شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
[align=justify]سلام:72:
امروز در تاپیک یکی از دوستان به یک اتفاق تکراری برخوردم. فکر کردم اگر این موضوع رو در یک تاپیک مجزا مطرح کنم، هم به این دوستمون کمک بشه، و هم به خیلی خانمهای دیگه ای که این مشکل رو دارن.
یک دوست قدیمی می گفت هر بار که من گریه می کنم، نامزدم میره تو بالکن می ایسته و تا گریه م تموم نشه برنمی گرده!
بعد از اون در موارد زیاد دیگه ای هم این حالت رو دیدم که یک آقا در برابر گریه های خانمش (که نشون از درد عمیق روحی و احساسی اون داره) به جای دلسوزی و ابراز محبت، از این اشک ها فرار می کنه.
به نظر شما این حالت نشون دهنده ی بی محبتی اون آقاست؟ اصلا در همچین شرایطی همسر این خانم چه احساسی پیدا می کنه، و چی باعث می شه که اینطور واکنش نشون بده؟ برای خانمهایی که در زندگیشون به این مشکل برخوردن، چه راهکاری ارائه می دید؟
همراه با آرزوی شادی، آرامش، و خوشبختی برای همه دوستان عزیزم. :72:[/align]
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
سلام.
در مورد این سوال که فکر کنم همان گونه که شما اشاره کردید قبلا هم مطرح شده بود که بنده لینکش را پیدا نکردم...باید بگویم::
این مورد ارتباط مستقیمی با احساسات مردان دارد...چگونه؟عرض خواهم کرد.
مردها با اين احساس بزرگ مي شوند كه مسئوليت همه کارها و روراست کردن مشکلات با انهاست.
انان از کودکی این مسئولیت را می پذیرد زیرا با تکرار جمله هایی در ذهنشان تثبیت می شود مانند::
پسرم وقتي بزرك شدي باید خانواده ای را اداره کنی ...و پسرم دست خواهرتو بگیر...نذار برو انور...نذار گریه کنه و......
پسر هاكه اين جملات به آنان گفته مي شود با اين باور ناخوداگاه بزرگ مي شوند كه چنان چه مي خواهند يك مرد واقعي باشند.
هنگامی که زنان برای حل مشلی به مردان خود مراجعه می کنند و با بیان احساسات می خواهند مردان انها را درک کنند از یک چیز غافلند که مردان به جمله و سخنان انان اهمیتی نمی دهند و متوجه سخنان انها نمی شوند بلکه تنها حالت بیان احساس برایشان مهم است...بنابراین زن که انتطار دارد مرد او را به اغوش بکشد و ارامش کند یکباره با متوجه می شود که مرد به جایی ارام کردن چنین روشی را بکار می برد::
مرد بسیار قوی با ارامش خاطر شما را نصیحت می کند و در پی رفع و پیدا کردن راه حل مشکل شماست نه درک ان مشکل.
در واقع او نقش پدر را برای شما بازی می کند تا مادری دلسوز.
اما دلیل دیگری هم دارد...چرا مردان در هنگام گریه زنان خود عصبانی می شوند ..ایا دلشان از سنگ است؟؟؟خیر!!
دليل اين كه چرا هنگامي كه مردان از احساساتي شدن شما عصباني مي شوند ، اين است كه خود را مسئول درد و رنجتان مي دانند و چنان چه نتوانند ناراحتيتان را برطرف كنند ، احساس گناه خواهند كرد...بنابراین عصبانی و کم طاغت می شود.
متاسفانه مردان اغلب متوجه نیستند که زنان به دنبال دردودل کردن و شنیده شدن هستند نه پیدا کردن راه حل برای حل مشکل...
امیدوارم متوجه شده باشید دوست گرامی.:72:
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
همونطور که نقاب عزیز گفتن، آقایون خودشون رو مسئول درد و رنج همسرانشون می دونن و برای همین عذاب آور ترین صحنه ای که می تونن شاهدش باشن اشک ریختن همسرشون هست.
آقایون در این لحظه احساس ناتوانی می کنن و اینکه نتونستن کارشون رو به خوبی انجام بدن و همسر بدی بودن برای همین سعی می کنن این وضعیت رو عوض کنن و متاسفانه این وضعیت انقدر براشون سخت هست که عصبانی میشن و یا سعی می کنن از اون محیط فرار کنن و طبیعتا این برخورد آقایون باعث عمیق تر شدن ناراحتی خانمها و در نتیجه گریه بیشتر اونها خواهد شد..
حالا سوال اینجاست که چطور باید این عمل و عکس العمل ها رو کنترل کرد..
آیا خانمها هیچ وقت نباید گریه کنن؟
یا آقایون باید خودشون رو کنترل کنن؟
:72:
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
[align=justify]دوستان عزیزم،
ممنون از پاسخ هاتون.:72:
اون مواردی که من در تالار دیدیم، این مسئله بصورت ضمنی مطرح شده بود، و غیر از یک مورد که Shad راهکار خوبی به اون دوستمون ارائه داده بودند، راهکار دیگه ای ندیده بودم که ارائه بشه.اگه شما تاپیک دیگه ای سراغ دارید که موضوع کامل بررسی شده باشه، لطفا لینکش رو بگذارید که دوستان بهتر بتونن استفاده کنند. چون این مشکلیه که خیلی شاهدش هستیم، و معمولا وقتی کار به این مرحله می رسه که خانم شروع می کنه به گریه کردن و آقا هم دچار احساس خشم و درماندگی، ارتباط به بن بست می رسه، چون طرفین دیگه قادر نیستند همدگه رو درک کنند و ارتباط سالمی داشه باشند.
اگه مقالاتی در این مورد هم در تالار داریم، لطفا بگذارید که این تاپیک برای استفاده دوستان کامل تر بشه.:72:
در ضمن من یک سوال رو فراموش کردم مطرح کنم. و اون اینکه برای آقایی که در این شرایطه، چه راهکارهایی وجود داره که بتونه این حالت رو از بین ببره. البته غیر از ناز کشیدن!! چون در اون شرایط این راهکار (که مد نظر خانمه) برای همسرش عملی به نظر نمی رسه!
:72:[/align]
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
سلام
ممنون از همه دوستان موضوع خوب و پاسخ های خوبی رو مطرح کردید.
فقط این موضوع یه تبصره داره این مساله فقط در مورد زن ها و شوهرها نیست یادمه وقتی که بچه بودم و موجود کاملا حساسی بودم وقتی اتفاق بدی واسم میافتد و با گریه اون رو برای اطرافیان تعریف میکردم پدرم مدام منو از ادامه بحث تا زمانیکه گریه میکردم منع میکرد و نمیگذاشت ادامه بدم تا زمانیکه به گریه ام خاتمه بدم من هم که گریه رو تسکین آلامم میدونستم فقط در اون زمان احساس خشم داشتم به مرور زمان یاد گرفتم که احساساتم رو تا حدودی کنترل کنم ولی این مساله مربوط به من تنها نبود بارها و بارها شاهد بودم که دوستان و همکارانم در برخورد با یه مساله آموزشی یا کاری مستاصل شده و در جمع که بیشتر اعضای اون آقایون بودند به گریه افتادند راهکار عملی و لینک هایی در این زمینه هم اگه اینجا بگذارید واسه خیلی ها قابل استفاده خواهد بود.
با سپاس فراوان
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
سلام::72:
فیلو سارای گرامی موضوع جالبی مطرح کردید که برای من بسیار قابل درک بود....
ممنون از این تاپیک..
منم شدیدا درگیر این حالت هستم..گاهی با خودم می گم کاش اشک ها خشک بشوند و از دستشان راحت بشم....ولی خوب انسان خودش هم گاهی عاجز هست از این موضوع...و کنترل کردنش.....
