+خيانت زن.من جرعت نميكنم به زن گرفتن حتي فكر كنم.

خيانت زن.من جرعت نميكنم به زن گرفتن حتي فكر كنم.
سلام.دوستان من يه پسر مجردم كه تو اين مملكت ... بزرگ شدم.مهندس برق هستم.
الانم كه به سن ازدواج رسيدم خانواده اسرار دارن كه ازدواج كنم!
كه حتي جرعت فكر كردن بهشو نميكنم چه برسه به اينكه بخوام ازدواج كنم.چون نميتونم به هيچ دختري اعتماد كنم.چيزي كه تنمو ميلرزونه واژه خيانته.
وقتي كه وضع بعضي زن هاي متاهل رو ميبينم كه زندگيشون پر از خيانت و .. هست.ديگه به ازدواج فكر نميكنم.خيلي هاشون براي خودشون دليل هايي دارن ولي از نظر من خيانت هيچ دليل موجهي نميتونه داشته باشه.
با اين وضع خيلي به ازدواج بد بين شدم.شايد تا آخر عمر ازدواج نكنم.
حالا از شما ها كمك ميخوام:316:
چطور ميتونم با انتخاب درست از اين امر پيشگيري كنم؟اصلا ميشه با انتخاب درست اين كارو كرد؟
خودم آدم معتقدي هستم.اهل هيچ كاري نبودم تا حالا.
ميدونم كه دختر بايد مومن باشه و با حجاب و... ولي من كسي رو ميشناسم كه فكر ميكردم پانزدهمين معصوم روي زمينه.ولي فهميدم كه ايشونم...آره!
خودم كه فكر ميكنم با انتخاب درست نشه جلوي اين كارو گرفت!پس چطور ميشه از طرف مقابل خيانت نديد؟
حالا ميخوام نظر شما رو بدونم.اگه كسي هست كه در اين مورد تجربه داره كمكم كنه.
شايد اگه بيشتر خانوما نظر بدن بهتر باشه.

به نظرم اين طرز تفكر مي تونه به خاطر چند دليل باشه كه مهمترين اونا ايناس:
1. تماشاي مفرط! فيلمهاي خارجي (هاليوودي)
2. دوستي با رفيق ناباب! (كساني كه دائم صحبتشون و دغدغه شون دختر و زن مردمه)

اگه آدم معتقدي هستي، نبايد "بد بين" و "شكاك" باشي.

دوست عزيز هر چيزي ممكنه روزي خطرناك باشه اگه از راه درستش وارد نشيم همين اب خوردن ساده رو در نظر بگيريم يه كار عادي و روزمره اما ممكنه يه روز بپره گلومون و فاتحه!!!

زن گرفتن هم ممكنه اگه از روي اصول نباشه به همين جا ختم بشه اما خيانت عده اي باعث نميشه ما به خودمون اجازه بديم اصل قضيه رو كلا پاك كنيم و مثلا براي هميشه قيد ازدواج رو بزنيم.....

شما از خيانت خانم ها گفتي اما مرد هاي رو نديده گرفتي....نبايد همه رو به يه چوب زد.....خائن چه زن چه مرد چه مجرد چه متاهل هميشه بوده و هست دليلي نداره ذهنت رو نسبت به ازدواج خراب كني...

به نظر من شما زيادي به اون ادم اعتماد داشتي حالا خيلي خورده توي ذوقت......

كاري كه از دست شما بر مياد اينه كه يه دختر اصيل و خونواده دار و ....رو از طريق خانواده پيدا كني و ....اول ازدواج روي پيشوني هيچ كس ننوشتن كه قراره بعدا خيانت كنه اين شما هستي كه بايد مراقب زندگيت و همسرت باشي......
زياد سخت نگير....از قديم گفتن ادم از هر چي بترسه سرش ميادا..زياد به اين قضيه فكر نكن....مثبت انديــــــــــــــش باش و به جنبه هاي خوب قضيه فكر كن نه احتمالات منفي و ضعيف

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يه سوال فني از اقاي mostafun من منظورتون رو متوجه نشدم.....چه ارتباطي بين ترس از خيانت و فيلم خارجي ديدن هست!؟؟؟

معمولا در فيلمهاي خارجي، تصوير متفاوتي از "زن" با آنچه در فرهنگ خودمان تصور مي كنيم، مي بينيم. در برخي از اين فيلمها "خيانت" به راحتي نمايش داده مي شود و انگار بخشي از زندگي روزانه هستند و بايد به دنبال راهي براي كنار آمدن با آن گشت! همانطور كه اكثر قريب به اتفاق "عشقها" در اين فيلمها به "بوس و كنار" مي انجامد! خوب اينها با فرهنگ ما (نمي گويم درست يا غلط) كه عاشق و معشوق هاي باحيايي دارد - كه حاضرند سر به بيابان بگذارند و مجنون شوند- تفاوت دارد.
ديدن مداوم اين فيلمها، به نظر من باعث مي شود كه اين موضوعات را به صورت يك قانون كلي بپذيريم و آن را به خودمان هم تعميم دهيم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pouya88

[size=large]
حالا از شما ها كمك ميخوام:316:
چطور ميتونم با انتخاب درست از اين امر پيشگيري كنم؟اصلا ميشه با انتخاب درست اين كارو كرد؟
خودم آدم معتقدي هستم.اهل هيچ كاري نبودم تا حالا.
ميدونم كه دختر بايد مومن باشه و با حجاب و... ولي من كسي رو ميشناسم كه فكر ميكردم پانزدهمين معصوم روي زمينه.ولي فهميدم كه ايشونم...آره!
خودم كه فكر ميكنم با انتخاب درست نشه جلوي اين كارو گرفت!پس چطور ميشه از طرف مقابل خيانت نديد؟
حالا ميخوام نظر شما رو بدونم.اگه كسي هست كه در اين مورد تجربه داره كمكم كنه.
شايد اگه بيشتر خانوما نظر بدن بهتر باشه.

---

سلام
معمولا ترس از خیانت در ازدواج برای همه وجود دارد تا حدودی هم طبیعی هست خصوصا با توجه به شرایط کنونی جامعه . اما دلیل منطقی و قانع کننده برای عدم ازدواج محسوب نمی شود به عنوان مثال آتش را در نظر بگیرید در بسیاری از موارد کاربرد دارد حال نمی توان گفت چون باعث سوختگی می شود نباید استفاده شود یعنی ترک خیر کثیر به دلیل شر قلیل نادرست هست در رابطه با ازدواج هم تا اندازه ای که در حوزه اختیار انسان هست می توان به کمک عقل و خرد تصمیم صحیح گرفت و آن بخشی که از اختیار انسان خارج است را به خداوند واگذار کرد .و اگر انسان معتقدی هستید مطمئن باشید خداوند شما را تنها نمی گذارد چون ما انعکاس رفتار خود را می بینیم .در مورد فردی که موجب بدبینی شما به ازدواج شدند شاید ایشون جو فروش گندم نما بودند مومن بودن تنها تظاهر به با حجاب بودن نیست . مواردی مانند حجاب باطنی ،پایبندی به اصول اخلاقی ،داشتن خط قرمز مخصوصا در ارتباط با جنس مخالف ،خانواده ای که فرد در آن رشد یافته عوامل موثر در پیشگری از خیانت هستند .
موفق باشید

آقای پویا شما اگر یه درصد بگیری، اصلا نه یه حساب کوچیک سر انگشتی میگه خانمها همه وفادارند جز استثناها و آقایون همه خیانتکارند جز استثناها.
فقط فکر کنید خانمها چه دل و جرأتی دارند که حاضر میشوند ریسک کنند و ازدواج کنند. در ضمن اون آقایونی که حاضر میشوند زنای محصنه انجام دهند چه موجوداتی هستند من نمیدانم!
ندرتا خانم متاهلی حاضر میشود خیانت کند که آنهم بررسی های خاص خودش را میطلبد. اما مردها اطولا یک میل غریزی به خیانت دارند آنقدر که دین ما اسلام هم دیده چاره ای ندارد جز اینکه خودش محترمانه دستور خیانت را برای مرد صادر کند. آنوقت عیاش ترین و لا ابالی ترین و بی دین ترین مردها خیانتشان که آشکار میشود اسمش را میگذارند اینکه بین خودشان صیغه خوانده اند و خوب میشود حلال!
خیانت زن متاهل در جامعه ما جزو کیس های نادر است ولی اگر واقع بین تر باشیم همواره مردان بسیار کثیفی هستند که حاضر بشوند با یک زن همسر دار وارد رابطه بشوند. حالا پیدا کنید طرف مجهول معادله را!

منم يه زماني دچار اين مشكل بودم ولي با مرور زمان حل شد برام
يه ذره فكر منطقي مي خواد و احساساتي نبودن كه همين احساسات و فكرا مثل خوره آدم رو مي خوره و داغون ميكنه
من برا خودم آدمارو ازين نظر دسته بندي كردم :
1) خيانت مي كنن
2) كاري مي كنيم كه خيانت كنن
3) خيانت نمي كنن
گروه اول : افراد بي بند و بار كه 20 كيلومتري فرياد ميزنن چه جورين توضيح بيشتر نمي خواد (بعضياشونم انقدا تابلو نيستن )
گروه دوم : اهميت ندادن به همسر ، سرد بودن و .... ( در بعضي مواردم كششي نيست كه فرد ميخواد طلاق بگيره و طرف مقابل نميذاره و رابطه ميرسه به خيانت يا ادامه دادن مرد يا زن براي بچه ها يا وجهه اجتماعي و عدم استقلال مالي زن )
گروه سوم : به اين گروهم برخورد كردم كه انگار اصلا اين موضوع براشون تعريف نشدست كه يا دليلش زندگيشونه كه جذبشون كرده يا در بسياري از موارد تدين و ...:310:
سر اينكه ميگيد دختر با حجاب بود و ..... ولي بازم ...... تعداد زيادي دختر مثلا با حجاب ديديم كه چشم ناپاكن يا .... حجاب واقعي به متانته و حتي نحوه حرف زدن تن صدا و غيره رو هم شامل ميشه و البته پوشش رو.:305:
به ذاته زن ها كمتر از مردها خيانت مي كننن چون يه عامل بازدارنده به اسم حيا در زن وجود داره كه در مرد خيلي كمتره بگذريم كه الان خيلي از دخترا ......
به ندرت پيش مياد كه يك زن متاهل تو ايران خيانت كنه چون ما خانواده برامون مهمه و مادر رو راس خانواده ميدونيم و مظهر پاكي و خوبي . عموما يه زن هميشه مي خواد مادر خوبي باشه چطور ميتونه با ناپاكيش خودش رو ازين حس كه مادر خوبي براي بچه هاش بشه محروم كنه
تو همين تالار همدردي كه يه ذره بگرديد مي بينيد يه زن با وجود مشكلاتي مثل اعتياد و زنبارگي شوهرش داره مي جنگه برا زندگيش تازه دربه در دنبال يه تخته پاره ميگرده كه زندگي غرق شدش رو نجات بده . حتي همون دختري كه شمارو بدبين كرده هم ازين قاعده مستثني نيست شايد تو ذهنش الان كه مجرد هست اين مسائل براش تفريح باشه ( حماقت غير قابل وصف ) ولي بعد ازدواجش همون طور كه در ناخودآگاهش هست خودش رو براي يك نفر مي خواد.
زن به طور ذاتي به خانواده پايبند تره و خيانتش هم معمولا از برآورده نشدن توقعاتش مياد كه بازم خيلي زيادن زنهايي كه به چيزي كه از زندگي مشترك مي خواستن نرسيدن ولي فكر خيانت رو هم توي ذهنشون راه ندادن . تعداد كمي از زنها كه بيشتر هم تو خانواده هاي بي قيد هستن مرتكب خيانت ميشن . يا براي نارضايتي يا در بعضي موارد انتقام خيانت طرف مقابل
بعضيام كه تازه خيانت كنن ميشن انگشت كوچيكه شوهرشون . به هم ميان ديگه!!! ما چيكاره ايم.
عموما خيانت تو زندگي زناشويي از طرف افرادي كه يا گذشته پاكي داشتن يا فقط يه اشتباه كوچيك همراه با پشيماني داشتن كمتر پيش مياد
تربيت خانوادگي ، نحوه برخورد با جنس مخالف ، تدين واقعي نه ظاهري و ... عوامل موثر اند
اين ترس مثل ترس كسي ميمونه كه از تصادف بترسه و از خونه بيرون نره اين كه نميشه زندگي .
چنين فردي مي تونه خونه آيندش رو نزديك اتوبان نخره و خودشم از پل عابر استفاده كنه (شوهر خوبي باشيد ) اين كاريه كه از دستش بر مياد .
مرگ هم حقه و ممكنه اين مرگ رو تصادف برامون رقم بزنه . مرگ اينجا سختي هست كه هر فردي تو زندگيش مي كشه هيچكسم نيست كه بگه طعم اين سختي رو نكشيده
حالا هركس به يه طريقي يكي اوضاع بد مالي ، يكي بيماري صعب العلاج ، يكي فرزند بد ، يكي زندگي زناشويي نا موفق و .....

آيه 26 سوره نور :
الخبيثات للخبيثين و الخبيثون للخبيثات و الطيبات للطيبين و الطيبون للطيبات اولئك مبرّون ممّا يقولون لهم مغفرة و رزق كريم
:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

آقای پویا شما اگر یه درصد بگیری، اصلا نه یه حساب کوچیک سر انگشتی میگه خانمها همه وفادارند جز استثناها و آقایون همه خیانتکارند جز استثناها.
فقط فکر کنید خانمها چه دل و جرأتی دارند که حاضر میشوند ریسک کنند و ازدواج کنند. در ضمن اون آقایونی که حاضر میشوند زنای محصنه انجام دهند چه موجوداتی هستند من نمیدانم!
ندرتا خانم متاهلی حاضر میشود خیانت کند که آنهم بررسی های خاص خودش را میطلبد. اما مردها اطولا یک میل غریزی به خیانت دارند آنقدر که دین ما اسلام هم دیده چاره ای ندارد جز اینکه خودش محترمانه دستور خیانت را برای مرد صادر کند. آنوقت عیاش ترین و لا ابالی ترین و بی دین ترین مردها خیانتشان که آشکار میشود اسمش را میگذارند اینکه بین خودشان صیغه خوانده اند و خوب میشود حلال!
خیانت زن متاهل در جامعه ما جزو کیس های نادر است ولی اگر واقع بین تر باشیم همواره مردان بسیار کثیفی هستند که حاضر بشوند با یک زن همسر دار وارد رابطه بشوند. حالا پیدا کنید طرف مجهول معادله را!

---

دوستان سلام.ممنون كه نظر دادين.فكر نميكردم تو يه روز اينهمه پست ببينم.
با نظر شما موافق نيستم.من خيانتو تو زندگييه خيليا ديدم.از فرهنگ ها و وضع مالي مختلف.مثلا:استاد دانشگاه و مهندسو كارگرو روحانيو(بله همسر يه روحاني)...
اكثر اين زنها به قدري گستاخ بودن كه با وجود داشتن بچه تو خونه,شريك خيانتشونو به خونه خودشون مياوردن.
فكر كنم شماها خيلي خوش بين هستين,ولي من نميتونم سرمو زير برف كنمو بگم:همه چي آرومه,من چقدر خوشحالم...
يكي از كارگر هاي مرد شركتمون كه قبلا تو نيروي انتظامي بود رو مثال ميزنم.اين آدم نما يكي از اين مردهاست كه شما گفتين.اين طور كه ما ديديم,ايشون دست روي هر موجود مونث كه ميذاشتن محال بود كه نتونن به قول خودمون مخشو نزنن.مجرد ومتاهل نداشت.خودشم اين مطلبو تاييد ميكرد كه تا حالا نشده كه نتونن كسي از راه به در كنن.ايشون با لباس نظام هم خونه اين زنها ميرفت!به دليل همين كارهاشم از نظام اخراج شد.
ولي بازم دست بردار نبودو به قول خودش بازم به فتوحاتش ادامه ميداد!
باور تون نميشه اگه من بعضي از اين كارهاشو تعريف كنم!
مثالا ميگفت كه تو خونه كسي رفته كه زن اين خونه با قرص خواب آور شوهررو...تو اتاق بقل هم با اين آقا...بله...!!!
البته من با چشماي خودم بدبخت شدن اين آدمو ديدم.ولي حرفم اينجاست كه با داشتن قدي كوتاهو قيافه بد,چطور ميتونست اين كارها رو انجام بده؟يعني از راه بدر كردن زنها اينقدر آسونه؟؟
اين جور افراد هم تو جامعه ما كم نيستن.حالا شما چطور ميگين من خوش بين باشم؟
چرا زنها اينقدر بد بخت شدن كه اينطور كارها رو انجام ميدن؟؟مشكل كجاست؟؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mostafun

به نظرم اين طرز تفكر مي تونه به خاطر چند دليل باشه كه مهمترين اونا ايناس:
1. تماشاي مفرط! فيلمهاي خارجي (هاليوودي)
2. دوستي با رفيق ناباب! (كساني كه دائم صحبتشون و دغدغه شون دختر و زن مردمه)

اگه آدم معتقدي هستي، نبايد "بد بين" و "شكاك" باشي.

---

مصطفي جان من وقت نميكنم بخوابم,چه برسه فيلم ببينم!

خیانت ربطی به جنسیت نداره همه میتونن دست به چنین کاری بزنن اگر قرار باشه اینقدر ذهنیت ما بد باشه که تو این دنیا نمیشه زندگی کرد به نظر بنده خانومها خیلی بیشتر از آقایون وقتی وارد یه زندگی میشن متعهد تر هستن چون خانومها نسبت به آقایون عاطفی تر هستن و تنوع طلبیشون خیلی کمتر البته استثناء هم داریم اگر قرار باشه ذهنیت شما اینجوری باشه پس خانومی هم که میخواد همسر آیندتون بشه باید همش نگران این باشه که یه روز شما بهش خیانت کنید فکرتون رو و دیدتون رو خوب کنید

به نظر من شما به جاي هم صحبتي با همچين آدمهايي، چند تا رفيق "خوشبين" و "مثبت" پيدا كن. اگه نمي توني، تنهايي رو پيشه ي خودت كن كه مولا علي با اين مضمون فرموده: رفيق خوب بهتر از تنهايي و تنهايي بهتر از رفيق بد است.
دور و بر همه ي ما آدمهايي هستند كه با "افتخار" از رفتار "غير انساني" و "كثيف" خودشون حرف مي زنن و براي جلب مستمع، از دروغ، اغراق و خيالپردازي ها ابلهانه هم خيلي استفاده ميكنن، راه مقابله با اينجور آدمها هم "گوش نكردن" به حرفهاي اوناس.
اصلا همين همنشيني با اين جور افراد، ناخودآگاه اين تصورات رو به آدم القا مي كنه.

برای شما که آدم مقیدی هستی خیلی راحت مشگلت حله هر چی مذهب میگه (مذهب:نقشه راه )میگه تو هر کار به خدا توکل کن از تو حرکت از خدا برکت هم کفو پیدا کن(مشابه )تو کار خودت رو بکن !به قولی :ما مکلف به گرفتن نتیجه نیستیم مکلف به انجام وظیفه هستیم .تمام دقت رو بکن و بعد هر چه خدا خواست اگه درست انتخاب کنی در مسیر زندگی درست کار کنی مشگل چرا ؟شما منفی رو گفتی من مثبت :زنهایی رو میشناسم که در یه گردان سرباز سالم هستند ،زنهای بیوه ای میشناسم که حتی ازدواج مجدد هم نمیشوند و میگویند یه بار و یه شوهر تا آخر عمر هم جوان و هم زیبا و حتی خواستگار پولدارو مومن که به قول یه دوستم اگه اونها خواستگاری دوستم میامدند اون حاضر بود تغییر جنسیت بدهد!،زنهایی میشناسم که شوهرشان همه کاره هستند ولی یه موی اونها رو نمیتوانی ببینی و....ویه قصه مهندس و مومن موقع ازدواج اتفاقی با یه فاحشه اشنا شد که به اجبار مالی تن به اینکار میداد اون با خودش عهد کرد اگر زن قول بدهد از این کار دست بردارد اونو بگیره و الان سالهاس که اینها با چند بچه و زندگی سالم زندگی میکنند !زندگی خیلی زیبایها داره که فقط بخواهی ببینی.:72:

شما چرا تا این حد دچار بدبینی هستید . خیانت در هر صورت چه برای زن و چه برای مرد بسیار ناپسند و زشته . فکر نمی کنم کسی که خودش به تعهداتش پایبند باشه به هیچ وجه بتونه خیانت طرف مقابلش رو تحمل کنه .

بله تو جامعه ما متاسفانه بعضی چیزها عادی شده و قبحش از بین رفته و وفتی محیط جامعه به همین صورت باشه کسی که زمینش رو داره به خودش اجازه هر کاری رو میده .
من هم مثل شما به هیچ وجه نمیتونم خیانت رو بپذیرم و به نظرم هیچ توجیهی برای خیانت وجود نداره اما این دلیل نمیشه که بدبین باشم و با دیدن خیانت های دیگران همش به این فکر کنم که سر من هم این بلا میاد شما با این فکر و تمرکز رو این موضوع بدتر کمک می کنید که واقعا براتون همچین چیزی اتفاق بیافته . (از هرچی بترسی.....)

شما اگر خودتون پایبند هستید و اهل خیانت نیستید و به خودتون مطمئنید که درست انتخاب می کنید پس دلیلی نداره که بترسید و تا این اندازه بدبین باشید .
شما باید دنبال کسی باشید که با شما هم فکر باشه و مثل شما به تهداتش پایبند باشه و از خیانت بدش بیاد و نتونه تحملش کنه . باید درست انتخاب کنید و از خدا هم کمک بگیرید .


موفق باشید

بازم سلام.تا حدودي با حرفاتون موافقم ولي من جوابمو نگرفتم.فقط اين جمله تو قرآن منو آروم ميكنه:زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاك برای مردان پاك هستند و مردان پاك برای زنان پاك.
كاش يه زن تو اين سايت پيدا ميشد كه تجربه خيانتو داشته باشه.شايد اون بهتر ميتونست بعضي چيزارو روشن بكنه.يعني كسايي كه مثل آب خوردن دارن خيانت ميكنن,قبل از ازدواجشون هم فكر ميكردن كه اين كارو انجام بدن؟؟
امروز شبكه چهار يه قاضي آورده بود تو برنامه ارديبهشت,نميدونين چه چيزايي ميگفت!!آدم شاخ در مياره از دست بعضي از كاراي اين زنها.ميگفت كه يكي داشت يه sms بد به يكي از دوستاش ميفرستاد.بعد اين sms اشتباهن به دست يه پسر كه سرش درد ميكرد واسه اين كارا ميرسه.بعد اين پسر سيريش ميگرده اين زنو پيدا ميكنه.تحديدش ميكنه كه من sms تورو دارم و ميخوام به شوهرت نشون بدم.....بله اين زن به خاطر يه sms اشتباه حاظر ميشه دو سال به شوهرش خيانت كنه.كه شوهر ميفهمه و اون پسرو به قتل ميرسونه و...
آدم چقدر ميتونه احمق باشه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتن اين حرفا كه (مثبت باشو,نيمه پر ليوانو بخورو.....)خيلي آسونه.ولي نميشه دوستان,وضع خيلي بدتر از اين حرفاست.
نميخوام فكر كنيد بيمار رواني هستمو گوشه گيرو... .تو دوران دانشجويي كسي بودم كه حتي دانشجو هاي رشته هاي مختلف منو به اسم ميشناختن,يه جورايي با اكثر افراد دوست بودم,استادي نبود كه جلسه دومو سوم ترم منو به اسم نشناسه.......
ولي خوب الان...يه سد بزرگ به نام ازدواج جلومه....
كاش اين دخترا يكم واسه خودشون ارزش قاعل بودن كه اينطور مثل يه...جاذبه هاي جنسي خودشونو واسه هر كسو ناكسي به نمايش نذارن.جالب اينجاست وقتي باهاشون حرف ميزني ادعاي روشن فكريو,متمدن بودنشون ميشه.اينجاست كه ميخوام با پشت دست بزنم تو........
ديگه حالم به هم ميخوره وقتي تو خيابوناي شهر قدم ميزنمو اين آدمارو ميبينم.
بيخيال بابا,از ما مثبت انديش در نمياد!!!!!!!!!!:302:

ممنونم از نظراتون.بازم منتظرم تا شايد بتونيم با هم اين مشكلمو حل كنيم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pouya88

كاش يه زن تو اين سايت پيدا ميشد كه تجربه خيانتو داشته باشه.
!!!
بله اين زن به خاطر يه sms اشتباه حاظر ميشه دو سال به شوهرش خيانت كنه.كه شوهر ميفهمه و اون پسرو به قتل ميرسونه و...
آدم چقدر ميتونه احمق باشه آخه؟؟؟؟؟؟؟؟
اون زن بخت برگشته احتمالا همسری با تفکرات شما داشته که مطمئن بوده هر چی برای همسرش توضیح بده که sms اش اشتباهی رفته تو کت آقا نخواهد رفت و خانم در هر صورت محکوم به خیانت خواهد شد. در واقع تفکر همسر باعث سوق خانم به سمت خیانت شده.
گفتن اين حرفا كه (مثبت باشو,نيمه پر ليوانو بخورو.....)خيلي آسونه.ولي نميشه دوستان,وضع خيلي بدتر از اين حرفاست.
نميخوام فكر كنيد بيمار رواني هستمو گوشه گيرو... اينجاست كه ميخوام با پشت دست بزنم تو........
ديگه حالم به هم ميخوره وقتي تو خيابوناي شهر قدم ميزنمو اين آدمارو ميبينم.
بيخيال بابا,از ما مثبت انديش در نمياد!!!!!!!!!!:302:
توصیه میکنم مشکلتان را پیش یک روانشناس بالینی ببرید. و تا طرز فکرتان اصلاح نشده مطلقا به ازدواج فکر نکنید.

---

سلام پویا جان
من فکر می کنم که شما دیگه زیادی بدبین شدی و چشمت ترسیده این قدرها هم خانم ها خیانت کار نیستند.
شما اگر ازدواجی با شناخت نسبتا کامل داشته باشید و صمیمیت کافی بین شما و همسرتان باشد و توجه کافی به همسر و زندگی زناشوییتان داشته باشید و مشکل غیر قابل حلی نداشته باشید مطمئنا هیچ وقت همسر شما خیانت نمی کند.
به جای اینکه همش افکار منفی را در ذهنت مرور کنی ،در انتخاب همسر و در ارتباط هایت سعی کن که شناخت بیشتری پیدا کنی و بیشتر روی رفتارها و فرهنگ ها و خانواده ی طرفت تمرکز کن مطمئن باش می توانی شناخت خوبی پیدا کنی و درصد ناموفق بودن ازدواجت را بسیار پایین بیاوری
و در اخر این را هم بهت بگویم که من زنان مومن و نماز خونی را دیده ام که بسیار بسیار کثیف بوده اند و کارهایی را می کردند که من حتی نمی تونستم فکرش را بکنم و در عین حال زنان بی دین و بسیار ازادی را دیده ام که انقدر به
همسر و خانواده شان متعهد بوده اند که خدا می دونه
پس هیچوقت فکر نکن دین می تواند باعث پاک بودن و متعد بودن کسی شود،شخصیت و فرهنگ و دیدگاه یک زن است که او را متعهد می کند و کسی که دیدگاه تعهد نداشته باشد دین هم نمی توان جلودار او باشد
موفق باشی دوست عزیز:72:

همونطور که بی دل عزیز گفتن شما تا این مشکلتون برطرف نشده اصلا به ازدواج فکر نکن .

شما چرا فقط رو این موضوع زوم کردید آیا معیار دیگه ای جز این که طرف مقابل خیانت کار نباشه ندارید .

شما باید به مشاوره مراجعه کنید تا از این بدبینی نجات پیدا کنید .

شما انقدر روی مساله خیانت زوم کردید که به نظرتون تمام مردهای اطرافتون بهشون خیانت شده و تمام زن های اطرافتون هم خیانت کارند ، یعنی همه بد هستند هیچ کس خوب نیست. مشکل از خود شماست نه اطرافیانتون .

سلام ميبينم همه به اين نتيجه رسيدين كه پيش روان پزشك برم.دستي دستي ما رو بيمار رواني تشخيص دادين:104:.ممنون.پس چون من اين اتفاقاتو با چشام ديدم و نميتونم بي حجابي رو تحمت كنم .پس بايد برم پيش يه روان شناس تا معالجه بشم.بعدشم كه خوب شدم:227: و بي حجابي رو ديدم ميزنم زير خنده و ميگم:چه خانومهاي زيبايي!:311:
اصلا منظورتونو نميفهمم..شايد منظورتون اينه كه همرنگ جماعت شم!!نه؟؟
نميدونم شايد ما حرف همديگرو نميفهميم!؟!؟!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دوستان خودتونو جاي شوهر اين خانوم كه تو تالار پايين يه مطلب گذاشته بذارينو,يه سر به اين تالار بزنين,اون موقع نگرانياي منو درك ميكنيين.
در اين تالار ميبينيين زني رو كه با چند تا ايميل عاشق يه نفر شده كه تا حالا از نزديك نديدتش كا حاظره زندگي قبليشو از بين ببره و با اون آدم كه فقط چند تا از ايميلاشو فقط خونده ازدواج كنه.هم شوهر دارم هم عاشق يكي ديگه شدم

برادر عزیز

خوب به حرفای این پستت دقت کن .

شما کی از بی حجابی و ناراحتیت از اون حرف زدی . حرف شما از ترست برای ازدواج بود ترس از اینکه مبادا همسری که می خواهی انتخاب کنی در آینده خیانتکار بشه . دوستان هم در این زمینه پاسخ دادند و شما متقاعد نشدید از این رو راهنمایی کردند که نزد روانشناس بروید .

و اما سخن من با شما :

برادر محترم :

این نکات را خوب توجه کن :

1 - توجه بیش از حد به این گونه موارد و حتی تمایل به پی گیری اخبار خیانت های زنان ، و کلاً مسائل خلاف اخلاق ، خالی از اشکال نیست ، چه از نظر روانشناختی و چه شرعی و چه انسانی .

به نظر میاد شما فردی معتقد هستید ، حال از شما سئوال می کنم ، حکمت این که در دین مبین اسلام این همه توصیه شده که اگر با چشم خود منکری دیدی مطرح نکن چیست ؟ چه رسد به این که ما تجسس هم بکنیم ، پی اخبار اینچنینی بگردیم و یا زوم کنیم و همه تصورمان را اینجور موضوعی پر کند !
منتظرم که جواب شما را در این رابطه بشنوم که چرا دین تأکید می کند منکری اگر دیدی افشا نکن ؟

2 - آیا زنانی که خیانت کرده اند همگی با پسران عذب رابطه برقرار کرده اند ؟ چند درصد ؟ آیا هیچ مردی خیانت به زنش نکرده و نمی کند ؟ قطعاً نمی توانید بگویید نه ، چون ما هم آمار و نمونه های زیادی داریم از مردان خیانتکار که حتی با ترفندهایی زنانی را مورد تهدید قرار داده اند برای آن که آنها را تسلیم خود کنند . نمونه آن پسری اینچنین با آن sms اشتباهی را خودت ذکر کردی ، می شود بگویی چرا اون پسر را که زنی را با تهدید به خاطر sms اشتباهی به خیانت وادار کرد مورد هجمه شما نیست و فقط روی زن مربوطه زوم کردی ( دیدی که شوهر آن زن پسر را کشت نه زنش را ، براستی چرا ؟ ) به تاپیک خیانت برای بار دوم و نمونه های دیگر در این تالار توجه کنید .مقوله خیانت چیزی نیست که فقط به یک جنسیت صرفاً مربوط باشد .
زوم کردن شما در این مقوله فقط روی خانم ها نه علمی است و نه منطقی .

3- شما در مورد خود چه تضمنینی می دهی که به همسر آینده ات خیانت نکنی ؟ آیا معصوم از هر خطایی هستی ؟ یا مطمئنی به خود ؟ اطمینانت از کجاست ؟ به نظرت وقتی شما اعلام می کنی که اهل خیانت نبوده ای و نخواهی بود ، دختری که بخواهد شما را انتخاب کند نباید بپذیرد وباید بترسد که شما اهل خیانت بشی ؟ اگر باید حرف شما را بپذیرد و به شما اعتماد کند . پس چرا شما در مورد دختری که اهل رابطه نبوده و مطمئناً از پیش هم برنامه نریخته که در آینده به همسرش خیانت کند و به شما می گوید اهل خیانت نیست و بدش می آید ، نمی پذیرید و فقط به این فکر می کنی که ممکن است در آینده خیانت کند ؟

آیا اینها منطقی است . اگر کمی به این حرفایی که زدم توجه کنید در می یابید چرا دوستان توصیه به رفتن نزد مشاور کردند ، چون روند نگرانی و حساسیت شما غیر منطقی و خارج از تعادله و می تواند نشانه بد بینی باشد که شاید علتش دنبال کردن و میل به توجه به اخبار مربوط به این مسائل باشد .

5- مدتی را هم بروید و پیگیر کسانی باشید که تا پای جان به همسرانشان وفادار بوده اند ، حتی اونایی که از همسرانشان خیانت دیده اند و در شأن خود ندیده اند که بخواهند تلافی کنند . ، کم نداریم زنان وفا دار و باید به شما بگم چون این جور زنان جلوه گری ندارند و اساساً وفاداری مطرح شدن و تبلیغات ندارد و عکس آن خیانت است که به خاطر قبحش علم می شود و برجسته می شود و مطرح می شود لذا در معرض دید قرار می گیرد و شما فکر می کنید همه همینند . آیا باید رونامه ها پر باشد از خبر زنان وفاداری که خیانت نمی کنند ؟ تا شما متقاعد شوید که خائنین خیلی کمتر از وفادارها هستند ؟ در این صورت می شود حکایت وارونگی .


6 - شریعت ، منطق ، عقل ، و.... می گوید کسی که شما با آن مواجهید خطا کار نیست مگر عکس آن ثابت شود ، و از سوء ظن و بدگمانی و اینگونه وسواسی امر به پرهیز داده اند و گرفتار این حالات بودن را نشانه اختلال دانسته اند .

فعلاً همینقدر از ادله کافیست و باقی را به این وامی گذارم که خود فکر کنید و حرفای من بشود شاه کلید تفکر شما .

این نکات را خوب توجه کن :[/color][/b]

1 - توجه بیش از حد به این گونه موارد و حتی تمایل به پی گیری اخبار خیانت های زنان ، و کلاً مسائل خلاف اخلاق ، خالی از اشکال نیست ، چه از نظر روانشناختی و چه شرعی و چه انسانی .

به نظر میاد شما فردی معتقد هستید ، حال از شما سئوال می کنم ، حکمت این که در دین مبین اسلام این همه توصیه شده که اگر با چشم خود منکری دیدی مطرح نکن چیست ؟ چه رسد به این که ما تجسس هم بکنیم ، پی اخبار اینچنینی بگردیم و یا زوم کنیم و همه تصورمان را اینجور موضوعی پر کند !
منتظرم که جواب شما را در این رابطه بشنوم که چرا دین تأکید می کند منکری اگر دیدی افشا نکن ؟

2 - آیا زنانی که خیانت کرده اند همگی با پسران عذب رابطه برقرار کرده اند ؟ چند درصد ؟ آیا هیچ مردی خیانت به زنش نکرده و نمی کند ؟ قطعاً نمی توانید بگویید نه ، چون ما هم آمار و نمونه های زیادی داریم از مردان خیانتکار که حتی با ترفندهایی زنانی را مورد تهدید قرار داده اند برای آن که آنها را تسلیم خود کنند . نمونه آن پسری اینچنین با آن sms اشتباهی را خودت ذکر کردی ، می شود بگویی چرا اون پسر را که زنی را با تهدید به خاطر sms اشتباهی به خیانت وادار کرد مورد هجمه شما نیست و فقط روی زن مربوطه زوم کردی ( دیدی که شوهر آن زن پسر را کشت نه زنش را ، براستی چرا ؟ ) به تاپیک خیانت برای بار دوم و نمونه های دیگر در این تالار توجه کنید .[/مقوله خیانت چیزی نیست که فقط به یک جنسیت صرفاً مربوط باشد .
زوم کردن شما در این مقوله فقط روی خانم ها نه علمی است و نه منطقی .

3- شما در مورد خود چه تضمنینی می دهی که به همسر آینده ات خیانت نکنی ؟ آیا معصوم از هر خطایی هستی ؟ یا مطمئنی به خود ؟ اطمینانت از کجاست ؟ به نظرت وقتی شما اعلام می کنی که اهل خیانت نبوده ای و نخواهی بود ، دختری که بخواهد شما را انتخاب کند نباید بپذیرد وباید بترسد که شما اهل خیانت بشی ؟ اگر باید حرف شما را بپذیرد و به شما اعتماد کند . پس چرا شما در مورد دختری که اهل رابطه نبوده و مطمئناً از پیش هم برنامه نریخته که در آینده به همسرش خیانت کند و به شما می گوید اهل خیانت نیست و بدش می آید ، نمی پذیرید و فقط به این فکر می کنی که ممکن است در آینده خیانت کند ؟

آیا اینها منطقی است . اگر کمی به این حرفایی که زدم توجه کنید در می یابید چرا دوستان توصیه به رفتن نزد مشاور کردند ، چون روند نگرانی و حساسیت شما غیر منطقی و خارج از تعادله و می تواند نشانه بد بینی باشد که شاید علتش دنبال کردن و میل به توجه به اخبار مربوط به این مسائل باشد .

5- مدتی را هم بروید و پیگیر کسانی باشید که تا پای جان به همسرانشان وفادار بوده اند ، حتی اونایی که از همسرانشان خیانت دیده اند و در شأن خود ندیده اند که بخواهند تلافی کنند . ، کم نداریم زنان وفا دار و باید به شما بگم چون این جور زنان جلوه گری ندارند و اساساً وفاداری مطرح شدن و تبلیغات ندارد و عکس آن خیانت است که به خاطر قبحش علم می شود و برجسته می شود و مطرح می شود لذا در معرض دید قرار می گیرد و شما فکر می کنید همه همینند . آیا باید رونامه ها پر باشد از خبر زنان وفاداری که خیانت نمی کنند ؟ تا شما متقاعد شوید که خائنین خیلی کمتر از وفادارها هستند ؟ در این صورت می شود حکایت وارونگی .


6 - شریعت ، منطق ، عقل ، و.... می گوید کسی که شما با آن مواجهید خطا کار نیست مگر عکس آن ثابت شود ، و از سوء ظن و بدگمانی و اینگونه وسواسی امر به پرهیز داده اند و گرفتار این حالات بودن را نشانه اختلال دانسته اند .

فعلاً همینقدر از ادله کافیست و باقی را به این وامی گذارم که خود فکر کنید و حرفای من بشود شاه کلید تفکر شما .
[/quote]

فرشته مهربان,حرفهاي شما كاملا درست است.قبولم دارم كه اين بد بيني تبديل به يه بيماري شده.البته بدبيني رو ميشه واقع بيني تعبير كرد.
نميدونم,شايد بايد خودمو اصلاح كنم.
آخه سخته نميشه,يا حداقل من نميتونم.بذار يه مرحله جلوتر بيارمت:
در اينجا لازمه بگم كه خانوادم با خانواده داييم در مورد دخترشون صحبت كردند.واقعا دختر پاكو نجيبيه,تو اين همه رفت و آمدها من يه تار موي اين دخترو نديدم(پس با سخت گيري من درحجاب مشكل نداره) ولي الان مشغول درس خوندنه.خانوادشم عالي هستن.دايي من بززگ فاميله و مادر من زن داييمو بيشتر از خواهراش دوست داره!
منم كه گل پسر فاميلم.تنها مشكل اينه كه ما تهرانيمو اونا تبريز.پس قبل از هر كاري من نميتونم دختررو كامل بشناسم.بد بيني منم كه اين وسط كارارو خراب ميكنه.
فرشته جان حالا چي كار كنم؟بد بين نباشم؟صبركنم تا درسش تموم بشه؟
من بايد قبل از ازدواج يه مدت باهاش باشمو كامل بشناسمش و اونم منو بشناسه.چي كار كنم؟ :325:

این شد حرف حساب .:104::104:

برادر خوبم

با توجه به فامیل بودن کارت آسون تره .
از قدیم گفتن طاووس خواهی جور هندوستان باید کشید .
به نظر من با خانواده روشن صحبت کن و بگو من نیاز به شناخت دارم و می خوام کمکم کنید بدون این که دختر دایی بدونه اونو زیر نظر داشته باشم و بشناسم ، و به بهانه هایی رفت و آمد کنید . می توانید پیشنهاد بدید که هر دو خانواده با هم مسافرت برید ، و خلاصه با هماهنگی خانواده برنامه هایی طراحی کنید که بیشتر بشناسیدش ، البته لازمه پیش از آن معیارهایتان را لیست کنید و روشهای شناخت را یاد بگیرید . اگر در شناخت به جایی رسیدی که انتخابش کردی ، با کمک خانواده فرصت شناخت خودت را نیز به او بده و بعد هم صحبتهای مشترک با هماهنگی خانواده بینتان پیش آید و اگر به توافق رسیدید . بادا بادا مبارک بادا .... ان شاءالله مبارک بادا.:310::104::72:



به جای ناامیدی از شدت بدبنی . دنبال این باش که پیشنهادهای خانواده را بررسی کنی و خوب بشناسی و مطمئن که شدی اقدام کنی . این خوبه .:72::72:

خوشحالم که رویکردت در تاپیک به این سو آمد و راه کار برای شناخت و اقدام می طلبی . منم از دیگر دوستان میخوام در این مورد نظر بدن . البته شما دغدغه هات رو آنالیز کن و سئوالاتت رو برای رسیدن به مطلوبی نیک سرشت از دوستان بپرس تا راهکارهای مفیدشان را تقدیمت کنند .

سلام pouya88 عزیز...

واقعا مشاوران و اعضایی تالار به حدی خوب راهنمایی می کنند که دیگر جایی بحثی نیست به جزء ذکر چند نکته::

1>بنده سخن شما را مبنی بر اینکه خیانت در جوامع شیوع بیشتری یافته می پذیرم و معتقدم نباید از این امر تنها به بهانه ی دور ساختن فکرهای منفی دوری جست. خیانت در هر دوره زمانی چه از سال های قدیم تا کنون ادامه داشته است.

2>رابطه خیانت یک رابطه دوطرفه ایست که در صورت وجود طرف دوم امکان پذیر است.. پس اگر زنی خیانت می کند طرف دوم آن مردی است که به خیانت و درخواست او پاسخ می دهد. پس خیانت در اینجا شامل مرد و زن به قسمت مساوی است.

3> دوستان خوب اشاره کردند که نباید به صحنه ها و اخبار خیانت توجه کنید.. ولی ما هم بدلیل رشته خاص همواره این صحنه ها را مشاهده می کنیم. آیا من باید بگوییم نسبت به تمامی زنان بدبین شده ام؟؟

نه دوست من....دنیای پیرامون را ما می سازیم. تو خود هستی که انتخاب می کنی در بین چه جمعی و با چه امیدی زندگی کنی. بنابراین همواره سعی کن در انتخاب محیط و دوست پیرامونیت دقت کنی.

4>بیاد داشته در این دنیا هیچ خیانت و گناهی بدور از چشم او نمی ماند و کائنات بطوری از طرف او برنامه ریزی شده اند که در همین دنیا اگر فردی خیانتی انجام دهد متقابلا خیانت خواهد دید این را مطمئن باش. پس چون شما فردی سالم و پاکی هستید مطمئن باش بر طبق قانون کائنات همسرت پاک تر از تو خواهد بود.

5>اما نکته مهم این است که:: شما بیش تر تحت تاثیر نیروهای بیرونی هستی تا درونی.... و این آسیب زاست.

برای اثبات این امر توجهت را تنها به گفته ی خودت جلب می کنم:::

pouya88نوشته:: تو اين همه رفت و آمدها من يه تار موي اين دخترونديدم(پس با سخت گيري من درحجاب مشكل نداره)...

دوست عزیز توجه شما بیشتر معطوف شده است به ظاهر فردی...البته حجاب بسیار خوب است ولی نه تنها در ظاهر باید در عمل هم پیدا شود.

حجاب این است که ببینی آیا دختر چگونه با خانواده اش از جمله ""مادر"" برخورد می کند؟؟
این یعنی منش رفتار>> که از پایه های اصلی حجاب است.

حجاب این است که ببینی آیا دختر در فعالیت های اجتماعی با رعایت اصول دینی شرکت دارد یا نه؟

این یعنی سنجش مهارت های فردی.....
.................................................. .....

توصیه:: هرگز سرپایین بودن و خجالتی بودن و زیاد حرف نزدن دختر را بر حساب محجبه و پاک پودن او ندانید بلکه آگاه باشید این رفتارها اگر بیش از حد باشد نشانه اختلال عاطفیست
.............................................

و در آخر::
pouya88عزیز مراجعه به روان شناس یا مشاوران خانواده دلیلی بر دیوانه بودن یا نقص نیست.. دلیل بر توجه شما و آگاهیتان بر روح روانی خود است. ما که خود در امر مشاوره فعالیت داریم هر 6 ماه یکبار برای تست به روان شناس دیگر مراجعه می کنیم تا از سلامت روحی خود و متقابلا درمان روحی اطلاع حاصل نماییم.

بنابراین رجوع شما در این مرحله به نزد روان شناس بسیار موثر خواهد بود... زیرا او ابتدا ریشه این سخت گیری را پیدا کرده و سپس با توصیه هایش به شما کمک خواهد کرد برترین و بهترین همسرآینده خود را بیابید...

همینک می توان با کمترین هزینه مالی(مراجعه به روان شناس برای انتخاب درست) از بیشترین ضرر روحی در آینده جلوگیری کرد.

موفق باشی.:72:

سلام.
حرف هاتون درسته.احساس ميكنم اين شكاك بودنم باعث ناراحتي بشه.در ضمن من خيلي حساسم.مثلا شايد يه نگاه يا يه حرف كوچيك داغونم كنه.البته در گذشته اين طور نبود.بعد از مدتي كه بيشتر تو جامعه اومدمو....تو كارم با آدمهاي زيادي سروكله زدمو تو همين حين بود كه پرده زندگي يكم كنار رفتو منم چيزايي رو ديدم كه نبايد ميديدم.البته از اين وضع زياد ناراحت نشدم,چون يه سري مسائل واسم روشن شدو تجربمم زياد شد.
اتفاقا دختره ههم گفت كه عوض شدي(چون من نميتونم جلوي احساساتمو بگيرم)يه روز كه اونجا بود يه مسئله اي پيش اومد كه منو ناراحتو عصبي كرد.اونم فهميد كه من ناراحتم.اومد نشست پيشم,گفت كه چي شه چرا ناراحتي؟
منمكه :بقض داره خفم ميكنه.نميتونم جلوي خودمو بگيرم.هر لحظه امكان داره بقضم بتركه و بزنم زير گريه.ولي از شدت فشار چند قطره اشك از چشام جاري شد.تا ديد شكه شد!خواست شروع به صحبت كنه كه زدم بيرون.تا جلوش گريه نكنم!بالاخره مردي گفتن....
نميدونم چمه.شايد حرف شما درست باشه بايد برم پيشه يه روانشناس.
هر مهمونيم كه براشون مياد فكر ميكنم به خاطر دخترستو اومدن واسه ديدنش...
خلاصه از چند جهت در عذابم.
حد اقل تا چند سال مقدور نيست كه رسما بريم خواستگاري.منم كه اينطوريم.نگران دختره هم هستم.
خلاصه HELP ME!!!!!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pouya88

سلام.
حرف هاتون درسته.احساس ميكنم اين شكاك بودنم باعث ناراحتي بشه.در ضمن من خيلي حساسم.مثلا شايد يه نگاه يا يه حرف كوچيك داغونم كنه.البته در گذشته اين طور نبود.بعد از مدتي كه بيشتر تو جامعه اومدمو....تو كارم با آدمهاي زيادي سروكله زدمو تو همين حين بود كه پرده زندگي يكم كنار رفتو منم چيزايي رو ديدم كه نبايد ميديدم.البته از اين وضع زياد ناراحت نشدم,چون يه سري مسائل واسم روشن شدو تجربمم زياد شد.
اتفاقا دختره ههم گفت كه عوض شدي(چون من نميتونم جلوي احساساتمو بگيرم)يه روز كه اونجا بود يه مسئله اي پيش اومد كه منو ناراحتو عصبي كرد.اونم فهميد كه من ناراحتم.اومد نشست پيشم,گفت كه چي شه چرا ناراحتي؟

[color=#FF0000]منمكه :بقض داره خفم ميكنه.نميتونم جلوي خودمو بگيرم.هر لحظه امكان داره بقضم بتركه و بزنم زير گريه.ولي از شدت فشار چند قطره اشك از چشام جاري شد.تا ديد شكه شد!خواست شروع به صحبت كنه كه زدم بيرون.تا جلوش گريه نكنم!بالاخره مردي گفتن.......
نميدونم چمه.شايد حرف شما درست باشه بايد برم پيشه يه روانشناس.
هر مهمونيم كه براشون مياد فكر ميكنم به خاطر دخترستو اومدن واسه ديدنش...
خلاصه از چند جهت در عذابم.
حد اقل تا چند سال مقدور نيست كه رسما بريم خواستگاري.منم كه اينطوريم.نگران دختره هم هستم.
خلاصه HELP ME!!!!!!

---

سلام


به نظر من شما در ابتدای راه زندگی هستید و در درجه ی اول برای شخص خودتان و درون خودتان باید یک فکر اساسی بکنید و بعد به مسائل ارتباطی و رفتاری خود در نظام خانواده و اجتماع بپردازید .
و این کار تنها با کوشش وتلاش و ممارست و خواست شما امکان پذیر است و در این میان در درجه ی اول یک پزشک روانشناس بالینی و یا مشاور می تواند به شما کمک کند .

مشکل شما ازدواج و انتخاب همسر و مسئله حجاب و بی حجابی دختر مورد علاقه تان و.... نیست . فعلا باید روی مسائل درونی خود کار کنید تا به لحاظ درونی و شخصیتی و فکری و...آمادگی زندگی کردن و در نهایت ازدواج و انتخاب همسر و...را پیدا کنید .

موفق باشید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pouya88

سلام.
حرف هاتون درسته.احساس ميكنم اين شكاك بودنم باعث ناراحتي بشه.در ضمن من خيلي حساسم.مثلا شايد يه نگاه يا يه حرف كوچيك داغونم كنه.البته در گذشته اين طور نبود.بعد از مدتي كه بيشتر تو جامعه اومدمو....تو كارم با آدمهاي زيادي سروكله زدمو تو همين حين بود كه پرده زندگي يكم كنار رفتو منم چيزايي رو ديدم كه نبايد ميديدم.البته از اين وضع زياد ناراحت نشدم,چون يه سري مسائل واسم روشن شدو تجربمم زياد شد.
اتفاقا دختره ههم گفت كه عوض شدي(چون من نميتونم جلوي احساساتمو بگيرم)يه روز كه اونجا بود يه مسئله اي پيش اومد كه منو ناراحتو عصبي كرد.اونم فهميد كه من ناراحتم.اومد نشست پيشم,گفت كه چي شه چرا ناراحتي؟
منمكه :بقض داره خفم ميكنه.نميتونم جلوي خودمو بگيرم.هر لحظه امكان داره بقضم بتركه و بزنم زير گريه.ولي از شدت فشار چند قطره اشك از چشام جاري شد.تا ديد شكه شد!خواست شروع به صحبت كنه كه زدم بيرون.تا جلوش گريه نكنم!بالاخره مردي گفتن....[color=#FF0000]
نميدونم چمه.شايد حرف شما درست باشه بايد برم پيشه يه روانشناس.
هر مهمونيم كه براشون مياد فكر ميكنم به خاطر دخترستو اومدن واسه ديدنش...
خلاصه از چند جهت در عذابم.
حد اقل تا چند سال مقدور نيست كه رسما بريم خواستگاري.منم كه اينطوريم.نگران دختره هم هستم.
خلاصه HELP ME!!!!!!

---

سلام


به نظر من شما در ابتدای راه زندگی هستید و در درجه ی اول برای شخص خودتان و درون خودتان باید یک فکر اساسی بکنید و بعد به مسائل ارتباطی و رفتاری خود در نظام خانواده و اجتماع بپردازید .
و این کار تنها با کوشش وتلاش و ممارست و خواست شما امکان پذیر است و در این میان در درجه ی اول یک پزشک روانشناس بالینی و یا مشاور می تواند به شما کمک کند .

مشکل شما ازدواج و انتخاب همسر و مسئله حجاب و بی حجابی و.... نیست . فعلا باید روی مسائل درونی خود کار کنید تا به لحاظ درونی و شخصیتی آمادگی ازدواج و انتخاب همسر را پیدا کنید .

موفق باشید

ani جان زدی تو خال:104:

سلام دوستان.
با تشكر از شما.واقعا تالار هاي اين سايت خيلي مفيد و آموزندست.من امروز تكليفم با خودم روشن شد!واقعا مشكل من حجابو خيانتو ... اين حرفا نيست.اصلا نگاه من به ازدواج اشتباه بوده.ازدواج تو زندگي هر شخص يه رويداد بزرگه.واقعا نگاه سطحي به اين امر مهم,ميتونه ويرانگر باشه.
من الان ميفهمم كه چرا اينقدر سردرگمم و خدا رو شكر ميكنم كه قبل از هر تصميم و عملي به اين مشكل خودم پي بردم.شايد من هنوز ديدم نسبت به زندگي كامل نيست.بايد چيزايي رو بفهمم و درك كنم كه هنوز از دركشون عاجزم.ياد اين شعره افتادم كه ميگه:

آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

و آنکس که بداند و نداند که بداند بيدارش نماييد که بس خفته نماند

آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خويش به منزل برساند

وآنکس که نداندونداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند

شايد الان دليل بعضي طلاقا رو ميفهمم.به نظر من كه اين حرف كه ميگن دليل 70% طلاقا نارضايتي جنسي و ... كاملا اشتباهه.اصلا اكثر زوجاي ما نسبت به ازدواج كاملا جاهل هستن.
دارن ازدواج ميكنن كه فقط ازدواج كرده باشن و بعضي از نيازاي خودشونو رفع كنن.
ببين بحث از كجا به كجا رسيد!!!!!
بگذريم,ميخوام نظر شما دوستانو بدونم.آيا حرفاي من درسته؟يا بازم اشتباهه؟
لطفا اين بحثو ادامه بدين.

:104::104:

پویای عزیز

درست فهمیدی . بهت پیشنهاد می کنم ، که خوب فکر کنی و در پی خودشناسی باشی و از همه بعدی خودت را بسنجی و بیابی ، و در این راه هم اگر نیاز به راهنمایی داشتی مطابق با نوع نیاز تاپیک باز کن و راهنمایی بخواه .

می دونم با انعطاف ، منطقی ، پذیرش و میلی که به سیر در مسیر کمال داری ، حتماً موفق میشی که به نقطه ای روشن در مورد خودت برسی و سپس معیارهایت را درست تنظیم کنی و بعد به سوی موضوع ازدواج قدم برداری .

احتمال قوی می دهم که به سوی خودشناسی که حرکت کنی ، خود به این نتیجه می رسی فعلاً باید به خودت فرصت بدی و اقدام به ازدواج نکنی ، تا آمادگی آن را به خوبی پیدا کنی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pouya88

شايد الان دليل بعضي طلاقا رو ميفهمم.به نظر من كه اين حرف كه ميگن دليل 70% طلاقا نارضايتي جنسي و ... كاملا اشتباهه.
بگذريم,ميخوام نظر شما دوستانو بدونم.آيا حرفاي من درسته؟يا بازم اشتباهه؟
لطفا اين بحثو ادامه بدين.

---

سلام 'pouya88' عزیز....

بسیار خوشحالیم که شما به دید بازتری از خود و اهدافت رسیده ای و این یعنی اولین گام موثر در ازدواج....یعنی شناخت خود که مقدمه شناخت دیگری است/

اما دوست عزیزم اگر سری به مجتمع های قضایی و کلینیک های روان شناسی بزنید متوجه خواهید شد حتی بیش از 70 درصد بلکه 80 درصد مشکلات زوجین عدم نارضایتی جنسی و عاطفی است که هر دوی این عوامل از عدم شناخت مناسب نشات می گیرند.

امروزه دیگر علل بسیاری از طلاق ها ....عدم تامین نیازهای مالی و تامینی (مثل مسکن و غیره) نیست بلکه عدم ""آرامش"" در زندگی زوجین است که کاملا به روابط جنسی و عاطفی و شناخت دوطرفه بستگی دارد.
.................................................. ............

امیدوارم شما هم با روحیه متعادلی که دارید برترین هدف را انتخاب نمایید.

موفق باشی

سلام دوستان.ممنون از نظراتون.فكر كنم ريشه اين مشكلاتمو پيدا كردم كه برميگرده به يه رابطه ناموفق در دوران دانشجوييم.البته طرفمو خيلي وقت بود كه ميشناختمش.يه جورايي خيلي ازش خوشم ميومد.من يه دوست فابريك داشتم در اون زمان كه در مورد اين ماجرا باهاش صحبت ميكردم.من گاهي اين دخترو ميديدم,وديدنش همانا!پريدن هوشو هواسه منم همانا! خلاصه يواش يواش داشتيم عاشق ميشديم!
دوستم تشويقم ميكرد كه جلو برمو بهش بگم...
ولي من زير بار نرفتم.چون خانواده اونا كاملا مارو ميشناختن,ودرست نبود اين كارارو كنم.
همين طور گذشتو ما چيزي نگفتيم.يه سالي به قول بچه ها آمارشو داشتيم.
در اون موقع هم كه من شرايط شو نداشتم رسما خواستگاري برم.شرايط همين طور گذشت تا دانشگاه من تموم شد.:18:
يه روز كه توشركت بودم موبايلم زنگ خورد.شماره شماره خونشون بود.جواب دادم.خودش بود پشت تلفن.سلامو احوال پرسي كريم.گفتم چيزي شده كه به من زنگ زدي؟گفت كه خواسته اي داره و......
خلاصه ما خواستشو اجابت كرديمو حل شد قضيه.
بعد از چند روز من يه مسافرت رفتم شهرستان.تو ماشينم آهنگاي قميشي رو بلند گوش ميكردم و فكر طرف بودم.تو همين حالات روحاني بود كه زدم به پشت ماشينه جلويي.
صدمه زيادي نديدم.خلاصه پليس اومدو قضيه حل شد.
بعد از چند روز زنگ زد كه حالمو بپرسه و از اين حرفا.......گفت احساس ميكنم چيزي ميخواي بگي ولي نميگي....
از زير زبون ما كشيد ماجرارو.
خوشحال شد .گفت كه چرا زودتز نگفتي چون منم عاشق توهستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خلاصه رابطه ما نا خواسته شروع شد.ولي من اسرار داشتم كه كسي نفهمه.تا وقتي كه شرايطمون درست بشه ولي مادرش مطلع بود.
رابطه ادامه داشت تا يه سري مشكلات پيش اومد.اوايل اونو تشويق ميكردم كه حجابشو رعايت كنه.اونم ميگفت باشه ولي انجام نميداد.........
من رو هم اذيت ميكرد.ميگفت كه تو دنباله دختراي ديگه اي هستي و..............
رابطه ما با هر تلخي وشيرينيش ادامه داشت كه در اين ميان من چيزي فهميدم:302:
بله مادر دختره با كسي رابطه داره!!!!!!!!!!!!!!!!!:327:
اصلا باورم نميشد.بعدا دونستم كه دختره هم با چند نفر مشكوك ميزنه.خلاصه روزهاي سخت رسيد.
وقتي كه شركت بوم دلم همش پيش اون بود:نكه با كس ديگهاي........نكنه.........
روزهاي پر استرس ادامه داشت همچنان:161:.زد به سرم كه يه روز تعقيبش كنم.
يه روزي كه باشگاه داشت دنبالش كردم.چشت روز بد نبينه!ديدم با چند تا پسر داره حرف ميزنهو....:228:
منو ميگي شدم:320:
بعدا بهش زنگ زدم گفتم: كيا بودن اونا.گفت:كي رو ميگي من اصلا اونجا نبودم..............
پيچوند مارو:301:
منم زد به سرمو به كل رابطرو قطع كرم.
ديوونه شدن من شروع شد:54:
اون يك سال شكاكيو استرس كار خودشو كرده بود.من تبديل شده بودم به يه آدم افسرده,شكاكو,مضطرب.
چند ساله با اين شرايط دارم زندگي ميكنم و حالا بايد اينارو از خودم دور كنم.
ولي چطوري؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوشحالم که با واکاوی خود ریشه مسئله رو پیدا کردی .
بگذار قبل از هرچیز بگم ، احتمالاً همین موضوع باعث شده که جستجو کنی در موضوع خیانت و .... اطلاعات و خبرهایت بیشتر متمرکز بر این شود و لذا این بدبینی گسترده تر شود .

اما راه حل .

کافیه واقع بین باشی و بدانی این دنیا دنیای اختیار انسانه و گناه و صواب و پیامدها و نتایجش .

وقتی اختیار در میان باشد انتخاب پیش می آید و هر کسی هم مسئول انتخاب خود است . حکایت شما حکایت اینه که چون خود اهل رعایت بوده ای و به اصطلاح خود را پاک می دانستی خود را محق میدونی که نباید کسی به تور شما بخورد که خطا کار باشد . از این رو وقتی چنین شد سرخورده شدی و ..... اما نگاه واقع بینانه و منطقی می گوید نباید چنین فکر کنی . یعنی چی ؟

یعنی این که اساساً خدا که جبراً شما را با این دختر مرتبط نکرد ، آیا چنین بوده ؟

شما بدون شناخت توجهت به این دختر جلب شد و به قول خودت هوش از سرت پرید ، این یعنی چی ؟
یعنی این که شما تابع احساساتت بودی و غلیان غریزه ، نه عقل . چون عقل مبتنی بر شناخت و با درایت عمل می کند و هدایتگر به سوی درستی و راستی است .
حال نتیجه این معادله و استدلال ، این است که شما چه انتظاری داری وقتی که بدون شناخت و دلیل منطقی و صرفاً از روی ظاهر امر و بنا به احساسات جذب یه دختر شدی ، اونم دختری که خود باب رابطه را باز کرده و مراعات طالب و مطلوبی را نداشته ؟ وقتی خود عاقلانه عمل نکرده ای چرا انتظار داری و متوقع هستی که بی عقل هم به پستت نخوره ، انتخاب از روی احساسات احتمال خطایش زیاد است ( نمونه های فراون آن در جامعه و در میان مراجعین این تالار می توانی ببینی ) . پس برادر عزیزم ، از راهی که در پیش گرفته بودی جز به ترکستان رسیدن نباید انتظار می داشتی که چنین سرخورده شوی .

پس علت اثر عمیق این واقعه ، انتظار و توقع بالای تو از دیگران در عین حال عدم انتخاب مدبرانه و عقلایی خودته که اینها با هم جور در نمیاد .

چنان که نگاهت به جنس مؤنث و تصور خیانتکاربودن آنها هم مبتنی بر همین هیجان مداری ( از نوع منفی ) است .

