-
راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
شوخی نیست خیلی جدی امروز آمده ام اینجا تا راه گوسفند بودن یا به قول baby دیوانه بودن را یاد بگیرم .
فکر نکنید دارم با کلمه ی گوسفند به خودم و یا دیگران توهین می کنم و .......بلکه ذهنم پر است از مطالب کتاب لطفا گوسفند نباشید و من دنبال دستور العمل عکس آن هستم یعنی چگونه گوسفند باشیم !!!
در جایی نوشتم :
کثرت فهم کثرت عقل آرد
کثرت عقل کثرت درک آرد
و کثرت درک کثرت درد آرد
و baby بسیار هوشیارانه انگشت گذاشتند روی نقطه ای که من گیر اساسی دارم و یک راه حل دادند . چقدر از خواندن این شعر خوشحال شدم و کلمه دیوانه شد کلید و واژه ی راهگشا . اما چه جوری باید دیوانه بود ؟!!!!
عاقل مباش تا که غم دیگران خوری
دیوانه باش تا که غمت دیگران خورند
و اینجا جرقه ای در ذهنم خورد که کلمه گوسفند و یا دیوانه و..... ( هر واژه پیشنهادی دیگری از سمت شما ) در شرایط فعلی و با توجه به مشگل من فرقی ندارد به هر حال دراین شرایط منظور من یک همچین چیزهایی است که انسان را به سمت مخ تعطیل و یا کرکره ی آن را پائین کشیدن در هر زمانی که می خواهیم و ...هدایت کند !
اخیرا از افراد زیادی شنیده ام که باید یاد بگیرم همیشه دودوتا چهارتا نمی شود . آمده ام یاد بگیرم . چطور ؟!
یعنی وقتی حسابی فکر کردم و مسئله فیثاغورس را حل کردم و به جواب درست رسیدم . انکار کنم فیثاغورس و مسئله و جواب را و جوابم دودوتا چهارتا نشود .انکار و حاشا کار خوبی نیست . و عواقب روحی از آن طرف بام افتادن دارد از این کارها خوشم نمی آید .
چه کار باید کرد ؟!!
کدام گزینه را باید حذف یا اضافه کرد ؟!
پیشاپیش از راهنمایی همگی تشکر می کنم .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
شوخی نیست آقای سنگ تراشان یک کم فکر کنید بعد جواب بدهید . خواهش می کنم . :72:
:302:خوب من چیکار کنم ؟!
باید همه چیز راه حل داشته باشد . این هم حتما راه حل دارد . من چیکار کنم که دودوتا چهارتا نشود .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
سلام
مگه دو دوتا میشه چهارتا!!!
اصلا می خواهد چهارتا بشود یا نشود!!!
مهم اینست که ما چندتا در نظر می گیریم!!!!!!!
ما نمی توانیم بعضی ها را متقاعد کنیم که جواب صحیحی را برای دودوتا انتخاب کنند! چون آدمها آزادی دارند و گاهی این آزادی را غیر منطقی استفاده می کنند.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
از قضا آقای سنگ تراشان ابتدا به ساکن استارت ماجرا را همکاران شما زدند و چنین پیشنهادی داده اند و در مرحله ی بعد معلم موسیقی و در مراحل بعدی هم افراد دیگری از جمله دوست و آشنا و خانواده و فرزند و ......
همکاران شما می گویند علی رقم اینکه کاملا درست فکر می کنی و نتیجه گیری و عمل می کنی اما یاد بگیر که همیشه دودوتا چهارتا نمی شود و این روش را من بلد نیستم . مهم نیست چندتا شود مهم این است که 4 نباشد . باید چکار کرد ؟!
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
کثرت فهم کثرت عقل آرد
کثرت عقل کثرت درک آرد
و کثرت درک کثرت درد آرد
و اضافه کنم که :
اگر تحمل ، سعه صدر و گنجایش ما به اندازه این دردها نباشد، می بریم و کم می آوریم.
پس به اندازه توان و ظرفیتمان آگاهی کسب کنیم و با انجام عمل و تمرین صبر، ظرفیتمان را آنقدر بالا ببریم که با دردهایمان تناسب پیدا کند. نه اینکه زیر دردها از پا درآئیم
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
همکاران شما می گویند علی رقم اینکه کاملا درست فکر می کنی و نتیجه گیری و عمل می کنی اما یاد بگیر که همیشه دودوتا چهارتا نمی شود و این روش را من بلد نیستم . مهم نیست چندتا شود مهم این است که 4 نباشد . باید چکار کرد ؟!
برای ساده سازی از دو دوتا میشود چهار تا در این مثال استفاده شده است.
یعنی اینکه نتایج منطقی که ما بر اساس صغرا و کبراها پیش بینی می کنیم یا تصور می کنیم در علوم انسانی دقیقا عملی نمی شود. چون متغیرهای زیادی روی آن تاثیر می گذارد و نتیجه را ممکن است حتی غیر منطقی کند.
مثلا این فرض منطقی را در نظر بگیرید.
انسانها باید به هم احترام بگذارند و نسبت به هم منصف باشند.
این یک گزاره منطقی و صحیح هست.
اما متغیرهای زیادی نتیجه را عوض می کند. مثلا آزادی انسانها مانع انجام باید (در گزاره بالا)، می شود و عملا خیلی از انسانها چنین نمی کنند و این واقعیت هست اگرچه منطقی نیست. یعنی دو دوتا ذهنی ما چهارتا نشد.
در واقع علوم انسانی و روان انسانها بسیار پیچیده تر از مسائل ریاضی هست. متغیرهای تاثیر گذار به بی نهایت میل می کنند. و هرکسی صرفا بر اساس آگاهی و مهارت نمی تواند همه آنها را پیش بینی یا خنثی کند، گاهی انعطاف پذیری بیشتر، درک متغیرها و فهم محدودیت های ما موجب سازگاری می شود، بدون اینکه سازش یا تسلیمی در کار باشد.
لذا تغییر انتظارات ما از وقایع انسانی منجر می شود که جواب دو دوتا را خیلی ساده در نظر نگیریم.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
خوب برای من اتفاق افتاده . با این نمونه باید چه کرد ؟! صبرم را هم می دانید که زیاد است اما به اندازه ی رنج ها و دردهایم نیست .
امکان توقف در افکارم وجودندارد . همه پیشنهاد راه دل را داده اند . می گویند دلی باش .
اما دلم هم مثل مغزم کار می کند و با او هم که به مسائل نگاه می کنم حاصلش می شود دلشکستگی . :302:ورنجی دوسویه .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
سلام
به خیلی ها می گوییم حرکت کن، تدبیر کن، دست و پا بزن.....
به بعضی ها هم باید بگوییم. لختی آرام.
لختی استراحت....
گاهی نتیجه تند دویدن فقط کفش پاره کردن هست.
گاهی ذهن از فعالیت های تکراری دچار فرسایش می شه، مخصوصا اگر در دور باطلی افتاده باشه.
به خودت ، به ذهنت و ...، یه مدت بیشتری استراحت بده....
سعی نکن بخواهی همه چیز را عوض کنی.
زندگی را فقط مبارزه در نظر نگیر، اگر هم در نظر می گیری، به استراحت هایی که در بینش نیاز داری هم بیندیش.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
ani عزیز به نکته ظریفی اشاره کردن. من هم خواهش می کنم دقیق تر و کابردی تر پاسخ تون را بیان کنید.
وقتی تمام حساب و کتابها درست و دقیقه و همه چیز را کاملا بررسی می کنی شاید کمتر به مشکل بخوری ولی کمتر از دیگران لذت می بری.
نمی دونم واضح بیان کردم یا نه ولی توی این شرایط برای دیگران همراه و همفکر خوبی هستی و اطرافیانت از اینکه می تونند بهت اعتماد و تکیه کنند راضی اند ولی در درون احساس می کنی یه چیزی کمه؟؟؟؟؟
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
من برای انسانها وقدرت استفاده از آزادی آنها در اعمال و رفتارهایشان سقف بالایی در نظر می گیرم و به آزادی عمل اهمیت زیادی می دهم اما وقتی پای زذالت به میان می اید و سواستفاده از آزادی در عمل واقعا رنج می کشم .
مشکل من این است که سقف هر چیزی که شما از آن نام می برید در من بالاست صبر - سعه صدر - آزادی عمل در گفتار و کردار و اعمال اما وقتی از سقف درک و فهم خارج و بالا تر می رود . آنجا که زذالت به بی نهایت متمایل می شود گیر می کنم . می شکنم . دلشکسته می شود . مغزم می خواهد منفجر شود . نفسم بند می اید . به نظرم زذالت همیشه باید حدی داشته باشد .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
این یه نگرش و یه مدل زندگیه ، بعضیا (عمدتا من نوابغ رو دیدم اینجورین) ویا اونائی که بهره هوشی وعقلیشون زیاده ، تزشون اینه.
عاقل بکنار آب تا ره می جست
دیوانه ٔ پابرهنه از آب گذشت
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
baby چطور باید دیوانه بود ؟!
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
به نظرم رذالت همیشه باید حدی داشته باشد .
سلام
نظرت به طور ذهنی درست هست، لیکن واژه همیشه باید در واقعیت به خاطر آزادی که آدمی دارد کنار گذاشته می شود، لذا در واقعیت رذالت هم حدی ندارد.
یا باید مبارزه کنی، یا فرار کنی، یا تسلیم شوی یا سایر مهارتهایت را به کار بگیری.
اما می توان گفت تغییر کامل کسانی که برای رذالت حدی ندارند تقریبا غیر ممکن است.
حتی خدا هم در قرآن چنین افرادی را به خودشان واگذار می کند و گوش و چشم آنها را بسته به حقایق توصیف می کند. و به پیامبرش خطاب می کند آنها را چه بترسانی، چه بشارت دهی فرقی نمی کنند و خودت را برای این دسته از افراد خسته نکن.
--------------------
پاورقی:
ما فرض را بر این گرفته ایم که رذالت این دسته از افراد که در مثال ذکر می کنید قطعی هست و به برداشت دگرگونه ما ربطی ندارد.
چون تعریف از رذالت هم فرق می کند.
---------------------
یادم می آید یک روز ایمیلی دریافت کردم که نوشته بود شما بسیار فرد پست و رذیلی هستید، چون برای افراد دردمند جامعه کیسه دوخته اید.
حالا ممکن است من خودم را فرد رذلی ندانم. معمولا کلماتی که بار ارزشی داره نیاز به دقت زیادتری برای استعمال دارند.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
به نظر من دو دو تا هیچوقت ۴ تا نمیشه، چون هیچ ۲ کاملی در دنیا وجود نداره...
انسانها موجودات غیر خطی هستند...
ممکنه ما چیزی رو به عنوانه ۲ در نظر بگیریم، اما هیچوقت با این همه دقت نمیتونیم بگیم این ۲ هست...
شاید ابزار اندازه گیری ما دقتش پایینه که چیزی رو ۲ در نظر میگیریم....
در دنیای واقعی ۲ وجود نداره، شاید اگر کمی دقت ابزار اندازه گیریمون رو بالا ببریم، ارقام اعشاری کنار ۲ رو هم ببینیم،
هیچ ۲ کاملی در دنیا وجود نداره، شاید هم وجود داشته باشه اما ابزار اندازه گیری ما اون رو از ۲های دیگه نتونه تمایز بده...
شاید چیزی که من ۲ میبینم، با ابزار اندازه گیری من ۲ به نظر برسه اما با ابزار اندازه گیری شما ۲.۱، لابد چون دقت شما بیشتره...
پس برای من ۲*۲=۴ میشه و برای شما همون چیزی که من اندازه میگیرم میشه ۴.۴۱...
این دقیقا تفاوت ما آدمهاست...
فکر میکنم برا همین هست که سهراب میگه...
چشم ها را باید شست , جور دیگر باید دید :72:
کامران
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
کیوان به نکته خوبی اشاره کردی چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید .
اما
گاهی چشمها را که می شوری و جوری دیگر می بینی اتفاقا فقط رذالت و زشتی می بینی و لاغیر . آن وقت چه باید کرد ؟!!!
من هم از قضا اسیر همان ممیزهایی ده صدمی و .........هستم که به آن اشاره کرده ای .
اما باز هم به 4 نزدیک هستند و مثلا عدد صفر و یک و دو و سه و پنج و ... جواب تو نیست . تو از واقعیت عدد چهار خیلی دور نمی شوی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
به نظرم رذالت همیشه باید حدی داشته باشد .
یا باید مبارزه کنی، یا فرار کنی، یا تسلیم شوی یا سایر مهارتهایت را به کار بگیری.
اما می توان گفت تغییر کامل کسانی که برای رذالت حدی ندارند تقریبا غیر ممکن است.
حتی خدا هم در قرآن چنین افرادی را به خودشان واگذار می کند و گوش و چشم آنها را بسته به حقایق توصیف می کند. و به پیامبرش خطاب می کند آنها را چه بترسانی، چه بشارت دهی فرقی نمی کنند و خودت را برای این دسته از افراد خسته نکن.
قرآن را بوسیدم و به درگاه خداوند سجده کردم . عجب نقل قولی آوردید . ممنون . :72:
اما با رنج حاصل از عملکردها و عدم بی تفاوتی خود نسبت به اتفاقات پیرامون چه باید کرد ؟!من رها کنم . آیا در اصل ماجرا و حضور این گروه فرقی دارد . آنها کار خودشان را می کنند و من اثر تخریبی عملکردها و تفکرات را مشاهده می کنم و از رنج انسانها رنج می برم در حالی که انسان خوب بودن ابدا کار سختی نیست .
منظور من اشتباهات پیش پا افتاده ی در درک مفاهیم انسانی و اخلاقی نیست بلکه منظور من آن دسته از افرادی است که با توجه به صبوری و سعه صدر و آزادی دست به سو استفاده و تخریب های وحشتناک انسانی و اخلاقی می زنند و به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند و به تفسیری هیچ چراغ قرمزی برایشان منعی ایجاد نمی کند .
آقای سنگ تراشان شما درست می گویید
متاسفانه رذالت نه در جبهه حقانیت و نه در جبهه واقعیت حد ومرز ندارد . عامل درد در همین است که با گزینه ی حقانیت و واقعیت نمی شود بازی کرد.
قبل تر ها در جبهه ی حق بودم و به حق و ناحق خیلی توجه می کردم و رنج بسیاری می کشیدم از ناحق بودنها و حق بودنها.
شاید حدود ده - دوازده سال پیش اسباب کشی کردم و آمدم و وارد جبهه ی واقعیت شدم تاشاید اگر واقعیتی با حق رو به رو نبود رنج نبرم و مسائل واقعی را همانگونه که هست ببینم و قبول کنم . اما اینجا هم ...
هر چه جلوتر رفتم دیدم اینجا هم نمی شود با نگاه واقعی مسائل را حل و فصل کرد و رنج نکشید .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
بله به ۴ نزدیک هستند،
و زیبایی زندگی همین است...
من فکر میکنم، اون ۴ لازمه زندگی هست تا ما زیباییها رو هم ببینیم...۴ یعنی واقعیت تلخ زندگی که به شیرینیها و قشنگیهای زندگی معنی میده...
اما اون اعشار، مهمتر از خود ۴ هست...۴ زشتی هارو نشون میده...اما اعشار کنار عدد ۴، امید ما به خدا رو نشون میده، به پروردگاری که بزرگترین گناه نا امیدی از لطف اون هست....
امیدی که پروردگار در کنار زشتیها قرار داده تا شاید روزی به زیبایی بدل بشن...تا اختیار رو در انسان معنا کنه، و حجت رو بر انسان تموم کنه...
کامران
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
baby چطور باید دیوانه بود ؟!
آنی عزیز
تو ارسالهای بعدیتون متوجه شدم موضوعی رو که من مطرح کردم با موضوعی که شما مطرح کردید ، زاویه داره. من منظور شما رو خوب نگرفتم و اما مطلبی رو که مطرح کردم خلاصه ش اینه:
از ابزارهای دیگه ، بجز صرف عقل در تجزیه وتحلیل پدیده ها ودر تصمیم گیریها استفاده کنیم.:72:
من دیوانگی رو به یه تعبیر ، آخر (end)عاقلی می دونم. تا عاقل نباشی نمی تونی دیوونه بشی.
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
چه ابزارهایی ؟! خواهش می کنم روشن تر عنوان کنید .
به واقع در جایی هستم که فرق نمی کند واژه ها چی باشند یعنی فرق نمی کند گوسفند - دیوانه - دودوتا چهارتا و... یا هر اصطلاح دیگری .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
سلام آنی :72:
مطلب خوب و آموزنده ای را انتخاب کردی!
اتفاقا یکی از مشغولیت های ذهنی من و داده ای ست جدید که لازم به پردازش زیاد دارد همین بحث مورد نظر تو دوست خوبم می باشد .که مدتی ست عکس العمل های مراتغییر داده است .
نقل قول:
مدیر نوشته :
سلام
به خیلی ها می گوییم حرکت کن، تدبیر کن، دست و پا بزن.....
به بعضی ها هم باید بگوییم. لختی آرام.
لختی استراحت....
گاهی نتیجه تند دویدن فقط کفش پاره کردن هست.
گاهی ذهن از فعالیت های تکراری دچار فرسایش می شه، مخصوصا اگر در دور باطلی افتاده باشه.
به خودت ، به ذهنت و ...، یه مدت بیشتری استراحت بده....
سعی نکن بخواهی همه چیز را عوض کنی.
.
به نظرم اگر زیادی در چاله های مسیر (دو دوتا چهارتا)نیفتیم , شاید چشممون به بی نهایت اعداد بعدی بیفته و از "دو" و "دو "وحتی"چهار"رها و آزاد بشیم .دیگه پله های اعداد و می بینیم و.........
2+2=4همین فضا رو بهمون می ده و بس!
یه روزی یک دوست مهربون مچ من رو توی همین فاکتور دو دوتا چهارتا ( من اسمش رو گذاشتم چاله های زندگی که باید از روشون عبور کرد اگر غافل بشی و پا تو بگذاری وسط چاله حتما گلی میشه و شاید همون جا مدت ها گیرت بندازه و کلی از مسیری که باید بری واگذاردت.)گرفت و گفت خیلی باید روی این بعدت کار کنی !گویی متوجه انرژی زیادی که برای حل فاکتورهام می کردم شده بود .
دیدید ماشینی که چرخ هاش به سرعت داره می چرخه .یه دفعه ترمز بکشی چه صدایی می ده .توی درونم چنین صدایی رو احساس کردم .برگشتم دیدم وااای چه قدر فاکتور برای خودم صادر کردم که بعض هاشون حاصلش شده 4 بعضی هاشون هم 4 نشده .و چه قدر بیشتر برای اطرافیانم این فاکتورها رو صادر کردم که با کلی صرف انرژی حاصل بعضی هاشون شده 4 بعضی هاشون هم نشده و درست همین نتیجه "4" شده فضای ذهنم .
توی زندگیم یه موقع شد که کلی از این فاکتورهای دو دوتا می شود چندتا ؟!افتاد جلوی راهم و بستگی به من و عملکرد هام داشت.خب من هم دوست داشتم اون هارو درست و دقیق حل کنم .یعنی جوری حل کنم که حتما بشه چهارتا .و سخت مشغول و کلی برنامه و هدف و انرژی و.....
برای من:
2*2=4برابر بود با
زندگی*مشکلات=موفقیت
یک فاکتور منطقی(زندگی حقیقتی ست که جریان داره و مشکلات جز لاینفک اون و آمیخته با اون موفقیت هم یک امیدو آرزوی منطقی و معقول)
تا اینکه یه روز برای به دست آوردن موفقیت هرچه بیشتر و بررسی درست و غلط تصمیم هام و مسیر راهم با یه متخصص و کسی که اهل فن و علم بود مشورت کردم و قصد داشتم بعد از این که مطمئن شدم با سرعت 300 کیلومتر نه ! بیشتر ! حرکت کنم .
می دونید بهم چی گفت :
گفت خیلی لازم نیست موفق بشی ! حالا اگر موفق نشی چی می شه !(یعنی:2*2=4نشه)
وااای چنان صدای ترمزی درونم احساس کردم که نگو!
زندگی رو که نمی تونستم حذف کنم . مشکلات رو هم که با هاش دست و پنجه نرم می کردم و امید بسیار زیادو صددر صدی برای موفقیت داشتم اما اینکه نتیجه موفقیت صد در صد نشه واقعا جا خوردم .
اون کسی که من باهاش مشورت کردم چیزهای زیادی برام گفت .
ومن فهمیدم .....
نقل قول:
کامران نوشته :
نظر من دو دو تا هیچوقت ۴ تا نمیشه، چون هیچ ۲ کاملی در دنیا وجود نداره...
انسانها موجودات غیر خطی هستند...
[[b]2اول زندگی :
زندگی بالا و پایین های زیادی داره مثل جاده ای می مونه که گاهی کویره ,گاهی کوه و دشت و جنگل گاهی هموار و صاف گاهی کوره راه و ناهموار.پس باید یادم بماند که زندگی با اعشارهای غم و شادی -کم و زیاد - بالا و پایین معنا داره و هر کدوم اینها متغییری که خواسته و نخواسته در محاسبات من تاثیر می گذارند حال به من بستگی دارد این هارا در نظر بگیرم یا نگیرم .اگر این ها را لحاظ کنم آمادگی و آرامش دارم و خیلی به نتیجه دقیق آن آلرژی ندارم .
ممکنه ما چیزی رو به عنوانه ۲ در نظر بگیریم، اما هیچوقت با این همه دقت نمیتونیم بگیم این ۲ هست...
شاید ابزار اندازه گیری ما دقتش پایینه که چیزی رو ۲ در نظر میگیریم....
در دنیای واقعی ۲ وجود نداره،
بله در دنیای واقعی چیزی به عنوان مشکل و نشد وجود نداره !هرمشکلی یه راه حلی داره .و این بستگی به قدرت درک و تجزیه و تحلیل هر کدوم از ما برمی گرده که باز در محاسبه و نتیجه موثر خواهد بود
شاید اگر کمی دقت ابزار اندازه گیریمون رو بالا ببریم، ارقام اعشاری کنار ۲ رو هم ببینیم
2دوم :مشکلات
اساسا وقتی درون و بطن یک مشکل گیر می افتیم واکنش ها و پردازش هامون نسبت به اون متفاوته .بستگی به ما و اعداد اعشاری که کنار این مشکلمون می گیریم داره و باز روی محاسبه حتما تاثیر خواهد گذاشت
مشکل +اعشارش(بزرگ ,بی اهمیت ,خیلی مهم , قابل حل ,غیر قابل حل ,سازنده ,.....)هیچ ۲ کاملی در دنیا وجود نداره، شاید هم وجود داشته باشه اما ابزار اندازه گیری ما اون رو از ۲های دیگه نتونه تمایز بده...
شاید چیزی که من ۲ میبینم، با ابزار اندازه گیری من ۲ به نظر برسه اما با ابزار اندازه گیری شما ۲.۱، لابد چون دقت شما بیشتره...
پس بایدبه قول کامران :
چشم ها را باید شست , جور دیگر باید دید
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
چون تو ارسالهای بعدیتون صحبت از رذالت وحدو مرز اون در آدما شد بنظرم داریم دو موضوع جدا از هم رو دنبال می کنیم.
اما ابزارهائی که خدا در اختیار ما قرار داده:
-فطرت پاک (اولین چیزیه که خدا به بشر داده ، با خلقت یه انسان هم زمانه)
- احساس (شامل دریافتهامون از پدیده ها با چشم، گوش، و سایر اعضا و بخصوص قلب)
- عقل (نوریه که خدا در هنگام تکلیف کردن به بندش بهش میده)
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
سلام
نقل قول:
آنی نوسته :از ابزارهای دیگه ، بجز صرف عقل در تجزیه وتحلیل پدیده ها ودر تصمیم گیریها استفاده کنیم.
تلاش و تکاپوی پیوسته و مستمر در حد توانایی و وظیفه ,ودیگر آزاد و رها از چند و چون آن .( یعنی همون توکل) ودیگرنتیجه گرا نبودن .
یعنی نتیجه را با توجه به میزان تلاش و امکانات وتوانایی ها انتظار داشتن نه صرفا کمالگرایی .
[/b]اعتقاد راسخ به این داشتن که:
هیچگاه هیچ خیر و شری تا خدا نخواهد به تو نمی رسد اگر همه عالم بخواهند خیر یا شری به تو برسانند اگر خدا نخواهد سدی در برابر آن خواهد نهاد .
-بالا بردن افق دید -انتهای مسیر رادیدن -رها بودن - رضا بودن- نتیجه گرا نبودن-خود محور نبودن و خدامحور بودن
این همان دیوانگی یا رهایی و بی قیدو بندی ست که هزاران بار از عاقلی 2 *2=4 و عقل محاسبه گر بهتر و کار آمد تراست :72::43::104::227:[b]
آنی جان :
راه حلی که برای من و تو کارگشاست بالا بردن افق دید و بالا بردن ظرفیت ها به صورت عملی هستش . تمرین و بازم تمرین و برای اینکه کمتر فکر کنیم باید کمتر محاسبه کنیم . و اصلا به نتیجه 4 کار نداشته باشیم
اگر من بتونم بشخصه این مطلبی رو که برای امضایم گذاشتم عملی و درونی کنم :
هرگاه خداوند تورا به لبه پرتگاه(سختی هاو مرارت ها - شکست ها - درماندگی ها- کینه و دشمنی و رذالت دیگران )هدایت کرد ,به او اعتماد کن ,چون یا تورا از پشت خواهد گرفت یا به تو پرواز کردن خواهد آموخت.
دیگر خودرا محور قرار نخواهم داد و لزوما نتیجه 4 را هم خواهان نخواهم بود بلکه از 4 نیز فرا تر خواهم رفت و با در نظرداشتن انتهای مسیرم که رسیدن به خود اوست راهم را ادامه می دهم .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
ستاره حرف مشاور تو دال بر اینکه حالا اگر موفق نشوی چه می شود را یک روزی حدود ده سال پیش دکتر دولتشاهی نازنین به نوعی دیگر به من گفت .
پیرو حرفهای من به او
او از من پرسید :چند در صد آدمهای اطرافت فکر می کنند تو آدم خوب و درستگاری هستی و تو را تائید می کنند ؟
گفتم : 98در صد . از غیرت و شرف و مسئول بودن و ...... تعریف و تمجید می کنند .
گفت : چند در صد ترا انکار می کنند ؟
گفتم : دو نفر هستند ولی برای آنها سهم دو درصد را درنظر می گیرم .
گفت : گروه تائید کننده چه تاجی به سرت زده اند به غیر از به به و چه چه ؟!
گفتم : هیچ . فقط تعریف . همیشه خودم بودم و خودم و همیشه مشکلات را یک جوری پشت سر گذاشته ام و...
گفت : آن دو درصد چی ؟
گفتم : هیچ فقط قضاوت و حرف مفت .
گفت : می توانی این 98 در صد را در کنار آن دو درصد خودت قرار دهی و فاتحه همگی را با هم بخوانی . چرا که اگر قرار بر این است که همیشه به تنهایی بار زندگی را به دوش بکشی پس نه به به کسی به دردت خورده و نه اه اه آنها .
پس رهایشان کن .
من شعف زده کل مسیر زندگی و دیدگاه هایم با این دیالوگ کوتاه از دکتر دولتشاهی تغییر کرد و امروز هم از آن پیروی می کنم و برای من به شکل یک باور و قانون در آمده . رنج من مربوط به دیدگاه دیگران در مورد من نیست . و یا حتی قضاوت شدن .یاد گرفته ام مهم خودم هستم که می دانم اندیشه و کارم درست است حتی اگر اشتباه هم بکنم همیشه جای جبران هست شاید از جایی دیگر و از نقطه ای دیگر اما نه از سر خط . بلکه از همان جایی که اشتباه شروع شد .
این تجربه ی من است یاد گرفته ام اگر پنج انگشتم را عسل کنم بازهم کسی هست که بعد از اینکه کامش شیرین شد و مزه شیرین آن از دهانش بیرون رفت نه تنها احتمال دارد دستم را گاز بگیرد بلکه احتمال جفتک هم می دهم :311:و ابدا شوکه نخواهم نشد ذات بعضی از آدمها اینگونه است مثل عقرب هستند اقتضای طبیعت آنها اینگونه است و اگر بی آزار از کنار انسان عبور کنند دق مرگ می شوند و چاره ای ندارند جز نیش زدن و لگد پراندن و ناسپاسی و....
اگر هزاران نفر من را آدم موفقی ندانند من این احساس را دارم که فارق از مسائل حاشیه ای من به تنهایی فرد موفقی هستم و بیش از آنچه که دیگران فکر می کنند به توانایی های خودم افتخار می کنم و می بالم چرا که از میزان توانایی های خود آگاهم . خودم را می شناسم . علائق خود را می شناسم و.....
مگر موفقیت چیست ؟موفقیت یعنی خوشحالی و حس رضایت فرد از جایی که در آن ایستاده . خواه کارگر شهرداری باشد یا صاحب یک کارخانه ی بزرگ . اگر این حس رضایت و خوشحالی نباشه یک جای اصلی کار می لنگد و طرف موفق نبوده .
من ترس و وحشت از قضاوتهای مردم را سالیان سال است که دور ریخته ام . من حتی زمانی هم که اشتباه می کنم سرم را بالا می گیرم و می گویم اشتباه کردم از جایی دیگر راهی دیگر را امتحان می کنم . شکست برای من به منزله ی زانوی غم به بغل گرفتن . نشستن و از پا افتادن نیست . حرکت و حرکت و حرکت . ایستایی را دوست ندارم حس گندیدن به من دست می دهد . افراد زیادی صد راه من بوده اند و می خواستند مرا به گندیدن تشویق کنند و روحیه ام را از من بگیرند اما من از همه عبور کرده ام و همین هم باعث خشم و عصبانیت آنها شده و....
اما درد امروز من بزرگ تر و عمیق تر از این حکایتهاست . به تو گفته بودم که خدا را به شیوه ی خودم پرستش می کنم و به او با باورهای خودم اعتقاد کامل دارم . اما بعضی از مسائل را نمی توانم به خدا و خواست او نسبت دهم چرا که خدای من خدای مهربانی هاست . اهل دوز و کلک نیست . او برای بنده هایش بهترین ها را می خواهد البته یک متمم اینجا هست که شرط خدای من با بنده اش است و آن این است که بنده ی من تو لیاقتهای لازم را از خودت نشان بده و خودت بخواه که به سمت نور و روشنایی هدایت شوی :46:
بنده ای که یک عمر کثافتکاری کرده و حقهای بسیاری را ناحق کرده و کلی انرژی منفی پشت سرش جا گذاشته و آه از نهاد بندگان خدا در آورده و امروز توقع مهر خدا ی من را می کشد اشتباه می کند . خدای مهربان می گوید : من و رضایت من هیچ با این همه دل شکسته ی پشت سر تو چه کنم ؟! آنها هم وقتی حقشان به ناحق بدل شد مرا صدا کردند و از من طلب کمک کردند . چند نفر را باید فدای تو و کثافتکاری های تو بکنم ؟!!! و از حقشان بگذرم . خدای من مو لای درز مهربانی اش نمی رود . کارش درست درست است .
اما با همه ی اینها می بینیم که امروز صحنه هایی از رنج و درد مردم در اثر بی عدالتی و آنچه بیشتر از توان پذیرش کائنات است از بدی و شر اتفاق می افتد در این صورت رنج می کشم . از قضا خدای من هم رنج زیادی می کشد اما چون صبرش زیاد است منتظر نشسته تا به وقتش اما من بنده ی خدا ........! کم طاقت و کم صبر و ....صدایم در میاید و آخ از نهادم بلند می شود
درد من مصداق این شعر است
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
2*2 در حال حاضر برای من میشه؛ 7 تا! چرا؟
چرا نداره؛من دوست دارم؛من میخوام؛ این همه گفتم 2*2 میشه4 تا، کدام قله رو فتح کردم؛؟ غیر از اینکه شبها از بی خوابی دیوانه میشدم:311:
خیام خدا بیامرز گفت:
تا کی غم آن خورم دارم یا نه واین عمر به خوش دلی گذارم یا نه؟
پر کن قدحه باده ؛که معلوم نیست این دم فرو برم برآرم یا نه؟
حالا تو واسه خودت تعبییر کن؛
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
تو شنا کردن رو خیلی دوست داری؛اما میشه تمام زندگی در حال شنا کردن بود؟خب نفست بند میاد؛به جای شنا کردن میافتی به دست و پا زدن؛ عاقبت دست و پا زدن هم که معلومه،
نه رومي روم و نه زنگي زنگ!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
یه نوشته طنز یادم اومد ،برای شما تکرارش میکنم ؛فکر کنم تو مجله چلچراغ خوانده بودم.
تصور کنید یه گاو گوشه ای نشسته بود ؛پدر بزرگ یه گوساله بود,
گوساله اومد با چشمهای گریون گفت ,پدر بزرگ من نمیخوام گاو باشم؛چیکار کنم,چطوری آدم بشم؟
پدریزرگ(گاو)خندید ؛گوساله گفت چرا میخندی؟
اون هم گفت : آخه دیروز یه ادم اومد پیشم گفت میخوام گاو بشم؛...........
ببخشید.
بلا نسبت؛:163:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
یا باید مبارزه کنی، یا فرار کنی، یا تسلیم شوی یا سایر مهارتهایت را به کار بگیری.
فکر کنم,
آنی نمیخواد مبارزه کنه،چون دیگه تکراری شده!
دوست نداره تسلیم بشه؛چون یه عمر مبارزه کرده؛
حالا میخواد فرار کنه؛اما از کی ؟ از خودش؟
بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست؛
خب این 3 تا که هیچ کدام شدنی نیست!ببین من میگم از مهارت کوچه علی چپ استفاده کن,
نه رومي روم و نه زنگي زنگ!
زندگی و جهان را به خاطر افکار و اعمال دیگران به خود سخت نگیر
حالا این نوشته ها من ربطی به موضوع تو داشت؟
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان ديوانه گردند از پي زنجير ما
روي خوبت آيتي از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبي نيست در تفسير ما
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
گوهر خود را هويدا کن، کمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا کن، کمال اين است و بس
چند میگويی سخن از درد و عيب ديگران
خويش را اول مداوا کن، کمال اين است و بس
پند من بشنو بجز با نفس شوم بد سرشت
با همه عالم مدارا کن، کمال اين است و بس
چون بدست خويشتن بستی تو پای خويشتن
هم به دست خويشتن باز کن، کمال اين است و بس
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
سلام
همانطور که قبلا هم اشاره ای کرده بودم بعضی وقتها علیرغم اینکه عقل و علم ، همه متغیرها را محاسبه کرده است، اما توان کنترل تام و صد درصد همه آنها را ندارد. نقص نسبی عقل و علم باعث می شود که در پژوهش های علمی درصدی به عنوان ضریب خطا محاسبه کنند.
اما نکته ای که اینجا مورد تاکیدم هست. اینست که گاهی نیاز هست که از عقل در سطحی بالاتر و کلی تر بهره گرفت.
البته جای صحبتش در این تاپیک نیست.
واژه هایی چون دیوانگی در بعضی اشعار که بعضا به عنوان نمونه در کلام دوستان آمده است اشاره به سطح بالاتر عقل دارد که چون محاسباتش به نظر متفاوت می رسد ، از آن در نظر عام مردم به عنوان دیوانگی یاد می شود. یعنی با هنجارهای جامعه خیلی تطابق ندارد.
مثلا کسی که به جای نیازمندیهای خودش ، نیازمندیهای دیگران را مد نظر قرار می دهد، همیشه مقابله به مثل نمی کند، و درگیر سود و زیانهای متعارف جامعه نیست، غم و شادی برایش برابر است، مرتب در حال نگرانی و برنامه ریزی فردایش نیست و ...
این تاپیک به موارد این چنینی اشاره داره : (از واگویه های قرین شبانه ام ) .
-
RE: راه حلی برای اینکه دودوتا چهارتا نشود.
من به این فکر می کنم که اگه ی یار خوب توی زندگی انتخاب کنی می تونه دو دو تا نشه 4 تا بشه 5 تا 8 یا شاید 10 تا یا بیشتر ...و امان از یار بد که اگه داشتی دیکه فکر نکنم دودوتا 4 تا هم بشه !
زباد یا این فلسفه ها خودتو درگیر نکن ...امثال من و شما به این فلسفه ها گیر میدن و ی سری اون بیرون دارن حالشونو می کنن بی اینکه دنیال فلسفه ای بگردن! دنیا گورستان آدم های رمانتیک، حساس و کامل گراست...و این فلسفه ها گاهی فقط به آدم سرگیجه می دن...ی زمانی هرچی کتاب فلسفی بود می خوندم ...یادمه ی کتاب از میشل دومونته خوندم که توش گفته بود: آقا من الان دلم خربوزه می خوادددددد! خوب می خوام چکار کنم به کسی چه؟ ...دیگه دنبال فلسفه ی خواستنم که نباید بگردم...دنیای واقعی اینه که روبرومونه...پر از لجن، خوبی،بچه،طلاق،ازدواج،خیان ت،دروغ،خنده،گریه،بی پولی،الافی،بیکاری، خستگی...اینو با هیج فلسفه ای نمی شه توضیحش داد...همینه که هست ...گاهی هم آقا جون آدم دیگه نمی کشه...کلافه می شی...قاطی می کنی...نمی تونی ...آخه دیوونه هستم اما خر که نیستم بابا جون! گاهی نمی شه گوسفند بود! با تلقینم نمی شه! هرچی مسئولیت پذیر تر باشی دردت از خیلی چیزا بیشتره...