نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام
خیلی ازتون ممنون میشم اگه کمکم کنید و راه رو بهم نشون بدید ... من اول از خدا بعدشم از شما کمک میخوام ...
من دختری 16 ساله هستم که الان میدونم پدرم با زن دیگه ای رابطه داره ... نمیدونم چیکار کنم ! من شماره ی اون زن رو هم دارم ... نمیدونم باید چیکارش کنم ... قبلا مامانم فهمیده بود ولی الان فکر میکنه تموم شده و پدرم با کسی رابطه نداره و فک میکنه ما خیلی خوشبختیم ...
میخوام این زن دست از سر پدرم بر داره یا نمیدونم کلا این رابطه تموم بشه !!! ...
[/b]نمیدونم چیکار کنم !!! تو رو خدا کمکم کنید
سلام دوست عزيز .:72:
به تالار همدردي خوش آمديد . :328:
عزيزم همين كه به اين تالار اومدين و مشكلتون رو مطرح كردين ، مهمترين گام رو در حل اون برداشتيد .
فقط اگه ممكنه راجع به اين مسئله توضيحات بيشتري بفرمائيد . به طور مثال بفرمائيد رابطه پدرو مادرتون با هم چطور است .
رابطه شمابا پدر و مادرتون چگونه است ؟ چند خواهر و برادر هستيد . از كجا متوجه اين رابطه كه اشاره كرديد شده ايد ؟
در اين تالار دوستان خوب و دلسوزي هستند كه حتما كمكتون مي كنند .:43:
سلام :ابتدا همانطور كه اشاره شد اطلاعات كاملتري ارائه كن .ولي خيلي نگران نباش موارد مشابه زيادي وجود داشته كه ميتواني سرانجام آنهارا ببيني كه اغلب به خوبي فيصله يافته !ولي چند نكته :اين را در نظر داشته باش ايشان پدر شما هستند و رابطه شما براساس احترام باشد و كاري نكني اعتماد و احترام از بين برود براي همين خونسردي و آرامش اولين نكته ميباشد و مورد بعدي همانقدر كه شما ايشان را دوست داري شايد هم بيشتر پدر فرزندش را دوست دارد پس از اين نكات غافل نشو .:324:
دوست خوبم من فکر می کنم بهترین کمک که از شما برمی آید همین هست که با کارهاتون و البته برنامه هایی که بگذارید پدر و مادرتون رو بیشتر به هم نزدیک کنید و کاری کنید که بیشتر وقتشون رو با هم باشن تا اینکه هر کدوم بخوان تنها زندگی کنن! البته از لحاظ ظاهری و مهم تر از اون عاطفی!
ببین دختر خوب! میشه بگی که پدر و مادرت هر کدوم شاغل هستند یا نه ؟ و کلا وضعیت زندگیتون و رابطه ی پدر و مادرت به چه شکل هست؟
از همتون ممنونم
قبلا یه بار این اتفاق افتاد که مامانم فهمید و رابطشون خیلی بد شد با بابام ولی مامانم حرفی از طلاق نزد و حل شد و بابام گفت تموم شده و من دیگه ولش کردم ... الانم هم رابطه ی من مادرم و پدرم خوبه هم رابطه اونا با هم در حد وصف ناپذیری خوب و عالیه با هم میریم بیرون میگیم میخندیم ولی امروز باز بعد از اون همه وقت دوباره اون زنه زنگ زد به بابام اول فکر کردم یکیه که اشتباه گرفته بعد که گوشیه بابام رو برداشتم نگاه کردم دیدم توی پیام هاش داشته براش مینوشه نمیتونم ... که وقتی مامانم اومد تو اتاق گوشی رو گذاشت کنار ... چون بابام زودتر اومده بود خونه که کارنامه ی من رو بگیره از مدرسه اون زنه فکر میکرد بابام هنوز اداره س که زنگ زده بود... از اونجا بود که فهمیدم اصلا این رابطه رو تموم نکردن ... بابام شاغل ولی مامانم خانه دار
میشه کمکم کنید ... اون مساله خیلی برام مهمه ... اگه مامانم بفهمه بازم دعوا شروع میشه که من اصلا طاقتش رو ندارم ...
به نظر من اگه شخص واقعا قابل اعتمادی دارین از نزدیکانتون(خاله ،دایی وعمه و.............)با ایشون در میون بذارین تا کمکتون کنه ،البته این شخص اگه ارتباط خوبی با پدرتون داشته باشه خیلی خوبه ،با پدرتون خصوصی صحبت کنه و دلایل این کار رو بپرسه وعواقب این کار خطرناک رو گوشزد کنه
،شاید اصلا مشکلی وجود داره که شما ها بی خبرین
البته این همه راه حل نیست ،چون پدرتون هم باید با شما همکاری کنه
اگه همکاری نکرد حالا راههای دیگر رو بررسی می کنیم با کمک دوستان
سلام عزیزم خودت ماشاا.. 16 سالت هست بابات بکش کنار و باهاش حرف بزن و بهش بگو که فهمیدی ولی نگو که شماره اون زن داری چون میره بهش میگه که خطش عوض کنه
به بابات بگو اگه رابطش قطع نکنه خودت با اون زن حرف میزنی وبگو میشناسیش و میدونی کیه و چند تا بلوف هم بزن که بترسه و با اون زن صحبت کن بگو اگر دست از سر بابات بر نداره شکایت میکنی ازش. فقط بترسونشون واز خدا یاری بخواه.راستش من هم یه زمانی یه زنی افتاده بود پای بابام و ولش نمیکرد تا اینکه خودم وارد عمل شدم و با بابا به طور جدی حرف زدم و گفتم تا زمانی که سایه این زن روی زندگیمون باشه نه تو بابای منی و نه من دختر تو و رفتارم باهاش سرد شده بود و همیشه خودم غمگین نشون میدادم و تا میومد تو اتاقم صورتم با آب دهانم خیس میکردم که فک کنه گریه کردم چون بابا خیلی من دوست داشت برای همیشه پای اون زن برید و مامان هم چیزی نفهمید و تاالان هم نفهمیده.پس خودت میتونی فقط محکم باش و برای آرامش زندگیتون اجازه نده زنانی بی غیرت و بی وجدان که فقط به خودشون فک میکنن بابات ازت بگیرن. براش بجنگ
قبلا از افراد فامیل کمک خواستم ... فامیل نمیشه گفت همه فقط به فکر خودشونن اصلا نمیشه ازشون کمک خواست ...
من شخصیت بابام رو میشناسم که چجور آدمیه ... وقتی میخوای راهنماییش کنی فقط اون کاری که خودش میخواد رو انجام میده و اصلا توجهی به حرف اطرافیان و یا من نمیکنه ...
قبلا هم مامانم با اون زن حرف زده ولی هیچ فایده ای نداشت اون آدم کثیف زرنگ تر از این حرفاست ... فقط میدونم الان بابام داره خودش رو دستی دستی نابود میکنه چون اون زن چیزی جز پول نمیخواد ... دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم ... حتی عمه ام که نزدیک ترین کس برای منه برای همین مساله وقتی 1 سال پیش ازش کمک خواستم وقتی سر حرف شد با بابام همه چی رو بهش گفت و همه چی رو خراب کرد ...
نمیدونم باید چیکار کنم !!! من حتی نمیدونم اون زن چه نسبتی با بابام داره !! من و مامانم هم هیچکس رو نداریم که بخوایم ازش کمک بگیریم ...
میشه دقیقا بگی رابطه خودت و پدرتون چه جوریه؟ رابطه مادر و پدرتون چی؟
من که توضیح دادم ما هی مشکلی با هم نداریم ... وقتی فکر میکنم میبینم رابطه ی من با بابام خیلی خیلی بهتر و صمیمی تر از رابطه ی بقیه ست با پدراشون و همینطور رابطه ی مادرم با پدرم هم خیلی خوبه ... ولی نمیدونم ...
تنها اميدي هم كه به اينجا و راهنمايي شما داشتم رو هم از دست دادم ...
ولي همين كه سعي كرديد راهنماييم كنيد ممنونم ....
پایان شب سیه سپید هست :310:نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lonely girl
سلام
دخترم باید خیلی در فشار باشی، پس خوب توجه کن:
گاهی ما فراموش می کنیم که یک اشتباه ما به طور متوالی می تواند یکسری مشکلات را ایجاد کند.
حالا این اشتباه چه از طرف شما باشد یا پدرتون.
مشکل پدرتون که کاملا مشخص هست و همه دوستان هم نظراتشون را دادند.
اما بحث من روی شخص شما و مشکلی که ایجاد کردی هم برای خودت و هم احتمالا برای خانواده ات.
تجسس در خانواده همیشه مشکل آفرین هست.
شما نباید کنجکاوی می کردید. حالا هم که این کار را کردید باید تاوان اذیت شدنش را بپردازید. و تحمل کنید.
اما اگر با پدرتون صمیمی هستید محترمانه به او بگویید: «پدر با عرض معذرت من اشتباهی انجام دادم و از اشتباه بزرگتری که شما کردید مطلع شدم و هم اکنون نگرانم، لطفا کمکم کنید. ترجیحا با فیصله دادن به این ارتباط»
لطفا بی خیال شماره تلفن آن خانم شو و مداخله نکن.
و غیر از پدرت هم با هیجکس در میان نگذار.
اگر با پدرت نتوانستی در میان بگذاری. این مسئله را پیش خود ببلع و از این به بعد کنجکاوی بیشتر نکن تا بتوانی این مسئله را فراموش کنی.
حالا هم از زندگی خانوادگی ات لذت ببر.
Lonely girl دختر عزیزم
تو دختر بزرگی هستی و چون مسائل را خوب درک می کنی می خواهم از مباحثی با تو حرف بزنم که تنها با یک دختر خانم محترم و بزرگ می توان در میان گذاشت .
این مسئله که پدر و مادر ما چگونه فکر - احساس - عمل می کنند به ما ربطی ندارد . همه ی ما چنین تجربیاتی را داریم که مامان و بابا به گونه ای رفتار کرده اند که خوش آیند ما نبوده ولی مسئله این است که همه ی آدم ها کاری را می کنند که خودشان دوست دارند و تو هم در مورد بابا به آن اشاره کردی .
حال در این میان من و تو به جای اینکه به مامان و بابا نمره ی خوب یا بد بدهیم بهتر است بالغانه فکر کنیم و متوجه باشیم که باید در حدی که به ما مربوط است در مسائل مامان و بابا ها دخالت کنیم و مطمئن باشیم که آنها همیشه ما را عاشقانه دوست دارند و فکر - احساس - عملکرد ی که داشته باشند از عشق آنها نسبت به ما کم نمی کند .
مسئله اصلی که دلم می خواهد به تو بگویم این است که تو ظاهر روابط مامان و بابا را می بینی و آن این است که مامان و بابا روابط خوبی با هم دارند اما واقعیت این است که هیچ کسی نمی تواند نمره ی خوب و بد به ظاهر یک زندگی و رابطه بدهد .
مشکلات مامان و بابا ها می دانی کجا مشخص می شود ؟!
قدیمی ها ، بابا بزرگ ها و مامان بزرگهای ما اینجوری می گفتند که هر وقت که آنها در اتاق خواب خودشان را بستند و در حریم خصوصی خود تنها شدند .
اگر من و تو توانستیم مثل یک شبح وارد حریم خصوصی آنها بشویم خواهیم دید که دنیایی که ما از رابطه آن ها داشته ایم کاملا اشتباه است .
و تو در مقام یک دختر خوب و شایسته ، عزیزم نمی توانی برای این بعد از زندگی مامان و بابا کاری بکنی همانطور که هیچ کس دیگری در جایگاه فرزند نتوانسته انجام بدهد . و در صورت درست دیدن و دقت و درک کردن از بابا و مامان تشکر می کردی که با وجود این همه مشگل روابط ظاهری خوبی داشته اند و تو امنیت خاطر داشته ای .
پس به بابا نمره ی بد نده . به مامان هم نمره ی بد نده . به آن خانم هم نمره ی بد نده . به هیچ کس نمره ی بد نده .
همیشه یک سری مسائل هست که بهتر است محترم و مخفی باقی بماند تا رابطه قشنگ تو و باباهمینطور باقی بماند . رابطه بابا با آن خانم مطمئن باش به تو آسیب نمی زند . بابا کاملا حواسش به تو هست و کاری نمی کند که تو اذیت بشوی پس خودت هم سعی نکن خودت را ناراحت کنی .
موفق باشی و زندگی خودت را درست بساز و فکر نکن تو مسئولیت خاصی نسبت به حفظ زندگی مامان و بابا داری . تو باید به مامان و بابا جداگانه عشق بدهی و احترام بگذاری و در حد مسئولیتهایی که برای تو و یا هر فرزند دیگری تعریف دارد عمل کنی و نه بیشتر از آن .