-
خیانت و هرزگی
سلام روز خوش
ما با قوام داخل یک ساختمان میشینیم
یکی از اقوام که یک شوهر درجه یک از نظر من داره و آنقدر به خانمش میرسه من چند مورد از ایشون دیدم که ایشون چشم هرزشون به پسر منه
خونه مامانم میاد اولین چیز که میپرسه اینکه پسر من کجاست
جاکلیدی این خانوم شکل قلب داره این خانوم همیشه کلید پیش خودشون نگه میدارن یا یه جایی نمیندازن اون روز که رنگ لباس پسرم همرنگ قلب بود اومد جاکلیدیشو گذاشت جلو من
یا میبینه پسر من چی پوشیده میره عین رنگ لباس پسر من میپوشه و میاد جلو من و مادرم
تو خانواده ما رنگ بنفش یه رسمه که رنگ خیانت و هرزگی و این خانوم چند وقت رفته با اینکه این مورد میدونه یه لباس گرفته این رنگی
قرار بود تو آرایشگاه با هم بریم ساعت 10 و من گفتم تنها میرم ساعت 12 نیم رفتم دیدم این خانوم هیچ کاری نکرده و منتظر بوده تا من برسم با لباس بنفش یقه اسکی شنیون کرده
این خانوم همیشه حلقش فقط دستش بود از روزی که چشش به پسر منه یک حلقه هم میندازه دست راستشون انگشت وسط
مهمونی بودیم من به یک دختره گفتم عروسم بیا ازت عکس بگیرم و این خانوم بلافاصله بعدش گفت بیا از منم عکس بگیر
آنقدرم این زن هوچیه که خدا میدونه
منم سعی کردم باهاش سنگین باشم اومد به مامانم گفت این قهر با من و آنقدر هوچی بازی گریه که من گفتم تو عددی نیستی
الانم قهرم و خیلی سنگینم باهاش
مامانم بجای اینکه یکی بزنه تو دهن ایشون با من قهر کرده
چه باید کرد
منم اوضاع مالیم خوب نیست که از این ساختمون الان برمو البته شرایطم
تا حالا بجز احترام از من و مامانم چیزی ندیده بود
من الان دلم برای چند تا چیز میسوزه بیچاره اقواممون که گیره این افتاده و چطوری میخواد از این بچه دار بشه این صلاحیت مادر شدن رو نداره
یکیم برای پسرم نگرانم البته الان نه 13 14 سالگیش
-
الان اون خانم چندساله؟
پسر شما چند ساله ؟
به نظر شما دارید تهمت میزنید
-
میدونید کاش تهمت بود
ولی اینکه این خانم میبینه پسر من چه رنگی پوشیده میره میپوشه
یا حلقه دست راستش انگشت وسط اونم از وقتی که هرزگیش گل کرده
چرا قبلن اینجوری نبود
سوال من اینه
اگر تهمت چرا اینجوریه
چرا لباس بنفش یقه اسکی میپوشه برای شنیون با اینکه چند بار رفته بودیم آرایشگاه و این خانوم لباس از جلو دکمه باز میپوشید
چرا تا من عکس گرفتم از دختر 5 ساله گفتم عروسم ایشون دوید گفت از منم عکس بگیر
ایشون اصلا اینطور نبودن
البته من یه اشاراتی به این خانوم داده بودم و ایشون به جای اینکه رفع اتهام کنند یه سری کارهای دیگه زشت انجام دادن
پسرم 10 سالشه
ایشون 34
-
آخه ببینید چه جور شد خونه مامانم بودیم داشتیم میرفتیم مهمونی که دیدم لباس بنفش یقه اسکی پوشیده من و مامانم گفتیم لباساتو عوض کن آخه جهزیه برون بعد رفت خونش اومد یه لباس تابستونی رنگ لباس پسر من پوشید اومده بود که ما تعجب کردیم حتی کابشنم روش نپوشید و همینجوری اومد
این زن نماز خونه
بعضی صبحها صدای قرآنش باور کن حتی همسایه ها میشنون روزه بگیره
دلم میخواد وقتی شوهرش میاد خونه ببینید آنقدر بلند سلام احوال با خانمش میکنه آنقدر گرم آنقدر صمیمی که من و مادرم گفتیم این زنه شانس آورده با همچین شوهری ازدواج کرده
هرچی دلش خواسته کرده
هرجا دلش بخواد میره
هرچی دلش بخواد براش میخره
حقوقشو از این ور میگیره میریزه تو حساب زنش
یعنی تو بگو یک کمبود این زن تو زندگیش باشه نیست
آنقدر من و مادرم احترامش گذاشتیم از گل پایین تر به ایشون نگفته بودیم
هر جا دلشون خواسته مسافرت رفتن و شوهرش آنقدر به این زن متعهد و هوای این زن داره که حد نداره
من خودمم الان موندم که چی کار کنم و چرا این زن این کارارو کرده
-
سلام دوست عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه
به نظر من و البته جسارتا شاید شما دچار سو تفاهم شدین چون یه پسر بچه 10 ساله هیچ جذابیتی(حداقل ظاهری و از نظر جثه و هیکل) برای یه خانم 34 ساله نداره.باز اگه پسرتون یه آقای جوان بودن میشد گفت حرف شما شاید درست باشه هر چند باز نمیشه به راحتی به شخصی تهمت زد.
اولین باره من میشنوم رنگ بنفش و انگشتر تو انگشت وسط دست راست نشونه خیانته.اتفاقا بنفش از رنگهای محبوب منه و خود من بعضی انگشترا که طرحای خاصی دارن رو میندازم انگشت وسطم.
من باز میگم همه اینا فقط سو برداشته.آخرین جمله تون اینه که شما چیکار کنید؟به نظر من کاملا بی تفاوت باشید نسبت به این مسایل و با این خانم هم زمانی اگه برخوردی داشتین احوالپرسی عادی داشته باشید به دور از صحبت های اضافه و حواشی.
-
سلام
تو خانواده ما رنگ بنفش این معنا رو میده و این خانمم میدونه
حالا لباساشو با پسر من ست میکنه چی بگم
وقتی اومد پایین ست کرده بود دید نیست گفت پسرت کو
انگار میخواست بگه ببین
اون جا کلیدشو چی بگم که اومد انداخت جلو من با اینکه کیف داشت و هرگز کلیدشو جایی نمینداخت
اون از عروسم عکس بگیرم تا شنید گفت بیا از منم عکس بگیر
یا یقه اسکی بنفش با شنیون!!!!!
آخه من دلم به چی خوش و قرص بشه
دلم میخواد اینجا بود میمد اصلا میگفت من به پسرت چشم ندارم فقط خواستم تو رو اذیت کنم اونوقت برام قابل حضم تره با اینکه من از گل پایین تر به ایشون نگفتم با اینکه ممکن دروغ بگه چون پای آبروی خودش خانوادش مطرح
ببین این زن چقدر پست که به پسر 10 ساله هم رحم نمیکنه
بنظر من بیمار روحیه چون به قول شما پسر 10 ساله چه جذابیتی داره
-
با سلام
خانم خادم رضا ، به نظرمون اگه ایشون را دیدید بهشون بگید ما طی آخرین جلسه ای که بین اقوام داشتیم به این نتیجه رسیدیم رنگ بنفش رنگ خیانت نیست و این تفکر را گذاشتیم کنار چون رنگه بنقش یه رنگی از زیبایی های طبیعت هست همانند رنگ بنفش در گل ها که زیبایی خاصی به دنبال داره .
مورد بعد اینکه محیط بیرون وجودی شما کامل در اختیار شما نیست . شما به بیرونتون تسلط ندارید و این شما هستید که اهمیت اون را مرزبندی می کنید برای خودتون .
یه تکنیک در اصول روانشناسی در این موارد بکار برده میشه به عنوان چیزهای بی اهمیت !
تمرینش این هست که الان یه برگه بردارید چیزهای بی اهمیت را بنویسید و اون را با صدای بلند بیان کنید.
مثلا شما الان دارید کتاب می خونید و چیزهای بی اهمیت می تونه اینا باشه در این لحظه برای شما :
قابلمه ای که تو انباری هست - سوسکی که در فاضلاب داره با موجودات دیگه می جنگه :)
وقتی شما این تمرین را انجام بدید به مرزبندی و طبقه بندی ذهنتون مهارت پیدا می کنید ،دیگه وقتی همسایه تون مثلا لباس بنفش پوشید یا همرنگ لباس پسرتون پوشید میرید به خودتون می گید چیزهای بی اهمیت الان چیاست :
1) لباس همسایه
2) رنگ لباس همسایه
3)....
4)...
وقتی این کار را کنید مغز اون اتفاق را کم رنگ میکنه و برای شما بی اهمیت میشه .
این ما هستیم که اهمیت اتفاق را برای خودمون کم رنگ و روش می کنیم و اون را ادامه میدیم ...این ادامه دادن ، ادامه پیدا می کنه تا اون برای ما وسواس و حساسیت ایجاد کنه ،،
بدیهی هست آرامش را از دست میدهیم و شاید این روند ادامه پیدا کنه و خدایی نکرده به فکر و خیال های وسواسی - تهمت - غیبت -درگیری و ....ختم بشه .
اگه به خودمون تسلط داشته باشیم و مسیر را درست بریم و توکلمون به خدا باشه ، دیگران نمی تونند به ما آسیب بزنند و از شر دیگران در امانیم .
اگه مزاحمت و آزار و اذیت دیگران به حدی رسید که قانون و پلیس کمک حالمون باشه ،،چرا استفاده نکنیم .
خیلی از آسیب هایی که می بینیم برای این هست که خودمون مسیر را درست نرفتیم یا نمی ریم . ( چون ما آدم ها به خودمون اختیار داریم - به راه حل هامون - به مدیریت هامون در شرایط سخت و تصمیماتمون )
لذا مدیریت فکر و احساسات و نحوه درست استفاده از آن + کمک قانون ( در موارد لازم ) و صد البته توکل به خدا ،، ما را ایمن می کنه .
این تمرین را یه مدت انجام بدید .
موفق باشید .
-
وای خادم این حرفها چیه دیگه؟
اخه کسی که هرزست و خیانت میکنه که نمیاد یه لباسی بپوشه که همه ادم و عالم بفهمن. مثلا چه سودی براش داره ؟
اگر بخوای اینقدر عجیب و غریب فکر کنی فردا که پسرت بزرگ شد حتما مشکل روانی پیدا میکنی.
ببین خادم منم اوایل که ازدواج کرده بودم تا با برادرشوهرام یا پدرشوهرم یه کمی حرف میزدم مادر شوهرم مینشست برای من تعریف میکرد که فلانی زن خرابی بود و با برادرشوهرهاش رابطه داشته منم فهمیدم حساسه دیگه حتی با پدرشوهرم دست هم نمی دادم رعایت حال مادر شوهرم را میکردم.
ولی یکی از جاری هام از این نقطه ضعف مادرشوهرم استفاده کرد و یه کارها و حرکاتی در میاوردکه مادرشوهرم از ناراحتی قرمز میشد بعدشم میومد پیش ما هر هر میخندید که ببین چکارش کردم.
من فکر میکنم این خانم هم داره اذیتت میکنه. یه مدت بی محلیش کن. برات مهم نباشه چکار میکنه. خودش خسته میشه دیگه اذیت نمیکنه.
-
من این آیکن بالا رو نزاشتم خودش اومد پاکشم نمیتونم بکنم
خدا کنه قصدش فقط اذیت من باشه
ببین من به کجا رسیدم
با این حال که این اذیتم اذیت مصخره ای چون هم خیانت خودش مطرح هم چشمش دنبال پسر 10 ساله بودن و خیلی واقعا زشت از یه خانوم قرآن خون و نماز خون واقعا بعیده
من سوالم اینه چرا همچین افرادی نماز میخونن؟؟؟؟!!!!!
و فکر میکنم بیماری روحی شدیدی داره حالا از حسادت یا هر چیه دیگه
و الا چه لزومی داره منو اذیت کنه منی که آزارم حتی به یک مورچه هم نرسیده
اتفاقا توی قومیت ما و فامیل ما خیلی راحت اعلام میکنند که من دارم خیانت میکنم
و کاملا مشخص همه فامتیلمونم میدونن
اصلا چیز قایمکی ندارن
-
سلام به شما
اینکه ما بگیم چرا این رنگ برای شما فلان معنی میده و برای ما معنی دیگری، چرا حلقه رو انگشت دیگری انداخته و ... اینکه بدنبال متقاعد کردن شما باشیم یا شما در ذهنتون و در رفتاری دیگری بدنبال اثباتی بر ادعای خودتون باشین و قضاوت ها و روایت ها در کنار هم دوی ماراتن تشکیل بدند کمکی بهتون نخواهد کرد.
ریشه ی این نتیجه گیری ها جای دیگری هست و شبیه سرنخ عمل میکنه تا دست ما رو بگیره و ببره به منبع تشکیل دهنده این ذهنیات. نیاز به برداشتن یک گام بلند و شاید دردناک دارید برای شناخت خودتون... دردناک از این جهت که باید به بخش تاریک وجود خودتون رجوع کنید و با پذیرش قدم بردارین.
این مهم هم نیاز به این داره شما تخصصی پیگیر مسئله باشین و بررسی های لازم انجام بشه، این رو فکر میکنم یکبار دیگر هم بشما توصیه کرده بودم.
:72: