+چرا هیچ کس مشکل منو نداره؟

سلام
من حدودآ 1 سال پیش با یه پسری تو چت آشنا شدم از اون موقع ما با همیم و خیلی وجه مشترک بینمون پیدا شده اون از اول هم به قصد ازدواج دوست شد من هم مخالفتی ندارم اون 26 سالشه و من 21 و ضع مالیشم خیلی خوبه سطح خانواده هامونم به هم میخوره و..
مشکل من اینجاست که اون قضیه رو به خانوادش گفته اونا هم مشکلی ندارن ولی من هنوز جرات نکرئم بگم چون من یه خواهر بزرگتر هم دارم که 2سال از من بزرگتره و مجرد و من نمیتونم قبل از اون ازدواج کنم و در ضمن 2سال از درسم هم مونده اما خانواده دوستم تا حداکثر یه سال دیگه گفتن باید تکلیفش معلوم بشه و احتمالآ وقتی بعدآ من قضیه را واسه خانواده بگم از دستم شاکی میشن که اولن چرا دوست شدین (چون تو خانواده ما اصلآ این چیزا رسم نیست) و دومآ اینکه چرا خانواده اونا میدونستنو ما از همه چیز بی خبر بودیم و این یعنی کوچیک شدن خانوادم پیش اونها و یه مشکل دیگه اینکه ما توی یه شهر هم نیستیم حتی
ما خیلی همدیگرو دوست داریم و نمیتونیم یک لحظه هم فکر جدایی رو بکنیم
من چی کنم به نظرتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دوست عزیز من هم مثل تو هستم با این فرق که وقتی خانواده اون فهمید پدرش به سختی مخالفت کرد

اما من هنوز به خانوادم نگفتم
از نظر روحی خیلی ظربه خوردم
منم مثل تو. تو دو شهر مختلف هستیم

بهتره به خانوادت بگی اینطوری بهتره
نزار اونا بلاتکلیف بمونن

مرسی از راهنماییت GHARIBE جان
اما من حداقل تا وقتی درسم تموم نشه نمیتونم بگم این موضوع رو
واینکه من از خانواده دوستم مطمعنم اما خانواده خودمو نمیدونم و دوست ندارمم که اون بیخودی 2 سال علاف من بشه تازه آخرشم خانوادم بگن نه!!!

خوب منم همین رو گفتم
بهتره مطمئن بشی

به هر حال موفق وشاد باش

دوست عزیزبه نظرت آیا این دوستیایی که به این صورت منجر به ازدواج میبشن عاقبتی دارن.اگه این آقا فردا با یکی دیگه تو چت و یا ... دوست شد چی؟

SINISTER , دختر خوب , اگر میخوای تصمیم درستی بگیری به خانوادت بگو اما پافشاری نکن و بهشون نگو خیلی دوستش داری , بگو باهاش توی چت روم همین طوری آشنا شدی و اولش نمیدونستی که پسره و مشکلاتی که برات پیش میومده رو بهش میگفتی و با هم مشورت میکردین , و بعدا متوجه شدی که پسره و دیگه مثل قبل باهاش مشورت نمیکردی ولی بعد از مدتی توی اینترنت ازت خاستگاری کرده و ازت خواسته که وقتی رو معین کنید برای اینکه بیاد خاستگاریتون , بازم میگم منطقی بهشون بگو و اصلا نگو عاشقش شدم , باهاشون مشورت کن و بگو حالا بهش یک فرصتی بدین بیاد پسر خوبی باشه , موفق باشی دوست خوب من .

راستی شما هم لطف کنید یک سر به تاپیکم بزنید و نظرتون رو بدید:72:
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3699 ( دوستت دارم هیلا )

دوست من سلام
سوالي كه ذهنم رو مشفول كرده اينه كه با توجه به اينكه در دو شهر متفاوت هستيد آيا همديگه رو ملاقات كرديد ... يا تمام اتفاقات توي يه دنياي مجازي رخ داده ؟

سلام دوستای گلم مرسی از راهنماییهاتون
فافا جان من از اون نظر مطمنم چون اون موقع هم که اومده بود نت کاملآ اتفاقی بوده وقبل از اینکه خانوادش قضیه مارو بدونن واسش یه دختر دیده بودن و قرار مدارا هم گذاشته بودن بعد که دوستم دیده اینطوری شده مجبور شده قضیه رو به خانوادش گفته و منو معرفی کرده بهشون که اونا هم دیگه قبول کردن و من تو این مدت کاملآ شناختمش و اینکه اون هر جا میره به من اس ام اس میده و حتی یه لحظه هم از من غافل نمیشه که بعضی وقتا دیگه حتی از بس اس ام اس میده کلافه میشم D:

سلام winter جان
بله ما قبلآ همدیگرو دیدیم و با هم ملاقات حضوری داشتیم و مشکلی نبوده البته مدتش کم بود و اون قراره توی این ماه بازم بیاد اینجا

به نظرم رک به خانوادهات بگو و بگو اگه اینو رد کنی ، شاید سالها طول بکشه تا اونی رو که دوستش داری پیدا کنی و ممکن هست ، همیشه حسرت اینو بخوری .
نترس و ضعیف نباش ، که من به خاطر ضعف هام بدترین ضره رو خوردم ، به نظرم خودت تکلیف خودت رو روشن کن ، که تا چه حدی اونو دوست داری ، بچه بازی رو بزار کنار و به خانوادهات بگو.
امیدوارم دختر از لحاظ اخلاقی هم خوب باشه و به قیود زندگی پایبند .