-
سری چهارم صندلی داغ!!
با سلام خدمت اعضاء محترم همدردی
پس از استقبال شما از سری های قبلی صندلی داغ ، و با پیگیری محمد ابراهیمی عزیز,سری جدید صندلی داغ با مدیریت ایشان و همکاریbaran.68 بزودی در این تاپیك اجرا خواهد شد.ناگفته نماند سایر اعضاء نیز میتوانند در این مسیر دوستان را همراهی نمایند
لطفا مساعدت فرمائید كه از این تاپیك هم بتوانیم درسهایی برای بهتر زیستن برگزینیم.
قابل توجه اعضاء محترم::
مهلت هر عضو برای پاسخ گویی به سئوالات 3 روز میباشد؛ و با انتخاب هر عضو سایر اعضاء نیز میتوانند بسته به علاقه و سلیقه سئوالات خود را مطرح نمایند؛
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
مدیریت سری جدید صندلی داغ با آقای محمد ابراهیمی است . امیدوارم که همه ما با سوالات داغ خود این صندلی را تا می توانیم داغ تر کنیم.
اعضاء محترم همدردی از شما دعوت می شود که در این سری صندلی داغ مثل سری های قبل حضور فعالی داشته باشید و از کسانی که بر روی صندلی داغ می نشینند سوالات سنجیده و دقیق و داغی بپرسید :72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
دوستان عزيز
اسامي دوستاني كه درصندلي داغ سري چهارم هستند را برايتان در زيرنوشتم .
m.mouod
lمریم
آرمان 26
mamfred
بالهای صداقت
گفتار نیک
اریو
omed
پندار
kolbeh
دلداده
digitalman
مسلمان
ساقی
Rose63
sanam.sanam11
ff_noshi
توكا
غریب آشنا
ertebat
test
sharif
1380
گل مريم
فرشته مهربان
كنجكاو
كيوان
با تشكر
محمدابراهيمي
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
خوب موعود اولین نفره . امیدوارم سوالات دوستان از موعود عزیز داغ باشه تا صندلی داغمون داغ تر بشه .
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام m.mouod
1 - فکر می کنی تلاش ها شما بیشتر شما را به اهدافتون می رسونند یا توکلتون؟
2 - اگر می توانستی یکی از پستهای مدیر همدردی را پاک کنی یا ویرایش کنی ، آن پست کدام بود. لینک بده
3 - فکر می کنی اگر جایی مذهب و دین به فریاد فردی نمی رسه و نمی تونه از مشکلش رها بشه، علت چیست؟
4 - یک تاپیک ، یک عضو و یک پست که از نظرت خیلی جالب هست اینجا لینک بده.
5 - موافقی تالار شبها از ساعت 24 الی 6 بامداد و همچنین روزهای تعطیل بسته باشه ؟!! :58:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام موعود عزیز امیدوارم دعوت ما رو بپذیری و به سوالات دوستان جواب بدی:72:
خوب من هم چندتا سوال دارم :
1 _ چطور با تالار آشنا شدی ؟ و چرا تصمیم گرفتی عضو بشی ؟
2 _ چه مطلب یا پستی تو تالار برای شما خنده دار بوده ؟
3 _ یک انتقاد کلی از اعضاء یا تالار .
4 _ نظرتان در رابطه با عشق چیست ؟
6 _ یک فیلم که شما رو تحت تاثیر قرار داده نام ببرید؟
7 _ یک جمله آموزنده و مفید .
8 _ در زندگیتون چه چیزی شما رو بیش از حد غمگین یا چه چیزی شما رو بیش از حد خوشحال می کنه ؟
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
آقای مدیر و دوستان عزیز بنده شوکه شدم !:302:
من به پیغام خصوصی باران جان جواب دادم که عذی منو بپذیرن و رو صندلی داغ نشیم اما مثل اینکه دیر اقدام کردم .
حالا چون تو ادره هستم اگه یه خورده بهم فرصت بدید چشم داغی صندلی رو تحمل میکنم.......البته به شرطی که سوال سخت نپرسید خواهشا":D
سلام m.mouod
1 - فکر می کنی تلاش ها شما بیشتر شما را به اهدافتون می رسونند یا توکلتون؟
2 - اگر می توانستی یکی از پستهای مدیر همدردی را پاک کنی یا ویرایش کنی ، آن پست کدام بود. لینک بده
3 - فکر می کنی اگر جایی مذهب و دین به فریاد فردی نمی رسه و نمی تونه از مشکلش رها بشه، علت چیست؟
4 - یک تاپیک ، یک عضو و یک پست که از نظرت خیلی جالب هست اینجا لینک بده.
5 - موافقی تالار شبها از ساعت 24 الی 6 بامداد و همچنین روزهای تعطیل بسته باشه ؟!!
علیکم سلام آقای مدیر گرامی ، خسته نباشید
اقای مدیر باید اعتراف کنم کخ من از همون بچگیهام با اینکه همیشه شاگرد ممتاز کلاس بودم اما همیشه از درس پرسیدن معلم و دبیر ترس داشتم و الان فکر میکنم بیشتر از اون موقعها استرس دارم . امیدوارم نمره مثبت بدید
1- هر دور در کنار هم .در مورد آرزوهایی که داشتم و این که الان هستم اگه بخوام بگم هر دو در کنار هم و راستش نمیتونم بگم کدومش بیشتر چون به نظرم به اندازه مساوی تاثیر داشتن. به عنوان نمونه زمانی که میخواستم دانشگاه برم خانواده مخالف بودن اما خودم چون علاقه داشتم و شاگرد ممتازی هم بودم و کل مدرسه و بستگان تشویقم میکردن الا خانواده ، تصمیمم رو گرفتم که بخونم حتی بدون حمایت خانواده و البته قبلش یه توکل درست و حسابی به خدا کردم. خدا لحظه به لحظه مددکارم بود و خودم شب و روز تلاش کردم تا اینکه خانواده تلاش و توکلم رو دیدن و کوتاه اومدن. ... هنوز هم که هنوزه من این دو رو با هم تو تمام کارام مدنظر دارم و هیچوقت به خودم به تنهایی اتکا نمیکنم چون فایده ای نداره و توکل بدون زحمت و تلاش هم معنی نداره و به قول معروف « از تو حرکت ، از خدا برکت »
2- راستش تاپیک « و کلام آخر » از آقای آرمان که توش بین شما و آقای آرمان کدورت پیش اومده بود خیلی خیلی بیش از حد منو ناراحت کرد ( نه صحبتهای شما منظورم کلا" بود) اگه میتونستم کلا" اون تاپیک رو پاک میکردم. لینگش رو ببخشید دیگه نمیرسم :D
3- خب به نظر من برای حل مشکلات و کلا" موفقیت دین و مذهب باید در کنار علم و تکنولوژی باشه . دین کارکرد های خودش رو داره علم هم همین طور .این دوتا در کنار هم باعث تمدن و پیشرفت و حل مشکلات میشن درست مثل توکل و تلاش در مورد 1 .ما نمیتونیم در روزگار حاضر به علت پیشرفت به نظر من ناچیز ! علم دین رو بذاریم کنار و خودمون رو ازش بی نیاز بدونیم چون یکسری معارف و دستورات هست که تنها از طریق وحی و دین به ما رسیده و بدون اونها کار بشر به سرانجام نمیرسه .مثل اطلاعاتی که در مورد جهان پس از مرگ و حسابرسی اعمال و ..هست که اینها از دایره عقل و علم بشر خارج هستند.د رمورد علم هم همین طور .علم دین مکمل همدیگه هستن و با کمک هم در حل مشکلات و پیشبرد اهداف انسان نقش دارن .بطوری که خود دین اسلام و معصومین (ع) توصیه فراوان به علم آموزی کرده و تحصیل علم رو مختص جنس ، زمان و مکان خاصی نکرده این از روایات پیداست که به علت ضیغ وقت نمیشه ذکر کنم . .....پی در نهایت یک جامعه بدون دین یا بدون علم کافی نمیتونه پیشرفت کنه و مشکلاتش رو حل کنه.
4- همه اعضا خواهران و برادران عزیز من و شما برادر بزرگتر همه ما هستید اما طبق فرمایش شما ، آقای نقاب و آقای کیوان به نظرم جالب هستند .......
.پست ( سخنرانی همایش ) آقای نقاب که توی جشن تولد خودشون با خواهش بنده ایراد کردند بسیار جالب بود برام و چند بار خوندمش و مخصوصا" یک عبارت در آخرش « به خدا مدیونی ، به خودت مدیونی ، اگر تنها برای تاید یا تکذیب یا ... وارد تالار بشی » این عبارت رو من آویزه گوشم کرده هرچند از قبل هم همین قصدم بود اما مصمم تر شدم .لینکش رو ببخشید دیر میشه........
.تاپیک « حال و احوال دل همدردای مهربون تالار چطوره ؟» برام جالبه البته جدا از موضوع سایت و تالار همدردی!
5- بله آقای مدیر کاملا" موافقم چون من از این تایم نمیتونم استفاده کنم و محروم هستم .عااااالی میشه:72:
متشکرم از اینکه وقت با ارزشتون رو برای پرسش از من گذاشتید آقای مدیر:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام موعود عزیز امیدوارم دعوت ما رو بپذیری و به سوالات دوستان جواب بدی
خوب من هم چندتا سوال دارم :
1 _ چطور با تالار آشنا شدی ؟ و چرا تصمیم گرفتی عضو بشی ؟
2 _ چه مطلب یا پستی تو تالار برای شما خنده دار بوده ؟
3 _ یک انتقاد کلی از اعضاء یا تالار .
4 _ نظرتان در رابطه با عشق چیست ؟
6 _ یک فیلم که شما رو تحت تاثیر قرار داده نام ببرید؟
7 _ یک جمله آموزنده و مفید .
8 _ در زندگیتون چه چیزی شما رو بیش از حد غمگین یا چه چیزی شما رو بیش از حد خوشحال می کنه ؟
سلام باران خانم عزیز .........ممنون از دعوت شما
1- راستش یه مشکلی برای برادرم پیش اومده بود خواستم از یه سایت مشاوره خانوداه مشاوره بگیرم برای همین تو گوگل زدم مشاوره خانواده و با همدردی دوست شدم :D
2- مطلب خنده دار که زیاد دیدم اما چیزی جز یه مورد یادم نیست .یکیش این بود که آقای مدیر تاپیک طنز ازدواج و خانواده و عشق زدن من هم توش یه چیزایی با عجله نوشتم چون آخر وقت اداری بود .دیگه حواسم به ظنزش نبود و آقای مدیر گفتن موعود گرامی فکرنمیکنی زیادی طنز بود ؟:302: کلی بهش خندیدم چون حق با ایشون بود مطلب من بیشتر ناامید کننده بود.
3- چه خوب شد که این سوالو پرسیدید خانم باران ....... راستش یه انتقاد یا پیشنهاد یا هرچی که دوستان اسمش رو بذارن دارم . زیاد دیدم حتما" شما هم دیدید که گاهی اعضاء از یک جهت خاص به عضو دیگه ارادت دارن برای همین اون شخص هر جا هر مطلبی که بیان میکنه بقیه تایید و تشکر میکنن ! البته مشخصه که هر عضوی تو یک زمینه شاید بهتر از بقیه تجربه یا تخصص یا آگاهی داشته باشه اما به نظر من این دلیل نمیشه که هر جا هر مطلبی عنوان کرد ما تایید و تشکر کنیم چون برای یک عضو تازه وارد به تالار این تایید و تشکر ها و رتبه ها خیلی مهم و تاثیر گذاره و میتونه روی تصمیم گیری اون تاثیر بذاره .پس باید در این زمینه دقت بیشتری داشته باشیم طبق همون جمله آقای صابر( نقاب ) که گفتم و برای من خیلی ارزش داره
4- خب عشق به نظر من دو نوعه یکی مخرب و ویرانگر و دیگری سازنده و باعث رشد وتعالی انسان.
انسان میتونه عاشق هر چیزی باشه : خدا ، خصوصیات اخلاقی پسندیده مثل صداقت و عدالت و نجابت و ... ، طبیعت و عاشق خودش یا کسی از جنس مخالف .
عشق واقعی و سازنده یک حس مقدس و باارزشه که به انسان انگیزه زندگی بهتر میده .باعث رشد و موفقیت میشه . عاشق واقعی معشوقش رو همونطوری که هست می پذیره و حاضره براش هر کاری بکنه و با کوچیکترین مشکل و ناملایمی از کوره در نمیره و عشق یادش بره ! به نظر من عاشق واقعی برای معشوقش ذره ذره آب
میشه اما گله و شکایتی نمیکنه نه اینکه برای هر کاری منت بذاره. اگر عشقی نبود پیوندی هم نبود .
کسی که عاشق خداست به هر آنچه خدا بهش عطا کرده راضی و خرسنده و هیچگاه به خاطر نداشته هاش به خدا اعتراض نمیکنه .و به قول امام خمینی (ره) : عاشق دوست ز رنگش پیداست ! یعنی همه چیزش خدایی و مورد رضای خداست .اگر با فکر و عقل و آگاهی عاشق کسی یا چیزی شدیم ، اون عشق به نظر من سازنده و مفیده اما اگر از روی احساسات زود گذر و لحظه ای و بدون تفکر به کسی یا چیزی تمایل پیدا کردیم اون اصلا" اسمش عشق نیست یا وابستگیه یا عادت ( اینو از مقاله ها یاد گرفتم تقلب بود)
خانم باران یک شماره رو جا انداختید ها :305:
5- فیلم سینمای « بوی پیراهن یوسف » که چندین بار دیدمش و هر بار با اشتیاق و البته گریه ام رو هم در میاره
6-این بیت شعر رو خیلی دوست دارم و آموزنده هم هست :
گر کیمیا دهندت بی معرفت فقیری ................گر معرفت خریدی بفروش کیمیا را
7- البته چیزهاییکه آدم رو ناراحت میکنه زیادن اما من از دروغ و بدقولی بینهایت متنفرم و عصبی و ناراحتم میکنه .
وقتی هم که بتونم برای کسی کاری بکنم که خوشحال بشه از ته دل از خوشحالیش خوشحال میشم طوری که احساس میکنم دنیا رو به من دادن........ وقتی هم که بعد از نماز دعا میکنم و با خدا حرف میزنم خیلی احساس راحتی و آرامش میکنم طوری که ناخواسته گاهی لبخند میزنم که خودم نمیدونم بگم علتش چیه ؟ شاید اینکه خدا .......بگذریم
با تشکر از باران عزیز :72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام موعود عزيز
1_دليل انتخاب نام كاربريتان چيست
2_اخرين كتابي كه مطالعه كرديد كي بود و نام ان چه بود
3_سه مطلب يا پست در تالار كه از ان خوشتان امده يا برايتان جالب و مفيد بوده نام ببريد
4_يك جمله كه در زندگي برايتان جالب يا اموزنده و مفيد بوده يا از ان الهام گرفته ايد بيان كنيد
5_چه مطلب يا پستي در تالار براي شما خنده دار بود
6_يك انتقاد يا تذكر كلي به اعضا تالار
7_نظرتان در رابطه با خودتان چيست
8_جواني را در چه مي بينيد
9_زيياترين تصوير ذهني يا خاطره تان چيست
10_اگر همين الان به شما بگويند كه مي توانيد يك سفر به هر جا كه مي خواهيد داشته باشيد كجا را انتخاب مي كنيد
11_نظرتان در رابطه با عشق چيست
12_اگر اين قدرت را داشتيد كه براي يك روز به يك دوره از زندگيتان برويدكدام دوره را انتخاب مي كرديد
13_ايا به ارزوهاي دوران كودكي خود رسيدهايد اگر رسيدهايد ان را بيان كنيد
15_اگر مي توانيد شغلتان را به اختيار خود انتخاب كنيد چه شغلي را انتخاب مي كرديد و چرا
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
علیکم سلام اقای ابراهیمی
1- دوست داشتم وقتی وارد تالار میشم با یاد امام زمان (عج) وارد بشم تا همیشه یادم باشه کاری نکنم که آقامون ناراحت بشن. بین موعود و قائم و مهدی قرعه به نام موعود افتاد
2- همین دیشب تموم شد .عنوانش پرتویی از اسرار نماز از آقای قرائتی
3-سخنرانی آقای صابر - مقاله تفاوت عشق و هوس - تاپیکهای آقای آرمان -
4- سخن گرانبهای امام علی(ع) : انچه را که برای خودت می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را که برای خودت نمی پسندی برای دیگران هم نپسند
و این ایه قرآن که : هرگز به مقام خاصّان خدا نمیرسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید برای خدا انفاق کنید.
5- اینو تو جواب خانم باران گفتم سوال شماره 2
6-جواب سوال 3 خانم باران
7- خودم ؟........دیگران باید بگن .......اما از اینکه با وجود سختیها و مشکلاتت فراوان با یاری خدا به اینجا رسیدم راضی هستم .البته نه به اون معنی « از خود راضی بودن » معروف :D گاهی اعتماد به نفسم کمه متاسفانه .....زیادی هم غصه همه رو میخورم که گاهی بهم لطمه میزنه
8-جوانی رو در استفاده درست و اصولی و به موقعه از لحظات عمر میبینم .جوانی به سن و سال نیست گاهی کسی در اوج جوانی پیر به نظر میرسه و کسل و تنبل و ناامید و برعکس گاهی کسی با وجود سن زیاد جوانی میکنه و از زندگی لذت میبره . جوان باید از لحظه لحظه عمرش درست و در جهت رضای خدا و ساختن آینده خوب و آخرت استفاده کنه . باید شاد باشه اما نه شادی کاذب و زودگذر . باید امید داشته باشه و شور و نشاط و عشق
9-زیلباترین خاطره .........وقتی کلاس اول دبستان بودم برادر بزرگم منو ترک دوچرخه خودش سوار میکرد و به گردش میبرد.........از بزرگتر شدنم هم خاطره سال 83 با کاروان راخیان نور رفتم جنوب کشور ، مناطق عملیاتی .هیچوقت فراموش نمیکنم
10- اگه زیارتی باشه و اگه خدا بطلبه ، مکه و مدینه ..........اگه خارج از کشور غیر از زیارت باشه ژاپن
11-جواب سوال 4 باران
12- روزی که« محمد حسین » ما هنوز مفقود الاثر نشده بود و اومده بود خونه ما .
13-با یاری خدا و زحمت بله رسیدم . آرزو داشتم دانشگاه برم که الحمدالله رفتم . .....البته ائون موقع دوست داشتم پزشک جراح بشم اما نشد .........یعنی خودم کوناهی نکردم خواست خدا بود و اینکه دیگارن مانع شدن !
شما هم یک شماره رو جا انداختید اقای ابراهیمی:D
14- گفتم دوست داشتم پزشک جراح بشم تا بیماران بی بضاعت رو مجانی ( البته تا جایی که به دست مزد خودم مربوط میشد ) جراحی کنم .اما حالا خوشحالم که نشدم ! چون اصلا" نمیتونم کسی رو تو اون حال ببینم و ریلکس باشم و دست و پام رو گم نکنم .
تشکر آقای ابراهیمی[/color]:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
با سلام :
1-كدام شهر ايران را بيشتر دوست داري ؟
2-كدام كشور را ؟
3-يك ميليارد داشتي چكار ميكردي ؟
4-بهترين دوستانت ؟
5-يه خاطره از برادر مفقود الاثر(جاويد الاثر ) بگو ؟
6-بهترين ترانه -ورزش -تفريح ؟
....فعلا"همينا را جواب بده !
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
در جواب برادرمون آقای omed
1- برای زندگی شهر خودم ، برای سیاحت و تفریح اصفهان و برای زیارت مشهد مقدس و قم
2- ایران
3- اگه یک میلیارد داشتم ، هیچوقت نداشتمش ! چون به محض داشتن یه جوری از شرش خلاص میشدم .تنها آرزویی که در مورد پولداری دارم اینه که بتونم کاری کنم که باعث بشم یه عده بیکار مشغول کار بشن اما برای خودم اصلا" .
4- بعد از خدا و امام زمان (عج) دوستی دارم که خیییلی در دوستی صداقت و وفادار و قبل اعتماده و هر وقت بهش نیاز داشتم در کنارم بوده و بهم کمک کرده اسمش آرزوه همینجا ازش تقدیر میکنم.
5- ایشون پسر داییم هستن . یادمه یه روزاومده بود خونه ما زمان نوجوانیش .با برادر بزرگم با چوب و یه سری وسایل ابتدایی اسلحه درست کرده بودن و مثلا" داشتن آماده میشدن که برن جبهه ....یه توپ هم داشتن که هنوز من نگهش داشتم .....آخرش هم بعد از جاری شدن صیغه محرمیت بین اون و همسرش و قبل از عقد دائم رفته جبهه و همونجا ساکن شد.
6- آهنگ شکرانه ( کعبه دل ) از محمد اصفهانی رو خیلی دوست دارم .همچنین یه آهنگ محلی بختیاری با نام گُله گُله که نمیتونم جایی پیداش کنم .
بهترین ورزشی که دوست دارم کنگ فو و پیاده روی
برای تفریح هم دوست دارم برم زیارت هر جا که باشه
با تشکر از آقای امید:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
موعود عزیز ، سلام
1.اگه قرار باشه تو چند جمله حضرت مهدی رو به دنیا معرفی کنی چی میگی؟
2.اینکه سر کار تو تالار میای به کارت لطمه نمیزنه؟
3.چند ساعت اومدن تو این تالار رو منطقی میدونی ، چند ساعت رو اعتیاد ؟
4. نظزت راجع به تعریف وتمجیدهای زیادی که تو سایت میشه؟ فکر نمی کنی این تعریفها یه شخصیت کاذب و مجازی برا آدم میسازه ؟
5. واکنشت چیه اگه یه دفعه ازت یه انتقاد تند بشه ؟ اگه تعریف زیادی ازت کردن؟
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
خدمت برادر عزیز و بزرگوارم آقای baby عرض میکنم که :
1- من کوچیکتر از اونی هستم که بخوام سرور و مولایمان آقا حجة بن الحسن (عج) رو به کسی معرفی کنم چون معرف ایشون خودش باید حداقل در حد غلامی و کنیزی آقا باشه که من حقیقتا" خودم رو حتی در حد کنیز کنیزان آقا نمیدونم .اما چشم ....... میگم دعای ندبه رو بخونن خصوصا" از این جملاتت به بعد رو :
اَین بقیة الله التی لا تخلو مِنَ العترةِ الهادیة ، این المعدَ لقطع دابر الظلمة ، این المنتظرُ لاقامة الامت و العوج و ...
و جملات یا بن السّادة المقرّبین ، یا بن النّجباء الاکرمین و .........
و توی زیارت آقا هست که حجة الله فی ارضه ، عین الله فی خلقه ، یفرج به عن المومنین و ...
2- خیلی خوب شد که این سوالو پرسیدید :104:
خوشبختانه نه برادر عزیز .چون کارم پشت میزی و یه جای دنج و بی مزاحمته . کار عقب افتاده هم ندارم الحمدالله البته نه تنها کار خوردم رو انجام میدم بلکه اکثر اوقات کار اضافی هم برام میارن انجام میدم اینم از مزایای راضی بودن رئیس از کارمندشه دیگه ! .اما به محض اینکه ببینم کارم خیلی واجبه از تالار بیرون میام .در ضمن اینترنت ما
کاملا"آزاده وگرنه به خودم اجازه نمیدادم به بیت المال ضرر بزنم .
3-به نظر من روزی دو ساعت خوبه اما بیشتر نه .ولی متاسفانه خودم رعایت نمیکنم چون وقتش رو دارم اینه که جایی جز تالار همدردی نمیرم .
4-راستش به نظ رمن گاهی بله حق باشماست اما نه همیشه . یه مثال میزنم تو تاپیک اقای کنجکاو که گفتند « یک جمله دربازه نفر قبلی بگو » خود اقای کنجکاو یه جا در مورد من گفتند « بمب انرزی » ! برام خیلی جالب بود اولش فکر کردم ایشون بر عکس شخصیت من اینو گفتن ( به شوخی ) چون خودم انقد انرزی در خودم نمیبینم اما بعد با خودم فکر کردم ایشون به هر منظوری که گفتند نسبت به من لطف داشتند و سعی کردم از اون روز شادتر و پرانرژی تر باشم و در واقع از این تعریف اقای کنجکاو درست استفاده کنم .
ور در ضمن موارید که من در مورد شخص شما گفتم اصلاگ تعارف و تعریف الکی نبوده چیزی هست که من واقعا"در مورد شما فکر میکنم :72:
5- از تعریف کلا" خوشم نمیاد چون باعث غرور و خودخواهی میشه حالا اگه زیادی باشه که دیگه مضره ولی در کنار این عقیده دوست ندارم بیخودی هم ازم ایراد بگیرن و زحمت و تلاش و نیت خیرم رو تو هر کاری ببرن زیر سوال و از قدرنشناسی هم خوشم نمیاد.
در مورد انتفاد هم سعی میکنم تا جایی که بتونم خودم رو کنترل کنمو اگه انتقاد به جا باشه بپذیرم و حالت مدافی به خودم نگیرم و از این فرصت برای اصلاح خودم استفاده کنم .اما اگه انتقاد بیجا باشه نمیپذیرم و در عین حال سعی میکنم با دلیل و منطق طرفم رو مجاب و قانع کنم
با تشکر از آقای baby:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
آقای ابراهیمی چقدر این صندلی داغه
اگه من روش بشینم که اصلا نمی تونم جواب بدم:203:
1-بهترین هدیه ای که گرفتی چی بود
2-قشنگ ترین احساست در زندگی
3-نقط عطف زندگیت
4-[b] اگر بخواهی تصمیمی بزرگ بگیری که عقل و احساست با هم در جنگ باشند
(با عقلت تصمیم بگیری ، به احساست لطمه ای جبران ناپذیری زدی
و اگر با احساسات تصمیم بگیری ، خودت را فدا کردی)
کدام را بر میگزینی ؟ چرا؟
5-چه ويژگی در زندگیت با ارزش ترین است؟
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
بالهای صداقت عزیز :
1- راستش هدیه که زیاد گرفتم اما بهترینش یادم نیست .........ولی یه پوستر هدیه گرفتم که حدیثی از امام رضا (ع) هست به این مضمون : همیشه نماز را در اول وقت به جا بیار .خییلی دوستش دارم
2- وقتی با خدا حرف میزنم
3- یه کم اعتماد به نفسم پایینه و ( بین خودمون بمونه خونه داریم زیاد تعریفی نیست )
4- بیشتر تو زندگیم سعی میکنم عقل و منطقم بر احساسم غلبه کنه تا بر عکس .و تو هر کاری جابن عقل رو بیشتر میگیم تا احساس طوری که اطرافیان بهم میگن « تو انگار احساس نداری ! » مخصوصا" بعنوان یه دختر .البته موردی به ایت شدت که شما گفتید هنوز برام پیش نیومده تا ببینم چیکار میکنم.
مثلا" تا حالا خواستگارانی داشتم که همه از خودم کوچیکتر بودن اما من دوست ندارم همسر آیندم از خودم کوچیکتر باشه حتی با وجود امتیازات دیگه (البته به جز ایمان و اخلاق که اگه کسی باشه به این دو موردش مطمئن باشم ف اختلاف سنی برام قابل تحمل میشه ) .خی تو این موارد اگه طبق احساسم عمل میکردم برای اینکه ازدواج کنم و سرو سامون بگیرم و خلاصه شادیهای اول زندگی و جشن و ... مطمئن بودم که بعد پشیمون میشم چون عقلم چیز دیگه میگفت .برای همین از خیر همه شون گذشتم .البته خیلی ها میگن اشتباه کردم ولی فعلا" که کوتاه نیومدم ...توکل به خدا
5-اینو دیگران باید قضاوت کنن .......ولی به نظر خودم اینکه همیشه سعی میکنم به خاطر رضای خدا روی دلم و احساسم و هر چی که بتونم پا بذارم .خییییلی سخته اما سعیمو میکنم و این سختیها رو با جان و دل میپذیرم و برام چنان لذتی داره که توصیفش برام راحت نیست .البته به همکین دلیل خیلی ها بهم معترض میشن اما برام مهم نیست نه که اصلا" نباشه اما تا بتونم سعی میکنم تحت تاثیر قرار نگیرم .
با تشکر از خواهرخوبم بالهای صداقت:72:
خب دوستان عزیز من دیگه باید برم تا فردا انشاء الله اگه عمری بود در خدمتتون هستم
یا علی:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
آقای محمد ابراهیمی ما قرار بود با هم این صندلی داغ رو بچرخونیم .
هر چه زودتر دوباره دست رسیتون رو آزاد کنید.
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
موعود جان سئوالم نقطه عطف در زندگی بود فکر کنم نقطه ضعف خوندی؟:303:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
با سلام خدمت موعود جان
1-تو چه رشته ای درس خوندی؟
2-در جواب ادمایی که می گن خدا رو برای من ثابت کن چه میشه گفت؟اصلا میشه ثابت کرد؟
3-روز تولدت چه روزیه؟(تاریخ دقیق بده)
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام:72::
به به..سری چهارم هستو ..موعود خانم عزیز روی صندلی داغ نشسته اند:
من اصلا سوالی ندارم......!!!!!:D
1) خرگوش بالا تو رو یاد چی می ندازه؟آیا فلسفه این خرگوش مشهور رو می دونی( آلیس در سرزمین عجایب ها!!)؟
2)دنیا رو چه رنگ می بینی؟چرا؟
3)طرفدار استقلالی یا پرسپولیس!!!!!!!؟؟؟؟؟(مواظب جواب این سوال باش ..اصلا هم نگو تیم ملی!!!:305::P)
4)غذا بلدی درست کنی؟؟؟؟؟؟:73:
5) چه چیزی تو زندگی براتون مهم ترین هست و ایا به هدفی که در زندگی مد نظر داشتیتد تا به اینجا دست پیدا کردید..
6)پنج تا چــــرا که توی زندگيتون كه هنوز جوابي براشون پيدا نكردين.؟
7)آیا تا به حال شده به کسی اعتماد کرده باشین و طرف توزرد از آب دربیاد!؟8)
من این شعر رو در وبلاگی دیدم:
برداشتت ازش چیه....
[align=center]سهراب" گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی.....
گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی.....
گفتی زیر باران باید رفت! رفتم ولی.....
ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را، نه نگاه دیگرم را، هیچکدام را ندید !
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت :
دیوانۀ باران زده[/align
9)برای اونایی که نام می برم از بچه های تالار یه شکلک بذار:
آنی:
گل مریم:
باران 68:
مدیر همدردی:
کیوان:
نقاب:
Baby :
فرشته مهربان:
مسلمان:
محمدابراهیمی:
بالهای صداقت :
گفتار نیک:
خود من:rsrs1380 :
خسته نباشی......http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...ebfc5f1946.gifداغ نبود که........................:228:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
بالهای صداقت عزیز شرمنده ام ببخشید الان منتجه اشتباهم شدم .
خب نقطه عطف زندگیم فکر کنم همون دانشگاه رفتنم بود .چون جریان زندگیم رو بهطور کلی عوض کرد . تا قبل از اون یه بچه مدرسه ای بودم که فقط آرزو داشتم یه روزی برم دانشگاه و جدا" برام در حد رویا بود و باورم نمیشد به واعیت بپیونده ! نه از این لحاظ که ورودش برام خیلی سخت باشه نه برای خودم سخت نبود اما گفتم چون خانواده و خصوصا" برادر بزرگترم مخاللف بود ، تقریبا" محال به نظر میرسید که من برم دانشگاه . علتش هم این بود که تا اون موقع از خانوادن ما کسی دانشگاه نرفته بود و خانوادم میترسیدن من از محیط دانشگاه تاثیر منفی بگیرم .البته همیشه میگفتن ما که به دخترمون اعتماد داریم اما به دیگران اعتماد نداریم .اما وقتی قبول شدم دیگه مانع نشدن و الحمدالله نه تنها تاثیر منفی نگرفتم خیلی هم تاثیر مثبت گرفتم و به همه ثابت کردم که آدم تا خودش نخواد به بیراهه نمیره هر چند اطرافیان در جهت گمراهیش تلاش کنن اما حرف اول رو خود شخص میزنه .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل مریم
با سلام خدمت موعود جان
1-تو چه رشته ای درس خوندی؟
2-در جواب ادمایی که می گن خدا رو برای من ثابت کن چه میشه گفت؟اصلا میشه ثابت کرد؟
3-روز تولدت چه روزیه؟(تاریخ دقیق بده)
علیک سلام گل مریم عزیزم:72:
گل مریم جان سوال سخت چرا میپرسی عزیزم ؟..............شوخی کردم
1- تو دبیرستان علوم تجربی بودم اما دانشگاه به انتخاب خودم یکی از رشته های علوم انسانی رو خوندم ( دیگه ریزش بماند باشه؟)
2- ببینید من همیشه برای خودم اینطور تصور میکنم که بلاتشبیه بلاتشبیه ، این جهان و خدای خالقش مثل یه ماکت یا کاردستی بچه ها می مونه که اونو کسی ساخته . بهش میگم تصور کن تو یه ماکت ساختی که شامل یه خونه ، درخت ، سبزه ، دریاچه ، آدمهایی که اونجا زندگی میکنن و ... هست . و تو اونو گذاشتی روبروت و بهش نگاه میکنی در نظر تو خیلی کوچیک و بی دفاعه .تو تونستی اونو ساختی خیلی هم راحت با یه سری وسایل ابتدای و اولیه و حالا اگه بخوای و اراده کنی میتونی با یه اشاره خرابش کنی به کل. میتونی همه رو بهم بریزی و کسی هم نمیتونه جلوتو بگیره . حتی میتونی دوباره اونو بسازی ! و باز خراب کنی و ........... تو هستی که ماکت رو ساختی و بدون وجود تو ماکتی در کار نبود و ا اراده تو خراب میشه کسی هم جلودارت نیست .
بلاتشبیه خدا هم همینطور .خدا از اون بالا همه چیرو تحت کنترل و اراده مطلقش داره .اگه تونست بدون نعمتهای خدا زندگی کنه اونوقت باید در وجود خدا اشکال بگیره .
برای اثبات وجود خدا چند برهان هست که نه اینجا مجالش هست و نه راستش من همه رو به یاد دارم .از جمله برهان نظم : نظم این جهان و خلاصه تر نظمی که تو وجود بشر نهاده شده بیانگر وجود خالق بینظیره . تا حالا فکر کردین حکمت این چین و چروکهای روی پیشانی چیه ؟ یا حکمت وجود ابرو ؟ یا مژه ؟ و ... یا اینکه اگه هرکدام جابجا بشن چی میشه ؟ اگه دقت کنیم خدا گاهی با تولد نوزادانی که ناقص الخلقه هشتن به ما آگاهی و هشدار میده که اگه یه چیزایی جابجا بشه چی میشه اما ما توجه نداریم ..خدا رو باید از نشانه های قدرتش شناخت و به وجودش پی بر نه با دین چشم ظاهری . خدوند در قرآن میفرماید : اگر شب همیشهب بماند کیست که نور و روشنایی برای شما بیاورد ؟ و اگر روز همیشه روز بماند کیست که شب بیاورد ؟ اگر آبها خشک شوند و شما زمین را حفر کنید برای آب و هیچوقت به آب نرسید چه کسی برای شما آب می آورد ؟
یه جواب دیگه جوابیه که بهلول به هارون الرشید میده خیلی ساده و جالب و تاثیر گذار .هارون الرشید همین سوالو از بهلول میپرسه .بهلول یه سنگ ( البته نه در حدی که ناقصش کنه) برمیداره و میزنه به پیشانیش .هارون صداش درمیاد که مردم از درد و این چه کاری بود که کردی ؟ بهلول میگه نه تو درد نداری ! میگه دارم .بهلول میگه نداری اگه داری به من نشون بده ! هارون میگه درد دارم ولی نمیشه که به تو نشون بدم خودم احساس میکنم. بهلول میگه خب تو خودت جواب خودتو دادی .وجود خدا هم همینطوره اگه به چشم ظاهر ندیدیش نباید منکرش بشی باید از آثار و نشانه هاش به وجد خدا پی ببری نه اینکه انکارش کنی . این جواب بهلول به دغدغه های خیلی ها میتونه پاسخ بده اگه روش فکر کنیم.
3- اول شهریور
گل مریم عزیز از سوالات ممنون خوب بود:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
[b]سلام خانم دکتر گل تالار :72:
خانم دکتر اولش خیل خوشحال شدم که گفتی سوالی ندارم اما بعد اشکمو دراوردی که
1-راستش من اون فیلمو ندیدم ولی اون خرگوش به من میگه در زندگی نباید توقف کرد و درجا زد ! باید مدام در حرکت بود و بسوی هدف دوید تا سرت بی کلاه نمونه . و اگه تو این راه امکانات زیادی نداشتی مهم نیست با هر آنچه که دم دستت هست به دنباتل هدفت برو ( چون خرگوشه به جای 4 دست و پا داره مثل بشر با دو پا فقط میدوه )
2-دنیا رو سبز و آبی میبینم ( این آبی اصلا" ربطی به فوتبال نداره ها ! ) .چون این دوتا رنگ رو خیلی دوست دارم خصوصا" آبی رو،عاشق رنگ آبی هستم . و چون دنیا هم زیبا و قشنگه من با رنگ خودم اونو میبینم.دنیا رو زیبا میبینم چون خالق دنیا خودش زیباست و زیبایی رو دوست داره : اِنَّ الله جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الجَمال .......... چون خود خالق زیباست پس نازیبا خلق نکرده نه احکامش نازیباست و نه طبیعتی که خلق کرده .برای اینکه از عمر کوتاه این دنیا نهایت استفاده رو ببریم باید به دنیا به دید مثبت نگاه کنیم و اگه نازیبایی و بدی و ناملایمی دیدم اونو به حساب خود دنیا یا خالقش نذاریم .دنیا قشنگه اما گاهی ما .آدما با ندانمکاری و بی توجهی باعث میشیم دنیا هم برای خودمون بد جلوه بده و هم برای دیگران.دنیا زیباست چون هر چیزی سر جای خودشه ! و این جا گذاری رو خالق هستی انجام داده .اما گاهی ما بنده ها تو طبیعت اولیه دستکاری میکنیم و باعث بهم خوردن نظم و زیبایی دنیا میشیم. رودخونه رو در نظر بگیرید ، داره راه خودش رو میره و پر از آبه مسیری رو میره که براش تعیین شده و این یعنی زیبایی دنیا .اما اگه ما رودخونه رو پر از زباله کنیم هم تو مسیر اولیه ش تغییراتی داده میشه و هم زشت و نازیبا جلوه میده و این دیگه کار ماست نه خالق ...........پس دنیا به خودی خود زیباست عزیزم
3-به جون خودم طرفدار هیچکدوم نیستم و اصلا" هم از فوتبال خوشم نمیاد .تو تاپیکی که شما و دوستان در مورد فوتبال و 0 نمیدونم داربی اصلا" یعنی چی ؟ ) صحبت کردید گفتم که تنها بازی فوتبالی که دیدم و خداییش لذت بردم وقتی بود که ایران برای اولین بار میخواست بره جام جهانی .بازی ایران و آمریکا و ایران و استرالیا که خدارو شکر هردو به پیروزی ایران تموم شد.
4-خانم دکتر ضایعم کردی رفت .......آشپزی رو نه اونجوری که بهم بگن آشپز اما ای یه چیزایی بلدم البته اون غذاهایی که خودم دوست دارم رو بلدم مثل قورمه سبزی
5*- خداییش و بدون تعارف تو زندگی مهمترین هدفم همون هدف خدا از خلقت بشر هست : مَا خَلقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدون .یعنی بندگی و عبودیت . خیلی ها هدف زندگیشون اینه که مثلا" ادامه تحصیل بدن یا کسی میخواد یه کار خوب و نان و آبدار داشته باشه یا ازدواج و یک همسر خوب و ....اینها همه درسته اما چون در بطن زندگی هستن به نظر من هدف نیستن بلکه جزء زندگی هستن .هدف باید در نهایت باشه نه در بطن زندگی.هدف غایی ما از زندگی باید خدا باشه و رضای خدا
وَ اِلَی الله تُرجَعُ الامور ........وَ اِلی الله عاقِبَت الامور
با این اوصاف اگه هدف رو همونی که بین همه رایجه بدونین ، بله الحمدالله به اهدافم رسیدم جز یکی .دوست داشتم درس بخونم و دانشگاه برم که رفتم بهدشم سر کار رفتم الان هم از کارم راضیم خیلی .
اما اونی که هنوز بهش نرسیدم یه همسر خوبه که اگه خدا بخواد اونم میده واگه نخواد نمیده و من نمیتونم بابت این کار به خدا اعتراض کنم چون حقی بر خدا ندارم !
اما اگه هدف رو اون چیزی بدونیم که در اصل باید باشه و گفتم ، الله اعلم ........خدا میدونه چقدر موفق بودم.
5-یک- چرا بعضیها انقد زیاد و انقد راحت دروغ میگن ؟؟؟
دو: چرا بعضیها خیلی بی نظم و انضباطن ؟
سه: چرا بعضیها مال مردم رو میخورن و یه آب هم روش بعد شبا راحت میخوابن ؟؟؟؟؟؟
چهار : چرا بعضیها انقد زیاد حرف مردم براشون مهمه که به خاطر حرف مردم چه کارا که نمیکنن ؟؟؟
پنج : چرا چرا چرا ما بنده های خدا همدیگه رو دوست نداریم ؟؟؟؟؟؟؟؟
6-بله ..........به این شکل که کسی رو خیییلی قبول داشتم اما بعد فهمیدم که نه اونجوری که من فکر میکردم نبود و از اون به بعدش سعی کردم مراقب رفتار و گفتار و کردارم در حضورش باشم که بعدش پشیمون نشم
7-خیلی دلم سوخت...... .درسته گاهی ما برای رضایت و خوشبختی و کمک به کسی از آرزوها و خواسته های خودمون میگذریم و هر کاری حتی بر خلاف میل و علاقه خودمون میکنیم که اون خوشنود باشه و راضی اما اون نه متوجه نیت خیرخواهانه ما میشه و نه حتی یه تشکر خشک و خالی میکنه و از این بدتر ایراد هم میگیره و ما رو متهم به چیزایی میکنه که اگر هم صحت داشتخه باشه ما به خاطر اون دست به انجامش زدیم .
8-شکلک مناسب همه دوستان عزیزم مثل همه ببین :
:72::43::16::203:
یعنی همه گل هستند ، من همه دوستانم رو دوست دارم ، شما هم هدر قلب من جا دارید و همیشه دعاگوی همه شما عزیزانم هستم :72:
با تشکر از خانم دکتر عزیزb]
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
ضمن تبریک من فعلا نیستم تا بعد !
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام موعود جان::72::43:
من اصلا سوال ندارم ها...:D
یک سوال برام جالب بود//////
اگر می تونستی یک روز یک پزشک باشی دوست داشتی در آن روز چه کار مهمی انجام بدی؟خیلی دوست دارم بدونم چه کاری در ان روز برات از همه کارها مهمتر بود........
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...9d100a0c31.gif
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
يه سوال فني:
چه جور ادم هايي رو به هيچ عنوان نميتوني تحمل كني؟؟
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط rsrs1380
سلام موعود جان::72::43:
من اصلا سوال ندارم ها...:D
یک سوال برام جالب بود//////
اگر می تونستی یک روز یک پزشک باشی دوست داشتی در آن روز چه کار مهمی انجام بدی؟خیلی دوست دارم بدونم چه کاری در ان روز برات از همه کارها مهمتر بود........
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...9d100a0c31.gif
سلام خانم دکتر عزیز:43:
عزیزم شما هی سوال بپرس نگران نباش جواب میدم .
خب سعی میکنم تو اون یه روز از فرصتی که برام پیش اومده نهایت استفاده رو ببرم طوری که هم خدا خوشش بیاد هم بنده های خدا !
برای همین میرفتم به یه منطقه محروم و دورافتاده و سعی میکردم همه اهالی اون منطقه یا روستا رو تا آخر شب ویزیت کنم ( البته بدون حق ویزیت! ) و تو این ساعتها اگه می توسنتم حتی برای ناهار و شام هم وقت صرف نمی کردم تا بتونم کارم رو تموم کنم.
خانم دکتر مهربون :72::16:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام خانم غزال عزیز
آدمهایی که بی نظم باشند رو اصلا" نمیتونم تحمل کنم .همچنین آدمهایی که از خودشون تعریف می کنن و بدتر از اون در حالیکه تعریفاتشون با شخصیتشون مطابقت نداره ! و من تو رو درواسی بمونم و به خاطر رعایت ادب نتونم بهش بگم : تو خجالت نمی کشی !؟
ممنون از سوالتون
-
خانم 1 مريم نوبت در صندلي داغ فردا است
خانم 1 مريم نوبت در صندلي داغ فردا است
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
میشه بگین چه فکری در مورد این دنیا میکنید ؟ از فلسفه چینی پرهیز شود![size=small][align=center][b]
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
پنجشنبه خانوم موعود نیستند. از خانم موعود تشکر می کنم که دعوت ما رو پذیرفتند و در صندلی داغ شرکت کردند و همینطور دوستانی که با سوالاتشون صندلی داغ ما رو داغ تر کردند .:72::72:
نفر بعدی خانم امریم هستند . من کامپیوترم مشکل داشت و نتونستم به موقع به ایشون پیام بدم اگر ایشون پیام بنده رو دریافت کنند و موافق باشند از فردا در خدمت ایشون هستیم اما اگر پیام من رو به موقع نبینند از جمعه.
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام اقاي ارمان 26 گفتند كه در صندلي داغ شركت نمي كنند
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
خانم امریم جواب ندادند . آقای آرمان 26 هم به گفته ی آقای محمد ابراهیمی شرکت نمی کنند . پس به سراغ نفر بعدی خانم mamfred میریم . امیدوارم که ایشون دیگه روی صندلی داغ ما بنشینند .
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
مامفرد جان از بلوم چه خبر؟کارش با ارش به کجا رسید؟
خودش خوبه؟
ضمنا اینم قهوه ،نوش جان بکنید تا داغی صندلی رو راحتتر تحمل بکنید:82::82::82:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام گل مریم عزیز
ترجیح می دم بلوم خودش بیاد سایت و هر خبری هست بده چون می ترسم بیشتر از این چیزی در مرودش بگم و ناراحت بشه
:72:
صندلیه داغ واسه امروز که یکم سرده بد نیست
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام
مامفر عزیز خوش اومدی :72:
دوست من سه تا سوال دارم :
1- اگه یه دختر یا پسر بخواد از بین جنس مخالف دوست بگیره و دراین مورد از شما راهنمایی و نظر بخواد بهش چی میگید ؟
2- تو زندگی مشترکتون تو چه زمینه ای بیشترین موفقیت رو دارید ؟اون موفقیت رو بیشتر از ناحیه شوهرتون میدونید یاخودتون ؟
3- اصلا" شوهرداری سخته ؟ بچه داری چطور ؟
با تشکر:72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط m.mouod
سلام
مامفر عزیز خوش اومدی :72:
دوست من یه سوال دارم :
1- اگه یه دختر یا پسر بخواد از بین جنس مخالف دوست بگیره و دراین مورد از شما راهنمایی و نظر بخواد بهش چی میگید ؟
2- تو زندگی مشترکتون تو چه زمینه ای بیشترین موفقیت رو دارید ؟اون موفقیت رو بیشتر از ناحیه شوهرتون میدونید یاخودتون ؟
3- اصلا" شوهرداری سخته ؟ بچه داری چطور ؟
با تشکر:72:
سلام موعود عزیز
اگه از من نظر بخواد من بسته به شرایطی که اونا درش قرار گرفتم نظر می دم هیچ وقت بهش نمی گم دوست بشه یا اینکه نشه چون تصمیم نهایی با خودشونه ولی سعی می کنم بدی ها و خوبی های هر رابطه و مشکلات احتمالی رو بهشون بگم و تصمیم رو به خودشون واگذار کنم
سوال دومتون یکم سخته
زندگی منم یه زندگیه موفقه البته مثهه همه ی زندگی ها ایدآل نیست و مشکلات زیاد داره هر موفقیتی رو من دو طرفه می دونم
شوهرداری به نظر من سخته بخصوص اگه همسرت مثه من رویه یه سری مسائل ریز باشه
ولی این سخیته شیرینم هست
بچه داری سختی ماله یه لحظه شه چون با موجودی طرفی که می خواد همه چیزو یاد بگیره و برای این یاد گیری ممکنه دلش بخواد کمد لباساشو روزی 5 دفعه بریزه بیرون[/size]
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
با سلام :1-معني اسم كاربريتان؟ 2-بهترين : دوست -شهر - فيلم - كتاب - ترانه از نظر شما ؟
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
سلام دوستان خوبم
ببخشید من چند روز نبودم،پیغام های خصوصی و ارسال های این تاپیک رو امروز خوندم و متوجه شدم چند بار به من نوبت داده بودید و من نبودم
بعد از خانم mamfred در خدمتم :72:
-
RE: سری چهارم صندلی داغ!!
چقدر اهل سانسور کردن خود هستی ؟
برای حل مشگل اولین گام چیست ؟
برای اینده چه پیش نویسی در ذهن داری ؟
بزرگ ترین هدف مامفرد در زندگی چیست ؟
چقدر در زندگی روی اهداف و خواسته هات تمرکز داری و چطور مراحل را برای رسیدن به یک خواست و هدف برنامه ریزی می کنی ؟