چیزی که من باهاش برخورد کردم همینه : که خانم ها گاهی وقتی ناتوان از گرفتن حقی یا ادامه بحثی می شوند و یا وقتی با تمام تلاش خود برای اثبات احساس خود با مشکل مواجه می شوند ناخود اگاه به گریه کردن پناه می اورند..
البته گریه جنبه های مختلفی دارد که خود بهتر می دانید...
با دیدن صحنه های غم انگیز ..با فوت عزیزان ..با بی توجهی ...و...زنان بیشتر اوقات به گریه پناه می آورند و از این راه خود را تخلیه می کنند....
در طی سالیان به مردان یاد داده شده که نباید احساساتی باشند..اشک بریزند ....و باید پشت و پناه زنان خود باشند..شانه های محکمی که زنان به آنان تکیه کنند و هر وقت زنی به هر دلیلی ببیند در حال از دست دادن این شانه های محکم هست از هر روشی برای بازگشت آن گاهی استفاده می کند...و هیچ کس نمی تواند ادعا کند من این چنین نیستم.....
ولی من نیز با نگاه سرد یک مرد وقتی گریه می کنیم مواجه بودم و انزمان اصلا نمی دانستم چرا هیچ رفلکسی اشک های من در وی ایجاد نمی کند....تنها رفلکسی که من شاهدش بودم عصبانیت بیشتر..تق و توق...و اعصاب خراب طرف مقابل بود...و سکوت و نگاه.....و گاه نگاه دزدانه ای شاید از روی ترحم نه جلب دلسوزی.....
اون زمان منم با فکر اینکه چرا به اون همه احساسم توجه نمیشه بلندتر گریه می کردم که شاید اقدامی در جهت آرام کردن من رخ بده که نداد....و من مجبور می شدم خودم ارام بشم ....:54:
این حقیقتی هست که من لمسش کردم..و اون زمان حس می کردم عجب مرد بی احساسی ..که این همه دوست دارم می گه ولی در مقابل اشک من به جای ابراز محبت مجدد فقط عصبانی میشه و داد می زنه.....
رازش را نفهمیدم تا خودش به زبان امد:
این را از باب تجربه می گم البته..اون شخص معتقد بود من در ان لحظه به شدت از خودم متنفر شده بودم و عصبانیت من نه از اشک های تو از خودم بود که تو رو به جایی رسوندم که این طور گریه کنی......احساس کردم خیلی نا توانم و نمی تونم هیچ کمکی به تو بکنم..احساس می کردم که تو چون به من علاقه ای نداری این طور گریه می کنی که من بفهمم....می خوای بگی من نمی تونم مواظب تو باشم!!!!
برام خیلی عجیب بود چون دقیقا این حرف ها بر عکس چیزی بود که هدف من بود..یعنی من فقط می خواستم اون یکبار دیگه بگه پشت منه ولی اون حس برعکسی داشت!!!
بعدا مطالعاتی کردم که بیان می کرد مردها از احساسات ما چیز دیگری برداشت می کنند..چون با ما از خیلی لحاظ متفاوتند ..و مثلا وقتی بهش می گی بایست آدرس رو بپرسیم ..اون برداشت می کنه که یعنی تو هیچ کاری بلد نیستی!!!
این تفاوت ها جالب هست....
به نظر من باید در این ارتباط دو طرفه ..خانم ها مطالعاتی از کتاب های مختلف داشته باشند و روش برخورد با مردان را یاد بگیرند که منم خودم تازه دارم اینا رو یاد می گیرم...
این از بی تفاوتی انان نیست..این از عدم درک صحیح احساس خانم توسط آقا و بالعکس هست.....اگر ما شناخت درستی از این واکنش ها داشته باشیم نه ما متهم به گریه دروغین می شویم نه آنان متهم به بی احساس بودن!!!
:54::54::54:
یك پسر كوچك از مادرش پرسید: چرا گریه می كنی
مادرش به او گفت : زیرا من یك زن هستم .
پسر بچه گفت: من نمی فهمم
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید
بعدها پسر كوچك از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می كند
پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می كنند
پسر كوچك بزرگ شد و به یك مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می كنندبالاخره سوالش را برای خداوند مطرح كرد و مطمئن بود كه خدا جواب را می داند .او از خدا پرسید : خدایا چرا زن ها به آسانی گریه می كنند؟
خدا گفت زمانی كه زن را خلق كردم می خواستم كه او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او راآن قدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بكشد. و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد كه به بقیه آرامش بدهدمن به او یك نیروی دورنی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش راداشته باشد ووقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشدبه او توانایی دادم كه در جایی كه همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود . به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی كه مریض یا پیر شده است بدون این كه شكایتی بكندبه او عشقی داده ام كه در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم كه شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش كند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این شعور را دادم كه درك كند یك شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسر ش را آزمایش می كند وبه او این توانایی را دادم كه تمامی این مشكلات را حل كرده و با وفاداری كامل در كنار شوهرش با قی بماندو در آخر به او اشك هایی دادم كه بریزد .این اشك ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی كه به آن ها نیاز داشته باشد. او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشك می ریزد
خدا گفت : زیبایی یك زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح اوست ، ودر قلب او جایی كه عشق او به دیگران در آن قرار دارد
این هم یک لینک مقاله علمی در رابطه با گریه کردن.......
http://www.hamdardi.net/thread-7893.html
*** در نهایت من خیلی دوست دارم اقایون در این بحث شرکت کنند و بگویند واقعا اون لحظه چه حسی می کنند و درخواستشون از خانم ها چیه؟؟؟
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
ضمن تشکر از دوست خوبم rsrs1380 عزیز، و بقیه دوستانی (خانم و آقا) که لطف خواهند کرد و تجربیاتشون رو بیان می کنند، و اینکه در اون حالت چه انتظاری از طرف مقابلشون داشتند،
یک راهکار که برای آقایون می شه مطرح کرد، سکوت و کناره گیریه موقتیه.
به این شکل که مثل نامزد دوست من، از همسرشون فاصله بگیرن، و بهش بگن وقتی این وضعیت پیش میاد، من از نظر عصبی در وضعیتی قرار می گیرم که برام قابل تحمل نیست، و در ضمن ناتوان از درک و حل مسئله ای می شم که برای شما پیش اومده.
به این شکل:
1:: این آقا به احساسات خودش احترام گذاشته و از خودش انتظار بیش از حد نداشته. و از اینکه در شرایط روحی بدتری قرار بگیره، جلوگیری کرده.
2:: در فضای باز تر ایجاد شده، این آقا می تونه به اعصاب خودش مسلط بشه.
3:: خانم متوجه می شه که با گریه کردن مشکلش حل نمی شه، و باید با دید باز تری با مسائل برخورد کنه. حتی در تربیت کودک هم شنیده م که اگه بچه ای با گریه و جیغ کشیدن می خواد به هدفش برسه، بهش جواب مثبت ندید. فکر می کنم این باعث می شه که خانم به تدریج قادر به کنترل کردن احساساتش بشه.
4:: در این وضعیت به خانم هیچ پرخاشگری ای نمی شه، و این خیلی اهمیت داره. چون معمولا در ارتباطاتی که به این شکل به بن بست می خورن، برخورد نامتناسب طرفین باعث تشدید وضعیت بحرانی هم می شه. یعنی در حین ابراز عصبانیت ممکنه آقا با لحن توهین آمیزی صحبت کنه، بعد احتمالا خانم عصبانی می شن و یه چیزی هم ایشون می گن، وضعیت همینطور بدتر می شه.
فکر می کنم بعد از بازگشت آقا از بالکن!! وضعیت آروم تر شده باشه.:82: دوست من که می گفت این واکنش نامزدش به تدریج تاثیر سازنده ای در روحیاتش داشته!:43:
فعلا برم بررسی کنم ببینم دیگه چی به ذهنم می رسه!:303:
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
تحمل دیدن اشک های یه نفر برای ما هم که خانم هستیم گاهی واقعا مشکل و درد آوره مخصوصا زمانی که احساس ناتوانی در آرام کردن طرف مقابل داشته باشی و یا گریه فرد را بی دلیل تلقی کنی
راهکار پیشنهادی من زمانی که درک صحیحی از شرایط فرد گریان ندارید مکان را ترک کرده و خود را با درست کردن یک لیوان شربت یا آب خنک سرگرم نمایید و در این فاصله به خود فرصت فکر کردن به شرایط و راهکارها و به فرد گریان فرصت تخلیه روانی دهید
پس از بازگشت و نوشیدن نوشیدنی خنک توسط فرد گریان , فرد تا حدودی بر حالات عصبی خود مسلط شده و شخص ناظر نیز به نوعی حس تمایل به درک کردن را به طرف مقابل خود منتقل نموده است
احتمالا پس از این درنگ چند دقیقه ای ادامه بررسی موضوع به شکل منطقی راحتتر خواهد بود
یه نکته دیگه
هیچوقت فرد گریان را به خاطره گریه کردن سرزنش نکنید و از او نخواهید که خیلی سریع به وضعیت عادی بازگردد
این مساله در مورد آقایان بیشتر رعایت شود
از جمله مرد که گریه نمیکند حتی المقدور استفاده نکنید
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
سلام به همگي
اين مورد فقط در مورد گريه كردن صدق نمي كند. در مورد حرص خوردن و غصه خوردن هم صادق است. خود من گاهي كه از مسئله اي مخصوصا مسائلي كه از همسرم نشات مي گيرد ناراحت مي شوم و حرص مي خورم از من دلجويي مي كند و يكي دو باري مي پرسد چي شده؟؟! وقتي من بازگو مي كنم خيلي راحت مي گويد:(( واسه اين چيزاي الكي خودتو ناراحت مي كني؟)).
گاهي احساس مي كنم مردان براي اينكه برخي مسائل را حل كنند سعي مي كنند آن را از دوش همسر خود بردارند و به نوعي اين را حل مسئله مي داند.
RE: شوهرم می گه جلوی من گریه نکن!!!
[align=justify]سلام:72:
یک راهکار برای خانمها هم اینه که نگاهشون به ازدواج این نباشه که قراره همه شادیها و خوشبختی هاشون، در همسرشون، عشق ورزی، و ... خلاصه بشه. اگه خانمی خوشبختی خودش رو در همسرش خلاصه نکنه، به دنبال راه های دیگه ای برای رضایت از زندگی خواهد بود.
و در دوره نامزدی، و بعد از ازدواج هم سعی کنه خیلی غرق در روابط عاشقانه نشه. که به این وضعیت عادت نکنه. همواره در نظر داشته باشه که این همه عشق و توجه در کنارش مشاجره و مشکلات هم خواهند آمد.
در اینصورت این خانم وقتی به مشکل برمی خورده، انتظار نداره همسرش حالات بد رو درش از بین ببره، و اندوهش رو کاهش بده. بلکه قادره از راههای دیگه ای از زندگی لذت ببره، و انرژی از دست رفته در مشکلات زناشویی رو از راه دیگه ای جبران کنه.
در نتیجه به اون حالت افسردگی و استیصال که فقط شروع کنه به گریه کردن، نخواهد رسید. و همواره روحیه شاد و بانشاطش حفظ خواهد شد. و این روحیه باعث می شه همسرش هم از وضعیت های بحرانی بیرون بیاد.
یعنی شادی و خنده خانم، علاوه بر حل مسائل روانی و روحی خودش، همسرش رو هم از اون فشار عصبی، و درماندگی که درش گرفتار شده، نجات می ده.
فکر می کنم زن و شوهر همیشه باید یک محل درآمدی! برای شادی هاشون داشته باشند، تا بتونن اون شادی و نشاط رو در مواقع لزوم به زندگیشون تزریق کنند، نه اینکه همیشه انتظار داشته باشند که زندگیشون بهشون شادی بده!
:72:[/align]