-
؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
با سلام خدمت دوستان و مدیران محترم تالار
در طول این مدتی که تالار بودم ، یکی از اهدافم ارائه مشاوره به مراجعین بود تا هم کار خیری کرده باشم و هم تمرین و کلاس درسی بوده برا خودم.
اما تفاوتی که دنیای مجازی تالار با دنیای حقیقی در باب مشاوره داره اینه که :
در دنیای مجازی همه اونهائی که میان و صحبتی رو آغاز میکنن ، سد مشورت رو شکوندن و اعلام میکنن که مشکلی دارند و نیازمند کمک و مشاوره.
اما چالشی که در دنیای حقیقی و برا زوجینی که به مشکل برمی خورند و مشکلشون از زیر سقف خونشون به بیرون کشیده میشه اینه که معمولا یکی از اونها با گارد بسته میاد جلو ، تمایلی به رفتن پیش مشاور نشون نمیده
اصلا نمی پذیره که مشکل داره ، (واقعا می دونه که مشکل داره اما انکار میکنه) بهش میگیم بابا تب کردی ، ببین تبت رسیده به 44 میگه دما سنجتون خرابه !! من حالمم خیلی خوبه ، دارم از زندگیم لذت می برم.!!!!
تو این چند ماهه دو مورد اینجوری برام پیش اومده ، اولی از سر وظیفه وجدانی و انسانی که احساس می کردم پادر میونی کردم و چقدر انرژی ازم گرفت و حرفهائی غیر منطقی شنیدم که هیچ پاسخی نداشت.
مورد دوم که همینک درگیرش هستم ، ......
تمام تلاشم فقط اینه که او بپذیره قبل از اینکه تصمیم اشتباهب بگیره و یه زندگی رو نابود کنه ، فقط برام حرف بزنه و .... احساس کنه که مشکلش حداقل یه راه حل داره و نهایت هدف من هم بعد از گفتگو این خواهد بود که بهش بفهمونم مشکلشون اینقدر حاد نیست که زندگی 2 سالشون رو از هم بپاشونه.
حالا سوال اساسی ومهم اینه که :
با فردی که برا مشاوره گرفتن گارد بسته داره ، واصلا راه نمیده چه جوری باید برخورد بشه که سر میز مذاکره بشینه؟؟؟؟
سوال بعدی اینه که چرا وقتی یه زن وشوهر با هم قهر میکنن ،در تمام طول مدتی که با هم قهرن انگار با هم فامیل قهرن ، اگرچه هیچ مشکل و دلخوری قبلی با ما (فامیل) ندارند اما به محض وجود مشکل برا خودشون با بقیه هم قطع ارتباط میکنن!!!!!!
از آقای سنگ تراشان میخوام که راهنمائی کنند.
پیشاپیش از نظرات همگی دوستان ممنونم.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
موضوع خیلی مهمیه و قبلا هم در این مورد تاپیکی داشتیم . امیدوارم در این تاپیک به نتایج بهتری برسیم .
http://www.hamdardi.net/thread-5833.html
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
ضمن تشکر از دیجیتالمن عزیز
بله دقیقا سوال و چالش اصلی همینه که شما هم اشاره داشتید.
موارد ارسال شده اون تاپیک ، بجز ارسال 7 آنی ، به ما کمکی نمی کنه . در مورد ارسال 7 هم باید این نکته رو اضافه کنم که ، مورد یا مواردی که مورد سوال من هست به این حادی نیست که نیاز به دارو و قرص و ارامبخش و... داشته باشه ، خیلی طبیعی مثل ماها هستند که مشکلی در زندگی براشون پیش اومده ، اما فکر می کنن که به بن بست رسیدن و...
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
baby گرامی وقی کسی تمایلی به مشاوره نداره و خودش رو عقل کل میدونه ما هم بهتر است اصراری برای مشاوره دادن نداشته باشیم. مگر زمانی که خود شخص بخواهد تغییری ایجاد کند منتها نیازمند نسخه مناسب برای ایجاد تغییر سازنده در خود باشد که آنهم باید با متخصص امر مشورت کرد و این نسخه را از او گرفت.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط راهگشا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
سوال: چه تعداد روانشناس برای تعویض یک لامپ نیاز هست؟
جواب: فقط یک روانشناس. منتها لامپ باید خودش بخواهد که عوض شود.
:104::104:
>>> برخی مفاهیم که از طریق زبان طنز بیان می شوند.... تفکر در مضمون آنها بسیار ضروری است. (بیان اینکه تا فرد خود نخواهد هیچ کس حتی روان شناس هم قادر به تغییر او نیست)
بی بی گرامی ضمن تایید سخن دوستمان بی دل گرامی.... باید نکته ای دیگری را هم بگویم::
افرادی که در برابر تغییر و مشاوره گرفتن مقاومت می کنند اغلب افرادی هستند که یا می خواهند یک شبه تغییر کرده و تحول را تجربه کنند یا افرادی که می پندارند پذیرش مشاوره و تغییر یعنی پذیرش ضعف خود
........
اما در خصوص تغییر دادن نگرش آنان من چیزی به ذهنم نمی رسه امیدوارم آقای سنگ تراشان راهنمایی کنند
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
با سلام و عرض ادب
غالبا در مشکلات خانواده با چنین مسئله ای مخصوصا از طرف آقایون مواجه می شویم.
معمولا در اینگونه موارد باید به جای تغییر مستقیم فرد از طریق مشاوره ، به طور غیر مستقیم از طرف همسرش این تغییرات کم کم به وقوع بپیوندد.
در واقع زن و شوهر مثل قفل و کلید می مانند. اگر قفلی تغییر کند (مثلا خانم)، کلید هم برای اینکه تطابق پیدا کند لازم به تغییر است.
مثلا خانمی هنگام دعوا با مادر شوهر شکایت به شوهرش می کند.
یا مثلا خانمی هنگام ناراحتی از شوهرش مسائل را با مادرش در میان می گذارد.
یا آقایی به هنگام ورود به خانه بهانه می گیرد.
حالا اگر خانم روش هایش را نسبت به قبل با مهارت تغییر دهد. آقا مجبور خواهد بود روشش را تغییر دهد.
در اینگونه موارد ظرافت بسیار زیادی از طرف خانم نیاز هست. همچنین مقداری زمان نیاز دارد تا شوهر باور کند که همسرش با او بازی نمی کند بلکه روشش تغییر کرده است. بدیهی هست چنین تغییراتی اولا باید زیر نظر یک متخصص صورت بگیرد. ثانیا همیشه منجر به بهبود اوضاع نمیشود، اما گاهی در بیش از 50 درصد موارد تغییر ایجاد می شود.
اگر خانم خوب بتواند با توصیف حالات شوهرش برای روانشناس منجر به نشان دادن نوع شخصیت همسرش به مشاور باشد، تا اندازه زیادی نقاط ضعف و قوت احتمالی شوهرش قابل شناسایی و حتی پیش بینی می شود و رفتارهای مناسب آن به همسرش آموخته می شود.
در واقع در چنین مواقعی خانم باید نقش یک مشاور فعال و عملی را در زندگی بازی کند.
