-
درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
با سلام خدمت دوستان عزيز...
ما يك خانواده ي 4 نفره هستيم. مادرم بيش از حد به من دلبسته است (و من هم نسبت به او) و من احساس ميكنم كه بيش از حد به من توجه ميكنه و اين درحاليه كه احساس ميكنم اين توجه و ابراز احساسات مادرانه ي مادرم نسبت به من در برابر همين احساسات نسبت به خواهرم كمتره و احساس ميكنم اين باعث شده كه خواهرم از اين نقطه آسيب ديده و فكر ميكنم يكي از دلايل دوري او از اعضاي خانواده نيز همين مورد باشه...
من بارها به مادرم گفتم كه حداقل در حضور خواهرم اينقدر به من محبت نكنه و بيشتر به خواهرم توجه كنه چون فكر ميكنم كه دختران بيش از ما پسرها به توجه نيازمندند (آنهم به دليل روحيه ي لطيفيست كه دارند).
اما مادرم به من ميگه كه من اشتباه ميكنم و اينطور كه فكر ميكنم نيست ، ولي من شك ندارم كه حتي به طور ناخواسته هم كه شده همينطوره...
من ديگه نميدونم به چه زبوني بايد از مادرم خواهش كنم كه اين رفتارش رو تغيير بده...
حتي يكبار به من گفت كه حرف منو قبول داره و از اين به بعد به خواهرم بيشتر توجه ميكنه ولي بعد از مدتي كم كمك دوباره روز از نو روزي از نو...
به نظر شما من اشتباه ميكنم ؟
درضمن متاسفانه من هرگز نتونستم براي خواهرم يه دوست خوب باشم (كه البته اين هم در فاصله گرفتنش بي تاثير نيست)
لازم ميدونم اينم بگم كه من 2 سال از خواهرم بزرگترم.
لطفا منو راهنمايي كنيد چون ميترسم اين وسط خواهرم فداي ناداني من بشه...
خيلي دوست دارم بش محبت كنم ولي نميدونم چجوري...
با تشكر...
يا حق.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
راستش من فعلا راه حلي به ذهنم نميرسه اما حيفم اومد به شما به عنوان برادري كم نظير و فداكار ..با حس مسئوليت بالا تبريك نگم....خوش به حال خواهرتون كه برادرش اينقدر فهميده و مهربونه.....
اجازه بديد دوستان ديگه راجع به اصل موضوع كمكتون كنن...البته تا اونجايي كه من ميدونم توي خونه هايي مثل خونه شما معمولا توجه پدر به دختر معطوف ميشه و توجه مادر به پسر...تا بوده و هست اين چنين بوده اما اگه زياده روي بشه احتمالا مشكل ساز بشه....
موفق باشي برادر نمونه....:72:
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
سلام b_i_r_i_y_a عزیز.
البته به طور طبیعی علاقه مادران نسبت به پسران و علاقه پدران نسبت به دختران بیشتر است.
سوالاتی دارم:
1>>آیا در خانواده شما گفت وگوی صمیمی میان اعضای خانواده مانند پدر..مادر..و فرزندان حاکم است؟
2>>به نظرتان دلیل توجه بیش از حد مادرتان به شما بدلیل مسئولیت هایی است که در خانواده برعهده دارید یا یک واکنش غیرطبیعی است؟
3>رابطه خواهرتان با پدر و مادرتان چگونه است؟
4>آیا با خانواده لحظاتی را برای خوش گذرانی و رفتن به گردش اختصاص می دهید؟
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
باید بگم خوشحالم که اون دختر؛ برادری همچون شما داره و از طرفی ناراحتم چون می تونه آینده ی دردناکی در انتظارش باشه.
در مورد سوال اول جناب نقاب لطفا این نکات رو برای من مشخص کنید:
1) اگر گفتگوی صمیمی بین افراد خانواده هست، آیا ایشون هم شرکت می کنند یا بیشتر نظاره می کنند تا شرکت؟
و یک سوال.
1) خواهرتون چند سال دارند؟
2) آیا توی خانواده تحقیر هم می شه؟
3)وضعیت تحصیلیش در چه وضعیه؟
4)آیا اختلاف نظرهایی( که برای مادرتون مهم باشه) بین مادر و خواهرتون وجود داره؟
5) آیا با شماها درد و دل می کنه؟
6)آیا شما پسری حرف گوش کن و خواهرتون برعکس شما، استقلال طلب و خود محور هست؟
در ادامه باید بگم: "از محیت خارها گل می شود"
سعی کن با محبت خودتو بهش نزدیک کنی. براش بدون دلیل کادو بخر. خودت بشین باهاش درد و دل کن.
روزها و یا حتی ماه های اول شاید جوابی ازش نگیری. ولی بهش حق بده. مخصوصا اگه در سن بلوغ باشه و یا اینکه دوره ی بلوغش هم با همین بی محبتی ها سپری شده باشه.
وقتی اونم شروع کرد برای تو حرف زدن، گوش شنوای خوبی باش. همون مرتبه اول که برات درد و دل کرد سریع ازش ایراد نگیر که چرا فلان کار رو کردی، چرا فلان حرف رو زدی. چون این باعث می شه احساس کنه شکاف بین شما عمیق هست و تو اون رو درک نمی کنی و دیگه نخواد که به هم نزدیک بشین.
فقط و فقط گوش کن. اگه دیدی واقعا داره اشتباه می کنه، جبهه گیری نکن. فقط مثل یه دوست همراهش باش تا بتونی دستش رو بگیری و آروم آروم اون رو به مسیر درست ببری.
باز هم می گم. بدون که خواهرت اوضاع خوبی نداره و آینده ی خوبی هم در انتظارش نیست، مگر این که این موضوع رو جدی بگیری و سعی کنی رابطه رو محکم کنی.
در ضمن، ممنون می شم اولین درگیری که بین خواهر و مادرتون پیش اومد (از همین لحظه به بعد) برامون بگید تا کیفیت رابطه دستمون بیاد. چون این که شما بگید رابطه مثلا "عادی" هست، کلمه ای قابل اطمینان نیست.
