مشکل با وابستگی شوهرو مادرشوهرم به یکدیگر
سلام من تازه عضو شدم و ازتون راهنمایی میخوام من 22 سالمه یه سالو هفت ماهه عقد کردم و بیست روزه رفتم سر زندگیم ولی بدون جشنو عروسی پدرشوهرم 3 ماهو نیمه فوت کرده مادرشوهری دارم که به شدت وابسته به شوهرمه منم حساسیتم به دلیل رفتارای مادرشوهرم زیاد شده شوهرمم به دلیل علاقه زیاد به پدرش که فوت کرده و مادر تنهاو وابستش کلا داغونه و قاطی کرده این بیست روز خیلی تلخ بود دیروزم شوهرم عصبانی شد گفت زدم به سیم اخر هری برو مهرتم بزار اجرا از خونمون حالم بهم میخوره از محل زندگیمون حالم بهم میخوره از هیچی راضی نیستم اشتباه کردم ازدواج کردمو ... منم اماده شدم اومدم خونه خواهرم از دیشب خبری ازش ندارم خیلی روحیم حساسه دارم دیوونه میشم اینم بگم من خودم به شدت وابسته زودرنج احساساتی رمانتیک و عجولم
- - - Updated - - -
:203:کمک کنین زندگیمو نجات بدم و البته خودمو اصلاح کنم الان باید منتظر شوهرم باشم یا خودم برگردم نمیخوام جدا موندن بینمون عادی شه از طرفی نمیخوام با این حرفاش من برگردم وگرنه همیشه همین میشه زود بود واسه این حرفا که بگه برو خیلی زود بود