+چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
سلام دوستان عزيز
ميخوام راجع به يك مطلبي نظر خواهي كنم كه ميدونم امروز ، خيلي ها به اين مشكل دچارن و اكثرا هم اين مشكل حل نميشه !
مسئله اينه كه ، وقتي يك دختر و پسر با هم آشنا ميشن و بعد از مدتي تصميم به ازدواج ميگيرن و به اصطلاح عاشق ميشن ،درآينده ممكنه يك مشكل بزرگ واسشون پيش بياد و اون سد و مشكل بزرگ خانواده شونه !
هم توي دنياي واقعي و هم توي همين سايت من خيلي هارو ديدم كه بعد از چندين سال دوستي و عاشقي ، وقتي كه پسره موضوع ازدواج رو با خانواده اش مطرح ميكنه ،با مخالفت شديد خانواده اش مواجه ميشه .
سوال من اينه كه چه جوري ميشه خانواده پسر رو راضي به ازدواج كرد ؟
مشكل اساسي تر اينه كه پسر تا مخالفت خانواده اش رو ميبينه سريع افسرده ميشه و فكر ميكنه كه مشكلش حل نميشه و جا ميزنه!
وتازه يك مشكل ديگه كه پيش مياد و من توي اين سايت خيلي خوندم اينه كه ، دو نفر كه با مخالفت مواجه ميشن و براي رسيدن به هم كلي جون ميكنن و عذاب ميكشن ، تازه بعد از اينكه موقعيت براي رسيدن به هم براشون پيش مياد و همه ي مشكلاتشون حل ميشه و حتي خانواده شون موافقت ميكنه ، اكثرا آقا پسر تازه شك و ترديد مياد سراغش و يك جورايي از دختر دلسرد ميشه و به اين فكر ميكنه كه آيا اين دختر و ازدواج با اون ، ارزش اينهمه مشكل و جون كندن رو داشت ؟ و در زماني كه همه ي مشكلات حل ميشه ، پسر يه جورايي جا ميزنه و توي شك و دودلي ميره!
دوستان عزيزي كه در اين مورد تجربه دارن ميشه راهنمايي كنن ؟
مشكل من و دوستم هم همينه ! يك سري اتفاقهاي بدي افتاد بينمون كه فقط خانواده ي من خبر دارن و با ازدواجمون مخالفت ميكنن ،چون فكر ميكنن كه اين دوست من آدم خوبي نيست و منو سر كار گذاشته. خانواده خودم به كنار ، چون ميدونم كه اگه اونها خانواده ي دوستم رو ببينن احتمالا موافقت ميكنن ( البته نه 100% ولي ميدونم كه خانواده براشون خيلي مهمه ! )
ولي اين دوست من از خانواده اش خيلي ميترسه ! بهم ميگه اگه خانواده ام مخالفت كنن ، چيكار كنيم ؟
من موندم بهش چي بگم ؟ چون ميدونم از اون آدم هاست كه تا يه مخالقت ببينه فكر ميكنه كه مشكلش ديگه حل نميشه !
اين نگراني هميشه با من و اون هست ، تا 5/2 سال ديگه كه درسش تموم بشه و موضوع ازدواج رو به صورت جدي مطرح كنه !
توي همين دوران تحصيلش هم مطرح كرده ولي خانواده اش مخالفت كردن و ميگن الان موقع ازدواج تو نيست و تو هنوز سنت كمه و نه درست تموم شده و نه كار داري و نه سربازيت رو رفتي ! و در ضمن چون دختر خانم از تو بزرگتره ما مخالفيم .( من 21 و اون 20 سالشه ) ، با اصرار زيادي كه كرده مادرش بهش گفته كه من نميتونم برم اين موضوع رو با خانواده اش مطرح كنم و دختر مردم رو چند سال سر كار بذارم... تازه همش مادرش از من بد ميگه و ميگه چرا دختره مثلا دماغش ايراد داره ، يا چرا فلانه ( عكسم رو ديده ) با اينكه همه حتي دوستم بهم ميگن خيلي زيبايي ولي مادرش نميدونم چرا اين حرفها رو ميزنه ! ميگم شايد ميخواد با اين حرفها من رو از چشم پسرشون بندازن؟
خواهشن نگين كه شما بچه اين و واستون زوده ! چون زمان مطرح كردن قضيه ي ازدواجمون من تقريبا 24 و اون 23 سالش ميشه
حالا بگين من چه طور ميتونم اين مشكل رو حل كنم ؟
همه ي دوستام يكي يكي دارن ازدواج ميكنن ، ولي من نميتونم ازدواج كنم ، هر دفعه كه خبر ازدواج يكيشون رو ميشنوم يه غمي من رو ميگيره ! نه اينكه بخوام حسادت كنم ، ولي مسئله اينه كه ميترسم كه آخر سر نتونم حتي 3 سال ديگه با دوستم ( كه واقعا و از ته قلبم دوستش دارم ) ازدواج كنم . اين فكر كه ما آخر به هم نرسيم آزارم ميده . به خدا وقتي بهش فكر ميكنم اشك توي چشمام جمع ميشه و ترجيح ميدم كه بهش فكر نكنم. اشك من از مخالفت خانواده اش نيست ، بلكه از زود جا زدن اونه و ميدونم كه مقاومتش خيلي كمه و واسم سخته كه فكر كنم كه اون خيلي آسون من رو از ياد ميبره و ...
ولي واقعا سخته برام . من نميتونم ازش جدا شم ، اون هم همينطور و ما تا حالا دو بار خواستيم از هم جدا شيم ولي هر دوبار دوباره به هم برگشتيم . براي من عزيز ترين فقط اونه ! اصلا فكر اينكه بخوام با كس ديگه اي رابطه داشته باشم و بخوام با كس ديگه ازدواج كنم برام خيلي سخته ...
تصميم گرفتم كه يا با اون ازدواج كنم يا با هيچ كس ديگه . ولي ميترسم كه اون جا بزنه و نتونه مقاومت كنه و آخر اين منم كه به خودكشي ميرسم .
هيچ موقع نميتونم ازش متنفر شم ، اون بدترين بلاها رو به سرم آورد ولي من هيج موقع نتونستم ازش متنفر باشم يا فراموشش كنم .
خواهش ميكنم با تجربه هاتون به من كمك كنين. بگين كه چيكار كنم كه مقاوم بشه و راه حل راضي كردن خانواده پسر چيه ؟؟
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
دوستان عزيز
يعني هيچ كس در اين مورد تجربه اي نداره ؟
خواهشن با تجربه هاتون كمكم كنين
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
سلام
مطلبت اینقدر کامل و کار و تحقق شده بود که دیگه جای هیچ حرفی باقی نمی مونه ولی شاید آقایون هم نظراتی دارن برای این موضوع /منتظر باش!
موفق باشی!
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
شما اگر خونوادتون مخالفت کنند(یا هر دختر دیگه ای) می تونی با اون پسر ازدواج کنی؟ حق بده که نظر خونواده پسر هم براش مهم باشه
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
نميگم نظر خانواده ي پسر مهم نيست
خوب من هم خانواده ام مخالفن !! دليلشون هم واسه مخالفت خيلي خيلي محكمه و حتي اين دوستم بهشون حق ميده كه مخالف باشن
ولي من مثل اون نيستم كه بخوام جا بزنم
من مقاومت ميكنم ، ولي اون از همين الان جا زده !! آخه مگه رسمش اينه ؟
چرا پسرها اينقدر ميترسن از مخالفت خانواده شون؟
چه جوري حاضرن كه به اين آسوني عشقشون رو از دست بدن ؟
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
ببینید اولا من فکر میکنم سن دوست شما برای ازدواج پایین باشه . تا جاییکه من میدونم پسر ها تا 25 سالگی خیلی تغییر میکنند . و نمیشه به انتخابشون اعتماد کرد .
ثانیا شما باید قبلا این فکر هارو میکردید . اینجا ایرانه ؛ آمریکا و هلند و کانادا و ... نیست . اینجا خانواده خیای مهمه ( گر چه اونجا هم اهمیت داره ) . زندگی بدون خانواده در جوامع شرقی خیلی مشکله از ترکیه و ایران بگیر تا هند و چین .
حالا شما چند راه داری : اینکه کدوم راه رو بخواهیید برید و کدوم در تواناییتون باشه رو خودتون باید تشخیص بدید .
1) دوتایی بدون اجازه خانواده پسر ( اگر خانواده شما هم ناراضی بودند با اذن دادگاه ) ازدواج کنید و قید خانواده را بزنید
2) قید همدیگه را بزنید
3) خانواده هاتون را راضی کنید /
موفق باشید .
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
شماپدرتون بگه من نمی خوام این دامادم بشه!! مقاومت می کنی؟ تصور نمی کنم اینطور باشه!!
من هم اوایل فکر می کردم که شاید اینطور باشه ولی واقعا نمی تونم از خونوادم به خاطر دختری که مطمئن نیستم از خوبیش صرف نظر کنم.
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
من ميگم خانواده رو راضي ميكنم ، نگفتم بدون اذن خانواده
خانواده ي من زماني راضي ميشه كه خانواده ي اون راضي بشن ... و اون در حد خودش نميبينه كه بتونه اين كار رو انجام بده و من ميخوام بدونم كه چرا نميتونه؟
منظور من اين نيست كه بدون اذن خانواده ازدواج كنيم ، منظورم اينه كه بايد سعي كرد كه خانواده هارو راضي كرد ولي پسر معمولا اين كار رو نميتونه بكنه و ميترسه !!!
منظور من اين بود كه چه طور ميشه خانواده ها رو راضي كرد ؟ چرا پسر زود جا ميزنه ؟چه طور ميتونه توي خانواده اش نفوذ كنه ؟
من زندگي و ازدواج با آبرو و خوب ميخوام ، نه اينكه با نارضايتي و يا بدون اطلاع خانواده و با آبروريزي
مسئله اينه كه پدر و مادر فكر ميكنن انتخاب خودشون از همه بهتره !! ولي كجان ببينن كه همين ازدواجهاي سنتي كه من خودم به عينه ديدم كه دوتا از اين ازدواجها كه به تازگي انجام شده با نارضايتي دختر و پسر همراهه و قصد جدايي دارن ، دوتا ازدواج اونم ظرف مدت يك سال نشده داره از هم ميپاشه ... توي اين ازدواجها كه كاملا سنتي بوده و به اصطلاح خانواده ي هم رو ميشناختن ، مشكل پيش اومده ...
ولي باز هم پدر و مادرها فكر ميكنن كه انتخاب خودشون درسته و ازدواجي كه پايه اش بر مبناي دوستي باشه رو قبول ندارن!!!
حاضر نيستن كه به فرزندانشون اعتماد كنن ... اين رو ميپسندن كه فرزندشون با انتخاب اونها ازدواج كنه ولي طلاق بگيره ولي اين رو نميپسندن كه فرزندش با ميل خودش و با انتخاب خودش ازدواج كنه!!
مسئله اينه كه خانواده به فرزندش بها نميده !! قبولش نداره !! فكر ميكنه كه بچه است.
چه طور ميشه با اين افكار خانواده ها جنگيد ؟؟؟؟
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
ببینید دو طرفه است. منظور من اینه که اتفاقا برای دخترها راضی کردن خونوادشون کمتر پیش میاد. یعنی اگر خونواده ناراضی باشن تلاش کمتری از سمت دختر برای اینکار رخ می ده که اونها رو راضی کنه. البته در مورد شما شاید برعکس باشه.
من نمی گم انتخاب باید انتخاب خونواده پسر باشه ولی انتخاب پسر باید خونواده اون رو هم لحاظ کنه. به عبارت دیگه انتخابی که پسر می کنه باید مورد تایید خونواده خودش هم باشه مگر اینکه دلیل مخالفت خونواده پسر واقعا پوچ و حرفهاشون بی منطق باشه. این دیگه به خود پسر برمی گرده که چطور محاسن دختر رو به خونواده خودش و بویژه مادرش نشون بده و به این ترتیب رضایت قلبی مادر رو فراهم کنه.
شاید واقعا اون از این می ترسه که با طرفداری کردن از شما خونوادشو از دست بده و...
RE: چرا پسرها در مقابل مخالفت خانواده شون زود جا ميزنن ؟ كمك
سلام دوست عزيز
مشكل داشتم كه نتونستم به تالار بيام . و امروز اومدم ببينم كه آيا ميتونم يكي از 1000 مشكلم رو به كمك بچه هاي سايت حل كنم يا نه؟
و از اينكه دوباره شما رو توي سايت ديدم ، خوشحالم
ميدونين ، اگه توي اين قضيه فقط من ميتونستم تصميم بگيرم و همه چيز با مقاومت من حل ميشد ، مشكلي نبود ولي مسئله اينه كه يكي ديگه اين وسط بايد مقاومت كنه ولي در خودش نميبينه كه بتونه ....
مرسي دوستان از پاسخ هاتون
اگه راه حلي به نظرتون ميرسه بگين
خيلي خوشحالم ميكنين