-
با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
البته تا اونجايي كه من ميدونم توي خونه هايي مثل خونه شما معمولا توجه پدر به دختر معطوف ميشه و توجه مادر به پسر...:72:
از لطف شما نسبت به خودم ممنون ولي كاشكي حداقل همونطور كه شما گفتيد پدرم به خواهرم توجه ميكرد ؛ او هم چندان توجهي به او نداره و من تا كنون فقط تاسف خوردم ولي از حالا به بعد تصميم دارم تا يه كاري كنم و اوضاع خانواده از اين بدتر نشه...
يا حق.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
سلام b_i_r_i_y_a عزیز.
البته به طور طبیعی علاقه مادران نسبت به پسران و علاقه پدران نسبت به دختران بیشتر است.
سوالاتی دارم:
1>>آیا در خانواده شما گفت وگوی صمیمی میان اعضای خانواده مانند پدر..مادر..و فرزندان حاکم است؟
2>>به نظرتان دلیل توجه بیش از حد مادرتان به شما بدلیل مسئولیت هایی است که در خانواده برعهده دارید یا یک واکنش غیرطبیعی است؟
3>رابطه خواهرتان با پدر و مادرتان چگونه است؟
4>آیا با خانواده لحظاتی را برای خوش گذرانی و رفتن به گردش اختصاص می دهید؟
ضمن تشكر از توجه دوستان عزيز ؛
پاسخ هاي من : ( براي راهنمايي بهتر خودم توسط دوستان عزيز سعي ميكنم واقعيات را تا آنجا كه امكان دارد بيان كنم)
1. خيلي كم ؛ به طوري كه قابل قبول و كافي نيست.
2. طبق برداشت من اين توجه پدر و خصوصا مادرم نسبت به من به اين دليل است كه من اصولا از كودكي به حرفهاي پدر و مادرم گوش ميدهم و طبق گفته ي اطرافيانمان من يك استثنا هستم (از اين نظر كه بسياري از عيب هاي جوانان امروز از جمله بي احترامي به بزرگترها از صفات رفتاري من نيست.)(اميدوارم تعريف از خود تلقي نشه)
پس با اين تفاسير فكر نميكنم كه اين رفتارهاي پدر و مادرم نسبت به من غير طبيعي باشد.
3. رابطه ي چندان خوبي ندارند و پيوسته بين آنها درگيري كلامي و متاسفانه گاهي اوقات درگيري فيزيكي نيز وجود دارد. (كه معمولا در بيشتر مواقع مقصر خواهرم ميباشد)
4. من كه در شهري ديگر دانشجو هستم و بجز تابستان و برخي تعطيلات ديگر در كنار خانواده نيستم ولي زماني هم كه حضور دارم اعضاي خانواده ميلي براي رفتن به گردش ندارند. (متاسفانه)
.
اميدوارم توضيحاتم قابل قبول دوستان باشه...
ممنون...
يا حق.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
خواهر شما چند ساله هست؟
شايد به خاطر سن و سالش دوست نداره زياد با خانواده باشه...گاهي بعضي از دخترا اينطوري ميشن و ترجيح ميدن با دوستاشون باشن تا پدر و مادر....
-
با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
در مورد سوال اول جناب نقاب لطفا این نکات رو برای من مشخص کنید:
1) اگر گفتگوی صمیمی بین افراد خانواده هست، آیا ایشون هم شرکت می کنند یا بیشتر نظاره می کنند تا شرکت؟
تا حدودي شركت ميكنه (لازمه بگم كه خط فكري او با ما متفاوت است.)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
1) خواهرتون چند سال دارند؟
18 سال.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
2) آیا توی خانواده تحقیر هم می شه؟
با كمال تاسف بايد بگم كه تقريبا جايي نمونده كه اين بنده خدا تحقير نشده باشه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
3)وضعیت تحصیلیش در چه وضعیه؟
درسش متوسطه ، هنرستانيه ، رشتش هنره گرايش نقاشي ؛ پشت كنكوريه و براي كنكور اونطور كه بايد نميخونه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
4)آیا اختلاف نظرهایی( که برای مادرتون مهم باشه) بین مادر و خواهرتون وجود داره؟
اين سوالتون رو خوب متوجه نشدم ولي بايد بگم كه معمولا با هم لجبازي ميكنند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
5) آیا با شماها درد و دل می کنه؟
خيلي كم ؛ كه مقصر خود ما هستيم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
6)آیا شما پسری حرف گوش کن و خواهرتون برعکس شما، استقلال طلب و خود محور هست؟
بله ؛ دقيق همينطوره.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
در ضمن، ممنون می شم اولین درگیری که بین خواهر و مادرتون پیش اومد (از همین لحظه به بعد) برامون بگید تا کیفیت رابطه دستمون بیاد. چون این که شما بگید رابطه مثلا "عادی" هست، کلمه ای قابل اطمینان نیست.
درحال حاضر حضور ذهن ندارم ولي معمولا سر چيزاي بزرگ و كوچيك با هم درگيري دارن.
************************************************** *********************
از همگي ممنونم...
يا حق.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
احتمالا خواهر شما تحت فشار كنكور و استرش قبولي و ...هم هست....و احتمالا به خاطر توجهات بيش از حد پدر و مادرتون به شما يه جورايي از شما بدش مياد...شما سعي كنيد تا ميتونيد بهش نزديك بشين به بهونه كمك كردن توي درس ها و تست زدن و ....باهاش صميمي بشين...شما كه ميدونين چه فشاري بهش مياد بايد يه كاري بكنيد....از والدين تون بخواين كه به هيچ وجه كتكش نزنن...توي اين سن كتك زدن اثرات بدي در روحيه يه دختر ميذاره....
-
با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
احتمالا خواهر شما تحت فشار كنكور و استرس قبولي و ...هم هست....و احتمالا به خاطر توجهات بيش از حد پدر و مادرتون به شما يه جورايي از شما بدش مياد...
من بيش از اين استرس حس بي انگيزگي رو ميبينم و بارها درمورد كنكور و درس خوندن باهاش صحبت كردم ولي به حرفهايي كه ماها در هر زمينه اي براش ميگيم اصلا گوش نميده...
و فكر ميكنم تا حدودي هم طبق گفته ي شما از من بدش مياد كه البته اينو مستقيما بيان نكرده ؛ من از روي اعمال و رفتارش متوجه شدم...
مثلا بارها توي بحثهايي كه پيش مياد (چه بحثهاي ساده و چه بحثهاي پر تنش) اينو ميگه كه شما (منظور پدر و مادرم) "همش به پسرتون توجه ميكنيد و هروقت ميخواد چيزي بخره هرچي بخواد بش پول ميديد" و از اين جور صحبتها كه ديگه اصلا دلم نميخواد ادمه بدم...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
خواهر شما كمي شيطون و بازيگوش هست و احتمالا هم به درس خوندن علاقه اي نداره....اما هيچ كدوم از اينها دليل نميشه به عنوان دختر خانواده مورد علاقه نباشه...
ببخشيد رك ميگم اما تا به حال به كارهاي خودتون كه به قول ما خودشيرين بازي و ساكاروز بازي بوده فكر كرديد؟
سعي كنيد اين ساكاروز بازي ها رو به حد خيلي كم برسونيد تا مجالي هم براي خوهرتون پيش بياد كه خودشو نشون بده....مثلا اگه اهل آشپزي هست يه روز ازش بخواين كه غذاي اون روز رو بپزه و موقع صرف غذا از دست پختش تعريف كنيد....اعتماد به نفسش رو بالا ببريد...احتمالا وقتي با خودش فكر ميكنه ميبينه واقعا در مقابل برادر نمونه اي مثل شما خصوصيت شاخصي نداره كه توجه مادر و پدر رو جلب كنه....به همين دليل هم هر چي بيشتر بگذره موضوع بدتر ميشه....
دنبال ويژگي هاي خوبش باشيد....سعي كنيد اين ويژگي هاي خوب و مثبت رو هر روز بهش ياداوري كنيد تا به خودش بباله
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
سلام
توجه داشتن به یک فرزند ، فقط از بابت جنسیت نیست .
چون من پسرم پس مادرم بیشتر به من محبت خواهد کرد .... و یا پدر ....
همیشه مادر ها با توجه به غریضه ذاتی که دارند فرزندانشون رو جداسازی نمیکنند .
برای یک مادر ، فرزندانش همچون انگشتان دست می ماند .
چگونه می تواند نسبت به یکی از انگشت ها بی تفاوت باشد ؟
مادر نسبت به توانایی های انگشت ها از آنها استفاده میکند . انگشت کوچکتر و ضعیف تر مورد حمایت بیشتر از انگشت برزگ تره .
نه به خاطر اندازش بلکه به خاطر توانایی هاش .
فرزندی هست که از ابتدا می تونه بالاخره از پس مشکلات خودش بر بیاد هرچند که زیاد زحمت بکشه ...
اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....
باید تمامی رفنارها را از یک صافی دقیق عبور داد ....
این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....
یک فزرند در هیچ شرایطی حق اعتراض ندارد ...
این وظیفه شماست که این وابستگی را کمتر کنید با استقلال بیشتر خودتان ...
از امروز به سمت خودکفایی حرکت کنید .:104:
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
آقای حامد، ما توی دنیای گل و بلبل زندگی نمی کنیم.
به شخصه شاهد چنین زندگی هایی بودم. اصولا در خانواده های سنتی، دختر استقلال طلب این بلاها سرش میاد.
این رو هم بگم؛ مادری که جلوی دیگران یکی رو تقبیح و حقیر می کنه و فرزند دیگرش رو به ارش می بره، به طور واضح فرزندانش رو یکسان نمی بینه.
خیلی وقته می خوام به این تاپیک جواب بدم، اما اون قدر اعصابم رو خورد کرده که نتونستم بنویسم.
برادر گرامی، به خواهرت حق بده ازت متنفر باشه. نه فقط به خاطر تبعیض ها.
اون موقعی که مادرت جلوی دیگران تحقیرش کرد،شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
اون موقعی که دار و ندارش رو؛ شخصیتش رو به باد استحضا گرفتن، شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
پس حق داره.
اما خوشحالم که الان می خوای جبران کنی.
به نظر من، شما "وظیفتون" اینه که بیشتر در کنارش باشید. محیت کنید. می دونم که تا میرید تو اتاقش بداخلاقی می کنه. میگه برو بیرون. اما شما باید برادری کنی. اون قدر محبت کنی که "بدی هاتون" رو ببخشه و بتونه دوستتون داشته باشه.
فکر کردید یه دختر به خانوادش احتیاج نداره؟دوستشون نداره؟
خواهر شما "نمی تونه" شما رو دوست داشته باشه. چون تموم بدی ها هنوز داره به سرش می باره.
این رو هم خوب می دونم که مادر شما، گاهی بی دلیل به خواهرتون تندی می کنه (چون زمانی که آدمی از چند اخلاق یک نفر بدش اومد؛ دیگه حتی خوبی هاش رو هم نمی بینه. احتمالا مادر شما هم همین دید رو به خواهرتون داره) در چنین مواقعی شجاعانه از خواهرتون دفاع کنید.
آخه خواهر شما چه گناهی کرده که "اونی که مادرتون میخواسته نشده" و حالا باید اینقدر زجر بکشه.
به چند سوال من جواب بدید:
1) خانواده مادری در شهر شما زندگی می کنند و با هم رفت و آمد دارید؟
2)بیشترین تفاوت بین مادر و خواهرتون از کجاست؟ (مثلا عقاید مذهبی؟)
اگر نمی خواید زندگی خواهرتون تباه بشه، خیلی بیشتر در کنارش باشید و بهش محبت کنید. باهاش درد و دل کنید تا اون هم بتونه بهتون اعتماد کنه.
اگر کمی تندی کردم به خاطر این بود که عمق فاجعه رو درک کنید و با همتی عظیم دست به کار بشید.
از همین امروز. فردا دیر است.
یک سوال دیگه.
منظورتون رو از اینکه گفتید خط فکریش با ما فرق می کنه، واضح تر بگید.
این جمله کلید حل معماست ;)
-
با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
ببخشيد رك ميگم اما تا به حال به كارهاي خودتون كه به قول ما خودشيرين بازي و ساكاروز بازي بوده فكر كرديد؟
سعي كنيد اين ساكاروز بازي ها رو به حد خيلي كم برسونيد تا مجالي هم براي خوهرتون پيش بياد كه خودشو نشون بده....مثلا اگه اهل آشپزي هست يه روز ازش بخواين كه غذاي اون روز رو بپزه و موقع صرف غذا از دست پختش تعريف كنيد.
ضمن تشكر مجدد ؛
دوست عزيز من اصلا اين خودشيريني كه شما ميگيد رو انجام ندادم و نميدم و فقط به وظايفم عمل ميكنم ، همين.
اتفاقا اين قضيه ي آشپزي بارها پيش اومده و نه تنها من بلكه ساير اعضاي خانواده هم از دست پختش كلي تعريف ميكنيم (البته خوشبختانه اين تعريف ظاهرسازي نيست ، واقعا دست پختش خوبه)
بهرحال از اين يادآوري شما ممنونم و سعي ميكنم بيشتر به اين روشها بپردازم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
برادر گرامی، به خواهرت حق بده ازت متنفر باشه. نه فقط به خاطر تبعیض ها.
اون موقعی که مادرت جلوی دیگران تحقیرش کرد،شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
اون موقعی که دار و ندارش رو؛ شخصیتش رو به باد استحضا گرفتن، شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
نه خواهش ميكنم اشتباه نكنيد !
من بارها و بارها با پدر و مادرم صحبت كردم و هميشه بهشون گفتم كه اين كاراشون درست نيست و نبايد جلوي ديگران تحقيرش كنن ؛ هرچقدر هم كه گناهكار باشه.
ولي به حرفاي من گوش نميكنن و ميگن " پس به نظر تو چيكارش كنيم كه مثلا فلان اشتباه رو نكنه ؟" ؛ من هم چون اطلاعات روانشناسيم در حدي نيست كه راهنماييشون كنم بارها بهشون پيشنهاد دادم كه برن پيش يه مشاور خانواده و با اون مشورت كنن ولي پدرم ميگه كه "مشاورا چيزي براي گفتن ندارن و خودم همه چيز رو ميدونم."
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
فکر کردید یه دختر به خانوادش احتیاج نداره؟دوستشون نداره؟
من هرگز چنين حرفي نزدم ، خودم خوب ميدونم كه يه دختر بيش از يه پسر به محبت و توجه نياز داره.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
این رو هم خوب می دونم که مادر شما، گاهی بی دلیل به خواهرتون تندی می کنه (چون زمانی که آدمی از چند اخلاق یک نفر بدش اومد؛ دیگه حتی خوبی هاش رو هم نمی بینه. احتمالا مادر شما هم همین دید رو به خواهرتون داره) در چنین مواقعی شجاعانه از خواهرتون دفاع کنید.
كاشكي ميتونستم همون لحظه اين دفاعي كه ميگيد رو انجام بدم ولي مادرم هم داراي روحيه ي مناسب و شادابي نيست و من بايد اونم در نظر بگيرم .
(ناگفته نمونه كه مادرم به شدت مهربونه و احساساتي)
تمام سختي وظيفه ي منم همينه كه مشكل فقط خواهرم نيست ، مادرم و تا حدودي پدرم هم دچار كم و بيش مشكلات عصبي و احساسي هستن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
آخه خواهر شما چه گناهی کرده که "اونی که مادرتون میخواسته نشده" و حالا باید اینقدر زجر بکشه.
بازهم داريد اشتباه ميكنيد !
خواهرم و مادرم متقابلا همديگرو زجر ميدن و من متاسفم. (تقريبا در طي يك روز حداقل سر يه موضوعم كه شده با هم لجبازي ميكنن كه بيشتر حق با مادرمه)
اميدوارم فكر نكنيد خونه ي ما هميشه شبيه ميدان جنگه !
ما لحظات شاد هم باهم داريم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
به چند سوال من جواب بدید:
1) خانواده مادری در شهر شما زندگی می کنند و با هم رفت و آمد دارید؟
2)بیشترین تفاوت بین مادر و خواهرتون از کجاست؟ (مثلا عقاید مذهبی؟)
1) يكي از خاله هام و دوتا داييم در شهر من زندگي ميكنند و فقط يكي از خاله هام در شهر خانوادم هست. بله با همه رفت و آمد داريم.
2) بيشترين مشكل ما (من ، پدرم و مادرم) با خواهرم اينجاس كه در نتيجه ي آنچه كه گذشته در بسياري از موارد با ما صادق نيست و همين امر معمولا سرنخ خيلي از درگيري هاست.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
یک سوال دیگه.
منظورتون رو از اینکه گفتید خط فکریش با ما فرق می کنه، واضح تر بگید.
این جمله کلید حل معماست ;)
چجوري بگم ؟!
خانواده ي ما دركل يك خانواده ي نيمه مذهبيه و پدرم شديدا روي بعضي از مسايل حساسه ، مثلا اينكه فرزند بايد مطيع پدرش باشه و بايد براي انجام كارهاش از پدر و يا حداقل مادر خانواده اجازه بگيره (هرگز فكر نكنيد كه پدرم يك ديكتاتوره و همه ي حرفاش تو خونه با زور و اجباره ، نه اصلا اينطور نيست و در خيلي از موارد با ما مشورت ميكنه.)
من تقريبا خيلي از افكار پدرم رو قبول دارم ؛ چون چيزايي كه از خواهرم ميخواد فقط اجراي قانون و شرع در جامعس ، همين.
پدرم هميشه دو چيز رو خيلي روش تاكيد ميكنه : "صداقت و احترام"
ميخواد كه باهاش صادق باشيم و بهش احترام بذاريم.(فكر نميكنم به عنوان يه پدر توقع زيادي از فرزندانش داشته باشه)
اما خواهرم معمولا به ما راست نميگه و معمولا سر خود و بدون اجازه كارهايي ميكنه كه اين به شدت پدرم رو عصبي ميكنه.
خواهرم به شدت استقلال طلبه و دوست داره كه با دوستاش برن بيرون بگردن و پدر و مادرم هم كاري باهاش نداشته باشن. (درحالي كه دوستان خوبي در اطرافش نداره و اغلب دوستاش مشكوكن)
نميدونم چطور منظورمو برسونم كه متوجه بشيد...
اگه شما سوالاتون رو دقيقتر و ريزتر بپرسيد من راحتتر ميتونم جواب بدم...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟
-
با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....
این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....
ضمن تشكر از توجه شما ؛
اين متنو كه خوندم ياد اين افتادم كه مادرم هميشه به من ميگه كه من دارم اشتباه ميكنم و تبعيضي دركار نيست.
يه مثال ميزنم :
مثلا از اونجايي كه من خيلي به خورد و خوراك اهميت نميدم و كمتر فرصت ميكنم برم سراغ خوردني ها مادرم ميگه وقتي كه ميبينم تو سراغ يخچال نميري (مادرم خطاب به من) و ميوه اي چيزي برنميداري من برات ميارم ولي خواهرت در اين مورد نيازي به توجه من نداره چون خودش در روز بارها ميره سراغ يخچال و هرچي خواست برميداره...
(مثالم خيلي درست حسابي نبود ولي فكر ميكنم بيانش لازم بود)
با تشكر از همه ي دوستان كه چند روزه زحمت ميكشن و راهنمايي ميكنن ؛ واقعا ممنونم...
يا حق.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟
ظاهرا شما توضيحات منو كامل نخونديد !
همونطور كه گفتم يكي از عواملي كه به او اجازه داده نميشه با دوستاش بره بيرون اينه كه دوستان خوبي نداره...
شايد يكي از دلايل مخفي كاريهاش ترس از پدرم باشه .
اجازه بديد بيشتر از اين وارد جزييات نشم چون من عاشق خانوادم هستم و دوست ندارم از خانوادم برداشت بدي بشه...
بهرحال بازهم ممنون.
يا حق.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
من مطالب شما رو كاملا دقيق خوندم....اما فكر ميكنيد با ممانعت از بيرون رفتن خواهرتون سلامت رفتاريش تضمين ميشه؟شما به جاي اين كار بايد اگاهش كنيد....بايد اونو به سمت خونواده بكشيد تا اگه روزي خطري در كمينش بود بياد وبا شما در ميون بذاره نه اينكه هر بار با دوستاش رفت بيرون بياد مورد سرزنش قرار بگيره خب حق داره دروغ بگه....
شما اگه با خواهرت صميمي باشي(كه فعلا نيستي)باهات حرف ميزنه و درد دل ميكنه....الان فكر ميكنه هر چي به شما بگه شما هم مثل بقيه جبهه ميگيرين يا حتي ميرين به مادرتون خبر ميدين(البته شايد در واقعيت اينطور نباشه اما اين يكي از دلايل صميمي نشدن خواهرتون با شماس)
-
RE: با سلام و درود بر همه...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط b_i_r_i_y_a
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....
این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....
ضمن تشكر از توجه شما ؛
اين متنو كه خوندم ياد اين افتادم كه مادرم هميشه به من ميگه كه من دارم اشتباه ميكنم و تبعيضي دركار نيست.
يه مثال ميزنم :
مثلا از اونجايي كه من خيلي به خورد و خوراك اهميت نميدم و كمتر فرصت ميكنم برم سراغ خوردني ها مادرم ميگه وقتي كه ميبينم تو سراغ يخچال نميري (مادرم خطاب به من) و ميوه اي چيزي برنميداري من برات ميارم ولي خواهرت در اين مورد نيازي به توجه من نداره چون خودش در روز بارها ميره سراغ يخچال و هرچي خواست برميداره...
(مثالم خيلي درست حسابي نبود ولي فكر ميكنم بيانش لازم بود)
با تشكر از همه ي دوستان كه چند روزه زحمت ميكشن و راهنمايي ميكنن ؛ واقعا ممنونم...
يا حق.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟
ظاهرا شما توضيحات منو كامل نخونديد !
همونطور كه گفتم يكي از عواملي كه به او اجازه داده نميشه با دوستاش بره بيرون اينه كه دوستان خوبي نداره...
شايد يكي از دلايل مخفي كاريهاش ترس از پدرم باشه .
اجازه بديد بيشتر از اين وارد جزييات نشم چون من عاشق خانوادم هستم و
دوست ندارم از خانوادم برداشت بدي بشه...
بهرحال بازهم ممنون.
يا حق.
سلام،
یه سوال، مطمئنی اومدی اینجا تا به خواهرت کمک کنی؟
شاید اومدی اینجا تا خودت رو توجیه کنی و احتمالا از عذاب وجدان رها...
من تاپیکت رو تا اینجا دنبال کردم...
تنها چیزی که در تمام پستهات مشهود هست، خود سانسوری شدید هست...
حالا به فرض که من یا بقیه در مورد خانواده تو برداشت بد کنیم...
مثلا فکر کنیم خانواده شما همیشه در حال جنگ هست...به نظرت این فرقی به حال تو یا خانوادت میکنه؟
اینجا یه محیط مجازی هست و خوبیش هم همینه...نه من تورو میشناسم نه تو منو...برا همینم راحت تر میتونیم به هم کمک کنیم...
چون لازم نیست سانسور کنیم...
با این سانسور کردنها و مبهم حرف زدن ها، به نظرم ما خیلی نمیتونیم بهت کمک کنیم...:300:
K
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
1)در مورد اینکه یکی از خاله هاتون در شهرتون هستند، روش تربیتی خاله شما هم مثل مادرتون هست؟ نمی شه از خالتون کمک بگیرید؟
2)اینکه می گید خواهرتون با شما صادق نبوده؛ درست. اما از همون اول که به دنیا اومد که این اخلاق رو نداشته. شرایط خانه جوری بوده که اون رو به این سمت هل داده.
با محدودیت، فقط باعث می شید خواهرتون پنهان کاری کنه. اجازه بده اون قدر بهت اعتماد کنه، که برات تعریف کنه با دوستاش کجاها می رن، چه کارها می کنن.
سانسور هم بی سانسور.
حالا برای اینکه ما مطمین بشیم این همه وقتی که برای این تاپیک گذاشتیم، هدر نرفته، بگید از اون روز (که تاپیک ایجاد شده) تا حالا، در راه بهتر کردن رابطتون چا کاری کردید؟
زنگ زدید بهش و براش برادری کنید، حرف بزنید، تعریف کنید، یا اینکه برید براش یه کادو بخرید و پست کنید. بگید که خوشم اومد، برات خریدم.
چه کارها کردید؟
در ضمن، از این به بعد خودتون میرید میوه برای خودتون بر میدارید، یا هر از چند گاهی یک بشقاب میوه برای خواهرت درست می کنی میبری تو اتاقش. :82:
درسته که موضوع کوچیکیه، ولی وقتی خودمو جای خواهرتون میگذارم، میبینم رو این موضوع هم حساس می شدم.
هییییییییی؛ یاد یک ضرب المثل افتادم. "تا نازکش داری، ناز کن. نازکش نداری؟بشین و پات رو دراز کن"
قضیه شما و خواهرتونه ;(
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
من احساس ميكنم داريد منو محكوم ميكنيد ؛
از اينكه شماها اينطوري منو محكوم كرديد واقعا براي خودم متاسفم ؛
براي اينكه بيخودي متهم شدم و اينكه شما يه طرفه رفتيد پيش قاضي !
شما فكر ميكنيد من تو زندگيم هيچ مشكلي ندارم !؟
متاسفم... واقعا متاسفم كه بشر حتي توي فضاي مجازي هم يكطرفه قضاوت ميكنه...
من از اون روز كه اين تاپيكو زدم اين كارارو كردم :
چندتا پيامك براش فرستادم با اين مضمون كه خيلي دوستش دارم.
دو سه بار باش تلفني صحبت كردم و سعي كردم متفاوت از هميشه كه تا حدودي خشك و بيروح بودم باش صحبت كنم.
.
ميدونم كار خاصي نكردم ولي از دست روي دست گذاشتن بهتر بوده.
شماهم بد نيست اينو در نظر بگيريد كه منم يه آدمم ؛ آدمي كه دوست داره محبت كنه و محبت ببينه...
من سنگ نيستم كه اينطوري منو محكوم ميكنيد...
" تا وقتي كه با كفش هاي كسي راه نرفته اي درمورد راه رفتنش قضاوت نكن "
من اين تاپيك رو زدم تا به خواهرم كمك كنم ؛ و اين كار رو ميكنم و خواهم كرد...
بهرحال از راهنماييهاي شما دوستان واقعا سپاسگذارم...
درسهاي خوبي توي اين انجمن گرفتم و تمام تلاشمو ميكنم تا بهشون عمل كنم...
شايد دوباره برگردم و كاملتر و بيشتر درمورد خواهرم و اينكه چرا ما بش شك داريم صحبت كنم...
خواهرم قلبي پاك و افكاري اشتباه داره...
اون فكر ميكنه ما دوستش نداريم و اينكه بش ميگيم با فلان دوستات نگرد و فلان كارو نكن از اين بابته كه دوستش نداريم...
ولي هرچي كه باشه يه برادر ، يه مادر و يه پدر داره كه عاشقانه دوستش دارن...(ولي اون اينو نميفهمه)
يا حق...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
برادر عزیز؛ دوستان اگر صحبتی می کنن، برای اینه که موضوع روشن شه.
همون درک و فهمی که شما از موضوع دارید که، من و بقیه دوستان نداریم.
پس اگر سوالی میشه، صحبتی میشه؛ این نیست که شما رو محکوم کنن.برای اینه که مسیرهای مختلف بررسی بشه تا در نهایت مسیر اصلی روشن بشه.
درضمن؛ این جا یک محیط مجازیه. حالا فرضا شما محکوم شدید. چه اتفاقی می افته؟
فقط کافیه بگید به این دلایل حرفتون رو قبول ندارم، و در نتیجه ذهن ما هم باز تر میشه به موضوع.
اون قدر این پرسش و پاسخ ها باید اتفاق بیافته که راه حل پیدا بشه.
شخصیت شما، مستقل از اینه که کسی شما رو محکوم بکنه یا نه.
خوب حالا عکس العمل های خواهرتون رو بگید؟
و یک سوال دیگه. در مورد دوستاش بیشتر توضیح بدید تا بشه فهمید خواهرتون به خاطر کدوم عقیده،دیدگاه و یا نیاز جذب اون ها شده.
دقیقا بگید دوستاش چه خصوصیتی دارند که از دید شما ناباب هستند؟
مثلا اگر میگیدجلف هستند، بگید چه چیزی دیدید که این حرف رو میزنید.
جواب سوالات قبلی من هم مونده ;)
-
با سلام و درود بر همه...
جريانات خيلي زيادي پيش اومده كه باعث شك ما شده كه جزييات همشون يادم نيست و خيلياشون يادم رفته اما چندتايي كه تو ذهنم مونده رو ميگم :
اول مهمترينشون :
خواهرم هر روز كلي با تلفن صحبت ميكنه و معلوم نيست اونور خط كيه !
ولي من تقريبا مطمينم كه بايد يه پسر باشه (متاسفانه)
به اين دليل مطمينم كه يه بار كه مخفيانه زير نظر داشتمش صداي يه پسر رو فهميدم (توسط سيستمهاي Fm) ولي اون موقع شك داشتم تا اينكه بارها و بارها متوجه شدم كه هرجا ميره گوشي موبايلش همراهشه و خيلي جاها كه همه دور هم نشستن اون ميره يه گوشه و يواشكي و خيلي آروم آروم كه كسي صداشو نشنوه با تلفن صحبت ميكنه...
مثلا ما با خانواده ميريم پارك و فضاي سبز براي تفريح دقايقي از ما دور ميشه و مرتب با موبايلش صحبت ميكنه ، و يا همه نشستيم تو خونه ميره تو حياط و بازهم با موبايلش صحبت ميكنه و وقتي يكي از راه ميرسه سريع سعي ميكنه وانمود كنه كه با موبايل صحبت نميكرده...
شبها هم موقع خواب (تقريبا ديروقت) درب اتاقش رو ميبنده و دقايقي آروم آروم با موبايلش صحبت ميكنه...
اين از تلفن ؛ هر از چند گاهي هم چيزايي مياره خونه و ميگه دوستام بم دادن ، مثلا يه ساعت ، يه گوشي موبايل ، چندين سيم كارت ايرانسل در مقاطع زماني مختلف.
و اما دو سه بار هم كامپيوترش رو چك كردم و عكسهايي از چند پسر ديدم كه هر بار بش گفتم اينا كين گفته برادر فلان دوستمه ، اون يكي پسر خاله ي فلانيه و و و...
چندسال پيش هم يكي از دوستام به من گفت خواهرمو ديده در حالي كه داشته از يه نفر يه نامه ميگرفته !
وقتي بش گفتم مطميني ، گفت مگه مشخصات خواهرت اينا نيستن در عين ناباوري و افسوس گفتم چرا درسته ، گفت مگه اون روز خواهرت گيتارش باهاش نبود گفتم چرا درسته.
هنوز بگم ؟
خب من چقدر بايد خوشبين باشم ؟!
فكر ميكنم ديگه تابلو باشه كه يه نفر در كاره ؛ نه ؟! و من شديدا نگرانم.
دوم :
حتي وقتي كه سوالي درمورد موبايلش از من ميپرسه هم سعي ميكنه موبايلشو به من نده و حي ميگه تو بگو من خودم انجام ميدم !
به هيچ وجه نميذاره كسي موبايلشو ببينه !
آنكه پاك است از محاسبه چه باك است ؟!
من نگرانم...
و اما دوستاش :
با توجه به عكس ها و فيلمهايي كه از دوستاش ديدم متوجه شدم مشكوكن...
عكس هايي با هم گرفتن كه يه دختر نرمال از اين جور عكسا نميندازه...!!!
باور كنيد خيلي برام سخته منظورمو برسونم...
تلفني با دوستاش صحبتهايي ميكنه كه مشكوكن ، مثلا گاهي وقتا چندين بار كلمات آره و نه رو تكرار ميكنه و چيزي ديگه نميگه !
خودش ميگه كه دوستاش خيلي آزادي دارن و هركاري بخوان انجام ميدن و خانواده هاشون بشون گير نميدن...
ميگه دوست داره خانواده اي مثل خانواده ي دوستاش داشته باشه تا هركاري خواست انجام بده...
درضمن با وضع لباس و ظاهري ميره بيرون كه در خانواده ي ما قابل قبول نيست...
من هم قبلا با وضع لباس پوشيدنش مخالفت ميكردم ولي وقتي ديدم فايده اي نداره خيلي خيلي كمتر بش گير ميدم...
.
.
در پايان اميدوارم اينو نگيد كه ارتباط پسر و دخترها مشكل ساز نيست...
اميدوارم روزي متوجه بشم كه همه ي اين افكار من درمورد او اشتباه بوده ؛ اميدوارم كه روزي برسه كه بفهمم من اشتباه ميكردم...
با تشكر...
يا حق.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
به عنوان یک دختر می گم؛ خانواده جایگاه بسیار ویژه ای در ذهن یک دختر داره.
بنابراین مطمین باشید اگر رابطتون رو باهاش قوی کنید، خودش براتون تعریف می کنه و شما می تونید راهنماییش کنید. اما برای اینکه به این مرحله برسید من چند راه به ذهنم میرسه.
1)فعلا از دوستاش انتقاد نکنید. عکس یا فیلم های دوستاش رو که میبینید نگید واااااااای این چرا اینطوریه و ...
به خاطر اینکه، خواهر شما فعلا بیشتر از اینکه به شما و خانواده وابسته باشه، به دوستاش وابستست. انتقاد از شخصیت دوستاش در ذهن خواهر شما به معنای انتقاد از شخصیت خودش تعبیر میشه و این باعث میشه خود واقعیش رو به شما نشون نده.
حتی تعریف هم از دوستاش بکنید، که مثلا وااای چه شال خوش رنگی سرش کرده. این جوری در حقیقت شخصیت و سلیقه خواهرتون رو تصدیق کردید. گفتن همین یه جمله باعث میشه با خیال آسوده تری عکس و فیلم به شما نشون بده و یا حتی تعریف بکنه از اتفاقات.
2)یادتون باشه هیچ وقت از اطلاعاتی که بهتون میده در جهت ضربه زدن بهش استفاده نکنید.
مثلا اگر براتون تعریف کرد که دوستش فلان کار (ناپسند از دید شما) رو کرده، دو روز بعدش،مثلا توی یک دعوای خواهر برادری، سرکوفت بهش نزنید که تو دوستات اینجورین و این کار ها رو میکنن.
3)اصلا نگذارید بفهمه شما بهش شک کردید و در جهت شکتون هم، اقدام هایی کردید (گوش دادن به صدای تلفن) که دیگه واویلا می شه و دیگه اصلاح این رابطه گره ی سفت می خوره.
4)به محبت کردن خودتون ادامه بدید. محبت بی حد و حصر (حسر؟!). باور داشته باشید یک دختر طبیعتا خواستار رابطه عمیق با خانوادشه.
5)شما یک قدم در جهت خواسته های اون بردارید. منظورم این نیست که تاییدش کنید.
منظورم اینه که فرضا خواهر شما عاشق خریدن یه مانتوی قرمز کوتاهه که خانواده شما اصلا نمی پسنده.(یه چیزی که خودش چندین بار گفته باشه من این رو می خوام).
شما براش بخر و بگو "من خودم اینو نمی پسندم اما دیدم تو دوست داری برات خریدم" (اما فقط همین یک جمله، نه این که راه برید بگید این چیه و .... اصلا نپوشش و .... این جوری زهرش می شه و اوقات تلخی و اعصاب خوردی همراه این کادو براش کادو می شه)
اینا نظرات من بود. منتظر نظرات بقیه هم هستم.
اما شما هنوز جواب سوال من رو در مورد "خاله" و "عکس العمل خواهرتون" ندادید.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
اما شما هنوز جواب سوال من رو در مورد "خاله" و "عکس العمل خواهرتون" ندادید.
ضمن تشكر مجدد از توجه شما ؛
درمورد خالم منظورتون چيه ؟ ميشه بهتر بپرسيد ؟
منظورتون از كمك گرفتن از خالم چيه ؟
اگه درمورد روش تربيتي بپرسيد راستش نميتونم به طور قاطع در اين مورد نظري بدم...(اينبار ديگه منظورم سانسور نيست)
در ضمن عكس العمل خواهرم نسبت به چه چيزايي رو ميخوايد بدونيد ؟
يا حق...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
رابطه مادرتون با خالتون چه جوریه؟ و روش تربیتی خالتون مهمه. شاید خالتون بتونه با گوش زد کردن به مادرتون، مانع از بروز اختلافات بیشتر مادر و خواهرتون بشه.
