RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
سلام بر دوست عزیز و گرامی...خوش آمدید..
البته اختلاف سنی به نظر بنده زیاد مهم نیست و حتی اگر خانوم بزرگتر باشد بهتر می تواند مسایل را تجزیه تحلیل کند.....اما بزرگ بودن خانوم از شوهرش نباید مدیریت شوهرش بر خانه را تحت تاثیر قرار دهد...... امیدوارم که شما مدیریت شوهر خود را زیر سوال نبردید و همیشه او را سرپرست خود دانسته اید وگرنه...........
اما این واکنش های همسرتان کمی طبیعی است.(گفتم به حد کم).....(البته او حق چنین واکنشی ندارد چون خود دست به انتخاب شما زده).....
سعی کنید وقتی شوهرتان می خواهد سن شمارا از دیگرن مخفی کند ناراحت نشوید و حس تدافعی به خود نگیرید و بگذارید او کار خود را انجام دهد......
و نکته دوم اینکه به همسرتان نزدیک تر شوید.......می دانم برای یک زن گفتن مشکل شوهرش به خود او سخت است ولی: شما با او صادقانه صحبت کنید و بگویید چه چیزی شما را ناراحت کرده و می کند.......به شوهر خود بگویید چه تغییراتی کرده و هیچ گاه میدان را خالی نکنید و در کنار او برای بهبود زندگی تلاش کنید... آمدن بچه به زندگی نیز شوق تازه ای به آن می دهد.....
و این را در نظر داشته باشید شوهر شما همان مرد چند سال قبل نیست که شیفته ی او بودید.....مشکلات زیادی در زندگی وجود دارد که انسان ها را تغییر می دهد...
موفق باشید خواهر گرامی
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
سلام برشما نقاب جان.
از راهنمایی های شما ممنونم. باید عرض کنم من هیچوقت در مقابل موضوعی که شما گفته اید حالت تدافعی به خود نگرفته ام چرا که خودم نیز دوست ندارم کسی متوجه بزرگتر بودن من شود. البته همه فامیل من میدانند، ولی شوهرم در محیط کار و دوستانش بسیار ازاین مسئله خجالت میکشد و سعی میکند کسی نفهمد ولی وقتی در محیط کار، کار به صفحه دوم شناسنامه میکشد دیگر کاری نمی شود کرد. همسرم موقع ازدواج 23 سال داشت و من 30 سالم بود، اما او میگوید یک پسر 23 ساله یعنی پسری در اوج احساسات و خامی ، تو مرا اغفال نموده و از احساسات من سوء استفاده کردی ، من در جایی استخدام نیستم و این موضوع عامل دیگری برای واکنشهای منفی بیشتراز جانب او می باشد و میگوید من از همه دوستانم عقب مخواهم ماند.همانطور که گفتم به دلیل کمی سن او در موقع ازدواج ما از نظر مالی نیز بسیار سختی ها در کنار تحصیلات کارشناسی ارشد ایشان متحمل شدیم و من نیز از همسنان خود عقب ماندم ولی تحمل کردم، اما او میگوید تو زجر زیادی نکشیدی. با این که الان 30 سال دارد اما خیلی سریع قهر میکند و میخواهد مرا ترک کند و من باید به دست و پای او بیافتم چون هیچکس و هیچ پشتیبانی را در زندگی ندارم واو میگوید چرا به زور میخواهی زندگی کنیم، البته آنرا هم می دانم که مرا دوست دارد ولی شرایط ظاهری او را اذیت میکند و تحت فشار قرار می گیرد.
ای کاش بمیرم تا او هم راحت شود......
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
دوست خوب با ارزوي مرگ كه كاري درست نميشه بايد به يه مشاور خانواده مراجعه كني
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
دوست عزيز نقاب بسيار درست براي شما گقته اصل مطلب را فقط يه نكته را در توضيحات نديدم كه عرض ميكنم خدمتتان
چرا ؟چرا شما اجازه داديد بار
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
دوست عزيز نقاب بسيار درست براي شما گقته اصل مطلب را فقط يه نكته را در توضيحات نديدم كه عرض ميكنم خدمتتان
چرا ؟چرا شما اجازه داديد بار اول دست روي شما بلند كرد كار به جايي بكشد كه اين حماقت را دوباره انجام دهد نه عزيزم انشاله كه متاركه ايي پيش نمي ايد ولي نه به قيمت ازدست دادن غرورت اشتباه ازاينجاهست ما معمولا به اينگونه خانومها پيشنهاد مي كنيم كه در صورت اين برخوردها براي بالا بردن قبح مساله شوهرتان را تا پاي ميز محاكمه بكشونيد وبعد از فهميدن ان مرد از اشتباهش كوتاه بياييد وبديهايش را با خوبي جبران كنيد تا علاوه بر فشار رواني وارده احساس شرمندگي بكند وبار بعد حالتي اجتنابي از رفتار خود داشته باشد من فكر مي كنم اگر مرد فهيمي
باشد ميتواند از اين تفاوت سن لذت ببرد و به نحوه نشاط اوري استقاده نمايد
2_بعنوان يك مشاور پيشهاد ميدهم به سراغ مشاور برويد تا مسايل زناشويي شما را هم برسي كند من حدس ميزنم خيلي به دليل بزرگتر بودن شما در مسايل زناشويي اتان حس هاي نامطلوبي
مانند سلطه جويي و.....حتي ترس از ناتواني در ارضاي شريك و......اينها پيش امده براي همسرتان اين را يك مشاور برايتان حل ميكند نگران نباشيد
چون ميگد گاهي از كردار خود پشيمان ميشه پس يك فشار رواني در زندگي اون به اين سمت هل ميده نه خسته شدن ازشما مشاور اون فشار رواني پيدا مي كنه و من خيلي به روابط
زناشويي تون فكر مي كنم برگرده ما ديديم كه 90 درصد مشكلات با بهبود اين روابط التيام پيدا ميكنن
توصيه اخر به هيچ وجه مسله دست بلند كردن را دست كم نگيرد كوتاه اومدن شما باعث مي شه از جلو چشم اون بيفتيد ديگر جايگاه قبلي را نداشته باشيد و ذهنيتش نسبت به شما
تغير كند وبي علاقگي در اورشد كند برخورد جدي بدون ترس از متاركه !
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
من الان متن دوم را خوندم و متوجه سن شوهرتان شدم اصلا حدس نميزدم كه اون در هنكام ازدواج انقدر كم سن بوده مسله كه پيش مي ايد اينجا اينست كه به قول عاميانه شوهر شما جواني كرده ؟اين مقوله مهمي است !
بايد بدونيد كه به دست پا او افتادن فقط دلسوزي اورا برمتاباند نه عشق علاقه اورا پس مشكل را حل كن اينقدر از متاركه نترس اين ترس شما داره ميبره شما را به همون جايي كه ازش ميترسي
پيش خودت بگو مرگ يكبار شيون يكبار !ولي اينجوري كه شما ميگيد اي كاش من ميمردم .......كه با اين طرز فكر هر روز خودت را ازبين ميبري نه شما داري كاملا اشتباه ميكني
و بدتر ميكني همين فردا به مشاور مراجعه كن تنها بعد با توجه به ديدگاه مشاور همسرت را ببر و......
انفدر هم ازمتاركه نترس عزيزم !پايان زندگي كه نيست !!!!!!!!!!!
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
متاسفم .
هم خیلی چیزها دارم که بگویم و هم هیچ ندارم . پس بهتر که سکوت کنم .
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
دوست عزیزم مگه شما به زور شوهرتان را وادار به ازدواج کردید؟دست و پایش را بستید بردید محضر؟ در مورد ازدواج و انتخابتان توضیح بیشتری بدهید
RE: بزرگتر بودن زن از شوهر
سلام دوست عزیز
حرفهایی می خواهم بزنم که شاید چندان خوشایند نباشد، ولی می گویند؛ دوست آنست که بگریاند...
البته از ابتدا بگویم، شاید آنچه من قصد بازگو کردن آنرا دارم، فقط نظرات شخصی بنده باشد و اصلا در زندگی شما صدق نکند، اما احتمال صدق کردن آن نیز زیاد است.
به هر حال:
دوست من نمی دانم شما که در هنگام ازدواج دختر کاملی بودید، چرا پیش بینی چنین روزی را نکردید و با یک پسربچه 23 ساله ازدواج کردید. طرز فکر الان همسر شما خیلی طبیعی تر از سن 23 سالگی اوست.
به نظر من باید خیلی جدی به این زندگی نگاه کنید، چون نمی توانید تا ابد با تحقیر کردن خودتان، یک زندگی را حفظ کنید. اگر تنها راه حل ماندن شما در این زندگی تحقیر شدن شماست، مطمئن باشید دیر یا زود باید از این زندگی خارج شوید.
گفتید تا الان فرزندی ندارید، چرا؟ برای یک خانم 37 ساله بچه دار شدن چندان هم ایمن نیست. اینکه چرا تا بحال صاحب فرزند نیستید هم می تواند تا حدود زیادی انگیزه رفتار همسرتان را نشان دهد.
دوست من پست دوم صدرا را دوباره بخوانید.
تاپیک خانمهایی که همسر دوم می شوید!چرا؟؟ حرفهای ناگفته آنی را می گوید.
دوست من اینکه شما 7 سال از همسرتان بزرگترید مشکلی نیست ولی مشکل همسرتان است که حالا که سن واقعی ازدواج اوست، این قضیه را نمی تواند هضم کند.
حرف آخر؛ سعی کنید به تنهایی یا به کمک یک مشاور، علت اصلی رفتار شوهرتان را ریشه یابی کنید و اگر به این نتیجه رسیدید که مشکل شخص شما هستید، چاره ای جز بیرون رفتن از این زندگی نیست. هر علت احتمالی دیگری راه حل دارد.
مطمتن باشید در صورت جدایی کمتر تحقیر خواهید شد.