بدبینی نسبت به گذشته طرف مقابل

سلام
دوستان عزیز من یک سوال داشتم. چطور می شه بدبینی نسبت به طرف مقابلم که خودم تا حدودی موجب شدم رو از بین ببرم. ایشون روز اول حتی از دست دادن با من هم ابا داشتند ولی من به مرور ایشون رو تا حد زیادی به خودم وابسته کردم و ایشون منو به عنوان همسر آینده خودشون تصور کردند. به آهستگی من با ایشون رابطه م رو تا حد بوسه افزایش دادم ولی ایشون از من خواستند که این کار رو دیگه انجام ندیم. که خدا رو شکر موفق به این کنترل شدیم. چیزی که مشکل سازه اینه که ما 2-3 بار سکس چت هم(البته به خواست من)داشتیم که باز هم موفق شدیم اینکار رو ترک کنیم! بار اول سکس چت ایشون به شدت از اینکار منزجر شده بودند(لااقل در کلام) ولی بار های بعدی من رو همراهی می کردند. این دو مورد سکس چت به شدت ذهن من رو درگیر خودش کرده واصلا اجازه فکر کردن درباره سایر وجوه رابطه رو نمی ده. چی کار کنم؟

سلام،به تالار خوش اومدید
در مورد علت بدبینیتون توضیح بدید

ممنونم امریم( درست گفتم؟)
علت بدبینی من رابطه قبلی منه! دختری که به راحتی با من از مسائل جنسی صحبت می کرد و تمایلش به ارتباط جنسی رو هم نشون می داد. خب من همچین دختری رو نمی تونستم به عنوان همسر خودم بپذیرم و رهاش کردم.
البته این دختر فعلی خوشبختانه صادقانه به من گفت که مدتی با یک پسر بود که صدالبته این صداقتش هم به بدبینی من دامن زد. من چطور از این افکار دربیام بیرون؟

chashmdarrah عزیز شما نوشتید نزدیکی در رابطه با اصرار شما و علی رغم میل ایشون بوده و الان هم ایشون شما را قانع کردند که رابطتون را محدود و کنترل کنید.
دلیل واقعی بدبینی شما چیه؟
هنگام بدبینی توی ذهنتون چه تصورات ناخوشایندی دارید؟
چندسالتونه؟
چگونه وچه مدته آشنا شدید؟
رابطه قبلی ایشون کی بوده؟برای چی تمام شده؟
اطلاعاتی که شما دادید خیلی محدوده برای اینکه بتونیم راهنماییتون کنیم که آیا این بدبینی ناشی از تصورات ذهن شماست یا موارد مشکوکی وجود داره لازمه توضیحات کاملتری بدین.

من 25 سالمه
ایشون به مدت 3 سال با یک پسر بودند که اون پسر ایشون رو برای رفتن به خارج کشور ترک می کنه. واقعا مورد مشکوکی جز اینکه ایشون با من وارد اون بحث کلامی شد ندیدم. محجبه، سنگین مودب و متینه. اصلا هیچ وقت خودش اون بحثها رو مطرح نکرده!
در هنگام بدبینی افکاری مثل اینکه چرا این دختر با کسی که با اون رسما ازدواج نکرده بود وارد این حرفها شد( می دونم فکرم سنتیه ولی بپذیرید که هست ) و جزئیات اون ابراز کلامی مسائل جنسی تو ذهنم مرور می شه و اعصابمو خورد می کنه.
هرچند اون دختر تصور می کنه قطعا من همسر آیندش هستم. ولی ...

بهتره اگه تصميم قطعي براي ازدواج با اين خانم نداريد از همين حالا تكليف ايشون رو روشن كنيد:81:
و كم كم واقعيت رو(كه شايد زدواجي در كار نباشه)بهش بگيد....

gh.sana جواب شما خیلی احساسی بود. من هم این موضوع رو می دونم که باید بگم اگر نمی خوام ازدواج کنم! ولی مشکل اینه که اینطور نیست که من نخوام ازدواج کنم. من فقط نمی دونم این افکار رو چطور باید از سرم خارج کنم!

شما خودت مجبورش کردی که این کار را انجام بده و بعد بهش شک کردی؟ اگر اینجوری باشه که باید نسبت به اون باید از خودت خوشبین تر باشی.به نظر من این بدبینی شما بی مورده.

دوست گرامی شما که خودتون و افکارتون را می شناختین چرا از ایشون چنین درخواستی کردین؟
شما می گید ایشون در برابر پذیرش این مسئله مقاومت کردند ولی به اصرار شما این رابطه به اینجا کشید.
فکر نمی کنید بخاطر اینکه ایشون شما را به عنوان همسر آینده خودش پذیرفته و دلبستگی به شما و برای راضی کردن شما از ترس از دست دادنتون تا اینجا پیش اومدن.
من کار ایشون را تایید نمی کنم ولی ایشون به شما علاقه مندند و در شرایط احساسی انسانها تصمیم های درستی نمی گیرند.
رابطتون را محدود کنید تا بیش از این به شک شما دامن نزنه.
با اوصاف شما نکته تاریکی در مورد ایشون وجود نداره که باعث شک بشه. اشتباه این خانم اینه که نتونستند خودش را در برابر شما به دلیل علاقه و احساس زیاد حفظ کنند و مسلما توجیه ایشون برای خودش اینه که شما قراره باهاشون ازدواج کنید.
در مورد گذشته هم با اینکه با اطمینان نمی تونم نظری بدم ولی باتوجه به صحبت خودتون که گفتین در ابتدا در برابر اصرارتون مقاومت کردند و واکنشی که توضیح دادین بعید به نظر می یاد مسئله خاصی وجود داشته باشه. البته صداقته ایشون و صحبت کردن از مسئله ای که ممکن بود شما هرگز از اون باخبر نشید نکته مثبتیه.
با همه این حرفا سنگاتون را با خودتون وابکنید و ببینید می تونید با قضایای پیش امده کنار بیاین یا اینکه در اینده هم این مسئله ممکنه براتون مشکل بوجود بیاره.
با خودتون رودربایستی نکنید و اگه نمی تونید به ایشون اعتماد کنید از ازدواج با ایشون بگذرید.
در عرض یابی طرف مقابل باید میزان پایبدی ایشون را به رابطه در نظر بگیرید چون اگه ایشون در گذشته هم مسئله ای نداشته باشند اگر فرد مقیدی نباشند تضمینی برای اینده نیست.
یه مسئله مهمه دیگه اینکه اشتباه خودتون را نباید در این جریان نادیده بگیرید و مرد بودنتون را دلیلی بر این بدونید که برای شما ممنوعیتی وجود نداره و ازاد هستید هر کاری می خواهید بکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط chashmdarrah

gh.sana جواب شما خیلی احساسی بود. من هم این موضوع رو می دونم که باید بگم اگر نمی خوام ازدواج کنم! ولی مشکل اینه که اینطور نیست که من نخوام ازدواج کنم. من فقط نمی دونم این افکار رو چطور باید از سرم خارج کنم!

---

من اثری از احساس در پاسخ خانوم gh.sana ندیدم، جواب ایشون کاملا منطقی‌ بود...

اگر شما هنوز سردر گمی یعنی‌ هنوز برای ازدواج با این خانوم مطمئن نیستی‌، که به عبارت دیگه یعنی‌ ممکنه با این خانوم ازدواج نکنی‌...

در صورتی‌ که این خانوم همونطور که خودت گفتی‌ تصور میکنه قطعاً شما همسره آیندش هستی‌...

میدونی‌ اگه این ازدواج شکل نگیره از نظره عاطفی ایشون چه ضربه ائی میخوره؟!


موفق باشین،:72:

کامران