-
جنس مخالف نه ،متفاوت
«جنس مخالف نه ،متفاوت»
دراين جمله چه نكات ظريف و حساسي وجوددارد .اما حيف كه دائما تو گوش ما كرده اندمخالف ،ضد.......
اگر به دختران و پسرانمان ازهمان ابتدا اين اگاهي ها (تفاوت نيازها و خلقيات )را بدهيم وچه بسا مهارتهاي انها را دراين زمينه بالا ببريم.ايا طلاقي خواهيم داشت ؟
ايا مشكلاتمان خيلي تنزل پيدانمي كند ؟
ايا بچه طلاقي خواهيم داشت ؟ايا........؟
ايا فرزند ما به اين رشد رسيده كه بتواند يك زندگي را اداره كند ؟
يا اصلا نيازهاو خواسته هاي خودش را كشف كرده يانه ؟تابخواهد طرف مقابل خود را باخواسته ها و نيازهاي متفاوت بشناسد.
خانواده ها تاچه حد به اين موضوع اهميت مي دهند؟
ايا دراين باره كمكي به فرزندانشان ميكنند؟يا بيشتر دنبال جهاز و مد و ظواهرهستند .
چند در صداز خانواده ها دراين رابطه كتاب تهيه مي كنند؟ درصورتي كه هزينه كتابهاي خوب و مفيد خيلي از لباسها و تجملات زندگيشان كمتراست.
من خودم رامي گويم وقتي ازدوا ج كردم هيچي به جز خجالت بلد نبودم.ايا درست است كه پدر و مادر به خود ببالند كه دختر ما محجور؟درسته محجوري يه گوشه كاررامي گيرد اما بقيه چيزها چي؟چرابه دخترها اينقدر از جنس متفاوت بد مي گويندو مي ترسانند .چرا براي اينكه مي خواهند راحت باشند منكر همه چيز مي شوندو صورت مسئله را پاك ميكنند؟ چون اين طوري خيالشان راحتتراست وديگه زحمت همراهي و همدلي ومراقبت كمتر مي شود .بعد يك وقتي مي گويند حالا بياوبرو و باهمين موجود زندگي كن.بدون هيچ شناختي .
شايدبعضي ها خرده بگيرند كه خوب مي تواند ازمحارم شناخت پيداكند.ماشاءلله به عدالت بعضيها. الحق كه چه مراعات ميكنند .درخانواده هاي به اصطلاح اسلامي ما به پسر يادداده نمي شود كه هميشه كه نمي شود حرف تو.اصلاتوجه به نيازو خواسته طرف مقابل تا چه حد به پسرها گوش زد مي شود؟
(.اخه اين پسر. اين ازاد . ننگي براي پسر نيست).ايا اين جملات درسته؟
خود زنها (مادراني كه پسران را پرورش ميدهند)باعث مي شوند كه مرد خود راجداوبهتر بداندباعث مي شود علي رغم اينكه خود نيازمند ومحتاج زن است زن را كوچك و ضعيف به حساب بياورد بدون اينكه يه نيازها و وجود با ارزش اين موجود توجه كند.
چرا درخانواده ها به دخترها اجازه نمي دهند خواسته ها و نيازهايشان را را حت مطرح كنند؟تاهمين پسر در خانواده از نيازهاو خواسته هاي جنس متفاوت اگاه گردد.
خيلي از زنهاي ما اصلا خواسته ها و نيازهايشان را مطرح نمي كنند.يا به صورت غرغركردن و ملامت كردن جنس متفاوت نيازهايشان را مطرح مي كنند.
مثل اين كه خيلي حس گرفتم ببخشيد.
ببخشيد كه خانواده ها راكلي گفتم البته كه همه جاهم استثنا هست.
.
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام .
مگه خانواده ها به دخترها یاد میدند که پسرها چه نیازهایی دارند ؟ که شما انتظار دارید که به پسرها یاد بدند ؟
^^^^^^^^^^
خواهر خوبم چرا اینقدر دختر و پسر میکنیم . به خدا هر دو جنس انسانند !!!
شباهت های دخترها و پسرها خیلی بیشتر از تفاوت هاشونه ولی مثل اینکه همه ی آدمها عادت کردند فقط تفاوتها رو در هر چیز و موضوعی ببینند .
^^^^^^
در هر حال موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
یا علی مدد . www.a-sepehri.blogfa.com
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام Mashoogh Haminjast ،
به نظر شما مرد و زن با هم تفاوت ندارند ( نه در مقام انسان ، که البته در اون جایگاه همه با هم برابرند. ) ؟ تفاوتهای مرد و زن واقعا اینقدر نامحسوسه ؟
به نظر من شعار ، فقط شعاره ...
من فکر می کنم تفاوتها همونقدر مهم هستند که شباهتها .
و با ستاره موافقم .
شاید اگه در اندیشه ها و تعاریف ذهنیمون واژه "متفاوت "رو جایگزین " مخالف[/b] " کنیم ، بتونیم به دیدگاه شما ( اولویت شباهت ها ) ، جایگاه " کاربردی " بدیم
خوش بینی معمولا در کنار واقع بینی معنا پیدا می کند...
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام به دوستان خوبم
با setare و طاهره موافقم
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام .
منظور من اصلا این نبود که دختر و پسر هیچ تفاوتی با هم ندارند . ولی در ارتباطی که با خیلی از دخترها داشتم متوجه شدم که همش از مظلومیت و نیازهای خودشون صحبت می کنند و اصلا متوجه نیستند که پسرها هم نیازهای مشابهی با کمی تفاوت دارند . در هر حال من هنوز هم به نظرم دختر و پسر در مفهوم کلی شباهتشون فوق العاده به هم زیاده ( نه اینکه اصلا تفاوتی نداشته باشند ) ولی در ظاهر ( چه جسمی چه روحی ) تفاوت هایی هم دارند .
من جمله هام رو چند بار خوندم فکر نمیکنم جایی اینطوری گفته باشم که شما برداشت کردید .در ضمن شما که نمی تونید بدون شناخت فکریی از کسی بگید که شعار میده یا نه .
البته با اصل جمله ی متفاوت به جای مخالف موافقم ولی اعتقاد دارم این نوعی سفسته است چون در اصطلاح همه میگند جنس مخالف ولی از هر کسی هم بپرسی قائل به تفاوتند تا مخالفت .
به هر حال بنده ادعایی ندارم و نظرم رو میگم . یه وقت هایی هست که در یک بحث همه یه حرف رو میزنند فقط زوایای دیدشون فرق میکنه شاید این بحث هم همین طور باشه .
در هر حال باور بنده اینه که انرژی و پتانسیل اصلی انسانیت گمشده ی کلی بشریت در این قرنه ولی اکثرا ما از این اصل کلی قافل و به اجزای مشکلات می پردازیم .
به این شعر زیبا توجه کنید :
گوهر خود را هويدا كن، كمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا كن، كمال اين است و بس
چند میگويی سخن از درد و عيب ديگران
خويش را اول مداوا كن، كمال اين است و بس
پند من بشنو بجز با نفس شوم بد سرشت
با همه عالم مدارا كن، كمال اين است و بس
چون بدست خويشتن بستی تو پای خويشتن
هم به دست خويشتن واكن، كمال اين است و بس
در پایان از طرح سئوال توسط خانم ستاره تشکر میکنم که باعث این مجال شد تا چند چیز جدید یاد بگیرم .
موفق و پاینده باشید ودر پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام به همه:خسته نباشيد.
*دركل با اين حرف شما دوست گرامي (نه درمقام انسان كه البته دراون جايگاه همه باهم برابرند) موافقم .اما بايد در جزءجزء رفت و بررسي كرد وقتي وارد جز شوي بايد تفاوتها را بشناسي تا بتواني مثل پازل كنار هم بچيني و به كل برسي.
*براي داشتن يك رابطه خوب و يك زندگي توام با ارامش نبايد تفاوتهايي كه وجود دارد را منكر شد بايد پذيرفت و به انها بها داد بايد ازانها بصورت ابزاري براي ارتباط هرچه بهتر استفاده كرد بله بعضي نيازها شبيه است مثل :خوراك –پوشاك – خواب-مسكن –اما نيازهاي روحي و جنسي متفاوتي دارند
*خواهر خوبم چرا اينقدر دختروپسر مي كنيم ؟براي اينكه ركن اصلي خانه دراينده همين دختر وپسرند ،بعد ركن اصلي جامعه همين خانه هاست.پس خيلي مهمند.
*يك بحثي درهمين تالار داشتيم . .ايا رياست بامرد است ؟لطفا دوباره ان رابخوانيد.باوجودمتفاوت خلق شدند ،اعجازي وجود دارد،كه خيلي ظريف است. ايانبايد به اين ظرافت ها پي برد؟
بنا نيست منفي نگري كنيم.امادو تا خواهر دوتا برادر هم جنس كه در يك خانه بزرگ مي شوند ،ايده هاو سليقه هاي متفاوت كه در خانه هاي متفاوت هم بزرگ مي شوند مي توانندكاملا شبيه هم باشند.
*دخترهاو پسرهاي ماغافل از اين موضوع وبايك دنيا شور وحال و عشق بدون توجه به نيازهاوخواسته هاي متفاوت هركدام تمام تلاش خودرا براي رضايت طرف مقابل مي كننداما....
دردوران نامزدي فقط دنبال عشق و محبتند وخيلي چيزهايي راكه بايد همان ابتدا پايه گذاري كنند را غافلند بعداز شش ماه كه اتش عشق كم شد از سرمايه اصلي عشق(همان ابتداي پيوند خداوند اين سرمايه رابه وديعه مي گذارد)برداشت مي كنند بعد از10سال به انجا مي رسند كه كل سرمايه راخرج كرده اند و در حساب عاطفي شان سرمايه اي ندارند.
*******
زن ومرد كه با هم پيوند مقدس ازدواج رابستند بايد بدانند يك روح در دوبدنند.
خدايا دراين يكي شدن به همه جوانهاي ما كمك كن .كمك كن تا روز به روز به جاي برداشت از سرمايه عشق ،سرمايه گذاري كنند و ان را افزايش دهند.
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام .
قبول دارم که تفاوت های جزئی رو باید شناخت و اتفاقا این شناخت خوب هم هست . ولی باز هم میگم که شباهت ها بیشترند ( نه اینکه عین همند )
شما گفتید نباید تفاوت ها را منکر شد !!!!!!! عجیبه مگه من منکر شدم ؟
شما گفتید نیازهای روحی و فکری متفاوتند . ولی به طور کلی نمیشه حرف شما رو قبول کرد چون خیلی از نیازهای روحی و فکری پسرها و دخترها یکیست . ولی تفاوتهای کمی هم وجود دارد .
ولی با بقیه حرفاتون موافقم .
در هر حال موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
اقاي سنگ تراشان سلام:
چرا دراين بخش، مارااز نظرات متخصصانه خودتان مستفيض نمي كنيد و فقط گفته ايد با نظر ستاره و طاهره موافقم.من نظرم را گفته ام كه دوست گراميمان با بعضي از انها موافق و بعضي ازانها مخالف است .در يك كلاس هرچه شاگردان بخواهند خوب كنفرانس بدهند اما صحبتهاي استاد يه چيز ديگه ست و راهگشاست . لطفا راهنمايي كنيد.
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام ستاره، طاهره و Mashogh Hamijast
یکم در اینجا همه شما عزیزان استاد هستید بدون تعارف. چرا که هر کس از یک جنبه و با یکسری مطالعه و تفکرات مطلبی را مطرح می کند البته بنده نیز از دانش خود در زمینه روانشناسی و مشاوره در مورد هر موضوعی استفاده می کنم. پس برای اینکه فرصت برابری در بحث ها باشد بهتر است بحث ها را نامتقارن نکنیم و بحث استاد و شاگردی را کنار بگذاریم.
اما در این موضوع من اختلاف نظر جدی در ریشه و معنای مباحث نمی بینم. آنچه ظاهرا تفاوت دیده می شود در لحن بیان، و ظاهر کلمات است، من تصور می کنم همه دوستان در این موضوع موافقند که تشابهات غیر قابل انکاری در جنس زن و مرد هست و همین طور تفاوت های مهمی بین دو جنس هستم.
البته بعضی مراجعان انگشت تاکید را فقط روی شباهت ها و بعضی انگشت تائید را روی تفاوتها گذاشته اند.
در واقع هر کدام از این دو طرف هم پیش فرضها و ذهنیات قبلی نسبت به این موضوع دارد. مثالی می زنم.
مثلا اگر شما همسر یک مرد کلاش باشید، تحت کتک و فشار واعتیاد وخیانت و ....، باشید و بعد دادگاه بروید چند ماه و چند نوبت و بعد این آقا در دادگاه حاضر نشود، یا نتوانید اثبات جرم او را بکنید ، او هم حاضر به طلاق نباشد، حتی از مهریه اتان بگذارید و ....، حالا ممکن است با بسیاری از دختران وخانمها هم در پیچ و خم دادگاه برخورد کنید، همه اینها موجب می شود که شما روی تفاوت تمرکز کنید. که چرا آقایون اینطور هستند یا چرا خانمها تحت فشارند.
از طرفی اگر شما با فیمنسیت های دو آتشه که اصلا همیشه شعارشون نه اینست که زن و مرد مساوی هست که در عمل می خواهند حق پایمال شده زنان پیش از این را بگیرند و راه افراط می روند و از بس زن و مرد می کنند ، انسان فراموش می کند که این دو انسان هستند. - در اینجا این فرد بیشتر دوست دارد در برابر این فیمنیست جبهه بگیرد که بابا هر دو انسانند و مشترکاتی دارند. چرا سعی می کنید خانمها را بر آقایان مسلط کنید.
این دو مثال را برای این زدم که نشان بدهم، وقتی ما درگیر بحثی می شویم، زمینه های ذهنی مختلفی از بحث داریم و تصورات خاصی را داریم. برای همین است که در ارتباط معمولا صددرصد معنا انتقال نمی یابد و فقط بخشی از معنا انتقال می یابد و بدین خاطر بعضی وقتهای سوء تفاهم های اساسی مطرح می شود. لذا هر چه از کلیات به مثالهای عینی برویم این سوء تفاهم ها کم می شود.
اما در مورد این بحث:
محتوا و اساس انسانها شباهت دارد چه زن و چه مرد، آما فرایند عملی شدن آن و بسیاری از مکانیسمهای روانی در زن و مرد ( حتی در یک جنس مثلا در مردان مختلف )، تفاوت دارد. مثال همین عشق ورزیدن. آیا در همه آقایان به یک نوع عشق ورزی می شود. حالا تفاوت در عشق ورزیدن یا ....، نشان نمی دهد که اساسا انسانها چندگونه آفریده شده اند ، اما به این اشاره می کند که ظرفیتهای آنها متفاوت است چه از نظر ژنتیک ، چه از نظر محیط ، چه از نظر اراده و ....، پس همین تفاوتها در شکل و فرایند کار و ظرفیتها به نحو دیگری در خانمها و آقایان متفاوت است.
اما اینکه با طاهره و ستاره موافق بودم به خاطر اینست که وقتی بحث را به جزئیات و تفاوت های شکلی و ظرفیتهای دو جنس می کشیم ، می توانیم استفاده های زیادی در کم کردن این شکاف ها و فهم تفاوتها داشته باشیم. در حالیکه وقتی بحث را به اشتراکات آنها می کشیم. همه باید بگوئیم موافقیم و بگذریم. مثلا زن و مرد زیبایی ها را دوست دارند ، صداقت و ... را طالبند و زشتیها را نمی خواهند.
البته به هیچ وجه نمی توانم صحبتهای Mashogh Haminjast را نادیده بگیرم ، اما موضوعی که ایشان مطرح می کنند باید در یک مبحث جدید باز شود تا ما بتوانیم بحث کنیم چگونه از این تشابهات در حل مشکلات استفاده کنیم. اما این موضوع را ستاره بر اساس تفاوتهای ظرفیتی و فرایندی افراد ( در اینجا دختر و پسر) شروع کرده است که اگر موضوع منحرف نشود و فقط همه روی این بخش و نحوه برخورد با آن بحث کنند، می توانیم استفاده های زیادی ببریم
-
RE: جنس مخالف نه ،متفاوت
سلام خسته نباشيد:دراين بحث من روي تفاوتها اشاره داشتم (البته براي شبيه شدن نه متفاوت باقي ماندن ) Mashogh Haminjastمحترم روي شباهتها و مدير بزرگوار بحث رايكي كردند.
دركتاب جدايي معنوي ،يك بخش وجود دارد كه درمورد (منيت و تسليم)بحث مي كند .من چندين بار اين بخش راخواندم و فكر مي كنم .براي پرشدن شكافهاوبراي يكي شدن روح دو نفر و قبل ازاينكه روي شباهتها و تفاوتها ي دخترو پسر متمركز شويم دختر وپسر بايد از منيت جدا شوند و بعد تسليم گردند تا بتوانند يكي شوند.
در اين بخش كتاب اشاره شده كه: تازماني كه دردام منيت خود (غرور)اسيريم ،همواره محكوم هستيم كه خطاهاو كاستي هاي فردي مان رادوباره و دوباره تكرار كنيم . هركسي كه ذهنش اكنده از منفي بافي هاي به ظاهر خيرخواهانه منيت است احساس مي كند كه به نوعي شكنجه نااگاهانه خودمبتلاست . تسليم وظيفهاي دشوار براي منيت است .تسليم،مارا به سوي زندگي اي فراتر از منيت وان بخش از وجودمان كه پيوسته به ماياد اور مي شود جدا، متفاوت وتنها هستيم ،رهنمون مي گردد .
دوستان سواي كلمات و جملات و واژه ها چگونه مي توانم از منيت جدا شوم و تسليم گردم ؟ چگونه مي توانم اين نقطه ضعف را از وجودم پاك كنم؟و؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