اما در وقتی که بحث داغ هست و اورژانسی هست. یعنی آقا پا توی یک کفش کرده که تصمیم نابخردانه ای بگیرد. نیاز هست با انعطاف پذیری مبتنی بر هم حسی توسط خانم در خلوت خودشون حل و فصل بشود.
هم حسی به معنی اقرار خانم به اشتباه نیست. بلکه به معنی اینست که با زبان ریختن و لطافت های زنانه و نرمش های متناسب با خلق همسرش، به او بفهماند که دوستش دارد، اگرچه مشکلاتی در زندگی دارند.
حتی بعضی خواسته های شوهرش را در کلام بپذیرد و به او حق دهد. اما در عمل می تواند خیلی ملایم به شیوه صحیح و بینابین عمل کند.
یکی از متدهای مهم در اینگونه موارد (مواردی که شوهر تحت هیجانات تصمیم نابخردانه ای دارد)زمان خوردن به مشکل پیش آمده است. یعنی بدون بحث و چالش ، سعی کنند موضوع کش بیاید.
در اینگونه موارد دخالت های دلسوزانه و پا درمیونی اطرافیون مضر ارزیابی می شود. مگر اینکه بسیار غیر مستقیم از طرف تاثیر گذاری روی یکی از طرفین انجام گیرد. ولی اگر مستقیم وارد بشوند، بحث حیثیتی می شود. و ممکن است زن و شوهر تصور کنند دیگر نمی توانند حرفشان را پس بگیرند. لذا با وجودی که شاید از ته دل پیشیمان باشند، اما برای اثبات خودشون لجاجت می کنند. همچنین معمولا میانجی گرا فامیل هستند که این رازدار را تحت الشعاع قرار میده و مقاومت طرفین بالا می رود.
خلاصه اینکه دو بخش هست:
الف ) بخش اورژانسی و داغ که ممکن است تصمیم نابخردانه از جانب یک طرف گرفته شود، که باید طرف مقابلش با ظرافتهای مورد نظر همسرش، هم حسی، و حتی عذرخواهی و قبول شرایط در کلام و انجام قسمت معقولش عمل ، کوتاه بیاید و زمان بگیرد تا آرامش نسبی ایجاد شود و از ورود دیگران کاسته شود.
البته گاهی مثلا شوهر خودش معتاد، پر مشکل غیر قابل تحمل و اهل کتک زدن و زورگویی بوده به نحوی که خانمش هیچ مزیتی برای این زندگی نمی بیند و یکپارچه ضعف هست و اصلا نمی خواهد این زندگی بدون نقطه قوت را به هر قیمتی ادامه دهد (که البته حق دارد)، در این صورت باید از ابزارهای قانونی و فشار زا یا از تکیه گاههای خودش در زندگی مثل پدر ، برادر ، فامیل یا ... جهت تغییر همسرش بهره بگیرد یا اینکه با فشار او را از خود جدا کند. (این موارد البته پس از مشورت با مشاور و اینکه به هیچ قیمت این زندگی سازنده و بالنده نیست گرفته می شود )
ب )پس از فروکش کردن اوج درگیری و هیجانات، برای تغییر همسرش ، با گرفتن مشاوره با مهارتهایی که یاد گرفته است تصمیم به تغییر خویشتن و به تبع آن تغییر همسرش بشود. که زمانبر بوده و نیاز به مهارتهای زیادی دارد.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
ضمن تشکر فراوان از مدیر عزیز بخاطر پاسخ دقیق و سریع شون:104:
اگه فرایند مشاوره توسط روانشناسا رو به این ترتیب بیان کنیم:
1- شنیدن صحبتهای مراجع
2- همراهی با مراجع (با این قصدو نیت که از سر خیرخواهی صحبت می کنیم)
3- اشاره به اشتباهات مراجع در واقعه مشکل ساز به صورتی کاملا ظریف
4- ارائه راه حل برای آینده
اولا عزیزان روانشناس اظهار نظر کنند که آیا اینگونه است و یا موارد فوق نیاز به اصلاح داره؟
در ثانی آیا روش بنده بعنوان عضوی از فامیل درست هست که :
1- شنیدن سخن مراجع
2- بیان اینکه از سر خیر خواهی و صلاح صحبت میشه.
3- عدم گوشزد اشتباهات مراجع (چه اینکه هرگونه اعلام اشتباه دو طرف از سوی من (شما بخوانید فامیل) باعث کدورتهای احتمالی بعدی بین من و اون زوج خواهد شد ، هم اینکه بنظر من پس از فروکش کردن هیجانات و ناراحتی های اولیه فرصت برای یافتن کنش وواکنشهای اشتباه هر دو طرف و توسط خود اونها میسر ومقدور هست)
4- کمک به هر دو طرف به اینکه مثبت فکر کنند و ایجاد تغییر در نگرششون که منجر به گرفتن تصمیمات صحیح بشه.
5- به عبارت دیگه اگرچه شنونده وقایع اتفاق افتاده قبلی هستم ، اما بدون اینکه بخوام بیان کنم که اینجا حق با شما بوده و اینجا رو اشتباه کردی ، این کارت درست نبود و.... سمت و سوی بحث رو ببرم به آینده و اینکه در حال حاضر چه بکنیم که بهترین تصمیم گرفته بشه.
آیا این روش می تونه نتیجه دار باشه و یا اینکه همین هم به منزله "دخالت های دلسوزانه و پا درمیونی اطرافیون مضر ارزیابی می شود." دقت کنید در این روش اصلا تمرکز بر روی اشتباهات قبلی طرفین دعوا نیست و تمرکز بر روی تصمیمات آتی < روشهای کلی زندگیشون هست.
مثلا اگه آقا بگه الا و لابد باید بریم یه شهر دیگه و گرنه طلاق!! خانوم هم بگه من یه شهر دیگه بیا نیستم ، اما راضی به طلاق هم نباشه.
بنظر شما این پیشنهاد می تونه خوب باشه که :
به خانم بگیم که اینطور برخورد کنه که به شوهرش بگه باشه میام ، اما خوبه که قبل از اثاث کشی شما بری و وضعیت کار و خونه و.... در شهر جدید یه بررسی بکنی. و.... یعنی تلاش کنیم تا این اتفاق به مرور و با گذشت زمان انجام بشه.
بازهم اگه ممکنه دوستان نظر بدن و سوال دوم هم که چه احساسی باعث میشه که با سایرین هم قطع ارتباط میکنن؟؟
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
مثلا اگه آقا بگه الا و لابد باید بریم یه شهر دیگه و گرنه طلاق!! خانوم هم بگه من یه شهر دیگه بیا نیستم ، اما راضی به طلاق هم نباشه.
حقیقتا نمی دانم این دست دخالتها به کجا ختم می شود .
اما اگر فرض بر درست بودن مداخله بگیریم !!!
علت ایجاد پافشاری هر یک از طرفین بر پایه ی دلائلی که ارائه می دهند خیلی مهم است .
مثلا
آقا چرا برای هجرت پافشاری می کند ؟!
خانم چرا پافشاری بر یک جا نشینی دارد ؟!
و به نظرم با یک چنین زمینه ی نارضایتی زندگی به بن بست و طلاق نمی رسد مگر زمینه های نارضایتی گسترده تر و عمیق تری در لایه ها و سطوح مختلف زندگی وجود داشته باشد و در اینجا به شکل نوعی واکنش ( لجاجت )عرض اندام می کندو .....
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
:72:آنی عزیز
یعنی این رو وظیفه نمی دونید و مداخله می شمارید، اگرچه به درخواست یکی از طرفین دعوا باشه؟
همچنین اگه روی روش اظهار نظر کنید و نه روی مثال ، بیش ازین ازشما ممنون خواهم شد.:72:
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
به نظر بنده معمولا دخالتهای فامیلی کار را از آنی که هست بدتر میکند. مگر اینکه آن شخصی که وارد بحث بین دو زوج میشود شخص صاحب نفوذی باشد و حرفش پیش زوجین خریدار داشته باشد تازه اونوقت باید در جریان ریز مسائل بین این دونفر از سیر تا پیاز هم باشد! آگاه و صاحبنظر باشد، عادل باشد، طوری رفتار نکند که به جانبداری از طرف دیگر محکوم شود، تازه یکوقت هست که موضوعی از نظر یکی از زوجین حیاتی است اما از نظر میانجی یا مشاور فامیلی بهانه گیری تلقی میشود. یا بقول آنی جان کار از جای دیگری خراب است و صغری کبری چیدن های ما برای تحمیل یک موضوعی به یکی از طرفین یا راهکارهای نه سیخ بسوزه نه کباب! ما به قصد خیر خواهی باعث میشود که بعدها یک شکل دیگری این زخم مشکلات عمیق سر باز کند! خلاصه بنده به شخصه علیرغم اینکه نمیتوانم نسبت به مسائل دیگران بی تفاوت باشم اما معتقدم که وقتی پای فامیل به مسائل همسران باز میشود کار را خراب تر میکند.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
بی بی محترم سلام
خوشا به سعادت زوجهایی که از نعمت همراهی و حمایت گری بزرگ تر عاقل به طور مدام و نه به شکل مقطعی برخوردار هستند .
وظیفه ؟! نه به هیچ عنوان شما وظیفه ندارید .
می توانید بنا به درخواست یکی از طرفین که شما را دعوت به یانجی گری کرده و کاملا بر مبنای میل شخصی خودتان تصمیم بگیرید که با استفاده از این دعوت نقش حامی و ریش سفید را بازی کنید و وارد بازی آنها شوید و یا برعکس ( دعوت ایشان را رد کنید ).
و دوست محترم دقت داشته باشید که شما از طرف یکی از طرفین دعوت شده اید آیا خواست و نظر طرف دیگر همان فرد که گارد بسته دارد را هم در نظر گرفته اید ؟! و آیا طرف دیگر هم امین وداوری برای خود معرفی کرده است و....؟!
در صورتی که پاسخ شما منفی باشد . این دعوت یک طرفه نتیجه بخش نخواهد بود و چه بسا همین بهانه ای بشود برای گسترش نارضایتی در گارد گیرنده و ایجاد تنش بیشتر و...
اما اگر فردی که از شما دعوت کرده را دوست دارید و خودتان تمایل دارید که برای ایشان نقش حمایتی داشته باشید میتوانید تنها بر روی ایشان تاثیر گذارباشید و ...که همانا ایجاد انگیزه و میل تغییر در ایشان و.... ، شاید روی طرف مقابل و به مرور موثر واقع شود و....
و اگر تصمیم بر قبول دعوت کردید
به نظر من کاملا به غیر از این که باید نسبت به این فرد ( دعوت کننده ) شنونده ی خوبی باشید حتما به این مورد توجه بفرمائید که گاه لازم است در چنین مواردی بتوانید از جایگاه والد مستبد سازنده اقدام به طرح و برنامه ریزی و امرو نهی بفرمائید .
درست مثل
" نه "های گنده ای که گاها می بینیم آقای سنگ تراشان با قاطعیت می گویند و...
و اما چه احساسی باعث می شود که با سایرین هم قطع ارتباط میکنن؟؟
میل به کناره گیری به این شکل معمولا از جایگاه کودک است . کودک ناراضی که که میل دارد کسی از کارهایش سر درنیاورد و....و این نشان می دهد که دامنه ی نارضایتی بسیار گسترده است و حفظ حریم خصوصی کاملا به شیوه ی کودکانه حفظ می شود و....
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
آنی عزیز
ممنون از راهنمائیتون.
منظورم از وظیفه ، اینه که نمی تونم نسبت به مشکل نزدیکام بی تفاوت باشم. احساس می کنم اگه بتونم برا سازندگی زندگیشون کاری کنم ولو به قیمت بی احترامی های مقطعی ، اگه نکنم نمی تونم خودم رو انسان بدونم - وظیفه رو از باب اجبار اطرافیان نگفتم .
ضمن اینکه روشم را هم توضیح دادم ،
هدفم از گفتگو با کسی که گارد بسته داره اینه که می تونه رو کمک من حساب کنه ، فعلا همین.
برا اونی هم که کمک خواسته ، اونچه از حاصل تجربیات مثبت زندگیم بوده و ایضا اطلاعات جانبی (که بخش قابل توجهیش از همین سایته) رو در اختیارش بذارم.
در نهایت اگه به صحبت مشترک ختم بشه ، نقش من در بین اون زوج این هست که نذارم بحث و گفتگوشون به بن بست برسه و یا ازمسیر رسیدن به تفاهم دور بشه.
مطلقا اشتباهات قبلی هیچ کدوم رو من بیان نمی کنم ، قضاوت و داوری بینشون نمی کنم، تمرکزم رو روی راه حلهای آتی میذارم و به اونها کمک می کنم بهترین راه رو انتخاب کنن که کمترین آسیب رو برا هر دو طرف داشته باشه.
بطور خلاصه کمک به هر دو برا گرفتن بهترین تصمیم - نه نقش قاضی ، مشاور ازدواج و...
دوست داشتم در این زمینه نظرتون رو جویا شوم .
اما چه احساسی باعث می شود که با سایرین هم قطع ارتباط میکنن؟؟
ممکنه اون شخص فکرکنه که ما همه علیه او در حال برنامه ریزی و توطئه ! هستیم ؟ میشه یه شخصی اینجوری فکر کنه و جنبه خیر خواهی شخص ثالث تو ذهنش نیاد؟
یا اینکه فکر می کنه با گفتگو با شخص ثالث ، اون شخص قدرت اینو داره که رو نظر و تصمیمش تاثیر بذاره و نهایتا اونو از کارش منصرف کنه؟
لطفا ایتمهای 3و4و5 ارسال 7 رو مرور کنید
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
سلام
بله با این همه احتیاط و اشتیاق به حمایت کردن ، من خوش بین هستم که شما از طرف میزبان خود نتیجه ی مثبت می گیرید .:104:
از این جهت که توجه داشته باشید به یک نکته دیگر هم اشاره می کنم.
وقتی زن و شوهری درگیر بازی طلاق می شوند یکی از این دو نفر احتمالا ( گارد گیرنده ) بازی کن است .
برای اطلاعات بیشتر لطف بفرمائید تاپیک" بازی ها " را مطالعه بفرمائید .
بی بی محترم
شما خیلی سربسته مسئله را عنوان می کنید ولی من از همین حداقل اطلاعات ، کسی که قطع رابطه میکند را فردی آزرده و بازیگر می بینم که نیازمند به کمک جدی حرفه ای است .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اما چه احساسی باعث می شود که با سایرین هم قطع ارتباط میکنن؟؟
ممکنه اون شخص فکرکنه که ما همه علیه او در حال برنامه ریزی و توطئه ! هستیم ؟ بله ،انسان ها قادر هستند هر برداشت ذهنی داشته باشند و این نوع فکر کردن هم برا یک گارد گرفته و بازیگر عادی است میشه یه شخصی اینجوری فکر کنه و جنبه خیر خواهی شخص ثالث تو ذهنش نیاد؟ بله . او می تواند شما را مزاحم ببیند و اگر احتمال بازی او درست باشد شما مزاحم خواهید بود چرا که برمبنای قانون بازی او شما جایی برای شرکت در این بازی ندارید [b]
یا اینکه فکر می کنه با گفتگو با شخص ثالث ، اون شخص قدرت اینو داره که رو نظر و تصمیمش تاثیر بذاره و نهایتا اونو از کارش منصرف کنه؟ممکن است شما برای مدتی بازی ( نتیجه برد - باخت ) ایشان را به تاخیر بیندازید اما این تاثیر گذاری دائمی نیست مگر با مشاوره ی علمی و تخصصی وحرفه ای
برای این افراد هر نوع برداشتی از مسائل به میل شخصی خود صورت می گیرد چرا که درگیر بازی هستند و منظور اصلی اینها توسط مشاور و دکتر روانشناس بالینی با استفاده از تکنیک های خاص بیرون کشیده و تشخیص داده میشود و...
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
ممنون آنی عزیز:72:
همین الان ایشون زنگ زدند و یه قرار گذاشتیم برا صحبت کردن (گمونم گارد بستشون یه کم باز شده باشه ، قطعا انرژی مثبتی که فرستادین تاثیر گذار بوده :104::104:)
بازیهای اریک برن رو قبلا یه نگاهی انداخته بودم راستش اگرچه خیلی کاربردی بنظر میاد اما جذبم نکرد و از حوصله ام خارج بود ، بنظرم خیلی سخت و دشوار میومد ، باید یه بار با حوصله بخونمشون.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
آنی عزیز
بازیها رو دوباره با دقت بیشتری خوندم ، اولا اینکه بدانیم فرد چه نوع بازی رو شروع کرده چه کمکی می تونه بکنه ؟؟
چرا که بسته به اینکه نتایج این بازی بعد از گذشت مدت زمانی چی باشه ، یا توسط زوجین حل میشه ، یا به فامیل کشیده میشه (از زیر سقف خونه به بیرون کشیده میشه) ، ویا به متخصص و روانشناس .
در هر سه حالت هم ، یا زندگی طبق روال قبل (با تغییراتی در عملکرد زوجین) ادامه پیدا میکنه و یا طلاق!
اما در ادامه سعی می کنم با اطلاعاتی که بدست اوردم و در قالب نظریه بازیها مشکل این زن و شوهر رو بیان می کنم ، و منتظر نظرات شما دوستان عزیز می مونم .
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
بی بی محترم
اینطور که شما تا به الان مسئله را بیان کردید این دو نفر وارد بازی طلاق شده اند و یکی از این دو نفر نقش زجردهنده را بازی می کند و دیگری هم نقش قربانی و شما در حال حاضر نقش حامی را گرفته اید .
اگر به هر ترتیب شما با بازیکن درجه یک و بازی درجه یک طرف باشید مسئله با حمایت شما ختم به خیر خواهد شد و بازیگر اصلی دست از بازی خواهد کشید و سر خانه و زندگی خود می روند .
اما در صورت پیچیدگی بازی و بازیگر شما به لحاظ شناخت حضوری و کامل می توانید آنها را به سمت پزشک و معالج و درمانگر هدایت کنید چرا که اگر امروز دست از بازی بکشند در فشاری دیگر و تحت شرایط و زمانی دیگر مجددا این بازی از سر گرفته خواهد شدو فردی که طراح بازی نیست تحت فشارهای بسیار زیاد قرار خواهد گرفت تا بازیگر اصلی به هدف پنهان و نوازشی که مد نظرش است برسد .
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
سلام آنی عزیز
واقعا ممنون از اینکه از وقت گذاری دریغ نمی کنید. و با حوصله (درذ تاپیک بازیها) مساله رو باز می کنید.
اما کماکان نظرمن همون هست که دانستن اینکه طرف داره بازی میکنه کمکی به حال ما نمی کنه و..... درعین حال شرح ماجرا رو در قالب بازیها وشخصیتهای زن - مرد - تماشاچی مطرح می کنم و امیدوارم در همین قالب هم تمرینی بشه برا نظریه بازیها برا من و هم مروری باشه برا یادگیری سایر علاقمندان به این موضوع.
زن ومرد قصه ما دوسالی میشه باهم رفتن زیر یه سقف. مرد فعالیتهای بیرون خونه زیاد اعم از کار و فوق برنامه و زن خونه دار ، نمود رفتاری هر دو بصورت احساسی و عشقولانه با افراط (از دید تماشاچی) ، تا ماه 20 زندگی ساکن شهرستان و این چندماهه اخیر نقل مکان به تهران.
سکانس اول : بازی قهر از سوی زن
زن بدلیل تنها بودن در خونه همواره با حس کم توجهی از سوی مرد کلنجار می رفته ، بعد از اومدن به تهران بازی قهر رو شروع می کنه ، سرکوفت و بی احترامی و مقایسه با برخی زندگیهای دیگه رو مطرح میکنه. اما لایه زیرین فقط می خواسته بگه "به من بیشتر توجه کن"
مرد هم در این مقطع کارش رو توضیح می داده و رفتارهاش رو توجیه می کرده.
سکانس دوم : بازی مرد سرد مزاج
با ادامه سرکوفتها و تحمل بی عرضه بودن ، مرد در روابطش با زن به سمت سرد مزاجی میره با این توجیه که خیلی خسته ام ، وبه این ترتیب عدم ارضای جنسی زن رو بهمراه داشته.
سکانس سوم : بازی دادگاه از سوی زن
چندین رفتار و برخورد ریزو درشت باعث شروع این بازی از سوی زن میشه ، وبا یکبار رفتن بیرون در ساعات انتهائی شب و بی تفاوتی مرد ، زن انگ بی غیرتی رو به مرد میده و فردای همون روز درخواست رفتن به دادگاه جهت گرفتن طلاق رو مطرح میکنه.
(بدلیل کمی مدارک کار دادگاه به تاخیر میفته)
هنوز هم میل باطنی زن این بوده که بیا و منو بغل کن و نوازش کن و بهم بگو دوسم داری و....
سکانس چهارم : شروع بازی طلاق از سوی مرد
چون رفتارهای این زن نشون داده که زن زندگی نیست ، دیگه از چشمم افتاده و حاضر به ادامه زندگی نیستم.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
سلام BABY عزیز،
من فقط پست اول رو خوندم، اگه صحبت هام تکرارین عذر می خوام.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
حالا سوال اساسی ومهم اینه که :
با فردی که برا مشاوره گرفتن گارد بسته داره ، واصلا راه نمیده چه جوری باید برخورد بشه که سر میز مذاکره بشینه؟؟؟؟!
باید موضع مقابل این شخص رو رها کنید و درکنارش برای خودتون جایی باز کنید.
مثلا این شکلی :
شخصی که دانشجوی سال سوم دانشگاه آزاد بود، بهم گفت که می خواد انصراف بده. و مشکلش این بود که چطور خونواده ش رو متقاعد کنه. یعنی تصمیمش رو در مورد انصراف گرفته بود، و حتی در مقابل من هم که هنوز نظرم رو نشنیده بود، با گارد بسته صحبت می کرد. و منتظر بود من شروع به نصیحت کنم، تا همون حرفهایی که برای خونواده ش آماده کرده بود رو بهم تحویل بده و شروع کنه به بحث و مقاومت کردن.
من هم که این وضعیت رو دیدم، موافقت صد درصدم رو با تصمیمش اعلام کردم. و تفکراتم رو در مورد دانشگاه آزاد و اینکه سطحش پایین تره و استادها و ... گفتم و اینکه راه های اشتباه رو باید برگشت و نباید ادامه داد و ...
خلاصه بیش از نیم ساعت داشتم با شور و حرارت حرف هاش رو تایید می کردم، اون هم با دلایلی قاطع تر!! از مال خودش، و اون هم ساکت و متعجب نگاه می کرد...
وقتی حرفم تموم شد، یکم فکر کرد و بعد یه همچین چیزایی گفت که:
البته برگشتن راه های رفته همچین آسون هم نیست! (این در واقع چیزی بود که من و خونواده ش می خواستیم بفهمه!) عمران دانشگاه آزاد خیلی خرج داره و من این سه ساله خودم کار کردم و خرجش رو دادم و ...
تو این مرحله کاملا سد دفاعیش شکسته شده بود. و من شروع کردم به همراهی کردن باهاش، و تایید کردن سختی هایی که کشیده و درک نارضایتی ای که از دانشگاهش داره و عدم اطمینانش به آینده و ...
خلاصه دو نفری شروع کردیم به فکر کردن، البته من مواظب بودم که فقط همراهی کنم و به اصلاح سکان رو داشته باشم تا اون خودش به نتیجه برسه. و نهایتا به این نتیجه رسید که یکسال ادامه دادن دانشگاه ضرر چندانی در پی نداره و در کنارش می تونه تصمیمات و برنامه های دیگه ش رو عملی کنه و ...
می دونم موردی که شما باهاش مواجهید پیچیده تر از این مسئله ست. اما فکر می کنم راه حل همینه. یعنی اگر قرار به مشاوره دادن باشه، اول باید گارد طرف رو شکست و به ذهن و قلبش نفوذ کرد.
و قوانین فیزیکی و فکری دنیای ما می گن: هرچه در برابر چیزی مقاومت کنی، با قدرت بیشتری در مقابلت می ایسته.
پس هرگز نباید موضع مقابل رو اتخاذ کرد، و به هر شکلی که شده باید در کنار اون فرد جایی برای خودتون باز کنید.این هم دیگه بستگی به خلاقیت و دانش مشاوره خودتون داره که چطور این جایگاه رو پیدا کنید.
یعنی لازمه که اون فرد شما رو در موضع مشاوره، یا راهنمایی دادن نبینه. نباید حس کنه که شما می خواید مسیری که انتخاب کرده رو عوض کنید، یا به هرشکلی به قصد ایجاد تغییرات دارید زندگیش رو بررسی می کنید. چون اون وقت اولین چیزی که به ذهنش می رسه اینه که از "حریم شخصی" ش محافظت کنه و امکان دخالت رو از شما بگیره. و نتیجه می شه همین گاردی که حالا گرفته. (که اگه دقت کنید این کارش کاملا طبیعی به نظر می رسه)
در مورد مثال "تب" که فرموده بودید، این شخص می دونه که تب داره، اما انکار می کنه، چون قبلا همه ی این موارد رو بررسی کرده و به نتیجه گیری کنونی رسیده، حالا می بینه که شما با اتکا به این درجه حرارت می خواید تصمیمش رو رد کنید، بنابراین ساده ترین راه براش اینه که بگه، نه تب ندارم.
حالا اولین ایستگاه موفقیت برای شما اینه که موفق بشید تا حدی همراهی و دوستیتون رو بهش اثبات کنید که شما رو در مقابل خودش نبینه و شروع کنه به درد دل کردن و از مشکلاتی بگه که الان داره کتمانشون می کنه.
که این کتمان کردن خودش نشونه ایه از اینکه این فرد شما رو در مقابل خودش می بینه نه در کنار خودش. و توصیه های شما رو نه تنها از سرخیر خواهی نمی بینه، بلکه نوعی تجاوز به "حریم شخصی" خودش در نظر می گیره.
در شرایط موجود نباید امیدوار باشید که اون موضعش رو عوض کنه، بلکه شما باید جایگاهتون رو صادقانه و خالصانه تغییر بدید و قلبا برید و کنارش بایستید. اما اگه می بینید که نمی تونید درکش کنید، بدونید که فاصله ی روحی و فکریتون به اندازه ای هست که امید چندانی به پذیرش همراهیتون از سمت اون شخص نداشته باشید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
سوال بعدی اینه که چرا وقتی یه زن وشوهر با هم قهر میکنن ،در تمام طول مدتی که با هم قهرن انگار با هم فامیل قهرن ، اگرچه هیچ مشکل و دلخوری قبلی با ما (فامیل) ندارند اما به محض وجود مشکل برا خودشون با بقیه هم قطع ارتباط میکنن!!!!!!
چون متاسفانه ما معمولا بصورت مستقیم با افراد ارتباط برقرار نمی کنیم. بعنوان مثال ممکنه من با شوهر خواهرم بواسطه ی خواهرم ارتباط برقرار می کنم، نه بصورت مستقیم و آزاد.
برای همین وقتی اونها با هم حرفشون می شه، همسر خوهرم من رو بعنوان دوست خودش نمی بینه و فکر می کنه هر اقدام من، به معنای حمایت از خواهرم و محکوم کردن اونه، و اینطور تصور می کنه که من منافع خواهرم رو در نظر دارم ، نه منافع اون رو. چون هیچوقت من رو بعنوان دوست مستقیم خودش ندیده که در شرایط بحرانی بتونه بهم اعتماد کنه.
اگه بخوایم همچین مسائلی پیش نیان، باید یادمون باشه که صرف ارتباط فامیلی برقرار کردن با افراد باعث نمی شه ما رو دوست خودشون بدونن (حتی اگه در جمع های فامیلی مشکلی با هم نداشته باشیم)، و همیشه لازمه که زمان خاصی رو (در زمان صلح) بصورت اختصاصی برای ارتباط برقرار کردن مستقیم باهاشون در نظر بگیریم تا روابطمون فقط متکی به نسبت های فامیلی نباشن و در شرایط خاص بتونیم به همدیگه اعتماد کنیم. :72:
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
بی بی محترم
در این رابطه آن گونه که شما تعریف می کنید
نیاز جدی بر حضور مشاور و دکتر روانشناس وجود دارد . هر دو طرف کاملا جدی در پی بازی هستند .اما یکی با روش آشکار و دیگری پنهان .
از دیدمن، با توجه به کمی اطلاعات درهمین انداره طراح اصلی بازی مرد است که با هدفی نامشخص و عدم صداقت (پنهان کردن چهره ی خود در زیر نقاب توجه به کار و فعالیت و...) نوازش را به نوعی از زن دریغ کرده است و به این ترتیب خودش نوازش ( منفی ) گرفته و.... .
بازی های زن - اعمال واکنشی هستند بر فشاری که مرد به شکل پنهان به او وارد می کند و توجیح مرد در مورد کار ( "ببین من چقدر سعی(کار) می کنم" ) در نتیجه ---> او ( زن ) وارد بازی های نمادین می شود .
مرد به نوعی هدفی را دنبال می کرده است و امروز با بازی "ببین مجبورم کردی چکار کنم " به نتیجه ی دلخواه برسد .
شناخت علم بازی ها ( همین دو نکته در بازی پنهان از طرف مرد) را برای شما روشن می کند و بهتر متوجه بازی و وخامت اوضاع زندگی و رابطه آنها می کند .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اما کماکان نظرمن همون هست که دانستن اینکه طرف داره بازی میکنه کمکی به حال ما نمی کنه و.....
اگر برای شما فرقی نمی کند که طرف دارد چکار می کند که تصمیم به حمایت نمی گرفتید . درست است ؟!
پس برایتان فرق می کند و بر مبنای گفته ی خودتان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
منظورم از وظیفه ، اینه که نمی تونم نسبت به مشکل نزدیکام بی تفاوت باشم. احساس می کنم اگه بتونم برا سازندگی زندگیشون کاری کنم ولو به قیمت بی احترامی های مقطعی ، اگه نکنم نمی تونم خودم رو انسان بدونم - وظیفه رو از باب اجبار اطرافیان نگفتم .
هر چه میزان آگاهی و شناخت شما بیشتر باشد نتیجه ی بهتری از این حمایت خواهید گرفت . ضمن اینکه شما در این رابطه نقش حامی دارید اما در جایی دیگر وبازی فرد دیگر خود شما می توانید نقش قربانی و یا زجر دهنده را داشته باشید و به وقت لزوم برای خودتان و دیگران می توانید موثر تر واقع شوید و از بروز مشکلات حاد جلوگیری یا مشکلات را با یک نوازش ساده و موثر حل و فصل کنید .
ضمن اینکه به زبان ساده هیچ یک از ما دوست نداریم به بازی گرفته شویم و سرمان کلاه برود . شناخت بازی ها در بسیاری مواقع آن جا که علم بازی ها را درست یاد بگیریم باعث می شود تا بازیهای پنهان را درک کنیم و به موقع فاصله ی خود را با فرد مشکل دار زیاد کنیم و مثلا وی را از حریم خصوصی خانوادگی به حریم خصوصی اجتماعی منتقل کنیم .
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
[align=justify]من باز هم فرصت کردم یکی دیگه از پست های این تاپیک رو بخونم (پست 17) هرچند به نظر می رسه چیزی رو از دست نداشته باشم و شما مثل دفعه پیش دارید در تعریف کردن کل ماجرا خساست به خرج می دید :)
به هرحال همونطور که خودتون می دونید وقتی یه زندگی به مشکل اساسی برمی خوره، مسلما هر دو طرف اشتباهات تاثیر گذاری رو مرتکب شده اند، و در اشتباهات خودشون پافشاری هم داشته اند. اما یه مشاور (از افراد فامیل) بهتره از اون سمتی شروع کنه که به خودش نزدیک تره، چرا که هرچه شخص از نظر عاطفی و فکری به شما نزدیک تر باشه، بیشتر حسن نیتتون رو باور داره و بنابراین از جانب اون با پذیرش بیشتری مواجه خواهید شد.
پس از اونجائیکه به نظر می رسه شما از فامیل خانم باشید، پیشنهاد من اینه که زیاد سعی نکنید با آقا وارد مذاکره بشید (با توجه به اینکه ایشون مشاوره شما رو رد می کنند و تمایلی نشون نمی دن) و رهاش کنید تا در صورت دیدن دور نمای زیباتری از زندگی مشترکشون خودش به سمت همسرش برگرده. و درعوض شما تمرکزتون رو روی خانم بگذارید تا با راهنمایی ایشون، به هردوشون کمک کنید.
خصوصا اینکه به نظر می رسه اشتباهات اولیه از خانم سر زده باشه، چرا که اولا نتونستند خودشون رو اونطور که باید با شرایط زندگی وفق بدن، و ثانیا در صورت مشاهده نیاز به ایجاد تغییر در زندگی، نتونستند مشکلات رو درست تحلیل کنند و راه حل درست رو برای رفع کمبودها تشخیص بدن، و ثالثا نتونستن به شکل درست با همسرشون ارتباط برقرار کنن.
یعنی سطح مهارت های ایشون پایین بوده و مسیری رو طی کرده اند که نه تنها به هدف منتهی نمی شده، بلکه سوء تفاهم جدی همسرشون رو هم سبب شده. و متاسفانه هنگام طی این مسیر از راهنمایی های اطرافیان هم محروم مانده اند (یا توجه نکرده اند) و بنابراین نتونستن قبل از رسیدن به این مرحله روششون رو اصلاح کنند.
به هرحال در شرایط فعلی من فکر می کنم بهترین کمکی که شما می تونید به این خانواده بکنید اینه که خانم رو به گرفتن مشاوره ترغیب کنید و براش جا بندازید که در چه مراحلی این امکان رو داشته که از رسیدن به این بحران جلوگیری کنه، و الان هم اگه همت کنه، و اشتباهاتش رو بپذیره و حقیقتا بخواد که مهارت های لازم رو فرابگیره می تونه امیدوار باشه که نه تنها مشکلات برطرف بشن، بلکه این مسئله وسیله ای بشه که ادامه مسیر رو براشون هموار تر کنه، چرا که می تونن از همین امروز مهارت های حل مسئله رو در خودشون تقویت کنند و با صبوری و صرف زمان لازم، منتظر دیدن نتایجش در زندگی مشترکشون باشن.:72:[/align]
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
http://www.hamdardi.net/images/www.hamdardi.com_2.net.jpg[/img][/align]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اما کماکان نظرمن همون هست که دانستن اینکه طرف داره بازی میکنه کمکی به حال ما نمی کنه و.....
اگر برای شما فرقی نمی کند که طرف دارد چکار می کند که تصمیم به حمایت نمی گرفتید . درست است ؟!
پس برایتان فرق می کند و بر مبنای گفته ی خودتان
ببین آنی جان ، لزوم استفاده از نظریه بازیها رو میگم ، اگرفرض کنید ما اساسا با این نظریه (که بقول شما خیلی مفید و سازنده است و....) آشنا نبودیم باز هم به همین عکس العملها رهنمون میشدیم یعنی اگه قضیه معمولی بود با گفتگوی مرد وزن حل میشد. اگه قدری پیچیده بود با وساطت فامیل و دوست و خیرخواهان اون زندگی و اگه قضیه خیلی پیچیده بود ، نیاز به مشاوره تحصصی روانشناسی .
اما درعین حال ، برا اینکه به خوبی با این نظریه آشنا بشم - شاید حرف جدیدی برا گفتن داشته باشد - سعی کردم مشکل این زوج رو درقالب یازیها بیارم و از شما در تحلیل اون کمک بگیرم. :104:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
منظورم از وظیفه ، اینه که نمی تونم نسبت به مشکل نزدیکام بی تفاوت باشم. احساس می کنم اگه بتونم برا سازندگی زندگیشون کاری کنم ولو به قیمت بی احترامی های مقطعی ، اگه نکنم نمی تونم خودم رو انسان بدونم - وظیفه رو از باب اجبار اطرافیان نگفتم .
هر چه میزان آگاهی و شناخت شما بیشتر باشد نتیجه ی بهتری از این حمایت خواهید گرفت . ضمن اینکه شما در این رابطه نقش حامی دارید اما در جایی دیگر وبازی فرد دیگر خود شما می توانید نقش قربانی و یا زجر دهنده را داشته باشید و به وقت لزوم برای خودتان و دیگران می توانید موثر تر واقع شوید و از بروز مشکلات حاد جلوگیری یا مشکلات را با یک نوازش ساده و موثر حل و فصل کنید .
ضمن اینکه به زبان ساده هیچ یک از ما دوست نداریم به بازی گرفته شویم و سرمان کلاه برود . شناخت بازی ها در بسیاری مواقع آن جا که علم بازی ها را درست یاد بگیریم باعث می شود تا بازیهای پنهان را درک کنیم و به موقع فاصله ی خود را با فرد مشکل دار زیاد کنیم و مثلا وی را از حریم خصوصی خانوادگی به حریم خصوصی اجتماعی منتقل کنیم .
ممنون از توضیحتون ، اما آیا بدون اینکه بازیها رو یاد بگیریم ، مگه نشده تا حالا که با یه فردی فاصلمون رو زیاد می کنیم - به عبارتی به حال خود رهاش می کنیم- این هم یه نوع واکنشه ، شاید بخاطر این هم نباشه که بخوایم مراقب کلاه سرمون باشیم ، که کسی اونو ور نداره ویا یه دونه گشادش رو روی سرمون بذاره!! :P
بحث اصلی من دراینجا فواید نظریه بازیهاست. راستش هنوز درست و حسابی نگرفتم چی میخواد بگه
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
اگر برای شما فرقی نمی کند که طرف دارد چکار می کند که تصمیم به حمایت نمی گرفتید . درست است ؟!
پس برایتان فرق می کند و بر مبنای گفته ی خودتان
ببین آنی جان ، لزوم استفاده از نظریه بازیها رو میگم ، اگرفرض کنید ما اساسا با این نظریه (که بقول شما خیلی مفید و سازنده است و....) آشنا نبودیم باز هم به همین عکس العملها رهنمون میشدیم یعنی اگه قضیه معمولی بود با گفتگوی مرد وزن حل میشد. اگه قدری پیچیده بود با وساطت فامیل و دوست و خیرخواهان اون زندگی و اگه قضیه خیلی پیچیده بود ، نیاز به مشاوره تحصصی روانشناسی .
کمک آگاهانه و عمیق و لایه به لایه ، بهتر از درک مسائل سطحی و رویت نمودار سطحی است که در آن در صد اشتباه و خطا زیادتر می شود و....منجر به قضاوت سطحی و راهکارهای پر خطاست .
بازی که سازماندهی زمانی است با بازی ها ی پنهان متفاوت است و ما بر سربازی ها پنهان صحبت می کنیم .
بازی پنهان ،برخواسته از پیش نویس زندگی است و در تحلیل رفتار متقابل به بازی های مشترک که به شکل عجیبی در سراسر دنیا یکسان است اشاره می کند .
پیش نویسی که من و شما وقتی کودک بودیم و از جایگاه یک کودک مسائل را درک و تحلیل می کردیم و برای خودمان نسبت به مسائل مختلف و واکنشها ، قوانینی نوشته ایم و امروز در اثر بازنوازی احساسات 4- 12 سالگی ما اتفاق می افتد . یعنی در این حالت بالغ تصمیم نمی گیرد بلکه نظر همان کودک را پیش می بریم .
از نظر کودک ،تصمیمات اولیه ی زندگی او تنها راهی هستند که او را زنده و سرپا نگه می دارد پس جای تعجب نیست که وقتی ما به عنوان افراد بزرگسال در پیش نویس خود قرار میگیریم ،می خواهیم که بارها و بارها مهر تائید برباورهای پیش نویس خودمان در مورد خود ،دیگران و دنیای اطراف بزنیم .
هر بار که ما دست به یک بازی روانی می زنیم با استفاده از پیامدهای آن بازی ، باورهای پیش نویس را تقویت می کنیم .( در حالی که ما قادریم تا پیش نویس های اشتباه را تحت کنترل بگیریم )
فرض کنید " بی بی " وقتی که نوزاد بود به طور غیر کلامی تصمیم گرفت که وظیفه اش در زندگی این است که به دیگران کمک کند . ولی هرگز نمی تواند به قدر نیاز کافی به آنها کمک کند .
هر وقت "بی بی" وارد بازی " چرا این کار را نمی کنی ...؟" می شود ،"بی بی" این تصمیم را در درون خودتکرار می کند که به تقویت پیش نویس " بی بی " کمک می کند .
و همچنین می توانیم از بازی ها برای تائید وضعیت اساسی زندگی خود بهره ببریم .
فرض کنید" آنی " بازی " به من لگد بزن " را انجام می دهد وضعیت زندگی "آنی " " من " خوب نیستم - شما خوب هستید " را تقویت می کند .
چنین وضعیتی مجوزی به " آنی " می دهد که از دیگران فاصله بگیرد .حال در این میان من فردی را به سمت خود جذب می کنم که بتواند لگدهای پیاپی به من بزند و بازی مرا تکمیل کند . این فرد کیست ؟!بازیگر " حالا گیرت آوردم پدر سگ " است . این بازیگر مکمل من است .
چرا که اگر مثلا "کیوان " بازیگر این نقش باشد بر این باور است " من خوب هستم ،شما خوب نیستید " و هر بار که درنقش زجر دهنده ظاهر می شود مجوزی هم پیدا می کند که از شر دیگران ( آنی ) خلاص شود .
وقتی حکایت و داستانی در زندگی ما مدام تکرار شد یعنی ما بازیگر هستیم و در پیش نویس زندگی یا ضد پیش نویس هستیم و کاملا بر حسب شناخت بازی و بازیگر و آگاهی قابل کنترل و پیشگیری و یا هر انتخاب دیگری هستیم .
و کاملا قاد هستیم بر آگاهانه بر ضد پیش نویس ها ی مخرب خود عمل کنیم و برعکس از سوق دادن دیگران به سمت پیش نویسهایشا ن و اقدام به بازی جلوگیری کنیم .
و از طرفی وقتی من بدانم که بازی من در زندگی چیست ، دیگراز مکمل های خودم ایراد نمی گیرم چرا که آنها نیاز مرا بر حسب پیش نویس ها برطرف می کنند . درست مثل آنجا که من بازیگر " به من لگد بزن " و کیوان " حالا گیرت آوردم پدرسگ " بود .
پس تاحدی قضیه برچسب زدن و تمبر جمع کردن ها تعطیل می شود و من -"بی بی " - " کیوان " موجودات قابل درکی می شویم و سعی بر این خواهیم کرد با تقویت بالغ و والد خود ، از سوق دهنده هایی که ما را به نوعی به سمت پیش نویس هدایت می کند جلوگیری کنیم . این هم یک نوع شناخت و آگاهی خوب از خودمان و اطرافیان ما ست .
یعنی به نوعی من و شما بر مبنای پیش نویسها ی زندگی عمل می کنیم و گاهی هم ضد پیش نویس .اما در آنجا که کودک اقدام به تصمیم گیری می کند اگر او را بشناسیم و از تصمیمات و خواستهای او آگاه باشیم می توانیم از حوزه اختیارات و تصمیم گیری های خود استفاده کنیم و بر توانایی های خود کنترل داشته باشیم .
من اگر به عنوان یک انسان از پیش نویس و سوق دهنده ها و بازی ها ی روانی خود آگاه باشم می توانم کاملا روحیه ی معاشرینی که جذب می کنم را هم بدانم و خواهم دانست که اگر من به بازی روانی وارد شوم طرف من با من چگونه برخورد خواهد کرد و.....و هر چقدر میزان آگاهی من بیشتر باشد راحت تر و سهل تر می توانم ارتباط موثر بگیرم و...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط BABY
ممنون از توضیحتون ، اما آیا بدون اینکه بازیها رو یاد بگیریم ، مگه نشده تا حالا که با یه فردی فاصلمون رو زیاد می کنیم - به عبارتی به حال خود رهاش می کنیم- این هم یه نوع واکنشه ، شاید بخاطر این هم نباشه که بخوایم مراقب کلاه سرمون باشیم ، که کسی اونو ور نداره ویا یه دونه گشادش رو روی سرمون بذاره!!
بحث اصلی من دراینجا فواید نظریه بازیهاست. راستش هنوز درست و حسابی نگرفتم چی میخواد بگه
این اتفاقی است که ما ناآگاهانه آن را تجربه کرده و می کنیم و خواهیم کرد . اما داستان چرایی اش را با خرج کردن تمبر و برچسب و قضاوت و آلودگی وانگشت اتهام گرفتن و احساسات تخریبی و ....انجام داده ایم و می دهیم اما دانستن چرایی درست ماجرا عمق بیشتر به ماجرا می دهد و وادار می شویم که آزردگی های خود و نوع نوازش های منفی و دیدگاه های کودک خود را برمبنای پیش نویسی که برای زندگی نوشته درک کنیم و ....
به زودی تاپیکی باز خواهم کرد تا دوستان علاقمند ، بازی های خود را و کانالهای ایجاد مشکل را شناسایی کنند و بدانند که خیلی از اتفاقاتی که در زندگی ها ی خود به تکرار تجربه کرده ایم و.....چگونه است و هر فردی حداقل با یک بازی روانی خود آشنا شود .
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
ممنونم از توضیحاتتون ، :104::104:
برگردیم به پست 17 ، بنظر شما تونستم بازیهای زندگی این زوج رو تشخیص بدم ، اگه جواب مثبته در ادامه پست 19 تون و درقالب بازیها این پست رو بیشتر شرح بدید.
همینطور که گفتم شروع کننده بازی زن بوده ، اما بعد از اتفاقاتی که افتاده زن به ایراداتش پی برده و چندین بار عذر خواهی هم کرده ، اما این بار مرد این بازی رو شروع کرده و ظاهرا هم نمی خواد کوتاه بیاد. (تا حالا)
جهت اطلاع : این زوج تاالان یکبار مشترکا پیش مشاور رفته و تستهائی از اونها گرفته (نتیجه تست این بوده که می توانند باهم زندگی کنند) ، قرار بعدی رو که مشاور تعیین کرده زن رفته اما مرد نرفته و قرار شده تا چند روز دیگه بره.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
شمابه بازی های خانم اشاره کردید و من هم در تکمیل صحبت شما تا آنجا که اطلاعات اجازه می داد دو بازی پنهان مرد را معرفی کردم.
توجه بفرمائید عدم حضور مرد در مراجعه دوم نزد مشاور حتی با عنوان ظرف چند روز آینده خواهم رفت ( با هر دلیلی ) تائید کننده درست بودن نوع بازی وی ( مرد )است
و باز توجه داشته باشید که مرد از ابتدا بازی پنهان داشته است حتی قبل از خانم .آقا مخفی بازی می کرده و خانم آشکار .
بفرمائید من سراپا گوش هستم .
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
نمی دونم چه چیزی رو باید شرح بدم ، بنظرم در پست 17 و درقالب بازیها شرح دادم.
این روزها مرد دارد فشار مضاعف می آورد. مثلا حق ارتباط با فامیلهاتو نداری. حق خارج شدن از خونه نداری؟ حق نداری تلفن بزنی و.....
زن هم کاملا وابسته . و بی طاقت.
الان در زیر یه سقف زندگی (البته اگه بشه اسمش رو زندگی گذاشت)
دیروز با مشاورشون صحبت کردم .
ایشون به مرد گفته وقتی زن ازت معذرت خواهی کرده ، ببخش تا بزرگ شوی.
مرد بر روی مواضع خودشه. که این زن بدرد زندگی من نمی خوره.
پرسیدم که آیا مشکلات شغلی و مالی باعث این برخورد او شده ؟ گفت ابدا
گفتم بهترین کاری که ما می تونیم برا این زوج انجام بدیم چیه؟ گفت اینکه هیچ کاری نکنید.
دوست داشتم به پدر این آقا تماس بگیرم و ازش کمک بخوام با پسرش صحبت کنه شاید تغییری حاصل بشه.
-
RE: ؟؟ جبهه گرفتن در خصوص مشاوره !!!
baby محترم
بله این اتفاق طبیعی است و این آقا دایره ی فشارها را برحسب بازی اش تنگ تر هم خواهد کرد. کاری که قبلا به شکل دیگری انجام می داد تا همسرش را به بازی طلاق و قهر بکشاند و چون نمودار ظاهری بازی خانم را می دیدید فکر می کردید که وی در پی کسب محبت است !
بازی پنهان و بازی روانی آقا همین است و متاسفانه از نوع درجه دو و یا سه است .
امیدوارم این آقا دست از بازی بکشد .
شما بهترین کاری که می توانید بکنید این است که هوای این خانم را داشته باشید .چرا ک تحت فشار روانی زیادی است و به شکل کاملا مستقیم وی را از طریق خود و خانواده نوازش و حمایت کنید .
خانواده ی این آقا در جریان مشکلات پسرشان و عروس شان هستند ؟! اگر در جریان باشند باعث ایجاد خشم مضاعف آقا نخواهد شد اما اگر در جریان نباشند و از طریق شما متوجه این مسائل بشوند به هر ترتیب ممکن است .خشم و عصبانیت این آقا مضاعف بشود و فشارهای بیشتر ی اعمال کند و واکنش هیجانی بیشتری از خود نشان بدهند .
این امکان وجود دارد که مشاور را عوض کنند ؟! این آقا نیاز به دکتر روانشناس بالینی دارد .