فـراخـوان هـمـگـانـی (جو حاکم بر تالار ) ...
درد و دل کاربران و. ..... :
این روزها اصلا حوصله در تالار ماندن را ندارم ....
همه چیز شده تکرار کارهای بی مورد ...
.
.
.
همش ارسالی های بی مورد ....
وقتی وارد می شویم ، با انبو ه ای از ارسالی ها مواجه می شوم ... اصلا تا حالا یکیشو خوندم ؟؟
اینقدر در جو ، زیاد کردن ارسالی هایم هستم که نمیدانم چه کار بکنم ....
فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !
یا فقط منتظر گرفتن شهرت و رتبه هستم و یا این که از فلانی کم نیارم من هم دو سه تا کار رو کنم ...
ای بابا .... مگه من چیم از اون یکی کاربر کمتره .... هان ؟
اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....
منتظر گیر دادن هستم ... خدا نکنه یه نفر بگه بالا چشمت ابروه ! ...
دیگه خلاصه دست به هر کاری میزنم تا از بقیه عقب نیوفتم .....
خیال میکنم اینجا هم مسابقه است ....
ای وای راستی یادم رفت بگم : حال شوهرت پطوره ؟ ای بچت سرماخورده بود بهتره ....
آره بابا ، مادرشوهرم اینا دیشب خونمون بودن .... نمی دونم پوستم کنده شده ...
راستی کارتون جدیده رو دیدی ؟ اینقدر باحاله ....
بدو بدو گوگل رو باز کن چند مطلب سرچ کنم می خوام بفرستم ...
...
آقای فلانی چرا شما مدیر شدی ؟
خانم فلانی این درجه ها چیه ؟
آقای فلانی مدیر ارشد یعنی چی ؟
راستی منم جایزه میخوام ....
کسی صدای منو میشنوه !.....:203:
ای بابا ، یک نفر یه نسخه برای رام کردن شوهرم نداره ....
جادو جنبل دیگه ....
راستی دوست دخترم رفته چیکار کنم ...
شوهر میخوام در خونه کیو یزنم ....
[align=justify]http://i4.tinypic.com/6pj9r47.jpg[/align]
/
/
/
/
/
اما نه اینجا قرار نبود اینجوری باشه ... آره؟
اینجا اولش قرار بود توی یک جای سبز به هم کمک کنیم نه اینکه برای هم کلاس بزاریم و اینجور و اونجور کنیم ....
خلاصه که این چند وقته اصلا کارام خوب نبوده ....
راستشو بخوای دیگه خودم هم از خودم خسته شدم ....
ای بابا حالا خدا کنه حرفام پشت رو از کار در نیاد ... والا به خدا ! :303:
------------------------------------------------------------------
[align=justify] شما خودتان قضاوت کنید [/align] ...
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/00020115.gif" border=0 ></a>
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلام لرد حامد جان عزیز.... مثل همیشه زیبا حرف می زنی و حقیقت را می گویی.....
شما راست می گویید تالار دیگر آن حال و هوای قدیمی را ندارد.......
اما شاید ما هم آن آدم های قبلی نیستیم....درست نمی گم؟؟؟؟
ولی از شما توقع نداشتم هرگز چنینین حرفی را بزنید......آره تالار همون تالار قدیمی نیست ولی شما بازم هم می توانید با تلاش ها و پشتکار خود همان حال و هوا را به تالار بدهید.
من هم به نوبه خود قول می دهم نحوی عملکردم را بهتر کنم.....
شما یکی از قدیمی های تالار هستید.....این روزا همه اعضا خوب دارن میرن.....آخه چرا؟
بهتر بجای فرار از مشکلات در فکر بهبود وضعیت و اصلاح خود باشیم.....
این یه دستوره..........شما نمیرید...تمام.
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
سلام
خب نظارت روی موضوعات و نظرات رو بیشتر کنید. تکراری ها رو حذف کنین. مطالب پیش پا افتاده رو کنار بذارین. موضوعات رو یه جائی ببندین. بعضی از موضوعات هست که مدتها پیش نتیجه اش مشخص شده. دلیلی برای باز بودنش نیست. یه مطلب دیگه، مقالات و مطالب هر موضوع رو خلاصه کنین و بصورت یکپارچه برای استفاده افراد بذارین،بصورت یک مقاله کامل. آرشیو داشته باشین.
ستاره و درجه و ...همه رو به همه بدین! یا مال همه رو حذف کنین. لقب ها رو حذف کنین. بذارین هر کسی بگرده و خودش متاع مورد نیازشو پیدا کنه. کما اینکه همینطور هم هست. همیشه عطش ما هست که ما رو هدایت می کنه به جواب. برای ما مهم نیست که این جواب از شخصی با چند تا ستاره یا چند تا درجه شهرت یا چه عنوانی بیان می شه. مهم اینه که در زمان نیاز، کدوم جواب قلب ما رو آروم می کنه.
ببینید. هنوز خیلی مونده که اینجا یک پورتال ایده آل بشه.الان یه تالاره، اونم با نقایص فنی زیاد، اما اگر تلاش کنیم می شه به یه پورتال تبدیلش کرد.
نمیدونم نرم افزارش یه CMS هست از این آماده های مجانی یا که خریدین ، یا اینکه سیستمی هست که خودتون نوشتینش، اما نقایصش زیاده و به نظرم خیلی راحت می شه هم گرافیک و ظاهرش و هم باطنش رو منظم تر و قابل سکونت تر کرد.
اونوقت ما کاربرا هم توش سکونت می کنیم، نه اینکه به چشم مهمونسرا می بینیمش. جدی تر و منظم تر و مسئولانه تر باهاش برخورد می شه.
من خودم بیشتر بحث هامو با پیام خصوصی ادامه می دم با دوستان و فکر می کنم این هم به ترافیک مطالب کمک می کنه و هم به bandwidth تالار.
اگر خدمتی ازم بر بیاد خوشحال می شم که تقدیم کنم.
پیروز باشید
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
درد و دل کاربرانان :
این روزها اصلا حوصله در تالار ماندن را ندارم ....
همه چیز شده تکرار کارهای بی مورد ...
.
.
.
همش ارسالی های بی مورد ....
وقتی وارد می شویم ، با انبو ه ای از ارسالی ها مواجه می شوم ... اصلا تا حالا یکیشو خوندم ؟؟
اینقدر در جو ، زیاد کردن ارسالی هایم هستم که نمیدانم چه کار بکنم ....
فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !
یا فقط منتظر گرفتن شهرت و رتبه هستم و یا این که از فلانی کم نیارم من هم دو سه تا کار رو کنم ...
ای بابا .... مگه من چیم از اون یکی کاربر کمتره .... هان ؟
اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....
منتظر گیر دادن هستم ... خدا نکنه یه نفر بگه بالا چشمت ابروه ! ...
دیگه خلاصه دست به هر کاری میزنم تا از بقیه عقب نیوفتم .....
خیال میکنم اینجا هم مسابقه است ....
ای وای راستی یادم رفت بگم : حال شوهرت پطوره ؟ ای بچت سرماخورده بود بهتره ....
آره بابا ، مادرشوهرم اینا دیشب خونمون بودن .... نمی دونم پوستم کنده شده ...
راستی کارتون جدیده رو دیدی ؟ اینقدر باحاله ....
بدو بدو گوگل رو باز کن چند مطلب سرچ کنم می خوام بفرستم ...
...
آقای فلانی چرا شما مدیر شدی ؟
خانم فلانی این درجه ها چیه ؟
آقای فلانی مدیر ارشد یعنی چی ؟
راستی منم جایزه میخوام ....
کسی صدای منو میشنوه !.....:203:
ای بابا ، یک نفر یه نسخه برای رام کردن شوهرم نداره ....
جادو جنبل دیگه ....
راستی دوست دخترم رفته چیکار کنم ...
شوهر میخوام در خونه کیو یزنم ....
