خطاهای همسرم رو به روش بیارم؟

سلام

یه مدتیه که دارم سعی می کنم با همسرم که الان تو عقدیم ارتباط بهتری داشته باشم. ولی بعضی چیزها واقعا از درون عذابم می ده. مثلا چند بار ازش یه خطاهایی دیدم که نمی شه گفت اشتباه بوده یا سهوا مرتکب شده. یه سری خطای عمدی انجام داده و نکته بدش اینجاست که فکر می کنه من متوجه نشدم و سرم کلاه گذاشته.

از یه طرف نمی خوام غرورش رو جریحه دار کنم که فکر کنه جلوی من خورد شده، از طرف دیگه دوست ندارم فکر کنه من اینقدر ساده ام که تونسته اون کارا رو بکنه و آب از آب تکون نخوره. تازه شاید متوجه زشتی این کار نشه و بعدا بیشتر تکرار کنه. فکر می کنه خیلی زرنگه......

به نظر شما درسته که من بهش بگم که متوجه شدم و ازش بخوام دیگه تکرار نکنه؟

بعضی راه حل ها که ممکنه ارائه بدید شاید خیلی کارساز نباشه. مثلا اینکه غیر مستقیم بخوام بهش بگم و ... چون چندبار سعی کردم این کار رو بکنم. ولی انقدر به خودش مطمئنه که تا زمانی که من دقیقا آدرس و تاریخ ندم قبول نمی کنه که همچین کاری کرده.

بذارید یه مثال از یکی از کارهاش هم بگم. مثلا تو یه زمینه در مورد یه مسئله مالی که مربوط به هردومون می شد یه بی صداقتی خیلی فاحش ازش دیدم. (با اینکه من اصلا تو زمینه های مالی ازش توقع خاصی ندارم و همیشه هم این بهش گفتم.) فکر کرد من متوجه نشدم. ولی متاسفانه با چشمان خودم دیدم. خیلی ناراحت شدم. ولی به روش نیووردم. بعد از اون چند بار باهاش سعی کردم در مورد صداقت و ... صحبت کنم. اون هم خیلی قاطع نظرهای خوبی می ده و می گه هیچ وقت تو زندگی به من دروغ نمی گه و نخواهد گفت. ولی وقتی اون کارش رو دیدم دیگه هیچ کدوم از این حرفها برام قابل قبول نیست. البته این فقط یه نمونه اش بود. به نظر شما بهش بگم؟

ميشه بيشتر توضيح بدي؟يعني ميخواد در بعضي موارد بهت كلك بزنه؟از زرنگي يا از روي شيطنت؟ارزيابي خودت از اين كاراش چيه؟

ناهيد عزيز
شما دوست داري اگه خطائي کردي همسرت بهت بگه؟
بذار اينجوري بپرسم اگه با دوستت باشي واز اين موارد ببيني به روش مياري؟
بنظرمن ساده نبودن خودت رو جوراي ديگه مي توني بهش اثبات کني.
سعي کنيد از بودن باهم لذت ببريد نه اينکه مونيتور يا آلارم رفتارهاي همديگه باشيد. اين آزار دهنده ميشه.:72:

عزيزم بهتر است خيلي سنجيده حرفهاي خودت را بيان كني طوري كه شخصيت او را حفظ كني وگرنه هميشه بايد نقشي را بازي كني كه الان داري انجام مي دهي .
باور كن اگر نگويي روزي خسته خواهي شد و صداي آرام تو و شخصيت متين تو تبديل به فرياد خواهد شد فراموش نكن زوجها بايد بتوانند راحت باهم صحبت كنند بي آنكه به كسي توهين شود .
در غير اين صورت سعي كن روي خودت كار كني و صبر و تحمل خودت را بالا ببري سعي كن خود سازي كني

به نظر من خطاها رو بايد بگيد، اما اين مسايل رو هم در نظر داشته باشيد:
1. شايد با اين رفتارشون قصد دارن "راز داري" كنن. قصدشون دروغ گفتن نيست و فقط مي خوان مساله مخفي بمونه. مساله اعتماد مطرح نيست، فقط از نظر ايشون، لازم نيست كه شما در جريان اون مساله قرار بگيرين. به نظر من اين مساله به مرور زمان حل ميشه!
2. در گفتن ايرادات و انتقادات، لحن ملايم و مهربان داشته باشيد، نه تحكم آميز، نصيحت مابانه و خشمگين. سعي كنيد در فضايي عاطفي انتقاد كنيد.
3. انتقادات و ايرادات رو دايما تكرار نكنيد. حتي اگه مشكل ايشون تكراري است. در دفعات بعدي با روشهاي ديگه اي مثل اخم كردن، چشمك زدن، ابرو بالا انداختن و ... فقط به اون يادآوري كنيد كه كارش اشتباه بوده و شما ناراحت شديد.

