دریافت مشورت برای برخی آشنایی های اینترنتی

سلام به همگی.
خواهش میکنم در این موضوع هم مثل همیشه همراهیم کنید و نظراتتون رو بهم بگین، ممنون میشم.
راستش یه سؤالی هست که خیلی وقته ذهن من رو درگیر کرده ولی نمیدونم چیکارش کنم؟
من در یکی از سایتهای معتبر عضو هستم (سایت مرجع متخصصین) که خوب احتمالاً خیلی هاتون با این سایت آشنایی دارین . من به خاطر کارهای علمی عضو شدم.....
شاید در همین سایت از زمانی که عضو شدم (حدود 3 ماه )، بیشتر از 10 مورد پیشنهاد آشنایی از طرف آقایون عضو اونجا رو داشتم که 90% اونها تحصیلات خیلی خوب و آدمای موجهی بودن، و خیلی هم محترمانه درخواستشون رو از من کردن برای آشنایی. ولی من بدون استثنا همون لحظه دریافت پیامهاشون خیلی مؤدبانه گفتم "خیر آقای محترم".
دلیل اصلیشم این بوده که هیچوقت اهل این جور آشنایی ها نبودم هیچوقت. چه در محیط مجازی چه دنیای واقعی.
آیا به نظرتون کارم درسته یا نه ؟ سؤالم اینه که آیا میشه از این طریق ها هم آدم مناسب زندگی رو پیدا کرد؟ نمیدونم چیکار کنم:undecided:

سلام

شدنش میشه ولی می دونین مشکل کجاست ؟ اینکه اون شخصی ک اونجا هست ممکنه همونی نباشه ک نشون میده ! اصولا تو دنیای واقعی و آشنایی حضوری کلی شک و شبهه و دروغ ممکنه باشه حالا توی نت ک معلوم نیست پشت اون پروفایل یه بچه 13 ساله است یا پیر مرد 60 ساله !
در ضمن اون سایت فکر می کنم جای اینجور بحث ها نباشه اصلا و همین خودش کمی عجیبه

پیشنهاد می کنم به آشنایی های اینترنتی اصلا وارد نشین و سعی کنین از راه های معمولی و سنتی اقدام کنین

نقل قول:

---

ازدواج اینترنتیhttp://hamdardi.com/my_doc/hamdardi/..._interneti.gif

به دنبال شوهر اینترنتی:
با خود گفتم که عصر ارتباطات است و جهان به کوچکی دهکده ای ؛ پس دیگر
دغدغه " فرهنگ بسته" را ندارم که صبر کنم تا خواستگاری از در وارد شود.
کامپیوتر را روشن می کنم ، به اینترنت وصل می شوم و از میان هزاران جوان برومند ، با سواد ، های کلاس و با فرهنگ که آنها هم، چون خودم به اینترنت وصل هستند ، دست به گزینش می زنم و بهترین شوهر عالم را ( اگر وجود داشته باشد) برای خودم انتخاب می کنم.
با آی دی خودم وارد چت رومهای مختلف با مضامین عاشقانه می شوم . پی ام های مختلف، مرا بمباران می کنند. پسرهای برومند ، با سواد و با فرهنگ، گویی در انتخاب من رقابت می نمایند.
A s l؟
نمی دانم جواب کدام را بدهم . همه مستقیم سر اصل مطلب می روند.
و سن و جنس و محل مرا می خواهند. بعد هم ادعاها و مطالبی را اظهار می کنند که برایم صحت و سقم آن ها همیشه در پرده ابهام می ماند!!!

.........

وقتی شبکه ارتباطی و اطلاعاتی ما به گستردگی جهان می شود، عمق شناسایی ما در این وسعت عظیم تا چه اندازه کاهش می یابد؟!
چگونه می توانیم در این پهنه گسترده ؛ به شناسایی عمیق مسئله ای و یا به لایه های پنهان موضوعی فکر کنیم؟!
چگونه اسیر سطحی نگری و ساده لوحی نشویم؟! خلاصه اینکه در میان این همه افراد که فقط چند خطی از آنها می خوانیم یا چند کلمه ای را می شنویم ؛ چگونه روح و روان ؛ احساس و اندیشه و رفتارشان را بشناسیم و باور کنیم؟! آنهم در مهمترین انتخاب زندگی یعنی همسر گزینی و ازدواج.- انتخابی که در عالم واقعی هم با مشکل روبروست ؛ پس درعالم مجازی چه باید کرد؟
این مقاله به راه حلهای احتمالی می پردازد که به زعم نویسنده می تواند برای آنهایی که به ازدواج اینترنتی می اندیشند ؛ مفید باشد. برای روشن تر شدن بحث، به موضوع:
کسب اطلاعات از پسران و شناسایی آنها جهت ازدواج اینترنتی ( ازدواج اینترنتی خانمها)
می پردازیم در مورد شناسایی دختران و کسب اطلاع از آنها جهت ازدواج ، نیز با کمی تفاوت به همین منوال است. اگر بازدید کنندگان عزیز سئوالی در رابطه با آن داشته باشند ، بنده در یادداشتی دیگر توضیح خواهم داد.

......

کسب اطلاعات و شناسایی پسران جهت ازدواج اینترنتی ( ازدواج اینترنتی خانمها)

2 نکته مهم آغازین:
1 - این فرایند صرفا جهت ازدواج اینترنتی پیشنهاد می گردد و دوستیابی از این طریق ( به علت مراعات نشدن بندهایی از این فرایند) عوارض ناخواسته ای را به همراه دارد . (در واقع هر گردی گردو نیست).
2 – اگر مقاله با دید بدبینانه ای تنظیم شده است، صرفا به خاطر اینست که دوستان را متوجه اهمیت موضوع و خطرات احتمالی آن نمائیم.

قدمهای ذیل به ترتیب برای خانمهایی که قصد ازداوج از طریق اینترنت را دارند توصیه می گردد.
1 – با خودتان صادق باشید و انگیزه شما صرفا کسب اطلاعات عمیق در مورد همسر آینده اتان باشد ؛ نه سرگرمی
2 – زیاد اطلاعات بگیرید – کم اطلاعات بدهید.
با آی دی پسرانه بین نویسندگان وبلاگها و اتاق های گفتگو و ... رفته و فرد مورد نظر را گزینش نمائید.( در این مرحله جنیست خود را روشن نکرده ، تا مشخص نمائید که ؛ قادر به ایجاد و ادامه ارتباط ، با فرد مورد نظر خود از طریق افکارتان هستید نه جنیسیت خود ) .
به عنوان یک دوست اینترنتی ( بدون توجه به جنسیت ) اطلاعاتی را در مورد وی کسب کنید. سن ؟ جنس ؟ تحصیللات ؟ محل سکونت ؟ رشته تحصیلی؟ شغل ؟ هدفش از چت کردن با با شما ؟ هدفش از ایجاد سایت و وبلاگ شخصی؟ فرهنگ و نژاد ؛ مذهب ؟ سرگرمی ها، نظرات سیاسی، متاهل یا مجرد بودن؟ تعداد افراد خانواده ؟ شغل پدر ؟ شغل مادر؟ وضعیت مالی؟ تحصیلات افراد خانواده و برادران و خواهران؟ توضیح در مورد تخصص و شغلش با سئوال از جزئیات آن ؟ موسیقی دلخواهش؟ میزان و ساعاتی که که به اینترنت وصل هست؟ و خلاصه هر آنچه که به نظرتان برای آشنایی اولیه مفید است؟
سعی کنید در این مرحله اطلاعات کمی از خودتان بدهید یا بسیار خلاصه باشد. برای قدمهای بعدی لازم است که او از شما کمتر بداند. البته برای تحکیم ارتباط لازمست که مقداری اطلاعات عام از خودتان بدهید مثل تعداد خانوار ، سن ، رشته تحصیلی، مدرک ، تفریحات مورد علاقه ؛ ولی اطلاعات خاص از جمله نام محل تحصیل ، نام واقعی خودتان ، نام محل کار، آدرس منزل ؛ همچنین عقاید مذهبی ، سیاسی را در این مرحله عنوان ننمائید.( البته سئوال و جواب ها نباید خشک و پشت سر هم باشد تا شک طرف مقابل را بر انگیزد. بلکه با ظرافت باید مطرح شود.

3 – با روشن ساختن جنسیت خود ، سایر سرنخهای شناسایی وی را با ظرافت طلب کنید. مثل آدرس سایت های محبوبش؟، آدرس وبلاگ یا سایت شخصی اش ؟ آی دی و آدرس ایمیلش و در صورت امکان ایمیل و آی دی دوستان مورد تائیدش؟ و از او بخواهید طی ایمیل هایی، در مورد خودش مطالب جالب و اختصاصی را بنویسد. در این مرحله می توانید نظر او را در مورد ازدواج بطور عام و ازدواج اینترنتی به طور خاص جویا شوید. سئوال باید کلی باشد و به قصد و نظر خودتان در این مورد اشاره نفرمائید.
( بدیهی است ،در هر مرحله از مراحل مذکور ؛ اگر فرد با پارامترهای دلخواه شما تطابق نداشت یا قصد ازدواج ندارد ، فرایند ازدواج اینترنتی در مورد او به اتمام می رسد.)

4 – به مطالعه ایمیلهای ارسالی ، سایت ، وبلاگ و اشاراتی که داشته است به طور عمیق می پردازید و با دید منتقدانه بررسی می کنید. ، پس از این می توانید با افکار او چالش منطقی و علمی کنید تا او بیشتر صحبت کند – که این مطلب به شناسایی او کمک خواهد کرد.

5 – با آی دی های ناشناس و پسرانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با سئوالاتی شبیه سئوالات بند 1 ، اولا درستی اطلاعات خود را چک کنید ، ثانیا در یابید آیا او با یک پسر هم به همان سرعت ارتباط می گیرد و جواب سئوالاتش را می دهد؟ ( نقش و تاثیر جنیست خود را در ایجاد و ادامه این ارتباط بررسی کنید)

6 - با آی دهای ناشناس و دخترانه با او ارتباط بگیرید و به او ایمیل بزنید و با دادن اطلاعات دیگر ، و گرفتن اطلاعات از او ، مطالبش را چک کنید. در اینجا دختر دیگری باشید و نظراتی مخالف نظرات واقعی خود بدهید. آیا او همان پسر است و با همان افکار . یا چهره متفاوتی از خود ارائه می دهد. ( ثبات و واقعیت مطالب وی را بررسی کنید).

7 – با یک آی دی ناشناخته دیگر؛ سکس طلبی او را چک کنید؛ از او آدرس چنین سایت هایی را بخواهید یا با ارسال مطالب مسخره و عکسهایی با این مضامین واکنش او را در این رابطه بسنجید. همچنین سن خود را سنی اعلام کنید که خارج از وقت ازدواج است ( مثلا 10 تا 14 سال) و با او حرفهای صمیمانه و عاشقانه بگوئید و از او قرار ملاقات حضوری در سطح شهر، منزل خود یا منزلش بگذارید ؟ جواب مثبت او به این قرار می تواند ، او را در این مرحله ، رد کند.

8 – با دو آی دی دخترانه در دو وقت متفاوت با او تماسی صمیمانه و گرم بگیرید و در هر مورد از خود اطلاعات تقریبا متناقض و متضاد بدهید و نظرش را جداگانه در مورد خودش و خودتان جویا شوید؟ آیا او به رنگ هر دختری در می آید. با آن آی دی های دخترانه و ناشناس بخواهید ، که شما دوست دختر او باشید. پس از آن در روزی دیگر با آی دی اصلی خود از او تلویحا سئوال کنید که آیا او دوست دختری هم دارد. و اگر دارد چه وقت و چگونه آشنا شده است؟ این می تواند میزان راستگویی یا دروغگویی او را تا حدی روشن نماید.
9 – گاهی از چیزهایی که بدتان می آید برای او به خوبی یاد کنید و تعریف کنید و به عکس از چیزهایی خوشتان می آید به بدی یاد نمائید ، و نظر او را بطور غیر محسوس در رابطه با نظراتتان جویا شوید. تا واکنش واقعی فرد را چک کنید. ( تا مطمئن شوید او نقش بازی نمی کند و نظرات قطعی خود را ابراز کرده است)

10 – کم کم اطلاعات خاص از او بخواهید. نام ، نام خانوادگی ، شماره شناسنامه ، تاریخ تولد ، نام پدر ، آدرس منزل ، شماره تلفن محل تحصیل ،کار ، منزل ، و...، را از او بخواهید و در اینترنت مشخصات او را جستجو کنید. همچنین صحت مشخصات او را بررسی نمائید.

11 – سعی کنید به غیر از خودتان حداقل یک نفرد دیگر که دارای تجربه و علم لازم در این مورد است ، از رابطه شما با خبر باشد و مشخصات بند 8 را پس از بررسی صحت آن ، به فرد امین خود بدهید( اشخاص پیشنهادی : پدر ؛ مادر؛ خواهر یا برادر بزرگتر، معلم ؛ مشاور خانواده و ازدواج)

12 – به احساسهایش ، افکارش ، و رفتارش در خلال صحبت ها توجه نموده و به صورت جزئی و با مثال در رابطه با زندگیش سئوال نمائید. و واکنش ها و سخنانش را با تمام صحبت ها و نوشته های قبلی او که در آی دی ها متفاوت شما ، به شما گفته است جمعبندی و آنالیز نمائید.
همچنین در مورد پروفایلش سئوالاتی بکنید. چرا تکمیل نکردید؟ چرا این آی دی را انتخاب کردید؟ چرا عکس واقعی خود را در آن نگذاشته اید؟ چرا به سرگرمی های خاصی علاقه دارید؟....


13– صحبت ازدواج را جدی تر مطرح کنید. و نظرش را در مورد خود جویا شوید. آیا او می تواند به شما اعتماد کند؟ آیا او به ازدواج با شما می اندیشد. آیا او می تواند رسما جهت خواستگاری شما اقدام نماید.( یک سئوال در اینجا می تواند مطرح شود آیا او دوست دارد که با شما ازدواج کند یا در حال حاضر شما را فقط به عنوان دوست انتخاب کرده است ؟– اگر قصد ازدواج را با شما ندارد یا می گوید که فعلا شرایط ازدواج با شما را ندارد و در آینده اقدام خواهد کرد!؛ ازدواج اینترنتی شما در رابطه با او همین جا خاتمه می یابد. بدیهی است ادامه این روند به امید اینکه در آینده او به خواستگاری شما بیاید ، با شکست روبرو خواهد شد و سرخوردگی شما را به دنبال خواهد داشت.( سرکه نقد به از حلوای نسیه است)

14 – نظر فرد را در مورد ملاقات حضوری وی با پدرتان ، برادرتان و خانواده اتان در منزل شما ، جویا شوید.( با این مسئله او را چک کنید تا چه اندازه جدی و مصمم است – در صورت مخالفت ؛ دلایل او را با سایر بهانه تراشی ها و دلیل تراشی هایی که از او به دست آورید جمعبندی و تحلیل نمائید)

15 – از او در مورد فیلم هایی که دیده ، کتابهایی که خوانده ، ترانه هایی که شنیده و اعتقاداتی که دارد ، جزء به جزء بپرسید و یادداشت کنید و در مورد آنها اطلاعات بیشتری حاصل کنید و در جلسات آینده ، از بخشهایی از کتابهایی که خوانده سئوال کنید و نظرش را در مورد آن جویا شوید.
16 – با متدهای دروغ سنج ، دروغگویی او را چک کنید ( می توانید با یک مشاور یا روانشناس در این مورد مشورت نمائید)


17 – برای قوی کردن بینش خود در رابطه با عشق ، ازدواج و راههای آن ، حتما 3 جلد کتاب با عنوان " آیا تو آن گمشده ام هستی " را بخوانید. این کتاب از باراباس دلی آنجلیس هست. می توانید این کتاب را از انتشارات جیحون روبروی دانشگاه تهران تهیه فرمائید. برای مطالعه تکمیلی و بیشتر کتاب " عشق هرگز کافی نیست " مولف: تی آرن بک ؛ ترجمه : بداغچی را از همان انتشارات بخواهید. اضافه شدن بینش شما در ازدواج ( چه اینترنتی ، چه غیر اینترنتی) ، سوپاپ اطمینان خوبیست. همچنین معیارهای ازدواج و انتخاب همسر که در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار گرفته است، می تواند کمک موثری د راین زمینه به شما بکند.

18– هرگز در هیچکدام از مراحل ذکر شده با او قرار ملاقات حضوری نگذارید. برای نشان دادن جدیت شما در مورد ازدواج اینترنتی؛ اولین دیدار بهتر است به صورت رسمی و با حضور خانواده های شما صورت بگیرد.

19 – مراحل فوق نباید پشت سر هم و سریع سپری شود و به زمان نیاز دارد ( پیشنهاد: حداقل طی شش ماه) اگر تمام این مراحل با موفقیت طی شده است ،او می تواند صرفا یک خواستگار بالقوه برای شما باشد. مسئله ازدواج را به صورت صریح و شفاف با او بیان نمائید. و از او بخواهید در مورد ازدواج با شما فکر کرده و جواب دهد. بدیهی است در این مورد، والدین شما در جریان بوده و در صورت موافقت وی مراسم رسمی و سنتی خواستگاری شروع می شود. (‌ در اینجا تاکید روی مراسم سنتی صرفا به خاطر اینست که ارتباط مجازی شما به ارتباط واقعی و دقیق تری تبدیل شوند و فرایند به صورت عمیق تری دنبال شود)

20 – طی مراحل فوق به معنای شناخت فرد مذکور نمی باشد. لذا برای انتخاب او به همسری باید شروع به بررسی و شناخت او در خارج از دنیای مجازی نمائید که خود بحث نسبتا مفصلی هست. در این مورد اگر اطلاعات بیشتری لازم دارید می توانید به مراکز مشاوره مراجعه نمائید.

---

سلام
گفتم چون ممکنه کسی لینک رو نخونه و بیشتر علاقه داریم هلو بره تو گلو،متن مقاله رو اوردم.اینم منبع که سایت همدردیه

ازدواج اینترنتی؛ خانم اینترنتی، شوهر اینترنتی

موفق باشی

- - - Updated - - -

ahuman و بهار جان ممنونم.
این طور که من برداشت کردم همون کاری که خودم انجام میدادم ظاهراً درست بوده یعنی بی درنگ پیشنهاد رو رد کنم:311:
خوب راستش داشتم وسوسه میشدم که نکنه دارم کار اشتباهی میکنم که همه رو با یه چوب میرونم ولی ظاهراً درست عمل میکردم.
البته بازم منتظر راهنمایی های ارزشمندتون هستم. بالاخره با خودم فکر کردم که مگه من اونجا اطلاعات غلطی از خودم وارد کردم که دارم بدبینانه در مورد اون آقایون فکر میکنم. واقعاً نمیدونم.........خوشحال میشم ببینم نظراتتون رو.
ویدا جان مرسی:43:

مریم عزیز
من پسری هستم در سن و سال شما
هرگز دوستی اینترنتی و چت و ... را توصیه نمیکنم. من همین چند روز پیش ضربه سنگینی از دختری که خودش را دارای تحصیلات عالی و زندگی مرفه معرفی کرده بود، خوردم. هیچ وقت باور نمیکردم که یک دختر هم بتواند با احساس یک پسر بازی کند.
لذا همانگونه که دوستان عزیز هم توصیه کردند، سعی کنید به دنبال مورد مناسب در دنیای واقعی باشید و استفاده از سایت مذکور را به فعالیت های علمیتان محدود کنید.
یا حق

سلام .
ممنونم آقای آزاد از راهنماییتون.
امروز که رفتم توی پروفایلم دیدم که باز هم پیغام دارم ولی به توصیه دوستان به اون آقا اعلام کردم که نت جای خوبی برای آشنایی به منظور شناخت نیست و هر چیزی اصول و روش خودش رو داره که این روشش نیست.:o
کلی اصرار کرد ولی دیگه جواب ندادم و شاید بیخیال شده باشه.
چیزی که میخوام مطرح کنم شاید خنده دار باشه،اما من فکر میکنم از دنیای واقعی نا امید شدم،چون به هر حال من دختر خوبی بودم با تمام شرایط قابل قبول ولی انگار آقایون خوب ما رو توی دنیای واقعی نمیبینن:upset: واقعاً دوست دارم زندگیم سر و سامون بگیره ولی نمیشه :dejection:

سلام خانومی
من یک متنی از دکتر دهنوی خوندم. .درباره این ازدواج اینترنتی بود.هرجا میشه اتخاب کرد.ولی تحقیق و ادامه ماجرا مهم هست.تا از جزئیات اطمینان
نکردیم نباید دل بست.
هیچ چیز قطعی نیست.همه چیز به خود ما و ظرفیت آدم برمی گرده.
دیگه قدیم نیست دختر تو خونه بشینه و خاستگار براش بیاد:d
البته یک دختر زیر 25سال فرق داره و نباید عجول باشه.ولی با بالا رفتن سن دیگه حوله و شادابی میره:81:
نباید ب راحتی اعتماد کرد ولی نباید هم بی خیال بود
البته من از خودم نگفتم خوندم این متن رو ومیگم

نمیدونم واقعاً، نمیدونم چی درسته چی غلطه، گاهی خسته میشم،خیییییلی زیاد
الان پست فرشته مهربان رو خوندم در تاپیک بهار.زندگی ، خوب من نمیدونم تا کی باید سپرد به خدا.همیشه سعی کردم درست زندگی کنم ولی انگار نتیجه عکس میده، گاهی وسوسه میشم که کاش اینجوری زندگی نمیکردم. به هر حال این سن من کم هم نیست و من نمیفهمم چرا ..........
خسته م،انقدر زیاد که حتی حوصله نوشتن هم ندارم،:apologetic:
البته این موضوع اصلاً ربطی به جداییم نداره اون موضوع برام حل شده س.

واقعا بت حق میدم.منم شرایط خوبی ندارم.این هفته دارم از شوهرم جدا میشم:(.
ولی واقعا زندگی قابل پیشبینی نیست.نه باید سخت گرفت و نه خیلی آسون.
ولی ساکن بودن هم خوب نیست

سلام به همگی.
بازم من اومدم با یه دردسر جدیدی که برا خودم درست کردم .
چند روز پیش توی سایتی به طور خیلی اتفاقی با یه آقایی آشنا شدم که نمیدونم چرا ناخودآگاه یه حس خوبی بهش پیدا کردم، ایشون به پروفایل من پیام میدادن که با هم آشنا بشیم(قابل ذکره که اون پروفایل رو با نام مستعار ساخته بودم و عکس کس دیگه ای اونجا بود نه مال خودم) حالا این آقا از اون پروفایل با اون مشخصات خوشش اومده بود وهی پیام میذاشت و شماره شم گذاشت. چندی بعد من دلم به حالش سوخت که سر کار بمونه چون اون که نمیدونست صاحب واقعی این پروفایل کیه، خلاصه بهش زنگ زدم و کل ماجرا رو صادقانه تعریف کردم و مشخصات واقعی خودم رو هم گفتم.(ایشون اهل یکی از شهرهای آذری زبانه).اوایل خیلی اصرار میکرد که خوب پس عکس خودت رو برام ایمیل کن تا من بر اون اساس تصمیم بگیرم به ادامه این رابطه.منم فقط یه عکس پرسنلی اونم در همون سایت بهش نشون دادم که بهم گفت خیلی زیباست ولی عکس پرسنلی کلیات رو نشون میده و نماینده واقعی چهره نیست (البته تأکید کرد که حتماً خود واقعیت زیباتر از عکس پرسنلیه). به هر حال من هی سر دووندمش و بهانه آوردم و فرستادن عکسم رو به چند روز دیگه حواله دادم که این وسط پیام داد که ".... جان من فقط به عنوان یه دوست میتونم توی این رابطه بمونم و به تو حس همسری ندارم!!!!!! "و من رو مجاب کرد که ازدواج ما دوتا محاله و .. ولی با من دوست باش و کلی تعریف از من و... البته پسر مؤدب و تحصیلکرده و خوبیه و معلومه که مشخصاتش رو درست نوشته به جز اسم کوچیکش که اون رو هم همون لحظه اول بهم گفت.خلاصه اینکه ارتباط ما ادمه داره ولی نمیدونم چرا با وجودی که بهم خوش میگذره و خوب باهاش ارتباط میگیرم ولی دوستم ندارم ادامه بدم از طرفی گفته تا 6 ماه دیگه ازدواج میکنه و اون موقع باید ارتباط ما قطع بشه. من هیچوقت اهل دوستی و اینجور ارتباطها نبودم حالا بدجوری گیر کردم نه دوست دارم ادامه بدم نه دوست دارم تمومش کنم.
به احتمال خیلی زیاد این وابستگیمم از جریانات بعد جداییم میاد و اینکه من شدیداً احتیاج دارم که یکی از جنس مخالف به من محبت کنه و ... میدونم کارم درست نیست و ضربه ش هم مال خودمه من نه بچه م نه نادان ولی باور کنید انقد بیچاره شدم که با وجود اینکه تقریباً وقت خالی ندارم و همه روزم سرگرمم نیاز به محبت از این جنس هم دارم و حالا موندم و کلی ترس، کلی تنهایی، کلی وابستگی. از خودم بدم میاد نمیدونم چرا طی این دو سال از اون آدم قوی و با اعتماد به نفس رسیدم به اینجا.

سلام مریم عزیزم

خوبی خواهرم؟

نگران نباش.این حسهای تو خیلی طبیعیه اما ازت خواهش میکنم به این حسها بها نده.

اگر کسی میگه من دیگه هدفم ازدواج نیست خواهش میکنم اصلا وارد رابطه ای باهاش نشو.الان روحیه ات به حدی شکننده شده که دیگه توان ضربه و ناملایمتی جدید رو نداره.
جای سفت قدم بذار.

مریم جان
کم نبودن زنهایی که جدا شدن و یک هزارم شرایط تو رو نداشتن و ازدواج کردن و موفق شدن

نگران اینده نباش.خدا جای حق نشسته و تو حتما همدم مناسبت رو پیدا میکنی.خیلی از ازدواجهای شتاب زده بعد از طلاق چون بیشتر بعد عاطفی داره بازهم به شکست منجر میشه.

صرفا به خاطر یه نیاز عاطفی اصلا وارد این روابط نشو.چون تبعات و ضرباتش به مراتب جبران ناپذیرتره

دوست خوبم
خدا شاهده که با تمام وجود درکت میکنم مریم جان و این حس و حالت طبیعیه اما باید بهش جهت بدی در مسیر درست هدایت بشه

من بازم بهت سر میزنم

مراقب خودت باش

سلام مریم جان
منم دقیقا تو شرایط تو و هم سن تو ام واقعا نمیدونم چی کار کنم تو دنیای واقعی کسی که به درد ما بخوره انگار پیدا نمیشه و تو دنیای مجازی ام که همش دروغه .... منم مثل شما دوست دارم با یکی جنس مخالف حرف بزنم اما متاسفانه خیلی دنیای بدی داره این دنیای مجازی در ضمن از من میشنوی دوستی با این قا رو ادامه نده... اونایی که با هدف ازدواج میاین اخر و عاقبتش معلوم نیست وای به حال اونی که به قصد دوستی میاید....

مریم جون برای احساسات خودت ارزش قائل شو ، چرا باید احساس و وقت گران بهای خودت رو برای فردی بزاری که هیچ فایده ای نداره ؟ بهش عادت میکنی و یک روز نبودش برات سخت میشه ، پس میتونی این ارتباط رو با کسی داشته باشی که ته دلت بهت آرامش بده ، و وقتی احساس کنی که تو رو برای خودت و برای ازدواج میخواد ، اعتماد به نفست هم بالا میره ، پس خودت رو اسیر این اشتباهت نکن .

از آفت های دنبال همسر اینترنتی بودن همین وضعیتی هست که شما در آن گرفتار شده اید .

سلام مریم خانم، این پستها رو که می بینم برای همسر سابقم نگران میشم. آخه چرا شماها اینقدر سست و شکننده هستین. مگه ما مردها اینجور

نیازها نداریم ولی توی همچین وضعیتی که شما توضیح دادین که مثل روز روشنه که راه درست چیه هر چقدر هم فشار رومون باشه اینطوری غیرمنطقی

خودمون رو گرفتار نمی کنیم. مریم خانم، لطفا به خودت آسیب نزن و کمی برای خودت ارزش قائل باش.

سلام،روز به خیر.
خیلی ممنونم که برام وقت گذاشتین.مریم و تمنای گلم مرسی از همراهی همیشگیتون.از حضور فرشته مهربان هم خیلی سپاسگذارم،امیدوارم در این تاپیک بتونم احساساتم رو شفاف بیان کنم و از راهنماییهای خوبشون استفاده کنم.
خوب من خودمم اعتراف کردم که میدونم کارم درست نیست، اصلاً بحث اینه که من تا این سن حتی یه بار هم وارد چنین رابطه هایی نشده بودم و به شدت دیگران رو هم نهی میکردم، حالا نمیدونم چه بلایی سرم اومده:97:خوب حرف زدن با اون آقا و ارتباط باهاش در عین حال که یه همصحبتی خوشاینده(چون واقعاً مهربون و خوش اخلاق و با درکه) به یه حس سرزنش توی خودمم منجر میشه چون من دختر مغروری هستم و احساس اینکه من بدون دلیل شدم اسباب خوشگذرونی کسی در یه رابطه بی هدف ، خییییییییلی اذیتم میکنه .اینه که قول میدم ظرف یکی دو روز آینده خیلی محکم و قاطع تمومش کنم:324: این از این. اما میمونه احوالات خودم که نمیفهممشون، نمیدونم از کجا میان، چرا دست از سرم بر نمیدارن، خیلی عصبی هستم فرشته مهربان:47: من اینجوری نبودم اصلاً، انقد خوب و قاطع جدا شدم بدون ذره ای تردید و دودلی، بدون احساس عذاب وجدان و پشیمونی،ولی نمیدونم چرا حالا بعد 4 ماه این همه عصبیم، راستش چون احساس میکنم خیلی حقم پامال شد و نتونستم هیچ جوری از خودم استحقاق حق کنم. مشکل بعدیم اینه که اصلاً با خدا سر جنگ پیدا کردم،دوست ندارم این حرفا رو بزنم ولی از طرفی هم میخوام براشون راهنمایی بگیرم، به محض اینکه کسی رو میبینم که زندگی خوبی داره با وجودی که اخلاق و منش آنچنانی هم نداره شروع میکنم به دعوا کردن با خدا، چرا اذیتم میکنی؟اگه خوشت از من نمیاد چرا آوردیم تو این دنیا؟ من چیم از فلانی کمتره؟چرا هرچی صدات میزنم جوابم رو نمیدی و.... آخرشم میشه اینکه میگم اگه یه بار دیگه به تو رو انداختم و ازت چیزی خواستم و تموم. بیکارم نیستم، اداره میام تا ساعت 15/2 عصر، بدمینتون رو دارم حرفه ای میرم، آخرای ترم 4 یوگا هستم،با دوستام تلفنی و حضوری در ارتباطم،مشکل خاصی تو خونه ندارم ولی افکارم و احساساتم داره از پا درم میاره.من مریض شدم ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam1363

مشکل بعدیم اینه که اصلاً با خدا سر جنگ پیدا کردم،دوست ندارم این حرفا رو بزنم ولی از طرفی هم میخوام براشون راهنمایی بگیرم، به محض اینکه کسی رو میبینم که زندگی خوبی داره با وجودی که اخلاق و منش آنچنانی هم نداره شروع میکنم به دعوا کردن با خدا، چرا اذیتم میکنی؟اگه خوشت از من نمیاد چرا آوردیم تو این دنیا؟ من چیم از فلانی کمتره؟چرا هرچی صدات میزنم جوابم رو نمیدی و.... آخرشم میشه اینکه میگم اگه یه بار دیگه به تو رو انداختم و ازت چیزی خواستم و تموم.

---

موقعیت فعلی تو قابل درکه مریم جون و همه بهت حق میدیم که این احساس ها رو داشته باشی ، ولی خواهش میکنم دیگه با خدا اینطوری حرف نزن ، نزار خدا صدای ناشکریت رو بشنوه ، چرا قدر سلامتی خودت و یا پدر و مادرت ، شغل و ....و یا چیزای خوب دیگه ای که داری رو نمیدونی ؟ میدونی خدا یکی از اینا رو ازت بگیره چی به سرت میاد ؟ تازه اون موقع معنی اینکه الان چقدر خوشبخت بودی رو میفهمی .

خیلی ببخش عزیزم این رو میگم ، ولی کسانی که پدر و مادرشون فوت میشن ، و به عزاشون میشینن و زندگی و نفس کشیدن براشون غیر قابل تحمل میشه ، مگه چیشون از ما کمتره ؟؟؟؟ هیچ وقت به عدالت خدا شک نکن دوستم ، همیشه شکر گذارش باش و همه چی رو به دست خودش بسپار ببین چطوری بهترین ها رو برات رقم میزنه ، به خود خدا توکل کن عزیزم . به خودت اجازه نده ایمانت کم شه . سعی کن خودت رو به خدا نزدیک تر کنی .

مطمئن باش که این روزها و این احساس ها همیشگی نیست ، برای هیچ کس نبوده برای تو هم نیست . این روزها سپری میشه و بالاخره یک روز خیلی خوب میاد ، گرچه همین الان هم خیلی خوشبخت هستی ولی حیف که قدر داشته هات رو نمیدونی که خیلی ها حصرتش رو دارند عزیزم . :72:

تمنا جان ممنونم ازت عزیزم، میدونم حرفات درسته ولی نمتونم احساسات خودم رو درک بکنم. الان دیدم که آقای مدیر همدردی on هستن. میشه خواهش کنم یه جوری من رو آروم کنید؟ من تمام مسیر خونه تا اداره رو امروز همین حرفا توی ذهنم رو داشتم به خدا میگفتم، گاهی احساس میکنم فراموشم کرده ، تو رو خدا راهی بذارین جلو پام، دارم له میشم زیر بار این احساس

با باز شدن در دانشگاه ها ديگه آنچنان هم مرجع مورد نظر ، مرجع متخصصين نيست...

آقای امید مرسی. واقعاً که همینطوره ماها که خودمون رو کشتیم و در کنکور وحشتناک اون سالها رتبه 3 رقمی آوردیم به اینجا رسیدیم ولی همینکه از ما گذشت دانشگاهها مثل قارچ زیاد شدن و همه ماشالا شدن تحصیلکرده. درد من که یکی دوتا نیست ولی حالا اصلاً مشکلم با اون سایت و فلان محل و بهمان جا نیست، درد من اینه که خودمم دست به دست دنیا دادم واسه از بین بردن خودم:302:

عزیزم این روز 2 نفر که فامیل هم هستن و کلی همو میشناسن بعد یه مدت طلاق میگیرن.خانمه میگه من اینو اشتباهی شناختم آقاهه میگه نشناختمت
حالا فکر کن ازدواج اینترنتی باشه دیگه چی میشه؟به نظرت این مساله در خانواده خای ایرانی فرهنگ سازی شده؟

سلام مریم جون
خوش به حالت شغل ثابت داری کلاس های خوشگلی هم میری
حالا این آقا از کجا میدونه 6 ماه دیگه مزدوج میشه مگر ثبت نام کرده؟

سلام، روز تون به خیر.
دختر کردستان چه اسم زیبایی داری عزیزم :43: بله همینطوره ولی این آقا اصلاً بحثی از ازدواج نزده که بخوایم راجع به درست و غلط بودنش بحث کنیم.
نیلای عزیزم مرسی از ابراز لطفت، بله من شغل خوبی دارم،ورزشکارم ،خونواده خوبی دارم، ظاهر زیبایی دارم، تحصیلات خوبی دارم، خیلی هم مهربون و خوش صحبت و شیطونم ولی نمیدونم چرا در رابطه با مسئله ازدواج اینطوری شدم، مدام از خودم میپرسم چرا؟چرا؟چرا؟ میدونم غلط ترین کار دنیا رو انجام میدم و نباید بپرسم چرا، ولی نمیدون چطوره که نمیتونم این قضیه رو رها کنم به حال خودش.دلم گاهی خیلی میسوزه :47: راجع به اینکه اون آقا واسه 7 ماهه دیگه ثبت نام کرده واسه ازدواج خیلی با حال بود :311: خوب نمیدونم راستش چون اعلام کرد که رابطه مون در راستای ازدواج نیست منم غرورم بهم اجازه نداد که پرس و جوی بیشتری بکنم. ولی هنوزم احوالم رو میپرسه و کلی ازم تعریف میکنه و میگه شرایطی که تو داری آرزوی هر پسریه و انامزد سابقت چقد بی لیاقت بوده که ماهی مثل تو رو از دست داده، ولی اینکه خودش چرا اقدام نمیکنه من فکر میکنم به خاطر شرایط خاص فرهنگی منطقه سکونتشه که با خودشون فقط ازدواج میکنن.

- - - Updated - - -

سلام، روز تون به خیر.
دختر کردستان چه اسم زیبایی داری عزیزم :43: بله همینطوره ولی این آقا اصلاً بحثی از ازدواج نزده که بخوایم راجع به درست و غلط بودنش بحث کنیم.
نیلای عزیزم مرسی از ابراز لطفت، بله من شغل خوبی دارم،ورزشکارم ،خونواده خوبی دارم، ظاهر زیبایی دارم، تحصیلات خوبی دارم، خیلی هم مهربون و خوش صحبت و شیطونم ولی نمیدونم چرا در رابطه با مسئله ازدواج اینطوری شدم، مدام از خودم میپرسم چرا؟چرا؟چرا؟ میدونم غلط ترین کار دنیا رو انجام میدم و نباید بپرسم چرا، ولی نمیدون چطوره که نمیتونم این قضیه رو رها کنم به حال خودش.دلم گاهی خیلی میسوزه :47: راجع به اینکه اون آقا واسه 7 ماهه دیگه ثبت نام کرده واسه ازدواج خیلی با حال بود :311: خوب نمیدونم راستش چون اعلام کرد که رابطه مون در راستای ازدواج نیست منم غرورم بهم اجازه نداد که پرس و جوی بیشتری بکنم. ولی هنوزم احوالم رو میپرسه و کلی ازم تعریف میکنه و میگه شرایطی که تو داری آرزوی هر پسریه و انامزد سابقت چقد بی لیاقت بوده که ماهی مثل تو رو از دست داده، ولی اینکه خودش چرا اقدام نمیکنه من فکر میکنم به خاطر شرایط خاص فرهنگی منطقه سکونتشه که با خودشون فقط ازدواج میکنن.

سلام وروز به خیر.
نیلای عزیزم نمیدونستم که تو همون سابینای خودمونی:43: خیلی خوشحالم که برام پست گذاشتی، این آقایی که من باهاش اشنا شدم همشهری شماست ، چند روزه ادعا میکنه که من به تو علاقه دارم و همه چیزت رو میپسندم ولی نمیدونم با خونواده م چیکار کنم که اجازه نمیدن من با دختری خارج از این شهر ازدواج کنم و ابراز میکنه که غالب مردم این شهر همینطوری هستن و متعصب روی مردم خودشون و فقط با خودشون ازدواج میکنن. میخواستم ازت بپرسم درسته همچین چیزی یا داره بهونه میاره:97:

مریم خانم، هرچند میدونم اسم منرو هم که پایین تاپیکت میبینی ناراحت میشی ولی بهرحال من وظیفه خودم میدونم که تا جاییکه به ذهنم میرسه

کمکت کنم. اگر یه چیزی توی این تالار باشه که در موردش تقریبا مطمئنم همینه که این آقا داره دروغ میگه. مردی که زنی رو بخواد نمیگم براش هرکاری

میکنه ولی دیگه در این حدی هست که این قبیل رسم و رسومات دیگه رویش تاثیری نذاره.

سلام مریم جون
راستش منم هنوز با اسم جدیدم اخت نشدم شاید باز از مدیر خواستم اسم سابقم را بگذاره ، با کمال شرمندگی البته خخخ
***
یه تمایلی بین ماها هست که فرد مورد نظر همشهری باشه، ولی این فقط در حد تمایل هست در بعضی از خانواده ها و اصلا مانع ازدواج با شهرهای دیگه نیست
یعنی یه رسم و رسوم نیست و انقدر که این آقا میگن سخت گیرانه نیست
من فکر نمی کنم مشکل این آقا این باشه
***
تازه مریم جان
شما زیبا ، تحصیلکرده، شاغل، سنی هم نداری
یه عقد چیزی نیست که سرنوشت شما رو انقدر تحت الشعاع قرار بده مطمئن باش
عجله نکن و صبور باش
امیدوار باش و آروم
مطمئنم کیس خوب برات پیش میاد شک نکن
فقط رو اعتماد به نفست کار کن و نگذار یه عقد انقدر اعتماد به نفست را کم کنه

اشتباه ما خانما این هست که همه چیز رو میدونیم و حالیمون هست ولی خودمون رو گول میزنیم.
ناراحت نشو مریم جون از حرفم من میدونم تنهایی سخته ولی واسه فرار از تنهایی هر کاری نباید کرد.
مردی که زنی رو بخاد.بهانه نمیاره.البته درسته الان دیگه در جامعه ما خواستنها همه منافع شخصی شده.

سلام، صبحتون به خیر.
آقای توجیه جسارتاً من از دیدن اسم شما ناراحت میشم و خوبه که خودتون هم میدونین(چون من تا به حال به این قضیه اشاره نکرده بودم)شما من رو یاد نامردی و نامردا میندازین.یاد آدمای متزلزلی که تزلزل و بی ثباتیشون زندگی آرام دیگران رو دچار تلاطم میکنه. آدمایی که به هر نحو ممکن ثابت میکنن که لیاقت همسر خوب از یه خونواه خوب رو ندارن.هر چند مطمئنم طبقه من و امثال من هم خدایی دارند.ممنون از نظرتون به هرحال این آقا الان دروغ بگه و این ازدواج سر نگیره بهتر از بعضیا هستن که با دروغ جلو میان و زندگی دختر مردم رو بازیچه میکنن .
سابینای عزیزم بازم ممنون خانوم:43: خوب واقعاً نمیتونم نشخیص بدم که آیا مشکلش همینه یا داره بهونه میاره ، نمیدونم خونواده ش در چه سطحی از آگاهی و فرهنگ هستن، برای خود من غیر قابل هضمه ولی شایدم واقعاً وجود داشته باشن چنین خونواده هایی!!!!!!!! خوب چه دلیلی داره دروغ بگه؟ صادقانه دلیلش رو عنوان بکنه من که ناراحت نمیشم.
مهرسای عزیزم مرسی که بهم یادآوری کردی که به خودم بیام ، منم دیروز عصر همین حرف شما رو بهش گفتم، گفتم یه پسر اگه کسی رو بخواد میتونه هر کاری واسه ش بکنه که گفت بله ولی من اون پسر نیستم که احترام خونواده رو نگه ندارم و حمایتشون رو از دست بدم، میخوای بیای اینجا و منفور خونواده من باشی؟ والا به خدا مغزم قفل کرده ، خدا قدرت تشخیص رو ازم گرفته نه میدونم کی راست میگه نه میدونم کی دروغ میگه .
ولی خوب خواستگارای زیادی دارم که هرکدوم یه جوری باعث میشه رد بشن، اکثراً هم به همین دلیل که بعد مسافت داریم و منم به خاطر اینکه رسمی شدم شاید نتونم انتقالی بگیرم. به هر حال ازتون میخوام برام دعا کنید،گاهی حس میکنم زندگیم مثل کلاف در هم و برهم شده که سررشته ش از دستم در رفته....

سلام مریم خانم، اگر به نوشته های من دقت کنید می بینین که من هیچ وقت خودم رو آدم خوبی معرفی نکردم. خیلی از مشکلاتم و بدی هام

رو قبول دارم. من تا اینها رو قبول نکنم نمیتونم در زندگی جلو برم و همیشه این ضعفها باهام خواهد بود.

راستش این نوشته های من در این تاپیک شما هم به خاطر همسر قبلیمه به همین خاطر نحوه برخورد شما باهام زیاد برام مهم نیست.

من و امثال من گرگ، دروغ گو، آشغال، ... هرچیزی که شما میگین ولی چرا این آشغال دروغگو میتونه زندگی شما رو خراب کنه؟ چرا به

همچین آدمایی اجازه میدین همچین کاری بکنند؟ شما تا اینرو نپذیرین که بجز آدمی مثل من کثافت دروغگو، خودتون هم در زندگی فعلی تون

مقصر بودین هیچ وقت از این مرحله رد نمیشین. باز هم یه کس دیگه پیدا میشه دویاره زندگی تون رو از اینی که هست بدتر میکنه.

دلیل واضحش همین موضع گیری شما در مقابل این دوست اینترنتی تون هست و استدلال ها و صحبتهایی که در موردش میکنین. همین

قسمتی که من این پایین مشخص کردم رو لطفا خودتون دوباره بخونید. این نحوه درست مواجهه با این موضوعه؟ اونهم از سمت دختری که

تجربه کسب کرده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam1363

بر

ای خود من غیر قابل هضمه ولی شایدم واقعاً وجود داشته باشن چنین خونواده هایی!!!!!!!! خوب چه دلیلی داره دروغ بگه؟!!!!!......
گفتم یه پسر اگه کسی رو بخواد میتونه هر کاری واسه ش بکنه که

گفت بله ولی من اون پسر نیستم که احترام خونواده رو نگه ندارم و حمایتشون رو از دست بدم، میخوای بیای اینجا و منفور خونواده من باشی؟ والا به خدا مغزم قفل کرده ، خدا قدرت تشخیص رو ازم گرفته نه میدونم کی راست میگه نه میدونم کی دروغ میگه .

---

دوست ندارم با شما بحث بکنم. آره راست میگی من و امثال من مقصر بودیم چون آدمی که عددی نبود رو به توان رسوندیم ، شدیم لقمه بزرگتر از دهن که داشت یارو رو خفه میکرد. شنیدی میگن نشاید که گدا معتبر شود ؟ بعضی آدما ظرفیت بعضی دارایی ها رو ندارن (صرفاً پول منظورم نیست ) وقتی صاحبش میشن بدبختا خودشونم باورشون نمیشه انقد گنده دیده شدن پس در نتیجه چیکار میکنن؟ لگد میزنن به بخت خودشون. به هر حال خلایق هرچه لایق.........
ممنونم که کسب تجربه م رو بهم یادآور شدین.داشت یادم میرفت....

امیدوارم هر چه زودتر زندگی روی زیبا، آروم و شادش رو به شما نشون بده :72:

سلام به دوستای عزیزم.
چون نمیتونستم توی تاپیک حال و احوال یاران همدردی بنویسم اینجا مینویسم :311: دیدم بهار شادی عزیز برگشته ،خواستم ابراز خوشحالی بکنم.خوبی دوستم ؟ تازه فهمیدم که توی یه دانشگاهیم:43:
اینجا دوستای خوبی دارم که شاید در دنیای واقعی خیلی کم باشن.مریم 123 عزیز هم که ایشالا خوبه ؟
دوستتون دارم، همتون رو ، 1000000000000 تا:72:

- - - Updated - - -

سلام به دوستای عزیزم.
چون نمیتونستم توی تاپیک حال و احوال یاران همدردی بنویسم اینجا مینویسم :311: دیدم بهار شادی عزیز برگشته ،خواستم ابراز خوشحالی بکنم.خوبی دوستم ؟ تازه فهمیدم که توی یه دانشگاهیم:43:
اینجا دوستای خوبی دارم که شاید در دنیای واقعی خیلی کم باشن.مریم 123 عزیز هم که ایشالا خوبه ؟
دوستتون دارم، همتون رو ، 1000000000000 تا:72:

مریم عزیز:72:

امیدورارم شاد و سلامت باشی.

مطمینا در رابطه نامزدیت ازار فراوانی دیدی تا آنجا که بخاطر دارم که جز کسانی بودم که به شما توصیه کردم این مرد

لیاقت فداکاری و محبتهای شما را ندارد کم کم خودت هم بهمین نتجه رسیدی بقول خودت شده بودی لقمه بزرگتر از دهان برای یک فرد بی لیاقت.

الان هم بخاطر جبران آزردگیهای روحیت به یک رابطه بی سرو ته مجازی رو آورده ای. دوباره احساس و محبت خود را

به فردی که لایق و مناسب شما نیست چنان نشان داده ای که این شخص بخود اجازه داده

شما را رد کند و بهانه خانواده را بیاورد قبل از اینکه شما او را سبک سنگین کرده و یا رد کنید و او خواهش و درخواست کن؟!؟

با آقای توجیح هم که متاسفانه جدا شده و موضوع آن با موضوع شما متفاوت بود رفتار تند و احساسی نشان

میدهی در حالیکه اولا ایشان بنا بر دلایلی که برای ما واضح نیست با کسی عقد کرد و تا آنجا که می دانیم

زمانیکه فهمید انتخابش نادرست است شرافتمندانه با دادن حقوق مادی آن دختر جدا شد صد البته

هردو طرف و خصوصا دختر خانم آسیب دیده و ان شاالله به لطف خداوند در مسیر درست زندگی قرار

می گیرد این خیلی بهتر از این است که سالها در یک رابطه باشد که همسرش اورا دوست نداشته

باشد و از انتخابش پشیمان باشد و همچنین از طرفی مانند خانواده همسر سابق شما کارهای

ناپسندی و دور از عقلی مانند نذری دادن برای ظاهرسازی و خوشحالی از این جدایی انجام نداده!!!!!!!!!!!!!!!

و همواره در تاپیکهای دوستان و همینجا پستها مناسب و عاقلانه ای برجا میگذارد که نشان از درایت اوست و صرفا بخاطر

آن اشتباه (جدایی) نباید ایشان را با نامزد نالایقت یا دیگران مقایسه کنی؟!:81:

من احساس میکنم شدیدا احساس محور شده ای و تا اندازه زیادی عجو لانه و نابالغانه رفتار میکنی.:305:

لطفا بیشتر مواظب وجود نازنینت باش و با مسافرت - مشاوره و ..... احساسات جریحه دار شده ات را بازیابی کن.:82:

موفق باشی.:72:

سلام به سنجاب عزیزم :72:عذر میخوام که در تاپیک قبلی یادم رفت اسم شما و برخی دوستان دیگه رو بذارم ،هیچوقت محبتها و کمکهای شما رو فراموش نمیکنم.ممنونم که هنوز به فکرم هستی و حتی با تلنگر من رو متوجه برخی خطاهام میکنی.
راجع به جناب توجیه اصلاً دوست ندارم بحث بکنم..........
راجع به اون آقا هم باید بگم که ارتباطم رو قطع کردم و خیلی صریح و رک و جرأتمند اعلام کردم که توی رابطه بی سر و ته نمیمونم.هرچند ایشان خیلی مصر هست و همچنان داره کم و بیش ادامه میده به صورت یک طرفه ولی وقتی بی محلی من رو ببینه خود به خود اون هم تمومش میکنه .
در مورد نامزد قبلیم خداروشکر انقد به هم ریخته که رو آورده به عملهای جراحی زیبایی و هر روز هم بیشتر از روز قبل دارن چهره واقعی خودشون رو به مردم نشون میدن، اینه که گمون نکنم توی این شهر حتی به اندازه انگشتان یک دست هم آدمایی باشن که تقصیر رو متوجه من بدونن.حالم به نسبت قبل خییلی بهتر شده، معمولاً سرگرم هستم و وقت خالی اونجوری ندارم ولی قبول دارم که هنوزم دلم زیادی پاک و بی آلایش و مهربونه به طوری که ممکنه دوباره کار دستم بده:81:تنها راهش اینه که شش دونگ حواسم رو جمع کنم و صد البته خدا بهم کمک کنه .ممنونم که بهم یادآور شدی که مراقب وجود نازنینم باشم.:43:

سلام به همه دوستان همدردی:72:
دوست داشتم یه موضوع دیگه رو آغاز کنم ولی خوب همینجا مینویسم.باز من اومدم با یه سری مشکلات جدید......
جریان از اینجا شروع میشه که اوایل شهریور امسال با آقایی به قصد ازدواج آشنا شدم که فوق لیسانس داشت،کار خوب ئو سمت بالایی داره،وضع مالیش خوبه،6 سال از من بزرگتره و خلاصه ش اینکه همه چیزش به من میخوره.خوب من به علت اینکه دفعه پیش بعد از چند ماه عقد جدا شده بودم از نامزدم حواسم رو خیلی جمع کردم که ..........
این ارتباط ادامه داشت با حفظ همه حریم ها و در این مدت 4 ماهه من حتی نتونستم یک ایراد رفتاری یا اخلاقی یا شخصیتی از این آقا پیدا بکنم و خوشحال از اینکه هفته بعد قراره به ما تاریخ مشخصی بده برای خواستگاری رسمی(خونواده ش در جریان ارتباط ما بودن) همینطور مادر بنده.
تا اینکه چند روز پیش یه اسمس برام اومد که با خوندنش چند دقیقه خشکم زد،خطاب به یه خانم که باهاش برای دو هفته بعد قرار خونه رو گذاشته بود،اونم شب !!!!!!!!!!!! به حدی شوکه بودم که فوری ازش پرسیدم و خلاصه ش این شد که اشتباهی برای من فرستاده و ماجرا رو تعریف کرد که دو سال پیش با یه خانم مطلقه آشنا شده و هیچ ارتباط عاطفی و دوست داشتنی هم بینشون نیست فقط با هم به توافق رسیدن که برای تأمین نیاز.... این ارتباط رو با هم داشته باشن..... از خجالت هم نتونست حرف بزنه و تا امروز فقط از طریق ایمیل باهام ارتباط داشته...حالا من کاملاً شوکه و دو دل شدم و نمیدونم چیکار بکنم با این شرایط....سؤال من اینه که آیا میشه به این قول که این ارتباط فقط مال قبل ازدواج بوده اعتماد بکنم و راه فهمیدنش چیه واقعاً ؟ آیا روانشناس زبده میتونه این رو تشخیص بده؟ همونطور که گفتم توی این مدت هیچگونه ایرادی در ایشون ندیدم.
ممنونم که کمک کنید،واقعاً سر درگم هستم.نمیدونم فرشته مهربان هنوز در تالار هستن یا خیر ولی اینبار دیگعه واقعاً به راهنمایی شون نیاز مبرم دارم........

مریم1363 به نظرم بیشتر راجبش فکر کن. به همین راحتی از این مسئله مهم نگذر
احتمال اینکه این آقا بعد از ازدواج هم دست به همچین کاری هست ،نسبت به پسرایی که دوران مجردیشون نرفتن سمتش بیشتر هست


منم میتونم سوالم که در رابطه با یه آشنایی اینترتی هست رو اینجا مطرح کنم،تا بهم راهنمایی بشه در همین تاپیک؟
با یه آقایی آشنا شدم،ولی هنوز مستقیم بهم نگفتن قصدشون ازدواجه،یعنی یه جورایی هنوز مشخص نیست! ا
خب هیچ پسری هم روز اول خواستگاری نمیکنه! اول کمی آشنایی هست
رابطه هم تقریبا رسمی هست.
تا به حال دیدار با هیچ پسری نداشتم به جز این آقا.اینم چون من دارم به قصد ازدواج پیش میرم پذیرفتم که رابطه باشه
تا اینجا هم ایراداتشون رو دیدم،یعنی اینطور نیست که چشم و گوشم رو ببندم.
به نظرتون چطور از نیتش باخبر بشم؟واگه قصد ازدواج نداره بیشتر خودم رو درگیر این رابطه چندماهه نکنم؟
منتظر راهنمایی هاتون هستم

- - - Updated - - -

این هم بگم تا به حال درخواست ناپسندی نداشتن به هیچ وجه
و من هم نمیذارم که داشته باشند!

یه تاپیک جدا باز کن و یه عنوان جذاب توپ!! هم براش بذار تا راهنمایی بگیری.
به تاپیکهای قدیمی و کسانی که در ادامه مشکلات دیگران مشکلشون را مطرح کنند معمولا جوابی داده نمی شه :72:

سلام مریم عزیز
منظورت چیه از اینکه ارتباط مال قبل از ازدواج بوده؟؟ ایشون قراره هفته ی بعد برای خواستگاری اقدام بکنه اونوقت برای دوهفته دیگه همچین قراری گذاشته!!! این یعنی این ماجرا مربوط به گذشته ی دوری نیست که بتونی راحت چشم پوشی کنی! من اگه همچین اتفاقی برام میفتاد اسمشو میذاشتم معجزه که اینجوری دست طرف برام روو شده اونوقت تو به چشم پوشی و اعتماد فکر میکنی؟؟

طبیعیه وقتی این آقا یک پایه ی خووووب داره و نیازاش برآورده میشه با پیش کشیدن مسائل جنسی خودشو پیشت خراب نکنه. در ضمن جدیدا آقایون اینکاره تغییر تاکتیک دادن. یکم صبر کردن و جلب اعتماد بهتر از عجله کردن توی این مسائل و خراب کردن وجه ی جنتلمنشونه!
مریم جان مطمئنی این بار حواستو خیلی جمع کردی؟ واقعا برام عجیبه که گاهی چطوری میتونیم خودمونو گول بزنیمو توجیه کنیم!

اگه هنوزتایپکیت رو پیگیرهستی به این نکته هم توجه کن که دوطرفی که اینترنتی درمورد هم ومسائل مختلف نظر میگیرن،ممکنه دچار پیش داوری های مثبت غیرواقعی بشن که حتی بعداز دیدار حضوری مدتی طول بکشه که متوجه بشن اشتباه کردن:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

یک نکته ظریف و البته بسیار مهمتر:اساسا به روشهایی که از اول با فونداسیون ضعیف شروع می شود نمی توان خوشبین بود. و نمی تواند بنای مرتفعی مثل ازدواج را بر آن ساخت.اینکه ماهها چت کنی و حرفهای تئوری بزنی شناخت ایجاد نمی کند.من می توانم قسم بخورم در همین تالار همدردی علیرغم اینکه من هزاران پست و مطلب زدم و حرفهای قشنگ قشنگ زدم. کمتر کسی هست واقعا مرا به عنوان یک فرد در خانواده بشناسد.راههای شناخت باید واقعی باشد. عملی باشد. و در بستر خانواده باشد.

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

یه تاپیک جدا باز کن و یه عنوان جذاب توپ!! هم براش بذار تا راهنمایی بگیری.
به تاپیکهای قدیمی و کسانی که در ادامه مشکلات دیگران مشکلشون را مطرح کنند معمولا جوابی داده نمی شه :72:

---

با سلام
لطفا در ابتدای تاپیک جدیدت اگر تمایل داشتید لینک این تاپیک را هم بگذار که اگر کسی تمایل داشت در جریان باشد
با تشکر