كاش هيچ وقت فداكاري نمي كردم
سلام به همه دوستان من پزشكم وتازه اين سايت و شناختم خيلي خوبه كه ميتوني درددل كني و كسي تو رو نشناسه من گناهم اولم اينه كه تو دوران نامزدي خيلي ساده بودم و همه دروغهايي كه ميگفت و باور كردم خودم ساده بودم و تاوانش هم دارم پس ميدم پاي همه چي همسرم وايسادم فقط با خيال اينكه من و دوست داره اما الان كه ده سال ميگذره تازه ميفهمم كاش فداكاري نمي كردم من درامدم خوبه ظاهر بدي هم ندارم بعد ده سال هنوز كسايي كه نميدونن متاهلم ازم خواستگاري ميكنن تو طبابت تا حدي موفق هستم اما همسرم روز به روز داره بدتر ميشه حتي كارم و كم كردم اما.....گاهي وقتها به خودم ميگم يه مرد چي از زندگي ميخواد من شغل خوب و درامد خوب دارم ظاهرم از نظر خيلي ها خوبه با اما واقعا نمي دونم دردش چيه!!!!!روز به روز داره بداخلاق تر و بي عاطفه تر ميشه روابطمون خيلي سرده