موضوع من در قسمت درگيري و اختلاف زن و شوهر دو ساله وجود داره و تقريبا همه همدردي هاي عزيز منو ميشناسن بهتر دونستم حالا ك كارم ب جدايي رسيده بيارم تاپيكمو اينجا
من هنوز اقدام ب جدايي نكردم بعد از نه ماه قهر
چ كاري بهتره حالم اصلا خوب نيست
نمایش نسخه قابل چاپ
موضوع من در قسمت درگيري و اختلاف زن و شوهر دو ساله وجود داره و تقريبا همه همدردي هاي عزيز منو ميشناسن بهتر دونستم حالا ك كارم ب جدايي رسيده بيارم تاپيكمو اينجا
من هنوز اقدام ب جدايي نكردم بعد از نه ماه قهر
چ كاري بهتره حالم اصلا خوب نيست
سحر خانم
دارید عمرتون را هدر میکنید. من زیاد در جریان مشکل شما نیستم ولی گاهی روابط به جایی میرسه که دیگه امکان ادامه دادنش نیست. مهم نیست علت چیه، گاهی حتی آخرش هم معلوم نمیشه علت چی بود.
بهتره بیشتر از این جوانی و عمرتون را تلف نکنید. جدایی خیلی خیلی سخته اما گاهی مجبوریم تاوان بدیم تا به راه درست برگردیم.
نترس. چیزی که نمیکشه، آدم را قویتر میکنه
ممنون اقاي كاوه
همسر من اگه تاپيكهامو ميديديد خيانت بهم كرد ن يكبار بلكه سه ماه بعد از عقد شروع كرد ن با يك نفر بلكه با تعداد زيادي از خانوما
من همه رو منوجه ميشدم و ب روي خودم نمياوردم خيلي افسرده شده بودم همه رو تو خودم ميريختم
فك ميكردم اگه ب روش بيارم قبح قضيه ميشكنه و بدتر ميشه فقط خيلي زجر ميكشيدم و هيچي نگفتم اين قضيه دوسال ادامه داشت تو دوران عقد تا اينكه سر ي مسئله جزئي من باهاش قهر كردم البته خيلي دلم ازش چركين بود بنا ب گفته ي مشاورا ب قهرم ادامه دادم تا بيستو شش روز بعد ديگه اون همينو بهونه كردو گفت ديگه من تورو نميخام
ترخدا اقاي كاوه بگيد اگه من قهر نميكردم اون نميرفت ؟ بنظر شما ميتونستم زندگيمو جمع كنم ؟
اون ي شهر ديگه كار ميكرد و ي خونه مبله با تمام امكانات برا خودش جور كرد و اصلا اجازه نميداد من برم اونجا
سحر تو دنبال چی هستی میخوای خودتو مقصر جلوه بدی اینجوری آروم میشی؟!!!!!
اگه میخوای بهت دروغ بگیم بله تو مقصری قهر نمیکردی برمیگشت حالا آروم میشی با این دروغی که بهت گفتم :72:
نمیخوای این بازی را تمام بکنی فکر نمیکنی بسه چقدر داری خودت را زجر میدی چقدر خانوادت دوستات کسایی که براشون با ارزشی داری ناراحت میکنی برای چی؟ چقدر دوستات توی همین سایت همدردی کنارت بودن توی مواقعی که در سختی بودی داشتی زجر میکشیدی با اینکه بازم رحف خودت را میزنی ولی بازم میان توی تایپیکت و نظر میدن چشمهای خودت را باز کن بانو صورت مسئله را بد متوجه شدی مسئله اصلی اینه که تو باید از خودت بپرسی اصلا از اول این بنده خدا را داشتی شما که الان داری برای فقدان و نبودنش گریه میکنی و خودت را زجر میدهی و عمر باارزشت را هدر میدهی؟برای چی برای کی داری با خودت اینجوری میکنی آخه؟
والا به پیر به پیغمبر به قرآن به هرچی که میپرسی یه مرد متاهل که چند سال با همسرش زندگی کرده بیاد به خانومش خیانت کنه اونم نه یکنفر بلکه چند نفر خانومش میزاره میره این بنده خدا از همان اول شروع کرده با اینگونه روابط خارج از چهارچوب خانواده اونوقت شما چجوری تصور کردی این فرد مرد زندگیه؟!!یعنی واقعا فکر کردی تو اصلا توی زندگیش بودی براش ارزش داشتی؟
خواهشا تمامش کن
بله حق باشماست انگار احتياج ب همچين تلنگري دارم
بايد خودمو جمعو جور كنم اما حالا ك ميخام اقدام ب اينكار كنم تازه مث ي فردي هستم ك گرم بوده و هيچي حاليش نبوده و الان سرد شده
تمام خاطراتش در عرض سه سال جلوي چشامه نميدونم چطوري از مهرماه ميخام برم سر كلاسو با شاگردام سروكله بزنم
احساس ميكنم خيلي ضعيف شدم و خودم اينو كامل حس ميكنم
منتظرم ي بلايي سرش بياد و تقاص من ازش گرفته شه
اجراگذاشتن مهريه ب صلاحمه ؟؟؟
ميشه سوال منو جواب بدين
اون الان اس داده ك ميخاي چيكار كني ؟؟؟
بنظر شما به خودش بگم ك مهريمو ميخام
يا برم اجرا بذارمو وكيل بگيرم
ترخدا راهنمايي كنيد
بانو سحر خیلی کشش نده ایشون خواهخان طلاق هستند بگو شما خودت بور پیگیری کن اینجور یمهریه خودتان هم بگیرید مهرهی حقته ولی سعی کن بزرگترت بیان کنه و جلو بره شما خودت را بکش کنار اینجور یکمتر اسیب میبینی
بشخصه تصور نمیکنم ایشون مرد زندگی باشه بهشون پیامک جواب بدید خودتان برید دنبال کارهای طلاق و دادگاه اینجوری بهتره
سلام.
خیلی معذرت میخوام که سوالمو اینجا مطرح میکنم.
من تازه عضو شدم و میخوام سوالمو با مشاور در میان بذارم و مشکلم را مطرح کنم ولی نمیدونم چه طوری.میشه منو راهنمایی کنید؟
آدمهایی که نمیخواهند زندگی کنند هیچ تلاشی برای نجات زندگیشان انجام نمیدهند و هرگز هم خودشان را مقصر نمی دانند.نقل قول:
ترخدا اقاي كاوه بگيد اگه من قهر نميكردم اون نميرفت ؟ بنظر شما ميتونستم زندگيمو جمع كنم ؟
اون ي شهر ديگه كار ميكرد و ي خونه مبله با تمام امكانات برا خودش جور كرد و اصلا اجازه نميداد من برم اونجا
برعکس، آنهایی که میخواهند زندگی را ادامه دهند از هیچ کوششی برای تداوم زندگی دریغ نمی کنند و دست آخر هم خودشان را مقصر میدانند.
سحر عزیز
شما برای زندگیت تلاش کردی، مشاور گفت قهر کن و قهر کردی اما حالا فکر میکنی اگر قهر نمیکردی کار به اینجا نمیرسید. اگر مشاور گفته بود بهش بیشتر محبت کن و محبت میکردی، مطمن باش باز هم به همین جا میرسیدی و امروز میگفتی شاید اگر ازش دور میشدم کار به اینجا نمیرسید.
هر آدمی در زمان فقط یک تصمیم میتونه بگیره و یک راه را میتونه برود. همان چیزی که فکر میکنه بهترینه.
اینجوری هست که بهر حال تو امروز خودتو مقصر میدونستی. اما بهت با اطمینان میگم که هر مسیری میرفتی آخرش همین بود چون با آدمی که نخواد زندگی کنه هر مسیری به جدایی میرسه.
شوهر تو مرد زندگی نبوده، برای خودش مکان درست کرده بوده برای کارهاش. با این آدم هر راهی بی نتیجه هست.
همه این افکارت طبیعی هست. من هم بارها و بارها فکر کردم که شاید اگر جور دیگری رفتار کرده بودم زندگیم خراب نمیشد و روزها و روزها با این افکار گذروندم. اما وقتی این حالات تموم بشه و یکمی از بحران بیای بیرون، میفهمی اصلا مشکل جای دیگه بوده. با کسی که نخواد نمیشه زندگی کرد.
فقط زودتر برگرد به مسیر زندگیت.
دست بردار از کندن که این چاه آب ندارد.
اس ام اسی که نمی شه طلاق گرفت.
بلاکش کن بره.
می خواد طلاق بده دو تا بزرگترش را برداره بیاد رو در رو صحبت کنید و تکلیفتون را معلوم کنید.
یعنی چی اس ام اس داده می خوای چیکار کنی؟ انگار عصر میخواین برین بیرون و می گه سه بریم یا سه و نیم ؟
حالش خوبه؟