-
گناه من چيه
با سلام:16:
من مرد متولد سوم مرداد سال 57 بسيار زندگي پررنجي داشتهام چون هيچكس به من اعتنايي نداشت حسود بودم و تا سن راهنمايي بسيار خطا رفتهام و خطا بردهاند.
پدر و مادرم با هم هميشه اختلاف داشتهاند من بزرگترين فرزند خانواده بودهام هميشه از چيزي ترس و رنج ميبردم درسم بد بود چاق بودم و همه مسخرهام ميكردند اين زمان تا راهنمايي ادامه پيدا كرد بعد من سوم راهنمايي مومن شدم درسم خوب شد رشته رياضي را ادامه دادام هميشه منتظر تعريف و تمجيد ديگران بودم و احساس خوبي پيدا ميكردم در زمان كودكي به بابام خيلي كمك ميكردم و درون مغازه تنها ميايستادم در دوران دبيرستان فقط درس خواندم دوستان بسياري پيدا كردم و دوست داشتم هميشه فرمانده باشم و تمام دوستانم را راهنمايي كنم با هر كس دوست ميشدم تا آخر ميرفتم و هوايش را داشتم بسيار اندوه ميخوردم كه او به فكر من نيست يا ... كنكور قبول شدم ولي بعلت مسائل مالي نتوانستم دانشگاه بروم و رفتم سربازي بعد از سربازي آبدارچي بودم تا الان مسئول بخشهاي ادرات مهم هستم بسيار تلاش كردم و تنها با خودم بودم و اگر يك رفيق پيدا ميكردم تا آخر با همان رفيق بودم و حتي ناراحت هم ميشودم اگر او با كساني ديگر بود اين ريشه حسادت من بود.
دوستان از من رنجيده ميشدند چون به آنها اعتماد ميكردم پول برايشان خرج ميكردم و ... من در دوران كار چون خرج خانه خودمان را هم ميدادم احساس يك نوع خودبيني شده بودم هميشه درگير بودم و ميگفتم كه من بسيار كار ميكنم من پسر بزرگ خانه بودم و پنج خواهر و يك برادر كوچكتر از من بود من خيال ميكردم قرباني شدهام حالا هر چه دوست جمع ميكردم از او محبت ميخواستم برايش همه كار ميكردم ولي چون آنها را بيعلاقه ميديدم با يكسري دعوا و بعضي از كارها انها را زده ميكردم و جدا ميشدند.
بالاخره سرتان را درد نياورم عاشق يك دختر شدم و با او ازدواج كردم هممحلي بوديم
دختري كه سه يا چهار سال از من كوچكتر متولد شهريورماه بود دختر آخر خانه بچه آخر خانه و به قول خودشان لوس
در ابتداي نامزدي او با من بسيار خوب بود دانشجو بود دانشجوي پيام نور من هر كس را ميديدم توصيه ميكردم ازدواج كند.
او بسيار با خانواده خود و دوستان خود كه بيشتر از خودش بالاتر بودند دوست بود
خانواده من و او تقريبا همسطح بود ما ترك و آنها فارس بوديم
بعد از مدتي رابطه ما سرد شد
اينگونه كه ميگويم
اول تلفنهاي مرا با سردي جواب ميداد حتي طوري كه انگار من هيچ نسبتي با او ندارم
دوم بيشتر خانواده او دختر بودند و مقيد كه مردي ميان آنها نباشد همه نزديك هم و هر روز كنار هم و من نمي توانستم به خانهاشان زياد بروم و اين مرا عذاب ميداد
سوم او بيشتر با دختران دوستان و فاميلش قرار ميگذاشت و در قيد و بند من نبود
چهارم او سر كار رفت كه من مخالف بودم و به مخالفت من هم اعتنايي نكرد
پنجم او نميگذاشت كه من با مادرش در اين رابطه كه به من سخت ميگيرد حرفي بزنم
ششم انقدر سرد شد كه من خيال كردم پسري در كار است و من تقريبا يكسال نامزديم را بسيار سخت گذراندم
هفتم بسيار پول خرج كردم
هشتم او از كلمات محبت آميز استفاده نميكرد بيشتر به فاميلش اهميت ميداد
و ...
بسيار رنج ميبردم
تا اينكه عروسي كرديم ولي چون ميبينم او با خانوادهاش بسيار معاشرت ميكند با هم جر و بحث ميكنيم او جهازيهاش را به رخ من ميكشد من از او سوال كردم كه چسب دوقلو دارد گفتم من خيلي جهازيه دارم ولي چسب نياوردم بسيار خشك حرف ميزند او به بچههاي خانوادهاش بسيار محل ميگذارد و من بسيار ناراحتم حتي عكس پسر خواهرش را هم روي گوشي و خطي كه برايش خريده بودم گذاشته بود و من بسيار سر اين مسئله با او جر و بحث كردم
او حرفهاي مرا نميفهمد حتي ميگويم عيد برويم مسافرت ميگويد بينم چه خبر است در خانوادهام دوستانم چه ميكنند و ...
در دوران نامزدي اعتراف كرد كه بسيار سرد و تلفون بوده است
الان من بسيار ناراحتم از دوستايش از خانوادهاش او از خانواده من خوشش نميآيد
اين را گفته ولي بسيار مهربان و خوشمشرب است
من از سرد بودنش و با خانواده هماهنگ كردنش بسيار ناراضي هستم
چون از دوران عقد و نامزدي بسيار ناراحت هستم بسيار دلشكسته زندگي را دنبال ميكنم
بدانيد در دوران عقد من اين مسائله بد رفتاري را به برادرش گفتم و دختره هم از معذرت خواهي كرد كه بسيار مرا اذيت كرده
ولي همچنان او بچگانه زندگي ميكند
من هر كاري از دستم آمده برايش انجام دادهام ولي او
قدر زحمات مرا نميداند
الان دوماه است كه ازدواج كردهايم ولي او هنوز با خانوادهاش مشغول است كليد خانهاشان را دارد خاطرات خوش از خانوادهاش ميگويد و بسيار مرا ناراحت ميكند باصحبتهاي سرد و بيروحش
خانوادهاش ميگويند او به خانواده و دوستانش عادت كرده لوس است و منتظر منت كشي است ولي من چه گناهي كردهام
كه او را دوست دارم گرچه من با او گرم زندگي ميكنم عاشقانه ولي او اينها را جزو وظايف من ميداند
شما بگوييد من چه گناهي كردهام كه عاشق او هستم
من هم ميتوانم سردمزاج شوم به طوري كه هم صدايشان دربيايد
-
RE: گناه من چيه
شايد زمان خيلي چيزها را حل كند....
در ضمن به حقوق و آزادي همسرت در زمينه سركار رفتن احترام بگذار...
من چند ماه به توصيه همسرم سركار نرفتم ولي به شدت افسرده شدم... در ضمن وقتي سركار مي روم نظم خانه مان بيشتر است و من بيشتر به كارهاي خانه و آشپزي مي رسم چون برنامه دارم...
اما دو ماه كه سر كار نرفتم ... آنقدر افسرده شده بودم كه حوصله كار خانه را نداشتم و به شدت بهانه گير شده بودم....
هر روز كارم را براي فردا مي گذاشتم.....
شايد همسر تو هم مثل من باشد و سر كار رفتن را دوست داشته باشد..... زياد او را تحت فشار قرار نده
به او حق انتخاب بده..... به مرور زمان روابط شما گرمتر خواهد شد....
دخترها روز به روز بيشتر به همسرانشان علاقه مند مي شوند
-
RE: گناه من چيه
با سلام
مريم خانم
از نظر شما بسيار متشكرم ولي من با سردي او چكنم اگر مشكل بااين راه حل حل ميشود باشد
-
RE: گناه من چيه
سلام wem
به تالار همدری خوش آمدی
همچنین با تشکر فراوان از مریم که وقت گذاشتند و برای شما جواب قرار داده اند.
شما جز معدود اعضائی هستی که مشکل خود را خیلی قشنگ و دقیق بیان می کنه، نه حاشیه پردازی کردید، و نه مسائل مهم را از قلم انداختید.
خوشحالم بهتون بگویم که به خاطر بینشی که شما نسبت به مسائلتون دارید، به راحتی و با صرف مقداری انرژی مسائل شما حل می شود.
معمولا در رابطه زن و شوهر، هر کدام از زوجین سعی می کنند تغییراتی را در طرف مقابل ایجاد کنند تا زندگی شیرینتر شود. اما اگر به جای آن انرژی را روی تغییر خودشان متمرکز کنند، نتیجه بیشتری عایدشان می شود.
