نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من مدت یک ماهه که با فردی از طریق اینترنت آشنا شدم. توی این مدت باهم تلفنی ارتباط داریم. این فرد به من گفته که قصدش ازدواجه و می خواد که این رابطه رو فعلا بدون اطلاع خانواده ادامه بدیم. ما از دو شهر متفاوت هستیم. ایشون حتی یک بار بخاطر اینکه به من ثابت کنه حرفاش درسته و قصدش ازدواجه از شهر خودشون به شهر ما اومد. حالا من می خوام نظرتون رو راجع به این ارتباط بدونم
سلام...
دوست عزيز به راه هاي شناخت همديگه از اين فاصله فكر كردي؟با چه اطميناني ميخواي باهاش ازدواج كني؟چه طور ميخواي اخلاقشو بشناسي؟با چت؟با تلفن؟به نظرت واقعا اين راه ها مفيد هستن؟؟
سلام
شما اطلاعات کاملی ندادی
چندسال دارید؟
چه مدته در دنیای چت سیر می کنید ؟
شهرهای شما چقدر با هم فاصله داره ؟
ایشون چند سالشه و از خودش چی به شما گفته ؟
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar_sabz
ما قبلا در مورد اینگونه سئوالات مطالب زیادی در تالار قرار دادیم که می توانید جستجو کنید. همچنین مقالات زیادی در این مورد وجود دارد.
اما اگر خلاصه و نتیجه آخرش رو فقط می خواهید:
از همین اول بی خیالش شو و خلاص.
آنقدر این گونه ارتباطات ریسک بالایی داره که می توان گفت :اگر ادامه پیدا بکنه، این ارتباط به یک مشکل بزرگ می انجامد نه به یک ازدواج.
البته شما می توانید حضوری جلسات مشاوره با یک مشاور خانواده داشته باشید، تا خودتون به نتیجه بالا برسید.
من اینجا نتیجه را گفتم.
یک مثال:
به همان اندازه که عبور یک بچه دوساله از یک اتوبان خطرناک هست، ازدواج از طریق چت و .... می تواند برای دختران و پسران خطرناک باشد. این خطر صددرصد نیست. ولی بسته به مهارتها، آگاهی، تجارب، مشورتها، میزان احساسات و نحوه حل مسئله، مهارت تصمیم گیری ، هوش هیجانی و ... در دو طرف رابطه خطر دارد.
یعنی هرچه مهارتهای فوق بالا روی این ارتباطها خطرش کاهش می یابد.
اما با تجربه ای که در سالها مشاوره خود با صدها یا هزاران مراجع داشته ام به نتیجه رسیدم که احتمال موفقیت این گونه ارتباطات در پسران و دختران ما بسیار بسیار کم هست و اکثرا (شما در نظر بگیرد تقریبا همیشه) به مشکلات عمده ای تبدیل می شود.
سلام و ممنون از راهنماییتون
من 22 ساله هستم و فرهاد 24 ساله.
من و فرهاد تقریبا مدت یک ماه و نیم هست که چت می کنیم و شهرهای ما هم حدودا 3 ساعت با هم فاصله داره. فرهاد از رشته ی تحصیلی و خانواده اش گفته و در ضمن وقتی فرهاد فامیلی خودش رو گفت متوجه شدم که اون با یکی از دوستای صمیمی من در شهر خودم فامیل است و دوست من از فرهاد خیلی تعریف کرده و این که در چطور خانواده ای بزرگ شده.
بگذارید خیلی رک و بی پرده به شما نکاتی را بگویم .
بنده مدتی یک بررسی کارشناسی روی چت رومها و موضوعات چت ها داشتم و نتیجه این بررسی به عمل آمده نشان داد که بسیاری از افراد یا برای سرگرمی و یا برای سوء استفاده های غیر اخلاقی ... وارد فضای چت رومها می شوند و به جرأت می گویم که پسرها در این دنیا به دنبال بهره گیری از وجود یک دختر برای مسائل جنسی به همان صورت چت و یا فراتر از آن تلفن و دیدار و... هستند و بیشترشان هم وقتی با یکی دو سئوال تست کردن دختران همین که متوجه می شوند دختر اهل این نوع رابطه به راحتی نیست از در جلب اعتماد و جذب وارد می شوند تا او را به دست بیاورند .
و خیلی کم و به ندرت هستند کسانی که با اهداف درست وارد این فضا شوند و بخواهند استفاده درست و مثلاً بعضاً علمی یا هم صحبتی سازنده و.. داشته باشند ، شاید از هر 50 نفر 1 نفر چنین پیدا بشه . بخصوص کسانی که در سنین زیر 30 سال وارد این فضا شده اند حتی اغلب به صراحت عنوان می کنند که چه می خواهند ( منظور همان دو دلیل عمده هست ) اما بالای 30 سال با محافظه کاری بیشتر عمل می کنند .
از اینها گذشته ارتباط نتی آن هم مدت یک ماه اصلاً امکان شناخت حتی اولیه را برای درک تناسب ها جهت ازدواج نمی دهد .
اما در مورد این که دوست شما تأیید کرده ، اولاً جای سئوال است ، شما چطور دوستی از شهر دیگر دارید ؟ آیا این دوست هم اینترنتی است ؟ آیا با آن شهر مراوده خانوادگی دارید ؟ یا قبلاً در آنجا زندگی کرده اید ؟ و یا فامیل در آنجا دارید ؟
از این سئوالات گذشته ،تأیید یک دوست محل اعتبار نیست ، چون افراد لایه های پنهانی دارند که حتی گاه خانواده هم نمی دانند و یا بعضی افراد در موقعیت های تجربه نشده حتی خود هم خود را نمی شناسند . چه برسه به این که دیگری آن را به راحتی بشناسند .
و در نهایت این که به نظر می رسه شما در رابطه با دنیای مجازی و مسائل و آسیب های مترتب بر استفاده و اعتماد به آن اطلاعات و آگاهی چندانی ندارید ، توصیه می کنم اطلاعات خود را بالا ببرید بخصوص با مراجعه به آنچه در این سایت در این رابطه آمده . و همچنین بسیار مشهوده که شما هیجان زده و از روی احساسات جذب شده اید اما مردد بودنتان شما را به مشورت از طریق تالار کشانده . احساسات را به کنار نهید که حتی در دنیای واقعی و ارتباط واقعی با محوریت احساسات شناخت درست و عمیق به دست نمی آید و خطاهای هاله ای زیاد می شود چه رسد به دنیای نت . لذا فاز مشاوره گرفتن را پررنگتر کرده و حتی به اینجا هم بسنده نکنید و در صورتی که همچنان احساس و عواطف گریبان شما را داشت مراجعه به یک مشاور به صورت حضوری هم داشته باشید
از راهنمائی تون واقعا ممنون
در مورد فامیل بودن فرهاد با نزدیک ترین دوستم می خواستم بگم که من و دوستم فاطمه تقریبا 5 سال است که همدیگه رو می شناسیم و رابطه ی خوبی با خودش و خانواده اون دارم. خانواده ی فاطمه نسبت دوری با فرهاد دارن ولی پدر و مادر فاطمه به من گفتن که فرهاد رو می شناسند. البته حق با شماست حتی نزدیک ترین فامیل ها هم نمی توانند درست همدیگه رو بشناسند. من قبل از اینکه اینجا سوالم رو مطرح کنم مقاله ی "ازدواج اينترنتي؛ خانم اينترنتي ، شوهر اينترنتي" رو کاملا مطالعه کردم و حتی یکی از کارهایی که شما در این مقاله نوشته بودید انجام دادم. با آی دی ناشناس سعی کردم با او رابطه برقرار کنم ولی فرهاد به هیچکدوم از پیام های من توجهی نکرد. البته شاید حق با شما باشه و من احساساتی شده باشم
یک نکاتی رو بادم رفت بگم
فرهاد هنوز سربازی نرفته و الان هم برای کنکور ارشد میخونه. اوایل آشنایی مون فرهاد خواست تا این رابطه دو سال ادامه داشته باشه تا او هم تکلیف سربازیش مشخص بشه و هم بتونه کار پیدا کنه. من اینو قبول نکردم و گفتم نمی تونم دو سال منتظر بمونم و بهش گفتم تا زمانی که جواب امتحان کنکور بیاد صبر می کنم و اونم قبول کرد که اگه امتحان کنکور رو چه قبول بشه و چه قبول نشه این موضوع رو به پدر و مادرش میگه و قبول کرد که تو این مدت فقط تلفنی و یا چت با هم صحبت کنیم. حالا نظرتون راجع به این رابطه چیه؟
ببخشيد شما بعد از انجام تمامي مراحل دارين مشورت ميكنين؟؟؟
توصيه ميكنم يه بار ديگه مطالب مدير و فرشته رو بخونين....انگار مشكل رو اصلا جدي نگرفتين....:163:
خواهر عزيزم به قول مدير محترم ، بي خيال شو و خلاص ...
من تجربه ي همچين رابطه اي رو داشتم در صورتي كه فقط يكي دوروز با طرفم چت كردم و بقيه ي ارتباطمون ديداري و تلفني بود !!!! با اين حال اين رابطه دووم نياورد يعني حتي بعد از 2 سال دوستي تازه فهميدم كه اين طرف اصلا به درد من نميخوره و كاملا معكوس اون كسي هستش كه من دلم ميخواد ( از نظر ظاهري يعني تحصيلات و خانواده و وضعيت مالي و تيپ و قيافه و .... براي من يه فرد خيلي مناسب بود و حتي اخلاقياتش در 6 ماه اول دوستي هموني بود كه من دلم ميخواست ولي اخلاق واقعيش خيلي بعد ظاهر شد و من تازه فهميدم كه ايشون اخلاقياتش متضاد اون چيزي هست كه من ميخوام ، ولي قبلش احساساتم نميذاشت كه به اين موضوع حتي فكر كنم ....حالا بگذريم از دروغهايي كه اين وسط گفته شد .....
خلاصه جدايي هم برام كلي درد سر بود ، نميدونم تا حالا اصلا به جدايي فكر كردي يا نه؟؟ ولي من واسه جداييمون بعد از دو سال و اندي ... هفته هاي اول كه هر روز روزي چند بار گريه ميكردم و دپرس بودم و تا 6 ماه خيلي احساساتم اذيتم ميكرد و خلاصه خيلي رنج كشيدم تا همه چيز بعد از دو سال يادم بره ولي براي شمايي كه تازه 1 ماهه دوست شدين اين جدايي اصلا قابل مقايسه با جدايي اي كه احتمالا در آينده خواهيد داشت چيزي نيست !!!!!
ببين عزيزم خوبه ميگي تازه 1 ماهه كه با هم آشنا شديد پس قطع كردن اين رابطه خيلي بهتون ضربه نميزنه.....
عزيزم ، خوب اين آقا فرهاد شما به قول شما يه آدم تحصيل كرده و دانشگاه رفته است ، خوب اگه واقعا قصدش ازدواج بود كه ميتونست خيلي راحت از بين دخترهاي دانشگاهشون توي 4 سال تحصيلش يكي رو انتخاب كنه و خودش رو به درد سر نندازه ، يا اينكه خودش از توي دخترهاي شهرشون يكي رو انتخاب كنه ، يا اينكه حتي به مادر و پدرش بگه يه دختر براي من پيدا كنين ، يعني شما ميگين همه ي اين گزينه ها رو گذاشته كنار به خاطر شمايي كه فقط يك ماهه بهش نامه ميدين ؟؟؟شما چطور فكر ميكنين كه اين آقا فرهادي كه فقط يك ماهه شما رو ميشناسه، اونم از طريق چت ، دلش ميخواد با شما ازدواج كنه ؟ يه جورايي به نظر من غير معقول مياد !!چون ايشون گزينه هاي بهتري هم پيش روشون هست واسه ازدواج .....به نظرم اين نكته خيلي مهمه !!! حتما بايد بهش توجه كنين كه كسي كه اين همه موقعيت داره چرا رو آورده به چت ؟ اونم براي ازدواج ؟
ببين عزيزم ميفهمم كه الان دلت ميخوادي يكي پيدا بشه كه بهت بگه خوبه و تاييدش كنه ولي حقيقت اينه كه اونقدر مشكل اين وسط هست كه بعضي از مشكلات ديگه يادت ميره !!!!
ايشون علاوه بر مشكلات بالا ، كار نداره و سربازي هم نرفته !!! ولي ميدوني سربازي روي پسرها چه تاثيراتي ميذاره ؟ با يه عقيده ميرن سربازي و با عقيده ي ديگه از سربازي برميگردن و بعد از اون هيچ اطميناني نيست كه دوباره شما رو بخواد !!!
و از همه مهمتر مشكلات اعتمادي شماست !!!!
اين كه حالا اگه ازدواج هم كنين ، مثلا اگه يه روز ببيني شوهرت نشسته پاي اينترنت ، همش فكراي بد به سرت ميزنه كه نكنه داره با يكي ديگه چت ميكنه ؟ يا اينكه ايشون به شما مشكوك ميشن و خلاصه كلي مشكلات ديگه كه همشون بعد از اينكه اين احساساتتون فروكش كرد خودش رو نشون ميده !!!!!
به نظر من يكي از مشكلاتي كه ازدواج هاي اينترنتي و ازدواجهايي كه از طريق دوستي بوده بدون نيت اوليه براي ازدواج دارن همين مشكل اعتماد هستش
يعني عزيز جون توي زندگي خودت اذيت ميشي ، اگه يه موقع طرفت دير بياد خونه يا اس ام اس ناجور واسش بياد يا يه چيزي رو ازت پنهان كنه يا زياد پاي كامپيوتر بشينه و خلاصه .... اين تويي كه هزار تا فكر ناجور به سرت ميزنه در صورتي كه اگه يه ازدواج معقولانه تر داشته باشي ، يعني يه ازدواج با شناخت ، مثلا دوستي اي كه از اون اولش قصد بر آَشنايي بيشتر براي ازدواج باشه ، يا ازدواجي كه طرف از آشناهاتون باشه و پدر مادرت بشناسنش ،خيلي از مشكلاتت كمتر ميشه .....
از من كه گفتن بود ، اگه يه نگاهي به بخش مشكلات خانواده بندازي و مشكلاتشون رو بخوني ،ميفهمي كه چي ميگم !!!!!
موفق باشي
شما درست می گفتید. من اشتباه کردم. بهتون گفته بودم که با یک آی دی ناشناس باهاش حرف زدم ولی فرهاد جوابمو نداد. چند روز پیش براش آف گذاشتم که می خوام بیشتر باهم آشنا بشیم و اگه ممکنه یک قرار بذاره تا با هم حرف بزنیم. دیروز فرهاد این قرار رو گذاشت. باهاش حرف زدم و از خودم گفتم. فرهاد تهران زندگی می کنه من بهش گفتم که اسمم مریمه و تو تهران دانشجوی کارشناسی هستم و می خوام باهاش رابطه دوستانه برقرار کنم و فرهاد هم شروع کرد. تمام حرفهایی که تو مدت این یک ماه به من زده بود تمام حرفای عاشقانه و.... رو تو یک جلسه حرف زدن به مریم گفت. باورم نمی شد کسی که می گفت من با تو چت کردن رو شروع کردم و با تو هم تمومش می کنم اینقدر دروغگو باشه. برای خودم متاسفم که چه ساده بودم و حرفای فرهاد رو باور کردم. ولی حنان جون تو راست می گفتی خدا رو شکر می کنم که خیلی زود فرهاد رو شناختم اگه این رابطه چند سال طول می کشید و بعد من این موضوع رو می فهمیدم نمی دونم چه بلائی سر من می اومد. خوشحالم قبل از اینکه خیلی دیر بشه این سایتو پیدا کردم و اون مقاله رو خوندم. اگه تو اون مقاله راه ساختن یک آی دی دیگه رو نمی خوندم به فکرمم نمی رسید که همچین کاری بکنم و این رابطه رو تا حرف وقت که فرهاد می گفت ادامه می دادم. از راهنمایی همگی تون ممنون. با خودم عهد کردم که دیگه وارد محیط چت نشم. همگی تونو دوست دارم
عزيزم نميدوني كه چقدر خوشحالم كه تو اينقدر زود تونستي تصميم درست رو بگيري و مثل من توي چاهي نيوفتادي كه به سختي و با يه اراده ي خيلي بالا بخواي از توش بياي بيرون ....
فقط خواستم بگم كه گلم ، ديگه لازم نيست كه با فرهاد حتي حرف هم بزني ، ميدوني ؟ اينجور آدما اونقدر زبون ميريزن كه ميتونن دوباره آدم رو خام كنن و مثلا اگه بهش بگي كه همچين اتفاقي افتاده ممكنه كه بگه نميدونم اشتباه شده و من نبودم و دوستم بوده داشته با آي دي من چت ميكرده يا اگه نتونه از اين حرفها بزنه ميگه كه ببخشيد و غلط كردم و دفعه ي آخرم بود و نميدونم قول ميدم كه هميشه بهت وفادار بمونم و خلاصه ممكنه واست حتي گريه هم بكنه ولي عزيز من ، به هيچ كدوم از اين حرفها توجه نكن ،حتي فكر بخشيدنش رو هم نكن!!!!! نميدونم فرهاد اولين تجربه ات هستش يا نه ، ولي اگه اولين تجربه ات بوده باشه احتمالا يه وابستگي عاطفي حالا هرچند كوچيك هم بينتون به وجود اومده ، خواستم بگم كه گلم من به خاطر همين وابستگي و دلسوزي دو سال الاف يه آدم بي ملاحظه شدم.... تو ديگه حتي به حرف زدن با همچين آدمي هم فكر نكن و كلا 100% همه چيز رو تموم شده بدون ....
همونطور كه خودت گفتي ،ديگه هم سراغ چت نرو كه بهت قول ميدم حتي 1% هم احتمال موفقيت نداره .....
چشم حنان جان. مطمئن باش که بهش زنگ نمی زنم ولی اگه اون زنگ زد چکار کنم؟ چی بهش بگم؟
شك نكن اگه باهات تماس بگيره و بهش بگي كه چرا يخواي رابطه ات رو بهم بزني(چت با دختري به نام مريم و....)ميزنه زيرش و ميگه مطمئن بودم تويي كه داري باهام چت ميكني به هميد دليل داشتم باهات شوخي ميكردم و سركارت ميذاشتم....
مراقب باش كه فريب اين حرفاشو نخوري....بگو ديگه دليلي براي ادامه رابطه نميبينم و بهتره براي هميشه از هم جدا بشيم...البته احتمالا اين دليلت قانعش نكنه و بهت گير بده....
بهار جون خوب تو خيلي بهونه ميتوني داشته باشي ...اول اينكه تو كه با طرفت يك ماه بودي ، حتما ازت دليل ميخواد واسه جدايي و... و خوب اونم يه آدمه و بايد بهش احترام بذاري يعني بايد حد اقل بهش بگي كه ميخواي جدا شي ، اينكه يك دفعه بدون دليل ازت خبري نشه خوب چندان خوشايند نيست ، اول اينكه اصلا بهش زنگ نزن و بي محلي كن تا خودش زنگ بزنه ، زنگ هم زد ديگه جوابش رو نده و فقط يه اس ام اس بده و بهش بگو : من ديگه نميخوام رابطه مون رو ادامه بدم چون مامانم اينا فهميدن و ميخوان موبايلم رو ازم بگيرن و از اينترنت هم ديگه خبري نيست .... يا اينكه بگو من نميتونم واست صبر كنم و الان يه خواستگار خوب دارم و ميخوام برم ......به نظرم تا اونجا كه ميتوني قضيه ي اين مريم رو لو نده و اصلا بي خيال شو .....چون اگه اين قضيه رو رو كني كش دار ميشه ديگه ، پس بيخيالش شو !!!! يه دلايل ديگه بيار......
به نظرم بهترين راه اينه كه صبر كني تا خودش زنگ بزنه ، بعد بهش بگو كه ديگه نميتوني باهاش ادامه بدي كه حالا ميتوني از خودت دليل بياري يا دلايل بالا رو بياري و بعد هم بگو ديگه تمومه !!!! و به نظرم بهترين كاري كه ميتوني بعدش انجام بدي ، اينه كه كلا خطتت رو عوض كن و ديگه از خط قبليت استفاده نكن ( اگه ايرانسل داري كه اين كار واست خيلي راحته )
چون ميدوني ،يكي از چيزهاي خطرناكي كه ممكنه روت خيلي تاثير بذاره ،اس ام اس هاي بعديشه يا زنگ هايي كه بهت ميزنه ، چون اين اتفاق ميوفته كه ممكنه با همون يه اس ام است قانع نشه و خلاصه درد سر زياد داره جدايي
واسه اين ميگم كه يه دليل واسه خودت بيارو كلا خطتت رو بنداز دور يا يك ماه روشنش نكن تا طرف كاملا بي خيالت بشه ، اينها رو واسه خودت ميگم چون ممكنه كه از زنگ زدنهاش كلافه شي يا دلت بسوزه و .... پس واسه جلوگيري از اين كار بايد خطتت رو خاموش كني .... آيديت رو هم بسوزون تا ديگه هوس نكني بري سراغش و يه پي ام ازش بخوني و دلت كباب بشه و بخواي ببخشيش !!!!
كلا اگه طرفت هم يه آدم منطقي باشه و بهت احترام بذاره ، همين كه بهش بگي ميخواي تموم كني و يه خداحافظي ازش بكني و اون هم بپذيره ، ايده آل ترين حالته ولي خوب معمولا اين اتفاق نميوفته.....
من اين روشهارو بلد بودم حالا نميدونم بتوني ازشون استفاه كني يا نه !!!
سلام
ضمن عرض خسته نباشید ببخشید مزاحم شدم حقیقتش بخواهید من جوابمو خیلی سریع میخوام چون در حال حاضر دیگه فرصتی ندارم
من از طریق اینترنت حدود 4 الی 5 ماه پیش با پسری آشنا شدم اصلا" هم از طریق احساسی نبوده در حال حاضر اون منو خیلی بیشتر از احساسی که من نسبت بهش دارم دوست داره چون منم واقعا" شرایطشو سنجیدم و بعد تصمیم گرفتم اون از روز اول هدفش ازدواج بود ولی من گفتم بزار یه مدت با هم آشنا بشیم ولی اون سر یک ماه و نیم گفت من با خانوادم صحبت می کنم تو هم صحبت کن و ما صحبت کردیم اون آقا هم شرایط مناسبی واسه ازدواج داره تحقیقشم که کردیم بسیار خانواده خوب و متشخص و آرومی بودن خودشم تو این مدت با توجه به شناختی ه داشتم آدم آروم و خوبی بود بعد از تحقیقات کامل اونا اومدن واسه خاستگاری و بقول معرف آشنایی و یه سری هم ما رفتیم حالا همه چی درست داره پیش میره فقط بحث سر مهریه هست خانواده من نه تنها من همه اعضای خانواده تا عمو خاله عمه و بقیه دختر و پسرای اقوام همه مهریه هامون بالا بوده تا حالا هم هیچکدوم هیچ ادعای در این خصوص نداشتن حالا من سوالم اینه وقتی ما هردو همو میخوایم و شرایط مناسبی واسه ازدواج داریم باید ما این وسط چیکار کنیم خانواده اون میگن کم خانواده من میگن زیاد منتظرم ممنونم
مارمری عزیز
در آغازین روزهای سال نو ، ورودت به جمع دوستان همدردی را خوش آمد و مبارک می گم
امیدوارم سال خوبی داشته باشید .
و اما در مورد موضوع مورد نظر شما :
این به تفاهم شما بر میگرده و سعی کنید خانواده را متقاعد کنید که یه چیزی بین حد هر دو خانواده را در نظر بگیرند .
متأسفانه مهریه و این قبیل مسائل شده چشم و هم چشمی و طراز ارزش برای خانواده ها .
سعی کنید با ملایمت ، هر دو خانواده هایتان را به یه حد متعارف راضی کنید .
سلام ممنونم ازتون بخاطر جوابی که دادید ولی مشکل ما اینه که پدر من به زور راضی شده اینقد باشه دیگه پایین نمیاد خسته شدم من از دیروز تا حالا نذاشتم صدامو بشنوه گفتم تا مسئلتو با خانوادم درست نکردین و به نتیجه نرسیدین من خودمو میکشم کنار میگین چیکار کنم پدرم کوتاه نمیاد و اگه این وصلت بهم بخوره مقصرش خانواده من و اونه
مارمری عزیز...تجربه من میگه اگه خونواده هاتون به هردلیلی یا سر هر چیزی باشماها موافق نیستن این رابطه رو همین جا تمومش کن...فراموش نکن پدر ومادرهای شما ستونهای زندگی آیندتونن...مطمئن باش اگه الان راضی نیستن بعدآ هم راضی نمیشن وشاید سر کوچکترین مشکلی که توزندگی براتون پیش بیاد(که قطعآ پیش میاد) نه تنها حمایتت نکنن بلکه توروهم مقصر بدونن یا کم کمش میگن این ازدواج ازاول درست نبود...انتخاب ما نبود...راهی بود که خودت انتخاب کردیووووووووووووووووووووو ونقل قول:
نوشته اصلی توسط مارمری
البته منظورم فقط سر مقدار مهریه نیست ....کلی دارم میگم
بالاخره پدرمادرها واسه خودشون تجربه هاو به تبع معیارهایی دارن که زندگیتو ممکنه تحت تاثیر قراربده...پس عاقلانه عاشق شو تا بعدآ پشیمون نشی
البته این نظر منه و تصمیم گیرنده آخر فقط خود توئی....خود خودت
برات آرزوی خوشبختی دارم
اما اگه هیچ مشکل ومخالفتی بین شماهانیست مگر میزان مهریه باید شرایطو بسنجی....مثلا
باید ببینی بالابودن مهریه واسه خودت چه قدر ارزش داره؟
اگه ازاین میترسی که یه روزی به خاطر پایین تر بودن مهریت نسبت به بقیه دخترای فامیلت سرزش بشی و این سرزیش تو رو ناراحت کنه بدون که این قضیه برات مسئله ساز میشه اما اگه این مقایسه برات اصلا اهمیتی نداره باید واسه رسیدن به خواستت راهشو پیدا کنی
از خونوادت خواهش کن کمی کوتاه بیان و ازنامزدت هم بخواه با خانوادش صحبت کنه و همون طور که فرشته مهربان گفت چیزی مابین این دورو درنظر بگیرن تا هیچکدوم از طرفین احساس نکنن داره بهشون تحمیل میشه....نامزدت اگه واقعا تورو دوست داشته باشه مسئولیت پرداخت کل مهریه رو میتونه به عهده بگیره(واین موضوع سرعقد حتما باید قید بشه)این طوری خونواده نامزدت فکر نمیکنن تو واسه دسترنج وماحصل یه عمرتلاششون نقشه کشیدی و خدای نکرده میخوای ازشون طلب کنی
رضایت پدر مادرتم تا حدودی جلب میشه
سلام
با توجه به تجربه ی زندگی خودم این نوع عاشق شدن ها نتیجه ی خوبی نداره.منطقی تر فکر کن.حالا اینکه یک بار اومده شهرتون دلیل نمیشه. یک ماه و نیمه نمیشه کسی رو شناخت.
ممنونم بخاطر راهنماییتون خانمی که آخر سر واسه من نوشتید با توجه به تجربه ی زندگی خودم این نوع عاشق شدن ها نتیجه ی خوبی نداره.منطقی تر فکر کن.حالا اینکه یک بار اومده شهرتون دلیل نمیشه. یک ماه و نیمه نمیشه کسی رو شناخت. اول اینکه ازتون بخاطر راهنماییتون خیلی ممنونم ولی باید بگم این مسئله مربوط به 4 تا 5 ماه میشه و پدر من با این همه سخت گیریش این آقا رو واقعا" قبول داره یعنی پدر من اینقدر سخت گیره که همه کس رو تو خونش واسه خاستگاری راه نمیده دوم اینکه من دارم میگم تو خانواده ما چنین چیزی رسمه مهریه بالا خواهرم با مادرم صحبت کرده و یه خورده تونسته سر این مسئله آرومش کنه که مهریه بالا خوشبختی نمیاره و اگه دختر از زندگیش جون به سر بشه یعنی مرد باعث بشه اینطوری بشه اینقدر بی محلیت میزاره که خودت خسته شی ولی نمیگه نمیخوامت چون مهرت بالاست ولی آخر سر خودت میکشی کنار تو خانواده ما حتی داشتیم که طلاق گرفتن و یه ریالشم ازش نخواستن پدر و مادر منم با این وصلت موافقن ولی در رابطه با مهریه اینجور فکر میکنن منم سعی کردم باهاشون حرف بزنم ضمنا" مادرم میخواسته با پدرم صحبت کنه ان شالله که هر چی خیر پیش بیاد از همتون ممنونم خبرشو حتما" بهتون میدم
:227: نمیدونم چرا این شکلک رو دوست دارم:227: