صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
با سلام دختري هستم كه به تازگي(حدود يك ماه) با يك پسر آشنا شده ام كه فقط يكسال از من بزرگتر است. از لحاظ تحصيلات و محل كار و عقايد و قيافه و خيلي چيزهاي ديگه با هم تفاهم داريم ولي ديشب در بين حرفهاش يه جوري گفت كه تا حالا با هيچ كس رابطه جنسي نداشته البته بگم ها منم نداشتم ولي ناراحت شدم كه چرا به خودش اين جرات رو داده در اين مورد باهام حرف بزنه.
مي خواستم بدونم كه اين به چه دليل مي تونه باشه آخه يه ذره پسره ساده ايه البته بگم ها سنمون كم نيست بگم بچه است ولي من هم بهش فهموندم كه گفتن اين حرفش اشتباه بود و گفت كه معذرت ميخواد منظوري نداشته نظر شم چيه؟ لطفاً راهنمائيم كنيد
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
ببين دوست عزيز اين سوال شما بستگي داره به اين كه نوع رابطه شما در حال حاظر چه جوريه؟
دوستي؟نامزد هستي؟خواستگاري كه قراره منجر به ازدواج بشه؟
اول رفع ابهام كن بعد....
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
دوست عزیز به تالار همدردی خوش آمدید:72:
خواهر عزیز قصد شما از این اشنایی چیه ؟
اگه برای ازدواجه که خوبه همیدگه رو بشناسید البته حساب شده و در چاچوب رعایت حریمها نه اینکه بی گدار به آب بزنید .اما اگه قصدتون دوستی معمول باشه من به شما توصیه میکنم اینکارو نکنید و از همین حالا که وابستگی پیدا نکردید ازش جدا بشید که عاقبت دوستیهای بی هدف خوشایند نیست.
به نظر من منظور این آقا از گفتن این حرف یا این بوده که( چون برای بعضیها این روابط عادی شده ) چون خودش تجربه ای نداشته خواسته مطمئن بشه شما هم از این نظر پاک هستید و تجربه ای نداشتید ( اینم یکی از تفاهماته ) و دیگه اینکه انتظار داشته شما از اون بپرسید چون براش مهم بوده اما چون شما چیزی نگفتید خودش اقدام کرده .تا اینجا اگه منظورش همین باشه که گفتم اشکالی نداره و به نظر من کار خوبی کرده که گفته .اما یک احتمال دیگه هم هست و اون اینکه از همین حالا داره به شما دروغ میگه و شاید خودش اهل ایم روابط باشه اما میخواد با سیاست مطرح کنه که شما اول کم کم بهش وابسته بشید بعد نتونید خودتون رو کنترل کنید و خدای نکرده به خواسته اون جواب بدید بنابر این خیلی مواظب باشید و حواستون رو جمع کنید .
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
اگر منظورش ارتباط جنسی باشه به یه صورت می تونید راهشو صد کنید. بهش بگید اصلا اهل این چیزا نیستین و حتی دست هم نمی دین چه برسه به باقیه مسائل . اصلا اجازه نزدیکی فیزیکی بهش ندین ببینین برخوردش چطوریه ،کسی که دنبال رابطه جنسی باشه فوقش یه مدت تحمل می کنه ، زبون می ریزه که عاشقتون کنه ولی در این حین هم تلاش می کنه از نظر فیزیکی بهتون نزدیک بشه و یا دستتون رو سعی می کنه بگیره ، اما اگر جواب نگیره یا باهاتون بهم میزنه یا شروع می کنه به بهانه گیری ،که اینا علائم درخواسته رابطه جنسیه!!! در صورتی که می دونید می تونید بدون به وجود اومدن وابستگی 1 ماه زیر نظر بگیریدش و تستش کنید عموما در همین دوره خودشو نشون می ده .
اما در کل پسرهایی که سن کمی دارن و وضعیت کار و تحصیلشون هنوز معلوم نیست و به قولی هنوز خودشون پا در هوا هستن شروع رابطه باهاشون غلطه چون توانایی تشکیل زندگی ندارن و معمولا برای سرگرمیه !!!
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
ببين دوست عزيز اين سوال شما بستگي داره به اين كه نوع رابطه شما در حال حاظر چه جوريه؟
دوستي؟نامزد هستي؟خواستگاري كه قراره منجر به ازدواج بشه؟
اول رفع ابهام كن بعد....
ممنون از بابت پاسختون هدف اصلي ما از اين آشنائي فقط براي ازدواجه البته چون هر دو تامون تحصيلكرده كارمند و فارغ التحصيل يه رشته فني هستيم خيلي رو مسائي گير مي ديديم ولي اون بيشتر ازمن عاشق من شده چون با چند باري كه همديگر رو ديديم هي مي گه دلم برات تنگ شده من هم تعجب مي كنم مگه ميشه به اين زودي دل آدم واسه كسي تنگ شه
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
اگر هدف روی ازدواج تنظیم شده و به هم گفتین پس بگید بیاد خواستگاری تا زیر نظر خانواده ها ادامه بدین . خواستگاری برای شناخته پس نباید رد کنه
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
راستش من و اون آقا از طريق يكي از دوستاي مشترك با هم آشنا شديم به قصد ازدواج ولي از آنجائي كه من دوست دارم قبل از اينكه خانواده ام در مورد طرف مقابلم نظر بدهند خودم نقاط قوت و ضعفش را بشناسم (آخه وقتي خانواده آدم يه چيزي مي گن البته ممكنه درست هم باشه ولي روي تصميمگيري آدم اثر ميذاره) ترجيح دادم قبل از خواستگاري تا حدودي در مورد تفكرات و عقايد و ديدگاهها با هم صحبت كنيم كه كلي هم در اين مورد با هم صحبت كرديم البته تلفني در ضمن قبل از صحبت تلفني ما قيافه هاي همديگر رو هم از روي عكسهائي كه فرستاده بوديم ديديم من يه عكس با روسري و تقريباً بدون آرايش براش فرستاده بودم و اون هم يه عكس از خودش تو محل كارش برام فرستاده بود
ديروز به پيشنهاد اون و با انتخاب محل و ساعت كه با من بود توي يه كافي شاپ همديگر رو ديديم:
كه من بسيار ساده بدون آرايش رفتم چون مجبور بودم از محل كارم برم البته خودم زماني رو تعيين كردم كه آرايش نكرده برم كه بهم گفت با قيافه ساده بسيار خوشگلم
دوم اينكه اون ميخواست دست بده كه من ندادم بعد هم كه ازم پرسيد چرا؟ گفتم خوب بين من و تو هيچي نيست پس لزومي هم نداره كه دست بديم
بعد هم حدود دو ساعت با هم صحبت كرديم در مورد محل زندگي، خانواده هامون، اخلاقمون وخيلي چيزهاي ديگه
من يه چيزهائي فهميدم كه مي خوام نظر دوستانم رو بدونم كه چطور در اين موارد ميتونم اطلاعات بيشتري به دست بيارم احساس كردم يه مقدار خساست داره آخه وقتي رفتيم كافي شاپ اولش نشسته بود تا اينكه من گفتم نمي خواي چيزي سفارش بدي و پا شد رفت و سفارش داد و اينكه ميگفت خانوادش از حقوق و درآمدش خبر ندارن و ميگفت بايد بهش هم كمك كنن حتي گفت فيش حقوقيش رو نديدن. من كلاً آدمي هستم كه خيلي خرج ميكنم به تيپ و قيافه ام خيلي ميرسم اون هم خوش تيپ بود ولي قيمت چيزي كه ميخريد براش مهم بود يه چيزي هم در مورد خونه گفت كه با هم مي تونيم بخريم يعني تا حدودي فهميدم كه دوست داره براي حقوق من هم برنامه ريزي كنه من آدمي نيستم كه نخوام حقوقم رو توي زندگي مشتركم خرج كنم ولي دوست دارم اختيارش دست خودم باشه ميشه در اين مورد كمك كنيم چطور بفهمم و اطاعاتم رو كامل كنم
اختلاف نظرمون بيشتر مربوط به محل زندگيه كه دوست داره بره تهران من هم اصلاً دوست ندارم و دلايلم رو كاملاً منطقي براش توضيح دادم گفتم چون ما كارمون دولتيه انتقالي واقعاً براي دو نفر خيلي سخته، تهران خيلي شلوغه، فرهنگهاي متفاوتي توش زندگي مي كنن، نميشه يه خونه درست و حسابي تهيه كرد در حالي كه تو شهر خودمون ميشه و در نهايت گفتم دوست دارم اينجا باشم يه زندگي خوب داشته باشم و راحت زندگي كنم
كلاً در مورد خيلي از چيزها با هم تفاهم داريم تحصيلات(هر دومون فوق ليسانس فني هستيم)، اعتقادات مذهبي (تا حدودي من مقيدتر هستم) ظاهر و قيافه تعداد نفرات خانواده هامون اهل يه شهر هستيم حتي بگم ما استخدام رسمي يه وزارتخانه البته با مديريتهاي مختلف هستيم
بهش هم گفتم دوست ندارم به هم وابسته بشيم آخه خيلي عشقولانه برخورد مي كرد صبحها بهم پيامك ميزد صبح بخير شبا ميگفت شب بخير هي ميگفت عزيزم با اينكه فقط عكسم رو ديده بود ميگفت دلم برات تنگ ميشه كه واقعاً براي من غيرقابل دركه مگه ميشه آدم يكي رو نديده دلش براش تنگ بشه البته يكي از دوستام كه متاهل هم هست ميگه مردا اينجورين خيلي زود ميگن عزيزم و وابسته ميشن
بنابراين منم گفتم يه فرصت به همديگر بديم تا روي حرفهائي كه زديم فكر كنيم و نتيجه بگيريم كه من هم براي عشقولانه بودن تا روز ولنتاين برا خودمون وقت تعيين كردم
نميدونم كارم چقدر درس بود ولي به نظر خودم خيلي كار خوبي كردم چون ديشب خيلي راحت خوابيدم
در ضمن ديشب باز دوباره پيامك داد شب بخير من جواب ندادم صبح هم گفت صبح بخير كه مجبور شدم بگم صبح بخير نميدونم در اين مورد چكار كنم ميشه راهنمائيم كنيد
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rozhin704
من يه چيزهائي فهميدم كه مي خوام نظر دوستانم رو بدونم كه چطور در اين موارد ميتونم اطلاعات بيشتري به دست بيارم احساس كردم يه مقدار خساست داره آخه وقتي رفتيم كافي شاپ اولش نشسته بود تا اينكه من گفتم نمي خواي چيزي سفارش بدي و پا شد رفت و سفارش داد
دوست عزيز اين رفتارش براي نتيجه اي كه شما گرفتين خيلي هم عجيب نيستا!!!شايد از استرس يادش رفته بايد سفارش بده يا علت هاي متفاوت ميتونه باعثش بشه....خساست؟بعيد ميدونم كسي در اولين برخورد نتونه اخلاقي مثل خسيس بودن رو كنترل كنه وسوتي به....بيشتر فكر كن....
و اينكه ميگفت خانوادش از حقوق و درآمدش خبر ندارن و ميگفت بايد بهش هم كمك كنن حتي گفت فيش حقوقيش رو نديدن. من كلاً آدمي هستم كه خيلي خرج ميكنم به تيپ و قيافه ام خيلي ميرسم اون هم خوش تيپ بود ولي قيمت چيزي كه ميخريد براش مهم بود
اين شد يه چيزي....شما با هم خريد هم رفتين كه ميدوني قيمت اجناس براش مهمه؟البته اين مورد براي همه مهمه ها واسه شما مهم نيست چيو به چه قيمتي ميخري؟
يه چيزي هم در مورد خونه گفت كه با هم مي تونيم بخريم يعني تا حدودي فهميدم كه دوست داره براي حقوق من هم برنامه ريزي كنه من آدمي نيستم كه نخوام حقوقم رو توي زندگي مشتركم خرج كنم ولي دوست دارم اختيارش دست خودم باشه ميشه در اين مورد كمك كنيم چطور بفهمم و اطاعاتم رو كامل كنم
راجع به حقوقت از اول تكليفشو روشن كن كه مثلا من نصف حقوقم رو بهت ميدم باقيش دست خودم ميمونه واسه خريد هاي شخصيم....اين خيلي مهمه...نذار روي تمام حقوقت حساب كنه....
اختلاف نظرمون بيشتر مربوط به محل زندگيه كه دوست داره بره تهران من هم اصلاً دوست ندارم و دلايلم رو كاملاً منطقي براش توضيح دادم گفتم چون ما كارمون دولتيه انتقالي واقعاً براي دو نفر خيلي سخته، تهران خيلي شلوغه، فرهنگهاي متفاوتي توش زندگي مي كنن، نميشه يه خونه درست و حسابي تهيه كرد در حالي كه تو شهر خودمون ميشه و در نهايت گفتم دوست دارم اينجا باشم يه زندگي خوب داشته باشم و راحت زندگي كنم
در مقابل دلايل شما چي گفت؟قبول كرد؟يا هنوز هم نظر خودشو داره؟
كلاً در مورد خيلي از چيزها با هم تفاهم داريم تحصيلات(هر دومون فوق ليسانس فني هستيم)، اعتقادات مذهبي (تا حدودي من مقيدتر هستم) ظاهر و قيافه تعداد نفرات خانواده هامون اهل يه شهر هستيم حتي بگم ما استخدام رسمي يه وزارتخانه البته با مديريتهاي مختلف هستيم
بهش هم گفتم دوست ندارم به هم وابسته بشيم آخه خيلي عشقولانه برخورد مي كرد صبحها بهم پيامك ميزد صبح بخير شبا ميگفت شب بخير هي ميگفت عزيزم با اينكه فقط عكسم رو ديده بود ميگفت دلم برات تنگ ميشه كه واقعاً براي من غيرقابل دركه مگه ميشه آدم يكي رو نديده دلش براش تنگ بشه البته يكي از دوستام كه متاهل هم هست ميگه مردا اينجورين خيلي زود ميگن عزيزم و وابسته ميشن
برخوردش عجيب نيست!!
بنابراين منم گفتم يه فرصت به همديگر بديم تا روي حرفهائي كه زديم فكر كنيم و نتيجه بگيريم كه من هم براي عشقولانه بودن تا روز ولنتاين برا خودمون وقت تعيين كردم
نميدونم كارم چقدر درس بود ولي به نظر خودم خيلي كار خوبي كردم چون ديشب خيلي راحت خوابيدم
پنجم اسفند روز جشن عشاق یا جشن سپندار مزگان هست فرهنگ پارسي را پاس بدار دوست خوبم:46:
در ضمن ديشب باز دوباره پيامك داد شب بخير من جواب ندادم صبح هم گفت صبح بخير كه مجبور شدم بگم صبح بخير نميدونم در اين مورد چكار كنم ميشه راهنمائيم كنيد
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
gh.sana عزيز از بايت راهنمائيتون ممنون
در مورد محل زندگي هم خوب قرار كه در اين فرصت اون روش فكر كنه آخه من كلاً زندگي توي تهران رو رد كردم
با هم خريد نرفتيم ولي ازش پرسيدم و اون هم اينطوري گفت كه قيمت اجناس براش مهم هستن
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
عزیزم در مورد خساست به این سرعت نمی شه نظر داد. باید ببینی این کارها تکرار میشه یا نه و با چه شدتی؟ فعلا تا اینجا اینطور به نظر میاد که ایشون مقتصد هستن و با فکر خرج می کنن. اگر ایشون در جایی که لازمه خرج کنه این کارو انجام نده نشون دهنده خساست خواهد بود :305:.
اما در مورد حقوق حتما صحبت کن و مشخصش کن . نکته دیگه اینکه موضوع شما ازدواجه پس خیلی راحت براش توضیح بده که مثلا حدود 1 یا 2 ماه می خوای وقت بگذاری و همدیگرو بشناسین و نتیجه بگیرین که بعدش می خوایین خانواده ها رو مطلع کنید یا نه تمومش کنید و بگو که دوست نداری پای مسائل احساسی فعلا وسط بیاد ، وقت برای این چیزا زیاده .
روی نتیجه گیری تاکید کن و مسیر ارتباط رو از الان کنترل کن که احساسات تغییرش نده
موفق باشی :104:
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rozhin704
با هم خريد نرفتيم ولي ازش پرسيدم و اون هم اينطوري گفت كه قيمت اجناس براش مهم هستن
خانم مگه بده كه آدم اقتصادي باشه؟
اون هم تو اين دنياي وا نفسا،
اگر قسمت بشه كه باهم ازدواج كنيد اين اقتصادي بودن به نفع خود شماست:305:
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
با این اوضاع اقتصادی همینکه پا پیش گذاشته دستمریزاد داره...دیگه نباید بهش بگید خسیس.. خسیس کسیه که پول زیاد و کافی داره اما با این وجود خرج نمی کنه... خساست خیلی بده اما باید دید در آمد ایشون در چه سطحیه..
من بیش از 10 دوست در سن ازدواج دارم که به دلایل مشکلات ازدواج که عمده ی اون اقتصادیه واقعاً دیگه فکر ازدواج رو هم فعلاً نمی کنن... البته برای پسرها به دلیل فرهنگی فشار زیادی برای ازدواج کردن وجود نداره.
من پیشنهاد می کنم شما در شناخت این آقا صبورانه تر پیش برید و حداقل دو ماه فرصت بدید تا از آشناییتون بگذره تا استنباطتون از رفتار اون آقا به واقعیت نزدیکتر باشه..
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
سلام
برداشتهای فعلی شما از ایشون بسیار مهم هست(حتی اگر اشتباه باشه).
چرا؟
چون شما با شخصیت و شرایطی که دارید طرز نگرش خاصی دارید که منجر به برداشتهای شما و احساسات و رفتار شما می شود.
شما همین آدم هستید و فردا روز هم با همین نگاه وارد زندگی می شوید و او هم همین آقا هست.
اگر هم اکنون این آقا هر حسی را در شما بر می انگیزد، فردا در زندگی هم همین حس برانگیخته می شود. (البته با شدت بیشتر و کمیت بیشتر)
باید بگویم هم اکنون تحت تاثیر احساسهای قبل از ازدواج شما بهترین برداشت هایت را داری. پس از ازدواج با توجه به افت احساسات، و سوابقی که از طرف مقابل دارید ممکن است این برداشتها شدید تر شود.
معجون احساسات+ حسابگری+ مخفی کاری(مسائل فیش حقوقی و ...)+ کمتر مقید بودن از نظر مذهبی+... ، نشان می دهد که شما باید دقت زیادی در شناختن ایشون به خرج دهید.
با توصیفی که از خودتون کردید برون ریزی شما بیشتر هست و زودتر این آقا به شناخت شما می رسند. اما شما مشکلتون در شناسایی ایشون بیشتر هست.
نکته بعدی: همانطور که تا حالا هم این کار را کردی به هیچ وجه نگذار فاز احساسی بر رابطه اتان سایه بیندازد. بسیار رسمی باش. چون ممکن است شناختت نسبت به ایشون تحریف بشه و بعضی واقعیتها را خوب نبینی.
همچنین پیشنهاد دارم، اگر همه مسائل بر وفق مرادتان پیش رفت، قبل از اینکه به ازدواج منجر شود حتما یک مشاوره حضوری به اتفاق هم با یک مشاور خانواده داشته باشید. این تفاوت شخصیتی شما مهم ارزیابی می شه.
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
به نظرتون بايد چكار كنم؟
[align=justify]راستش رو بخواهين اين آقا چند روز قبل تماس گرفت و گفت كه تصميمش رو گرفته همه شرايطه من رو قبول داره مانند اينكه بياد به شهر ما البته بگم خودش هم اهل شهر ماست و خانوادش هم ساكن اين شهر هستن اداره اصلي محل كارش هم اينجاست فقط تو يكي از شهرهاي اطراف شيفت كار ميكنه) و همه چيزهائي كه من گفته بودم در نهايت تصميم گرفتيم همه صحبتهاي نهائي رو با هم بكنيم مثل اينكه چطور حقوق من و ايشون مصرف بشه در مورد بچه صحبت كرديم خونه ماشين همه چيز و در نهايت بعد از اينكه همه موارد هم رو قبول كرديم قرار شد با مادرش صحبت كنه كه خودش گفت ديروز عصر صحبت كرده مادرش هم گفته مشكلي نداره فقط خواسته عكس من رو ببينه كه گفته نداره البته داره ها نميدونم چرا نشون نداده حالا بعد از اينكه اين حرفها رو گفت يه كم بعد زنگ زد و گفت پشيمون شده چون فكر ميكنه توي ايران نميتونه آينده خوبي داشته باشه البته بگم كه از اول يه كم از ازدواج ميترسيد ولي خوب خودش خواستگاري كرده بود من هم چند تا كتاب و سايت براش معرفي كردم و خونده بود و به اين نتيجه رسيده بود كه اكثريت اين دلهره رو دارن.[/align]
از ديشب خيلي ناراحت شدم آخه من تا به حال واسه هيچ كس اينقدر وقت و انرژي صرف نكرده بودم چون منم دوسش داشتم نمي دونم چكار كنم؟ شما بگيد
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
بنظر من اونو رها کن و بیشتر از این انرژی نذار.
زندگی خودت و برنامه های شخصی خودت رو دنبال کن ، اگه برا خواستگاری پا پیش گذاشت اونوقت روش فکر کن و تصمیم بگیر:72:
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
من بودم زياد روي اين آدم حساب نمي كردم
آدمي كه قدرت تصميم گيري نداره و سريع تصميمش رو عوض ميكنه يا كسي كه هنوز هيچي نشده كلماتي رو كه بار احساسي دارن تو يه رابطه كه تازه شروع شده و شناخت چنداني وجود نداره به كار مي بره و مسئله رو درگير احساسات ميكنه به نظر من زياد قابل اعتماد نيست
ناراحتي نداره لابد يه خيري تو اين موضوع بوده كه الان متوجه نمي شين.
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
به تاريخ شروع تاپيك و اخرين پست تاپيك دقت كنيد:72:
RE: صحبت در مورد مسائي جنسي در ابتداي آشنائي
سلام
من مشکلی شبیه این خانم دارم.
با یک نفر آشنا شدم.اون به سرعت و خیلی زود به من وابسته شد.
البته ما در موارد خیلی زیادی به تفاهم رسیدیم.یعنی به خاطر تحصیلات و علایق مشترک یک قسمت زیادی از زندگیمونو وقف علایق حرفه ای مون کردیم.چون هردو هنرمندیم.
از نظر خانوادگی هم به هم شبیهیم.خانواده هامون هم در جزیان رابطه هستن و مشکل چندانی ندارن.
خلاصه اش اینه که ما تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم.ولی به خاطر مشکلاتی که داریم نمی تونیم تا قبل از دو سال آینده ازدواج کنیم.
ولی وابستگی ایشون برای من شدیدا شده دردسر طوری که حتی وقت خواستم که بیشتر بهش فکر کنم.ایشون از نظر فیزیکی خیلی بهم وابسته اس.مدام دوست داره دستشو توی دستم بگیره و خلاصه رفتار نامزد هارو توی خیابون داشته باشیم.ولی خوب من اصلا این طوری نمی تونم بپذیرم.اون هم دو سال!
در این مورد حتی بهش تذکر هم دادم ولی خیلی زود حمل بر بی اعتمادی می کنه.
حتی در مورد سردمزاج بودنم هم صحبت می کنه تازگی.و فکر می کنه که ممکنه بخوام ترکش کنم.
اون تقریبا همون چیزیه که من می خوام ولی خوب از طرفی هم من عاشقش نیستم که بگم نمی تونم ترکش کنم. تضاد بدیه!
اینم بگم خودم هم می دونم که کمی سرد مزاجم ولی نه اون قدر که نتونم از عهده مسولیت های زناشویی بر بیام.
الان دلم می خواد که یه رابطه منطقی داشته باشیم.
فکر می کنم همون طوری که من تازگی بهش مشکوک شدم و فکر می کنم شاید مشکلی داره اون هم یک جور دیگه ای به رفتارهام نگاه می کنه.
ولی اینم بگم که از هر کسی در موردش تحقیق می کنم اونو تایید می کنه.حتی چند تا از استاد های مشترکمون باهام تماس گرفتن و بهم گفتن که ما خیلی به هم میایم.و تبریک گفتن
خودم هم توی این چند سال دانشگاه و توی پروژه های کاری مشترک موردی که خلاف اخلاق باشه از ایشون ندیدم.
یک طوری که وقتی در مورد این که چقدر احساساتیه می گم اصلا کسی باورش نمی شه.
آیا این شدت احساسات نشانه ناهنجاری در ایشونه؟
باید ترکش کنم؟
کسی می تونه کمک کنه؟