خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
از گفتن این حرفها شرمم بیاد ولی میگم.
من مدتیست که ازدواج کردم. چند وقتی هست که به شدت به یکی از خانمهای محیط کارم تمایل پیدا کردم. اصلا نمیتونم در برابر اون خودم رو کنترل کنم. به صورتی بسیار واضحی بهش نگاه می کنم و دوست دارم باهاش حرف بزنم.
اون هم فکر کنم متوجه شده و سعی میکنه از من دوری کنه.
من ادم معتقدی هستم و خیلی عذاب وجدان دارم. این حالت درست مثل وقتی است که می خواستم ازدواج کنم. مثل خوره افتاده توی جونم. اصلا دست خودم نیست. غذام کم شده و هی با خودم فکر میکنم
من زندگیمو دوست دارم. میدونم که این کارم اگه ادامه پیدا کنه باعث فروپاشیه زندگیم میشه. ولی اسیر نفسه خودم شدم و نمیتونم از شرش خلا بشم.
اصلا دسته خودم نیست. خیلی ضعیف شدم
خیلی عذاب وجدان دارم. با همسرم هیچ مشکلی ندارم و اونو خیلی دوستش دارم. ولی شرمم میاد توی چشماش نگاه کنم. بیچاره خیلی برام زحمت کشیده.
به نظره شما چه جوری میتونم از شر این وضعیت خلاص شم.
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر عزیز
راهکار را در میان کلام خود می توانید پیدا کنید.
من نمی دانم این خانم چگونه در محیط کار حاضر می شود ، اما می دونم که راه شما اینه که نگاهتون را حفظ کنید و حتی الامکان در مواجهه با این خانم قرار نگیرید و همراه با این اقدام عملی ، از ذکر غافل نشین ، بخصوص ذکر استغفار و اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم ، و به خدا پناه برده ، و هر زوز که خودتان را حفظ کردید ، آنروز خدا را مدام شکر کنید . در هر حال وسوسه شیطانه ، قوی باشید در برابر ابلیس و نگذارید شما را زمین بزند ،
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر من
اولين چيزي كه انسان را از هوي نفساني دور مي كند ايمان به خدا و توسل كردن به اوست.
نمي خواهم برايت شعار بدهم اما خيلي از ما خيلي اوقات دچار اشتباههايي مي شويم و از آنجايي كه ضمير ناپاكي نداريم اوليني تلنگري كه به ما مي خورد وجدانمان است سپس منطقمان اما ايمان به خدا نجات است.
معمولاً اين گونه هوسها همانطور كه خودتان آگاه تريد زندگي ها را از هم فروپاشي مي كند.
با خود بينديشيد كه هر كاري در اين روزگار مي كنيد جوابي دارد و هيچ كاري بي جواب نمي ماند و جواب برخي كارها باز در همين دنيا است . به قول معروف با هر دست بدهي با همان دست مي گيري و يا درخونه كسي را با انگشت بزني در خونه خودت را با مشت مي زنند.
اگر قرار باشد روزي همسر شما به صورت اتفاقي در خيابان يك غريبه را ببيند و از ديدن او لذت ببرد (فقط براي يكبار) شما قادر به تحمل آن نخواهيد بود.
به نظر من آدمي بايد به گونه اي زندگي كند كه اگر روزي قرار شد كارهايش را رو كنند شرمنده نشود.
به وجدان ، اعتقاد و تعهدي كه به همسرت داري احترام بگذار برادر من. اميدوارم كه موفق باشيد.
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
village محترم
شما حتما باید به یک مشاور مراجعه کنید .
در زندگی خصوصی شما و همسرتان نکات ظریفی وجود دارد که باید روی آن کار شود . حتما با مشاور صحبت کنید و سعی کنید از وجود همسرتان بیشتر لذت ببرید و نیازهای خودتان را با همسرتان مرتفع کنید .
دلیل ایجاد این مشگل خانم همکار شما نیست . ایشان نباشد یک نفر دیگر . شما باید روی خودتان به طور جدی کار کنید و مسئله تان را ریشه یابی کنید .
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
برادر گرامی شما با این خانم قبل از ازدواج هم همکار بودید ؟
همونطوری که خودتون گفتید این احساس شما هوا و هوسه و زودگذر . برای هر کسی ممکنه چنین حالتی پیش بیاد ولی وظیفه ما در چنین حالتی یا خدا و پناهنده شدن به خداست .شما همسر دارید کسی که گفتید باهاش مشکلی هم ندارید .همسر شما یک نعمت هست که خداوند به شما هدیه کرده مثل بقیه نعمتها.هوا و هوس شما رو در معرض امتحان سختی قرار داه مقاوم باشید و شیطان رو لعنت کنید .تا جایی که امکان داره اون قسمتی که همکارتون کار می کنه رفت و آمد نکنید ، اگه کاری با اون قسمت داشتید از کسی خواهش کنید به جای شما انجام بده (البته نه طوری که کسی به شما مشکوک بشه ) گفتید که ایشون سعی داره از شما دوری کنه پس اون خانم نمی تونه خانم بدی باشه و این خودش یه کمک به شماست که به سمتش نرید. شما هر لذتی که دوست دارید از همسر خودتون بگیرید نه زنان بیگانه .شما با این کارتون به همسرتون ظلم می کنید .به اون بنده خدا فکر کنید که وجودش وابسته به شماست و شما رو دوست داره و بی صبرانه منتظره برگشت شما به خونه ست قدر اونو بدونید و بهش خیانت و ظلم نکنید .
انسان گاهی وقتها بدون دلیل به چیزی یا کسی دل می بنده که هیچ فایده ای براش نداره و تنها چیزی که باعث وابستگیش شده همین هوا و هوسه .اینجور مواقع فقط یاد خدا و یه تصمیم قاطع میتونه انسان رو نجات بده . از یاد خدا غافل نشید
به ندای درونتون یعنی وجدان تون گوش کنید و جوابش رو بدید
نگذارید شیطان به هدفش برسه .مرد باشید و برید به جنگش و مواظب باشید که خدای نکرده کم نیارید
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام سعی کنید به خانومتون یکم بیشتر نزدیک بشین سعی کنید بیشتر از قبل برای بودن در منزل وقت بزارید بیرون برین و خودتون رو تو محیط کارتون سر گرم کنید
و تا اونجایی که می تونید از همگارتون دور باشین و باهاش هم صحبت نشین
می دونم یکم سخته تو یه محیط بودن و ارتباط برقرار نکردن ولی این کار و بخاطر خودتون و خانوادتون انجام بدین بعد از یه مدت وجود اون خانم براتون عادی می شه
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
برادر خوبم
با تاييد راهنماي دوستان عزيزم بايد بگم ...احتمالا روابط شما و همسرتون خيلي صميمي نيست....بد برداشت نكنيد يه كم بيشتر فكر كنيد احتمالا موضوعاتي هست كه شما كه دوست دارين با همسرتون راجع بهش حرف بزنين اما هميشه تمام حرفتون رو نميگين....تمام قيقت رو بيان نميكنين حقيقت منظورم حقيقت احساستونه.....
احساسات سركوب شده اي در درون شما هست كه مانع يه ارتباط قوي با همسرتون ميشه......چرا همه احساستون رو نميگين؟چرا سانسور ميكنين:::1: ترس از عدم تاييد 2: ترس از رنجاندن همسرتون
نميدونم تا چه حد درست حدس زدم
اما اميدوارم سو تفاهم پيش نياد براتون.....قصد زير سوال بردن رابطه خوب شما و همسرتون رو ندارم
اما بعضي وقتا ما دوست داريم كه رابطه مون خوب باشه اما شايد واقعيت طور ديگه اي باشه.....سركوب احساسات و فريب دادن خودمون اغلب باعث اين اتفاقات ميشه......
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
با توجه به نظر دوستان در خصوص احتمال خلاء در روابط شما با همسرتان ، اگر صلاح بدونید بد نیست از کیفت رابطه و زندگی با همسرتان بگید تا اگر خلائی تشخیص داده شد که زمینه را برای توجه به خانم همکارتان فراهم کرده ، بهتر و مفید تر راهنمایی شوید و مشکل را ریشه ای حل کنید .
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
افرين به شما فرشته مهربان عزيز......
درسته بايد اطلاعات بيشتري از زندگي وروابطتون داشته باشيم تا بتونيم دليل فاصله روحي شما و همسرتون رو پيدا كنيم....
موفق باشي:shy:
RE: خیانت: کمکم کنید از این هوسم خلاص شم
سلام
مرسی از حرفهای خوبی که زدین
راستش این یکی دو روز حرفهای شما رو خیلی خوندم.کمی بهم آرامش داد.
احساس نیاز نمی کنم.میل جسمانی ندارم. ولی از نگاه کردن بهش لذت شیطانی می برم. اصلا نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم. مثل خوره افتاده تو جونم
ما الان شش ماهی هست همکار شدیم. قبلا هم ازش خوشم میومد. ولی به عنوان یک انسان. مثل انسانی که از انسان دیگر خوشش میاد. نه از روی میل جنسی.
یکی دوهفته است که اینجوری شدم. در این دو هفته پوشش اش به نوعی شد که من به شدت به این حالت پوشش در زنها نقطه ضعف دارم و به شدت ازش لذت می برم . این نوع ظاهر شاید در جامعه ما رایج باشه مخصوصا در فصل تابستان، ولی من به نوعی از دیدنش به شدت تحریک می شم. می دونم که نوعی لذت حیوانیه. ولی دلیله دیگه ای هم داره
من کلا از خانمهایی که جثه ی ظریفی دارن و باهوش هستن هم خوشم میاد. خیلی نحوه لباس پوشیدنش، راه رفتنش، نوع اندامش، نوع کفشش، فرم دستهاش و ... به اون چیزهایی که من دوست دارم در یک زن باشه، شبیه.
تمام این عوامل دست به دست هم دادن که این هوس در من تقویت بشه.
جالبه که اونم فهمیده من نسبت بهش تمایل دارم. رفتارش سرد شده ولی ظاهرش عوض نشده.
راستش وقتی این حرفها رو می نویسم خیلی اروم میشم. ولی فردا روز از نو روزی از نو.
اما در مورد همسرم، واقعا من دوستش دارم. رابطه مون اصلا مشکلی ندارده. من حتی بعد از این قضیه سعی می کردم بیشتر بهش نزدیک شم. ولی انگار غم این عشق شیطانی مثل یک پرده ای بین من و اون هست. تمام وجودم رو گرفته. از شرم نمیتونم تو چشماش نگاه کنم.بعضی وقت ها نگاهم خیره میشه. کم حرف شدم. داره کم کم صورتم تکیده میشه. این حالت ها دقیقا مثل وقتیه که به همسرم علاقمند شده بودم.اون موقع همش خیر بود.اما الان همش هوسه
تا حالا یکی دو نفر بهم شک کردن. خدا کنه کسه دیگه ای نفهمه
راستی اگه یک مشاور خوب تو تهران میشناسین بهم معرفی کنین (با آدرس و تلفن). توی شهر خودم دوست ندارم پیش کسی برم . چونکه خیلی ها منو امکان داره بشناسن.