بودن ولی دون شان انسانیه....میدونم اینا شعار به نظر میاد ولی من دیدی مثبتی نسبت به خودم دارم....
سلام خانوم انی،
راستش، برای من قابل باور نیست که همزمان بتوان چند زن را دوست داشت؟!
نمیدانم، شاید این به دلیل نحوه تربیت خانوادگی یا این باشد که من تا به حال هیچ تجربهای نداشته ام...
اما، هیچوقت به این قابلیت چند فایلی بودن خود، نه فکر کرده ام، نه برایم قابل تصور بوده...
من هم فکر میکنم، در این زمینه از نظر نرم افزاری بسیار ضعیفم...:163:
و راستش نمیتوانم باور کنم، مردی زنی را واقعا دوست داشته باشد و در عین حال با چند زن دیگر هم در ارتباط باشد...:303:
حالا شما تحلیل کنید، چرا بعضی مردها این تونایی را ندارند یا فکر میکنند ندارند...
من فکر میکنم، از نظر شعور انسانی و حالت نرمال، مونو گامی(تک همسری) شیوه نرمال باشد...
و در مورد دین و شرع هم، متاسفانه، مردم فقط کمیت را دیده اند، نه کیفیت را...وگرنه، شرایط چند همسری از نظر شرع به هیچ عنوان ساده نیست... و البته لزومی نداره این رو متذکر بشم، که اون آیات برای شرایط خاصی نازل شده و بر اعرابی که پیش از اسلام برای زن هیچ ارزشی قائل نبودند و آن را جنس پست میدانستند...
برای همین، از نظر من در این زمینه شرع تنها شده، پوشش خوبی برای هوس بازیهای یک سری آقایان...و چنین مردانی، در کلّ به هیچ زنی وابسته نیستند...نه اینکه، زنی را دوست داشته باشند و با بقیه هم باشند...
پینوشت:
@rroogg
متوجه شدم رشته شما ب هست...:163:
البته نوک زبونم بود ها،:311:
به هر حال من هنوز هم فکر میکنم شما عزت نفس پایینی درین که باید روش کار بکنین،
من روانشناس یا ... نیستم، اما با تعاریف آشنا هستم،
اعتماد به نفس یا خودباوری یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربههای قبلی، به تواناییها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیتآمیز اعتماد و باور دارد.
عزت نفس : نیاز به احترام به خود، به عبارت دیگر عزت نفس عبارت است از نیاز به كسب موفقیت و تأیید یا نیاز به ایجاد تصور مثبت درباره خود و دیگران و اینكه دیگران او را فردی قابل احترام بدانند.
به هر حال این برداشت من تا به الان از پستهای شما بوده که میتونه درست نباشه!
و با توجه به قوانین تالار، این بحث نباید اینجا ادامه پیدا کنه،
بنابرین، به طور خلاصه : از آشنایی و تعامل با شما خوشحال هستم...:72:
K
آنی عزیز، در مورد این که دو نفر همدیگر رو به طور کامل نمی تونن ارضا کنن، یک مثالی می زنم تا بیشتر متوجه منظورم بشید.
زمانی که من رابطه دوستی داشتم و از یک زمانی به بعد وارد فاز شناخت برای ازدواج شد، و با این که تعهدی در کار نیست، اما یک دختر عملا خودش رو متعهد می دونه و البته طرف مقابل من هم خودش رو متعهد می دونست (نه در حد تعهد همسری).
من اکثر اخلاق ها و منش هاش رو دوست داشتم. اما دوستی داشتم (عملا در حد یک دوست عادی، می خوام بدونید که واقعا نسبت به هم متعهد بودیم و برای اینکه قاطی نشه تو حرف زدن من با دوست2 نشونش می دم) که بسیار زیبا به اتفاقات پیرامون خودش نگاه می کرد و تفسیر می کرد و ... و این آدم از نظر من یک آدم فوق العاده هست تو این زمینه. من نیاز شنیدن و دیدن از این دیدگاه به طبیعت رو با صحبت با اون(دوست 2) ارضا می کردم و البته (شاید به دلیل احساس تعهد) ریز و درشت حرف های زده شده رو برای دوستم هم منتقل می کردم (که البته اون هم از این دیدگاه ها لذت می برد)
این رابطه من با اون آقا(دوست 2) هیچ وقت از حد دو دوست عادی بیشتر نشد (حتی همین الان که رابطه با دوستم قطع شده) و نهایتا ما هر یک ماه یک بار ، 2 ساعت حرف می زنیم ( و من واقعا انرژی می گیرم).
ببینید، من به خودم اطمینان دارم و با خودم رو در واسی ندارم. دقیقا می دونم هیچ احساسی بیشتر از یک دوست بین من و اون آقا (دوست2) نیست و نمی تونه باشه.
حالا فرض کنید این اتفاق برعکس بود. من تعهد رو از اخلاق طرف مقابل می بینم. پس چرا باید عکس العمل نشون داد؟
این رو هم اضافه کنم، که در همون زمان، دوست من هم با هزاران خانم (به خاطر شرایط کاری) رفت و آمد داشت و با بعضی هاشون گرم تر بود. اما چون تعهد رو می دیدم، رفتارها و عکس العمل هاش رو می دیدم، واقعا هیچ وقت بهش شک نکردم. و زمانی هم که خانوادش مخالفت کردند، بهم می گفت که رفته برای فلانی درد و دل کرده و ازش راهنمایی گرفته و ...
و من اون موقع عمیقا می فهمیدم نیاز به کسی داره از جنس مونث (تا عکس العمل های مادرش رو درک کنه و آنالیز کنه) و با تجربه (اون طرف تجربه رو داشت). ولی من نباید می بودم، چون خودم یک طرف قضیه بودم.
و من هیچ وقت به رابطش شک نکردم!! و هیچ وقت نخواستم زبادی توی رابطه هاش فوضولی کنم!!
منتظر شنیدن نظرتون هستم. می خوام بدونم اگر رفتارم اشتباهه، چرا اشتباهه؟
ریحانه جان پاسخ دادن به پست تو چون جای بحث دارد مسیر تاپیک را منحرف می کند . برای خودت تاپیک جداگانه ای باز کن در آنجا برای تو حرف بسیار دارم .
خواهش می کنم تاپیک را باز کن و پشت گوش نینداز .
مرسی که انحراف تاپیک و معذوریت در پاسخگویی در این جا را درک می کنی .
http://www.hamdardi.net/thread-11752.html
ممنون آنی عزیز:43: