-
تنفر از کودک
همانطور که گفتم من 4 ماهه که با همسرم آشنا شدم
اون برای زندگیش برنامه ریزی کرده که اول کار خوب بعد ازدواج و بعد صاحب بچه بشه بعد از 2 سال
اما متأسفانه من از ایجاد و تولد بچه متنفرم و زمانی که این خواسته رو ازش می شنوم ناراحت و منقلب میشم شاید به دلایل زیر باشه
1-همسرم و منو بخاطر بچه دوست داره
2-تمامی زحمت بدنیا آوردن بچه با زن و دردیو که باید تحمل کنم و شکسته شدن و پیری زودرس که بخاطر این اتفاق به سراغم میاد
3-از اینکه اینقدر زود داره راجب بهش حرف می زنه و برای این موضوع خیلی عجله داره و میخواد که به خواستش برسه
4-از وسیله بودن خودم
5- از اینکه در نهایت بچه یا مال اون میشه یا به بهانه ازدواج از من دور میشه و ...
راستش الان نمیدونم درباره این موضوع و زمانی که مطرح میشه چه برخوردی با همسرم داشته باشم که اثر منفی نداشته باشه
من همیشه نگران رابطم با همسرم هستم که مرتکب اشتباهی نشم که مجبور باشم بابت اون تاوان سنگینی بدم و افسوس بخورم بابت سست بودنم و خوب درک نکردنم از شرایط موجود
__________________________
می ترسم
نمی خوام اشتباه کنم
لطفا کمکم کنید
-
RE: تنفر از کودک
عزیزم دلایلی که شما ذکر کردین نشانه حساسیت زیاد شماست. من به شما حق می دم که الان نگران این قضیه باشید چون در حال حاضر آمادگی بچه دار شدن رو ندارید. شما از کجا مطمئن هستین که همسرتون شما رو برای بچه می خواد؟ آیا دلیل دیگه ای هم جز این مسئله ای که بیان کردین دارین؟
درسته که تمام زحمت و رنج بچه دار شدن و در بیشتر مواقع بزرگ کردنش با مادره، اما عزیزم نگران نباش هر وقت که آمادگی مادر شدن رو پیدا کردی عشق و علاقه تحمل تمام این سختی ها به سراغت میاد، در ضمن کی گفته که همه بعد از بچه دار شدن شکسته شدن و پیری زودرس گرفتن؟ نه عزیزم اگه شما به فکر سلامت خودتون باشید و بعد از زایمان رژیم های غذایی مناسب داشته باشید و ورزش کنید هیچ مشکلی پیدا نخواهید کرد.
من که عجله ای در خواسته ایشون نمی بینم، مثل اینکه شما هنوز ازدواج هم نکردین، یعنی همسرتون هنوز شاغل نشدن، شما از حالا دارین غصه چند سال آینده رو می خورین؟ من خیلی ها رو می شناسم که قراره بچه دار شدنشون رو با هم گذاشتن مثلا بعد از 3 سال یا 2 سال بعضی ها هم که به نظر من منطقی تره منوط کردن به آینده یعنی هر وقت توانایی روحی و مادی بزرگ کردن یک انسان دیگه رو داشته باشن. شما هم اگه خیلی ناراحت می شین بهتره به ایشون بگین که فعلا برای این حرفها زوده و بهتره بعدا تصمیم بگیریم، در ضمن سعی کنید در این مدت بیشتر تحقیق کنید تا این حس بد شما نسبت به بچه از بین بره.
شما وسیله نیستید مگر اینکه خودتون در مورد خودتون اینطور فکر کنید. زن و شوهر هر دو باهم موجبات بچه دار شدن رو فراهم می کنن و اینکه بچه در وجود مادر تکامل پیدا می کنه دلیل بر وسیله بودن زن نیست، بلکه دلیل شگفتی آفرینش و توانایی و قدرت زنه. اینطور به این قضیه فکر نکنید اکثر مادران پس از زایمان، برای فرزندی که در شکم داشتن احساس دلتنگی می کنن و جای اون رو خالی احساس می کنن.
خواهش می کنم اول تصوراتتون رو نسبت به جنسیتتون عوض کنید و فکر نکنید که قربانی هستین، و بعد در مورد مادر شدن بررسی کنید و این رو بدونید که تا شما نخواهید کسی مجبورتون نمی تونه بکنه که مادر بشین.
:72:
-
RE: تنفر از کودک
shadعزيز
راهنمايي شما بسيار زيبا و سازنده بود.
ممنون
-
RE: تنفر از کودک
ممنون بخاطر حرفهای شیرین و امید بخشتون
آرومتر شدم
حق با شماست من هنوز با جنسیت وجودی خودم مشکل دارم و همیشه بخاطر بودنم خودمو سرزنش می کنم
اما برای شما امکانش هست منبعی به من معرفی کنید که باعث بشه دیدم و نسبت به خودم که برگرفته از تجربیات تلخ اطرافیانم بوده تغییر بده
راستش من حتی از دوران بچگی که داشتم هم متنفرم بخاطر عذابی که مادرم کشید بخاطر تنهای مادرم در بزرگ کردن من و ....
فکرم میکنم این یکی از درگیریهای ذهنی من باشه ام با بقیش نمیدونم چکار کنم یا اصلا چجوری تفکیکش کنم
ممنون که تصمیم گرفتید به من کمک کنید
-
RE: تنفر از کودک
می خوام بگم که همسرم کار خوبی داره و حتی دو شیفته کار میکنه پس به هدف اولش رسیده .هدف دومش انتخاب همسر و ازدواج .اما سومی ...
ولی خوشبحالش که طبق برنامه ریزیش پیش می ره و در رسیدن به اهدافش موفق بوده
کاش می شد منم موفق می شدم .به من میگه ما تا جوونیم باید به خواسته هامون برسیم و هرچه اختلاف سنیمون با بچه کمتر باشه خیلی از مشکلاتو نداریم
چند بار ازش خواستم در مورد این موضوع صحبت نکنیم و اجازه بدیم که در زمان خودش مطرح بشه اما خدا نکنه یه مادرو با بچش تو خیابون ببینیم
من هنوز نتونستم شرایط جدیدیو که به واسطه زندگی مشترک به من تحمیل میشه بپذیرم چه برسه به بدترین اتفاق ممکنه در زندگیم
-
RE: تنفر از کودک
عزیز دلم چرا از بچه دار شدن فرار میکنی؟
اتفاقا" همسرت راست میگه وقتی یه کم سنت بره بالا دیگه حوصله بچه رو نداری بشین با خودت خوب فکر کن ببین دلیلش چیه
-
RE: تنفر از کودک
منم از بچه در شدن می ترسم
نصف بحثام هم با شوهرم سر این موضوعه
بچه دار شدن آخه چه سودی داره؟
یک نفر توضیح بده تا من قانع بشم
-
RE: تنفر از کودک
ترانه خانم پس از مدتی که با همسر خود هر تفریحی،هر مسافرتی،هر کاری کردید آن وقت دیگر آنها برای تان کهنه خواهند شد و شما را خسته می کنند و حتم بدانید که وقتی در پارک،مهمانی و جای دیگر مادری را بچه اش یا کودکان را ببینید،احساس بدی خواهید داشت.گونه ای احساس دلتنگی+پشیمانی+حسادت.
اکنون داغید و خیلی برنامه ها را در سر دارید،اما وقتی به آنها رسیدید چه؟ . . . .
-
RE: تنفر از کودک
عزیزم شما هم می تونید برنامه ریزی داشته باشین، مثلا برای ادامه تحصیل و یا پیدا کردن کار مناسب (اگه البته با کار مشکلی ندارید)، یا دیدن آموزشهای متفرقه و مفید. برنامه ریزی کردن که کار سختی نیست. فقط همت می خواد و بعد هم پشتکار و پی گیری برای عمل به اونها.
من چند تا کتاب بهتون معرفی می کنم، اولیش غزلیات مولانا است شاید به نظرتون ربطی نداشته باشه اما برای آرامش داشتن و بررسی مشکلات خیلی مفید و ارزنده است.
بعد هم پیشنهاد می کنم تمام کتابهای پائولو کوئلیو رو بخونید مخصوصا مکتوب 1 و 2
کتاب از دولت عشق هم کتاب خوبیه نویسنده اش کاترین پاندر
کتاب نیمه های تاریک وجود (متاسفانه این کتاب رو الان ندارم و نویسنده اش در خاطرم نیست)
کتاب در آغوش نور جلد 1 (این کتاب منتقدان زیادی داره و خیلی ها با مطالب درج شده در آن مخالفن، اما اگه شما جزء موافقینش باشین آرامش و نیروی خیلی عظیمی بهتون میده، چند جلد داره اما من فقط جلد یکش رو خوندم و از بقیه جلدهاش خبر ندارم برای همین هم همین رو بهتون پیشنهاد می کنم، نویسنده اش هم بتی جین ایدی می باشد).
البته این کتابها در مورد بچه نیست فقط کتابهایی که به شخص شما و به روحیه شما کمک می کنه.
امیدوارم دوستان دیگر هم کتابهای مفیدی رو بهتون معرفی کنن...
:72:
-
RE: تنفر از کودک
مرسی
راستش این امیدوار بودن و اطمینان شما در جملاتتون منو جذب شما می کنه و اینکه به حرفهاتون عمل کنم
امیدوارم این کتاب ها تأثیری که شما انتظار دارید روی من بزاره
اما من همیشه منتظر راههای پیشنهادی دیگه ای از طرف شما هستم شاید برای اینکه می ترسم و درصدی احتمال می دم به نتیجه مطلوب نرسم
خوندن کتاب روی من تأثیر می زاره اما بعد بطور ناگهانی مثل یک خازن به حالت سرریزی می رسم و به حالتی عکس حالت اولیه می رسم