صبر کردم اما نمیشه تلاش میکنم اما نمیشه
سلام زندگیم داشت یکم بهتر میشد ولی دوباره داره میپاشه
البته این تصمیم خودم گرفتم که دیگه تموم کنم
حالا بعد اینهمه بیکاری شوهرم که یکساله کارش جور شد ولی حالا بهانه کمر درد گرفته و میگه کمر درد داره نمیتونم کار کنم
رفت ادامه تجصیل بده گفتم باشه هستم بهت کمک میکنم حتی یک ترم شهریه هم به عنوان کادوی سالگرد ازداجمون بهش دادم حالا میگه چون پول نداریم نمیرم بخونم یکسری بهونه های الکی
از وقتی که شاغل شده کارهای خونه هم سعی میکنم بهش نگم مگر اینکه خودش بخواد انجام بده که در این صورت هم دعوا میکنه و غر میزنه
از همه بدتر که چون بابت کارش نارحته وسواسم بدتر شده
خسته به خدا دیگه صبرم تموم شد تحملم تموم شد.
نمیدونم کارم درسته یا نه دارم سعی میکنم وام بگیرم وکیلی که دیدم 4000000 میخواد بهش بدم تا کارمو درست کنه .
دیگه خسته شدم از دعواهای بی دلیل
از حرفهای بی ربط و بی منطق ...
باورتون نمیشه وقتی عصبی میشه چه حرفهایی که بهم نمیزنه .
خدا نکنه یک کاری توی خون هانجام بده پدر من و پدر پدرشو هم در میاره ....
کارشم که متاسفانه داره با تاخیر میره و احتمال اینکه بندازن بیرون زیاده ..... درسشم که ول کرده
:54::54::54::302: