مشکل جدی من

سلام ، من 2 سال است ازدواج کردم . همسرم هر روز بهانه می آورد که می خواهد برگردد به شهرش پیش خانواده اش و الان مدت 40 روز است که به خانه پدر مادرش رفته است . در حالیکه من هر ماه با کلی قرض می کردم تا بره خانوادشو ببینه من تمام سعیم را در جهت خوشبختی اش کردم با اینکه یه کارمند ساده هستم هزینه دانشگاه مسافرت و همه چیزش را هم تهیه کرده ام حالا هم پدر مادرش نمی گذرانند باهاش صحبت کنم و می گویند از اول با پدر مادرت باید بیای خواستگاری ! شرایط ما عوض شده پدرت باید یه خانه به اسم دخترمون بزنه . ما اشتباه کردیم این مهریه 800 سکه بدرد نمی خوره چون قسط بندی میشه سر ما کلاه رفته ! من واقعا با این تفکر نمی دونم چکار کنم هم من هم پدر مادرم مستاجر هستیم هیچ چیز از خودمون نداریم من هم هیچ چیز ندارم . چکار کنم ؟ اونها منو تهدید می کنند .

دوستان همسر من می خواهد 800 سکه طلا مهریه اش را به اجرا بگذارد من یه کارمند ساده ام هیچ چیز به جز 350 هزار تومان حقوق ندارم آخر عاقبتم چی می شه ؟

اگه دنبالشو نگيري و بگي من نمي تونم مي خواي بخواه نمي خواي نخواه من هميني ام كه هستم ،‌فكر مي كني چه اتفاقي بيفته؟
چقدر شناخت داري روشون؟با اين كار واقعا طلاق دخترشونو ميگيرن؟يا نه كوتاه ميان و مي ترسن؟
من دقيقا نمي دونم چيكار بايد بكنيد فقط اينو مي دونم كه اگه از خودتون ضعف نشون بدين اونا بيشتر رو حرفشون تكيه مي كنن.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

ضمنا مطمئنيد تمام سعي خودتونو كردين؟؟
شايد از دستتون فرار كرده؟

سلام بر "کاوه" عزیز..خوش آمدی.

کاوه جان شرایط شما را درک می کنم..بنابراین اصلا نگران نباش و به سوالات دوستان و اعضا پاسخ بده تا به طور صحیح شما را راهنمایی کنیم.

>>کاوه جان در این مدت 2 سال که زندگی زناشویی را شروع کرده اید آیا تا بحال همسرتان سخنی از ترک کردن شما زده بود؟؟
>>آیا در این مدت با یکدیگر بحث هایی (مشاجره) داشته اید..؟بیشتر در چه زمینه هایی بود؟

>>شما خانه مستقلی ندارید و در خانه والدینتان زندگی می کنید...اگر این چنین است آیا محل زندگی شما جداگانه اسیت یا در یک خانه؟؟
>>سن شما و همسرتان؟؟
>>نوع آشنایی و ازدواج(توضیح) دهید...
.................................................. .........
کاوه گرامی منتظر توضیحات شما هستیم:72:

سلام
نه ما جدا از خانواده خودمون زندگی می کنیم . زمانیکه که من می خواستم مهریه رو امضا کنم از اینکار امتنا کردم و گفتم که من چنین پولی ندارم اما مادرش گفت من قسم می خورم هیچ مشکلی نباشه من فقط اینکارو می کنم تا مردم نگن دخترشو حراج کرده !!! همسرم هر از گاهی زمزمه می کرد که حاضره مهریه اش را ببخشه ولی پول پیش خانه را بگیره تا در شهر خودش برای خودش خونه بگیره یکبار از من خواست تا با دوستاش بره مشهد زیارت من بدبخت هم رفتم از مدیرم 100 تومان مساعده گرفتم ولی به یکباره فهمیدم با یکی از آشناهاش که آقایی هست که از همسرش جدا شده شمال ویلا کرایه کردن . خانواده اش اول به من حق دادن و به من گفتن بیا اینجا مشکلتو حل کنیم همه وسایلی که آورده هم ماله خودت و مهریه هم باید ببخشه من هم رفتم اونجا ولی با صحنه ای عجیب رو برو شدم که من متهم به تهمت شدم و این عمل رو یه جور شوخی خانوادگی که مثل برادر خواهر می مونن دونستن . من ولی بخشیدمش . پدرش یه معتاد بود که زمان خواستگاری و رسم رسوم نبود و در حال ترک بود اما حالا میگه من نبودم و حالا هستم و یه پدرم !! وقتی هم زنگ می زنم هی تهدید می کنن و با حالت تمسخر بهم می گن از چی می ترسی ! هی هم می گن وکیلش خودش می یاد تکلیفتو روشن می کنه . من 30 و همسرم 25 سالست .

در برابرشون کوتاه نیاین. همسر شما و خونوادشون هنوز ارزش نهاد خانواه رو درک نکردن.شاید نشه ازشون توقع رفتار محترمانه داشت متاسفانه.برخوردشون با مسائل مختلف از جمله مهریه و دریافت اون و حتی اون دروغ بزرگ و کار اشتباه همسرتون و عکس العمل عجیب خونوادش و .... نشون میده که شما کار سختی رو در مقابله با اونا داشته باشین.پس سعی کنین اشتباه نکنین در برابر اونا.
اگه واقعا همسرتون شایستگی گذشت و بخشش شما رو داره ببخشینش.
اگه اصلاح میشه برای اصلاح شدنش وقت بذارین.
اگه از نظر فکری مستقل عمل می کنه و تحت سلطه خونواده نیست به فکر برگردوندنش باشین و گرنه که بعد یه مدت باز همین آش و همین کاسه س .
بابت این حرفم متاسفم ولی شاید از اول اشتباه کرده باشین.
***لطفا منو به خاطر صراحتم و شاید تند رویم ببخشید.***

نه شما لطف دارین . من واقعا ضعیف شدم با هر تهدیدی می ترسم ، احساس ترس می کنم .

برادر عزیز
به بعضی از سئوالات نقاب جواب ندادین ، از جمله نحوه آشنایی و ازدواج شما ؟
اگر ممکنه فاصله شهرهاتون و اهلیت هر کدام را هم بیان کنید ؟

دوران عقد شما چه مدت بوده و رفتار همسرتان در این دوران چطور بوده ؟
آیا همسرتان از ابتدا اینگونه رفتاری داشته ؟

از نظر مالی سطح خانواده همسرتان چگونه است ؟ و آیا منبع درآمد برایشان مهم است یا از هر راهی پول به دست آید از نظر آنها مسئله ای نیست ؟

دختر ازدواج کرده دیگه ای هم دارند ؟ اگر آری رابطه آنها با داماد دیگر چطور است ؟

هر چقدر اطلاعات لازمه را بیشتر ارائه کنید بهتر می شود شما را راهنمایی کرد

کاوه عزیز
الآن مدتیست همسرتان شما را ترک کرده ، اگر زود قضاوت نکرده باشیم به نظر می رسد هدف باج خواهیست ، در هر حال اول از راه مسالمت ، اگر نشد ، شماهم می توانید موضوع عدم تمکین و ترک منزل را از طریق مراجع قانونی مطرح کنید .

بروی چشم
ما از طریق اینترنت با هم آشنا شدیم
ایشون اصفهان هستن و ما کرج
دوران عقد ما حدود یکسال بود ، رفتارش کاملا معمولی بود ولی بزرگترین مشکلش فحاشی بود و فحش های رکیک من بارها ازش خواهش کردم حرمت شکنی نکنه اما . . .
سطح مالی پائینی دارن ولی ظاهر نمی کنن یعنی ظاهرا فکر می کنی خیلی خوب وضع مالیشون ولی یه باجناق فوق العاده پولدار دارم که هر از گاهی از اون هم پول می گیرن و پسر خوبیه . اونو خیلی دوست دارن . از ماشین و لوازم خونش استفاده می کنن .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

در ضمن اینم بگم پدر مادر من جفتشون بازنشسته هستن و معلم بودن دو برادر پزشک دارم و خودم هم تحصیلات عالیه دارم در بین خانواده همسرم کسی تحصیلات خاصی نداره بجز باجناقم که انصافا پسر خوبی است و اتفاقا یه مشکل بزرگ اون فحاشی همسرش هست .