هیچ شوقی برای عروسی ندارم. همچنان سر دو راهی.
سلام دوستان
امیدوارم بتونم با کمک شما و راهنمایی های کارشناسان سایت بهترین تصمییم را بگیرم.
نمیدونم در جریان تاپیک های من هستید یا نه ولی مختصری از خودم و همسرم میگم.
من 27 سالمه و همسرم 30 ساله. من لیسانس و ایشون فوق لیسانس از یه دانشگاهر دولتی و دارای شغل دولتی خوب می باشد.
ما سه سال باهم دوست بودیم و بعد سه سال با وجود مشکلاتی که بین خودمون بود عقد کردیم. خانواده من میشه گفت نه موافق ازدواج بودن ، نه مخالف. ولی چون خودم انتخاب کرده بودم راضی بودند.
دوران دوستیمون دوران خیلی خوبی بود. اما از وقتتی عقد کردیم همه چیز تغییر کرد. ( اینم بگم 4 ماه نامزد بودیم یعنی صیغه بودیم ، بعد عقد دائم کردیم که خانواده من اینطور میخواستند که نامزد بمونیم.) الان 2 ساله عقد کردیم.
خیلی باهم دعوا کردیم. دعواهای شدید که هر بار به خونشون میکشوند و باعث میشد فحش های خیلی بدی به من و خانوادم بده البته جلوی مادرش که نمیدونم متوجه میشد یا نه . که البته منم کم نمیوردم و یا همون لحظه یا وقتی اروم می شد بهش میگفتم. که بعد از اون بدبختی های من شروع میشد و میشستم فکر کردن راجب اینکه چرا جلوی خانوادش دعوا راه انداخت یا چرا خوداری نکرد که مشکلمونو خودمون حل کنیم. البته من منکر اینکه اخلاق خاصی دارم نیستم ولی به نظرم یه مرد و زن تو هیچ شرایطی نباید مشکلاتشونو به خانوادشون بکشونن. ده ها مورد از این دعواها بوده. که متاسفانه متاسفانه رابطه جنسی کامل داریم .
9 ماه دیگه عروسیمه اما من حتی یک تیکه جهیزیه نگرفتم.اصلا شوق و ذوق ندارم. دیروز خونه همسرم بودم که حرف از عروسی و خونه گرفتن افتاد ولی من تو دلم خون گریه می کردم .اصلا هیچ نمیگفتم.همسرم به شدت دوست داره که زودتر بریم سر زندگی خودمون ولی من نه.
تورو خدا کمک کنید.کینه بدی به همسرم و خانوادش گرفتم. تو یه سال گذشته اصلا خانوادشو محل نمیذاشتم یعنی میرفتم خونشون اما به صورت مادرش نگاه نمیکردم و خیلی ساکت میشستم که میشد دعوا.یعنی واقعاً به محلی میکردم. میدونیین چرا چون همسرم تو دعوا جلوی خانوادش پای خانواده منو وسط میکشید که منم اینجوری انتقام می گرفتم.
از طرفی عروسی را توشهر خودشون میگیرن ما از دوشهر مختلف هستیم و فقط فامیلای خودشون هستن. اما از فامیلای ما 20 نفر هستن. اجه چون شهرستانه زیاد نمیتونیم مهمون ببریم چون اونا جا ندارند و را خیلی دوره. دو خانواده ساکن تهران هستیم ولی فامیلای همسرم شهرستانن .که سر این خیلی ناراحتم .اخه ما رسم داریم عروسی را پسر بگیره که همه فامیلای دختر هم باشند ولی همسرم میگه ما برای خودمون میگیریم شما هم برای خودتون. اگه هم نمیخواید شما برای خودتون نگیرید. اخه این درسته؟؟؟؟
من خیلی احساس تنهایی می کنم. دلم میخواد مجرد باشم. واقعا نمیتونم دعواهای گذشته رو از یادم ببرم.