سلام ناهيد جان،

من كه تجربه زندگي مشترك ندارم ولي به نظر من بهش بگو اين مساله رو متوجه شدم !! اهر چند كه اگه بگي حتما چند دليل توجيه كننده مياره كه تو اشتباه ميكني و حتما از دستت هم دلخور ميشه كه چرا در موردش اينطوري فكر كردي اگه دلايلش را پذيرفتي كه هيچ ولي اگه قبول نكردي در اين موقع تو فقط به حرفاش گوش بده و سكوت كن ولي تاييد نكن كه فكر كنه حرفاشو قبول كردي بعد ميتوني بگي: با چيزايي كه ديدم نميتونم درباره صحبتهات قضاوت كنم و هر دوي ما ممكنه اشتباه كرده باشيم ولي هرچي بود گذشت اميدوارم كه از اين به بعد ديگه تكرار نشه !!!

مطمئنا فقط از روی شیطنت نیست. چون اگه این جوری بود بعد از یه مدت بهم می گفت که این کار رو کرده.

اون آدم فوق العاده باهوش، با سیاست و زرنگیه. متاسفانه من هم به اندازه اون باهوش هستم. ولی هیچ وقت سعی نمی کردم از این توانایی ام برای کشف خطای دیگران استفاده کنم.

اون خیلی دوست داره که نشون بده خیلی کارها به خاطر من می کنه و .... من هم اینو قبول دارم که تا حالا خیلی کارها برام کرده.

ولی گاهی یه کار خطایی عمدا انجام می ده و فکر می کنه که من متوجه نشدم. وقتی این خطا باعث می شه حقی از من ضایع بشه، خیلی برام سخته که راحت از کنارش بگذرم. از اون حق خیلی راحت می تونم بگذرم، ولی نه اینجوری که فکر کنه من اصلا از اون حق خبر نداشتم و اون با زرنگی تونسته سرم کلاه بذاره..........

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نظرات دوستان خوبه، ولی بعضی هاش در مورد مسئله من کارساز نیست.
BABY منظور من در مورد خطاهاییه که متاسفانه مرتکب شده و فکر می کنه من نفهمیدم. این ناشی از عدم صداقتشه. من فقط می خوام بفهمه که که این کارش خیانته.... اگه من هم همچین کاری کرده باشم، دوست دارم که بهم بگه. من نمی خوام اون رو جلوی کسی ضایع کنم. فقط می خوام خودش بفهمه.
mustafun، حرفهات رو قبول دارم. ولی مورد 1 شما اصلا در مورد من صدق نمی کنه.

یاد ماجرای حضرت یوسف افتادم. چرا یوسف اشتباه برادرش رو به روشون آورد؟ چون اونا نمی خواستند اشتباهشون رو قبول کنند و اصلا هم از این کار پشیمون نبودند....

بذارید یه مثال واضح تر بزنم. مثلا یه نفر یه کادو برای ازدواجمون می ده. اون کادو، مثلا یه وجه نقد، رو تخت منه، ما هنوز اون پول رو نشمردیم، اون میاد و یه مقداریش رو دور از چشم من می ذاره تو جیب خودش، بدون اینکه به من بگه و فکر می کنه که من نفهمیدم. به خدا اگه بهم می گفت که به پول نیاز داره، همش رو بهش می دادم. من توقع زیادی ازش نداشتم. فقط یه مقدار صداقت ....

حالا تو یه همچین موردی من چه جوری می تونم بهش اخم کنم، ابرو بالا بندازم و ....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط nahid88

ولی گاهی یه کار خطایی عمدا انجام می ده و فکر می کنه که من متوجه نشدم. وقتی این خطا باعث می شه حقی از من ضایع بشه، خیلی برام سخته که راحت از کنارش بگذرم. از اون حق خیلی راحت می تونم بگذرم، ولی نه اینجوری که فکر کنه من اصلا از اون حق خبر نداشتم و اون با زرنگی تونسته سرم کلاه بذاره.
BABY منظور من در مورد خطاهاییه که متاسفانه مرتکب شده و فکر می کنه من نفهمیدم. این ناشی از عدم صداقتشه. من فقط می خوام بفهمه که که این کارش خیانته.... اگه من هم همچین کاری کرده باشم، دوست دارم که بهم بگه. من نمی خوام اون رو جلوی کسی ضایع کنم. فقط می خوام خودش بفهمه.
بذارید یه مثال واضح تر بزنم. مثلا یه نفر یه کادو برای ازدواجمون می ده. اون کادو، مثلا یه وجه نقد، رو تخت منه، ما هنوز اون پول رو نشمردیم، اون میاد و یه مقداریش رو دور از چشم من می ذاره تو جیب خودش، بدون اینکه به من بگه و فکر می کنه که من نفهمیدم. به خدا اگه بهم می گفت که به پول نیاز داره، همش رو بهش می دادم. من توقع زیادی ازش نداشتم. فقط یه مقدار صداقت ....

حالا تو یه همچین موردی من چه جوری می تونم بهش اخم کنم، ابرو بالا بندازم و ....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

---

احتیاجی نیست اخم کنی و ابرو بالا بندازی و به این سادگی از واژه های کلاه بذاره یا خیانت و بی صداقتی استفاده نکن حیف نیست بین زن و شوهر مهر و محبت و پرده حیا با نسبت دادن این کلمات از بین بره .در مورد مثالی که گفتی می تونستی بهش بگی اگر در شرایطی هستی که نیاز به پول داری بقیه پول کادو هست اینجوری اگر در شرایط بد مالی هم باشه احساس می کنه با اون همراهی کردی و می فهمه که شما متوجه شدی که پول برداشته و این حسن نیت شما باعث میشه همیشه صادقانه مسائلشو با شما در میان بذاره و نیازی به مخفی کاری نمی بینه بنابراین عکس العمل شما هم تعیین کننده هست .

من احساس می کنم که همسرتون هنوز به ازدواج شون با شما به دید یه زندگی دو نفره و به وجود اوردن عشق و احساسات قشنگ و همینطور ایجاد حس اعتماد در رابطه تون نگاه نمی کنن، نه اینکه این کارها رو بخوان از روی عمد انجامش بدن نه! من احساس می کنم یه جور عادت هست، عادت به اینکه این جور رفتارها از نظر ایشون زرنگی هست و بخصوص در مورد مردها که اصولا به زندگی به دیده ی برد و باخت نگاه می کنن و شاید ایشون فکر می کنن با این رفتارهاشون همیشه برنده هستند.
به نظر من بخشی از رفتارهای ایشون و تکرار اون رفتارها، به طرز برخورد خود شما برمیگرده، به اینکه این احساس رو در همسرتون به وجود آورده باشید و تقویتش کنید که واقعا دوستش دارید و توی زندگی براتون چیزی مهم تر از احساس عشق و همدلی و رازداری و باهم بودن و صداقت نیست و اینها چیزی هست که همسرتون رعایت کنه و براتون انجام بده از ته قلبتون خوشحال می شوید.
شما باید با همسرتون جوری رفتار کنید که همسرش هستید و همدلش و بخاطر عشقش هست که از خیلی از چیزهایی که می بینید گذشت می کنید، چون دوستش دارید.
به نظر من شما باید با عشق و احساس توی یه خلوت دونفره با همسرتون صحبت کنید و ابتدا سعی کنید از ویژگی های مثبت ایشون شروع کنید و به بعضی از رفتارهایی که انجام داده و شما رو ناراحت کرده برسید و بعد خواسته ی دلتون رو با محبت به ایشون بیان کنید.
امیدوارم که موفق بشید

حالا اون مثال گذشته، من هم این کار رو نکردم. فقط خودم رو خوردم و چشم پوشی کردم. بعد از اون ماجرا من همه کادوهای مالی و سکه ها رو بهش دادم تا صرف کارهای شخصی خودش بکنه. فقط یه کمش رو برای خودم نگه داشتم. یعنی اونا که طلا بود و دوستشون داشتم و نمی خواستم بفروشمشونن. ولی اون متوجه نشد من چرا این کار رو کردم.....
حالا که گذشته چی کار کنم؟ بگذرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سر همه این کارهاش اعصابم خورده...............