سلام.
به معنای واقعی تبدیل به یه آشغال شده ام.
بعد از اون مورد آخر که توی همین سایت کردم دیگه افتادم رو اون دنده. در همین چند ماه چهار پنج تا دوست پیدا کرده ام. و همشون هم هست. یک بار هم با یکی رابطه داشتم.
بهشون دل هم نمیبندم. احساسی هم بهشون ندارم. بود و نبودشونم برام فرقی نداره.
رفتارمم باهاشون خوب نیست و کلی بذ و بیراه هم بهشون میگم.
یه جورایی به نطرم خوبه.
ولی یکم ته وجدانم درد میکنه.
از اینکه دوستی خطر زاست و اون همه حرفای مشاورا هم خبر دارم. ولی با همه اتفاقایی هم که افتاده به نطرم بهتر از اون پاک موندن به درد نخوره که تا چند ماه پیش هم بهش پایبند بودم. اینجوری حداقل یه نیاز جنسی وقتی پیش ا.مد رفع میشه.
پاک موندنه به نظرم احمقانه بود. خدایی نبود که ببیندش.
به نظر شما وقتی آدم دل نمیبنده و روی طرف مقابلشم حساب ازدواج نمیبنده و در حد رفع نیازش به درد میخوره و به کسی هم تعهدی نداره که اسمش خیانت باشه چه دلیلی داره انجامش ندم و عذاب وجدان داشته باشم؟