+درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام.من تازه به جمع شما پیوستم.
من به تازگی از طریق دوستم به آقایی برای ازدواج معرفی شدم. ایشون یک بار به من زنگ زدند و قرار شده همدیگرو ببینیم.
من استرس شدیدی دارم و نمیدونم چی میشه.
میخواستم از شما بپرسم بنظرتون این استرس طبیعیه یا من آدم ضعیفی هستم؟ خواهش میکنم فکر نکنید که موضوع مهمی نیست. چند روزه این مساله تمام تمرکز منو گرفته. خیلی احساس بی قراری میکنم. خیلی میترسم.
آیا هیچیک از دوستان به این حالت من گرفتار شده اند؟
خوشحال میشم از راهنمایی هاتون. ممنون.
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
به نظر من این موضوع کاملا طبیعی هست،
چون شما این آدمو نمیشناسین و نمیدونین برخورد اوولتون با هم چگونه خواهد بود،
اصولا تمامی ترس ها، ریشه در ابهام دارن و اینکه ما نمیدونیم چه اتفاقی قراره بیفته
نگران نباشین
کامران
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام ؛ به همدردی خوش آمدی
بنظر من هم استرس طبیعی هست . نگرانی نداره .
ضمنا من پیشنهاد میکنم این آشنایی رسمی و زیر نظر خانواده باشه . آشنایی های خیابونی معمولا سرانجام خوبی ندارند .
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام
به جمع خانواده همدردی خوش آمدید
لطفاًدر صورت امکان ابتدا به این سئوالات پاسخ دهید .
1 - چند سال دارید ؟
2 - فرزند چندم خانواده هستید ؟
2 - آیا کسی از خواهران یا برادرانتان ازدواج کرده اند ؟
4- پیش از این خواستگاران دیگری داشته اید ؟ اگر جواب مثبت است آیا در مورد آنا نیز چنین اضطراب داشته اید ؟
5- کمی بیشتر راجع به خود و دوستتان و موردی که برای ازدواج معرفی کرده اطلاعات دهید .
ممنون و منتظر پاسخ شما .
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
ازدوستان عزیزم ممنونم که پاسخ دادند.
درپاسخ به سوالات فرشته مهربان گرامی باید بگم
1: 25 سال دارم
2:فرزند دوم
3:بله خواهر بزرگترم ازدواج کرده
4:بله قبلا هم خواستگارانی داشته ام اما هرکدام بنا به دلایلی به ازدواج ختم نشده اند. درمورد اونها هم مضطرب بودم اما فکر میکنم این بار استرسم بیشتره البته شاید بخاطر تجربیات ناموفق گذشته باشه.
5: این دوستم ازبهترین و صمیمی ترین دوستامه. خودش ازدواج کرده و زندگی موفقی داره.من کاملا بهش اعتماد دارم. آقایی که معرفی کرده از دوستان همسرشه.
خودم هم لیسانس دارم 2ساله فارغ التحصیل شدم و درحال حاضر شاغل هستم.
بازم ممنون میشم کمکم کنید
با تشکر
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
ستاره عزیز
یه بخشی از نگرانیتون طبیعیه ، اما اگه خیلی زیاد اضطراب دارین غیر طبیعیه ، اگرچه "خیلی زیاد" مفاهیم نسبی اند.
بهرحال باید اینجوری فکر کنید که بدترین حالت ممکنه چیه ، (مثلا از اون فرد خوشتون نخواهد اومد) پیامد های بدترین حالت ممکنرو برا خودتون تحلیل می کنید ، وقتی با بدترین حالت کنار اومدید حالتهای دیگه خیلی راحت براتون قابل هضمه و دیگه اضطراب نخواهید داشت.
موفق باشی:72:
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام ,دوست عزیز,
ابتدا یه تبریک به خاطر پیوستن به خانواده همدردی و یه تبریک دیگه به خاطر قرار گرفتن در مسیر تشکیل خانواده جدید یا همان زندگی مشترک, :72:
اضطراب و استرس در این موارد همانطور که دوستان گرامی اشاره کرده اند طبیعی میباشد؛ و دلایل خاص خود را دارد؛
با توجه به اینکه هنوز هیچ مشخص نیست که خواستگاری به ازدواج و زیر یک سقف رفتن ختم شود,چه دختر و چه پسر این سوال به ذهنش خطور میکند که آیا من خوشبخت میشوم؟آیا زندگی من از خواهر یا برادرم بهتر خواهد بود؛دوستانم چه؟ آیا این انتخاب مناسب است ؟و .....
پس تا اینجا مشخص شد که داشتن اضطراب طبیعی است,
اما در پاره ای موارد این اضطراب از حد طبیعی خارج میشود؛ چرا؟
در میان پاسخ سوالات ما به فرشته مهربان
دو مورد بیشتر به چشم میخورد :
1-قبلا هم خواستگارانی داشته اید اما هرکدام بنا به دلایلی به ازدواج ختم نشده اند,
2- دوست شما ,نزدیکترین(صمیمی)دوست شما ست,و اینکه خودش ازدواج موفقی داشته
این دو مورد به نظر بنده بیشتر موجب اضطراب در شما شده است,
چون احتمال دارد شرایط اجتماعی محیط پیرامون شما و از طرف دیگر سن شما (که بسیار مناسب میباشد)و اینکه چه حرفهای بین اطرافیان شما به خاطر سر نگرفتن خواستگارهای قبلی گفته شده , همه اینها در ذهن شما مرور میشود؛ ناگفته نماند که این مسائل دگر طبیعی شده و نباید به انها توجه کرد آنچه مهم است خوشبختی خود شماست,
بنده گاهی اوقات با دوستان متأهل خود صحبتهای دارم, و پیش میاید که از شیوه انتخاب انها و یا نحوه زندگی مشترک انها انتقاد میکنم, در این میان ناخود آگاه این مورد به ذهنم خطور میکند که اگر خود من ازدواج کنم و انچه که برای آنها گفته ام ,عکس آن برای خود پیش آید ,چه؟!
منبع اصلی استرس و اضطراب درون خود ماست؛و نه دنیای بیرون,
اگر مهارت ما آنقدر بالا باشد که در مقابل عوامل بیرونی مانند یک صافی تصفیه عمل کنیم؛ اجازه ورود عوامل منفی را به ذهن خود نمیدهیم,و مثبت اندیش بودن و خوشبینی را به خدمت میگیرم؛ بدون شک در انتخاب و تصمیم گیری موفقتر خواهیم بود
آرامش داشته باشید تا بهتر بتوانید تصمیم بگیرید.
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام
دوست عزیز به کلبه همدردی خوش آمدید:72:
نظر من هم اینه که استرس شما بیشترش طبیعیه .اینکه میگم بیشترش به خاطر اینکه تا اینجا که صحبت کردید احتمال میدم خانواده در جریان دیدار شما نیستند و اگر بودن شاید ترستون کمتر بود . شاید هم خیلی ایده آل فکر می کنید و انتظار دارید این آقا مطابق تصورات شما باه و در غیر اینصورت قبول نخواهید کرد برای همین مضطربید.
در ضمن فکر کنم به خاطر دوستتون هم باشه .چون احتمال میدم شما فکر می کنید دوست شما ازدواج کرده و شما هنوز مجردید پس باید هر طور شده شما هم ازدواج کنید و حالاا گه خوب نبود چیکار کنم ؟
شما این آقا رو نمی شناسید و با توجه به تجربیات ناموفق گذشته احتمالا" نگرانید که نکنه به توافق نرسید و این مورد هم به نتیجه نرسه .
اما نگران نباشید و ترس به خودتون راه ندید و اگه تا حالا خانواده رو در جریان نذاشتید به نظر من بهتره حداقل مادرتون یا یه بزرگتر رو در جریان بذارید و همه چی رو بسپارید به خدا ( توکل یادتون نره !)
موفق باشید
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلام
ستاره جان ممنون از پاسخ سئوالات
به نظر می رسه اضطراب شما کمی از حد طبیعی خارجه ، چرا؟
چون با وجود دوستی که مورد را به شما معرفی کرده و مورد اعتماد شما نیز هست و او را آدم موفقی می دانید ، قطعاً وی خود می توانسته با راهنمایی ، محل کمک به کسب آرامش و کم کردن اضطراب طبیعی شما بوده باشد . اما این که با وجود این دوست و آنچه گفتم باز شما اضطراب دارید و موضوع را در اینجا مطرح کرده اید نشانه اینه که کمی از حد طبیعی خارج شده ، که لازمه برای روز صحبت حضوریتون با خواستگارتون این وضعیت تغییر کنه .
بنده اینجا احتمالاتی که باعث این اضطرابه رو مطرح می کنم ، در صورت صحت مورد یا مواردی از آنها اعلام کنید تا بتوانیم به کمک دوستان شما را یاری کنیم .
احتمالات ایجاد اضطراب در شما :
الف : ترس
1 >>> به خاطر این که این فرد را با توجه به موارد گفته شده در مورد ایشان از سوی دوستتان مناسب دیده اید و می ترسید که مبادا همچون موارد قبلی به ازدواج منجر نشه .
2 >>> ترس از مقبول واقع نشدن
3 >>> احتمال دارد از فهم و درک و عقلانیت این آقا زیاد به شما گفته شده و ترس دارید که در مواجهه شوید با وی کم بیاورید .
4 >>> اگر فاصله خواستگارهای شما از هم زیاد بوده باشد و پیش از این آقا مدتی بدون خواستگار بوده باشید ، ترس از بالا رفتن سن ازدواج و تمایل به ، به انجام رسیدن این مورد باعث اضطراب شده .
ب : هیجان زیاد
1 - به خاطر این که دوستتان معرف وی است و شما این دوستتان را بسیار قبول داشته و دوست می دارید و هیجان زده شده اید از این که اگر ازدواج صورت بگیرد ، به هم نزدیک تر می شوید چون شوهرانتان نیز با هم دوستند .
2 - چون دوستتان معرف است ، و احتمالاً شما را نزد این آقا تأیید کرده ، به این که این جریان منجر به ازدواج بشه ، امیدوارید و این حالت ، هیجان زیادی در شما ایجاد کرده
در کل به نظر می رسد که شما داری روحیه ای هیجانی هستید و هیجان شادی و هیجان غم خیلی سریع در شما اتفاق می افتد و حتی ممکن است اوج بگیرد ، آنچنانکه گاهی سخت بتوانید کنترلش کنید .( مثلاً با دیدن صحنه های زیبا ، رمانتیک و ... به وجد می آیید و شادی زیادی پیدا می کنید و با دیدن صحنه های تراژدیک زود به گریه افتاده غم زده می شوید ؟)
در بسیاری مواقع ریشه اضطراب هیجانات است . و افراد هیجانی معمولاً احساسی محورند .
برای ما روشن کنید که در کجای این توضیحات قرار دارید ، تا بتوانیم بهتر راهنمایی کنیم .
RE: درخواست کمک و راهنمایی . . . .
سلان سلام سلام
تشکر تشکر تشکر
تشکر ازهمه دوستان عزیزم که اینهمه همدلی و راهنمایی کردند.
اول از همه باید بگم که هم به مادر و هم به خواهر بزرگم ازهمون روز اول همه چیزو گفتم.
در پاسخ به سوال فرشته مهربان باید بگم درمورد الف یعنی ترس گزینه دوم یعنی ترس از مقبول واقع نشدن و درمورد ب یعنی هیجان همون مورد آخر که گفتید" شما داری روحیه ای هیجانی هستید و هیجان شادی و هیجان غم خیلی سریع در شما اتفاق می افتد و حتی ممکن است اوج بگیرد ، آنچنانکه گاهی سخت بتوانید کنترلش کنید .( مثلاً با دیدن صحنه های زیبا ، رمانتیک و ... به وجد می آیید و شادی زیادی پیدا می کنید و با دیدن صحنه های تراژدیک زود به گریه افتاده غم زده می شوید ؟)" شدیدا درسته و دقیقا همون چیزیه که وجود داره .کنترل احساسات چه منفی و چه مثبت برای من بسیار سخته.
راستی 5شنبه قراره همدیگرو ببینیم. توروخدا دعا کنید اتفاق بدی نیفته. ازهمه دوستای عزیزم ممنونم.