و راه کار هم در همین انالیز نهفته .

عاقلانه نظر کن و همه را به یک چوب نران و خودت را خوب بشناس ، کاستیهایت را دریاب آنها را از بین ببر و در صورتی که در خودشناسی موفق شدی بهت قول می دهم که در دیگر شناسی هم موفق می شوی . بعد از آن می بینی که منطقت می گوید اول بشناس و انتخاب درست کن بعد دل ببند . و در این صورت و با پیروی از منطق عقل ، یک درستکار را مطابق شناخت انتخاب خواهی کرد و در کنار او مسیر خوشبختی را طی خواهید کرد .

یک نکته به شما و همه دوستان .

عزیزان :

خداوند تمام عالم را برای انسان خلق کرده ، یعنی در خدمت انسان ، پس زمین و زمان و کلاً چرخ گردون وظیفه خدمت رسانی به ما را دارند . اگر ما در مسیر درست و حقیقی ( الهی ) قرار بگیریم و طی طریق کنیم ، تمام عوامل موظفند یاریمان کنند تا راه را درست برویم . و وقتی ما از مسیر اصلی منحرف می شویم دیگر چه انتظاری هست که آنچه باید در خدمت ما باشد مانع راه ما نشود ؟!!!!!!!

پس چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید .
شاعر بیهوده که نگفته :
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری .

وقتی ما این نان به کف آمده را به غفلت می خوریم ، جان من باید هم رو دل کنیم . :311:

پس یا علی پویای عزیز به خودت توجه کن و منطقی فکر کن و بدان دنیا هم خوب دارد هم بد و خود تو و من و بقیه دوستان هم نه مطلق خوبیم و نه مطلق بد . پس این انتخاب صحیح است که شما را به سوی خوبهایش راه می نماید و انتخاب غلط است که به سوی بدهایش .
انتظار این که هیچ خائنی وجود نداشته باشد ، بلندپروازی است و خود بزرگ بینی .

هم خائن هست هم وفادار ، تو می خواهی کدام را انتخاب کنی ؟مهم اینه ،
قطعاً می گویی وفادار و متعهد را .
ترا می گویم که باید اینها را از هم باز شناسی و برای این کار باید اول خود را بشناسی .

دیگه به اون دختر و ماجراهایش فکر نکن و فراموشش کن و متوجه خودت شو و رشد و قوت گرفتن در مسیری که برای آن خلق شدی .

یا علی مدد

سلام فرشته مهربان.ممنونم از راهنماييت.
اينطوز كه از نوشته هات فهميدم.بايد خودشناسي رو شروع كنم.چطوري؟بيشتر توضيح بده لطفا:316:
در ضمن چند روزه اون دختره داره زنگ ميزنه.زندگيمو به هم ريخته.داغونم كرده.اينو چي كارش كنم؟ميگه كه , دوست داره دوباره رابطمونو ادامه بديم. 10000. بار بهش گفتم نه نه نه نه نه.ولي قبول نميكنه.ميترسم باهاش بد صحبت كنمو بزنم تو برجكش.حتما اين كار عواقبي داره كه خير نيست.خودتون مدونين كه شايد دست به كار بدي بزنه ويا........
چيكار كنم:302:

اگه لازمه كتابي چيزي بخونم,معرفي كنيد لطفا:72:

یک :
خط تماست رو عوض کن و تا اونموقع هر وقت تماس می گیره تماس رو قطع کن .

دو :
باید قاطع و جدی باشی و از عواقب تن دادن رابطه با او بترسی نه قطع ارتباط .

سه :
خانواده را در جریان ماوقع بگذار و از کمک و راهنمایی اونها برخوردار شو .

چهار :
آری باید خودشناسی را آغاز کنی
در این مورد کتابهای زیادی هست که می توانی استفاده کنی ، البته بعنوان یک کمک کننده نه به عنوان شناساننده . بلکه شناخت از خود را با تفکر بر حالات و احوالات و بررسی و آنالیز آنها و درک علل و عوامل ( خود کاوی ) به دست می آوری ، مطالعه کمک می کند آگاهی خود را بالا ببری تا این خود تحلیلی بهتر صورت گیرد .

نمونه کتابهایی که می تواند کمک کند و من حضور ذهن دارم.

1 - کتابهایی که در زمینه روانشناسی رشد و شخصیت هست

2 - انسان موجود ناشناخته از آلکسیس کارل

3 - این من کیست از لئو بوسکالیا

4 - کتابهای تامس هریس ( وضعیت آخر و وضعیت بهتر و ماندن در وضعیت آخر و.... )

5 - از حال بد به حال خوب ازدیوید برنز

5 - همچنین کتابهایی که در مورد مهارتهای زندگی و هوش هیجانی ، و شناختی است بهت کمک می کند .

اگر بتوانی با یک مشاور مطمئن در ارتباط باشی به همین منظور که خود را بهتر بشناسی خیلی مفید خواهد بود .

پنج :

با افراد خود ساخته و مسلط بر خود و موفق و با نشاط و با روحیه و مثبت اندیش و اخلاق گرا ، بیشتر ارتباط برقرار کن .

سلام به همه
فرشته مهربان ممنون از راهنماييت.
براي مطالعه نميدونم از كجا بايد شروع كنم.
نميدونم اصلا بتونم شروع كنم يا نه.
فعلا يه سري مشكلات تو خودم دارم كه بايد كشفشون كنم.
امروز واسه خريد كتاب رفته بودم جاي شلوغ شهر.نميدوني چقدر حالم گرفته شد.وقتي تو شلوغي راه ميرم انگاري هوا واسه نفس كشيدن ندارم.نميدونم چطوري توضيح بدم.خيلي خيلي خيلي سخته.
اصلا انگاري من از مريخ اومده بودمو همه واسم غريبه بودن.مخصوصا از ديدن دخترا و زنهاي بد حجاب بيشتر حالم گرفت.نميخوام فكر كنيد جانماز آب ميكشمو......ولي به هيچ وجه بد حجابي تو كتم نميره.به هيچ وجه.
دوستمم كه با من اومده بود ميگفت:بابا همه اينجورين.الان بايد تو جامعه اينجوري باشي.......ولي ....
به قول دكتر آزمنديان:هر باوري در ما مثل يك آجر ميمونه كه اين آجرا شخصيت و وجود يه آدمو ميسازه.فكر ميكنم اين ديوار شخصيتيم با يه بمب اتم خراب شده..........
من تو اين مكان ميتونم اين حرفا رو بزنم.اگه اين حرفا رو به خانواده يا دوستام بزنم اصلا باورشون نميشه!!!چون همه منو يه آدم شاد و فعال ميدونن.
بي خيال.به قول بابام :مرگ نيست كه علاج نداشته باشه!! درست ميشه.ميشه؟؟
از همه ممنون.شركت تو گفتگو تجربه خوبي بود.
انشا ا... وقتي تونستم خودمو پيدا كنم بازم ميام.
اين گفتگو رو من شروع كردم,اگه اجازه بدين پايانشو اعلام ميكنم.يا حق.......................................
پرنده لب تنگ ماهی نشسته بود وبه ماهی نگاه می کرد و می گفت:سقف قفست شکسته!چرا پرواز نمیکنی؟!؟!؟

پویای عزیز

حال و احوالت رو کاملاً درک می کنم .

واقعیت را باید پذیرفت . مهم اینه که در اعمال و رفتار ، واقعیت های منفی هرچند در کثرت ، معیار ما نباشد .

بگذار تجربه ای از خودم بگویم . من هرچقدر ناهنجاریهای بیشتری می بینم ، درسته متألم میشم ، اما متوجه شدم دقتم در پای بندی به آن هنجارها بیشتر می شود ، مثلاً دیدن بد حجابی ها یا بی حجابی مرا پای بند تر در حفظ حجاب کرده . شاید بشه گفت حکایت ادب از که آموختی گفت از بی ادبان شده . در هر حال همین آرامبخشه .

خدا را شکر کن که دچار شعار همرنگ جماعت شدن نشدی . خدا را شکر کن که عادی نشده برایت ، اما در عین حال باید روحیه ات قوی تر از اینها شود تا شادابی و نشاط درونت را از دست ندهی .

شادابی و نشاط عمیق که هیچ وقت کم نمی شود در این است که ما اعمالمان را بر مدار صحت تنظیم کنیم و از آن راضی باشیم . آنوقت است که در و دیوار برایت مظهر لطافت و نشاط می شود گویی با تو سرود رهایی و شادکامی می خوانند .

باید بگویم نشان داده ای که توان و قدرت واکاوی خود را داری . پس همانطور که خود گفته ای کمی به خودت و آنالیز خود بپرداز و در عین حال برنامه های فرحبخش متناسب با شأن و شرع را برای خود تدارک ببین تا افسرده حال نشوی .

برای موفقیتت دعا می کنیم

سلام فرشته
ممنون
واقعا دید من خیلی عوض شد
منم مشکلم مثل پویاست
سر گذشتمم کپیه پویاست ولی یکم جزئیات داره و تفاوت
که باید تعریف کنم
که فکر کنم خیلی طولانیه ولی امیدوارم بیای و به منم کمک کنی
منمی نویسم فردا منتظرم