راستی مادرتون خانه دار هستند؟ (این مهمه که مادرتون رو وارد اجتماع کنید تا طرز برخورد با دختران جوان و انتظارات جوانان رو از جامعه یاد بگیرند. یکی از عللی که مادرها نمی تونن با فرزند جوانشون ارتباط برقرار کنن، انتظارات نادرست از شخصیت جوان هستش. این مشکل با بودن در جامعه و دیدن انتظارات بقیه جوان ها و عکس العمل بقیه مادرها حل می شه)
2) این چند روزه که سعی کردید با خواهرتون گرم بگیرید، چه عکس العمل هایی داشته؟ (سرد بوده؟ تعجب کرده؟ گرم تر شده؟ و.... )
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihaneh
رابطه مادرتون با خالتون چه جوریه؟
راستی مادرتون خانه دار هستند؟
2) این چند روزه که سعی کردید با خواهرتون گرم بگیرید، چه عکس العمل هایی داشته؟ (سرد بوده؟ تعجب کرده؟ گرم تر شده؟ و.... )
رابطشون خوبه ولي فكر نميكنم خالم بتونه كمكي كنه چون مادرم تو عقايدش خيلي سرسخته...
درضمن خالمم خيلي بدرد اين كار نميخوره چون فرد دانايي نيست.(حتما منظورمو متوجه شديد)
بله مادرم خانه داره.
سعي ميكنم آروم آروم بش نزديك بشم تا تعجب نكنه و تو دلش نگه چي شده كه داداشم يهو اينقدر تغيير كرده و از اين جور افكار...
فكر كنم اينطوري بهتر باشه...
مسلما اين جور كارا زمانبره و من به زمان بيشتري نياز دارم...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
سعی کنید با ثبت نام مادرتون در کلاس (بافتنی، ورزشی یا هر چیز دیگه) مادرتون رو وارد اجتماع کنید. تاثیر شگرقی داره.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
سلام خیلی خوشحال شدم که دیدم یه برادری هست که می خواهد به خواهرش کمک کنه .
یه جورایی یاد خودم و برادرم افتادم . ما هیچ وقت با هم مشکل نداشتیم ،هیچ وقت. اما با هم صمیمی نبودیم . من برای خودم بودم و ان هم برای خودش . اما بعد از یه مدت ان تغییر کرد و باعث شد رابطمون خیلی قشنگتر بشه . اول از همه هم با اس ام اس شروع کرد . جواب اس ام اس هامو خیلی قشنگ و با محبت می داد که من واقعا جا می خوردم . وقتی یه شهر دیگه بود اس ام اس می داد و ابراز دلتنگی می کرد . هر از گاهی زنگ می زد و با هام درد و دل می کرد همه ی اینها کم کم من رو به ان نزدیک کرد . واسم بی دلیل کادو می خرید . خیلی جا ها در برابر خانوادم ازم دفاع می کرد ( جلوی خودم ) .
الان هم واقعا ازش ممنونم که اینقدر رابطمون رو قشنگ کرده .
همه ی اینها رو گفتم به این امید که این راه ها هم به شما کمک کنه.
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Aram2032
سلام خیلی خوشحال شدم که دیدم یه برادری هست که می خواهد به خواهرش کمک کنه .
یه جورایی یاد خودم و برادرم افتادم . ما هیچ وقت با هم مشکل نداشتیم ،هیچ وقت. اما با هم صمیمی نبودیم . من برای خودم بودم و ان هم برای خودش . اما بعد از یه مدت ان تغییر کرد و باعث شد رابطمون خیلی قشنگتر بشه . اول از همه هم با اس ام اس شروع کرد . جواب اس ام اس هامو خیلی قشنگ و با محبت می داد که من واقعا جا می خوردم . وقتی یه شهر دیگه بود اس ام اس می داد و ابراز دلتنگی می کرد . هر از گاهی زنگ می زد و با هام درد و دل می کرد همه ی اینها کم کم من رو به ان نزدیک کرد . واسم بی دلیل کادو می خرید . خیلی جا ها در برابر خانوادم ازم دفاع می کرد ( جلوی خودم ) .
الان هم واقعا ازش ممنونم که اینقدر رابطمون رو قشنگ کرده .
همه ی اینها رو گفتم به این امید که این راه ها هم به شما کمک کنه.
از راهنمايي شما سپاسگزارم ؛
سعي ميكنم نكاتي كه گفتيد رو عملي كنم ولي همونطور كه گفتم به زمان نياز دارم...
يكبار ديگه از همه تشكر ميكنم...
-
RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...
من به عنوان دختری که با برادرم رابطه ی خیلی خوبی دارم چند توصیه میکنم امید وارم مفید باشه:
شما باید سعی کنید وقت بیشتری رو کنار خواهرتون بگذرونید.مثلا ازش بخواهید با هم برید سینما یا یه طور یک روزه با هم برید. اونجا زمان زیادی برای صحبت کردن با هم می تونید داشته باشید.یا ببینید به چه چیز و کجا علاقه داره و حتی اگه شما اونجا رو دوست ندارید باهاش همراه شید و برید.
اجازه بدید بدونه که براش مهم هستید تا اعتماد بیشتری به شما داشته باشه.
حالا که به هنر علاقه داره با هم برید گالری نقاشی خانه هنرمندان ...
چه خوب که اینقدر به فکر خواهرتون هستید امیدوارم موق باشید
-
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
b_i_r_i_y_a
از راهنمايي شما سپاسگزارم ؛
سعي ميكنم نكاتي كه گفتيد رو عملي كنم ولي همونطور كه گفتم به زمان نياز دارم...
يكبار ديگه از همه تشكر ميكنم...
سالی چند گذشت... نزدیک به 3 سال و نیم گذشت...
اومدم بگم که موفق شدم :18:
من حالا نسبت به سالهای پیش ، در ارتباط با خواهرم موفق تر هستم ، و این پیشرفت و موفقیت ادامه خواهد داشت...
ای برادر هایی که شما خواهرتون رو واقعا واقعا از صمیم دل دوست دارید ، باور کنید که اگه با تمام وجود با هدف به دست اوردن قلب نازک خواهرتون تلاش کنید ، موفق میشید.
من خواستم ، تلاش کردم ، شد.
بله قبول دارم که زمان زیادی لازمه تا رسیدن به هدف. اما ارزشش رو داره.
فقط باید همت کنید و راه دوستی با خواهرتون رو کشف کنید. من نمیتونم به شما بگم که راه موفقیت تو این زمینه دقیقا چیه ، چون همه ی آدمها مثل هم نیستن و هرکس راه و روش خاص خودش رو باید اجرا کنه.
یا حق
-
شما یه برادر فوق العاده هستین . خداااااااای من :43:
:104::72::104::72::104: