پیشنهادش برای رابطه .... نپذیرفتم ، قطع رابطه شد .فقط یکیو میخوام به حرفام گوش بده و کمکم کنه
سلام دوستان راستش دارم میمیرم به نظر خودم که بهترین کارو کردم ولی خیلی داغونم
من با یه پسری 2 سال دوست بودم حالا این اقا همش به من میگفت بیا رابطه جنسی داشته باشیم منم اصلا قبول نمیکردم تا همین چند ساعت پیش گفت فکرامو کردم گفتم خب گفت ما الان دو ساله که دوستیم بهم اعتماد داری و منم دوست دارم خب بیا رابطه جنسیو هم انجام بدیم قول میدم بعدش ولت نکنم جون مادرم قسم و .... منم گفتم نه گفت پس من دیگه صبرم تموم شده مجبوریم جدا بشیم منم گفتم باشه چون راه دیگه ای نداشتم بخدا دوست نداشتم این رابطه رو قبل ازدواج تجربه کنم چون از عاقبتش خبر دارم (در ضمن چون منو این اقا سنمون واسه ازدواج یه کم پایینه نمیتونستم بگم بیا خواستگاری)
دوستان کمکم کنید من امسال کنکور دارم ولی خیلی داغونم همش خاطرات این 2 سال میاد جلو چشمم حتی حس درس خوندن هم ندارم منی که همیشه شاگرد اول بودم دیگه دارم میمیرم فکر میکنم هیچ وقت نمیتونم فراموشش کنم بعضی وقتا میخوام بمیرم چیکار کنم :(