فكر به گذشته

سلام
من الان ٨ ماهه با نامزدم ارتباط دارم ، خودم ادم مذهبي هستم البته نه خيلي خشك ، نامزدم خيلي به حجاب موي سر اعتقاد نداره ولي به خاطر من هر كاري كه ازش خواستمو انجام داده ولي الان من دچار يه مريضي شدم ، با اينكه كاملا بهش اعتماد دارم ولي مدام اين كه ميدونم قبل از رابطه با من جند تا عكس بي حجاب تو شبكه هاي اجتماعي گذاشته با وجود اينكه تا بهش گفتم همه رو حذف كرد ، مدام اين افكار مياد سراغمو اذيتم ميكنه شديد

يعني با اينكه ايشون تقريبا با خواسته هاي من كنار اومده ولي اينكه تو گذشته حجابش خيلي خوب نبوده يا با بعضي نا محرما صميمي رفتار مرده مدام اذيتم ميكنه با اين وجود كه الان همه چي تقريبا همونيه كه من ميخوام
حس ميكنم مريضم كه انقد افكار گذشته مياد تو ذهنمو شديد ناراحتم ميكنه
لطفا راهنمايي كنين چطور درمان شم ، چون نميخوام از دست بدمش

درود دوست عزیز
به سایت همدردی خوش امدید
چند سال دارید و نامزدتان چند سالشونه؟
میزان تحصیلات شما و ایشون چقدره؟
چجوری باهم آشنا شدید؟
از نظر فرهنگی خانواده ایشون در چه سطحی قرار دارند؟(از نظر اعتقادات دینی و داشتن حجاب و محرم و نامحرم)

و در آخر هیچ فردی بنظرم بهتر از شما با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی نامزدتان آشنا نیست طی این مدت با ایشون صحبت کردید و نامزدتان چه احساسی دارن نسبت به اینکه حجابشان را بیشتر مراعات میکنن یا محرم و نامحرم را بیشتر رعایت میکنن آیا فقط بخاطر شماست و وقتی شما هستید رعایت میکنن یا نه اینکار را بخاطر میل خودشان انجام میدهند.
نظر من بشخصه اینه اولا این شک داشتند بنظرم اصلا درست نیست باید دید از وقتی باهم نامزد کردید برخورد ایشون چگونه بوده با نامحرم و در گرفتن حجاب چگونه برخورد کردند.گذشته هرچی بوده مربوط به زمان قبل هستش اگر واقعا الانش همانی هست که شما دوست دارید و از ایشون انتظار میره مطئن باش در گذشته هم مشکلی وجود نداشته:72:

به این شک ها هم بیشتر از این بها نده خود من مرد هستم و متاهل اگر بخواهید اینجوری فکر کنی نه تنها با ایشون بلکه با هیچ دختر دیگه ای هم نمی توانی زندگی مشترک موفقی داشته باشی.

ممنون از جوابتون
ما هر دو دانشجوييم ، من ترم چهار ، ايشون ترم دو

ببينيد ايشون قبل از اشنايي با من هم خيلي دختر با حيايي بودن ، من شك هم ندارم بهشون ، فقط چند تا عكس ازشون تو شبكه هاي اجتماعي بدون حجاب بود يا چند تا چيز كوچيكه ديگه كه به خاطر من ديگه تكرار هم نشده اصلا ، از نظر خانواده ها هم هر دو خانواده مذهبي هستيم البته معمولي كاملا

الان مشكل من با حال حاضر ايشون نيس ، الان تقريبا خودشو باهام تطبيق داده ، بحث اينه كه مشكل از منه كه اتفاقايي كه مال قبل بوده و الان نيست فكرش مياد سراغمو اذيتم ميكنه ، تا همين جاشم ايشون خيلي باهام راه اومده و خودشو تطبيق داده با من ، مشكل من اينه كه ذهنم بيماره كه انقد چيزي مه تو گذشته بوده اذيتم ميكنه

- - - Updated - - -

راستي اين رو هم بگم كه چيزايي كه ازشون ميخوامو حتي وقتي منم حضور ندارم رعايت ميكنن ، من كاملا بهشون اعتماد دارم و حرفاشونو هميشه باور دارم ، حتي نيازي ندارم واسم دليل بيارن انقد به صداقتش اعتماد دارم

چرا اینقدر اصرار داری که مریضی ؟!
این حق تو هست که در نامزدی خیلی خوش بینانه با مسائل برخورد نکنی.
چرا اینقدر اصرار داری که به نامزدت اعتماد کامل داری ؟
این پیش فرض که نامزدت همونی هست که باید باشه و این تو هستی که مشکل داری، بنظر من غلطه.
خیلی موشکافانه و با دقت مسائل رو بررسی کن.
از خونواده هاتون و مشاور هم کمک بگیر.
به خودت هم یکمی اعتماد داشته باش!

موفق باشی

دوست گرامی آیا شما به خواستگاری رسمی رفته اید؟

ما الان تو مرحله ي اشنايي هستيم ، يعني حتي واسه خودمونم اينكه با هم بتونيم بمونيم يا نه قطعي نيست

اصرارم به مريضي اينه كه ايشون تقريبا تمام خواسته هاي منو انجام داده به خاطر من ولي من هنوز به خاطر چيزايي كه تو گذشته بوده فكرم درگير ميشه و اذيت ميشم ، البته منظورم از گذشته چيزاي خيلي بدي نيستا ، همون عكسا و پوشش و اين جور چيزا ، يعني در واقع توان بخشيدن و فراموش كردن اين موضوع رو ندارم با اينكه معمولا ادمي هستم كه راحت مي بخشم يا زياد عصبي نميشم ولي سر اين موضوع شديدا عصباني ميشم ، واسه اين ميگم بيمارم

مثلا يكي از هم كلاسياش زير عكسش كامنت گذاشته بوده چه قدر نازي ، هنوز كه هنوزه من ميخوام از كلمه ي ناز استفاده كنم حالم بد ميشه ، شايد زيادي غيرتي ام!!!!

بازم تاكيد كنم كه اين چيزا مال قبلا بوده و الان ديگه نيست ولي من از فكرش بيرون نميام و نميتونم فراموش كنم

شما که میگی توی مرحله اشنایی هستی،
پس چرا میگی نامزدم؟؟
خانواده ها رو در جریان بذارید خیلی چیزها معلوم میشه
شما هم از این برزخی که واسه خودت درست کردی درمیای.

نگفتی چند سالته

برادر من تاپیکت رو خوندم و کلی تعجب کردم از حرفات:81: یعنی چی که قبل از آشنایی با شما عکس بی حجاب گرفته? شما تو این دوره زمانی از صد نفر دختر خانوم ۵ نفرو بهم نشون بده که کار ایشون رو نکرده باشه! ضمن اینکه بنظر من به هیچ وجه کار ناپسندی انجام ندادن و طبیعیه گذشته شون توی دوران تجردشون! شما همونطور که خودت اشاره کردی مشکل داری اما مشکلت جدی نیست۰ کمی قلب و دلت رو روشنتر بکن و تیره دل نباش۰ وگرنه هم خودت و هم ایشون در آینده مشکلات زیادی توی زندگی مشترک خواهید داشت۰۰۰ یه سر به تاپیکها بزن فراوانه مواردی از خانم ها که شوهرشون بهشون شک بیجا داره و دارن زندگی خودشون رو تلخ میکنن! طوری نشه که همسر آینده شما یک روزی مثل اون بانوان فکر کنه۰ اگه برات این مساعل و پوشش خیلی مهمه دنبال مورد دیگه ای باش که انتظاراتتو برآورده کنه۰۰ اینطوری هم خیال خودت راحت میشه هم خیال این خانوم۰ یا اینکه با شرایط کاملا کنار بیا و مشکلات و بهونه های بنی اسراعیلی نتراش واس خودت۰ موفق باشی:97:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Tombstone!

برادر من تاپیکت رو خوندم و کلی تعجب کردم از حرفات:81: یعنی چی که قبل از آشنایی با شما عکس بی حجاب گرفته? شما تو این دوره زمانی از صد نفر دختر خانوم ۵ نفرو بهم نشون بده که کار ایشون رو نکرده باشه! ضمن اینکه بنظر من به هیچ وجه کار ناپسندی انجام ندادن و طبیعیه گذشته شون توی دوران تجردشون! شما همونطور که خودت اشاره کردی مشکل داری اما مشکلت جدی نیست۰ کمی قلب و دلت رو روشنتر بکن و تیره دل نباش۰ وگرنه هم خودت و هم ایشون در آینده مشکلات زیادی توی زندگی مشترک خواهید داشت۰۰۰ یه سر به تاپیکها بزن فراوانه مواردی از خانم ها که شوهرشون بهشون شک بیجا داره و دارن زندگی خودشون رو تلخ میکنن! طوری نشه که همسر آینده شما یک روزی مثل اون بانوان فکر کنه۰ اگه برات این مساعل و پوشش خیلی مهمه دنبال مورد دیگه ای باش که انتظاراتتو برآورده کنه۰۰ اینطوری هم خیال خودت راحت میشه هم خیال این خانوم۰ یا اینکه با شرایط کاملا کنار بیا و مشکلات و بهونه های بنی اسراعیلی نتراش واس خودت۰ موفق باشی:97:

---

قبل از هر چیز یه معذرت خواهی می کنم چون شاید قسمت اول این پستم بر خلاف قوانین باشه.
اما من با نظر Tombstone مخالفم. و این رو می خوام بگم که درسته که الان توی وایبر و واتس آپ و امثالهم پر شده از عکس هایی که تا چند سال پیش حتی جاشون توی آلبوم خونه ها هم نبود چه برسه به این که توی شبکه اجتماعی و برای دیدن عموم باشه.
اما این بستگی به دید افراد داره و نمیشه این دید رو به تمام افراد جامعه بست داد که چون تعداد زیادی دارن اینکارو می کنن پس باید باهاش کنار امد.
قبول دارم که تعدادی اینکارو می کنن و تعدادی هم با این امر مشکل ندارن و خب به قول معروف همون کبوتر با کبوترن اما اگه یکی از طرفین با این موضوع مشکل داشته باشه و الان صرفاً از روی غلبه احساسات بر عقل تصمیمی بگیره مطمئناً بعداً به مشکل می خوره. چون یه چیزایی برای افراد ارزش محسوب میشه و به نظر من افرادی که باهم ازدواج می کنن باید ارزش های یکسانی داشته باشن و گرنه زندگی برای هر دوی آنها سخت خواهد بود.
البته توضیحات بالا رو برای Tombstone گفتم و برای این دوست عزیزمون باید بگم که:
دوران آشنایی دوران بسیار بسیار حساسی هست چون شما با انتخابتون یه شریک همیشگی رو برای زندگی انتخاب می کنید و باید تمام جوانب را بسنجید و باید در نظر داشته باشید که با فردی که انتخاب می کنید می بایست طوری باشد که علاوه بر اینکه زندگی به شما خوش بگذرد زندگی خوبی رو هم برای اون خانم درست کنید.

ممنون از همه ي دوستان كه جواب دادن

بيينين الان من كاملا از از اين خانوم راضيم و انتظاراتمو براورده ميكنه ، خيلي هم اگه اين افكار بد اجازه بده كنار هم خوشحاليم
اون چيزي كه بيشتر تاكيد من روش بود اين بود كه با اين كه در حال حاضر شرايط خوبه باز فكر اينكه قبلا شرايط بد بوده مياد سراغم و ازارم ميده ي چند بارم باعث دعوا شده ، من بيشتر واسه اين مسيله راهنمايي ميخوام كه چه طور قبلا فراموش شه و الانو خراب نكنه

يه نكته ي ديگه هم كه گفته شد اين بود كه من شكاكم ، ببينين مسيله ي ما اصلا شك نيست ، اتفاقا كاملا اعتماد داريم به هم و ايشون كاملا با من صادق هستن ، من فقط مشكلم اينه كه يه چيزايي از قبل كه من بدم مياد و البته تمومم شدن ديگه فكرشون هجوم مياره بهم و شديدا اذيتم ميكنه و عصبي ميشم