-
+محبت های قدیم و دوسی های جدید !
اوضاع جامعه اصلا خوب نیست . به نظرم زندگی ها سست تر شده . آمار ها هم ظاهرا همینو میگن ؛ آمار طلاق 25% ، البته 33% هم گفته شده .توی همین سایت و سایتهای دیگه و کلا توی جامعه هم معلومه زندگیها مثل قدیم نیستند .دوام و قوام زندگیها کم شده ، دروغ زیاد شده و علاقه ها سطحی شده و گذشت و همراهی در سختی ها و پایبندی به خانواده کمتر دیده میشه و ...
در عوض چیزی که زیاده ابراز علاقه الکی و چیزی که جای علاقه رو گرفته هوس و منفعت طلبی و ... هست . روی زبون ها پر شده از دوست دارم ، دوسش دارم ، دوسم داره و ... . اما این دوس ها که در روز شاید ده ها بار تکرار میشن هیچ ارزشی ندارند . چون رابطه ها ای که لبریز از این دوس ها هست و دو طرف ادعا دارند عاشق هستند و ... خیلی زود از بین میره و منجر میشه به جدایی ، نفرت ، خیانت ، انتقام گیری و ... .
من واقعا نمیدونم چرا وضعیت اینطور شده . ولی کاش میشد برگردیم به فرهنگ گذشته که شاید زن و شوهر ها حداکثر سالی چند بار اونم با شرم و حیا به هم ابراز علاقه میکردند . ولی یک عمر در کنار هم بودند در سختی و ها و خوشی ها ، و علاقشون واقعی بود و به خانواده پایبند بودند و خانواده برای همه محل امن و آرامش بود .
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
خیلی متشکرم دیجیتال من از مبحث جالبی که باز کرده ای
من تصور می کنم ریشه تمام این مشکلات این باشه که جامعه ما در حال گذار است و تفاوت فرهنگی بین دو نسل بسیار فاحش است
مثلا من با مادرم خیلی متفاوت هستم و متفاوت فکر می کنم در صورتی که در یه جامعه که به ثبات رسیده باشه اینقدر تفاوت ها محسوس نیست
من دختری تحصیل کرده ام طبعا دیگر شرایط ام اجازه نمی دهد مثل مادر عمل کنم
و طبعا انتظاراتم نسبت به مادرم افزایش یافته
و همچنین اگاهی ام از حقوق ام افزایش یافته
ولی ایا من به عنوان زن در جامعه می توانم به گونه ای برخورد کنم که سزاوار ان باشم یا نه جامعه هنوز به صورت سنتی باقی مانده
یه مثال ساده بزنم من که همراه همسرم کار می کنم و حتی گاهی دیرتر از او به خانه می ایم ایا این مساله برای همسرم و جامعه حل شده که کارهای منزل باید بین مرد و زن تقسیم بشه یا نه ؟
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام
من فکر میکنم یکی از دلایلش این باشه که عموم مردم به رگ خواب هم آگاه تر شده اند و به اصطلاح مسخره خودشون زرنگتر شده اند.
حالا هم که خودشون دارن ضربه این به اصطلاح زرنگی ها رو میخورن صداشون دراومده که زمانه چنین است و چنان است.
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
هر چیزی که به آسونی به دست بیاد به آسونی هم از دست میره
آدم های این روزگار اینقدر خوشی زده زیر دلشون که نمیدونن خودشون رو با چی سرگرم کنند تو همین تالار یه چرخی بزننین عشق و دوست داشتن شده سرگرمی جدید که از کوچک و بزرگ و مجرد و متاهل سعی در امتحان انواع گوناگونش رو دارند. تا وقتی به دوست داشتن ، به عشق به چشم یه ابزار تسکین دهنده تمام آلام نگاه بشه نباید دنبال حقیقت عشق گشت . تا زمانی که رو هر حس از راه نرسیده ای اسم دوست داشتن بگذاریم چیز بهتر از اینی که هست نمیبینیم.
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
درسته که دنیای اطراف ما پر از ادم های است که به اصطلاح می خواهند زرنگی کنند و سر دیگری را کلاه بذارن و یا....
ولی من با تمام وجودم به این معتقدم که اگر ما دیگران را دوست داشته باشیم صادقانه و خالصانه
و نیت بدی نداشته باشیم محاله در زندگی بد ببینیم
ولی کسایی که همه فکرشون منافع خودشون ه و حاضرن به هر قیمتی که شده ( حتی ضایع کردن حقوق دیگران )
هیچ وقت در زندگی ارامش ندارن و ادم های موفقی نیستند
بیاید کاری نکنیم که اه کسی به خاطر ما به اسمون نره که همون اه بعدا کار دستمون می ده
درسته که صداقت در بین مردم جامعه ما خیلی کم رنگ شده ولی هنوز هم می توان اثر جداویی اش را در کائنات مشاهده کرد
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام
من فکر می کنم که جامعه ی ما و مردم ما بین سنت و مدرنیته گیر کرده اند. این دوست داشتن هایی که گفته می شود نه سنتی است و نه مدرن و چون هنوز در حال تغییر است معنی دوست داشتن روز به روز عوض می شود به همین دلیل چیزی را که دیروز به عنوان دوست داشتن تعریف می کردیم امروز تعریف دیگری دارد و چون ما هم پا به پای این تغییرات حرکت می کنیم، این تغییرات در روابط افراد بسیار تاثیر می گذارد.
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز تالار اعم از خواهرا و برادرا ، مجردا و متاهلا ، اعضای قدیمی و تازه وارد ...و مدیران گرامی و زحمت کش:72:
آقای دیجیتال من ببخشید چون جای دیگه نمیتونستم پست بذارم اینجا مزاحم شدم تا سلامی خدمت دوستان عرض کنم و سال نو رو به همه تون تبریک بگم.
امیدوارم حال همه تون خوب باشه
ازدواج خانم دکتر عزیزمون رو هم تبریک میگم و براشون آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم.خیلی خوشحال شدم وقتی تو تالار خبرهایی از ازدواجت رو شنیدم سارا خانم عزیزم.امروز در شادی تو خواهر گلم شریکم و برای خودت و همسرت بهترینها رو از خدا میخوام از جمله در آینده فرزند صالح انشاء الله.
انشاء الله که حال و احوال همه تون خوب و عالیه
انشاء الله سال نو بر همه شما عزیزان خجسته و مبارک باشه و امیدوارم از لحظه تحویل سال تا لحظه پایان سال رو به خوبی و خوشی سپری کنید.
من که سر سفره هفت سین و لحظه تحویل سال به یاد همه شما بودم و برای همه تون دعا کردم .تا جایی که تونستم به اسم و بقیه رو به نام کل اعضای تالارد همدردی و امیدوارم که شما هم خوذهر کوچیکتون رو که محتاج دعای شماست فراموش نکرده باشید.
و یه صحبت کوتاه در مورد موضوع تاپیک:
آقای دیجیتال من حق با شماست که زندگی در حال حاضر با زندگی های گذشته و زمان پدرها و مادرهای ما خیلی متفاوت شده ، روابط فامیلی کمرنگ و سرد شده و حتی تو بعضی از خانواده ها اعضای خانواده رابطه دوستانه و صمیمی با هم ندارند.انتظارت اعضای خانواده و در سطح بالاتر مردم جامعه از هم بالا رفته، به قول شما در گذشته حتی زن و شوهرها با شرم و حیا به همدیگه ابراز علاقه و محبت میکردن اما امروزه هر پسر و دختری که تو نگاه اول از هم خوششون بیاد هرجایی که باشن و تو هر موقعیتی ابراز علاقه می کنن و دست تو دست هم میذارن و این کار رو نشونه تمدن و مدرنیته و کلاس و ...میدونن!! معرفت و جوانموردی و اعتماد و صداقت و یکرنگی و ... کم و کیمیا شده:302: ریا و تظاهر غوغا میکنه
مردم قدر نعمتهایی که در گذشته نبوده و نداشتن اما حالا دارن رو نمیدونن ، بیماریها بیشتر و متنوع تر! و خطرناکتر شدن ، علم پیشرفت کرده ، سطح آگاهی مردم بالا رفته ،انجام کارها امروزه با پیشرفت علم و در دسترس بودن ابزارهای مناسب هر کاری بهتر شده اما به نظر من خیلیها با این وجود انکیزه کار کردن ندارن و تنبل تر شدن ، بعضیها حتی 200 متر هم نمی تونن پیاده ر وی کنن و زندگی ها ماشینی شده و ...
اما
با وجود همه این موارد که می تونن امید و انگیزه درست زندگی کردن و لذت بردن از نعمت زندگی رو از آدم بگیرن و اگه کسی با بدبینی به زندگی و دنیا نگاه کنه حتی یکی از این موارد برای افسرده و ناامیدشدنش کافی میتونه باشه ، هنوز هستند افرادی که رضای خدا رو بر هر چیزی ترجیح میدن ، با محبت و صمیمی و صادق و بی ریا هستند ،حاضرن خودشون نون شب نداشته باشن اما همسایه یا دوست یا فامیلشون در رفاه باشه ، به هم چیز و همه کس با خوش بینی برخورد میکنند و نیمه پر لیوان رو می بینند و ...
درسته که محیط روی فرد و در سطح بالاتر خانواده تاثیر داره اما به نظر من هر کسی خودش میتونه نوع زندگیش رو تعیین کنه و یه جورایی متفاوت زندگی کنه ! مثلا اگه یکی از بستگان دیر به دیر به منزل ما میاد ما مثل اون رفتار نکنیم بلکه برای بهبود روابط پیش قدم بشیم و اجازه ندیم روباط فامیلی سرد و بی روح بشه.
اگه میشنویم که این روزها حس اعتماد کم شده و مردم به راحتی به هم اعتماد نی کنن این دلیل نمیشه که ما هم بدون دلیل به کسی که اعتماد ما میتونه کمک بزرگی بهش بکنه بدبین بشیم و کمترین کمک مون رو ازش دریغ کنیم .
یه مثال میزنم : امروزه اکثریت مردم با وام و قسط سروکار دارند و کمتر کسی هست که وامی نگرفته باشه .برای هر وامی هم حتی اگه یک میلیون تو من باشه تا مبالغ بالاتر دوتا یا حداقل یک ضامن کارمند اونهم کارمند رسمی لازمه! از طرف دیگه ادارات هم گواهی حقوق رو فقط برای بستگان درجه یک پرسنل صادر میکنند و از همه مهمتر اینکه هر کارمندی هم به راحتی قبل نمیکنه که ضامن کسی بشه چون میترسه طرف قسطش رو پرداخت نکنه و حقوقش که چشم امید خانواده شه به جای قسط بره.
حالا اگه بنده خدایی بخواد وام بگیره که نه خودش کارمنده و نه تو بستگانش کارمند رسمی داره و اگه داره اعتماد نمی کنه که ضامن وامش بشه تکلیفش چیه ؟؟؟
این یک مثال بود برای اینکه بگم ما میتونیم به جای بدبین خوشبین باشیم و در هر کاری رضای خدا رو بر آنچه که میبینیم و میشنویم و حس میکنیم ترجیح بدیم.بدیهیه که خداوند صله ارحام رو دوست داره و فرمان داده حتی اگه فامیل ما به دیدن ما نیاد ما باید پیش قدم بشیم و روابط رو گرم نگه داریم،با وجود افراد ریاکار و دورغگو و خیانت کار و ... در اطرافمون خداوند به صداقت و ادای امانت و بی ریایی خشنود میشه و این فرمان خدا و دین ماست.
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند ممنونم .
اتنای گرامی . من متوجه نشدم که حرفهای شما چطور به مشکلاتی که من مطرح کردم مربوط میشن . اگر بیشتر توضیح بدی ممنون میشم .
محمدصالح و صبا_2009 عزیز ، حرفاتون خیلی جالب بود و بنظرم این مسائلی که گفتید از مهمترین ریشه های مشکلات مطرح شده هستند .
mahsa_mhmh جان ، من با بخش اول نظرت موافقم ولی با بخش دوم نه . بنظر من معنی دوست داشتن عوض نمیشه ، بلکه غالبا دوست داشتن با هوس ، وابستگی و ... اشتباه گرفته میشه . اتفاقا یکی از مسائلی که توی تالار همدردی خیلی مورد توجه قرار گرفته ، تعریف دقیق دوست داشتن و هوس و وابستگی و موضوعاتی از این دست و تمایز اونها از هم دیگه هست .
موعود گرامی با بیشتر حرفات موافقم خیلی خوب و دقیق به این موضوع و دلایل پیدایش و راهکارهای گریز از اون پرداختی .
از دیگر دوستان هم میخوام که نظرات خودشون و راهکارهای خودشون رو برای اینکه به چنین مشکلاتی دچار نشیم بگن .
با تشکر :72::72::72:
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
این بحث خوبیه ولی موضوعی طبیعیه .انسان قرن 21 با قبل تفاوت داره این انتخاب خیلی از ادم هاست وضع روابط انسانی با محیط و فرد ارتباط داره شما وقتی با انبوهی از اطلاعات در ارتباطی دایره شناخت گسترده تری داری و توقع بیشتر و وقتی دیدت به زندگی هم مادی باشد که متاسفانه هست خیلی از ثروت ها و زیبایها را نمیبینی فقط متراژ خانه و نوع ماشین و... ولی زیبایی روح یا عمق ایمان و حتی سلامت جسم و اخلاق برایت در حاشیه است به قول مهران رجبی (بازیگر ):جهان بینی مهم است اگر الهی باشد همه چیز ثروت است چشم سالم دندان سالم چقدر میارزد؟به نظر من وقتی دید انسان درست بود در محبت و دوستی و حتی دشمنی با ملاک میشود و با یه اشنای معمولی مثل دوست و با یه دوست مثل عاشق و معشوق رفتار نمیکند میتواند با همه انسانها در اندازه خودش رابطه داشته باشد پس اول تجهیز و تقویت و رشد فرد و سپس ایجاد رابطه با قاعده ودر آخر دوستی ،رفاقت،عشق و...
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
صائب تبریزی میفرماید:
"هر چه رفت از عمر یاد آن به نیکی میکنند
چهره امروز از آینه فردا خوش است"
والله اون قدیم مدیم ها هم همچین آش دهن سوزی نبود. منتها ما هر وقت از هر چی شاکی میشیم میگیم قدیمها بهتر بود! اصلا خیلی از دودی که الان داره توی چشم ما میره از آتیش گذشته هاست!
ببینید! در قدیم آدمها تو شکم همدیگه زندگی میکردند: در نظر بگیرید خونه های 10-15 اتاقه که هر کدومش دست یه مستاجر ، هر مستاجر 8-9 سر عائله بعد همه با هم سبزی پاک میکردند و فرش میشستند و صبح تا شب درد دل و...بعد سر یه دعوای بچه به جون هم میافتادند و خشم و غضب و فحش و فحش کاری. از جیک و پیک همیگه هم خبر داشتند و مثلا میدونستند که فلانی امشب چی خورد و ... . یا مثلا عروس ور دل مادر شوهر و کهنه و لباس شور برادر شوهر و... بوده و فحش و تو سری میخورده. اگه بهش ظلم میشده میخواسته بره خونه باباهه اونجا هم یه کتکی میخورده و برش میگردوندند که دختره چش سفید پاشو برو سر خونه زندگیت:101:
هر زنی 15 شکم میزاییده بعد از این تعداد 7-8 تاش جون سالم بدر میبرده بقیه یا موقع زایمان یه بلایی سرشون میومده یا بعدها از اسهال و... میمردند تازه اگه مادره خودش سر زا نمیرفته! دختر را به هرکی که باباهه خوشش میومده میدادند بعد اینها تازه بعد عقد اگه شانس باهاشون یار بود همو میدیدند و چه خوب چه بد محکوم بودن تا آخرش با هم باشن. پسر هم که میرفته ور دست باباهه میشده لنگه باباش. دختر هم لنگه مامانش تو سری خور.
من از بعضی زنهای اون موقع شنیدم که آرزوشون بوده چند دقیقه با همسرش خلوت داشته باشند ( حالا مثلا توی روز) و دو کلمه با هم حرف بزنند یا تنهایی با هم جایی بروند اما هرگز همچین فرصتهایی دست نمیداده چون اونقدر دورشون شلوغ بوده همیشه که عروس سرشو بلند میکرده میگفتن بی حیای... حالا دیگه دوست دارم و اینا پیشکش.
حالا هرچی که اونها از سر بدبختی تحمل کردند که نمیشود اسمش را گذاشت محبت قدیم یا سازگاری مردم اون زمان! یه زمانی بوده که مردم عید به عید یک پلویی میخوردند و یا چشمشان به میوه یا شیرینی میافتاده خوب معلومه اون پلو و میوه و شیرینی اونقدر بهشون مزه میداده که همه را به حساب عید مگذاشتند و الان با حسرت ازش یاد میکنند که آخی قدیم ها عید چنین بود و چنان بود. یا مثلا فقط عید به عید یکدست لباس میخریدند یا شندرغاز عیدی میگرفتند. الان هر کی هر وقت اراده کنه چلو و پلو میخوره و مد عوض میکنه و...
الان هر کی هر جا میخواد بره قبلش زنگ میزنه هماهنگ میکنه یا حداقل همون موقع میگه فلانی هستید خونه؟ ما داریم میایم. خوب شما یه آمادگی پیدا میکنید ولی اون زمانها هر کی هر لحظه حوصله اش سر میرفته پا میشده یا علی از تو مدد برو که رفتیم! و رو سر یه بنده خدای بیخبر از همه جایی خراب میشده.
دختر پسرها را هم کسی نمیگذاشته که اصلا هم رو ببینند که دوست دارم دوسم داری به هم بگن. یعنی در واقع آب نبوده و گرنه اونها هم شناگرهای قابلی میشدن. الان هم به نظر بنده فشارهای خانواده ها و جامعه برداشته بشه، جوونها اونقدر خودشونو خفه نمیکنند. که تا یک تازه از گرد راه رسیده ای یه گوشه چشم نازک کنه یا دوتا فدات شم بگه دل از دستشون در بره. بابا بخدا دختر های ما از بس با پسر جماعت حرف نمیزنند اگه تو دو سه تا فرصت دو دقیقه ای یه پسر شارلاتان که کارشو خوب بلده دو تا چشمه بیاد، دختره میگه این همون اسب سوار تو رویاهامه و فوری یک دل نه صد دل عاشق میشه.
من نه تنها کمترین حسرتی نسبت به گذشته ها به خودم راه نمیدهم بلکه معتقدم که شرایط حال نیز باید خیلی تغییر کند و متاسفانه ما هم حیف شدیم!
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
صائب تبریزی میفرماید:
"هر چه رفت از عمر یاد آن به نیکی میکنند
چهره امروز از آینه فردا خوش است"
والله اون قدیم مدیم ها هم همچین آش دهن سوزی نبود. منتها ما هر وقت از هر چی شاکی میشیم میگیم قدیمها بهتر بود! اصلا خیلی از دودی که الان داره توی چشم ما میره از آتیش گذشته هاست!
ببینید! در قدیم آدمها تو شکم همدیگه زندگی میکردند: در نظر بگیرید خونه های 10-15 اتاقه که هر کدومش دست یه مستاجر ، هر مستاجر 8-9 سر عائله بعد همه با هم سبزی پاک میکردند و فرش میشستند و صبح تا شب درد دل و...بعد سر یه دعوای بچه به جون هم میافتادند و خشم و غضب و فحش و فحش کاری. از جیک و پیک همیگه هم خبر داشتند و مثلا میدونستند که فلانی امشب چی خورد و ... . یا مثلا عروس ور دل مادر شوهر و کهنه و لباس شور برادر شوهر و... بوده و فحش و تو سری میخورده. اگه بهش ظلم میشده میخواسته بره خونه باباهه اونجا هم یه کتکی میخورده و برش میگردوندند که دختره چش سفید پاشو برو سر خونه زندگیت:101:
هر زنی 15 شکم میزاییده بعد از این تعداد 7-8 تاش جون سالم بدر میبرده بقیه یا موقع زایمان یه بلایی سرشون میومده یا بعدها از اسهال و... میمردند تازه اگه مادره خودش سر زا نمیرفته! دختر را به هرکی که باباهه خوشش میومده میدادند بعد اینها تازه بعد عقد اگه شانس باهاشون یار بود همو میدیدند و چه خوب چه بد محکوم بودن تا آخرش با هم باشن. پسر هم که میرفته ور دست باباهه میشده لنگه باباش. دختر هم لنگه مامانش تو سری خور.
من از بعضی زنهای اون موقع شنیدم که آرزوشون بوده چند دقیقه با همسرش خلوت داشته باشند ( حالا مثلا توی روز) و دو کلمه با هم حرف بزنند یا تنهایی با هم جایی بروند اما هرگز همچین فرصتهایی دست نمیداده چون اونقدر دورشون شلوغ بوده همیشه که عروس سرشو بلند میکرده میگفتن بی حیای... حالا دیگه دوست دارم و اینا پیشکش.
حالا هرچی که اونها از سر بدبختی تحمل کردند که نمیشود اسمش را گذاشت محبت قدیم یا سازگاری مردم اون زمان! یه زمانی بوده که مردم عید به عید یک پلویی میخوردند و یا چشمشان به میوه یا شیرینی میافتاده خوب معلومه اون پلو و میوه و شیرینی اونقدر بهشون مزه میداده که همه را به حساب عید مگذاشتند و الان با حسرت ازش یاد میکنند که آخی قدیم ها عید چنین بود و چنان بود. یا مثلا فقط عید به عید یکدست لباس میخریدند یا شندرغاز عیدی میگرفتند. الان هر کی هر وقت اراده کنه چلو و پلو میخوره و مد عوض میکنه و...
الان هر کی هر جا میخواد بره قبلش زنگ میزنه هماهنگ میکنه یا حداقل همون موقع میگه فلانی هستید خونه؟ ما داریم میایم. خوب شما یه آمادگی پیدا میکنید ولی اون زمانها هر کی هر لحظه حوصله اش سر میرفته پا میشده یا علی از تو مدد برو که رفتیم! و رو سر یه بنده خدای بیخبر از همه جایی خراب میشده.
دختر پسرها را هم کسی نمیگذاشته که اصلا هم رو ببینند که دوست دارم دوسم داری به هم بگن. یعنی در واقع آب نبوده و گرنه اونها هم شناگرهای قابلی میشدن. الان هم به نظر بنده فشارهای خانواده ها و جامعه برداشته بشه، جوونها اونقدر خودشونو خفه نمیکنند. که تا یک تازه از گرد راه رسیده ای یه گوشه چشم نازک کنه یا دوتا فدات شم بگه دل از دستشون در بره. بابا بخدا دختر های ما از بس با پسر جماعت حرف نمیزنند اگه تو دو سه تا فرصت دو دقیقه ای یه پسر شارلاتان که کارشو خوب بلده دو تا چشمه بیاد، دختره میگه این همون اسب سوار تو رویاهامه و فوری یک دل نه صد دل عاشق میشه.
من نه تنها کمترین حسرتی نسبت به گذشته ها به خودم راه نمیدهم بلکه معتقدم که شرایط حال نیز باید خیلی تغییر کند و متاسفانه ما هم حیف شدیم!
بی دل جان این قدیمی که من میگم هم ، زن و شوهر ها واسه خودشون مستقل زندگی میکردند . خیلیهاشون هم بیش از دو بچه نداشتند و دانشگاه رفته هم بودند و ... ( در واقع منظورم خیلی از خانواده های یکی دو نسل قبل هست ) ولی با اینحال دوست داشتنهاشون اینقدر آبکی و لوث نبود . دروغ و فریب و نامردی و ... هم اینقدر زیاد نبود .
این حرفهای شما منو یاد بعضی سریالهای مزخرف تلویزیون میندازه . ضمن اینکه واقعیت اینه خیلی از این معضلات که گفتید در گذشته وجود داشته والان هم وجود داره متاسفانه .
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
به همه دوستان توصیه می کنم فیلم "سکس و فلسفه" اثر محسن مخبلباف رو ببینن. قسمتی از جواب این سوال در این فیلم به زیبایی نشون داده شده.
انسان امروز بیشتر داره به حدود خودش پی می بره.
ببینید، در قدیم نون و آب بود، اما به عنوان مثال جارو برقی و وسیله گرم کردن و .... نبود. اینه که یه زن و مرد، صبح که از خواب پا می شدن، شروع به کار می کردن (برای رفع نیازهای اولیه) تا شب. شب هم خسته دور هم جمع می شدن به غذا خوردن و حرف زدن.
دغدغه اصلی شون براوردن نیازهای اولیه بود و چون مدام در حال کار کردن بودن، وقت چندانی برای فکر کردن نداشتند. فکر کردن به این که اصلا لازمه بچه دار بشن؟ فکر کردن به حقوقشون و ...
در این دوران، نیازهای اولیه، راحت آماده می شه. بنابراین وقت بیشتری برای فکر کردن هست. آدم ها بیشتر به خودشون فکر می کنن. این که چی می خوان؟ این که حقوقشون در جامعه چیه؟این که آیا فلان سیاست درست هست یا نه و .....
این باعث می شه نیازهای بعدی انسان خودش رو نشون بده.
نیاز به آزادی. نیاز به دوست داشتن و ...
وقتی این ها شد مسائل اصلی فکر کردنش،به عنوان مثال از خودش می پرسه "چرا الان نتونم عاشق بشم و این نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن و حتی رابطه جنسی و ... الان برطرف نکنم؟"
در نتیجه منعی برای برطرف شدنش نمی بینه.
و دقیقا همین جا، این گذار بین سنت و مدرنیته اتفاق می افته.
و علاوه بر این، هیچ کسی خودش رو مقید نمی کنه در برابر تمام اختلافات با همسرش بایسته و به قولی با سیلی صورتش رو سرخ نگه داره یا به خاطر بچه هاش طلاق نگیره.
چون آدم ها بیشتر به خودشون فکر می کنن، خودخواهی هم که ذات انسان هست، بیشتر خودش رو نشون می ده. پس راحت طلاق می گیره.
به نظر من هیچ کدوم از اینها بد نیست. انسان کم کم داره به اصل خودش پی می بره
خدا رو چه دبدی؟ شاید یک روزی منطقا انسان به این نتیجه رسید که "فرزند و ادامه نسل برای چی؟ازدواج برای چی؟"
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
بی دل جان این قدیمی که من میگم هم ، زن و شوهر ها واسه خودشون مستقل زندگی میکردند . خیلیهاشون هم بیش از دو بچه نداشتند و دانشگاه رفته هم بودند و ... ( در واقع منظورم خیلی از خانواده های یکی دو نسل قبل هست ) ولی با اینحال دوست داشتنهاشون اینقدر آبکی و لوث نبود . دروغ و فریب و نامردی و ... هم اینقدر زیاد نبود .
این حرفهای شما منو یاد بعضی سریالهای مزخرف تلویزیون میندازه . ضمن اینکه واقعیت اینه خیلی از این معضلات که گفتید در گذشته وجود داشته والان هم وجود داره متاسفانه .
digitalman گرامی ممنون! این اولین جوکی بود که در سال 89 شنیدم و کلی خندیدم:311:
شما مطمئنی راجع به قدیم ایران و کلا کهکشان راه شیری صحبت میکنی؟:311:
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
reihaneh گرامی اینها درست . طلاق هم با گسترش مدرنیته زیاد میشه درست . ولی افزایش خیانت دروغ فریب و ... چرا اتفاق افتاده . و ضمنا چطور میشه از گسترش اونها جلوگیری کرد ؟
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
بی دل جان این قدیمی که من میگم هم ، زن و شوهر ها واسه خودشون مستقل زندگی میکردند . خیلیهاشون هم بیش از دو بچه نداشتند و دانشگاه رفته هم بودند و ...
بقیه اش را من میگم:
و هم تو کوره دهاتها اینترنت با سرعت چند گیگ داشتند و هم برای سیزده به در میرفتند یه دوری تو مریخ میزدند عصر بر میگشتند و هم راننده مخصوص و پرستار بچه شون کم کم فوق دکتری داشتندو...
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
این که "خیانت و دروغ" چرا اینقدر زیاد شده توی ایران، جدا از این حرف هاست.به سیاست ها و اتفاقات درون ایران بر می گرده.
اول یک چیزی رو مشخص کنم.
این که "راست گفتن" ذات و فطرت آدم هاست، حرف بی جاای یه. "من نوعی" راست می گم، چون در زمان راست گفتن، هورمونی درون من ترشح می شه، که باعث احساس "سرمستی و شادی درونی" من می شه.
به همین ترتیب، گروهی از آدم ها، زمانی که دروغ می گویند این هرمون درونشون ترشح می شه و احساس شادی می کنند.
چندین میلیون سال هست که انسان ها روی کره ی زمین زندگی می کنن. اگر قرار بود "راست گفتن" ذات هر آدم باشه، سیستم تا به حال به تعادل رسیده بود و چیزی به اسم "دروغ" الان معنی نداشت.
اما وقتی می بینیم هنوز هم راست وجود داره، هم دروغ؛ یعنی واقعا تعادل سیستم همینه.
***********************************************
توی کشوری مثل آلمان، اگر به یک نفر بگی "ماست های ابران سیاه رنگ است"؛ تعجب می کنه، اما باور می کنه.(این رو ما آزمایش کردیم)
تو همین کشور کسایی هستند که دزدی می کنن، دروغ می گن و ...
حالا این که چرا تو ایران اینقدر زیاد شده رو، نظرم رو در ادامه می گم.
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام
بحث جالبیه
دیجیتال من عزیز شاید این چیزهایی که می گی برای اینه که تو گذشته گذشت افراد بیشتر بود توقعشون از زندگی کمتر اون موقع کسی زیاد تو طرف مقابلش ریز نمی شد ولی الان خیلی عوض شده حتی نگاه ها به ازدواج تغییر کرده قبلا چیزی به نام شناخت قبل از ازدواج وجود نداشت و طرفین خودشون رو با اون چیزی که نصیبشون شده وقف می دادن و به قول معروف می سوختن و می ساختن ولی الان اینطوری نیست قبلا طلاق و قبولش به این راحتی نبود ولی الان به محض بروز مشکل طرفین به طلاق می رسن
نگرش ها فرق کرده الان اکثر زوج ها تحصیل کرده اندو انتظاراتشون از هم زیاد شده حتی معنی عشق هم عوض شده الان اگه کسی مثل سابق عاشق بشه بهش می خندن
منم مثل شما از این وضعیت راضی نیستم ولی وضعیت سابق رو هم نمی پسندم
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
همه اینها بستگی به جهان بینی ماست اگه بر اساس درستی شکل گرفته باشه و چارچوب مشخصی تعریف بشه حله .من در زندگی در روابط تعریف دارم :نا آشناها :هر فردی که مشاهده میکنم شاید حرفی و نگاهی هم رد و بدل بشه و تمام آشناها: تمام کسانی که به نوعی ارتباط با اونها تاثیر گذاره و تقریبا"اکثر آدم های اطرف را در بر میگیره دوستان :ادم های منتخبی که پس از سیری نسبتا" طولانی گلچین میشن تاهمراه و یار باشند رفقا:آدم های انگشت شماری که مثل برادر یا خواهر یا ... بتونی عاشق بشی !ولی متاسفانه اکثر مردم این دوره بدون داشتن مهارت شنا میرن تو دل اقیانوس روابط برای همین مشگل پیدا میکنند بنابر این نه گذشته رو محکوم میکنم نه الان همش دست خود آدمه همین !
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
. ولی افزایش خیانت دروغ فریب و ... چرا اتفاق افتاده . و ضمنا چطور میشه از گسترش اونها جلوگیری کرد ؟
بشر داره به سمتی میره که لحظه رو غنیمت میدونه . به همین علت نمی تونه از لذت لحظه ای و بی دوام به سادگی بگذره دورغ میگه، نقش بازی میکنه ، فریب میده تا یه لذت آنی داشته باشه . خودخواهی به اون حدی می رسه که قیمت به دست آوردن لذت براش مهم نیست . فروپاشی یه زندگی و ... ارزشی معادل نشاط موقت رو داره.
دیدگاه من اینه که نمیشه از گسترشش جلوگیری کرد فقط اگه جزء این دسته از آدم ها نیستی و هنوز انسانیت و اصول اخلاقی واست مهمه باید یاد بگیری که چطور خودت رو واکسینه کنی .
-
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
می خواستم در باره این بگم که چی شد که دروغ تا این حد تو ایران فراگیر شد، اما دیدم خیلییییی دلیل تاریخی داره که اینجا مجالش نیست. بنابراین تقلیلش می دیم به دلابل خیانت و دروغ در ازدواج های امروزی.
چیزهایی که من میبینم اینه:
به نظرتون چند درصد از افراد به علت میل جنسی ازدواج می کنن؟
یه پسر رو در نظر می گیریم که می خواد ازدواج کنه. عاشق یک دختر می شه. با کلی سر به بیابون گذاشتن و عاشق پیشگی هم ازدواج می کنه.
1)وقتی میل جنسی برطرف شد تازه چشم و گوشش باز می شه. می بینه آآآآآآآآی داد بیداد که اصلا فلان معیار رو این دختر نداره. فلان شرط رو نداره. دیدش به زندگی با دبد اون به زندگی یکی نیست و .....
2)میل جنسی برطرف شد. اما هرکاری می کنه انگار نمی تونه متعهد باشه برای زندگی مشترک. انگار نمی تونه آزادی شخصیش رو کنار بگذاره و انگار نمی تونه مسئولیت زندگی مشترک رو قبول کنه.
همه این ها قبل از ازدواج براش مشکلی نبود. فکر می کرد بتونه. یعنی اون قدر دلش می خواست ازدواج کنه که مطمین بود این ها رو قبول می کنه و انجام میده. اما حالا می بینه واقعا برای زندگی مشترک ساخته نشده.واقعا نمی تونه تمام عمر کسی رو کنارش داشته باشه که مسئولیتش رو قبول کنه و به هم متعهد باشند.
3) ازدواج کرده. اما بعد از یه مدتی دلش رو می زنه. این اخلاق گند رو از بچه گی داشته. زود از روزمرگی خسته می شه و دلش می خواد همه چیز رو عوض کنه، جدید کنه. نمی تونه با کسی زیاد صمیمی بشه و اصلا خوشش نمی یاد از اینکه کسی زیادی بهش نزدیک بشه.
نیاز به تنوع داره .....
*******************************
یک زن و مرد آلمانی رو می شناختم که 30 سال بود که با هم "هم خونه" بودند. ازشون پرسیدیم خوب شما که روابط همسری دارید؛ 30 سال هست که با همید، چرا ازدواج نکردید؟
گفتند دوست بودن "تعهد" نداره، اما ازدواج "تعهد" میاره و "مسئولیت". و ما هیچ کدوم آدمی نیستیم که مسئولیت یک زندگی مشترک رو قبول کنیم و به هم متعهد بشیم.
*******************************
به نظر من؛ همه ی آدم ها نباید ازدواج کنند. همه ی آدم ها نمی تونن ازدواج کنن چون شادی شون و اصل ذاتشون بر پایه ی مجرد بودن ساخته شده.
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
بابا خیلی سخت میگیرید !بحث سر محبت های قدیم و دوستیهای جدیده نه محکوم کردن یاحاکم کردن فرهنگ و...
به نظر من زندگی مهمه و اینکه ماها انسان هستیم (دنبال انس هستیم )یعنی اجتماعی حالا توی هر فرهنگی ارتباطات طوری تعریف شده .همون همخونه ها در اروپا یه نوع صیغه اسلامی است همونها هم تعهداتی دارند (پرداخت اجاره ،شارژو...)در فرهنگ ما ایرانیها راه حل تمام ارتباطات موجوده ولی نمی دانم چرا نمیبینیم یا نمیخواهیم ببینیم شاید از اروپا مثال آوردن با کلاس تره !قبلا" هم عرض کردم به نوع نگاه ما به جهان بستگی داره و دنیا هم اینقدر که بعضی میگن کدر و تاریک نیست :عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست :72:
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
خیلی ممنونم از همه دوستانی که در پیشبرد بحث همکاری داشتند .
دوستان لطفا پیشنهادات خودتون رو برای جلوگیری از وضعیتی بدی که حاکم هست هم بفرمائید .
بنظر من بهتره که زندگی اکنون و نسلهای گذشته رو واکاوی کنیم و ببینیم چه نقاط قوتی در زندگی گذشتگان بوده که میتونه مشکلات امروز رو کمتر کنه و از اون نقاط مثبت الگو برداری کنیم .
--------------------------------------------
اینم نظر یه کارشناس که به موضوع بث ما هم مربوط میشه :
تاثیر روابط قبل از ازدواج در زندگی متاهلی
جهان نیوز: دکتر رقيه سادات موسوي عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه شاهد در رشته روانشناسی درباره تاثیر الگوهای نامناسب انتخاب همسر در میزان آسیب های موجود در روابط زوجین گفت: بيشک الگوهاي انتخاب همسر، به ميزان زيادي در بروز و رشد آسيبها مؤثرند. در الگوي سنتي، پدر و مادر و يا يکي از اقوام و آشنايان، شخصي را معرفي ميکردند و بعد از بررسي و چند جلسه معاشرت، زوجين زندگي مشترک خود را شروع ميکردند؛ ولي امروزه اين برنامه به شکلهاي مختلف صورت ميگيرد، به طوري که زوجين خودشان همديگر را انتخاب ميکنند و مدتها با يکديگر معاشرت دارند و بعد از مدتي يا با هم ازدواج ميکنند و يا ممکن است اين رابطه هرگز به ازدواج منجر نشود.
وی افزود: اگر چه ممکن بود در شکل سنتي، زوجين با شناخت کمتر و در برخي موارد، بدون علاقه وارد زندگي ميشدند؛ اما اين مزيت را داشت که زن و مرد با سن پايينتر وارد زندگي شوند لذا اولاً: موقعيتشان با هم تثبيت ميشد و با هم رشد ميکردند. ثانياً: چون رابطه ديگري را به جز رابطه فعلي تجربه نکرده بودند ملاک مقايسه نداشتند. چون ملاک مقايسه نداشتند، دلبستگيها و تعهد به همسر بسيار بالاتر بود.
وی ضمن اظهار نگرانی از وضعیت به وجود آمده گفت: وقتي با زن و يا مردهایي که براي طلاق مراجعه ميکنند به تنهايي صحبت ميکنم، متوجه ميشوم، مشکل آنها اين است که رابطهشان را با روابط قبلي که داشتند مقايسه ميکنند. مثلاً زن عنوان ميکند من دوستپسري داشتم که خيلي گرمتر بود. آن احساس، آن رابطه، آن خاطرات در رابطه فعلي که رابطهاي دائم و ثابت است تأثير ميگذارد، رابطه فعلي را تضعيف ميکند و تحمل سختيها در زندگي را کاهش ميدهد.
وی خاطر نشان کرد: امروزه دختران و پسران در سنين بالا ازدواج ميکنند، شخصيتشان تثبيت شده و لذا براي اينکه بتوانند با هم سازگار باشند به آموزشهاي قبل از ورود به زندگي نياز دارند. اين درصد بالاي طلاق به دليل اين است که زوجين تحملهاي قديم را ندارند. همهچيز عوض شده است. پس با مراجعه به مشاور قبل از ازدواج، حداقل يک پيشبيني صورت ميگيرد که اين دو نفر از لحاظ روانشناختي و از لحاظ شخصيتي چقدر با هم کفويت دارند. به علاوه زوجين براي شروع زندگي در زمينه مهارتهاي ارتباطي بايد تقويت و با وظايف و نقشهاي خود آشنا شوند.
موسوی در پایان پیشنهاد کرد: زوجين بايد از ابتدا با قواعد و نقشهاي خودشان در زندگي آشنا شوند. مشکلي که امروزه پيش آمده اين است که نقش پدر در خانواده به صورت جدي تضعيف شده است. البته نقش مادري هم تضعيف شده است. فرزندان از پدر و مادر تبعيت نميکنند. در اين زمينه تعداد زيادي کلاس آموزشي به صورت کارگاهي بايد در دانشگاهها، حوزههاي علميه، سازمان تبليغات صدا و سيما و ساير مراکز آموزشي برگزار گردد.
http://www.karmandnews.ir/shownews.aspx?ID_News=6117
:72:
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
اینهم یک نمونه از این دوسی های امروزی !
http://www.hamdardi.net/thread-11251-post-104155.html#pid104155
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
راستش بحث فوق العاده جالبه. فقط موضوع اینجاست که جتی خودم که می خوام جواب بدم بین سنت و مدرنیته گیر کردم. نمی تونم جواب بدون نقص بدم!
من فکر می کنم مسیری یه که باید رفت. هرچه قدر منطقی تر رفتار کنیم زود تر به ثبات می رسیم و تلفاتمون هم کمتره.
اما جدا از سنت و مدرنیزه، در این روابط نیاز به "انسانیت" هست که کلا داره از کره زمین رخت می بنده
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
من چند سوال دارم که فکر می کنم پایه های اصلی این بحث باشند.
1)در چند درصد موارد دیگری(هر کسی روی کره زمین) رو به خودتون ترجیح می دید؟
2)در چند درصد موارد برای شاد کردن دیگران حساب کتاب می کنید؟ (مثلا فلانی برا تولدم کادو خرید، منم برا تولدش می خرم. فلانی کادو نخرید منم نمی خرم. یا فلان قیمت خرید، منم فلان قیمت می خرم)
و اما مهمترین سوال::
3)دلیل اصلی که کار "خوب" (کاملا نسبی و وابسته به فرهنگه) و کار "خیر" انجام میدید چیست؟ این که با انجام دادنش هورمونی درونتون ترشح می شه که باعث شادی شما می شه؟؟
****************************************
من فکر می کنم حتی در این سطح هم، تمامی کارهای ما از روی "خودخواهی" و "حساب و کتاب" هست.
کار خوب می کنیم، چون شادی درونی برامون میاره.
عرق ملی داریم، چون به نفعمونه.
یکی رو دوست داریم چون بهمون آرامش می ده.
همش به خودخواهی بر می گرده.
حالا چرا ما انتظار داریم در ازدواج که تمامی شخصیت فرد رو درگیر می کنه این "خودخواهی" رو نبینیم؟
به نظر من یا باید قبول کنیم که انسان ذاتا "خودخواه" هست و درنتیجه دنیای امروزی رو بپذیریم.
و یا اینکه اثبات کنیم این نیست و فراتر از اینه و باید شروع کنیم خودخواهی رو از موارد کوچیک زندگی کنار بگذاریم تا به مراحل بالاتر برسیم.
-
RE: +محبت های قدیم و دوسی های جدید !
با احترام به نظرات دوستمون ریحانه ، نظر خودم رو در مورد سنت و مدرنیته ، محبت های قدیم و جدید میگمک
دنیا در همه دوره ها در حال تغییره. دوره ای رو که مرد دیجیتالی دارند با الان مقایسه میکنن مثلا حدود نیم قرن قبله ، خود این دوره نسبت به یه قرن قبل دچار تغییرات زیادی شده و همینطور..... البته در مقام مقایسه سرعت تغییرات در این سالها بخاطر تکنولوژیهای مخابرات و ارتباطات بسیار بیشتر از گذشته شده ... (کتاب مدیریت تکنولوژی - طارق خلیل)
به تبع تغییرات در تکنولوژی ، تغییراتی در فرهنگ ونحوه زندگی بشر بوجود میاد. می خوام بگم این تغییرات در طول زندگی بشر غیر قابل اجتنابه .... خداوند هم در همه اطوار تاریخ حجت خود (پیامبر وامام ) رو برای هدایت بشر فرستاده و هیچگاه نبوده که زمین از حجت خدا خالی باشه. اخلاقیات هم بنظر من اموری مطلقند ، نبوده یه دوره ای که دروغ امری پسندیده باشه و حالا امری ناپسند شده باشه..... می خوام بگم درخصوص اعتقادات و اخلاق تکلیف آدمها در هر دوره مشخص و معلوم بوده.
حالا وظیفه من بعنوان یه انسان در این برهه از زمان چیه؟
تغییرات رو بشناسم .
تغیرات رو بپذیرم.
تاثیر این تغییرات رو بر مسائل اعتقادی و اخلاقیم بدونم و مراقب تهدیدات از این سو باشم.
بتونم خودم رو سالم (ازنظر اعتقادی و اخلاقی) نگه دارم.
سپس به اندازه حوزه ارتباطاتم ، رو اطرافیام - خانواده و دوستام- تاثیر مثبت بذارم.
کل زمان در دسترسم رو به دنبال مادیات نباشم و در طول روز قسمتی از زمانم رو بخاطر دستور خدا و انجام وظیفه بندگی به امور معنوی اختصاص بدم. (نه بخاطر خودم و خودخواهی هام - نه برای رسیدن خودم به آرامش دیگران رو ببخشم ، گذشت کنم چون مورد رضایت خدا و ولی خداست ، محوریت انجام اعمالم رو رضایت خدا و ولی اون قرار بدم.