شما سطح توقعتان نسبت به دیگران در رابطه هایتان غیر واقع بینانه است. همین مسئله هم موجب مشکلات ارتباطی شما با دوستانتان و هم با همسرتان شده است. معمولا در ارتباطات اگر افراد احساس فشار بکنند، رابطه ضعیف می شود. و این بیشتر ما را ناراحت می کند.
برای اینکه رابطه جذاب تر شود و ارتباط قویتر شود، باید علاوه بر خودمان ، بتوانیم خواسته های طرف مقابل را دریابیم و بدون اینکه بخواهیم از خودمان دفاع کنیم به خواسته های او احترام بگذاریم، حتی اگر بعضی از آنها را قبول نداشتیم.
یعنی شما در ارتباط با همسرتان، خواست خود را درک می کنید، اما علائق او را نمی توانید خوب درک کنید. مثلا گذاشتن عکس فرزند خواهر روی گوشی همراه، یک علاقه است، فقط همین. و این اصلا هیچ خطری برای رابطه شما ندارد. اما آنجا که شما بدون در نظر گرفتن علاقه او ، توقع دارید که مثلا عکس را بردار یا عکس دیگری بگذارد، این یعنی فشار در رابطه، شاید او به حرف شما گوش کند یا نکند ، اما در نهایتا کمی رابطه شما ضعیف می شود، و وقتی اینگونه مسائل زیاد تکرار می شود، فرد کم کم به طرف کسانی که بیشتر درکش می کنند مثل والدین و دوستان کشیده می شود.
باید سعی کنیم همسرمان را همانطور که هست دوست داشته باشیم( شاید بگویئد که خب بعضی کارهایش اشتباه هست)
اگر بعضی کارهایش اشتباه هست عجله نکن که با بحث کردن، قهر کردن یا با کنایه یا صحبت کردن حل کنی. در زندگی زناشویی تغییرات از طریق رفتار پذیرا و گرم بهتر حاصل می شود. لذا توصیه می کنم یک لبخند، یک نوازش ، یک بوسه ، و یک شوخی در بستر زمان تغییراتی را ایجاد می کند که به معجزه بیشتر شبیه هست.
همسر شما همانطور که گفتید خوش مشرب است، پس وقتی گرم باشی ، و زیاد به اشتباهاتش گیر ندهی ، بیشترین استفاده را از این خوش مشربی شما خواهید برد.
اینها را که می گویم نمی خواهم بگویم تقصیر شماست، یا گناه شماست. اصلا و ابدا ، بلکه می خواهم بگویم شما به عنوان یک مرد تا چه اندازه می توانید این وضعیت را به نفع خانواده بهبود بخشید.
ریشه اینکه از بعضی کارهای او ناراحت میشوی ، شاید در این است که شما ارزش و اعتبار خودت را به خوبی واقف نیستید. شاید در بحث و جدل و صحبت با دیگران وانمود کنی که خودت را قبول داری، اما در واقع به خودت زیاد انتقاد می کنی، و خودت را کم می بینی، لذا رفتار و گفتار و حرکات همسرت را گواهی می گیری ، و تصور می کنی او هم همین عقیده را دارد، شما رفتار و گفتار دیگران را به میل خود تفسیر می کنید، و این تفسر علیه خودتان هست.
اما اگر خودتان را بزرگ بدانید اولا که گفتار و حرکات دیگران را همیشه در تائید خود تفسیر و تعبیر می کنید، ثانیا اگر هم گفتار آنها یا رفتار آنها در جهت تحویل نگرفتن شما باشد، ناراحت نمی شوید ، چون فکر می کنید آنها اشتباه می کنند و شما نباید ناراحت اشتباهات آنها باشی.
در واقع اگر شما گوهری با ارزش در وجودتان می بینید، وقتی مثلا همسرتان نوعی برخورد می کند که ارزش مثلا شما را نمی داند، به جای ناراحتی ، دلت می سوزد و برای اینکه او را کمک کنید، بیشتر به او توجه می کنید. و هرگز احساس کمبود و نیاز به عاطفه شدید موجب سرخوردگی و درماندگی شما نمی شود.
امیدوارم این مسائل یک بینشی را نسبت به مسائلتون به شما داده باشد، اما برای اینکه به طور عملی کار کنید و ارتباط خود را بهبود بخشید نیاز به دو دسته مهارت دارید، که انشاء الله باید کسب کنید و ما هم سعی می کنیم که در این تالار بیشتر در آینده به آن بپردازیم:
1 - افزایش اعتماد به نفس خود
2 - کسب مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی
-
RE: گناه من چيه
اميدوارم مشاور سايت .. در اين مورد راهنمايي كنه....
من كه خودم احتياج به راهنمايي دارم
اما نظر من
سعي كن برايش هديه بخري....
باهم در روزهاي تعطيل برنامه تفريح بگذاريد....
پارك سينما......
شايد كمك كند...
با او از خاطرات گذشته ات حرف بزن...
سعي كن به او به چشم يك دوست نگاه كني نه يك زن.....
محبت گاهي سنگ خارا را نرم مي كند
-
Re: گناه من چيه
با سلام
از برادر عزيزم مدیرهمدردی
و مريم خانم خواهر گراميم
شما بسيار خوب راهنمايي ميكنيد
اين وضعيت من را هم در نظر بگيريد
من سعي مي كنم بهانهاي از نظر پولي و بيرون رفتن او نگيرم او فقط برايم نهار درست ميكند من هم ميخورم و تشكر زياد ميكنم من هم انسان خوش مشربي هستم اگر مهمان از جانب آنها باشد بسيار با خوشرويي تمام از آنها پذيرايي ميكنم
اين رفتار او را بسيار خوشحال ميكند
من او را بسيار بوسه و نوازش و در آغوش خودم ميگيرم و به او دوستت دارم ميگويم
ولي در يك دعوا كه حساسيت منزل مادرش بود و حق هم با من بود خانه مادرش روضه بود و خانه ما هنوز ظرفها شسته نشده بود و سر اين دعوا كردم من بيشتر وقتها ظرفها را ميشورم در هديه خريدن تمام چيزهايي كه فكرش را بكني خريدهام و من گاهي گل به خانه ميبرم ولي او انگار توجهي ندارد ميگويد دستت درد نكنه ولي من فكر ميكنم او در جو خانه خود اينگونه بار آمده است لذا جر و بحثهاي ما بيشتر بر سر خانواده آنها و دوستهايش صورت گرفته است
با مطالب ابوالفضل جانم متوجه شدم كه بايد از حساسيتها كم كرد و بيشتر بايد رفتارهاي درست را جاري نمود
اينگونه است كه بيشتر حرص من درميايد من فهميدهام كه دختران دوست دارند حرص مردها را دربياورند و مردي كه اين حس را نشان ندهد برنده مي باشد كه در عمل موفق نبودهام ولي رفتارهايم بهتر شده است من دوست دارم رفتارم به حدي برسد كه ديگر برخي موانع حل شود و اشكالاتي كه در من ميباشد حل شود.
در مورد دعواي بالا
يك دست نويس او را يافتم كه در آن مطالبي را با مداد اتود نوشته بود و بسيار ناخوانا كه من فهميدم در زمان خشمگيني نوشته است
بدون اعلام نام مرد ديو صفت
زود تصميم گيري كرده و شايد به من گفته آره
دامادهاي يكشبه و غريبههاي سالهاي زندگي
احتمال ميدهم مرا معرفي كرده است
ابوالفضل و مريم جان
اميدوارم گام به گام اين عادت را در من با راهنماييهايتان از بين ببرم
ميدانم پنجاه درصد از دعواها تقصير طرفين ميباشد
اميدوارم كه هيچ مرد و زن عاشقي از هم جدا نشوند
آمين
-
RE: گناه من چيه
سلامwem:72:
اسمه این موضوع تا این باشه <<گناه من چیه>> احتمالا کمی مقاومت نشون بدید
گناهی در کار نیس....چون عذرها همه پذیرفته شده است...:305:
شما هنوز اول راهید...
من میگم نگران نباش نه به این خاطر که زمان مسائل رو حل کنه, بلکه به این خاطر که روز به روز بر مهارتهای شما افزوده خواهد شد و شهد عسل زمان به کام شما گوارا خواهد شد ....:228:
واقعاً اتوگرافی مفصلی از خودتون ارائه کردید ولی از اصل قضیه که تشریح وضع کنونی است کلمات کم اومدن و کمتر به این موضوع پرداختید....بیشتر به سختی هایی که بر شما وارد شده پرداختید و مشکل پیش اومده رو هم مخلوط ماجراهای قبل کردید و با این کار احساس خودتونو یقیتاً بیشتر جریحه دار کردی:47:
.در حالییکه ماهیت مشکل شما کما کان در تمام خانواده ها دیده میشه:P و با کمی یادگیری مهارتهای زندگی و از خود به طور موقت گذشتن, زندگی روی زیبای خودشو به شما نشان خواهد داد. :72:
شما هر دو جوانو سرشار از غرور...که اگر غرور شما عزیزان نبود حرکتی به سمت نور نبود....
ما اگر کاری رو انجام میدیم ,از دید خودمون باید عشق به همسر تلقی بشه :16:
و از دید اونها لطف....حالا اگه ایشون ابراز لفظی نکرد مثلاًاز گلی که شما بهشون هدیه دادید زیاد قدر دانی نکرد و نظر شما رو جلب نکرد,ما حداقل از کار خودمون احساس لذت خواهیم کرد و به مرورزمان عملاًشما انعکاس احساسات رو به همسرتون یاد میدید:43:.....
فصل جدیدی در زندگی شما ایجاد شده و تکالیف و نقشهای حدیدی بر عهده شما نهاده شده...و لازمه هر درس پس دادنی, خوب یادگیری فصول مختلف اونه..
اوایل زندگی زوجه های جوان نازهای مخصوص خودشونو دارن:227:...ولی با یه ترفندایی میشه زودتر با زوج خودشون همراه کرد...
شما از روش خلع سلاح کردن استفاده کنید...تا میتونید محبت کنید....و محبتهای خودتون رو عنوان نکنید(منتی در میان نباشه)
.....شما کمی هم دچار بی انصافی در قضاوت جهت بزرگنمایی مشکلت شدی...که این کمکی به رفع مشکل نمیکنه...مثلا با این لفظ که ایشون ((فقط ))برای شما نهار درست میکنه یاد میکنید...در حالی که من مطمئنم ایشون خانه دار ,مهربان,اهل کمالات,و دلسوز شمایند...منتها در اثر وادار کردن هم به این امر که تو باید آنی باشی که من میخواهم ,کمی واقعیت هارو نادیده میگیرید...
شما سعی کنید برای همسرتون جذاب باشید او خود به زودی جذب شما خواهد شد....
ما هشت نوع مرد غیر قابل تحمل از نظر زنان داریم که نوع پنجم : مردان فراري از ميدان مبارزه!
این گروه مرداني هستند كه از موانع و مشكلات فراري هستند و به جاي اينكه از مشكلات زندگي استقبال كرده و در رفع آن كوشا باشند ، فرار را بر قرار ترجيح ميدهند. طبيعي است مرداني كه حاضر نيستند به جنگ موانع و مسايل زندگي بروند و همواره ميدان مبارزه را ترك مي گويند، در زندگي زناشويي هم براي همسر خود تكيه گاه مناسبي نخواهند بود. این مطلب رو بیش از اونی که تصور کنی زنان با هوش و فراست خود میفهمند.... لذا خودتو قوی کن و اگر هم ضعفی هست وانمود به قوت کن...اهل اعتراض نباش.....اگه شما اصرار دارید که حتماًایشون اونطور که شما میخواهید عمل کنند باید بدانید تربیت هم سه گام دارد که دو گام آن تغافل است...(امام صادق)پس بازهم برای رسیدن به خواسته هاتون صبور باشید...هر چه شما جمیل تر و با سیاست کارهارو انجام بدید محبوب تر خواهید بود..البته این فقط مربوط به رفتار شماست....
برای شتاب گرفتن رفع این مشکل باید تکنیکهای ,آیین همسرداری رو هم همسرتون بدانند.....:228:
-
RE: گناه من چيه
سلام
فاطيما بسيار از راهنمايي دلسوزانه شما متشكرم
بسيار عالمانه و حكيمانه بود اقراق نميكنم
البته من معلم هستم و توصيفهاي من بيشتر بر خودم تاكيد دارد
همسر بنده بسيار خونسرد است و تنها اين مرا عصباني ميكند و مشكلات ديگر را هم پيش ميكشد مثلا اگر ماشين من هم ربوده شود ميگويد عيبي ندارد اين خونسردي در رفتار او بسيار مرا كلافه ميكند او بسيار خودنسرد عمل ميكند انگار مسائلي كه براي من مهمند براي ايشان مهم نيست
من رفتارهاي خانگيم را توصيف كنم
صبح كه از خواب بيدار ميشوم او را با لفظ همسر مهربان عزيزم جانم از خواب براي نماز بيدار ميكنم آرام
او را ميبوسم و از خانه براي كار خارج ميشوم
بعدازظهر كه از سر كار برميگردم دوباره او را در آغوش ميگيرم و نوازش ميكنم
براي آوردن نهار او را كمك ميكنم و با هم نهار را با خنده ميخوريم و ...
بعدازظهر دوباره سر كار ميروم او را در آغوش ميگيرم ميبوسم شايد با ماشين او را به خانه خودش ببرم
دوباره برگشتم خدايي او هم استقبال ميكند دوباره
ولي من مهرباني ميكنم و او هم جواب ميدهد ولي احساس ميكنم كه اينها وظايف من است عشق نيست
بسيار خونسرد است ولي
اوايل او اسمي از خانواده خود ميبرد و يا ناراحت بود كه از آنجا كنده شده به من بر ميخورد و منتهي به جر و بحث ميشد.
حالا ديگر او هر چه بگويد من از حساسيتم كمتر شده است يا مهارتي آموختم كه زنها جاي ديگر را اقراق ميكنند.
او از خانواده متوسطي است ولي ادعا با كلاس بودن ميكند و سنگين است من ميگويم اين رفتار را از دوستانش به ارث برده چون خانواده اش اينطور نيستند با دوستانش بسيار صميمي است و اگر روزي با آنها سخن نگويد ان روز روز نميشود واي به حال من كه باي قبض تلفن و تلفن همراه را بپردازم
و ...
-
RE: گناه من چيه
البته مطلبي كه دارم
اين است كه شايد من فكرم اين بوده كه گره اي كه با دست باز ميشود با دندان نبايد باز كرد من اول سراغ دندان ميرفتم
بگويم كه چند وقت است كه رفتارم بسيار تغيير كرده است كه حتي ميتوان از برخي از حرفهاي او ناراحت نشوم
و او را براي خودش دوست داشته باشم نه از خانوادهاش نه از خانوادهام فقط به خاطر خودش كاش ميشد كه او برخي از رفتارها مانند دوست بازيش راكنار بگذارد و زندگي او از انحصار خانوادهاش رهايي يابد و به زندگي خودش بيانديشد
-
RE: گناه من چيه
سلامwem:72:
مرحبا به این همه دید باز و اینکه برای تغیرات اینقدر آمادگی دارید:73:
اولا به خاطر این رسالت معلمی بهتون تبریک میگم....حقیقت اینه که ما تا آخر عمر قدر دان معلمین عزیز تر از جانیم....:43:
مشکلی که در ارسالی 8 شما ذکر شده خونسردی همسرتونه:16:...
شاید این به خاطر تاکید شما بر اموراته:302:...
بهر حال اگر یکی از زوجین رفتاری افراطی داشته باشه ,دیگری ناخودآگاه برای موازنه کفه زندگی راه تفریط رو در پیش میگیره...:305:
شما میتونید همیشه در کاراتون با ایشون مشورت کنید.....و با حالت متواضعانه و سوالی نظرات ایشونو در مورد مسائلی که مد نظرتونه بپرسید....
در ضمن شما نباید یه خانم جوان رو با پختگی که در مثلا مادرتون و یا ...قیاس کنید...:54:
شما روش زیبای خودتونو داشته باشید و سعی نکنید فکر کنید که اون چی فکر میکنه....:D
شما روی افکار زیبای خودتون متمرکز بشید....
خانم جوان شما با خونسردی خودشون شاید کمی قصد دارن در شما تکاپو ایجاد کنند...یا اینکه نمیخوان این توجه و محبت شما, انتهایی داشته باشه...لذا همین روش به ذهنش رسیده...
شما با این صراحت عنوان نکنید که من میخواهم تو اینگونه باشی بلکه با دیدن اولین شعله های محبت شما تقویت کننده های خودتونو ارائه بدید...چیزایی که ایشون دوست داره....:228:
مشکل آقایون در این بخش اینه که بعد ابراز عشق خانوماشون ,خانم حس میکنه کنار گذاشته میشه...و لذا سبک خانوم شما رو با زیرکی دنبال میکنند....:P
موفق باشید