[align=justify]http://i4.tinypic.com/6pj9r47.jpg[/align]
/
/
/
/
/
اما نه اینجا قرار نبود اینجوری باشه ... آره؟
اینجا اولش قرار بود توی یک جای سبز به هم کمک کنیم نه اینکه برای هم کلاس بزاریم و اینجور و اونجور کنیم ....
خلاصه که این چند وقته اصلا کارام خوب نبوده ....
راستشو بخوای دیگه خودم هم از خودم خسته شدم ....
ای بابا حالا خدا کنه حرفام پشت رو از کار در نیاد ... والا به خدا ! :303:
------------------------------------------------------------------
[align=justify] شما خودتان قضاوت کنید [/align] ...
کسی که این اواخر در باره ی کارتون پست فرستاده من بودم ، در لینک زیر :
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5952
پست مشابه دیگری هم ندیدم ، اگر منظورتون من بودم لطفا واضح و مستقیم بگید که از نظر شما مشکلی هست ؟!
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
لرد حامد گرامی مثل همیشه حق با شماست. باید دقت بیشتری در ارسالها داشته باشیم.
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
شادعزیز چقدر به همه چیز وسیع نگاه میکنید:72:. من خودم در دنیای واقعی خیلی کم با کسی درد دل میکنم این تالار با اعضا ی فهیمش خیلی به من کمک کردند خیلی چیزها یاد گرفتم. شاید اگه این جا نبود هرگز درددلمو به کسی نمیگفتم و تو دلم می موند. اما واقعا اعضا تالار رو دوستان صمیمی خودم میدونم و ازشون کمک میگیرم نه اینکه تو دنیای واقعی دوست صمیمی نداشته باشم، اما دوست ندارم مشکلاتمو به اونها بگم از وقتی عضو تالار شدم دوستانم میگن چقدر عوض شدی فکرت عوض شده و... به خاطر همین از همه اعضا تشکر میکنم:72::72::72:
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
درود
اصلانقل این حرف ها نیست . اگر نوشته بود ٰ نوشته ی من نبود .. درد و دل بود ... حرف های روزمره بود .. خانم "ASRIN GOZALI" اصلا موضوع شما نبود . من خودم کارتون پاندای کونگ فو کار رو دیدم هم بازی پلی استیشن اش رو برای بربرادرم خریدم و ....
اصلا موضوع این چیز ها نیست .
دقت کنید ! همه میگن مشکل ...مشکل ...مشکل ... مشکل از کجاست ..
حالا این وسط خدا پدرومادر برخی را بیامورزد که میگویند مشکل از خودمان است .
حال پدر آمرزیده ها ٰ از کجا باید شروع کنیم ؟
" خیلی روان صحبت میکنم نه ؟ "
ایجاد موضوع نه از سر توهین و متلک گفتن و ... است . میخواهیم با کمک هم موضوع را حل کنیم .
دلم نمی خواهد هیچ کاربری ناراحت شود .
خانم شاد اصلا موضوع این نیست که بخواهیم مراجعین را پیش پا افتاده و موضعاتشان را نخ نما ببینیم .
من احساس میکنم اگر ارسالی هایی که حکم آموزش را دارند در همان موضوع گنجانده شود بهتر است . ما هر کدام چندیدن مقاله ارسال کردیم اما کاربری که تازه وارد است فقط چشمش به موضوع خودش است نه مقالات .
حالا گاهی هم هستند این وسط موضوعررا ادر انجمنی دیگر ارسال میکنند که باید منتقل شود ...
خلاصه که این همه آشپز بالاخره باید که غذایی درست کنند که گشنه ها هم سیر شوند و هم مایل به خوردن دوباره دست پخت آشپزان شوند...
نداشتن وقت هم در برخی موضوعات مزید بر علت شده است .
در ضمن فایل هایی برای آموزش تهیه شده است که در روزهای آتی در اختیار تمام کاربران قرار میگیرد.
اگر حرف بود فقط حکم سازندگی داشت همین !
خلاصه کاربری دلخور نشود .
و از همگان بخواهید در این موضوع شرکت کنند و بگویند آنچه در ذهن دارند .
RE: دیگه تالار را دوست ندارم ...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
لرد حامد عزیز، حرفهای شما رو قبول دارم اما با بعضی هاش مخالفم.
کسی که میاد اینجا و برای اولین بار وارد این تالار میشه، مثل شخصی می مونه که تازه وارد یک شهر شده حتی مطمئن نیست که زبونش رو می فهمن یا نه، اومده اینجا به این امید که به مقصدش برسه یا کمکش کنن که به اون نزدیکتر بشه. مشکلش هر چی که هست برای اون مهمه و اذیتش می کنه.
شاید برای من و شما مشکلش دیگه مشکل نباشه، یا اونقدر در تالار مطرح شده که تکراری شده! اما آیا واقعا برای اون شخص هم تکراریه؟ به نظر شما درسته به جای اینکه راه رو بهش نشون بدیم و کمکش کنیم، با بی توجهی و کوچک شمردن مشکلش اونو از شهرمون دلزده و ناراحت کنیم؟ درسته که یکی دیگه از کوچه های زندگیش رو بن بست کنیم؟؟
به نظر من هر کسی که توی این تالار مشکلی رو مطرح کرده، به امید راهنمایی و کمک این کار رو می کنه، آدمها شخصیتشون با هم متفاوته، طرز فکرشون با هم فرق داره و برای همین نمیشه هر نسخه ای که برای خانم الف می پیچیم همون رو هم برای خانم ب که مشکل یکسانی دارن بپیچیم. این میشه مثل دکتر کیلویی های خودمون که هنوز دهن باز نکرده نسخه رو نوشتن و گذاشتن جلومون! مشکلات در ظاهر مشابه هستن اما در باطن نه!
شاید به نظر من یا شما خیلی از مشکلات خاله زنکی باشن، اما به نظر شما راهش چیه؟ اینکه اون طرف رو به باد انتقاد بگیریم؟ نه بهترین کار اینه که اون شخص رو متوجه کنیم که بهتر به زندگی نگاه کنه، عمیق تر باشه و...
با سایر حرفهاتون موافقم، به هر حال اگر هم مشکلی در تالار هست همه با هم باید اون رو حل کنیم، در ضمن بعضی از سوالها و پستها برای این هست که کمی هم لبخند روی لب دوستان بنشینه...
:72:
آقای عصرین گزلی عزیز، من مطمئن هستم که آقای لرد حامد عزیز منظورشون شما نبوده، چون من پست شما رو خوندم و اون مطالبی که شما در مورد کارتون نوشته بودید بسیار آموزنده و غنی بود.
:72:
شاد عزیز !
به خاطر حمایت و لطف همیشگی که نسبت به بنده دارید از شما متشکرم ... :shy::72:
به قول آقای سنگ تراشان در این پست هزار نکته ی باریک تر از مو هست !
من رشته ی شما رو نمیدونم ، اما نوشته هاتون به اصول مشاوره اشاره می کنه و باعث حیرت من میشه ! :104: :shy:
من نکات نوشته ی شما رو بیرون میشکم و بیشتر توضیح میدم :
معمولا وقتی که مراجعی آشفته به مشاور مراجعه میکنه ، معمولا مشاور ها به اون کمک میکنن که آرامش خودش را بازیابه و احساس بهتری پیدا کنه ، اگر به نام تالار توجه کنیم متوجه میشیم که همدردی (empathy) نامیست که انتخاب شده . در اینجا قرار نیست که چماق دستمون بگیریم و قضاوت بکنیم (البته مشاور ها ، با بقیه کاری ندارم) طبق اصول درمان فردمدار یا مراجع محور ، اینجا باید پذیرش بدون قید و شرط انجام بگیره ، به حرف مراجع گوش داده بشه ، انعکاس احساس و محتوا داده بشه ، مگر در مواردی که فرد ارتباطش رو با واقعیت قطع کرده باشه یا حرف های متضاد بزنه و مجبور بشیم از مواجعه استفاده کنیم .
خط کشی های سایت (قوانین) در همون اول گفته شده و طبق اظهار مدیر (بر اساس نیاز های زمانی) به روز رسانی می شود : «قوانین این بخش به صورت دوره ای کاملتر می شود ؛ پس بد نیست هر از گاهی به این بخش سر بزنید .» و یا به عنوان موضوع مهم اعلام شده ، فکر نمیکنم لزومی برای ایجاد محدودیت های بیشتر برای مراجعان وجود داشته باشه . البته این نظر من به عنوان یک کاربره .
اینجا نیاز به آزادی ، رهایی ، احترام و امنیت هست ...
:shy:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
درود
اصلانقل این حرف ها نیست . اگر نوشته بود ٰ نوشته ی من نبود .. درد و دل بود ... حرف های روزمره بود .. خانم "ASRIN GOZALI" اصلا موضوع شما نبود . من خودم کارتون پاندای کونگ فو کار رو دیدم هم بازی پلی استیشن اش رو برای بربرادرم خریدم و ....
اصلا موضوع این چیز ها نیست .
دقت کنید ! همه میگن مشکل ...مشکل ...مشکل ... مشکل از کجاست ..
حالا این وسط خدا پدرومادر برخی را بیامورزد که میگویند مشکل از خودمان است .
حال پدر آمرزیده ها ٰ از کجا باید شروع کنیم ؟
" خیلی روان صحبت میکنم نه ؟ "
ایجاد موضوع نه از سر توهین و متلک گفتن و ... است . میخواهیم با کمک هم موضوع را حل کنیم .
دلم نمی خواهد هیچ کاربری ناراحت شود .
خانم شاد اصلا موضوع این نیست که بخواهیم مراجعین را پیش پا افتاده و موضعاتشان را نخ نما ببینیم .
من احساس میکنم اگر ارسالی هایی که حکم آموزش را دارند در همان موضوع گنجانده شود بهتر است . ما هر کدام چندیدن مقاله ارسال کردیم اما کاربری که تازه وارد است فقط چشمش به موضوع خودش است نه مقالات .
حالا گاهی هم هستند این وسط موضوعررا ادر انجمنی دیگر ارسال میکنند که باید منتقل شود ...
خلاصه که این همه آشپز بالاخره باید که غذایی درست کنند که گشنه ها هم سیر شوند و هم مایل به خوردن دوباره دست پخت آشپزان شوند...
نداشتن وقت هم در برخی موضوعات مزید بر علت شده است .
در ضمن فایل هایی برای آموزش تهیه شده است که در روزهای آتی در اختیار تمام کاربران قرار میگیرد.
اگر حرف بود فقط حکم سازندگی داشت همین !
خلاصه کاربری دلخور نشود .
و از همگان بخواهید در این موضوع شرکت کنند و بگویند آنچه در ذهن دارند .
همانطور که در بالا هم اشاره کردم ، پذیرش بدون قید و شرط در مشاوره از اصول هست ! حالا اینجا قوانین استفاده از تالار استثنا هست (و البته منطقی) مراجع بیچاره یا که با کلی از احساسات ناخوشایند به اینجا پناه میاره نیاز به کمک داره ، نه قضاوت و چماق ! اول باید با پذیرش اون احساسات ناخوشایندش رو کاهش بدیم ، بعد از اون یواش یواش میریم سراغ آموزش ها ... مگر اینکه کسی مشکل خاصی نداشته باشه و خودش دنبال مطالب آموزشی باشه .
اینکه انتظار داشته باشیم همه طبق خط کشی های ما رفتار کنند خطای شناختی و مردود هست ...
یک پیشنهاد بسیار مهم هم دارم :
همونطوری که شما هم اشاره کردید :
«اصلا توجه ندارم که آیا ارسالی های خودم را خودم خوانده ام ....» ، «فقط می خواهم موضوع ارسال کنم همین ! همین !»
حداقل از کاربران قدیمی تالار انتظار دارم از درج مقالات بی پدر مادر (عبارتی که من برای مقالات بدون منبع و بی نام و نشان به کار میبرم) مخصوصا به صورت فله ای در تالار خودداری کنند که نه تنها باعث راهنمایی نمیشوند ، بلکه باعث گمراهی هم می شوند .
متشکرم .
:shy::72: