-
اون بدا مسخرم میکنن
سلام.
من دخترم. تو دانشگاه پسرای ورودی خودمون مسخرم میکنن. کس دیگه نیست، فقط پسرای ورودی خودمونن.
خیلی مسخرم میکنن، توی روم حتی! ولی من هیچی نمیگم.ولی خیلی کینه ای ام. چیزی هم نمیگم واسه اینه که اونا در حد حیوون هستن ارزش جواب دادن ندارن. من شخصیتم بالاتر از این حرفاست. تورو خدا یه راه حل پیشنهاد بدید، خیلی دارن اذیتم میکنن.
تورو خدا یه راه حل پیشنهاد بدید، جون هرکس که دوس دارید.
چکار کنم دلم خنک شه؟
مثلا حرف زدنمو مسخره میکنن. یه سوال از استاد میپرسم مسخره میکنن. میرم پای تخته مسخره میکنن. یه بارم شنیدم که میگفتن به نظرتون این حامله بشه چه شکلی میشه؟
خیلی دلم پره، الان سرم داره میترکه.
به قرآن قسم من میخوام اینا رو زمین نباشن، یعنی تا این حد ازشون کینه دارم. راهنماییم کنید تورو خدا.
-
یکم بیشتر توضیح بده
چرا مسخرت میکنن؟
فقط تو رو مسخره میکنند؟
اصلن چند تا دختر و پسرین تو کلاس؟
-
سلام. سعی کردم شرایطی که دراون به سرمیبری روتجسم واحساس کنم خیلی متأسف شدم... اول ومهم اینه که شما صبر وآرامش خودت رو حفظ کنی ووارد حالت انفعال نشوید یعنی اینکه خودتون هم فکرکنید عیبی درشماوجود داره که بایداون روانکارکنید یا ازجمع پنهانش کنید.
دوم مبنای رفتارتون رو براین نذاریدکه روی اوناروکم کنید فشار روانی روی شما وبه تبع اون درصد اشتباهاتت زیادمیشه.
سوم ..سعی کن اونا رو (که همکلاسیت هم هستند درچارچوب دانشگاه وکلاس درس)بصورت غیرآسیب زا بپذیری واین مستلزم پختگی بیشترو بزرگترشدن ظرف وجودی وافکارشماست.چون بالاخره هرروزاونهارومیبینی و ناچاری این مسأله روبرای خودت هضم کنی.
بارعایت این موارد؛ اگه بخوای محکم وقوی رفتار درست روانجام بدهی موفق ترخواهی بود.
برای حل کردن بخشی ازشرم خود این لینک رو ازاینجا دانلودکن:
http://www.hamdardi.net/thread31818-2.html
-
ادم بی شخصیت همه جا پیدا میشه و همیشه دلیلی داره دیگران رو مسخره کنه ! کافیه بفهمه این مسخره کردنش رو شما حساسیت ایجاد میکنه سادیسم وار به کارش ادامه میده چون اینجوری احساس میکنه قدرتمنده !
من وقتی کسی مسخرم میکنه یا شوخی تحقیر امیز انجام میده یه لبخند میزنم بهش نگاه محبت امیز میکنم و ظرفیتمو نشون میدم ،همیشه خوب و با لفظ جان باهاش سلام و علیک میکنم و ازش کینه به دل نمیگیرم ، جای دیگه دستم رسید بهش خوبی میکنم دیگه مسخرم نمیکنه معمولا :72:
تو دانشگاه به دلیل اینکه ادم خیلی مذهبی بودم دوستانم از دور منو میدیدن بهم میگفتن این حتی نمیدونه چجوری بچه بوجود میاد ، راست هم میگفتن بنده های خدا :311:
ولی خوب بعدا که با فاز من اشنا میشدن میفهمیدن که چیزی تو دلم نیست شرمنده میشدن
یه بار تو اتوبوس دانشگاه بودم دوست همکلاسیم بلند بلند داشت پشت اتوبوس پشت سر من حرف میزد ! هر چی تونست منو مسخره کرد نمیدونست من تو اتوبوبسم ، دوست دیگم که کنارم نشسته بود بیچاره جرات نمیکرد تو روم نگاه کنه :18: هیچی اون روز شدیدا قلبم شکست ! فکرشو بکنین یکی اسم و فامیلتونو جولوی 30 تا ادم غریبه هی داد بزنه مسخره کنه کارهاتونو ! :(
دوستم که کنارم نشسته بود فرداش میره بهش میگه ماجرا رو طرف شوکه میشه ، بعد که تو دانشگاه میبینمش من بروی خودم نمیارم چی شد (تو فاز بخشش و اینجور حرفها بودم :)) ) هیچی دیگه از اون موعد ایشون با من دوست صمیمی شد :18:
خلاصه اینکه هر کی شما رو مسخره کرد اهمیتی ندید چون ادمهای خیلی خیلی حقیر مسخره میکنن دیگران رو ادمهای خیلی خیلی حقیر که باید به حالشون غصه خورد :72:
شعور و ادب و اخلاق هم هیچ ربطی به سواد نداره :305:
-
عزیزم. بسیار متاسفم. به خودت بگو "بعضی ها نیاز به آموزش دارن تا آداب اجتماعی رو یاد بگیرن"
با آسودگی سرت رو بالا بگیر و رویه خودت رو همچنان ادامه بده.
:72:
-
اینا بچه دبیرستانی های لوس و احمقی هستند که تازه اومدن دانشگاه
برای خودنمایی و نشان دادن خودشون ، حاضرن هر غلطی بکنند
از شانس شما گیر دادن به شما ، شما نباشی یکی دیگه
-
سلام،من فکر میکنم اتفاقا شما براشون اهمیت داری که میخوان با این حرفا توجهتو به خودشون جلب کنن.چون ورودی هستن تا حدودی ندیدبدید هم هستن.هرچی میگن و هرکاری میکنن نشنیده بگیر،کم کم خودشون خسته میشن.اگه توجه کنی،بیشتر حرف میزنن.همونطور که خودت گفتی ارزشت بالاتر از اوناست که بخوای به حرفاشون در مورد خودت بها بدی. احتمالا متوجه حساسیت شما شدن.پس طوری رفتار کن که انگار نه انگار.وقتی میری پای تخته یا سوال میپرسی از استاد،فقط به اون چیزی که داری میگی توجه کن.100درصد توجهت رو به اون کار معطوف کن انگار که مث نفس کشیدن برات حیاتیه.و حرفا و خنده های دیگرانو فکر کن نمیشنوی و تو ذهنت سایلنتشون کن.فکر کن چقدر خوبه که کلا حرفاشونو نمیشنوی که بخوای عصبی بشی.و مطمئن باش این حسابی ناکامشون میکنه.من هم اوایل دوران دانشگاه این چیزا رو میدیدم،بعد مدتی با فرهنگ دانشگاه آشنا میشن..
موفق باشی
-
خودت فکر میکنی علت مسخره کردنشون چیه؟
ببین پسرا خصوصا چندتا که دورهم جمع بشن معمولا از این کارای خز و خیل میکنن.شوخی خرکی و چرت و پرت گفتن و کلا هم اعتماد به سقفاشون بالاس.من یادمه دانشجوییم نف پسرای کلاس عین قاشق نشسته بودن بعد دور هم جمع میشدن این و اونو مسخره میکردن.نه که تو ایران از اول دخترا و پسرا از هم جدان بعد یهویی میرن کنار هم.بلد نیستن چیکار کنن.
پس تو اصلا ندید بگیرشون.محلشون نذار.
اما از اونور به خودت هم برس.
خواهی نخواهی ظاهر آدم خیلی مهمه و خصوصا تو ایران قضیه ظاهر اهمیت خیلی بالایی داره.
یه سری مواردو دقت کن.مثلا لباسات تمیز و اتو کشیده باشه.همیشه از مام یا اسپری استفاده کن.(البته وقتی میری بیرون.چون فرایند عرق کردن به هر حال باید اتفاق بیفته)
به صورتت برس.اگه جوش داری درمان کن.از ضدآفتاب مناسب استفاده کن.اصلاح و اپیلاسیون انجام بده.ناخونات مرتب باشن.دندونات مسواک زده.موهات چرب نباشن.
کلا نظافت خیلی مهمه.یه خانوم یه عالمه آرایش کنه اما تمیز نباشه اصلا جالب نمیشه.ورزش کن.
تو انتخاب رنگا و وسایلت سلیقه به خرج بده.
اینا خیلی مهمه.
تو کلاس هم سعی کن خیلی خودتو جدا از دیگران نکنی.مثلا بخوای بچه خرخون بازی دربیاری.مثلا اگه بچه ها میگن استاد مثلا خسته نباشی یا امتحان نگیر تو یه نفر نگو نه استاد درس بده،یا امتحان بگیر.همچین شخصی کاملا باید منتظر عواقبش باشه.خخخخ
اینا رو که انجام دادی دیگه برات مهم نباشه کی چی میگه.نه نیگاشون کن.نه گوش کن.بلاخره یه زری دارن میزنن.مهم نیس چیه.
حالا اگه خودت مورد خاصیو سوال داری بگو تا رو هم بذاریم فکرامونو.
-
همه رو نباید مثل هم دید !
اینا ادمای کوته فکری هستن و خودشونو مضحکه بقیه میکنن
طرز برخورد بلد نیستن
-
دوست خوبم سلام . ببخشید نتونستم اسم کار بریتون رو بخونم . در سال اول دانشگاه برخی از دانشجویان ناشی و کم سن وسالن و به نوعی میشه گفت بچه دبیرستانین و با محیط دانشگاه اشنا نشدند . و اینکه با دختر خانمها توی یه کلاس میشینن نا اشنا هستند . و شاید بشه گفت بلد نیستند مثل یه اقا رفتار کنند . و بچه بازی در میارن . ولی از اینجور افراد همیشه و همه جا وجود داره و نمیشه کاریش کرد . در دوران دانشجویی هم اتاقی و دوستی داشتم که همیشه از این موضوع نالان بود و همیشه بد و بیراه به پسرهای دانشکده وحتی پسرهای محله میگفت که چرا اینقدر بی ادبند و فلان و بهمان گفتند . این موجب تعجب من میشد چون خود من هم با همه اون پسرها برخورد داشتم . و حداقل در حضور خودم هیچ بی ادبی ازشون نمیدیم . این خیلی فکرم رو مشغول کرده بود و دائما خودم رو با اون دوستم مقایسه میکردم تا ببینم تفاوت ما دو نفر در چیه که رفتار متفاوتی با ما میشه . ما دو تا دوست صمیمی بودیم . هر وقت هم باهم جایی میرفتیم باز هم من چیزی متوجه نمیشدم . تا اینکه به این نتیجه رسیدم ما فقط یک تفاوت داشیم . حجاب